فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۸۱ تا ۱٬۹۰۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه به دلایل مختلف غالباً مساحت اندک و نامناسبی از مسکن آپارتمانی در ایران و از جمله شهر رشت به فضاهای نیمه باز خصوصی اختصاص می یابد که این امر منجر به کاهش محسوس استفاده پذیری این فضاها می گردد. پژوهش حاضر تلاش می نماید تا نقش ضوابط ساختمانی را در زمینه بهبود استفاده پذیری این فضاها بررسی نماید. در این پژوهش، در گام نخست با رجوع به تجربیات بین المللی، ضوابط ساختمانی مربوط به ابعاد حداقلی بالکن در انگلستان، استرالیا، سنگاپور، ژاپن، دوبی، لوکزامبورگ و هلند مورد مطالعه تحلیلی قرار می گیرد. سپس مروری بر ضوابط ساختمانی مرتبط در نظام کنترل ساختمانی فعلی ایران و به طور خاص شهر رشت انجام می گردد. در ادامه بر اساس استدلال منطقی تلاش می شود تا تعریفی برای «تراس حداقلی استفاده پذیر» برای این شهر ارائه و مساحت و ابعاد الزامی آن محاسبه شود. سپس، تلاش می شود تا تصویری از وضع موجود طراحی فضاهای نیمه باز خصوصی در مسکن آپارتمانی متداول شهر رشت در مقایسه با ضابطه پیشنهادی در پژوهش حاضر ترسیم گردد. جهت انجام این کار به نقشه های مسکن آپارتمانی تایید شده توسط واحد کنترل نقشه سازمان نظام مهندسی ساختمان شهر رشت مراجعه گردید و کلیه نقشه های مسکن آپارتمانی سه طبقه به بالا که در بازه زمانی بهمن 1399 تا فروردین 1400 در این سازمان تایید شده بودند، شامل 340 واحد آپارتمان با مجموع 401 بالکن، به عنوان نمونه بررسی شدند. بررسی اخیر حاکی از آن بوده است که اولاً درصد اندکی از تراس های فعلی که در مسکن آپارتمانی در شهر رشت طراحی می شوند (17%)، ضابطه پیشنهادی را رعایت می کنند، لذا از نظر استفاده پذیری وضعیت نامطلوبی دارند. ثانیاً، درصورتی که ضابطه ابعاد و مساحت حداقلی برای تراس ها صرف نظر از تعداد اتاق خواب های واحد مسکونی در قالب یک تراس حداقلی دونفره تدوین گردد، چشم انداز نسبتاً بهتری از نظر قابلیت اجرایی خواهد داشت. مقاله با بحث و پیشنهادهای پایانی به اتمام می رسد.
کاربرد تکنیک نحو فضا در تحلیل بعد فضا (نمونه موردی: میدان رسالت تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
۷۰-۴۹
حوزههای تخصصی:
اهداف: پیچیدگی مسائل شهری امروزه به حدی است که پژوهشگران و طراحان شهری کمتر می توانند بر روی همه موضوعات به طور همزمان تمرکز کرده و عواقب تصمیم ساز ی های متبلور در طراحی های خود را بر فضاهای شهری تبیین کنند. منطق نحو فضا که یکی از سازوکارهایی است که می تواند در فائق آمدن به این نوع مسائل یاری رساند، از نرم افزارهایی استفاده می کند که دقت بالایی در محاسبات ریاضی و ارائه نقشه های گرافیکی دارد. هدف از این پژوهش بررسی کیفیت های بعد فضا و تجربه عابرین پیاده در میدان رسالت تهران می باشد. روش ها: در پژوهش حاضر، ضمن استفاده از نرم افزار DepthMap از طریق برداشت های میدانی و مصاحبه های صورت گرفته با ساکنین، کسبه و عابرین و مشاهده مشکلات موجود در دسترسی شهروندان به بخش های مختلف میدان، ضعف های تکنیکی نرم افزار مرتبط با منطق نحو فضا شناسایی شده و با شیوه منطقیSWOT نقاط قوت و ضعف آن به دست آمد. یافته ها: پس از بررسی نتایج اولیه و مشاهده مغایرت های شیوه شناختی، برداشت میدانی تجدید شد تا الزامات تکمیلی معلوم شود. نتایج به دست آمده از دو زاویه قابل تامل است. اول؛ برآمدن آگاهی های تکمیلی برای اصلاح منطق نحو فضا، شیوه ریاضی شناخت و نرم افزار DepthMap و دوم؛ دستیابی به شناختی نسبتا جامع از میدان رسالت در مدار نمایانگر فضا. نتیجه گیری: تجربه انسان از شهر می تواند با نتایج کمی به دست آمده متفاوت باشد. نتایج نهایی حاکی از آن است که محدوده جنوب و جنوب غربی میدان رسالت، دارای بهترین وضعیت همپیوندی و اتصال با سایر فضاهای شهری و به تبع آن بیشترین پتانسیل توسعه است.
اولویت سنجی مفهوم هویت در اسناد بین المللی میراث فرهنگی بر اساس الگوی فرایند تحلیل سلسه مراتبی( AHP )
حوزههای تخصصی:
هویت از جمله مفاهیمی است که دارای گستره معنایی وسیعی در علوم انسانی است. اهمیت آن از این جهت است که نمی توان فرد یا شخصی و یا چیزی را یافت که فاقد هویت باشد. به همین دلیل در بیشتر شاخه های مختلف علوم انسانی موضوع مورد مطالعه پژوهشگران قرار گرفته است. همچنین در حوزه میراث فرهنگی نیز که ارتباط مستقیمی با هویت فرهنگی جوامع دارد مورد توجه است و به همین دلیل اسناد زیادی در این خصوص تهیه شده است. به دلیل اهمیت موضوع هویت در این مقاله اسناد بین المللی در حوزه میراث فرهنگی به تحلیل محتوا شدند. به این منظور مفهوم هویت در تعدادی از اسناد بین المللی مرتبط با میراث فرهنگی انتخاب شدند. بر اساس تحلیل محتوای صورت گرفته مفهوم هویت در این اسناد در دو شاخه اصلی تعریف هویت و عرصه های هویت قابل بررسی است. هر یک از این شاخه ها زیرشاخه هایی دارد که در این مقاله با عنوان مقوله و زیرمقوله دسته بندی شدند. اما اینکه هر یک از این مقوله ها و زیرمقوله ها با چه سلسله مراتبی در این اسناد مورد توجه قرار گرفته اند؛ و اولویت نسبی آنها به همراه پیشنهادی برای بهبود پرداختن به موضوع هویت در اسناد آتی، مسئله ای است که در این مقاله به آن پرداخته شده است. اهمیت تحلیل سلسله مراتبی زیرمقوله ها در این اسناد به این صورت است که علاوه بر اینکه در تصمیم گیری ها موثر است بلکه در تدوین اسناد جدیدتر با موضوع هویت کمک کننده خواهد بود. پس از مشخص شدن مقوله ها و زیرمقوله ها در ارتباط با مفهوم هویت، مقوله ها و زیرمقوله ها اولویت بندی شدند. یعنی پس از تحلیل محتوای اسناد تحلیل سلسه مراتبی آنها انجام شد و مشخص شد که کدامیک از مقوله ها در چه مرتبه ای قرار دارد.
تبیین رابطه پیکره بندی فضاهای بینابین و کیفیت انعطاف پذیری با تأکید بر تطبیق پذیری در مساجد جامع سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم آذر ۱۴۰۲ شماره ۱۲۶
17 - 34
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: انعطا ف پذیری را می توان یکی از جنبه های پایداری دانست. ساختمان ها به ساختار و پیکره بندی فضایی انعطاف پذیر نیاز دارند تا بتوانند نیازهای درحال تغییر را برآورده کنند. مساجد نیز که به عنوان یکی از مهم ترین فضاهای حضور و فعالیت های جمعی انسان ها قرن ها مورد استفاده نسل های گوناگون با فرهنگ های مختلف قرار گرفته و پذیرای فعالیت های اجتماعی گسترده و متنوعی بوده اند، از این قائده مستثنی نیستند. ساختار اصلی مساجد ایرانی در دوران سلجوقی شکل گرفته و تا امروز ادامه یافته است. فضاهای بینابین مهم ترین شاخصه این استخوان بندی محسوب می شوند و نقش مهمی در سازماندهی فضایی مساجد و کیفیات فضایی آن دارند.
هدف پژوهش: این پژوهش با هدف شناخت فضاهای بینابین، نحوه تعریف فضایی، بررسی ویژگی ها و تبیین جایگاه آن ها در تأمین کیفیت انعطاف پذیری در مساجد جامع دوران سلجوقی انجام شده است.
روش پژوهش: این پژوهش جزو مطالعات توصیفی-تفسیری و از نوع ترکیبی (کمی و کیفی) و به روش استدلال استنتاجی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمام مساجد جامعی می شود که براساس نظریات متخصصین و پژوهشگران این حوزه منتسب به دوران سلجوقی هستند.
نتیجه گیری: انعطاف پذیری فضایی مساجد جامع سلجوقی براساس کیفیت یکپارچگی فضایی مورد بررسی قرار گرفته و به وسیله دو شاخص نحوی اتصال و هم پیوندی مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که علاوه بر عامل مساحت، ویژگی های فضایی و کیفیت چیدمان فضاهای بینابین بر میانگین هم پیوندی و اتصال پذیری مساجد جامع دوران سلجوقی مؤثر است. هرچه فضاهای بینابین اعم از حیاط مرکزی، ایوان و ورودی از ویژگی های بینابینی بیش تری برخوردار باشند، یکپارچگی فضایی بالاتری داشته و موجب ارتقای کیفیت انعطاف پذیری می شوند.
مطالعه ای بر رخداد و ناسینما در اندیشه لیوتار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم آذر ۱۴۰۲ شماره ۱۲۶
61 - 68
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: ژان فرانسوا لیوتار، از اندیشمندان فلسفه انتقادی، با تعریف دو بدیل مدرنیسم و پست مدرنیسم برای واقع گرایی ضمن ارائه تعریفی جدید و رها از چارچوب های تاریخی، مؤلفه هایی برای اثر هنری پسامدرن برمی شمرد. او در سویی دیگر به مدد احکام تأملی نزد کانت، انگاره رخداد را چنین در نظر می گیرد که ژانرهای گفتمان مستقر را به چالش کشیده و موجب خلق گفتمان جدید در یک اثر هنری پسامدرن می شود؛ گفتمانی که شیوه ادراک جدیدی را نسبت به آنچه در قبل بوده می طلبد. او در نوشتار ناسینما، حرکت را ماده خام سینما قلمداد و ناسینما را سلب کلیه حرکت های متکی به تولید اثر فیلمیک صورت بندی می کند. در این مقاله به تشریح روابط جدید میان رخداد، ناسینما و هنرپسامدرن در اندیشه لیوتار پرداخته شده و در نهایت به این پرسش که انگاره رخداد نزد لیوتارچگونه می تواند بر پیدایش پسامدرنیسم به مفهوم امر کلی غیرتاریخی و ناسینما در مقابل سینما مؤثر باشد پاسخ داده شده است.
هدف پژوهش: این پژوهش ضمن صورت بندی نسبت میان دو مفهوم رخداد و ناسینما به عنوان دو مؤلفه مهم نقد هنر و سینما نزد لیوتار، این هدف را دنبال می کند که نشان دهد چگونه پسامدرنیسم به مفهوم سبکی و امر کلی غیرتاریخی در سینما متجلی و ناسینمای لیوتاری محقق می شود.
روش پژوهش: روش تحقیق کتابخانه ای و تشریح روابط میان گزاره ها با رویکرد توصیفی تحلیلی بوده است.
نتیجه گیری: با وقوع انگاره رخداد در فیلم ها، ژانر مستقر در هر اثر مضمحل و ژانرهای جدید و غیرمنتظره پدید می آیند و در پی آن نمایش امر نمایش ناپذیر ممکن شده و ناسینما درمقابل سینما بروز می یابد و به این ترتیب پسامدرنیسم نه به عنوان یک دوره تاریخی بلکه در شکلی سبکی آشکار می شود.
عشایر مکان مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۵
3 - 3
حوزههای تخصصی:
روستا و شهر تنها گونه های رسمی در طبقه بندی مکان زیست اجتماعی انسان است. این تقسیم دوره ای را شامل می شود که انسان اولیه از دوره گردی و غارنشینی دست کشید و به یکجا نشینی روی آورد. نام این دوره را انقلاب کشاورزی گذاشته اند که اساس آن بر استقرار و سکونت در محل ثابت است. از این پس، ثبات محل استقرار، جوهر رشد انسان و جامعه شناخته شده و نام محصول آن را تمدن گذاشته اند. تمدن به معنای دستاورد مدینه، مجموعه آدابی است که انسان شهرنشین به واسطه تقسیم کار و به دست آوردن زمان اضافی برای ارتقای فرهنگ و روابط خود تولید کرد. از آنجاکه حجم این آداب در شهر بیشتر از روستا بود، نام آن را تمدن گذاشت به تصور آن که محصول شهرنشینی اوست. در مقابل روستا و روستایی را نیز واجد نوعی عقب ماندگی و رشد نایافتگی دانست که مستند به محل زیست او بود. در این نوع نامگذاری، هر رفتار و ادب برآمده از محل شهر، چون حاوی سطح بالاتری از علم و تسلط بر طبیعت است، برتر از رفتارها و آداب روستایی است. می توان گفت که مقسم و جوهر تقسیم در این نامگذاری، نه امر کمالی که محل وقوع آن است. زیرا اطلاق تمدن به هر حرکت شهرنشینان در مقابل افعال روستانشینی مخالف عقل سلیم و درک کلی انسان است. این دقت روشن می سازد که اهمیت «محل» در طبقه بندی فهم بشر از امر کمالی و متعالی تا چه میزان زیاد است؛ طوری که به جای ارائه معیار مجرد و معنوی برای تبیین امر کمالی، از شاخصی استفاده کرده است که به معیار مادی (شهر یا روستا) منتهی می شود. در این رویکرد هر عمل برآمده از زندگی شهری مساوی برتری و نمود تمدن است؛ ولو با موازین عقلی و اخلاقی همسو نباشد. در مقابل این نوع نامگذاری، رویکرد قرآن در تفکیک قریه و مدینه است که به جای وابستگی آن به کثرت جمعیت یا نوع تولید، خصوصیات کمالی را مبنای تفکیک قرار داده است. «در قرآن واژه مدینه ۱۴ بار و قریه ۶۰ بار به کاررفته است ... در اصطلاح قرآنی همه آبادی های روی زمین با تابلوی قریه شناسانده می شوند، مگر این که با ملاک های ویژه ای سازگاری داشته باشند ... ملاک های قرآن در شناسایی شهر عبارتند از : صلاحیت فرهنگی اشخاص و حضور و سکونت پیامبری از پیامبران خدا» (رهبری، ۱۳۸۷). در منطق قرآن یک مکان در دو زمان مختلف با دو عنوان قریه و مدینه خطاب شده که تغییر عنوان ناشی از ماهیت عمل رخ داده در آن است. آن هنگام که رخداد ناقض رشد انسان و معیارهای کمالی بوده از عنوان قریه، و هنگامی که رخدادی کمالی در آن محل ذکر شده از نام مدینه بهره گرفته شده است. لذا مقسم قرآن در طبقه بندی مکان زیست انسان نه ناظر بر یکجانشینی یا اندازه محل، که مبتنی بر وضع اخلاقی آن است. اینجا می توان این نتیجه ضمنی را نیز به دست آورد که دو خطاب مختلف نسبت به یک محل به واسطه دو عمل مختلف منتسب به آن، مؤید ذی روح دانستن «محل» و به تعبیر امروزین آن، احتساب آن به عنوان «مکان» است؛ آن طور که دانش امروز، مکان و منظر را پدیده ای زنده، ذی روح و حامل معنایی می شناسد که ذهن ناظر از تفسیر و ادراک هم زمان«بیرون» به دست می آورد.تا اینجا دو منطق معارض برای بیان وجه تسمیه شهر و روستا معرفی شده است: اول اندازه و نوع اقتصاد، دوم عمل برآمده از اجتماع ساکن در آنها. اگرچه این بحث به خودی خود جذاب و واجد اهمیت و کارکرد فوق العاده است، اما دقت در انحصار مکان زندگی اجتماعی انسان به روستا و شهر، غفلت از یک گونه مهم و رایج سرزمین ایران و بسیاری سرزمین های دیگر است. نتیجه این خطا اتخاذ برنامه ها و انجام اقداماتی است که مخالف حقوق طبیعی، انسانی و ملی ساکنان آن است. کما این که در دوره معاصر ایران و از زمان رضاخان به این سو این خطا مستمراً تحت عنوان تخت قاپو یا اسکان عشایر جریان دارد. زندگی عشایری گونه سوم از زیست اجتماعی انسان است که بر خلاف شهر و روستا نه تنها وابسته به یکجانشینی نیست، بلکه شرط تحقق آن سیالیت «محل» زندگی این جامعه است. عشایر که بر مبنای اقتصاد مولد لبنیات شیوه سکونت و تولید خود را پایه گذاری کرده اند، به جای کشاورزی و وابستگی به زمین و نتایج قهری آن که یکجا نشینی و تولید وابسته به محل ثابت است، شیوه کوچ روی و بهره مندی از مراتع گسترده و پویا در پهنه سرزمین را مبنای نظام اجتماعی خود قرار داده اند. تولید لبنیات، گوشت، بافته ها و صنایع دستی معیشت آنها را سامان می دهد. روابط اجتماعی خود را با تعریف نظام ایلی و طایفه ای به شرحی که در مطالعات مختلف نگاشته شده سامان می دهند و بر اساس دو نظام اجتماعی و معیشتی مختص خود تمدن بزرگی را بنا کرده اند که مظاهر غیرمادی آن بر نمونه های عینی آن برتری دارد. خصائل سلحشوری، آزادگی، جوانمردی، طبیعت شناسی، وطن دوستی و بسیاری صفات اجتماعی و اخلاقی دیگر به حد کثیر در جامعه عشایری موجود است. با این وصف به دلیل بروز خطا در طبقه بندی مکان زیست انسان ها به شهر و روستا، و غفلت از گونه مکان های عشایری، گروه بزرگی از جامعه ایران در مسیر حذف قرار گرفتند. بلاهایی که تحت عنوان توسعه و عمران اما ناشی از انگیزه های قدرت مدار یا نادانی بر این جامعه تحمیل شده خسارت های انسانی و طبیعی بزرگی را رقم زده است. بیکاری و فقر فزاینده در مکان های عشایرنشین کشور که به ظهور آمار عجیب دو هزار نفر در انتظار حکم اعدام برای قاچاق مواد مخدر در شهرستان دلفان (ابراهیمی، ۱۴۰۲) انجامیده نتیجه این سیاست هاست. برای ملتی که هزاران سال تمدن کوچ رو را برپا کرده و در تعادل مثبتی با محیط طبیعی و انسانی خود به سر می برد، تحمیل یکجانشینی و آدابی که اساساً نمی شناسد، معنایی جز نابودی هستی و تمدن او ندارد. روش ارتقای زندگی عشایر، به رسمیت شناختن تمدن آنها و پرداختن به نیازهای آنان در تناسب با شرایط زندگی آنان است. عشایر ملت مکان مندی هستند که مکان را در گستره وسیع آن تجربه کرده و می شناسند و بر خلاف یکجانشینان، فهم عمیق تری از سرزمین و مکان دارند؛ چیزی که تمنای انسان امروز است.
مطالعه تحولات تمثال های نقاشی شده مینایی با تصویرشاهان وشاهزادگان دردوره قاجار (فتحعلی شاه تا انتهای دوره ناصرالدین شاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
145 - 169
حوزههای تخصصی:
هنر پیکرنگاری درباری از هنرهای اصلی دوره قاجار است و درهنرهای مختلف این دوره دیده می شود. یکی از هنرهای وابسته به پیکرنگاری ترکیب نقاشی و جواهر به صورت تمثال های مینایی نقاشی شده است که نمادین بوده و دارای ویژگی های تزیینی است و معمولاً به نمایندگان خارجی اهدا می شده است. در دوره فتحعلی شاه برای هدیه به سفرای خارجی ساخت مدال آغاز شد و در دوره های بعد هم ادامه یافت. موضوع تمثال های نقاشی شده، چهره شاه در وسط قابی دایره یا بیضی شکل بود که به عنوان پیش کش به نمایندگان داخلی و دول خارجی اهدا می شد، باتزیینات طلا و جواهر دردورقاب نقاشی شده همراه بود. هدف از این پژوهش مطالعه تمثال های نقاشی شده دوره قاجار و بررسی نمونه های آن از دوره فتحعلی شاه تا انتهای دوره ناصری است که در حراج های مختلف دنیا ارائه شده است. سؤال اصلی این پژوهش به این قراراست: تمثال های نقاشی شده دوره قاجار دارای چه ویژگی های ساختاری و محتوایی درهر دوره قاجاراست؟ روش تحقیق در پژوهش پیش رو توصیفی- تحلیلی بوده و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است. نتایج این پژوهش در بررسی تمثال ها نشان می دهد، درتمامی ابعاد، قوانین پیکرنگاری در نقاشی این دوره درتمثال های کوچک نیز رعایت می شده و مضمون آن ها چهره شاه در اندازه کوچک بوده و به صورت یاد بودی تزیینی و جواهرنشان تهیه می شده است. در دوره فتحعلی شاه جواهر بیشتری استفاده می شده است و دوره فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه پرتعدادترین دوره در خلق این تمثال ها است. بررسی های این پژوهش نشان می دهد تلفیق هنر و سیاست در تمثال های دوره قاجار از طریق به کارگیری نمادهای قدرت در تصاویر دیده می شود و هر چه از دوره فتحعلی شاه به دوره ناصرالدین شاه از تعداد جواهرات مصرفی کاسته می شود. به کارگیری فراوان تمثال در همه دوره قاجار را می توان تلاشی در جهت مشروعیت بخشیدن به سلطنت دانست. اکثرتمثال ها برای اهدا به سفرای خارجی کارشده و هنر زیبای نقاشی روی مینا و ترکیب آن با جواهر تشکیل شده است و با سنجاق به لباس نصب می شده است. بعضی از این تمثال ها در پشت کار نیز دارای نقاشی بوده و برخی در پشت ساده و تک رنگ می باشند. تولید در دوره اول قاجار بیشتر و سپس دوره ناصری و کمترین موارد دوره محمدشاه است. جواهرات در دوره فتحعلی شاه بیشترین کاربرد درتمثال ها را در همه دوره ها داشته است. سیر چهره شاه از آرمان گرایی به سمت واقع گرایی مسیر نقاشی پیکرنگاری این دوره را طی می کند.
مطالعه تحلیلی یادمان های نماد محور و مفهوم محور دفاع مقدس با تأکید بر انتقال ارزش ها و خاطرات آن دوران به نسل های بعد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
209 - 227
حوزههای تخصصی:
دوران دفاع مقدس بخش تأثیرگذار از تاریخ انقلاب اسلامی ایران می باشد که ارزش های انسانی فراوانی را تداعی می کند. انتقال و حفظ این ارزش ها به نسل های بعدی یکی از مهم ترین اقداماتی است که باید بدان توجه شود. یادمان دفاع مقدس یکی از راه های پاسخگویی به ثبت رویدادهای تاریخی و بزرگداشت ارزش های آن دوران است که در قالب کالبدهای مختلف با مصالح مختلف جلوه گر می شود و به شیوه های مختلف حماسه هشت سال پایداری را بازگو می کند. یادمان دفاع مقدس از نظر شیوه پرداختن به موضوع به سه گونه روایت محور، نماد محور و مفهوم محور قابل دسته بندی است و نحوه تعامل نسل های مختلف کشور در مواجهه با هر گونه متفاوت است. هدف تحقیق فوق؛ شناخت بهترین نوع یادمان دفاع مقدس از نظر دو نسل زمان دفاع مقدس و نسل های بعد از آن می باشد. سؤال پژوهش حاضر این گونه بوده که نسل زمان دفاع مقدس و نسل های بعد از آن در مواجهه با یادمان های دفاع مقدس در جهت حفظ و انتقال ارزش ها و خاطرات جمعی دفاع مقدس کدام گونه بندی را انتخاب می نمایند؟ روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و پیمایشی است و با مطالعه ادبیات و مباحث نظری دفاع مقدس و تعریف هنر و معماری یادمان به تحقیق انسجام بخشیده است. شیوه جمع آوری اطلاعات توزیع پرسشنامه بین جامعه نمونه ای از مخاطبان و بازدیدکنندگان باغ موزه دفاع مقدس تهران و سی نفر از متخصصین حوزه هنر و معماری، پژوهشگران حوزه دفاع مقدس است و جهت توصیف و تحلیل داده ها از نمودارهای درصد فراوانی و برای ارزیابی فرضیه از آزمون ناپارامتریک فریدمن در نرم افزار spss استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد نمادگرایی در هنر دوران دفاع مقدس باعث شد که آن نسل نسبت به آن نمادها شناخت و خاطره ذهنی داشته باشند و نسل زمان دفاع مقدس با توجه به شناخت و حس تعلق آنها به مفاهیم نمادین و حماسی بیشتر یادمان های نماد محور را می پسندد و در مقابل نسل بعد از آن دوران با توجه به اینکه خاطره ای از زمان دفاع مقدس ندارد، به دنبال کشف مفهوم یادمان رفته است و در پاسخ به سؤال تحقیق با توجه به تحقیق پیمایشی فوق و تطبیق نتایج آن با تحلیل محتوای پژوهش های صورت گرفته در مورد هنرهای دفاع مقدس، می توان گفت در مواجهه با نسل های سوم و چهارم انقلاب اسلامی که در دوران زمان دفاع مقدس حضور نداشتند، یادمان های مفهوم محور کارایی بیشتری برای انتقال پیام و ارزش های دفاع مقدس دارند.
تبیین الگوی مداخله شهرسازی تاکتیکال در فضاهای مرتبط با بافت تاریخی شهرهای ایران (نمونه مورد مطالعه: محله پامنار، بافت تاریخی شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
54 - 78
حوزههای تخصصی:
این پژوهش سعی در یافتن پاسخ پرسش هایی نظیر، پروژه های شهرسازی تاکتیکال در راستای ارتقای عملکرد بافت های تاریخی کشور (با تأکید بر محله پامنار شهر کرمان) دارد. اینکه چگونه می توان خلأها و ناکارآمدی های بافت های تاریخی ایران (با تأکید بر محله پامنار شهر کرمان) را با استفاده از رویکرد شهرسازی تاکتیکال شناسایی و مرتفع ساخت؟ روش انتخاب شده برای دستیابی به اهدف مذکور، با رویکرد کیفی و ابزار جمع آوری اطلاعات نیز شامل دو بخش مصاحبه و برداشت میدانی بوده و تحلیل بخش مصاحبه با استفاده از نرم افزارMaxQDA2020 به انجام رسیده است. تجزیه وتحلیل داده های مصاحبه به شناسایی حوزه ها و مقوله های متنوعی در ارتباط با مسائل، مشکلات و راه کارهای مقابله با آنان انجامید. همچنین برداشت های میدانی به شناسایی 9 گونه فضا در سطح محله ختم گردید. لذا ترکیب دو بخش تحلیلی یاد شده منجر به خلق پروژه های شهرسازی تاکتیکال در بافت تاریخی محله پامنار شهر کرمان شد. از این رو عمده فضاهای شناسایی شده در محله جزء فضاهای مورد غفلت و باقی مانده بود، فضاهایی که ریشه بسیاری از مشکلات محله را شکل داده است. بنابراین، راه کار رویکرد شهرسازی تاکتیکال قابل اجرا در محدوده مورد پژوهش، استفاده موقت از فضاهای یاد شده و تبدیل آن ها به فضاهای چند عملکردی جهت رونق بخشی به زیست اجتماعی-اقتصادی شهروندان محله تشخیص داده شده است.اهدف پژوهش:شناسایی شیوه مداخله شهرسازی تاکتیکال در فضاهای شهری بافت های تاریخی کشور (با تأکید بر نمونه مورد مطالعه).ظرفیت سنجی نظام محلات سنتی ایران (با تأکید بر نمونه موردمطالعه) به منظور کاربست رویکرد شهرسازی تاکتیکال.سؤالات پژوهش:پروژه های شهرسازی تاکتیکال در راستای ارتقای عملکرد بافت های تاریخی کشور (با تأکید بر نمونه موردمطالعه) کدامند؟چگونه می توان خلأها و ناکارآمدی های بافت های تاریخی ایران(با تأکید بر نمونه موردمطالعه)را با استفاده از رویکرد شهرسازی تاکتیکال شناسایی و رفع نمود؟
لایه های معانی و مفهوم اشعار عاشقانه حافظ و انعکاس آن در نسخه دیوان حافظ محفوظ در موزه انستیتو دهلی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
348 - 377
حوزههای تخصصی:
یکی از ابزارهای این تأثیرگذاری ادبیات استفاده از توانش های کلامی و به کار بردن ترفندهای جدید سخنوری در انتقال معانی ثانوی به فراخور کلام و حال مخاطب است که در معانی ثانوی، مقوله های علم معانی، قابل مشاهده است. حافظ از شاعران توانایی است که زبانی قدرتمند و بدیع دارد و در به کار گیری شگردهای معانی، شاعری قدرتمند و ماهر است. او در میان شاعران دیگر حرف اول را می زند؛ چراکه سخنش متعلق به یک زمان نیست و اشعار منحصربه فردش از سایه های عمیقی بهره گرفته است که می توان آن را به مقتضای حال مخاطب تحلیل نمود. شعر حافظ در دسته اشعاری قرار می گیرد که دارای لایه های متعدد معنی و مفهوم است. در این پژوهش که نوع مطالعه در آن اسنادی بوده و به شیوه تحلیل محتوا و با استفاده از منابع کتابخانه ای به بررسی داده ها پرداخته شده است. به بررسی معانی ثانوی حاصل از ذکر و حذف مسندالیه در انوع مختلف آن پرداخته ایم، نتایج تحقیق نشان می دهد که نسبت حذف با ذکر نهاد در غزل حافظ تقریباً مساوی است. این تساوی از آنجاست که شاعر در 570 جمله واره، نهاد را ذکر کرده است که برابر با 48/67 درصد می شود. اهداف پژوهش:شناخت زوایای مجهول و آشنایی با لایه های پنهان سخن حافظ شیرازی با تأکید بر نسخه انستیتو در دهلی نوجلب توجّه ادیبان و سخنوران در باب علم معانی و توجّه و عنایت بیشتر به این علم مهجور.سؤالات پژوهش:معانی ثانویه در اشعار حافظ چگونه نمود یافته است؟اغراض ثانویّه به کار رفته در اشعار حافظ، بیشتر مربوط به کدام موضوعات و مفاهیم می شود؟
بررسی عوامل مؤثر بر کاهش انرژی نهفته در ساخت و بازسازی آپارتمان های مسکونی (نمونه مطالعاتی مطالعه: شهر لاهیجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
103 - 116
حوزههای تخصصی:
آپارتمان های مسکونی، به دلیل اهمیت راه اندازی سریعتر و تولید محصول، از جمله پروژه های هستند که بازگشت سرمایه بستگی بسیار مستقیم به تسریع زمان اجرا و بهره برداری آن دارد. امروزه مساله تغییرات آب وهوای جهانی و انتشار گازهای گلخانه ای و آسیب پذیری جوامع انسانی نسبت به این پدیده ها به شدت مطرح است و انرژی کارایی در توسعه های شهری یک فاکتور کلیدی در پایداری شهرها محسوب می شود. لذا در این مقاله هدف بررسی عوامل موثر بر کاهش انرژی نهفته در ساخت و بازسازی آپارتمان های مسکونی از طریق بهره گیری ازابزار نمونه سازی داده های ساختمان است. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش ANP فازی استفاده می شود. نتایج نشان دهنده آن است که شاخص فنی (A3) بیشترین نزدیکی را به جواب ایده آل مثبت و بیشترین فاصله را از جواب ایده آل منفی دارا می باشد و الویت نخست کاهش انرژی نهفته در ساخت و بازسازی آپارتمان های مسکونی می باشد.
تعامل فلسفه و معماری در مکتب اصفهان با تاکید برنقش شیخ بهایی
حوزههای تخصصی:
با شکل گیری صفویه و توجه حاکمیت به اندیشمندان ادبا و هنرمندان مکتب فلسفی اصفهان پدید آمد. این امرموجب شروع فصل جدیدی از تمدن در اصفهان عصر صفوی و ظهور آن در معماری و شهرسازی گردید. همین موجب شد که آثار معماری بزرگی در این عصر آفریده شد. سبک معماری اصفهان در عصر صفویه یکی از مشخصه های اصلی و از امتیازات این دوره تاریخی نسبت به دوره های قبل و بعد آن شد. شهر اصفهان پیش از عصر صفویه نیز دارای آثار معماری مهم و زیبایی بود، اما به نظر می رسد که مکتب اصفهان بر معماری این شهر آنچنان تاثیر گذار بوده که باعث خلق بناهایی شد که همچنان از بهترین های معماری ایران و جهان هستند. آثاری که تماماً از منطق وفلسفه مکتب اصفهان تبعیت می کردند. نقش شیخ بهائی به عنوان یکی از بزرگان و نظریه پردازان مکتب اصفهان در این دوره با توجه به دانش وی و نزدیکی به حاکمیت و مقبولیت او در بین عوام، در معماری این عصر حائز اهمیت ویژه می باشد. هرچند در مورد وی بزرگنمایی شده و جایگاه وی به عنوان یک معمار مورد تردید جدی قرار گرفته است. با توجه به میزان اهمیت موضوع، ابتدا به هویت و تاریخچه عصر صفویه پرداخته و معماری صفوی را از دیدگاه صاحب نظران بررسی نموده ایم. سپس مکتب اصفهان را به عنوان زیر ساخت نظری سبک معماری اصفهان مورد مطالعه و تحقیق قرار داده و در آخر نقش هندسه و ریاضیات و بطور ویژه شیخ بهایی را در سبک اصفهان مورد کنکاش قرار داده ایم. نتیجه ای که از این پژوهش حاصل شد این بود که تعامل و اثرگذاری فلسفه و ریاضیات با معماری موجب ایجاد آثار فاخر و ارزشمند معماری در دوره صفویه گردیده است. این پژوهش تحلیلی – توصیفی و به روش کتابخانه ای انجام شده است.
نور و قندیل در هنر اسلامی
حوزههای تخصصی:
نور در فرهنگ ایرانی همواره نمادی از عالم ملکوت و معنا بوده و از این روی جایگاهی اساسی در هنر اسلامی دارد. هنر اسلامی عنصر نور را اساساً به عنوان تمثیلی از جلوه وجود مطلق به کار می گیرد. هنرمندان با آگاهی از نقش نور، همواره به بهره مندی از آن برای مفهوم بخشیدن به آثار خود برآمده اند. از جمله هنرهایی که نور در آن به شکل زیبایی نمایان شده، هنر شیشه و به تبع آن قندیل بوده که به عنوان یکی از اشیای شیشه ای پرکاربرد در مساجد برای تأمین روشنایی کاربرد داشته است. این پژوهش با مطالعه جایگاه نور در هنر اسلامی سعی در پاسخ به این پرسش دارد که مفهوم نور با توجه به تعریف آن در هنر اسلامی در قندیل های شیشه ای چگونه نمایان شده است؟ با مطالعه مفهوم نور در فلسفه اسلامی و از طرف دیگر مطالعه انواع گوناگون قندیل، فرم ساختاری و نحوه بکارگیری آن نتیجه حاکی از آن است که برخلاف سایر وسایل روشنایی که صرفاً به عنوان ابزاری جهت تأمین روشنایی به کار رفته اند، قندیل نه تنها وسیله ای جهت روشنی بخشیدن به محیط اطراف خود بوده، در عین حال مفهومی معنوی، اندیشه و فلسفه ارزشمندی را نیز به همراه دارد که نمایانگر والاترین موهبت ها یعنی نور الهی شده است. همچنین کاربرد نقش این چراغدان در سایر هنرهای اسلامی همچون نگارگری، گچ بری و یا اشعار ادبی نیز می تواند تأییدی بر کاربرد معنوی این ظروف باشد.
بازآفرینی مسجد حسن پادشاه تبریز بر اساس شواهد تاریخی و اسلوب هندسی در معماری ترکمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۳)
534 - 553
حوزههای تخصصی:
مسجد حسن پادشاه به عنوان یکی از بناهای مجموعه نصریه در پیوند با دارالمساکین و مدرسه تحت عنوان مجموعه نصریه یکی از بناهای ارزشمند میدان صاحب آباد (حسن پادشاه) بوده است. این بنا تحت تاثیر زلزله هایی که در تبریز رخ داد، از بین رفته و در دوره های صفوی و قاجاری نیز باز سازی شد. با این حال تخریب در این مسجد بسیار زیاد بوده و شکوهی که از آن در سفر نامه ها و منابع تاریخی دوران ترکمانی وصف شده است را به تصویر نمی کشد. کشف تهرنگ این بنا در حفاری ها و خوانش منابع تاریخی امکان مطالعه این بنا را فراهم کرده است. در این جهت برخی پژوهش گران پیشین با تکیه بر توصفیات نقل شده در منابع مکتوب تلاش کرده اند تا این بنا را بازآفرینی تصویری کنند. عدم توجه به اسلوب هندسی معماری ترکمانی سبب شده تا بازآفرینی های ارائه شده از ویژگی های ساختاری معماری ترکمانی دور باشد. بنابراین این پژوهش با استفاده از روش مقایسه-تطبیقی در پی پاسخ به این پرسش ها است که اسلوب هندسی در ساختار فضایی معماری ترکمانی چگونه بوده است؟ و اسلوب ساختاری گره ها در ارتباط با سطوح معماری چگونه بوده است؟ و همچنین اسلوب ساختاری بدست آمده چه ارتباطی با کالبد برجای مانده از مسجد حسن پادشاه به هدف بازآفرینی تصوری آن برقرار می کنند؟ هندسه به عنوان اصل اساسی که به صورت دو بعدی و سه بعدی ناظر بر سه شاخه سازه، فضا و سطح بود، مورد مطالعه قرار گرفت که تطبیق کالبد بدست آمده با اسلوب ساختارهای هندسی بناهای هم عصر سازگار بوده است. ساختار فضایی مسجد مبتنی بر ساختار گنبدخانه اصلی بوده است که جرز های آن بر اساس شبکه متعامد در یک انتظام هشت ضلعی جای می گیرد. کاربرد گره ها نیز در ازاره و پیشانه ایوان از گره های شش پر یا شبکه های شش ضلعی در بغل کش ها از گره هشت پر، در دیوارهای جناحی ایوان از شاه گره، پایه ایوان گره ده پر بوده است.
ریخت شناسی و مطالعه سنگ قبرهای دوره اسلامی حوزه جغرافیایی موکریان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۳)
618 - 641
حوزههای تخصصی:
تنوع فرمی سنگ قبور دوران اسلامی و همچنین نقوش و نشانه های تصویری موجود بر روی آن ها، به نوعی باورها و اعتقادات و همچنین ارزش های فرد متوفی و جامعه پیرامون وی را به تصویر می کشد. این تنوع فرمی و نقشی در سنگ قبرهای منطقه شمال غرب ایران به دلیل حضور مستمر و گسترده سلاجقه، ایلخانان، قراقویونلو، آق قویونلوها، صفویان و حاکمان و والیان دست نشانده آنان، بیش از دیگر مناطق است. این پژوهش به شیوه توصیفی – تحلیلی و تاریخی و براساس مطالعات میدانی و کتابخانه ای با هدف شناسایی گورستان ها، ساختارشناسی و تحلیل فرمی و نگارینه ای سنگ قبرهای این منطقه انجام گرفته و در این راستا به دنبال پاسخی منطقی برای سؤالات زیر است: 1. ساختار سنگ قبور گورستان های موکریان شرقی چگونه و متعلق به کدام ادوار هستند؟ 2. چه ارتباطی بین نقوش به کار رفته بر روی سنگ قبور با شخص متوفی وجود داشته؟ 3. در نقوش روی سنگ قبور موکریان شرقی از چه نمادهایی استفاده شده است و آیا نقوش موجود دارای ریشه تاریخی هستند؟ مطالعات صورت گرفته نشان می دهد که این آثار از منظر فرمی به گروه های محرابی شکل، گهواره ای، صندوقی، سنگ افراشته، قوچ های سنگی، سنگ قبور گلدسته ای و سنگ قبرهای ساده قابل تقسیم است. گونه شناختی سنگ قبور بیانگر آن است که در قرون نخستین اسلامی در این ناحیه بیشتر از سنگ قبرهای ساده و بدون تراش، در قرون میانه اسلامی خصوصاً ادوار سلجوقی و ایلخانی، از سنگ قبرهای گهواره ای شکل و افراشته؛ و در قرون متأخرتر نیز بیشتر از سنگ قبرهای طرح محرابی و گلدسته دار بهره برده شده است. همچنین فرم سنگ قبرها، درکنار تأثیرپذیری از اجتماع و فرهنگ جامعه، در ارتباط با معماری دینی و قدسی بوده و نگاره های نقش بسته نیز، ضمن دارا بودن معانی نمادین خاص، متأثر از فرهنگ منطقه، اعتقادات و موقعیت زمانی و مکانی خود می باشند.
تأثیر طراحی لباس سینمای هالیوود بر تحول مد در میانه قرن بیستم (مطالعه موردی: فیلم صبحانه در تیفانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
125 - 142
حوزههای تخصصی:
با به تکامل رسیدن هنر صنعت سینما در قرن بیستم، هالیوود به عنوان مرکز فرهنگی هنری آمریکا مورد توجه تمام جهانیان قرار گرفت و فیلم های سینمایی به رسانه ای پرمخاطب تبدیل شدند که به کمک دیگر هنر ها سعی بر انتقال مفاهیم جدید داشتند. یکی از این هنرها، طراحی لباس بود که به منظور همکاری با سینما، گرایش طراحی لباس سینما را به وجود آورد. طراحان لباس هالیوود خیلی زود به موفقیت موردنظر رسیدند و توانستند با طراحی لباس برای ستارگان هالیوود، مُد جدیدی را به بازار ارائه کنند که علاوه بر انتقال مفاهیم جدید، تبلیغات تجاری موفقی برای فیلم سازان و شرکت های تجاری مد محسوب می شد. در این سال ها، بازیگران هالیوود به الگو های جوانان در مد لباس و سبک زندگی بدل شده بودند و طراحان با ارائه طرح های جدید خود بر تن این بازیگران تعیین کننده مد غالب آن دوران بودند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر رسانه ها، به خصوص رسانه سینما بر مد و با طرح این پرسش که مد لباس چه رابطه ای با سینما داشته و بازیگران هالیوود در این میان چه نقشی داشته اند، سعی دارد با بررسی مد ارائه شده در هالیوود با نام «سبک هالیوودی» و به روش مطالعه کتابخانه ای منابع موجود، به چگونگی رابطه مد و سینما بپردازد؛ بنابراین در این مسیر به صورت موردی به مطالعه سبک لباس آدری هپبورن، ستاره مشهور هالیوود، روابط او با طراحان لباس آن زمان، مانند هوبرت ژیوانشی و تأثیرات او بر مد پرداخته و همچنین جهت بررسی دقیق تر به نقد طراحی لباس فیلم «صبحانه در تیفانی» (1961) و تأثیرات لباس های این فیلم بر مد به روش مشاهده ای پرداخته است. در انتها، با مطالعه تأثیرات بازیگران هالیوود در مد سال های میانه قرن بیستم متوجه می شویم که بازیگران یکی از مهم ترین عوامل مؤثر در شکل گیری مد ها و تعیین فرهنگ ها هستند و تأثیرات آن ها می تواند ماندگار باشد.
آتش در هنر نگارگری ایرانی: معناشناسی و بعد نمادین «آتش» در فرهنگ ایرانی
منبع:
مطالعات هنر سال ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳)
125 - 50
حوزههای تخصصی:
نماد آتش مظهری از معانی مختلف است. ازجمله این معانی دگرگونی، اشتیاق، پاک سازی و انرژی است. هنرمندان در سراسر فرهنگ ها از آتش به عنوان یک استعاره قدرتمند استفاده می کنند. این افراد ماهیت پویا و غیرقابل پیش بینی آن را برای انتقال مضامین زندگی، خلاقیت و ماهیت چرخه ای هستی به تصویر می کشند. ویژگی های دوگانه آتش که هم قادر به تخریب و هم خلقت است، آن را به نمادی غنی در بیان هنری سنتی تبدیل می کند که نمایشی همه کاره و عمیق از تجربیات و احساست انسانی ارائه می دهد. لذا این پژوهش در پی پاسخ گویی به پرسش اساسی است که: چگونه تصاویر و نقوش آتش در نگارگری ایرانی بازنمایی شده است؟ و چه نقش نمادینی در فرهنگ و هنر ایران داشته است؟ اهداف این پژوهش به طور خاص، عبارت اند از: بررسی معناشناسی و جایگاه آتش در فرهنگ و هنر ایرانی (دوران باستان و دوران اسلامی)، تحلیل نمادهای آتش در هنر نگارگری ایرانی، شناسایی کارکردها و نقش های مختلف آتش در هنر نگارگری ایرانی. لذا این مقاله درصدد است تا با شیوه توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از منابع اسنادی و کتابخانه ای به بررسی آتش در باورهای کهن، آتش در ایران باستان و دوره اسلامی، نور و آتش، جایگاه آتش در فرهنگ ایران و نیز چگونگی ترسیم آتش در نگارگری ایران بپردازد. نتایج حاکی از آن است که در هنر ایران باستان آتش اغلب با دین زرتشتی، مرتبط است. علاوه بر این، آتش نماد روشنگری، خرد و مبارزه ابدی خیر و شر در بیان هنری ایرانی است. در دوران اسلامی، نماد آتش در هنر نگارگری ایرانی همچنان جایگاه مهمی داشته و با مفاهیم اسلامی درهم تنیده شده است. در هنر نگارگری اسلامی، آتش به عنوان نماد روشنایی، الهام و ارتباط با جهان معنوی ظاهر می شود و به مانند شعله های آتشین درصحنه های مذهبی و دینی به کاررفته است. در ادبیات عرفانی ایرانی نیز، آتش به عنوان نماد عشق، معرفت و معنویت مورداستفاده قرارگرفته است. درنهایت چنین نتیجه می شود که نگارگر ایرانی، در اعصار گوناگون از تمایز میان آتش نور الهی و آتش سوزاننده مطلع بوده است و آن را در تمایز میان فرم و رنگ انواع آتش به تصویر کشیده است. هرچند که ممکن است، مبانی نظری آن در دل تاریخ حل شده باشد، اما تأثیر آن، همواره به صورت یک سنت، در فرهنگ تصویرسازی ایرانی اسلامی باقی مانده است؛ بنابراین، نماد آتش در هنر نگارگری ایرانی در دوران اسلامی همچنان حضورداشته و با مفاهیم اسلامی تلفیق شده است و بیانگر بعد معنوی و عرفانی این عنصر است.
Role of the Third Place in Recognition of Environmental Perception Theories(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۳, Issue ۴ - Serial Number ۵۰, Autumn ۲۰۲۳
77 - 86
حوزههای تخصصی:
Since the third places are very effective in relieving the anxiety and tension of the citizens and the s tudies conducted in the pas t, consider this component as a multifaceted component that different results are mentioned in the articles depending on the time and different places, in this article using A comprehensive ques tionnaire of artificial intelligence has been used. We are looking to find key variables in these main components of this research, which are the perception of persons, third place, and environmental perception. In this case, we can achieve maximum use of third places to improve urban spaces according to key variables. This research, which aims to improve the quality of urban hangouts to increase the quality of urban space on urban perception, originated from a basic ques tion which is to identify and prioritize the factors effective in improving the quality of the third place in urban perception, in this research artificial intelligence information by setting up a ques tionnaire The detailed influencing variables of the third rank of environmental perception have been collected. The purpose of this research is to inves tigate and identify the role of the third place in environmental perception, and since the research method is qualitative, it has been analyzed using research onion and MAXQDA software. In the end, by showing a map of the relationships between the influential variables of this research, it is s tated which includes: the sense of belonging, individual perception, experience and habit, and environmental perception.
تطبیق تزئینات سردرِ برج های مدوّر مراغه و سه گنبد ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برج مقبره های ساخته شده در دوره سلجوقی را می توان یکی از شاهکارهای آجرکاری در این دوره به شمار آورد که به لحاظ تکنیک و تنوع طرح های اجرایی، قابل تأمل است و به نوعی بر تکامل این گروه از تزئینات در قرن ششم هجری دلالت دارد. الب ته آجرکاری ها گاه با تزئینات دیگری از قبیل گچ بری و کاشی های تک رنگ نیز همراه بوده است که این هم نشینی را می توان در برج مدوّر مراغه (563 ه.ق) و سه گنبد در ارومیه (580 ه.ق) به خوبی مشاهده نمود. پژوهش حاضر درصدد پاسخگویی به این سوال است: ویژگی تزئینات آجرکاری و گچ بری سردرِ دو برج مقبره مدوّر مراغه و سه گنبد ارومیه به لحاظ انواع طرح ها و نقوش، چیست و چه تفاوت ها و شباهت هایی وجود دارد؟ هدف این پژوهش معرفی و مستندنگاری ویژگی های تزئینات به کا رفته در دو بنای مذکور و هم چنین مقایسه تزئینات آجرکاری و گچ بری سردرِهای برج های مدوّر مراغه و سه گنبد ارومیه است.
پژوهش حاضر، به روش توصیفی-تحلیلی، تزئینات سردرِهای برج های مدوّر مراغه و سه گنبد ارومیه را مورد مطالعه قرار داده و روش گردآوری اطلاعات نیز با استناد به منابع مکتوب و پژوهش های میدانی بوده است. یافته ها حاکی از آن است که در این دو بنا (پلان مدوّر)، تأکید عمده بر سردر و نمای ورودی است و در این بخش، از تزئینات متنوع آجرکاری و تلفیق آجر وگچ استفاده شده است. کاربرد کتیبه هایی به خط کوفی در پیشانی طاق نماها و استفاده از تزئینات هندسی (گره) در حاشیه اصلی دورتا دور سردر، از دیگر ویژگی ها و مشابهت های این دو برج مقبره به شمار می رود اما کمیت و کیفیت این نقوش هندسی و تکنیک های اجرایی آن ها با یکدیگر تفاوت هایی دارد.
خاستگاه مینوی نقش اسلیمی در هنر اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین شاخصه های فرهنگ ایرانی، ارتباط نزدیکْ بین هنر و آداب معنوی برگرفته از مذهب می باشد. این ارتباط یکی از مهم ترین عامل شکل دهنده هنر ایران است. در هنر ایران قبل از اسلام، در آئین زرتشت هم این ارتباط کاملاً هویدا می باشد. ارتباط بین هنر و دین در طول دوره اسلامی بیشتر از هر زمان دیگر شکوفا و توسعه یافت. هنرمندان بسیاری از نقش و نماد های قبل از اسلام را اقتباس و معنا و مفهومی کاملاً نو و هماهنگ با جهان بینی اسلامی به آنها بخشیده اند. مصداق بارز این ادعا، پیدایش «نقش اسلیمی» در سده های آغازین هنر ایران در دوره اسلامی است. هدف اصلی این مقاله معرفی خاستگاه و مراحل شکل گیری نقش اسلیمی در سده های اول هنر اسلامی ایران است. علی رقم آرای قریب به اتفاق خاورشناسان که منشأ نقش اسلیمی را هنر کلاسیک باستان (هنر یونانی رومی) معرفی می کنند، این مقاله منشأ ایرانی برای آن تعریف نموده است. به نظر می رسد خاستگاه نقش اسلیمی در هنر دوره اسلامی، «نقوش بالی شکل» هنر ایران قبل اسلام است. با گذشت زمان، نقوش بال ساده و تلطیف شده تا حدی که اغلب هویت خود را از دست داد و به شکل تجریدی تبدیل شده، امروزه آن را بنام اسلیمی می شناسیم. این نقش از اصیل ترین و ناب ترین نقش در بین دیگر نقوش ایرانی به شمار می روند. بر اساس این نظر، نقش اسلیمی از ایده نقوش بالی شکل قبل از اسلام متولد شده است. انتقال و استمرار هنری نقش بال از دوره ساسانیان به دوره های اسلامی می تواند ناشی از کارکرد مذهبی آن نقش بوده که بیشتر به عنوان نمادی از قداست، فرازمینی و پیونددهنده عالم ملک به ملکوت بکار گرفته شده است. این پژوهش، به روش توصیفی تحلیلی و تطبیقی و بر اساس مطالعات میدانی و کتابخانه ای به سرانجام رسیده است.