فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۰۱ تا ۲٬۴۲۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
241 - 259
حوزههای تخصصی:
خلاقیت از دغدغه های همیشگی هنرمندان و معماران در دوره های مختلف تاریخ بوده است. چالش ها و مشکلات معاصر، نیازمند پاسخ های جدید و متناسب با اقتضای زمان هستند. با علم به اینکه هدف نهایی معماری ایجاد مکانی برای زندگی مردم است، خلاقیت در این حوزه نیز باید در خدمت ارتقای کیفیت زندگی انسان و پاسخگوی مسایل جدید هر عصر باشد. از این رو دست یابی به مدلی نظام مند که امکان سنجش میزان خلاقیت اثر معماری را فراهم آورد و مولفه های تاثیرگذار این حوزه را معرفی کند، می تواند گره بسیاری از مشکلات حوزه انسان و محیط را بگشاید و در طراحی آثاری خلاق و ارزشمند نقش آفرینی کند. در این پژوهش ابتدا با رویکرد کیفی و روش استدلال منطقی به ارائه مدلی برای سنجش میزان خلاقیت اثر معماری پرداخته شد. در مرحله بعد با رویکرد کمی و روش پیمایشی، میزان خلاقیت 3 بنای تجاری منتخب شهر تبریز که در دهه اخیر و پس از به وجود آمدن نهضت ساخت مال ها طراحی و اجرا شده اند، محاسبه گردید. طبق یافته های پژوهش، خلاقیت دارای دو بعد اساسی نوآوری و فایده است. فایده معماری در پاسخ بنا به نیازهای انسان از محیط معنا پیدا می کند و نوآوری در میزان تازگی این پاسخ ها نسبت به معماری های حوزه مرتبط سنجیده می شود. در مدل ارائه شده، ابتدا به سنجش میزان رضایت از قابلیت های بنای معماری در پاسخ به نیازهای انسان از محیط پرداخته می شود. در مرحله بعد با تطبیق روش SAPPhIRE با محیط معماری، میزان نوآوری پاسخ های بنای معماری به نیازهای انسان، با استفاده از این مدل سنجیده می شود. نتایج به دست آمده حاکی از این است که در بناهای مورد مطالعه با تمهیداتی چون ایجاد ارتباط بصری بین طبقات، استفاده از فضاهای نیمه باز و ایجاد امکان فعالیت های متنوع برای اقشار مختلف، خلاقیت معماری ارتقاء یافته است. در نهایت میزان خلاقیت مجتمع لاله پارک 0.28، اطلس 0.25 و ستاره باران 0.20 محاسبه شد.
مطالعه تأثیر کارت پستال بر شکل گیری نقاشی های رئالیستی طبیعت بر دیوارنگاره های دوره قاجار (مطالعه موردی: خانه سلطان بیگم)
منبع:
مطالعات هنر سال ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴)
99 - 118
حوزههای تخصصی:
در زمان حاکمیت قاجار بر ایران، ارتباطات گسترده و بیش از پیش شاهان قاجاری با کشورهای اروپایی، تأثیر بسزایی در حوزه هنر ایرانی داشته است. هدف از پژوهش حاضر، رسیدن به پاسخ این پرسش است که؛ ورود کارت پستال به ایران به چه صورت برروی سبک و مضمون دیوارنگاره های خانه سلطان بیگم تاثیر داشته است؟ پژوهش حاضر به روش توصیفی_ تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات با بهره گیری از کتب و پژوهش های گذشته و همچنین مطالعه میدانی، برروی 14 نقاشی دیواری خانه ی مورد مطالعه، انجام گردیده است. نظر به اینکه دیوارنگاره های خانه سلطان بیگم تهران، به عنوان یکی از ارزش های اصیل فرهنگی و تاریخی مطرح بوده و اطلاعات ارزشمندی را با خود همراه داشته است و با توجه به اینکه این نقاشی ها به عنوان هویت تصویری برهه ای از تاریخ این شهر است، بررسی نقاشی های اینگونه بناها از اهمیت خاصی برخوردار است و ضرورت انجام پژوهش را دوچندان می کند. پس از انجام تحقیق، این نتیجه به دست آمد که در زمان قاجار کارت پستال هایی که از فرنگ وارد ایران می شد، از چنان اهمیت و محبوبیتی برخوردار شد که به سرعت در فضاهای معماری و بر روی دیوار منازل بازتاب یافت و مورد استفاده قرار گرفتند. درباریان تصاویر کارت پستال ها را برروی دیوار منازلشان ثبت می کرده اند. در خانه سلطان بیگم نیز تصاویری از طبیعت کشورهای غربی در تالار اصلی آن یافت می شود. این تصاویر از طبیعت ایران نیستند زیرا بعضا در آن ها ساختمان هایی به تصویر کشیده شده است که معماری آن ها متعلق به انگلیس، سوئیس، فرانسه و روسیه می باشد.
نقش عوامل محیطی و فرهنگی در فرم و ساختار معماری بناهای مسکونی قاجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
554 - 577
حوزههای تخصصی:
شکل و فرم فضاهای مسکونی همواره تحت تأثیر شاخص های مختلفی است که در خانه های سنتی به خوبی رعایت شده و نقش مهمی در سازگاری با اقلیم و ویژگی های منطقه ای داشته اند. خانه های سنتی با محیط طبیعی و فرهنگی هماهنگ هستند؛ از عوامل طبیعی بهره برده و در تقابل با شرایط نامساعد اقلیمی کاملاً موفق بوده اند. هدف این تحقیق، شناخت نقش عوامل محیطی و فرهنگی در معماری خانه های قاجاری است. در این راستا ۱۰ مورد از خانه های کرمانشاه مورد بررسی قرار گرفته اند. این تحقیق از نوع کیفی - کمی است و مبتنی بر گردآوری داده ها از طریق ابزار پرسش نامه و مصاحبه است. روایی پرسش نامه از طریق نخبگان تأیید و پایایی نیز از طریق آلفای کرونباخ بالای ۷۰/۰ تأیید شد. جامعه آماری بخش کیفی شامل ۱۸ نفر از خبرگان معماری و کارشناسان میراث فرهنگی بوده که به شیوه هدف مند و با اشباع نظری ۱۱ نفر انتخاب شده اند. جامعه آماری بخش کمی تحقیق را ۴۶۰ نفر از اساتید و دانشجویان معماری تشکیل داده اند. تعداد نمونه براساس جدول مورگان ۲۱۳ نفر است. باتوجه به یافته های پژوهش در بخش کیفی تأثیر عوامل اقلیمی و زمینه ای بر معماری خانه های قاجاری کرمانشاه احصاء گردید و در بخش کمی، به منظور تعیین اعتبار متغیرهای زمینه ای از روش تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. خروجی نرم افزار آموس نشان داد تمام بارهای عاملی بالاتر از ۳/۰ هستند، لذا برازش مدل و مسیرها مناسب بوده و متغیرهای برشمرده تأیید گردیدند.اهداف پژوهش:مشخص کردن تأثیرات عوامل زمینه ای و اقلیمی بر فرم و ساختار معماری بناهای مسکونی قاجاری.شناخت اثرگذاری عوامل فرهنگی، مدرنیزاسیون و معماری غربی بر فرم و ساختار معماری خانه های دوره قاجار.سؤالات پژوهش:فرم و ساختار معماری خانه های قاجاری از عوامل زمینه ای و اقلیمی چه تأثیراتی پذیرفته است؟عوامل فرهنگی، مدرنیزاسیون و معماری غربی بر معماری خانه های قاجاری چه اثراتی داشته اند؟
مطالعه دیوارنگاری قاجاری در امامزادگان بیه پیش گیلان براساس شمایل نگاری پانوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیوار نگاری از هنرهای تجسمی است که در دوره قاجار جلوه می یابد. دیوار نگاری این دوره را ادامه دهنده سنت تزیین در دوره های قبل مانند دوره صفویه و زندیه می دانند. بخشی از این دیوار نگاری ها در امام زاده ها و برخی دیگر در قهوه خانه و مکان های عمومی دیگر نقش بسته است. وقایع عاشورا یکی از مهمترین عناوینی است که در جهت دیوار نگاری مورد توجه بوده و پژوهش حاضر شامل بررسی نمونه هایی از نگاره های دیواری با مفهوم وقایع عاشورایی در بقعه های شرق گیلان بر مبنای روش شمایل نگاری اروین پانوفسکی است. بخش شرقی گیلان که در گذشته بیه پیش نامیده می شد، خاستگاه نقاشی های دیواری بقعه ها در ایران است؛ و دلیل آن حضور پر رنگ علویان از قرن دوّم هجری در گیلان بوده است. در این راستا این پژوهش به دنبال یافتن پاسخ به این پرسش اصلی است. مهمترین خصوصیت شمایل نگارانه قاجاری واقعه عاشورا در این منطقه گیلان چیست؟ برای دستیابی به پاسخ، دیوارنگاره های معروف در برخی از امام زاده های استان گیلان از جمله شهرستان لاهیجان در منطقه بیه پیش، مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاکی از این پژوهش نشان می دهد که نگارگران بر مبنای توصیف های ارائه شده از احادیث و روایات و ارادت خاصی که نسبت به خاندان پیامبر داشته اند، با توجه به اینکه نقاشی با پیامدهای خشونت آمیز در اماکن مقدس ممنوع بوده است؛ برای برجسته کردن آن مکان متبرکه و اشاعه مذهب شیعه، دست به مدون کردن واقعه عاشورا زده اند. از این رو در این مقاله پس از معرفی اجمالی رویکرد شمایل نگاری نگارگران برمبنای توصیف های ارائه شده در روایات و همچنین ارادت به اهل بیت به مدون کردن خصایص شمایل نگارانه برای مصور کردن چهره ائمه و رویدادهای واقعه کربلا زده اند. این اطلاعات گویای بسترهای مذهبی و هنری دوره مورد مطالعه هستند و همچنین وجه تشابه تصاویر مذکور در 4 بقعه مورد توجه قرار گرفته است.
تحلیل نشانه شناختی انتقادی قالیچه تصویری هوشنگ شاه بر پایه الگوی ادموند بورکه فلدمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی اسلامی سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
133 - 143
حوزههای تخصصی:
قالی های تصویری از جمله مهم ترین دستاوردهای هنر طراحی و بافت قالی در دوره قاجار محسوب می شوند و یک مجموعه نسبتاً پرتعداد از این قالی ها، مجموعه قالی های هوشنگ شاهی است؛ که در آن دوره به بستری برای تصویرسازی شاه زمانه در قالب هوشنگ شاه بدل شده بود. با وجود تحقیقات بی شمار در این زمینه، چرایی پیدایش نقوش با روایت های تاریخی موضوعی است که کمتر بدان پرداخته شده است. هدف از این پژوهش امکان دستیابی به لایه های معنایی انتقادی در اثر مورد نظر است؛ که از نظرها مغفول مانده است. نگارندگان در این پژوهش در پی پاسخگویی به این سؤالات هستند که بر اساس الگوی ادموند بورکه فلدمن می توان با بازنگری در نشانگان و اجزاءِ اغراق آمیزِ قالیچه تصویری هوشنگ شاه، امکان دستیابی به تفسیر انتقادی در لایه های جدید را ممکن گرداند و شاخصه های متفاوتِ این نشانگان در مقایسه با آثار مشابه را برشمارد.
پژوهش حاضر به لحاظ روششناختی توصیفی- تفسیری است و شیوه جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای است. نگارندگان در این پژوهش ابتدا به مرور تحقیقات صورت گرفته در موضوع پژوهش پرداخته اند و می کوشند بر اساس الگوی ادموند بورکه فلدمن طی چهار گام (توصیف، تحلیل فرمی، تفسیر و ارزیابی) به بررسی و تحلیل انتقادی قالیچه تصویری هوشنگ شاه بپردازند.
یافتههای تحقیق نشان داد اثر مورد نظر در این پژوهش با استفاده از عنصر اغراق در بزرگ نمایی و کوچک نماییِ اجزاء، جایگاه نمادین اصلی ترین عنصر صفحه یعنی هوشنگ شاه که احتمالاً نماینده پادشاه عصر است را متزلزل نمایش داده است. در تحلیل نشانه شناسانه ی این آثار نوعی گسل معنایی وجود دارد که امکان تفسیر معانی در صورت انتقادی را ممکن می گرداند. با مرور نمونه های در دسترس از قالیچههای تصویری این دوره می توان دریافت نشانگانِ این قالیچه رویکرد متفاوتی را نسبت به جایگاه و اندازهی عناصر در اثر داشته است که امکان تفسیر در لایه های دیگرِ معنا را ممکن می گرداند.
مطالعه ساختار گرافیک اطلاع رسان در مصورسازی شش نگاره از کتاب البلهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
1 - 18
حوزههای تخصصی:
گرافیک اطلاع رسان یا اینفوگرافیک، به عنوان شیوه ای نوین در بصری سازی اطلاعات، به کمک داده های علمی و توصیفات تصویری، سهم بسزایی در گسترش و توسعه علم در جوامع امروز دارد. به جهت تمایل مغز انسان به ثبت و فراخوانی اطلاعات به صورت دیداری، امروزه این شاخه از ارتباط تصویری از اقبال و محبوبیت فراوانی برخوردار است. منابع موجود در این حوزه، سرآغاز اینفوگرافیک را به کتب علمی و جغرافیایی غربی نسبت داده اند و کمتر توجهی به دستاورد غنی هنرمندان مسلمان در زمینه مصورسازی علوم و اطلاعات داشته اند. ازجمله نمونه چشمگیر این تلاش ها که بیانگر نگرش ساخت یافته هنرمند در هم آرایی هنر و علم است، کتاب "البلهان" (812 ه.ق)، کتابی در علم نجوم، طالع بینی و طلسم به قلم ابوالمعشر بلخی است. این پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای، با هدف سنجش قواعد ساختاری اینفوگرافیک بر پیکره شش نگاره از نسخه خطی «البلهان» تدوین گشته است و به پاسخگویی این سؤال اصلی می پردازد که چگونه می توان اصول و قواعد ساختاری اینفوگرافیک را از میان داده های مصورسازی شده "البلهان" استخراج کرد؟ نتایج پژوهش حاکی از آن است که نظام های توازن، سلسله مراتب، تأکید، غلبه و ... که از اصول حاکم برگرافیک اطلاع رسان هستند، با موازین مصورسازی در این نسخه، همگام و هماهنگ است. همچنین، استخراج ویژگی هایی نظیر ارائه تصاویر دوبعدی، بازنمایی شمایل ها به صورت خطی، مینیمالیسم در بیان و پرداخت تصاویر و داده ها، استفاده از خطوط محیطی، ترکیب بندی تصاویر و نوشتار ها، استفاده از پالت رنگی محدود برای دریافت سریع اطلاعات، استفاده از نظام رمزگان شماره گذاری خاص برای جلوگیری از تعدد اطلاعات، طبقه بندی سطوح مخاطبان در نگاره ها، روایت پردازی، فونت های تیتر و سوتیتر متغیر، استفاده از موتیف های ثابت و تکرارشونده، تبعیت شمایل انسانی از نگارگری ایرانی، تعادل نظام متنی و نظام تصویری، از دیگر ویژگی های مصورسازی این نسخه ارزشمند است که در خدمت بصری سازی داده ها به کار رفته است.
«نظریه شکل خوب فضای عمومی» مروری انتقادی بر معیارهای شکل گیری فضای عمومی کارآمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم تیر ۱۴۰۲ شماره ۱۲۱
37 - 54
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: علی رغم توافق کلی درباره ضرورت وجود فضاهای عمومی کارآمد برای بهبود ابعاد مختلف زندگی در شهر، در زمینه معیارهای شکل گیری فضای عمومی کارآمد به عنوان مفهومی همواره در حال تکامل یکپارچگی وجود ندارد. به نظر می رسد برخی از معیارهای برشمرده شده بنابر جزء نگری و بخشی نگری فلسفی، با سیر تحول این مفهوم از فضای شهری بر اساس تقابل توده و تهی به فضای ایده آل برای تحقق دموکراسی و شکوفایی حیات اجتماعی و موجودیتی فرایندی و رابطه ای همگام نیست. این مسئله نیاز به بازبینی تعاریف هنجاری «شکل خوب فضای عمومی» را با اتخاذ دیدگاهی کل نگر و دربردارنده ابعاد انسانی-معنایی فضا و اثرگذاری عاملیت های دیگر نظیر ویژگی های زمینه و نهادهای قدرت روشن می سازد.هدف پژوهش: هدف از نگارش این پژوهش، ارزیابی نظریات موجود درباره «فضای عمومی کارآمد» و ارتباط آن با سیر تحول معنایی و عملکردی فضا در حوزه عمومی شهر است. به گونه ای که ضمن ارائه تصویر کلی از روند تحول مفهوم میان رشته ای «فضای عمومی»، شکاف دانش در ادبیات نظری پیشین مشخص شده و با ارائه رویکرد مناسب تر، امکان پیشرفت و توسعه تئوری در این زمینه مهیا شود.روش پژوهش: به منظور ترکیب و نقد دیدگاه های پیشین و زمینه سازی برای مفهوم سازی مجدد در زمینه «فضا در حوزه عمومی شهر» از روش تحقیق مرور یکپارچه بهره گرفته شده است. اطلاعات به روش مطالعه کتابخانه ای براساس ساختار مفهومی مرور گردآوری شده و به روش تحلیل انتقادی و طبقه بندی مفهومی، تجزیه و تحلیل شده است.نتیجه گیری: تعاریف هنجاری-تجویزی فضای عمومی کارآمد با روند تحول تعریف محتوایی-توصیفی فضای عمومی همگام نیست. درنتیجه جهت گیری معرفت شناسانه نادرست به مفهوم فضا، معیارهای جزءنگرانه تنها به یکی از وجوه کالبدی و معنایی فضا یا جمع جبری این دو مورد توجه کرده و تصویری جامع از مفهوم چنددیالکتیکی و مورد مناقشه فضا در حوزه عمومی شهر ارائه نمی دهند. به گونه ای که علی رغم اشکال جدید ارتباط درهم تنیده انسان و شهر در لوای مفاهیم «مکان عمومی» و «فرایند شهری عمومی»، شاهد نوعی عقبگرد تاریخی به مفاهیم «فضای شهری» یا بازنمایی و تصویری گزینش شده از مفاهیم «فضای عمومی» و «مکان عمومی» هستیم. تعریف شکل خوب فضای عمومی بنابر ماهیت پیوسته در حال تحول و چندعاملیتی فضا، باید فراتر از دستورالعمل هایی درباره شکل دهی به فضا بوده و با تکیه بر رویکردی کل نگر و تدوین مجموعه راهبردها و قواعد منعطف و پارادیمی کل نگر، چندبعدی و چندمقیاسی و معادله ای چندمجهولی، فرایندهای پویای شکل گیری فضای عمومی را دربرگیرد.
تحلیل انتقادی گفتمان مسلط بر بازنمایی مولوی در نسخه ثواقب المناقب (برمبنای نظریه فرکلاف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
59 - 73
حوزههای تخصصی:
نگارگری به عنوان هنری که در دوره پیشامدرن همواره در خدمت شاهان و حامیان قدرتمند بوده، رسانه ای برای بازنمایی پدیده ها تحت تاثیر گفتمان های غالب است. در این پژوهش که با هدف واکاوی تاثیر گفتمان های مسلط بر تصویرگری شخصیت مولوی در نسخه ثواقب المناقب به منظور رسیدن به درکی بهتر از سازوکار های نقاشانه و تاثیر و تاثر آنها در مواجهه با جریان های فرهنگی و اجتماعی صورت گرفت، کلیت پژوهش حول پاسخگویی به این سؤالات شکل گرفت که: 1. نگاره های نسخه ثواقب المناقب تهیه شده در مکتب بغداد عثمانی، از چه موضوعی و از چه موضعی سخن می گویند؟ و 2. آرایش عناصر بصری در این تصاویر چگونه شکل گرفته و پیام ایدئولوژیک در این آثار چگونه بیان تصویری پیدا کرده است؟ پژوهش حاضر با روشی توصیفی تحلیلی انجام شده و داده های مورد نیاز آن با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و بهره گیری از منابع دست اول تهیه شد. اطلاعات بدست آمده در این پژوهش بر مبنای نظریه تحلیل گفتمان فرکلاف مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و درنهایت بدین نتیجه رهنمون شد که موضع حامیان نسخه ثواقب المناقب و به تبع آن تولیدکنندگان و تصویرگران این نسخه، میانجیگری بین دو گفتمان تشیع و تسنن بوده و موضوعی که کتاب سعی دارد بدان پرداخته و آن را برجسته کند، نقش شگرف و انکارناپذیر مولوی در برقراری تعامل بین دو گفتمان مذکور است. در این راه ترکیب بندی استعلایی نگاره ها، جایگاه مولوی در هر نگاره، نسبت اندازه های او به سایر افراد، کل تصویر و حتی نسبت سر به تن او، بهره گیری از رنگ های نمادین ازجمله عناصر بصری ای بودند که هنرمندان به کار گرفته تا بر علو درجه مولوی، نقش مؤثر وی در گفتمان های تصوف، تشیع و تسنن، جایگاه او نزد همگان تأکید کنند که همه این ها حامل پیام ایدئولوژیک سیادت مولویه و به حق بودن ایشان هستند.
مطالعه مقایسه ای نقاشی های دیواری مقبره های منسوب به آقا سید محمد یمنی در «کیسُم» و «لیچا» گیلان بر اساس شناخت شخصیت هنرمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
5 - 27
حوزههای تخصصی:
در شرق گیلان، دو بقعه منقوش منسوب به امام زاده سید محمد یمنی(ع) وجود دارد: یکی در روستای لیچای لشت نشاء و دیگری در روستای کیسُم آستانه اشرفیه. دیوارنگاره های این بقاع، شامل نقاشی های مذهبی عامیانه است. در بقعه لیچا، نام نقاش با امضای «مشهدی آقاجان لاهیجانی» مشخص است ولی در بقعه کیسُم، نام نقاش نامعلوم است. در هر دو بقعه، برخی خط نگاره ها و مجالس نقاشی شده از یک روایت، در نگاه اوّل شبیه هم به نظر می آیند و همین سبب شده است تا بعضی پژوهندگان، نقاش بقعه کیسُم را همان نقاش بقعه لیچا، یعنی «آقاجان لاهیجانی» معرفی کنند. هدف اصلی این پژوهش، مطالعه شناخت هویت نقاش هنرمند بقعه کیسُم است. از اهداف فرعی این مقاله، تعیین پیشینه و بازشناساندن دیوارنگاری های آسیب دیده براثر حریق در بقعه کیسُم است. سؤال های این تحقیق عبارت اند از: 1. بر اساس مطالعه مقایسه ای، چه شناختی از هویت نقاش بقعه کیسُم حاصل می شود؟ 2. کدام بقعه ازنظر پیشینه دیوارنگاره ها، متقدم بر دیگری است؟ این پژوهش با روش تحلیلی مقایسه ای انجام گرفته و شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی است و تجزیه وتحلیل داده ها نیز به روش کیفی است. نتایج این پژوهش نشان می دهد اگرچه کلیشه های استفاده شده در برخی کتیبه نگاری های دو بقعه، یکسان است، ولی برخلاف نظر پژوهندگان پیشین، نقاش گمنامِ بقعه کیسُم نمی تواند «آقاجان لاهیجانی» باشد؛ و دیوارنگاره های بقعه کیسُم را باید متأخر تر از دیوارنگاره های بقعه هم نام اش در لیچا دانست. همچنین استنتاج شد برای دیوارنگاری در بقعه کیسُم، از کلیش ه های ساخته شده از روی آثار «استاد رضا لاهیجانی» استفاده شده است.
دستیابی به الگوی مناسب و اولویت بندی اصول TOD در مناطق مرکزی شهرها (نمونه مورد مطالعه: شهر بسطام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
81 - 92
حوزههای تخصصی:
TOD به عنوان راهبردی برای تسکین پراکنده رویی و توسعه پایدار، توجه بسیاری را جلب کرده و دستیابی به TOD تا زمانی که برنامه ریزی ها و توسعه های شهری بر مبنای حرکت اتومبیل تهیه و اجرا گردند، امکان پذیر نخواهد بود. در این پژوهش جهت دستیابی به الگوی TOD در شهر بسطام از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است، همچنین در بخش گردآوری اطلاعات با استفاده از روش کتابخانه ای و میدانی به بررسی مبانی نظری پژوهش پرداخته شده است، سپس معیارها بر اساس نظریه TOD مشخص و به منظور اولویت بندی اصول TOD در شهر بسطام از رویکرد AHP استفاده شده است. با توجه به اطلاعات به دست آمده، اصل اختلاط با وزن ۲۹۹/۰ دارای اولویت اول جهت بهبود شرایط شهر بسطام است و بعد از آن به ترتیب اصل نفوذپذیری، دوچرخه مداری، تغییر عملکرد، حمل ونقل عمومی، پیاده مداری، تعدیل تراکم و اصل یکپارچگی در اولویت های بعدی می باشند.
کتیبه نگاری بناهای قرون اولیه اسلامی ایران از منظر تاریخی نگری، براساس آرای شیلا بلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۲
37 - 49
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: رویکردهای مختلفی در مطالعات هنر اسلامی وجود دارد که هر یک از این رویکردها، تفاسیر متفاوتی از هنر اسلامی ارائه می دهند. از این میان، رویکرد تاریخی نگر بر دو مؤلفه بسترمندی و تفسیر تأکید دارد و با استناد بر ویژگی های تسلسل تاریخی به دنبال تبارشناسی هنر اسلامی است. «شیلا بلر» متأثر از این دیدگاه به پژوهش در حوزه مطالعات اسلامی می پردازد و مهمترین محورهای اندیشه او، در مواجهه با هنر اسلامی، توجه به زمینه تاریخی است که اثر در آن شکل می گیرد. بنابراین، پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سؤال است که روش و دیدگاه شیلا بلر چگونه می تواند درک و دریافت آثار هنر اسلامی را آشکار سازد؟هدف: دستیابی به شناخت دیدگاه تاریخی نگر شیلا بلر در زمینه شناسایی و خوانش کتیبه ها در معماری اسلامی هدف این پژوهش است.روش پژوهش: پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و در آن اطلاعات کتابخانه ای به صورت کیفی تجزیه و تحلیل شده است.یافته ها: یافته ها نشان می دهد با استفاده از این نوع مطالعه می توان به الگوی مشخصی از تنظیم ساختار کتیبه ها دست یافت که در شناسایی تاریخ آثار بی نام و نشان مؤثر است. براساس روش تاریخی نگر، بلر هنر و معماری اسلامی را پدیده ای محصول حقیقت تاریخی می داند. بر این اساس، چیزی که در مرحله نخست در روش پژوهش های او ازجمله در کتاب «نخستین کتیبه ها در معماری دوران اسلامی ایران زمین»، مورد اهمیت قرار دارد، شواهدی مادی و عمدتاً ملموس هستند و تفاسیر عرفانی و معنوی و ماورایی در نگرش او جایی ندارد. بلر بزرگترین علل حضور کتیبه های دینی را پیام تبلیغی آن ها می داند و در بررسی محتوای کتیبه های مذهبی با تأکید بر جنبه های تاریخی و نگاهی فرمالیستی، به اطلاعات جامعی از این لحاظ دست می یابد. پژوهش های او ازجمله کتاب مورد بررسی، افزون بر اینکه فهرستی از مهمترین کتیبه های دوران اسلامی ایران به دست می دهد، مرجعی بسیار سودمند در آموختن شیوه پرداختن به کتیبه ها می باشد. به طور کلی، بلر با دیدگاهی تاریخی نگر به ضبط کتیبه ها می پردازد و اطلاعات دقیقی در شرح هر کتیبه در زمینه محتوایی، تاریخی و جغرافیایی و تحلیل صوری و خط شناسانه در اختیار پژوهشگران قرار می دهد که ابعاد گسترده ای از آثار هنر اسلامی را برای محققان در این زمینه آشکار می سازد.
تحلیل نقش دست در بیرق و عَلَم در نگاره های شاهنامه داوری با رویکرد آیکونولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه از جمله کتب ادبی- حماسی است که در زمان های مختلف مورد توجه بوده است و نگارگران به تصویرسازی آن همت گماشتند. در این نگاره ها نبرد، جایگاه ویژه ای دارد و عَلَم و بیرق از عناصر جدایی ناپذیر در نبردهای مصور است. این عنصر در شاهنامه داوری که از شاهنامه های دوره قاجار است- به شکل دست، سرو، اژدها ختم می شود. آنچه در بین عَلَم های ذکرشده با توجه به دلالت های اسلامی آن توجه مخاطب را به خود جلب می کند عَلَم هایی است که به شکل دست منتهی می شود. این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که: دلیل استفاده از شکل دست در نوک عَلَم ها چیست؟ نقش دست بر روی عَلَم ها بیانگر چه معنایی است؟ هدف از این پژوهش تحلیل و تبیین نگاره های شاهنامه داوری بر اساس نقش عَلَم و بیرق با نماد دست است. بنابراین برای رسیدن به پاسخ مناسب با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد آیکونولوژی (شمایل شناسانه) نگاره هایی که دارای عَلَم با نقش دست هستند توصیف، تحلیل و تبیین می گردند. یافته های پژوهش نشان می دهد که در اکثر تصاویر، پهلوانی که عَلَمی به شکل «دست» را برافراشته، پیروز میدان و حریفی که عَلَمی به شکل بته، گرز یا اشکال دیگر در دست دارد، مغلوب است. افزون بر این می توان معنای ضمنیِ یاری رسانیِ دست حضرت عباس یا پنج تن را در تصاویر موجود مشاهده کرد. به نوعی می توان گفت که نگارگر به شکل آگاهانه یا غیرآگاهانه پیروز میدان را کسی معرفی می کند که برخوردار از حمایت نیروهای مذهبی است.
تبیین تحول معمارانه چیدمان کلاس مبتنی بر روش های آموزش نوین در مدارس ابتدایی ایران (طی سال های 1380 تا 1400)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم شهریور ۱۴۰۲ شماره ۱۲۳
55 - 66
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: کودکان بیشتر از هر چیزی در دوران زندگی خود، نیازمند تجربه کردن و یادگیری هستند، بر این اساس فضای کلاس های درس امروزی، می بایست بتواند نیروهای حسی و ذهنی دانش آموزان را تحت تأثیر قرار دهد و قدرت یادگیری آن ها را بهبود بخشد. پرسش تحقیق این است که آیا شکل هندسی و چیدمان فضای کلاس درس مقاطع ابتدایی بر ارتقاء کیفی روش های آموزش همراه با انتخاب مناسب ترین روش آموزش دارای نقش قابل توجهی است؟
هدف پژوهش: هدف پژوهش حاضر بررسی فضای کلاس درس مدارس ابتدایی در دوران معاصر و تأثیر آن بر کیفیت روش های آموزشی نوین ایران است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و روش تحلیل محتوا و استفاده از شیوه گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی از طریق ابزار مصاحبه و بررسی جامعه آماری به تعداد چهار نمونه از مدارس مقطع ابتدایی شهر تهران در بازه زمانی سال های1380تا1400 استفاده کرد. مبانی نظری تحقیق نیز بر این نکته استوار است که چیدمان فضا و شکل هندسی کلاس در نحوه آموزش تأثیرگذار است.
نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان می دهد که کلاس های درس مقاطع ابتدایی ایران طی سال های 1380 تا1400 به فرم های مربع و مستطیل با محوریت عمودی و خطی هستند و روش های آموزشی در این کلاس ها به شکل انفرادی، سخنرانی و مباحثه ای است که روش مباحثه ای به شیوه گروهی مناسب ترین روش است، اما متأسفانه با توجه به چیدمان خطی و محوری میز و نیمکت ها و دیگر تجهیزات کلاس های درس مقطع ابتدایی، این روش به ندرت مورد استفاده معلمان قرار می گیرد و بیشتر روش انفرادی و سخنرانی مورد استفاده است. همچنین مبلمان کلاسی، که اجزای آن از دیگر اجزاء معمارانه کلاس اند، تأثیر بسزایی در شکل گیری آموزش بر عهده دارد. ازاین رو می توان اذعان کرد که شکل هندسی و چیدمان فضای کلاس درس مقاطع ابتدایی بر ارتقاء کیفی روش های آموزش همراه با انتخاب مناسب ترین روش آموزش دارای نقش قابل توجهی است.
تحلیل پویش فضایی شهرهای منطقه ای در گذار به کلانشهر؛ مورد مطالعه: شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
47 - 62
حوزههای تخصصی:
شهر در طی حیات خود تحت تأثیر عوامل درونی_بیرونی، در بستر مکان و در گذر زمان دستخوش تغییرات فراوانی قرار گرفته و به رشد و توسعه خود در جهات مختلف شکل و ابعاد بخشیده است. بنابراین، توجه به الگوی رشد و گسترش شهر، پایش تغییرات کاربری و پوشش زمین در شهرهای بزرگ، برای مدیریت رشد و پایداری اکوسیستم شهری امری حیاتی است. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف تحلیل پویش فضایی شهرهای منطقه ای در گذار به کلانشهر(مورد مطالعه: شهر رشت) و با روش توصیفی_تحلیلی انجام شده است. داده های حاصل از پژوهش با روش اسنادی و با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست جمع آوری شده است. برای پردازش داده ها از مدل دیویس، تصاویر ماهواره ای(ایجاد نقشه های کاربری و پوشش اراضی شهر رشت در چهار کلاس) و همچنین کاربست متریک های فضایی در سطح کلاس، با استفاده از نرم افزار FRAGSTATS استفاده شده است. یافته های کیفی پژوهش نشان داد پویش فضایی شهر رشت، پویش فشرده و مبتنی بر گذار سریع بوده است. این پویش، تحت تأثیر عوامل مختلفی همچون نیروها و توان های طبیعی، مؤلفه های سیاسی، سیاست های اقتصادی و طرح های توسعه ای، توسعه زیرساخت ها و نظام ارتباطات، ادغام پدیده های فضایی پیرامونی در محدوده کالبدی شهر، گسترش اسکان غیررسمی و همچنین جریان های مهاجرتی، همواره دستخوش تحول و دگرگونی شده و بازتاب هایی را به دنبال داشته است. از جمله مشخصه های عینی و بازتاب های آن می توان به تغییرات نظام کاربری و پوشش زمین، پراکنده رویی شهری، عدم تعادل در سازمان فضایی شبکه و سلسله مراتب شهری، خدماتی شدن و گسترش بنیادهای اقتصاد شهر اشاره نمود. یافته های کمی پژوهش نیز مؤید افزایش سطوح کلاس کاربری شهری از چهار هزار و 915 هکتار به نُه هزار و 960 هکتار و در مقابل کاهش پوشش کشاورزی از 29 هزار و 504 به 28 هزار و 233 هکتار و آهنگ کاهشی مشابه در پوشش شالیزار و مناطق جنگلی طی سال های 1398-1372 است. همچنین نتایج متریک های فضایی بیانگر افزایش 103 درصدی مناطق شهری و گسیختگی زمین های کشاورزی و شالیزارهاست که آهنگ پرشتاب پویش فضایی شهر به پراکندگی کالبدی را به دنبال دارد.
رنگ در انیمیشن سینمایی عروس مرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فیلم ساز اثر سینمایی با عناصر مختلف دیداری از جمله رنگ تلاش می کند تنوعی از احساس و هیجان شخصیت را مفهومی و به بیننده منتقل کند. پژوهش حاضر، با روش کیفی و رویکرد توصیفی تحلیلی، در پی شناخت و بیان نقش رنگ در انیمیشن عروس مرده است. مفاهیم حسی و نمادین رنگ در فیلم، با نظریه رنگ یوهانس ایتن هماهنگی دارد. قهرمان داستان، درگیر دو جهان مردگان و زندگان است. دو پالت رنگی این جهان ها در تضاد با هم از ترکیب رنگ های سرد و رنگ های گرم تشکیل شده اند، آزمونه ها تداعی گر کیفیت مناسبات حاکم بر دو جهان زندگان و مردگان بوده و جلوه نمادینی به فضا، روابط و عواطف شخصیت های داستان می دهند. بنا بر یافته ها، اماکن دو جهان یادآور دوره ویکتوریای قرن نوزدهم بریتانیا بوده که پردازش رنگی فضای غالب این محیط ها را در راستای روایتگری درون مایه های روانی شخصیت ها و ماجراها قرار می دهد. در نتیجه، طراحی هدفمند رنگ سبب تضاد مفهوم رایج این دو جهان شده، به طوری که رنگ ها دنیای زنده ها را سرد و افسرده و جهان مردگان را گرم و سرزنده جلوه می دهند، جهان زندگان دارای وجه عینی و رنگ ها با ارجاع واقع گرایانه و جهان مردگان، دنیای برساخته خیالی فیلم ساز است که در ایجاد هویت فرضی آن ها رنگ نقش اصلی را ایفا می کند.
ارزیابی نتایج عملی سیاستگذاریها در حوزه شهرهای دوستدار سالمند در کلان شهرهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
93 - 106
حوزههای تخصصی:
با رشد جمعیت سالمند، باز طراحی شهرها ضروری شده است. این بررسی به روش توصیفی و تحلیلی در این رابطه به انجام رسید. داده ها مورد نیاز در هر دو مقطع 1390 و 1400 با استفاده از چک لیست استاندارد شاخص های شهر دوستدار سالمند، از نمونه ای به حجم 500 نفر از پنج کلانشهر اصلی ایران(تهران، مشهد، اصفهان، شیراز و تبریز) اخذ شد. داده های گردآمده با استفاده از نرم افزار SPSS و مدلهای چند معیاره مورد تحلیل قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده نشان داد که ضریب محاسبه شده برای شاخص های شهر دوستدار سالمند کمتر از حد میانه(492/0) است. علاوه بر آن، از سال 1390 تا 1400، میزان ارتقای شاخص های مورد اشاره کمتر از یک هزازم بوده است. مقایسه تلاش کلان شهرهای مورد بررسی نشانگر آن است که در این مدت شاخص محاسبه شده برای شهر تهران از 668/0 به 549/0 کاهش پیدا کرده و در همین مدت، شاخص شهر شیراز از 329/0 به 416/0 افزایش یافته است.
احیای چه چیز؟ بازخوانی مفهوم مرمت بر اساس رویکرد نوین به فضا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مکتب احیاء سال اول زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱
6 - 11
حوزههای تخصصی:
پس از 60 سال آموزش شهرسازی در دانشگاه های ایران و ۵۵ سال برنامه ریزی متمرکز دولت برای شهرها در قالب طرح های جامع شهری، که آنها را به یک شکل درآورده، در حالی که قریب دوسوم جمعیت کشور در شهرها زندگی می کند، رضایتمندی از زندگی شهری بسیار پایین است. در اولین طرح جامع مصوب تهران که در سال ۱۳۴۸ توسط «ویکتور گروئن» تهیه شد، ردپای تقلیل کلیت شهر به چیدمان ساختمان ها و چاره جویی برای جایابی آنها هویداست. چند دهه پس از تسخیر شهرهای ایران به دست مدرنیست های غربی تلاش ها برای مرمت «پاره های آسیب دیده» شهرها آغاز شد. مفهوم مرمت، مجدداً با تقلید از غرب که شهرهای خودشان نیز از شهرسازی مدرنیست آسیب دیده بود، تعریف شد. در جهان بینی مدرنیست بر خلاف نگاه سیستمی و کل نگر، آنچه اصالت دارد جزء است و این روند هر چه بتواند به جزء کوچکتری که نهایت آن اتم است منتهی شود از دقت و اصالت بیشتری برخوردار است. در این دیدگاه تنها آنچه واقعی است که بتواند در مشاهده ملموس و عینی اندازه گیری شود. برای این کار، سطوح مختلف مرمت اشیاء، ابنیه، بافت و شهر وضع شد. در همه اقسام این طبقه بندی «شیئیت» و «چیزبودگی» مقوله موضوع مرمت است. سازمان میراث فرهنگی ایران ضابطه هایی برای تعریف، حفاظت و مداخله در مقولات قابل مرمت بافت های باارزش شهری تدوین کرد که وجه مشترک آنها کالبد است. ولی همه آنها در این ویژگی که همچنان شهر را به مثابه امر واقع و بیرونی مورد توجه قرار می دادند، مشترک هستند. تکامل و افزایش لایه های شناخت شهر یا حتی ابعاد مداخله در شهر نمی تواند جایگزین لایه ادراکی شهر که از تفسیر ناظر در مواجهه با شهر به دست می آید، گردد. لذا افزودن بر لایه های شناخت شهر و تقویت داده های پایه، جبران خطا در شناخت شهر را نمی کند. بنابراین مرمت با رویکرد کالبدمحور و با تکیه بر ابعاد، شکل و کارکردهای پیشین کالبد، فارغ از ارزش ها و زمینه های معنایی آن، چگونه می تواند موجودیت و پویایی مکان را حفاظت کند؟
کاوش و تحلیل جامع سیتی انجین به عنوان ابزار نوین برنامه ریزی و طراحی شهری هوشمند؛ نمونه موردی: محله نارمک تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد فزاینده شهرنشینی و پیچیدگی های روزافزون در مدیریت شهری، نیاز به ابزارهای نوین و کارآمد در حوزه برنامه ریزی و طراحی شهری را بیش از پیش آشکار ساخته است. جامعه شهرسازی امروز در عصر اطلاعاتی قرار دارد و نیازمند سیستم های نوینِ فناوری محور است تا بتواند تصمیم گیری بهتر و نتیجه مطلوب تری را در کمترین زمان ممکن رقم بزند. سیتی انجین به عنوان یک سیستم هوشمند مبتنی بر داده در مقیاس شهر، پتانسیل قابل توجهی برای ارتقای برنامه ریزی و طراحی شهری دارد. هدف از این پژوهش کاربردی، معرفی و تحلیل جامع سیتی انجین در زمینه برنامه ریزی و طراحی شهری با نمونه موردی محله نارمک تهران است. برای جمع آوری داده ها از روش های مختلفی از جمله برداشت میدانی و تحلیل داده های فضایی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که سیتی انجین می تواند در زمینه هایی از جمله؛ تجسم سه بعدی داینامیک از فضای شهری (طرح های تفصیلی و جامع، برنامه ریزی نظارتی و کنترل طراحی، کاداستر سه بعدی، برنامه ریزی و طراحی محیطی، برنامه ریزی شهری استراتژیک)، گزارش دهی درلحظه ی کمّی از داده های شهری، ارزیابی و مدیریت محیط شهری، فراهم کردن بستر ارتباطی برای مشارکت عمومی و ترکیب با سایر نرم افزارهای مرتبط با حوزه ی شهری، کاربرد مؤثری داشته باشد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که سیتی انجین به عنوان یک ابزار نوین در حوزه برنامه ریزی و طراحی شهری می تواند به ایجاد شهرهای هوشمند و پایدار کمک کند.
جلوه های قرآنی و معنوی در شعر حسان بن ثابت انصاری و تزئینات معماری قرون اولیه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
213 - 226
حوزههای تخصصی:
با ظهور دین مبین اسلام، آیات قرآن کریم و احادیث نبوی (ص) به عنوان دو زیرمتنِ معتبر، منبع الهام بسیاری از شعرای مسلمان دوره صدر اسلام و ادوار بعدی به شمار آمده است؛ از میان انبوه شعرای عرب صدر اسلام حسّان بن ثابت انصاری که از شاعران نامدار آن دوره بوده و لقب شاعرالنّبی به خود گرفته است. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی و بر بنیاد روش کتابخانه ای و با هدف بررسی تأثیر آیات قرآنی و احادیث نبوی بر ذهن و زبان این شاعر انجام می گیرد. زبان و به ویژه شعر عرب پیش از اسلام اغلب به منظور القاى مقاصد محسوس و محدود متعلق به زندگى روزمره و رویدادها و سرگذشت هاى قبیلگى قبایل عرب به کار گرفته مى شد؛ نتایج حاکی است: ظهور اسلام، نزول قرآن و بیان احادیث موجب شد که زبان قریش در میان تمام قبایل عرب و حتى غیر عرب انتشار یافته و حوزه مفهوم واژگان گسترش پیدا کرده و سطح مفاهیم از محسوسات به معقولات و از معاش به معاد ارتقا یابد. همچنین ذهن و زبان شعرا و ادبا با تأسّی از آیات و احادیث به سرحد کمال فصاحت و بلاغت سوق داده شد و مضامین عالی الهی، انسانی و فلسفی به وجود آمد. تا جایی که شعر از توصیف صرف به سوی تاریخ مکتوب گام نهاد و شعر به نوعی وسیله ثبت و بیان وقایع، تبلیغ آیین دینی، تحولات اجتماعی انسان و اسلامی گردید. چنانکه شعر حسّان یکی از نمادهای تبیین تاریخ صدر اسلام و مبلغ باورهای اسلامی گردید. به تبع رواج فرهنگ قرآنی، در معماری اسلامی و تزئینات معماری اسلامی در قرون اولیه هجری، آیات قرآنی و احادیث نبوی از جایگاه والایی برخوردار بود.اهداف پژوهش:بررسی تأثیر آیات قرآنی و احادیث نبوی بر ذهن و اشعار حسّان بن ثابت انصاری.بررسی تأثیر آیات قرآنی بر تزئینات معماری در قرون اولیه اسلامی.سؤالات پژوهش:آیات قرآنی و احادیث نبوی بر ذهن و اشعار حسّان بن ثابت انصاری چه تأثیراتی داشته است؟تأثیر آیات قرآنی بر تزئینات معماری در قرون اولیه اسلامی چگونه بود؟
تحلیلی بر نقش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بر ارتقاء گرافیک و انیمیشن طی دو دهه 1350-1340 ه.ش. (مطالعه افزایش سرمایه های کنشگران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
31 - 43
حوزههای تخصصی:
نهادهای اجتماعی با سازوکارهای منظم و هدفمند، سعی در ساخت و تقویت قواعد حاکم بر مناسبات کنشگران دارند. «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» از نهادهای جریان ساز حوزه فرهنگ و هنر محسوب می شود. این نهاد در کنار اهداف اصلی که منوط به ارتقاء پرورش فکری کودکان با گسترش فرهنگ کتابخوانی شکل گرفت، به رشد هنرهای تجسمی و نمایشی حوزه کودکان و نوجوانان کمک شایانی نمود. کانون با ایجاد محفلی متعالی، به بهره وری حوزه گرافیک و انیمیشن نیز یاری رساند و با ایجاد محیطی پویا، باعث افزایش سرمایه های طراحان آن دو عرصه شد. در این مقاله، به مطالعه نقش کانون در ارتقاء گرافیک و انیمیشن طی دو دهه 1340 و 1350 ه.ش. پرداخته می شود. هدف اصلی، نمایش اهمیت یک نهاد قدرتمند با بهره وری حقیقی و درست در توسعه حوزه فرهنگ و هنر است و هدف فرعی، نمایش دستاوردهای کانون در حوزه گرافیک و انیمیشن در دو دهه 1340 و 1350 ه.ش. است. پرسش اصلی پژوهش این است که عملکرد کانون در رشد گرافیک و انیمیشن ایران به چه صورت بوده است؟ نحوه پاسخ گویی با مطالعه افزایش سرمایه های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کنشگران صورت می گیرد. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با گردآوری اطلاعات بر مبنای شیوه اسنادی تبیین شده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که گرچه کانون به صورت مستقیم، برنامه ای برای رشد حوزه گرافیک در دستورکار خویش نداشت، اما با وجود مدیریت راهبردی، این فرصت را برای کنشگران حوزه گرافیک فراهم کرد تا آنان بتوانند سرمایه های خویش را در کانون افزایش داده و بخشی از تاریخ گرافیک ایران را شکل دهند. در حوزه انیمیشن، کانون با سرمایه گذاری مستقیم باعث شکل گیری «دوره طلایی انیمیشن» ایران شد.