مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
مسکن آپارتمانی
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۴
145 - 156
حوزه های تخصصی:
انسان در طول دوره زندگی و درهمه حال نیاز به ارتباط با محیط اطراف خود و انسان های دیگر دارد. دامنه این ارتباط درمیان سه عرصه عمومی(خیابان)، میانه و خصوصی(خانه) گسترده شده است. عرصه میانه به مثابه فضای انتقال میان خانه و خیابان است که در محدوده های مسکونی، اتصال دهنده دو عرصه عمومی و خصوصی می باشد، به طوری که از مرز هر خانه در واحد های مسکونی آغاز شده و تا محله و اتصال به فضای عمومی شهر گسترده می شود. امروزه به دلیل محدودیت های زندگی آپارتمانی، از جمله افزایش تراکم واحدهای مسکونی، فضاهای هر واحد مسکونی تقلیل پیدا کرده و عرصه های واسطی که به عنوان حلقه ارتباط دهنده درون و بیرون محسوب می شوند مبهم بوده و یا به فراموشی سپرده شده اند. این پژوهش با مطالعات کتابخانه ای و به روش کیفی درصدد بررسی عرصه میانه و کیفیت آن در مقیاس مسکن آپارتمانی است. از این رو ابتدا براساس ادبیات موضوع به بیان لزوم وجود عرصه میانه در عرصه های زیستی، اهمیت و تأثیر آن بر شکل گیری روابط فضایی و اجتماعی ساکنین واحدهای مسکونی پرداخته می شود. در ادامه مقایسه محدوده عرصه میانه ی خانه های سنتی و خانه های حیاط دار با الگوی رایج در آپارتمان های مسکونی نشان می دهد، محدوده عرصه میانه در مسکن آپارتمانی از پیوستگی لازم برخوردار نیست. از این رو عرصه میانه در سه بخش «رسش به آپارتمان»، «رسش به هر خانه» و «درون هر خانه» بازتعریف شده است. بازتعریف این بخش ها به همراه ارائه راهکارها نشان می دهد، پیوستگی فضایی و اجتماعی عرصه میانه موجب کاهش «خوی خیابانی» افراد و افزایش آرامش روانی در لحظه ورود به خانه خواهد شد. در واقع پیوند با حیاط اصلی،ایجاد فضاهای پویا و مرتبط با بیرون در دسترسی طبقات (کوچه ای در ارتفاع) و الگوی حیاط میانی موجب پیوند فضایی، بصری و اجتماعی با درون خانه و بالعکس خواهد شد.
بررسی تأثیر ابعاد سلامت بر انتخاب مسکن استیجاری در بین شهروندان شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
55 - 68
حوزه های تخصصی:
وضعیت اقتصادی افراد در جوامع کنونی، نقش مهمی در گرایش به زندگی آنها در گونه های آپارتمانی و تبدیل آن به یک الگوی رایج در مسکن شهری دارد. این در حالی است که زندگی در این گونه فضاها با مشکلات عدیده ای چون افزایش میزان کمبود ویتامینD ، اضافه وزن و کاهش سلامت جسمانی، انواع آسیب های اجتماعی، کاهش فضاهای شخصی و کاهش سطح سلامت روانی همراه است که این موارد خود تهدید کننده سلامت ساکنان به شمار می رود. با این حال از دیدگاه سازمان بهداشت جهانی، سلامت به معنای تأمین همزمان سه بعد جسمی، روانی و اجتماعی افراد است. بنابراین به نظر می رسد که وضعیت اقتصادی افراد، تأثیر مستقیم و بی واسطه ای بر کیفیت زندگی و تأمین سلامت آنها دارد. به همین منظور پژوهش حاضر به دنبال بررسی سه بعد سلامت در ترجیحات مردم با وضعیت اقتصادی متفاوت، به هنگام انتخاب مسکن آپارتمانی و اولویت مؤلفه های تأثیرگذار در انتخاب آنها در این سه حوزه است. به عبارت دیگر پژوهش حاضر به دنبال آن است تا روشن نماید کدام بعد سلامت در ترجیحات افراد در انتخاب مسکن در اولویت قرار دارد و آیا وضعیت اقتصادی مردم بر ترجیحات آنان تأثیرگذار است یا خیر؟ به همین منظور روش پژوهش حاضر، ترکیبی از نوع توصیفی_پیمایشی انتخاب شده و از نرم افزارهای SPSS22 و AMOS23 برای تحلیل داده ها و از آزمون های فریدمن و آنوا برای به آزمون گذاشتن فرضیات بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از این پژوهش، مبین آن است که میان سطح اقتصادی افراد بر نوع ترجیحات آنها در انتخاب مسکن از بعد سلامت تأثیرگذار است. به این ترتیب که توجه به شاخص های سلامت روان در بالاترین سطح در انتخاب مسکن برای همه اقشار اقتصادی قرار دارد و با افزایش توان اقتصادی خانوار، توجه به شاخص های سلامت اجتماعی بر شاخص های سلامت جسمانی پیشی می گیرد.
تحلیل تأثیر چیدمان فضایی بر میزان آسایش آکوستیکی در واحدهای مسکونی آپارتمانی معاصر (مطالعه موردی: مسکن آپارتمانی شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه در مسکن امروزی، علی الخصوص مسکن آپارتمانی شهرهای ایران، مورد غفلت طراحان و حتی استفاده کنندگان واقع شده است، جنبه های مختلفی از آسایش فیزیکی از جمله آسایش صوتی می باشد. مقاله حاضر، با تاکید بر روش میدانی سعی در آسیب شناسی چیدمان فضایی و تأثیر این امر روی مقوله آسایش آکوستیکی می باشد. پژوهش حاضر، به لحاظ هدف، از نوع کاربردی و به لحاظ ماهیت، از نوع تحقیقات توصیفی تحلیلی می باشد. روش مورد استفاده در این پژوهش، به دو صورت تحقیقات کتابخانه ای و مطالعات و برداشت های میدانی بوده است. بخش مطالعات میدانی، به وسیله دستگاه 2260 ساخت شرکت بی اند کی دانمارک انجام پذیرفته است که در این زمینه نیز، از کتابچه های منتشر شده توسط سازمان بین المللی استاندارد ایزو بهره گرفته شده است. بدین منظور، 9 نمونه موردی از مناطق مختلف شهر تبریز به عنوان مورد پژوهی انتخاب گردیدند. معیار انتخاب، با توجه به پراکنش مناسب موارد مطالعاتی در بافت شهری انتخاب گردیدند، همین طور باید اشاره داشت در شهر تبریز در مناطق شمالی و مشرف به اتوبان پاسداران به دلیل فرسوده بودن بافت و همین طور ظهور پدیده حاشیه نشینی، واحدهای آپارتمانی به ندرت دیده می شود. بنابراین در قسمت های مرکزی و جنوبی شهر (با در نظر گرفتن پراکنش مناسب در سطح شهر) نمونه های موردی تحقیق حاضر انتخاب گردیدند که در هر یک از موارد نکته های مربوط به چیدمان فضایی و عرصه بندی ها در دسته های جداگانه طبقه بندی گردید. یافته های تحقیق نشان می دهد که دسته اول (مکان یابی عرصه خدماتی کنار اتاق های خواب) کاملاً در وضعیت آشفته ای نسبت به دسته دوم که سرویس های بهداشتی و آشپزخانه در فاصله ای دورتر از اتاق های خواب قرار دارند، می باشد. دلیل این امر، نوفه مزاحم در عرصه خدماتی از نوع دفعی (عدم انتظار یا پذیرش از طرف ساکنین) بوده و همین طور در تمام شبانه روز جریان دارد. همچنین، به لحاظ شاخص آزردگی، نوفه برخاسته از سرویس های بهداشتی و آشپزخانه به دلیل اینکه با رایزر یا لوله های تاسیساتی و بهداشتی نیز در ارتباط است و از طریق آنها منتقل می شود، در واحدهای همسایگی دیگر نیز به صورت محسوس، اثر گذار بوده و آسایش صوتی ساکنان را در شب هنگام که صدای زمینه به صورت کلی پایین است، مختل می کند.
بررسی تأثیر ابعاد فضاهای داخلی مسکن معاصر بر رضایتمندی و اقامت ساکنین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال پانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۶
87 - 108
حوزه های تخصصی:
رضایتمندی سکونتی از جمله مهم ترین مباحث ذهنی کیفیت زندگی در حوزه مسکن به شمار می رود. ابعاد فضاهای واحد مسکونی، یکی از شاخص های رضایتمندی سکونتی می باشد. از شاخص های دیگر رضایت از سکونت، میل به اقامت طولانی تر در آن مکان است؛ که در پژوهش های مختلف، به عنوان یکی از کلیدی ترین عوامل مرتبط با رضایتمندی مطرح گردیده است. بر همین اساس، هدف این پژوهش، بررسی تأثیر ابعاد فضاهای داخلی مسکن معاصر بر رضایتمندی و به تبع آن اقامت ساکنین می باشد. رویکرد اصلی پژوهش کمی با دو روش تحلیل محتوا اسنادی و پیمایشی می باشد. در بخش تحلیل محتوای اسنادی، 160 پژوهش حوزه رضایتمندی سکونتی، از طریق نمونه برداری هدفمند با تکنیک گلوله برفی مورد توجه قرارگرفته است. همچنین پیمایش در سه بخش، ابعاد فضاهای مسکن، رضایتمندی سکونتی و میل به اقامت بیشتر با جامعه آماری ساکنین مسکن معاصر انجام شده است. الگوی مسکن مورد پژوهش، رایج ترین الگوی مسکن در شهرهای بزرگ یعنی مسکن آپارتمانی متداول با تعداد واحد محدود، زیر 10 واحدی در شهر اصفهان و حجم نمونه نهایی این پژوهش 270 نفر از ساکنین می باشد. بر اساس یافته های تحلیل محتوا، شاخص های کالبدی یکی از ابعاد جدایی ناپذیر رضایتمندی سکونتی و ابعاد فضاهای داخلی یکی از مهم ترین شاخص های آن می باشد. در بخش پیمایش بر اساس مدل مفهومی، در طول پیشینه تحقیق، مدل ساختاری بین ابعاد فضاهای داخلی، رضایتمندی سکونتی و میل به اقامت بیشتر تبیین شده است و تأثیر مساحت بر رضایتمندی ساکنین معناداری و با ضریب بالای 86/0 به دست آمده است. همچنین رضایتمندی بر میل به اقامت بیشتر، با ضریب 93/0 تأثیر معناداری دارد. بنابراین با توجه به اینکه هر دو مسیر معنادار هستند، نتیجه می شود که رضایتمندی در رابطه مساحت و مدت اقامت نقش میانجی دارد.
تبیین مفهوم بیرون و درون در فضاهای مابین مسکن آپارتمانی "مطالعه موردی بالکن در سه نمونه از مجموعه های مسکونی تهران"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، سرعت ساخت مسکن آپارتمانی موجب توجه کمتر به کیفیت فضاهای زندگی و فضاهای مابین و مفهوم "بیرون و درون" در مجموعه های مسکونی شده است. منظور از فضاهای مابین در آپارتمان های مسکونی سلسله مراتبی از فضاهای واسطه از ورودی مجموعه، تا بالکن، است. تحلیل پیشینه نظری موضوع نشان می دهد که سه دسته عوامل ادراکی- معنایی، عملکردی- رفتاری وکالبدی– محیطی در بستری اجتماعی- فرهنگی ویژگی های فضاهای مابین را تعیین می نمایند. برای آزمون مدل نظری پیشنهادی، بالکن به عنوان فضای باز خصوصی مابین واحد مسکونی و محوطه مسکونی انتخاب شده است. پرسش اصلی این است که کیفیت بالکن به عنوان فضاهایی مابین، تحت تاثیر چه عواملی است و در بسترهای اجتماعی- فرهنگی متفاوت انتظار مردم از کارکرد آن چیست؟ برای مطالعه موردی سه مجموعه از آپارتمان های مسکونی تهران با زمینه های متفاوت اجتماعی- فرهنگی انتخاب شدند. روش تحقیق کیفی و رویه عملی آن تکمیل پرسشنامه، مصاحبه با ساکنان و استفاده از فن تمایز معنایی است. یافته های تحقیق نشان می دهد که ارتباط بیرون و درون فضاهای مسکونی و ارتباط آن با وضعیت اجتماعی ساکنان، از طریق بررسی عوامل ششگانه فوق در چارچوب مدل پیشنهادی قابل تبیین است. توجه به کارکردهای ثانویه و چندمنظوره بودن فضاهای مابین، از نیازهای برنامه ریزی و طراحی برای ارتقاء کیفیت زندگی در مسکن آپارتمانی است.
تحلیلی برسلامت شهروندان با رویکرد اجتماع محور در مساکن شهری کلانشهر شیراز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
توسعه شهرنشینی و به تبع آن توسعه کالبدی شهرها، مسائلی را در فضای شهری به وجود آورده که نه تنها ساکنین آن، بلکه تداوم حیات شهری را مورد تهدید قرار میدهد. توسعه پایدار شهری از جمله مهم ترین مباحث روز جوامع شهری در خصوص راهکار مسائل کنونی و آینده شهرها بوده و در سطوح مختلفی از معماری بافت ها و محلات گرفته تا توسعه پایدار کلان شهرها و توسعه پایدار جهانی مطرح میشود. در واقع شهر پایدار فضایی است که اکثریت قریب به اتفاق ساکنانش، از سکونت در شهر، احساس رضایت داشته باشند. مقوله مسکن به عنوان یکی از شاخصهای مهم توسعه پایدار شهری، در صورت ناسالم بودن، سلامت و کیفیت زندگی طیف وسیعی از افراد جامعه و به تبع آن سلامت شهر را به مخاطره می اندازد. هدف از پژوهش حاضر بررسی ابعاد سلامت در مسکن، استخراج مؤلفه های کالبدی و جایگاه آنها در سیاستگذاری های معماری و شهری میباشد. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی بوده و با کمک پرسشنامه با 20 گویه در سه حوزه سلامت جسمی، روانی و اجتماعی، اطلاعات جمع آوری و با استفاده از نرم افزار SPSS جهت تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها، بهره گرفته شده است. نتایج بدست آمده به صحّت فرضیه ها دلالت داشت. نتایج حاصله، مبین آن است که از میان شاخصهای سلامت در مسکن، شاخص امنیت در هر سه حوزه سلامت، در اولویت ترجیحات ساکنان قرار دارد، همچنین، افراد به بعد"سلامت روانی" نسبت به دو بعد دیگر سلامت، توجه بیشتری داشته و به نظر میرسد این بعد از سلامت، در اولویت اول نیاز های آنان قرار دارد. از میان شاخصهای استخراج شده، مؤلفه های امنیت، چشم انداز، نور، آلودگی صوتی، نوری و بصری، فضای باز، اقلیم، بهداشت و فضای سبز علاوه بر لحاظ آنها در سیاستگذاری های محیط معماری، شدت و ضعف آنها در طراحی مسکن و مقوله سلامت، رابطه مستقیم با سیاستگذاری های محیط شهری دارد. نتایج حاصل از این پژوهش و آگاهی از شاخصهای سلامت در حیطه عمل معماران، طراحان و برنامه ریزان شهری به منظور سیاستگذاری های محیط معماری و شهری، موجب ارتقا کیفیت زندگی، سلامت اجتماعی یک جامعه به عنوان سرمایه اجتماعی و در نهایت توسعه پایدار شهر میگردد.
وضعیت آسایش آکوستیکی در آپارتمان های مسکن معاصر بر حسب فضا های شهری در شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و مدیریت شهری سال دهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۰
۱۳۲-۱۱۹
حوزه های تخصصی:
هدف از نگارش تحقیق حاضر، بررسی و تحلیل وضعیت آسایش آکوستیکی در آپارتمان های مسکن معاصر برحسب فضاهای شهری در شهر تبریز می باشد. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی بوده که به روش کمی صورت گرفته و رویکرد حاکم بر تحقیق از نوع تحقیقات توصیفی – تحلیلی است. این پژوهش صورت پیمایش میدانی در دو سطح ابزار پرسشنامه (سنجش وضعیت ادراکی) و همچنین برداشت های میدانی (سنجش وضعیت آکوستیکی) انجام شده است. پرسشنامه محقق ساخته، به عنوان ابزار گردآوری اطلاعات در بخش اول، استفاده شد که روایی آن با نظرسنجی از اساتید حوزه معماری و آکوستیک و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ (۹۲/۰) موردبررسی و تأیید قرار گرفت. تمامی آزمایشات مربوط به برداشت میدانی سروصدای هوابرد (برداشت صدای زمینه و سطح فشار صدا) با استفاده از دستگاه ۲۲۶۰ ساخت شرکت بی اند کِی (B & K) دانمارک می باشد. ابتدا، صدای پس زمینه در دو حالت پنجره باز و بسته در داخل واحدهای مسکونی موردنظر، اندازه گیری گردید. در مرحله بعدی، نمودارهای تراز فشار صوتی SPL، با استفاده از تولید میزان تراز مشخص و استاندارد صدا در واحد دسی بل در فضاهای مختلف پلان، ترسیم و مورد ارزیابی قرار گرفت. در مرحله نهایی، استاندارد صوتی تحت عنوان معیارهای نوفه (NC) و اختلاف آن با ترازهای صوتی وضع موجود، موردبررسی واقع گردید. نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن است که تأثیر ترافیک در میان متغیرهای دیگر در حوزه آسایش آکوستیکی، روی سطح نارضایتی ناشی از نوفه برخاسته در مناطق شهری در شهر تبریز، نه تنها غیرقابل انکار بوده بلکه تا جایی مهم است که حتی با اندازه گیری های به عمل آمده از سطح فشار صوتی SPL تغییری در الگوهای به وجود آمده در سطح نوفه ایجاد نشده است.
تدوین ضابطه ای برای حداقل ابعاد الزامی بالکن در مسکن آپارتمانی شهر رشت از منظر استفاده پذیری فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه به دلایل مختلف غالباً مساحت اندک و نامناسبی از مسکن آپارتمانی در ایران و از جمله شهر رشت به فضاهای نیمه باز خصوصی اختصاص می یابد که این امر منجر به کاهش محسوس استفاده پذیری این فضاها می گردد. پژوهش حاضر تلاش می نماید تا نقش ضوابط ساختمانی را در زمینه بهبود استفاده پذیری این فضاها بررسی نماید. در این پژوهش، در گام نخست با رجوع به تجربیات بین المللی، ضوابط ساختمانی مربوط به ابعاد حداقلی بالکن در انگلستان، استرالیا، سنگاپور، ژاپن، دوبی، لوکزامبورگ و هلند مورد مطالعه تحلیلی قرار می گیرد. سپس مروری بر ضوابط ساختمانی مرتبط در نظام کنترل ساختمانی فعلی ایران و به طور خاص شهر رشت انجام می گردد. در ادامه بر اساس استدلال منطقی تلاش می شود تا تعریفی برای «تراس حداقلی استفاده پذیر» برای این شهر ارائه و مساحت و ابعاد الزامی آن محاسبه شود. سپس، تلاش می شود تا تصویری از وضع موجود طراحی فضاهای نیمه باز خصوصی در مسکن آپارتمانی متداول شهر رشت در مقایسه با ضابطه پیشنهادی در پژوهش حاضر ترسیم گردد. جهت انجام این کار به نقشه های مسکن آپارتمانی تایید شده توسط واحد کنترل نقشه سازمان نظام مهندسی ساختمان شهر رشت مراجعه گردید و کلیه نقشه های مسکن آپارتمانی سه طبقه به بالا که در بازه زمانی بهمن 1399 تا فروردین 1400 در این سازمان تایید شده بودند، شامل 340 واحد آپارتمان با مجموع 401 بالکن، به عنوان نمونه بررسی شدند. بررسی اخیر حاکی از آن بوده است که اولاً درصد اندکی از تراس های فعلی که در مسکن آپارتمانی در شهر رشت طراحی می شوند (17%)، ضابطه پیشنهادی را رعایت می کنند، لذا از نظر استفاده پذیری وضعیت نامطلوبی دارند. ثانیاً، درصورتی که ضابطه ابعاد و مساحت حداقلی برای تراس ها صرف نظر از تعداد اتاق خواب های واحد مسکونی در قالب یک تراس حداقلی دونفره تدوین گردد، چشم انداز نسبتاً بهتری از نظر قابلیت اجرایی خواهد داشت. مقاله با بحث و پیشنهادهای پایانی به اتمام می رسد.