فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۲۱ تا ۲٬۴۴۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
137 - 155
حوزههای تخصصی:
حمل و نقل ریلی به عنوان یکی از انواع سیستم های حمل و نقل، با توجه به مزایایی نظیر قابلیت حمل انبوه مسافر و بار، حفظ محیط زیست، مصرف پایین انرژی و جذابیت های توریستی، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. در این پژوهش، با بررسی رویکردهای توسعه مبتنی بر حمل و نقل همگانی و بازآفرینی شهری، چارچوب نظری تدوین می گردد. در این بخش، چهار معیار عمده شامل دسترسی، توسعه، الزامات فنی و اقتصادی و نیز هماهنگی با محیط زیست تبیین شده است. سپس در راستای دستیابی به روابط بین متغیرها، از نظرات کارشناسان مرتبط با موضوع پژوهش در قالب پرسشنامه و روش تحلیلی سلسله مراتبی AHP استفاده می شود. نتایج این تحلیل نشان می دهد معیار هماهنگی با محیط زیست با 43/6 درصد تاثیر، مهمترین معیار جهت مکانیابی ایستگاه های مسافری راه آهن می باشد. در گام بعد و با انتخاب شهر بیرجند به عنوان نمونه موردی، تطابق معیارها با زمینه بررسی شده و در نهایت با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)، مکانیابی ایستگاه مسافری راه آهن بیرجند انجام می شود. نتایج نشان می دهد از میان ایستگاه های اولیه دارای پتانسیل جهت مکانیابی، گزینه E به عنوان مکان بهینه استقرار ایستگاه انتخاب می شود.
کاربرد الگوریتم ACO در مدیریت طراحی و تجهیز ایمن و بهینه کارگاه های شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۱
39 - 57
حوزههای تخصصی:
معماران شهری به منظور طراحی فضاهای عمومی و اختصاصی در شهرها بدنبال پیاده سازی سیستم های ساده و جدید جهت افزایش ایمنی در سایت های ساختمانی هستند. ارائه زیرساخت فیزیکی مناسب در کارگاه های شهری که بتواند سلامت و ایمنی کارگران، محیط زیست شهری و بهره وری عملکرد کارگاه را تضمین کند یکی از چالش های مهم در طراحی و تجهیز سایت های ساختمانی در یک شهر ایمن است. این پژوهش با هدف بهبود ایمنی و بهینه کارگاه های ساختمانی شهری از الگوریتم بهینه سازی کلونی مورچگان استفاده می کند. این الگوریتم که مبتنی بر تکرار است از نشانگرهای مورچه های مصنوعی که از فرومون مورچه های طبیعی الهام گرفته است برای انتخاب بهینه ترین طراحی و چیدمان تسهیلات کارگاهی استفاده می کند. این امر با استفاده از اطلاعات اکتشافی مبتنی بر هزینه جریان و هزینه جابجایی در بازه های مختلف زمانی صورت می گیرد. این الگوریتم با تعیین رابطه غالب بین پاسخ ها که پارامتر کلیدی برای جستجوی الگوریتم است عمل می کند. روش پژوهش توصیفی اکتشافی و از نوع مطالعه موردی در یک کارگاه ساختمانی می باشد که می توان مدل را با فرض پارامترهای مناسب محقق کرد. در این کارگاه ساختمانی شهری، توسط الگوریتم مورچه های مصنوعی برای چیدمان ایمن و بهینه تسهیلات ساختمانی 4 سناریو ارائه شد که بهینه ترین طراحی، سناریو شماره 1، با توجه به هزینه مینیمم 2496 بهترین مورد جهت چیدمان تسهیلات پویا نتیجه گیری گردید.
تبیین مدل فرایند محور سازگاری ساکن و مسکن (مطالعه موردی: مسکن معاصر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم بهمن ۱۴۰۲ شماره ۱۲۸
39 - 56
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: سازگاری میان نیازهای انسان و محیط ساخته شده از فاکتورهای بسیار مهم در ارزیابی محیط زندگی مطلوب است؛ به همین دلیل پژوهش های بسیاری مفهوم سازگاری را مورد توجه قرار داده اند. با وجود مطالعات بسیاری که انجام شده است، هم چنان مدل نظری کاربردی برای مطالعه فرایند سازگاری در رابطه میان ساکن و مسکن وجود ندارد. بسیاری از پژوهش ها سازگاری را به عنوان برآیند و هدف یک رابطه می دانند و بر نتایج سازگاری و عدم سازگاری ساکن و مسکن متمرکز شده اند؛ اما فرایند سازگاری ساکن و مسکن موضوعی است که در پژوهش ها کم تر مورد توجه قرار گرفته است.
هدف پژوهش: پژوهش حاضر با طرح این سؤال که شیوه سازگاری انسان یزدی با مسکن معاصر چگونه است، در پی ارائه یک مدل نظری فرایندمحور برای مطالعه شیوه سازگاری ساکن و مسکن است.
روش پژوهش: رویکرد و راهبرد اصلی پژوهش کیفی است و تحلیل داده ها با روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد در مسکن میانی، افراد شیوه های فعال تری را برای ایجاد سازگاری میان خود و مسکن انتخاب می کنند، آن ها در مسکن دخل و تصرف می کنند یا رفتار خود در فضا و نحوه استفاده از فضاها را تغییر می دهند؛ اما در مسکن جدید ساکنین دخل و تصرف بسیار محدودی در مسکن انجام می دهند و به دلیل این که همین تقلای محدود نیز از جانب فضا بی پاسخ می ماند نسبت به فضا بی توجه می شوند و در صورتی که محدودیتی وجود نداشته باشد، از مسکن خود نقل مکان می کنند. تحلیل داده های پژوهش نشان می دهد، علاوه بر سه عامل مهم بستر، نیازهای ساکنین و قابلیت های مسکن؛ سن و نسل ساکنین، مشارکت در فرایند ساخت، الگوی مسکن، مدت زمان اقامت در مسکن، خاطرات و روابط با همسایگان بر شیوه سازگاری ساکن و مسکن تأثیر بسیار دارد.
مقدمه ای بر روش تخیل ویتگنشتاین متأخر در گفت و گونویسی نمایشی با نگاهی به متن مرگ یزدگرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹۲)
7 - 19
حوزههای تخصصی:
شیوه های گفت وگونویسی در متن نمایشی یکی از چالش برانگیزترین حوزه های مطالعاتی ادبیات نمایشی محسوب می شود. ارتباط آن با هنرهای نمایشی ازیک سو و ارتباط با مطالعات زبانی ازسوی دیگر، دامنه ی بحث را به حوزه ی مطالعات میان رشته ای گسترش داده است. بر همین اساس می توان ادعا کرد که چرخش های زبانی قرن بیستم بر حوزه های گفت و گونویسی نمایشی نیز تأثیر گذاشته است. یکی از فیلسوفان زبان که در این چرخش زبانی نقشی عمده ای داشت لودویک ویتگنشتاین متأخر است. او با ایده ی بازی های زبانی، عرصه های معناسازی زبان را وارد بسترهای تازه ای کرد. یکی از عناصری که می توان به عنوان نقطه ای مشترک میان هنر و زبان مورد بررسی قرار داد، حوزه ی تخیل است. تخیل نیز یک بازی زبانی است که از حضور میان کاربران زبان کاربرد یافته و خود را عیان می سازد. هدف از این پژوهش شناختن روش بسط و گسترش شیوه ی گفت و گونویسی نمایشی با استفاده از ایده ی بازی زبانی تخیل نزد ویتگنشتاین است. این مقاله برای شناخت این روش نمایشنامه ی مرگ یزدگرد از بهرام بیضائی را برگزیده است. سؤال مطروحه این است که بیضائی چگونه از روش بازی زبانی تخیل در گسترش زبان نمایشی متن مرگ یزدگرد سود جسته است؟ فرضیه نیز می تواند این گونه تعریف شود که به نظر می رسد بیضائی در بازی زبانی تخیل روش هایی شبکه ای برای گسترش زبان گفت و گونویسی برگزیده است. پژوهش حاضر براساس هدفْ کاربردی، از نظر روش گردآوری اطلاعاتْ کتابخانه ای، بر پایه ی روش، کیفی و بر مبنای ماهیت، توصیفی است. منظور از روش توصیفی، روشی است که ویتگنشتاین در مواجهه با زبان به مثابه ی انگاره ای فلسفی پیشنهاد داده است. نتیجه اینکه بیضائی برای شکل دهی به قواعد اولیه ی بازی زبانی خود از انکار، اقرار و روش شناخت درک- جنبه استفاده کرده است تا به دلیل تشکیکی که در موقعیت نمایشی خود ایجاد کرده، در بطن به تشکیک در دستور زبان ثانویه ی زبان خود یعنی تردید در تاریخ مرگ یزدگرد بپردازد.
بررسی فرافکنی انسان نسبت به خداوند در آثار هنری و عرفانی عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
213 - 237
حوزههای تخصصی:
از دیرباز انسان ها نگاه مادی گرایانه به خداوند داشته اند و حالات و افکار خود را به خدا نسبت می دادند؛ گویی خدا همان ویژگی های شخصیتی انسان است که از طریق فرافکنی به بیرون افکنده شده است. از دیدگاه علم روانشناسی این مقوله نزدیک به مفهوم فرافکنی یکی از مکانیسم های دفاع روانی است. پژوهش حاضر براساس شیوه توصیفی تحلیلی نگارش یافته است و یک تحقیق میان رشته ای است که با تمرکز بر ابیات و حکایات سه اثر عطار نیشابوری: تذکره الاولیاء، منطق الطیر و الهی نامه سعی دارد گفتار و اندیشه شخصیت های حکایات عطار را از منظر بحث فرافکنی در روانشناسی بررسی کند. یافته های تحقیق حاکی از آن است که هر کس خدا را در آینه خود می نگرد که در علم روانشناسی باتوجه به بحث فرافکنی، انسان، خدا را در آینه خود و دیگران می جوید در این میان شخصیت های فرافکن نیز مشخص شده اند. نتایج نشان می دهد که انسان ها اغلب باخدا ارتباط برقرار می کنند اما بعضی افراد مجموعه ویژگی های شخصیتی خود را در مفهومی به نام خدا فرافکنی می کنند و خدایی می سازند که همان شکل و شمایل و خصایص خودشان را دارد و می پندارند پروردگار جهانیان را می پرستند؛ درحالی که آن ها پرستش کننده آفریننده ذهن و مطلوب خود هستند و درک درستی از حقیقت مطلوب (خداوند) ندارند.اهداف پژوهش:بررسی فرافکنی انسان نسبت به خدا در آثار هنری و عرفانی عطار.بررسی دیدگاه عطار درباره فرافکنی انسان درباره خداوند.سؤالات پژوهش:دیدگاه عطار نیشابوری پیرامون فرافکنی انسان درباره خداوند چیست؟فرافکنی انسان نسبت به خداوند در آثار هنری و عرفانی عطار نیشابوری چگونه است؟
کارکرد سکوت در موسیقی باروک تا معاصر
منبع:
پژوهش های میان رشته ای هنر دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱
113 - 128
حوزههای تخصصی:
سکوت در کنار صدا سازنده موسیقی است. موسیقی از درون یک سکوت طولانی آغاز می شود و با آن پایان می یابد. در یک قطعه موسیقی، سکوت با قرار گرفتن بین صداهای متصل به هم، آنها را به عنوان یک عبارت به گوش می رساند. همچنین بسیاری از قطعات در کلیت خود با کمک سکوت به عنوان جداکننده دسته های صدایی و بخش ها فرم می گیرد. البته به نظر می رسد تا پیش از دوره معاصر، اهمیت سکوت چندان مورد توجه آهنگ سازان نبوده است؛ در این دوره، بسیاری از آهنگ سازان ارزش زمانی سکوت را به صورت دقیق بین موومان های قطعات خود مشخص می کنند تا وقفه زیادی در بین آنها پیش نیاید و جریان موسیقی دچار تاخیر نشود. آهنگ سازان معاصر قطعاتی را بر اساس گسترش سکوت و ترکیبات مختلف آن در کنار صدا ساخته اند؛ یعنی به جای اینکه ریتم صداهای مختلف در بطن حرکت موسیقی باشد، سکوت با ریتم های مختلف خود، همچون یک عنصر ساختاری، جریان موسیقی را پیش می برد. از طرف دیگر، در بسیاری از قطعات موسیقی معاصر، سکوت شنونده را به درک درست اتفاقات صدایی می رساند و علاوه بر اینکه بستری برای روی دادن آنها است، خود نیز جزیی از یک اتفاق صدایی است. کارکردهای متنوع سکوت، سوال مهمی را درباره نقش آن از گذشته مشخص تا این دوره در ذهن ایجاد می کند: آیا استفاده آهنگ سازان از سکوت، کاملا کاربردی و مانند یک عنصر ساختاری بوده یا کیفیت دیگری مانند این نمونه ها داشته است؟ با توجه به روند زیبایی شناسی موسیقی کلاسیک غرب از دوره باروک تا معاصر، مطرح کردن این سوال به خصوص در این ادوار سبب می شود مطرح گردد تا مهم ترین موارد کارکرد سکوت در موسیقی به دست آید. برای این منظور ضمن تحلیل ادبیات تحقیق و با جستجو در بطن رپرتوار موسیقی مورد نظر، با استناد به نمونه هایی با کاربرد خاص سکوت، سکوت از سه منظر نقش ساختاری در فرم موسیقی، طبیعت اجرای موسیقی و فلسفه وجودی نبودن صدا، به موارد مختلفی تقسیم می شود که عبارت هستند از فرم، عبارت بندی، گفتگو، گسترش و تنش. فرم نشان می دهد که سکوت در مقیاس بزرگ از یک قطعه، نقش ساختاری دارد و سازنده مفهوم موسیقی در بین دسته های صدایی و بخش ها است. عبارت بندی نشان دهنده استفاده آشکار و بدیهی از سکوت برای ساختن عبارت های موسیقایی است. گفتگو با قرار دادن سکوت بین دو یا چند خط صدایی یا ساز، می تواند کیفیت بیانی موسیقی را نشان دهد. گسترش با استفاده از سکوت، نوعی کاربری است که با به زمینه آمدن سکوت و با به کار رفتن آن کنار سایر عناصر مانند ارتفاع و رنگ صدایی، معنا می یابد و تنش به کاربری روایی و فرامتنی از سکوت در موسیقی اشاره می کند.
بررسی شباهت ها و تفاوت های آرای افلاطون و ارسطو در خصوص مفهوم «بازنمایی تصویری» و مقایسه آن با بازنمایی تصویری نوین
منبع:
پژوهش های میان رشته ای هنر دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱
203 - 218
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به تحلیل آرای افلاطون و ارسطو و افتراقات و اشتراکات این دو دیدگاه در خصوص بازنمایی تصویری پرداخته و سپس نسبت آرای آن ها را با بازنمایی در هنر مدرن یا بازنمایی نوین مورد بررسی قرار می دهد. مقاله حاضر با رویکرد تحلیلی، یکی از معضلات فلسفی معاصر، یعنی بحران بازنمایی را در حیطه هنرهای تصویری مدرن، بر پایه دیدگاه های سنتی تر، مورد واکاوی قرار می دهد. روش پژوهش حاضر، توصیفی تحلیلی است و این رویکرد به پژوهشگر این امکان را می دهد که حوزه های گوناگون مرتبط با موضوع اصلی را از حیث اشتراکات و تفاوت هایی که در مبنا دارند، مورد توجه قرار دهد. مبنای این پژوهش اندیشه های افلاطون و ارسطو در محاورات و آثار متأخرتر افلاطون و آثار ارسطو در باب هنر است. در حیطه بازنمایی تصویری نوین نیز بیشتر به چند اثر مهم تجسمی دوره مدرن توجه شده و با آرای اندیشمندان نامبرده تطبیق داده شده است. این پژوهش روشن می کند که نظریات هنری افلاطون و ارسطو مطابق با دیدگاه هنری رایج در زمان خود بوده و قابل تعمیم به تمام اعصار نیست؛ و بازنمایی نوین نیز بر اساس واقعیت های کنونی و واقعیت انسان هایی با هویت متکثر صورت می گیرد. بنابراین، هنرهای دیداری جدید، برخلاف دیدگاه کلاسیک، در مسیری حرکت می کنند که هرچه بیشتر رابطه میان بازنمایی تصویری و مرجع آن در واقعیت را کم رنگ تر جلوه دهند و یا به طورکلی از بین ببرند.
تحلیل و ارزیابی ابعاد شهر هوشمند از دیدگاه شهروندان شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرها امروزه با چالش های پیچیده و به هم پیوسته ای چون رشد فزاینده ی شهرنشینی و جمعیت شهری، عدم توازن در هرم سنی، کمبود مسکن، نارسایی زیرساختهای شهری و خدماتی، معضلات زیست محیطی و قطبی شدن رشد اقتصادی مواجه هستند. یکی از مفاهیم جدید جهت مقابله با چالش های کنونی شهرها در عرصه برنامه ریزی شهری، توسعه شهر هوشمند است که قابلیت های فیزیکی و مجازی را با هم یکپارچه می کند. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی -تحلیلی در صدد مشخص کردن وضعیت مناطق هشت گانه شهر کرمانشاه از لحاظ بهره مندی از ابعاد و شاخص های شهر هوشمند بر اساس 5 بٌعد پویایی هوشمند، مردم هوشمند، زندگی هوشمند، محیط هوشمند و حکمرانی هوشمند است که هر کدام از این ابعاد نیز شامل 6 گویه می شوند. از کل جامعه آماری پژوهش، 384 نفر به عنوان حجم نمونه به تفکیک مناطق در نظر گرفته شد و برای تجزیه و تحلیل یافته ها، از آزمون های T-test، Anova، آزمون تعقیبی Tuky HSD، و برای ترسیم نقشه های توزیع فضایی ابعاد و شاخص ها در سطح مناطق، از GIS استفاده شده است. نتایج کلی پژوهش بیانگر وضعیت نسبتاً مطلوب شهر کرمانشاه به لحاظ بهره مندی از ابعاد و شاخص های شهر هوشمند است؛ ولی منطقه 1 به لحاظ مجموع ابعاد مورد بررسی با کسب رتبه اول و وضعیتِ مطلوبیتِ مناسب، انطباق بیشتری با شاخص های شهر هوشمند دارد. در مقابل، مناطق 2 و 5 در رتبه های آخر و وضعیت مطلوبیت پایین - نامطلوب، با شاخص های شهر هوشمند فاصله دارند؛ لذا در یک اولویت بندی، به عنوان مناطق محروم از نظر شاخص ها و ابعاد شهر هوشمند برای توسعه معرفی می گردند.
تبیین بینامتنی معماری مجتمع های تجاری معاصر در ایران (سال های 1360 تا 1400 شمسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۳
21-38
حوزههای تخصصی:
مجتمع های تجاری در دهه اخیر رشد و گسترش چشمگیری در کشور ایران داشته اند و به دلایل متعدد، نظیر مقیاس بزرگ و طیف وسیع بازدیدکنندگانشان، از اهمیت بالایی برخوردارند. همان طور که تعامل و تقابل هایی میان مباحث جهانی شدن و منطقه گرایی وجود دارد، برخی دیدگاه ها در زمینه نقد طراحی مجتمع های تجاری، به دلیل پیشرفت های فناوری و شرایط ناشی از جهانی شدن، این مراکز را به صورت عناصر مشابه و تکرار شونده در دنیا و مروج مصرف گرایی برمی شمارند. در حالی که برخی دیگر از دیدگاه ها، به دلایلی نظیر راهبردهای برندسازی و رشد اقتصادی مجتمع های تجاری، بر هویت منحصر به فرد و وابسته به بستر و زمینه این مراکز تاکید دارند. هدف از این پژوهش، تبیین بینامتنی معماری مجتمع های تجاری، به صورت خوانش ارتباط میان آثار معماری این حوزه با آثار هم عصر یا پیشین آن در ایران و غرب است. همچنین این پژوهش در پی آن است، انواع و ابعاد کاربرد بینامتنیت در معماری مجتمع های تجاری معاصر را دریابد. روش شناسی پژوهش حاضر بر اساس مدل پیاز پژوهش ساندرز، در پارادایم شناخت شناسی تفسیرگرا، از نوع کیفی و با رهیافت تحلیل محتوایی است و همچنین به لحاظ نوع نتایج، تبیینی است. گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی- کتابخانه ای و بازدید میدانی انجام شده و روش تجزیه و تحلیل داده ها، توصیفی و تحلیل استنتاجی است. نمونه های مورد بررسی در این پژوهش، به صورت گزینشی از مجتمع های تجاری معاصر در کشور ایران است. نتایج این پژوهش نشان می دهد در خوانش بینامتنی آثار معماری، تداوم و پیوستگی متون با یکدیگر و تاثیرات تعامل و تقابل های جهانی سازی و منطقه گرایی مشهود می شود. مراتب بینامتنی را می توان به اقسام «قوی/ ضعیف» و «صریح/ ضمنی» و بیش متنیت «تقلید/ تغییر» طبقه بندی کرد. همچنین عواملی نظیر رشد و گسترش فناوری، تبادلات فرهنگی و تکنولوژی و قدرت و تجربه طراح در ایده پردازی بر بینامتنیت آثار معماری مجتمع های تجاری موثر هستند. به علاوه نتایج نشان می دهد، کاربرد بینامتنیت در فرم معماری مجتمع های تجاری در ایران که با تمسک به روش تحلیل خود آثار به دست آمده، به صورت بازنمایی های تاریخی، جغرافیایی و فرهنگی و یا تقلید و اقتباس از آثار معماران مطرح غربی است. همچنین از دیدگاه نشانه شناسی، با در نظر گرفتن مجتمع های تجاری و مال ها به مثابه فضاهای شهری کنترل شده، می توان رشد تکه چینی هایی از فضاهای وانموده که بازتولیدی از فضاهای دیگر و نمودی از کاربرد بینامتنیت است را در این مراکز مشاهده کرد.
تبیین مقام ابداع در صنع انسان کامل از منظر حکمت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشمندان مسلمان با استعانت از قوای عقل و تکیه بر آیات و روایات، همواره در تلاش برای تعریف و تبیین ماهیت انسان کامل و افعال او در جایگاه خلیفه الله بوده اند. انسان کامل، خلیفه الله، متصف به صفاتی از نوع صفات استخلاف کننده مقام خلافت، خداوند متعال است. حضرت بدیع السماوات و الارض، از مهمترین مقامات تفویض شده به انسان کامل را مقام ابداع قرار داده، مقامی که در صنع صنایع بدیع، تجلی تام یافته است. با توجه به طرح منظرگاه های متعدد در تبیین مفهوم ابداع و تکوین صنایع و بدایع در آثار صناعی، این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که چگونه می توان ابداع را در صنع انسان کامل بر بستر حکمت اسلامی تدوین و تبیین نمود؟ در این منظر با تکیه بر آیات، احادیث و با بهره بردن از تفاسیر و دیدگاه های حکیمان مسلمان بر بستر حکمت اسلامی، نخست مراتب خلق انسان و شئون خلقت انسان کامل تبیین شده، سپس با تکیه بر صورت بندی استخلاف مقام خلیفه اللهی به انسان کامل، مقام ابداع، نخست در فعل ذات باری تعالی مورد تحلیل و تبیین قرار گرفته و سپس این مقامِ تفویض شده به انسان کامل، در صنع و صناعت آثار صناعی تبیین می گردد. این پژوهش از نوع مطالعات بنیادین با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی است که با استناد به منابع نوشتاری و تحلیل محتوای آیات، احادیث و آرائ حِکمی حُکمای اسلامی شکل گرفته است. در این پژوهش در پی تببین مقام ابداع در صنع انسان کامل، این نتیجه حاصل می شود که: انسان کامل با استعانت از این مقام و با شناخت نیازها و کاستی های زیسته انسان، به عنوان واسطه ای از جانب حضرت حق، دست به ابداع صنایع زده و رموز این صنایع را سینه به سینه به جان های مشتاق ذی صلاح، جهت تکوین سپرده است؛ تکوینی که همواره به همراه انسان جریان دارد.
سنجش گروه های خلاق در کارگاه های مدل سازی معماری (ارزیابی خلاقیت دانشجویان معماری در آموزش حضوری و آموزش مجازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گسترش مراکز آموزشی در رشته های مختلف دانشگاهی به خصوص معماری و تعادل نابرابر بین تحصیلات آکادمیک و تولید دانش فنی، تربیت فراگیران خلاق ضروری می نماید. عدم توجه به سبک های مختلف یادگیری دانشجویان، ازجمله آسیب ها و معایب سیستم های آموزشی مرسوم معماری است. پژوهش حاضر با عنایت به اهمیت آموزش خلاق در عصر کثرت گرای حاضر، در گام اول، نظری اجمالی به اهمیت تشکیل گروه در توسعه و تقویت مهارت های بین فردی و خود دانش پذیران داشته است. در گام دوم، به معرفی مدل تمام- مغزی نِد هِرمان جهت ارائه روشی برای تشکیل گروه های خلاق می پردازد؛ و در گام سوم، به سنجش خلاقیت در کارهای گروهی کلاسی، فردی منزل، پروژه پایانی در سه مرکز آموزشی منتخب در تبریز و بناب در کارگاه مدل سازی و بررسی نقش گروه های خلاق در افزایش خلاقیت فردی دانشجویان با استناد به تحلیل های آماری و براساس سنجه ی HBDI (ابزار سنجش تسلط مغزی هرمان) می پردازد. در گام چهارم نیز به تحلیل تمایلات تفکری و خلاقیت با انجام مقایسه ای بین آموزش در دوران مجازی و حضوری اختصاص یافته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که با کسب آگاهی از مهارت های متمایز افراد می توان گروه های خلّاقی را برای یادگیری جمعی تشکیل داد که این امر باعث افزایش خلاقیت در کارهای فردی در خانه می شود و زمینه ی بهتری برای تشکیل ترکیب های جدید از افراد در گروه ها برای پروژه ی نهایی فراهم می کند. همچنین کارگاه های مجازی و فرصت کمتر برای کارهای گروهی در عصر مجازی، باعث کاهش خلاقیت و معدل نمرات برتر شده است.
واکاوی اصول ادراک دیداری در کوفی تزیینی با تأکید بر اصل شکل و زمینه، تداوم و سرنوشت مشترک؛ نمونه ی موردی کتیبه ی گریوار بقعه دوازده امام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بقعه دوازده امام یزد، ساخته شده در سال429 ه.ق، یکی از بناهای تاریخی کم نظیر عالم اسلام است که نزد پژوهشگران معماری اسلامی جهان شهرت زیادی دارد.کتیبه ی گریوار این بنا آیه الکرسی را به خط معشق مشجر به رنگ لاجوردی بر بستر گچی نشان می دهد. نظریه ی ادراک دیداری گشتالت، ازجمله نظریه های تأثیرگذار قرن بیستم در حوزه هنرهای تجسمی است که فرایند ادراک بصری را به نوعی معطوف به رؤیت یکپارچه و تمامیت اثر هنری کرده، قوانین ده گانه ادراک دیداری را طرح می افکند.این پژوهش به دنبال پاسخ این سؤال است که طراحان کتیبه بقعه دوازده امام چگونه از اصول شکل و زمینه، تداوم و سرنوشت مشترک که سه اصل از این اصول ده گانه هستند، برای رسیدن به این کتیبه ی فاخر بهره برده اند و میزان پراگنانس حاصل از به کارگیری هر یک از این اصول در طراحی آن، چه میزان است؟ روش پژوهش حاضر توصیفی تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات مطالعات کتابخانه ای و میدانی است. در ابتدا بر مبنای عکاسی از اضلاع، کتیبه مورد بازآفرینی قرار گرفت و با توجه به طول زیاد آن و شباهت ساختاری همه بخش ها، تنها قسمت هایی انتخاب و تحلیل های بصری بر روی آن ها انجام شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که اصل شکل و زمینه، در نمای کلی و اجزای کتیبه بسیار زیاد، اصل تداوم در نمای کلی بسیار زیاد و در اجزا متوسط، و اصل سرنوشت مشترک در نمای کلی بسیار زیاد به کار رفته است و در اجزا مصداق ندارد. حاصل کاربست هر یک از این اصول، تحقق پراگنانسی قوی بوده است که موجب تأثیرگذاری بیشتر و ارتباط بهتر مخاطب با اثر می گردد.
خوانش نقوش گرفت وگیر در نگاره «رستم خفته و نبرد رخش وشیر» در عرض هنر و تمدن اسلامی بر مبنای نظریه شمایل شناسی اروین پانوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شمایل شناسی رویکردی است که اروین پانوفسکی برای تفسیر و تحلیل آثار هنری ارائه داد. این روش بر پایه تشریح و تفسیر عناصر مرئی یک اثر هنری و ارتباط آنها با زیرساخت متنی، مفاهیم فرهنگی و ایدئولوژیکی خلق اثر هنری است. پانوفسکی معتقد است که معنای یک اثر هنری را نمی توان تنها از طریق فرم و محتوای آن درک کرد، بلکه باید آن را در زمینه های تاریخی، فرهنگی و مذهبی نیز مورد بررسی قرار داد. پژوهش حاضر بر آن است تا ضمن پرداختن به زندگی هنری نظام الدین سلطان محمد تبریزی معروف به سلطان محمد نقاش به معرفی شیوه جانورنگاری و نقوش گرفت وگیر در مکتب تبریز صفوی بپردازد. گرفت وگیر شیوه ای در نگارگری است که هنرمند صحنه های درگیری و مبارزه حیوانات را به صورتی نمادین، خیال پردازانه و گاه اسطوره ای به تصویر درمی آورد. جستار پیشِ رو با استفاده از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی به سؤال پژوهش حاضر مبنی بر کشف معانی و روابط مستتر در نقوش گرفت وگیر در نگاره «رستم خفته و نبرد رخش و شیر» اثر سلطان محمد نقاش، با استفاده از نظریه خوانش آثار هنری با رویکرد شمایل شناسی اروین پانوفسکی پاسخ می دهد. جستار حاضر با استفاده از زیرساخت متنی نبرد رخش و شیر در شاهنامه فردوسی (خوان اول) نسبت به تجزیه وتحلیل نقوش و نماد های به کاررفته در نگاره مورد پژوهش اقدام نموده است. یافته های پژوهش نشان داد که سلطان محمد با خلق این نگاره توانسته است داستان حماسی خوان اول شاهنامه را با زبانی نمادین و استعاری بیان کند. وی با بهره گیری از عناصری چون رخش، شیر، مار و درختان، مفاهیمی فراتر از ظاهر داستان را القا می کند. نبرد رخش وشیر نمادی از مبارزه خیر و شر است و حضور هم زمان مار بر درخت، به نزاع ابدی نیروهای اهریمنی و ایزدی اشاره دارد. به طورکلی، سلطان محمد با ترکیب عناصر طبیعی و حیوانی و بهره گیری از نقوش گرفت وگیر و زیرساخت متنی شاهنامه، مفاهیم عمیق و ژرفی را در قالبی زیباشناختی به تصویر کشیده است.
زیباشناسی رنگ و نور در آثار ایران درودی با رویکرد ابن هیثم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳)
117 - 124
حوزههای تخصصی:
نظریه ادراک زیبایی ابن هیثم، کیفیات و ساختار بصری لازم در اثر هنری را مورد توجه قرار می دهد، ضروری است جنبه های بالقوه نظریاتش در حوزه زیبایی شناسی و ساختار بصری آثارش، مورد پژوهش قرار گرفته شود. ایران درودی با عناصر زیباشناسی به آثارش هویت ایرانی می دهد، او نور را هدف اصلی قرارداد تا به پندارهای فرهنگ ایران نزدیک شود و همچنین از نور برای القای بیان احساس خویش استفاده می کند تا مخاطب آن به مفهوم حس هنرمند پی ببرد و به این نتیجه رسیده است که هیچ رنگی خارج از تابش نور، رنگ نیست و رنگ ها فقط در مجاورت و تأثیرگذاری بر یکدیگر است که کیفیت و رنگ خود را بروز می دهند. باتوجه به ماهیت ساختاری نقاشی که زیبایی شناسی آن بر پایه اصولی است که کاملاً منطبق با 22 مواردی که در آرای ابن هیثم است، بررسی این موارد نظری و چگونگی کاربست آن در هنر نقاشی، هدف این مقاله است و در پی پاسخ به این پرسش که چگونه نظریه زیبایی شناسی نور و رنگ از منظر ابن هیثم را می توان با اصول مدرن زیبایی شناسی در آثار ایران درودی درک کرد، ابتدا ماهیت و ویژگی های آثار درودی را توصیف و تحلیل کرده و سپس آن آثار با آرای ابن هیثم را مورد تجزیه وتحلیل قرار می دهد. این مقاله که روش نظری آن، بر اساس نظریه پرداز فلسفه اسلامی ابن هیثم است. در این رویکرد زیباشناسی که به فرم اثر می پردازد ابن هیثم از زیباشناسی چنین تعریفی می کند: «زیبایی (حسن) را نه به عاملی بسیط، بلکه به تعامل پیچیده ای میان بیست ودو عامل تعریف کرد» و ابن هیثم تأکید زیادی به مفهوم دو مورد از 22 عواملی که نور و رنگ با یکدیگر نیروی انگیزش دارند، یعنی می توانند در نفس تأثیری ایجاد کنند که صورتی زیبا جلوه کند می پردازد. روش تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از نظر منظر روش انجام توصیفی تحلیلی است و اطلاعات نیز بر اساس مطالعات کتابخانه ای به دست آمده است.نتایج تحقیق بیانگر کارایی رویکرد ابن هیثم در حوزه زیبایی شناسی نقاشی معاصر است.
توسعه شاخص های طراحی مبلمان شهری ملهم از طبیعت؛ نمونه موردی: نیمکت های خیابانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بشریت در دوران حیات خود ارتباط تنگاتنگی با طبیعت داشته است اما طی دهه های اخیر، به واسطه گسترش شهرنشینی تعامل انسان با طبیعت بسیار محدود شده است. پیامد چنین گسستی، از دست رفتن قدردانی و حمایت مردم از طبیعت است. در این پژوهش، این گسست از منظر دو تئوری مهم انقراض تجربه و بایوفیلیا مورد بررسی قرار گرفته و معیارهای طراحی بایوفیلیک برای کاهش این گسست تعاملی میان انسان و طبیعت مورد بررسی واقع شده است. هدف این پژوهش بررسی شاخص های طراحی مبلمان شهری مبتنی بر الهام از طبیعت در طراحی بایوفیلیک، موثر بر کاهش گسست تعامل شهروندان با طبیعت می باشد. متدولوژی این پژوهش توصیفی ( علی- مقایسه ای) و از نوع کیفی است. روش جمع آوری اطلاعات، روش کتابخانه ای برای بررسی پژوهش های پیشین با هدف ادراک مولفه های موثر بر نوع طراحی، بوده است. پس از مطالعه و دسته بندی عناصر طراحی دخیل در رویکرد الهام از طبیعت، شاخص های طراحی این رویکرد استخراج گردید. برای درک میزان اثر بخشی حضور این عناصر، دو نیمکت خیابانی که یکی با حضور این عناصر و دیگری بدون آن ها طراحی شده اند در پرسشنامه تصویری مورد سوال واقع شد. دویست و بیست پرسشنامه در جامعه نمونه که منطقه شش تهران بوده است، توزیع شد. نتایج نشان می دهد حضور عناصر الهام از طبیعت شامل فرم، هندسه، مواد و بافت و رنگ طبیعی، مکانیزم و برانگیختن طبیعت، در طراحی المان های شهری تداعی گر تعامل با طبیعت بوده و حس حضور در طبیعت را در شهروندان ایجاد می کند. این مهم به نوبه خود تعامل غیرمستقیم با طبیعت و کاهش انقراض تجربه را به دنبال دارد. گسترش جهت گیری مثبت نگرشی، رفتاری و عاطفی پیامد ارزشمند کاهش انقراض تجربه است.
تبیین مفهوم تخیل همدلانه در اندیشه های پراگماتیستی رورتی به مثابه راهی برای برون رفت از اغتشاش در نمای بناهای مسکونی در شهرهای معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
79 - 91
حوزههای تخصصی:
اغتشاش و آشفتگی در نمای بناهای مسکونی در شهرهای معاصر، مسئله ای است که در ادبیات معماری و شهرسازی بسیار به آن اشاره می شود. مدیران و طراحان شهری معتقدند که عوامل طراحی و فردگرایی معماران معاصر یکی از عوامل مؤثر در به وجود آوردن وضعیت فوق است. بدین منظور راه حل ها و قوانینی در صورت معماری و از لحاظ فرمی و بصری در جهت کنترل و مداخله برای بهبود اوضاع کنونی وضع شده که به نظر می رسد در عمل، کارایی و مقبولیت لازم را نداشته است. این پژوهش جهت فهم عمیق تر موضوع و بازخوانی و تبیین دوباره این مسئله، در جستجوی یک چارچوب نظری است که با پذیرش واقعیت گریزناپذیر فردگرایی در دوران معاصر، به دنبال تقویت هم بودی و همبستگی انسانی باشد. چارچوبی که بتواند با تکیه بر اهمیت نقش نما به عنوان چهره ای که مالک و طراح بنا برای خود متصورند، شیوه تفکر معماران در تعریف خود و تأثیر آن در مرحله تفسیر مسئله نما و قاب بندی آن را تغییر دهد و به عنوان نقطه عزیمت در فرایند طراحی مفید واقع شود. این پژوهش با تکیه بر معرفت شناسی پراگماتیستی و نظریات و روش پیشنهادی ریچارد رورتی، به دنبال راهکاری نظری مختص زمان اکنون است. تحقیق حاضر در مجموع به روش کیفی و مشاهده اوضاع کنونی و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای انجام شده است. در پایان همدلی با دیگری به مثابه راهی جهت توسعه مفهوم خود (طراح-مالک)، مااندیشی و ایجاد همبستگی در چهره بناهای مسکونی پیشنهاد می شود. اندیشه ای که مبتنی بر طراحی های مشارکتی و کاربر- محور در معماری است و با گسترش دایره خود در طراحی نماهای مسکونی، هم بودی به جای هم ستیزی با دیگران در فضاهای همسایگی را تشویق می کند.
نمودی از تلاقی ادبیّات و معماری در الگوهای متقارن گنبد مسجد شیخ لطف الله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
270 - 293
حوزههای تخصصی:
انسان براساس فطرت خویش زیبایی طلب است و احساس التذاذ از زیبایی هر چیزی یا شخصی، حاصل درک نظم و هارمونی موجود در آن است. در مباحث زیبایی شناسی برای زیبا شمردن یک اثر یا پدیده، عوامل مختلفی را از قبیل تقارن، توازن، تناوب، تناسب، تکرار، تضاد و... می توان در نظر گرفت. تق ارن به عن وان یکی از اساسی ترین پایه های هنر و زیبایی در درک نظم بین اجزا، در اکثریّت علوم و هنرها نقش انکارناپذیری ایفا می کند. از آن جمله می توان از علوم و هنرهایی مانند ریاضی، هندسه، نجوم، معماری، موسیقی، نقّاشی، فرش بافی، طرّاحی، تذهیب، منبت کاری، ادبیّات و... یاد کرد. از بررسی های این پژوهش این گونه برمی آید که در بین دو هنر اسلامی ایرانی ادبیّات و معماری از جهات الفاظ و مفاهیم، اشتراکات و بده بستان های زیادی وجود دارد. گاهی ادبیّات با بهره گیری از طرح ها و الگوهای معماری در خلق صورخیال، تصاویر بدیعی می سازد و گاهی معماری در آفرینش برخی از نقوش و طرّاحی بناها و حتی خط نوشته ها از الفاظ و مفاهیم ادبیّات استفاده می کند. در این پژوهش با ابزار کتابخانه ای و به شیوه سندپژوهی و تحلیل داده ها پس از ذکر مواردی از اشتراکات ادبیّات فارسی و معماری، نمود مفاهیم ادبی را در الگوهای متقارن گنبد مسجد شیخ لطف الله اصفهان بررسی شده است.اهداف پژوهش:بررسی اشتراکات و مشابهات بین ادبیّات و معماری.بیان مفاهیم ادبی موجود در الگوی های متقارن گنبد مسجد شیخ لطف الله اصفهان.سؤالات پژوهش:ادبیّات و معماری در چه زمینه ها و مواردی با هم مشابهت دارند؟در نقش های گنبد مسجد شیخ لطف الله اصفهان چه مفاهیم متعالی ادبی و عرفانی نهفته است؟
واکاوی سلسله مراتبی مفاهیم تغییر از هنر عامه پسند ( کیچ )، تا معماری و سینمای معناگرا در ایران با رویکرد هویت محور (نمونه موردی: فیلم خانه دوست کجاست؟ عباس کیارستمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
284 - 301
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش واکاوی سلسله مراتبی مفاهیم تغییر از هنر عامه پسند (کیچ) تا معماری و سینمای معناگرا در ایران با رویکرد هویت محور است که فیلم خانه دوست از عباس کیارستمی را مورد بررسی قرار داده است. کلیات مراحل بحث با تبیین مدل ارتباط سینما و معماری و تعریفی از سینمای معناگرا به مفاهیم مشترک در این دو حوزه هنر می پردازد و در این میان، هویت به عنوان عنصر هویت بخش هنر نقد می شود. روش تحقیق در این پژوهش باتوجه به اینکه بر پیوندشناسی مؤلفه ها متمرکز است از روش منطقی پیرس بهره گرفته شده است که از حیث هدف کاربردی و مبتنی بر روش تحلیلی، توصیفی و تلفیقی از روش کیفی (از نمونه به تئوری) و کمی (از تئوری به نمونه) است و از حیث روش بر تبیین محتوای نظری یافته های تئوریک، میان رشته ای و با تحلیل نمونه موردی به انجام رسیده است؛ همچنین پرسش و مصاحبه از صاحب نظران این دو رشته (سینما و معماری) نیز از ارکان تحقیق است. در ادامه با بهره گیری از فیلم خانه دوست کجاست؟ اثر کیارستمی (کارگردان و نویسنده شهیر ایرانی) تلاش شده است مفاهیم موردنظر که در اینجا هویت مسئله اصلی بحث است در اثربخشی برای تبدیل هنر عوام گرا به معناگرا مورد تحلیل واقع شود. در نهایت، نقش هویت در تبدیل اثر هنری از اثری ناکارآمد و بی فایده به اثری معناگرا مورد نقد و بررسی قرار گرفته است و پیرنگ این ادعا در معماری معاصر ایران نیز قابل تعمیم است.اهداف پژوهش:شناخت فرایند تغییر هنر عامه پسند (کیچ) تا معماری در ایران با رویکرد هویت محور.واکاوی سلسله مراتبی مفاهیم تغییر از هنر عامه پسند (کیچ) تا سینمای معناگرا در ایران با رویکرد هویت محور.سؤالات پژوهش:فرایند تغییر هنر عامه پسند (کیچ) تا معماری در ایران با رویکرد هویت محور چگونه بوده است؟سلسله مراتب مفاهیم تغییر از هنر عامه پسند (کیچ) تا سینمای معناگرا در ایران با رویکرد هویت محور چگونه بوده است؟
بهبودبخشی بسترهای تاریخی و طبیعی شهری با بهره گیری از رویکرد منظر فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
133 - 147
حوزههای تخصصی:
هسته اولیه بسیاری از شهرها در زمینه ای تاریخی و طبیعی شکل گرفته و رشد یافته است که می توان آن را بستر نامید. به مرور زمان، با گسترش شهرها و تحولات تکنولوژیکی، اقتصادی و جمعیتی، این بسترها به حاشیه رانده شده و به بافت هایی ناکارآمد و نیمه فعال تبدیل شده اند. ازآنجاکه بهبودبخشی مجموعه اقداماتی است که باهدف تقویت ویژگی های مثبت بافت ها و بناها انجام می گیرد و از طرفی، توانمندی های بالقوه تاریخی و طبیعی، نقاط قوت این بسترها هستند، تقویت این نقاط قوت، ساماندهی و بازآبادانی بسترهای تاریخی و طبیعی را موجب می شود. نظر به اینکه منظرفرهنگی، هم زمان به طبیعت و فرهنگ توجه دارد و این دو وجه، بن مایه های مشترک میان منظرفرهنگی و بسترهای تاریخی و طبیعی هستند، رویکرد موثری در بهبودبخشی و تقویت بسترهای شهری است. هدف این پژوهش این است که چه مؤلفه هایی از منظرفرهنگی باعث تقویت ویژگی های فضایی، عملکردی و فرهنگی و درنهایت بهبودبخشی این بسترها می شود. براین اساس پژوهش با واکاوی در مفهوم منظرفرهنگی و توضیح و تشریح آن و درنهایت با تبیین ترازهای تکوینی و تداومی منظرفرهنگی، مؤلفه های کاربردی مؤثر را از آن ها را استخراج کرده است. روش پژوهش این مقاله کیفی و تحلیلی است. با گردآوری داده ها از منابع کتابخانه ای، مرور نظریات، اسناد و کنوانسیون ها انجام شده و بعد از تحلیل مفاهیم، به تبیین ترازهای تکوینی و تداومی منظرفرهنگی و درنهایت مؤلفه های کاربردی برآمده از آنها پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که وحدت ترازهای تکوینی و تداومی منظرفرهنگی، سه مولفه ی کاربردی اصالت و یکپارچگی _ خوانایی، اصالت و یکپارچگی _ انعطاف پذیری و اصالت و یکپارچگی _ خاطره انگیزی به دست می دهد که هر کدام به ترتیب بر تقویت ویژگی های فرمی _ کالبدی، عملکردی _ فعالیتی و فرهنگی _ اجتماعی موثر بوده و از این رهگذار فرم، عملکرد و معنای بسترهای تاریخی و طبیعی شهرها احیاء شده و بهبودبخشی و بازآبادانی آن ها محقق می شود.
سنجش تأثیر مؤلفه های آموزش عملگرا بر ارتقای برنامه درسی در دوره کارشناسی معماری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۰
65 - 89
حوزههای تخصصی:
آموزش مبتنی بر عمل رویکرد نوینی در امر برنامه ریزی درسی است که بر ارتباط بین نظر و عمل و به عملکرد اجتماعی و شغلی بعد از دوره دانشگاهی تأکید دارد. دوره کارشناسیِ معماری در ایران در قبال آموزش های کاربردی چندان موفق عمل نکرده است. لذا هدف از پژوهش حاضر سنجش میزان تأثیرگذاری مؤلفه های آموزش عملگرا بر ارتقای برنامه درسی است. پژوهش حاضر کاربردی- توسعه ای با رویکرد متوالی-اکتشافی است؛ ابتدا به قصد شناسایی مؤلفه های آموزش عملگرا از روش تحلیل محتوای کیفی با راهبرد استقرایی و از نرم افزار NVIVO در کدگذاری داده ها استفاده شد. سپس جهت سنجش میزان تأثیرگذاری مؤلفه های آموزش عملگرا بر ارتقای برنامه درسی از روش پیمایشی- اکتشافی و آزمون های کندال w و رگرسیون چند متغیره در نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج نشان می دهد مؤلفه های آموزش عملگرا شامل 19 شاخص، 4 هدف و 5 بُعد است. در رتبه بندی اهداف آموزش عملگرا و ابعاد متناظر آنها از دیدگاه اساتید معماری به ترتیب «آموزش کاربردی» با بُعد «سودمندی»، «شیوه استاد-شاگردی» با بُعد «کارآموزی»، «یادگیری تجربه ای» با دو بُعد «تجربه عینی و آزمایشگری» و «یادگیری مشاهده ای» با بُعد «مشاهده» بیشترین تأثیرگذاری را بر ارتقای برنامه درسی دارند. در صورت انطباق اهداف برنامه درسی بر مؤلفه های آموزش عملگرا و تحقق آنها زمینه توسعه آموزش های مبتنی بر عمل فراهم می شود که در نهایت منجر به ارتقای تربیت حرفه ای دانشجویان کارشناسی معماری در ایران خواهد شد.