فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۴۰۱ تا ۳٬۴۲۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
معماری و شهرسازی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
95 - 110
حوزههای تخصصی:
شنیدار مطلوب در مساجد از ضروریات طراحی این فضا بوده و مستلزم مجانست صحیح مولفه های معماری است. شکل پلان و ساختار فرمی از مهمترین آن ها و مورد مطالعه پژوهشگران است، لیکن در مطالعات میدانی، امکان وجود هندسه ساختاری با مصالح ثابت فراهم نیست و این مساله، چالش اصلی این مطالعه است. هندسه شکلی پلان یکی از عوامل تعیین کننده نحوه پخشایی صدا در فضای معماری است و این در حالیست که هندسه ساختاری نیز در این میان تاثیرگذار است. هدف این پژوهش، تحلیل تاثیر هندسه شکلی بر کیفیت آکوستیکی در ساختار فرمی ستوندار مساجد است که در رده بندی های متنوع حجمی قابل ارزیابی است. پژوهش حاضر 12 نمونه مختلف از مساجد تاریخی شهر تبریز با هندسه ساختاری ثابت را در چهار رده حجمی و در سه دسته بندی شکلی مستطیلی طولی، مستطیلی عرضی و مربعی مورد تحلیل قرار داده است. مطالعه حاضر با سنجش میدانی پیش رفته و استناد سنجش ISO3382 است. نویز زمینه، زمان واخنش و تراز فشار صدا متغیرهای آکوستیکی مورد مطالعه است. نتایج پژوهش نشان می دهد علی رغم اینکه هندسه طولی، عملکرد متفاوت تری نسبت به دیگر نمونه های سنجش ارائه می دهد، اما در حالت کلی هندسه ساختاری ارجح تر از هندسه شکلی است و با استناد به برداشت های دوربین صوتی، ثبوت آن منجر به همسانی رفتار آکوستیکی در نمونه ها می شود.
بررسی نقش مقوله اقتصاد در چرخه صنعت سینمایی کشور (تحلیل هزینه و درآمدهای مرتبط با ساخت، تولید، پخش و اکران فیلم های سینمایی)
منبع:
مطالعات هنر و زیباشناسی دوره دوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵
148-157
حوزههای تخصصی:
امور و صنایع بدیع هنری و فرهنگی نقش مهمی را در ثبات حوزه اشتغال، رشد بهینه اقتصادی، تقويت ماهیت و هویت ملی و
استحصال به توسعه پايدار دارا می باشند. هنر، فرهنگ و امور مربوط به اقتصاد سه حوزه موثر و غیرقابل تفکیک از یکدیگر
می باشند. اقدامات متقن، ایجابی، امری و دستوری ، در هیچ یک از این سه حوزه، بدون در نظر گرفتن الزامات حوزه های
دیگر، نتایج غیر موثر و نامطلوبی را در سایر حوزه ها خواهد داشت. رشد بهینه و موثر صنعت سینمای ملل به عنوان حوزه ای
که هم از لحاظ امور اقتصادی و هم امور سیاسی و هم چنین فرهنگی اهمیت دارد، به عنوان یک صنعت استراتژیک و نظام مند
در دستور کار دولت ها قرار دارد. مهم ترین دلیل محصورماندن سینمای کشور، فقدان عرضه مناسب فیلم های سینمایی کشور
در عرصه و بازار سینمای بین المللی است. سینمای ایران با وجود ظرفیت های بسیار بالا، هنرمندان مستعد، سابقه پخش و
تولید، نیروی انسانی فکور، فهیم و متعهد و هم چنین درخشش قابل توجه بسیاری از هنرمندان این مرز و بوم در جشنواره های
سینمایی معتبر جهانی، از نگاه اقتصادی و تولیدی دور نمای روشنی ندارد. هزینه های تولید و پخش فیلم در ایران طی سالیان و
دهه های اخیر، همواره به عنوان یکی از گفتاراساسی و مورد بحث میان فعالان، مدیران و منتقدان حوزه های رسانه ای تبدیل
شده است. اقتصاد هر کشوری را باید به مثابه یک کل که به تمام بخش ها و اجزاء آن کشور متصل و به هم پیوسته است و به
نوعی موتور محرک آن است دانست. به عبارتی برای اینکه یک کشور دارای فرآیند و زیر بناهای اقتصادی بهینه و موثری
باشد، باید در تمام بخش ها و زیربخش ها با رشد و شکوفایی محسوسی روبرو گردد. در صنعت اقتصادی سینما بصورت
سالانه، مبالغ بسیار زیاد و هنگفتی هزینه تولید و پخش فیلم های سینمایی می شود و درآمد و عایدی در خور توجه و بالایی را
بخود اختصاص داده و رونق بسیاری را در پی خواهد داشت. در این مقاله، صنعت سینما و جریانات اقتصادی فعال حول محور
آن و هم چنین هزینه های ساخت، تولید، پخش و اکران فیلم ها را مورد بررسی و تحلیل قرار می دهیم.
نظریه سیاستی و برنامه ریزی محیط زیست (مطالعه موردی: نظریه توسعه پایدار)
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
113 - 124
حوزههای تخصصی:
نظریه و نظریه پردازی به ویژه در علوم اجتماعی، هم در مقام صورت بندی و تفسیر و هم در مقام تأثیر در سیاست گذاری اجتماعی و اجرا، دربردارنده سلسله مراتب گوناگونی از ارزش ها و پیش فرض های هنجاری است. این سلسله مراتب، از سطح فَرانظریه (مباحث هستی شناسانه، معرفت شناسانه، روش شناسانه) آغاز و به سطح نظریه و در نهایت سطح سیاست گذاری منتهی می گردد. نظریات سیاستی که در سطح سیاست گذاری اجتماعی مطرح می گردند، اندیشه های بنیادین و نظری را با عمل اجتماعی مرتبط می سازند. برنامه ریزی محیط زیست نیز به عنوان امری هنجاری و مرتبط با سیاست گذاری اجتماعی، برای تدوین اقدامات حاکمیتی و جهت گیری های سیاستی نیازمند چنین نظریاتی است. در این مقاله، ابتدا با تکیه بر سلسله مراتب پیش فرض های هنجاری در نظریه پردازی، مفهوم نظریه سیاستی تبیین می شود. سپس این پرسش مورد تحقیق قرار می گیرد که آیا نمونه هایی از نظریات سیاستی در برنامه ریزی محیط زیست وجود دارد؟ به ویژه، با توجه به این که در دهه های اخیر، مفهوم توسعه پایدار از ایده های مسلط بر سیاست گذاری توسعه و محیط زیست در بسیاری از کشورهای جهان بوده، آیا می توان آن را یک نظریه سیاستی در برنامه ریزی محیط زیست دانست؟ در نهایت، با نگاهی به برنامه های پنج ساله توسعه کشور، تأثیرپذیری سیاست های محیط زیستی ایران از نظریات سیاستی بررسی می گردد. نگاهی به تاریخچه و تعاریف نهادی توسعه پایدار، در کنار تحلیل معرفت شناختی، زبان شناختی و تاریخی این مفهوم، بیانگر انطباق آن با ویژگی های یک نظریه سیاستی شامل هنجاری، تجویزی و معطوف به عمل حاکمیتی بودن است. هم چنین، تأثیر عملی گسترده این مفهوم بر سیاست گذاری محیط زیستی در کشورهای گوناگون جهان از جمله ایران، مؤید آن است که نظریه توسعه پایدار، مصداقی از نظریات سیاستی در برنامه ریزی محیط زیست است.
ورود اپرا به ایران در کالبد شبیه خوانی (بررسی نمونه معاصر آن در جنوب خراسان)
منبع:
فردوس هنر سال ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸
10 - 31
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: شبیه خوانی تئاتری است که دیالو گ های آن به صورت آواز بیان می شوند. این نمایش در واقع شبیه ساز رویداد هایی تاریخی چون عاشورا است. رویارویی خیر و شر، وقایع جنگ و دلاوری های انسان های بزرگ (چه به لحاظ رزمی و چه تراژیک) همیشه از موضوعات اصلی شبیه خوانی بوده است. نمونه مشابه شبیه خوانی در اروپا با نام اپرا اجرا می شود. این دو نمایش با وجود تفاوت های اندک در محتوا و شیوه اجرایی، دارای شباهت های بسیارند، به طوری که می توان ادعا کرد شبیه خوانی نمونه ایرانی نمایش اپرا است. هدف پژوهش: در این پژوهش سعی شده تاریخچه کوتاهی از اشکال تعزیه و رویه تبدیل این مراسم به شبیه خوانی مورد مطالعه قرار گیرد و تاثیر ساخت «تکیه دولت» در رونق شبیه خوانی و خصوصیات اجرایی این نمایش بررسی شود. همچنین این ادعا که آیا می توان شبیه خوانی را نمود ایرانی نمایش اپرا به شمار آورد، مورد بررسی قرار گرفته است. سوال پژوهش: آیا اپرا در تکامل ساختاری شبیه خوانی تاثیرگذار بوده است؟ این نمایش چگونه در قالب یک نمایش ایرانی بروز پیدا کرده است؟روش تحقیق: در این تحقیق از منابع کتابخانه ای، میدانی و مصاحبه استفاده شده است.نتیجه گیری: مطالعه ویژگی های اجرایی ونمایشی شبیه خوانی و اپرا مشخص می کند شیوه اجرایی، دارا بودن محتوای دراماتیک و تراژیک و تاثیرگذاری عمیق بر تماشاگر(مخاطب از جمله ویژگی های کلیدی شبیه خوانی و اپرا به شمار می رود. آنچه شبیه خوانی را از این نمایش اروپایی متمایز کرده، جایگزینی برخی ویژگی های اجرایی و محتوایی با المان های ایرانی است. کیفیت اجرایی و محبوبیت شبیه خوانی در زمان قاجار (با ساخت تکیه دولت) این نمایش را به نوعی فستیوال سالانه بدل کرد. دسته های شبیه خوانی اهمیت این نمایس های سالانه را درک کرده و برای اجرای بهتر و تاثیرگذاری بیشتر به رقابت می پرداختند. پس از دوران قاجار، کیفیت اجرایی این نمایش تحت تاثیر عوامل بسیار رو به افول رفت و محبوبیت خود را از دست داد.
خیمه های سلطنتی ایران و عثمانی، تاثیر -تثبیت و تداوم هنر صفوی تا قاجار
منبع:
فردوس هنر سال ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸
72 - 105
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بنا به شواهد تاریخی، الگو برداری هنر عثمانی از ایران سابقه طولانی دارد و از مصادیق آن خیمه های سلطنتی هستند که بلحاظ شکل- تزئین و ساختار؛ نمادی از شکوه و قدرت سلاطین ایران و عثمانی محسوب می شوند. تاکنون مطالعات بسیاری در خصوص تاثیر هنر صفوی بر عثمانی انجام شده است که این مقاله سعی دارد با استفاده از خیمه های سلطنتی عثمانی ادامه این تاثیر پذیری را از هنر صفوی تا قاجار بررسی نماید.هدف: شناخت عناصر هنری خیمه سلطنتی عثمانی است که نشانگرتاثیر، تثبیت وتداوم هنر ایران (صفوی - قاجار) بر هنرهای عثمانی می باشد.سئوالات: تشابه وتمایز خیمه های سلطنتی عثمانی و صفوی - قاجار چیست؟ کدام ویژگی خیمه های عثمانی متاثر از هنر صفوی و قاجار است؟نتیجه و روش تحقیق: روش تحقیق توصیفی تحلیلی، گردآوری داده ها از راه کتابخانه ای- سایتها- موزه ها و جامعه آماری آثار کاخ موزه گلستان تهران- کاخ توپکاپی و موزه نظامی استانبول- قطعات نگارگری و برخی خیمه های موزه های خارجی است. نتیجه تحقیق نشان می دهد نقوش مشترکی درخیمه های عثمانی بکاررفته و رایج ترین آن متاثر از سبک صفوی است که تا قاجار ادامه یافت. خیمه های عثمانی بلحاظ ساختار، تزئین برمبنای سبکهای سده 10 تا13 ه.ق ایران تهیه شده اند و در شیوه های تزئینی و اجرا مشابه صفوی بوده ؛ اما به دلیل نبود ظرافت و نوآوری در نقش و تزئین متمایز از دوره قاجار هستند.
مطالعه سیر تطور رویکردهای طراحی مساجد نوگرا در دوران پهلوی دوم با تأکید بر رویکرد منطقه گرایی انتقادی (مطالعه موردی : مسجد الجواد تهران، مسجد دانشگاه تهران، مسجد دانشگاه جندی شاپور اهواز، مسجد حضرت امیر تهران، مسجد و کانون توحید تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۰
۱۰۰-۸۵
حوزههای تخصصی:
در دوره پهلوی دوم، مدرنیسم به گونه ای در سطح فرهنگی جامعه مورد حمایت قرار گرفت که پای آن به زمینه طراحی مساجد نیز کشیده شد و منجر به ساخت مساجدی نوگرا گردید. پس از آن با حمایت های حاکمیت در توجه به ظرفیت های معماری سنتی با برگزاری همایش هایی ، به موازات نقدهایی که به مدرنیزاسیون این دوران می شد، رویکرد منطقه گرایی رخ نمود که به نحوی انتقادی نسبت به کاربرد ویژگی های مدرنیسم و میراث گذشته برخورد می کرد. پرسش های مطرح شده عبارت هستند از اینکه چه شباهت هایی مساجد نوگرای این دو دهه را در امتداد هم قرار داده و چه تفاوت هایی مساجد منطقه گرا را به عنوان واکنشی به مساجد مدرن مطرح می کنند؟ چه عواملی منجر به تغییر رویکرد طراحی در مساجد نوگرا شده اند؟ پژوهش پیش رو با روشی توصیفی - تحلیلی ، به سیر تحول طراحی مساجد نوگرای ایران مابین سال های ١٣٤٠ تا ١٣٥٧ ش. پرداخته و در این بررسی ، از نظریه منطقه گرایی انتقادی برای تحلیل و دسته بندی مساجد نوگرا و نمایان ساختن تغییرات صورت گرفته در طراحی مساجد منطقه گرای دهه ١٣٥٠ ش. نسبت به مساجد مدرن دهه ١٣٤٠ ش. بهره گرفته است . هدف از این مطالعه ، دسته بندی خوانا و مستدل تری از سیر تحول رویکرد طراحی مساجد نوگرا با توجه به بستر تاریخی و جریانات نظری معماری بوده تا پایه ای برای خوانش رویکردهای طراحی مساجد نوگرا پس از انقلاب اسلامی فراهم آورد. مساجد منطقه گرا برخلاف مساجد مدرن که تنها در قالب امر بصری قابل درک هستند، به آثاری لمس پذیر با قابلیت درک از طریق تمامی حواس تحلیل شدند. مساجد منطقه گرای دهه ١٣٥٠ ش. از لحاظ حجمی همچون مسجد الجواد بدیع و نو هستند، اما در رویکرد طراحی آنها حساسیت به هویت فرهنگی و توجه به امر بومی قابل پیگیری است . با این حال که در روند طراحی با رویکردی انتقادی ، سنتزی از سنت معماری ایرانی با ساخت فن آوارنه و سبکی مدرن صورت داده اند که هیچ گونه تقلید و بازگشت تاریخی چون مسجد دانشگاه تهران در آنها مشاهده نمی شود.
بررسی تطبیقی مفهوم تجرید در نقاشی ایرانی و مفهوم انتزاع در نقاشی غربی
منبع:
مطالعات هنر و زیباشناسی دوره دوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳
100-106
حوزههای تخصصی:
تجرید در عرفان اسلامی فرایندی است که در طی آن جزئی به کل تبدیل می شود. منظور از تجرید حذف شدن خصوصیات فردی از چیزی است که قرار است کل شود یا ارتقاء یابد. به نظر می رسد چکیده نگاری و یا عدم پرداخت به جزئیات ملموس اشیا در نقاشی ایرانی، حاصل این نگاه معنوی هنرمندان و باور به نظریه تجرید در عرفان اسلامی باشد. در مقابل، بحث انتزاع در هنر غرب از اواخر قرن نوزدهم و پس از توفیق جنبش های نوگرایی، از قبیل امپرسیونیست، در نقاشی اروپا مطرح و پیگیری می شود. انتزاع در لغت به معنای در آوردن جزئی از کل است؛ در حقیقت هنرمند تمایل خود را به بازنمایی دقیق و مشابه شئ از دست داده و مایل است فرمی خاص که لزوماً شباهتی به فرم حقیقی در جهان ملموس را ندارد خلق کرده و مورد تأکید قرار دهد. تجرید در نقاشی ایرانی با توجه به قدمت و استمرار طی قرن ها چه تشابهات و چه تفاوت هایی با انتزاع در هنر مدرن غرب دارد؟ به نظر می رسد هنرمندان ایرانی در بازنمایی تصاویر خود قائل به اصولی بودند که ریشه در باورهای مذهبی و اعتقادی آن ها داشته است. تجرید در نقاشی ایرانی را می توان با انتزاع در هنر غرب همراه و از یک جنس دانست. هدف پژوهش حاضر بازخوانی بحث تجرید در هنر اسلامی و در امتداد آن نقاشی ایرانی و تحلیل تمایل به انتزاع در هنر غرب است. این پژوهش به روش مطالعات تطبیقی، ضمن شرح و بسط این دو مفهوم به مقایسه و شرح نتایج پرداخته است، داده های مورد نظر نگارندگان به روش کتابخانه ای گردآوری شده است.
مستندسازی تحولات پل شهرستان، کهن ترین پل اصفهان بر پایه اسناد توصیفی و تصویری با بهره گیری از واقعیت افزوده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال دهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
43 - 54
حوزههای تخصصی:
تکنولوژی واقعیت افزوده امکانات بسیاری در اختیار پژوهشگران قرارداده است. این تکنولوژی در جهت بازنمایی و مستندسازی کالبد بناهای تاریخی که از بین رفته اند و یا کالبد گذشته خود را از دست داده اند، به کار گرفته شده است. پل شهرستان؛ کهن ترین پل اصفهان، از گذشته تا کنون تغییرات قابل توجهی در کالبد و کارکرد خود داشته است. با استفاده از واقعیت افزوده می توان کالبد اصیل این بنا را برای بازدیدکنندگان آشکار کرد. این روش همچنین می تواند گردشگران را با روند تحول پل از گذشته تا کنون آشنا سازد. این پژوهش برای نخستین بار، با بازخوانی اسناد توصیفی (متنی) و تصویری که از گذشته باقی مانده است، کالبد و کارکردهای گوناگون پل شهرستان را آشکار ساخته است. از سوی دیگر، مکان یابی بناهای شاخص پیرامون پل نیز مد نظر این پژوهش بوده است. تحقیق بر پایه داده های کتابخانه ای و میدانی بنا نهاده شده است. ابتدا مطالعه اسناد توصیفی و بازخوانی اسناد تصویری و سپس بازآفرینی مدل ساختار اصیل بنا بر اساس آن انجام شده است. مدل سه بعدی خطی پل در سایت با بهره گیری از گونه کمتراستفاده شده تکنولوژی واقعیت افزوده نیز انجام گرفته است. تحلیل اسناد گوناگون آشکار ساخت، کالبد اصلی پل در بخش دهانه ها کمتر دچار تغییر شده است. عمده تغییرها در کالبد گمرک خانه و بناهای امتداد آن و کاربری پل است.
هنر و امکان گسست از سوبژکتیویسم از منظر هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم تیر ۱۴۰۱ شماره ۱۰۹
81 - 88
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مارتین هایدگر همچون فریدریش نیچه تاریخِ متافیزیک را تاریخِ بسطِ نیهیلیسم می داند. اما در نگرش او به انسان مدرن، آنچه موجب بی خانمانی انسان ها شده، ساختن جهانی خیالی چنان که نیچه گفته است نیست: جهانی خیالی که ما آن را حقیقی و ارزشمند تصور کرده، و به واسطه آن، زندگی این جهانی و نیازهای طبیعی خود را بی ارزش فرض کرده ایم. هایدگر معتقد است نیهیلیسمِ حقیقی آنجاست که متافیزیک به واسطه رویکرد سوبژکتیوِ خود، در پیش زمینه آنچه به حضور می آید یعنی موجودات باقی مانده، «وجود» و «موجود» را با هم خلط کرده و در نتیجه حتی پرسش از «وجود» را نیز فراموش کرده است. ازاین رو هایدگر سوبژکتیویسمِ متافیزیکی را عاملِ اصلیِ وضعیتِ نیهیلیستیکِ انسانِ مدرن می داند. بر این اساس پژوهشِ حاضر، پرسش از امکانِ گسست از سوبژکتیویسم را به عنوانِ ضرورتِ فلسفی امروز ما مورد بررسی قرار داده است.هدف پژوهش: مقاله پیش رو بر آن است تا علاوه بر پاسخ به چیستی نیهیلیسم، متافیزیک و سوبژکتیویسم در اندیشه هایدگر، به سنجش هنر در مقام امکانی برای گسست از سوبژکتیویسم بپردازد.روش تحقیق: با توجه به موضوع و اهداف این پژوهش از روش توصیفی استفاده شده است.نتیجه گیری: با تکیه بر تفسیر هایدگر از شعر «مِنِه مِسین» از هولدرلین در مقاله «شاعران به چه کار آیند؟» و همچنین توصیفی که او ازکارهای پُل سزان ارائه می دهد، این موضوع طرح می شود که هنرمند با اجازه دادن به حضوریافتنِ عدم در کار هنری نه تنها صحنه را برای رخدادِ حقیقتِ وجود آماده می کند بلکه همزمان با آگاه کردن ما از تمایزِ میانِ «وجود» و «موجود» این دوگانگی را رفع کرده و به وحدتی رازآمیز بدل می کند و در نتیجه امکانِ گسست از سوبژکتیویسم را فراهم می آورد.
باغ ایرانی فراتر از یک باغ زمینی معماری باغ و امکان تأثیر آن در طراحی فضاهای سبز شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۵
57 - 70
حوزههای تخصصی:
با افزایش جمعیت شهرنشین جهان و متراکم تر شدن فضاهای شهری، هر روز شاهد گسسته تر شدن افراد شهرنشین از فضاهای سبز طبیعی هستیم. ارتباط با فضاهای طبیعی و سبز یکی از نیازهای اساسی افراد و با سلامت (فیزیولوژیک و روانی) آنها در ارتباط مستقیم است. اما به نظر بسیاری از محققان سلامتی زمانی ایجاد می شود که افراد در ارتباط مداوم با این گونه فضاها باشند، از این رو طراحان باید عواملی که باعث به وجود آمدن ارتباط مداوم افراد با این فضاها می شود را شناسایی و در طراحی خود به کار بگیرند. از این جهت معماری باغ سنتی که میراث به جامانده از نحوه به کارگیری ارزش ها و فرهنگ کشورها در ساماندهی محیط طبیعی است، می تواند منبع مناسبی برای استخراج نوعی طراحی باشد که زمینه ارتباط مداوم افراد با فضاهای سبز را به وجود آورد. در این راستا برای پاسخ به این سؤال که آیا معماری باغ ایرانی می تواند منبع مناسبی برای الگوبرداری در طراحی فضای سبز باشد یا خیر، در پژوهش حاضر برای شناخت عواملی که حس زیبایی در باغ ایرانی ایجاد می کند، از تحلیل زیبایی شناسی استفاده شده و از روش نشانه شناسی سعی شده تا نمادها و نشانه های استفاده شده مورد ارزیابی قرار گیرد. در ادامه نیز برای دستیابی به مفهوم باغ سازی که باغ ایرانی را به صورت مشخص به مکانی متمایز تبدیل می کند از شیوه ارزیابی پدیدارشناسی استفاده می شود.
بازتعریف یک فضای داخلی؛ مسجد مطلب خان خوی
منبع:
اندیشنامه معماری داخلی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
97 - 112
حوزههای تخصصی:
مسجد گنبدخانه ای مطلب خان خوی در حدود دویست سالی که از بنای آن می گذرد همواره فاقد گنبد بوده است و این امر علاوه بر آسیب های فیزیکی و ساختاری عدیده، باعث شده همچون یک فضای خارجی بستر مناسبی برای حضور فعالیت ها و کارکردهای داخلی نباشد و در نتیجه متروکه شود. این مقاله در چهار بخش اصلی به دنبال مطالعه و پیشنهاد یک راه حل مناسب در راستای ایجاد یک فضای داخلی به منظور باز گرداندن حیات اجتماعی و کارکردی پایدار به این بنای تاریخی است. در بخش اول بنای مسجد و کیفیات آن معرفی شده است، سپس در بخش دوم به مقایسه ی دو رویکرد سرحدی در نگرش به مسئله ی باز سازی گنبد در یک بنای تاریخی می پردازد. در بخش سوم روش های کهن ایرانی و نوین معاصر به منظور شناسایی راهکاری مناسب برای دستیابی به فضای مطلوب داخلی در بنای مسجد مطالعه شده است. این چهارچوب مطالعاتی در نهایت در بخش چهارم به ارائه ی راه حلی مبتنی بر شناختی دقیق از بنا و حدود و ثغور رویکرد برخورد با آن در ارائه ی طرح، و متکی بر هم نهشت روش های تاریخی و معاصر می انجامد.
پایش تاریخی در ارزیابی اصالت آرایه های معماری مدرسه رکنیه یزد با نگاهی به اصول حفظ میراث جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱
5 - 30
حوزههای تخصصی:
با ثبت جهانی بافت تاریخی شهر یزد در سال 1396ش/ 2017م و تأکید بیشتر بر حفاظت از بناهای تاریخی در قالب بافت شهری یزد، تلاش برای انجام گونه های مختلف پایش، با هدف صیانت از اصالت آثار تاریخی فراهم شد. پژوهش حاضر که رویکردی کیفی و تفسیرگرا دارد، در جست وجوی نقش پایش تاریخی به عنوان روشی برای ارزیابی اصالت آرایه های معماری مدرسه رکنیه به عنوان یکی از مهم ترین تک بناهای این بافت است. مستندسازی سابقه ای از مداخلات بر پایه اصول حفظ میراث جهانی و در عین حال دستیابی به پیشینه ای از عوامل آسیب رسان به بنا در خلال این پژوهش انجام شده است. ازاین رو تحقیق حاضر پس از تبیین مفهوم پایش تاریخی، به ارائه اسناد موجود درباره آسیب ها و مداخلات مدرسه رکنیه و همچنین تجزیه و تحلیل محتوایی اسناد برای شناخت نقاط بحرانی آسیب ها و در نهایت دستیابی به دوره بندی مرمت آرایه های معماری و ارزیابی اصالت آن می پردازد. بر طبق اسناد، مهم ترین آسیب های واردشده به مدرسه رکنیه شامل ترک ها و آسیب های سازه ای ناشی از حفر چاه ها در حریم بنا و رطوبت ناشی از آن و نیز فعالیت موریانه در داخل بنا بوده است. در خارج بنا تخریب ایوان، مداخلات و تصرف های سازه ای قدیمی و نیز ریختگی کاشی های گنبد به خصوص در بدنه غربی در اثر عوامل طبیعی، آسیب های مستمر در بنا هستند. این عوامل آسیب در برنامه ریزی آینده باید از نظر میزان فعالیت، مورد سنجش قرار گیرند. در باب ارزیابی اصالت، نتایج به دست آمده منجر به قابل تفکیک شدن بخش های اصیل و بخش های غیراصیل ولی ارزشمند در این بنا شده است. پوسته داخلی گنبدخانه، دیوار اسپر ایوان و کتیبه کاشی کاری ساقه گنبد در بخش بیرونی بنا کاملاً اصیل و مربوط به دوره آل مظفر است. نقش و اجزای مادی ایوان و نمای آن، همچنین کاشی کاری های گنبد که مجدداً اجرا شده، از آثار مداخلاتی پنجاه سال گذشته است. بازسازی و تکمیل این بخش ها با تکیه بر شناخت سبکی مرمتگران و التفات به نقوش کاشی کاری های قدیمی موجود در مدرسه شهاب الدین قاسم طراز، مدرسه شمسیه و مسجدجامع یزد انجام گرفته است. هدف این گونه مداخلات، تکمیل موجودیت کالبدی و کاربردی بنا در عین تلاش برای خوانایی بهتر اثر بوده است. بخش های بازسازی و نوسازی شده اگرچه از لحاظ مداخلات مبانی نظری مورد توجه بوده ولی جنبه تاریخی و باستان شناسی نداشته و قابل استناد به عنوان سبک آل مظفر یزد نیست. پیرو نتایج به دست آمده برنامه ریزی برای حفظ و نگهداری این دو بخش نیز می بایست از همدیگر تفکیک شده و به طور کاملاً واضح و شفاف با تصمیم گیری های جداگانه انجام گیرد.
رمزگشایی شخصیت امام زمان(عج) در سینمای دهه60 ایران
حوزههای تخصصی:
نمایش تصویر و روایت زندگی امام زمان(عج) از جمله مواردی است که فیلمسازان اغلب از آن گریزانند. دلیل آن هم امتناع از قداست شکنی این شخصیت است. در این پژوهش از روشی توصیفی و تحلیلی با رویکرد نشانه شناسی در حیطه نظریه «دریافت» استورات هال برای گشودن رمزگان فیلم ها استفاده گردید تا به این سوال پاسخ دهیم: شخصیت امام زمان(عج) در فیلمهای ایرانی دهه شصت چگونه رمزگذاری و رمزگشایی شده است؟ هدف این پژوهش کشف و بررسی رمزگان مهدویت در فیلم های دهه شصت سینمای ایران است تا بتوانیم به کمک این رمزگان برای پرداختن به شخصیت امام زمان(عج) در سینمای ایران به الگویی مناسب برسیم. یافته ها گویای آن است که؛ در هر کدام از این دو فیلم شخصیتی به نام «مهدی» وجود دارد. این تیپ شخصیت در مختصات شخصیت های دیگر قابل رمزگشایی است. هر کدام از آنها تمثیلی از اقشار مهم جامعه هستند. در این میان وجود یک شخصیت به نام مهدی نشانگر شخصی خیرخواه و نیکوکار است که در هنگام نیاز از او کمک می خواهند و پس از رفع نیاز، از ترس منافع خود او را به حاشیه می رانند. بررسی این دو فیلم از زاویه دید مهدویت، باعث به وجود آمدن انگیزه ای جهت بازتماشای آنها شده و الگویی برای روایت و تصویرگری شخصیت امام زمان(عج) در سینمای امروزه را ارائه می دهد که می تواند برای فیلمسازانی که اغلب از آن امتناع می ورزند، راهگشا باشد. واژگان کلیدی: فرهنگ مهدویت، سینمای دهه 60 ایران ، نظریه دریافت، فیلم مادر، فیلم اجاره نشین ها
بازنمایی عزاداری در اثرِ سوگواری بر پیکر مسیح (جوتو) و نگاره زاری بر نعش اسکندر (شاهنامه بزرگ ایلخانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
87 - 98
حوزههای تخصصی:
دیوارنگاره «سوگواری بر پیکر مسیح» به قلم جوتو و نسخه نگاره «زاری بر نعش اسکندر» در شاهنامه بزرگ ایلخانی (دموت)، دو نگاره با موضوع سوگواری است. هر دو اثر در تاریخ هنر به نوآوری هایی برای نمایش بهتر اندوه و ماتم زدگی صحنه شناخته شده اند و جالب اینکه، نوآوری ها در دو اثر بسیار به یکدیگر شبیه است. بر اساس گزارش های تاریخی برجای مانده درباره مراودات تجاری، سیاسی و مذهبی ایران در زمان ایلخانی با دولت شهرهای ایتالیا، این پژوهش در پی امکان آشنایی هنرمندان با دستاوردهای همسایگان خود شکل گرفته است و به جهت تقدم تاریخی دیوارنگاره مسیحی، امکان تأثیرپذیری نگاره ایرانی را دنبال می کند. بدین منظور با نگاهی توصیفی تحلیلی شباهت ها و تفاوت های دو اثر به دقت بررسی و سپس این ویژگی ها با یکدیگر مقایسه شد (تطبیقی با نگاهی کیفی). در کنار همانندی موضوع، ظهور واقع گرایی و حقیقت نگاری، نمود حرکت، بازنمایی پیکره هایی پشت به بیننده، نمایش عواطف و استفاده از حرکات دست برای بیان احساسات از جمله شباهت ها بود. نیز آشکار شد که دو اثر در فضای شکل گیری، ترکیب بندی، ویژگی های رنگ، جایگاه پیکره های اصلی، نمایش شدت سوگ، عناصر نمادین بازنمایی شده و هدف تولید با یکدیگر تفاوت دارند. سپس با نگاهی تاریخی و بر اساس مستندات برجای مانده (گردآوری کتابخانه ای)، جنبه های گوناگون روابط دربار ایلخانی (تبریز) و دولت شهرهای ایتالیا در محورهای سیاسی تجاری، مذهبی و فرهنگی هنری بررسی شد و راه های ممکن تأثیروتأثرها آشکار شد. با آنکه سند مکتوبی در اثبات آشنایی هنرمندان ایرانی با دستاوردهای جوتو به دست نیامد، تعدد شباهت های نوآورانه دو اثر در بازنمایی صحنه سوگواری و اسناد معتبر مراودات دو کشور، تأثیرپذیری را ممکن و مسیر را بر پژوهش های بیشتر دراین باره می گشاید.
مطالعه تطبیقی نگاره های بازنمایی شخصیت و پیکره حضرت علی(ع) در نسخ خطی آثار الباقیه بیرونی و جامع التواریخ رشیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
99 - 110
حوزههای تخصصی:
حضرت علی(ع) طبق آیات قرآن و روایات اسلامی، دارای فضائل بسیاری است و نگارگران ایرانی، در مقاطع تاریخی مختلف، تصویر ایشان را مصور کرده اند. در نسخه های خطی آثار الباقیه بیرونی و جامع التواریخ رشیدی متعلق به دوره ایلخانی، نگاره هایی از ایشان دیده می شود. از آنجا که آثار الباقیه بیرونی و جامع التواریخ رشیدی، به ترتیب دارای محتوایی علمی تاریخی و تاریخی است، شخصیت پردازی های گوناگونی از حضرت علی(ع) ارائه شده است که اهمیت موضوع، ضرورت انجام پژوهش را ایجاب کرده است. اهداف پژوهش، شناخت ویژگی های شخصیتی حضرت علی(ع) در نگاره های نسخه های خطی آثار الباقیه بیرونی و جامع التواریخ رشیدی و شناسایی ذهنیت های تأثیرگذار در انتخاب موضوع نگاره های مرتبط با حضرت در دو نسخه است. پرسش ها عبارت اند از: 1. در نگاره های نسخه های خطی آثار الباقیه بیرونی و جامع التواریخ رشیدی، به کدام یک از ویژگی های شخصیتی حضرت علی(ع) توجه شده است؟ 2. انتخاب موضوع نگاره های مرتبط با حضرت علی(ع) در نسخه های آثار الباقیه بیرونی و جامع التواریخ رشیدی تابع چه ذهنیتی صورت گرفته است؟ در پژوهش پیش رو، اطلاعات کتابخانه ای، اسنادی و تصویری به شیوه توصیفی تحلیلی با رویکرد تطبیقی بررسی شده و نمونه ها شامل سه نگاره از نسخه آثار الباقیه بیرونی و دو نگاره از نسخه جامع التواریخ رشیدی به صورت هدفمند انتخاب شده است. نتایج نشان می دهد نگارگر در نسخه علمی تاریخی آثار الباقیه ، به ابعاد شخصیتی حضرت علی(ع) تأکید کرده، نظیر رزمنده بودن، خانواده دوستی، جانشینی پیامبر و به طورکلی عقاید شیعی و در نسخه جامع التواریخ رشیدی، نگارگر شخصیت حضرت علی(ع) را برجسته نکرده و دیدگاهی مستندگونه داشته است و شخصیت حضرت را به عنوان رزمنده ای در سپاه اسلام نشان داده است.
نقش طراحی در ساخت هویت بصری برند طلا و جواهر نیمانی بر اساس دیدگاه یان ون تورن
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵
59 - 66
حوزههای تخصصی:
هویت بصری نمایش قابل مشاهده یک برند است، از لوگو و رنگ ها گرفته تا وبسایت و طراحی فروشگاه ها و شامل همه چیزهایی است که فرد می تواند در ارتباط با یک برند ببیند. اگر هویت برند، شخصیت کسب و کار را می سازد، هویت بصری بیانگر آن شخصیت است. هویت برند به مشتریان احساساتی را می دهد که آن ها با شرکت مرتبط هستند. این هویت شامل ارزش ها، لحن و صدا، راهنمای سبک، شخصیت برند، دارایی های بصری و موارد دیگر است. هویت بصری بخشی ازهویت برند است. این موضوع، نیاز به رویکردی مجزا از هویت برند دارد، اما باید برند را تکمیل کند. به همین دلیل است که طراحان و خلاقان معمولاً مسئول هویت بصری هستند، درحالی که بازاریابان و تیم های برندسازی مسئول هویت برند هستند. برند نیمانی یکی از برندهایی است که محصولاتی مانند کیف، کمربند، لباس و طلا و جواهر را تولید می کند و از برندهای محبوب به شمار می رود. هدف اصلی در این پژوهش، بررسی نقش طراحی در ساخت هویت بصری این برند بر اساس دیدگاه یان ون تورن است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است. سوال اصلی پژوهش عبارت است از این که عوامل مؤثر در طراحی هویت بصری برند طلا و جواهر نیمانی بر اساس دیدگاه یان ون تورن کدام اند؟ طبق نتایج پژوهش از مهمترین این عوامل می توان به اهمیت شرایط تولید در بافت اجتماعی نیویورک، اهمیت دولت و رسانه و هویت ایرانی و طراحی با حرف «ه » و نشان آن در ارتقاء فرهنگ و استفاده از الفبای فارسی اشاره کرد.
کاربست علوم شناختی درتبیین گرایشات بصری تیپ های شخصیتی در حوزه هنرومعماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرایشات و ترجیحات زیبایی وابستگی زیادی به سازوکارادراک بصری مخاطبان دارد.آیتم ارزیابی شخصیت معیار مهمی است که علاوه برریشه های اجتماعی ارتباط مستقیمی باسامانه مغزوادراک پیدا می کند.شخصیت نمودعینی پیچیدگی های فیزیولوژی مغزواعصاب بشمار می رود. ازسویی فاکتورهای هارمونی و تضاد دومعیار مهم تفکیک کننده آثار بصری هستند،که شاخصی بنیادی درغربال انواع آثار بصری است. بسیاری ازمطالعات گذشته دارای مبنای تفسیری وبعضا نتایج متناقض می باشند، درحالیکه با بکارگیری مبانی علوم شناختی می توان به نتایج علمی تری دست یافت. هدف این پژوهش ارتباط یابی میان شخصیت های درونگرا و برونگرا با گرایشات زیبایی شناسی درانطباق با مطالعات علوم شناختی می باشد. این تحقیق از نوع تحلیلی توصیفی و براساس مطالعات علی– مقایسه ای است. متغیرهای شخصیت و تقسیمات زیبایی شناسی از طریق تحلیل محتوای هر یک ازحوزه های علمی مربوطه تثبیت و برمبنای علوم شناختی مورد واکاوی قرارگرفته است. براساس نتایج بدست آمده میان مولفه های شخصیت و نوع آثاربصری همبستگی قابل ملاحظه ای وجود دارد. به نحوی که شخصیتهای درونگرا به مراتب بیش از برونگرایان به آثارهنر و معماری متضاد ، پیچیده و پرتنش توجه نشان می دهند. درحالیکه اکثریت قابل ملاحظه ای ازبرونگرایان تمایل به آثار هارمونیک و هماهنگ دارند.
زمان دیرشی و گونه شناسی آن در روایت
منبع:
مطالعات نظری هنر سال دوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳
47 - 62
حوزههای تخصصی:
زمان روایی با زمان واقعی و خطی تفاوتهای بنیادینی دارد و آزادیهای زیادی برای انسان قائل است. روایت پرداز با دستکاریهای ممکن زمان را در مهار خود دارد در صورتیکه در جهان واقعی انسان محکوم به یک زمان خطی است. شیوه های دستکاری در زمان روایت به سه دسته و گونه بزرگ تقسیم بندی می شوند: نظم، دیرشی و بسامد زمانی. دیرش زمانی که موضوع اصلی این نوشتار است با تمایز و نسبت میان دیرش داستان و دیرش روایت تعریف می گردد. نسبت مدت زمان روایت و داستان در یک اثر می تواند به سه شکل کلی بروز نماید: کاهشی، افزایشی و تفارنی. این سه به چهار گونه اصلی ارجاع می دهند که عبارتند از : حذف، تلخیص، صحنه و درنگ. روایت پرداز به واسطه این چهار گونه دیرشی به دستکاری زمان روایت می پردازد تا بتوان معنا را زیباتر و موثرتر انتقال دهد. مقاله حاضر نقش این چهار گونه را در سرعت، شتاب، ضرب آهنگ روایت و تاثیرگذاری آن در معناپردازی بررسی می کند.
واکاوی نقش سیمرغ در سردر مدرسه دیوان بیگی بخارا از منظر نشانه شناسی لایه ای
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
109 - 119
حوزههای تخصصی:
آثار هنری موجود در دنیای اسلام با توجه به احوال و گرایشهای اندیشه هنرمندانش و نیز حامیان آنها دارای معنایی گوناگونی است، برخی اوقات این آثار بیانگر رمزی هستند که میتواند متأثر از تفکرات عرفای مسلط در زمان خلق اثر باشد. این چنین آثاری در هر لایه از معانی خود، رمزی با بار ارزشی ویژهای را جای دادهاند. هدف این پژوهش، نشانهشناسی نقش سیمرغ در سَردر مدرسه دیوانبیگی بخارا است که با بهرهگیری از رویکرد نشانهشناسی لایهای و نیز با توجه به تفکرات عرفای اسلامی و مفاهیم اسطورهای این نقش به این دو پرسش پاسخ داده است، 1. بر اساس علم نشانهشناسی لایهای نقش سیمرغ در سردر مدرسه دیوانبیگی چه معنا و مفهومی دارد؟ و 2. عوامل مؤثر در شکلگیری نقش سیمرغ در سردر این مدرسه کدام است؟ پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی به بررسی دو نقش سیمرغ در سردر مدرسه دیوانبیگی بخارا پرداخته و گردآوری اطلاعات آن با استفاده از منابع کتابخانهای بوده است. نتایج پژوهش حاضر گویای آن است که سیمرغِ سردر مدرسه نادر دیوانبیگی و نقوش مجاورش، نشانههایی را در بر گرفتهاند که متأثر از تمایلات فکری حامیان مدرسه و نیز اندیشه مسلط در جامعه و نخبگان آن جامعه است. این پژوهش با بررسی نشانه سیمرغ به کمک ادبیات عرفانی حاکم در جامعه و نیز اندیشه مسلط در اجتماع مشخص شد که سیمرغ در معانی صریح خود به عنوان یک پرنده اسطورهای و در مفاهیم ضمنی خود در معنای انسان، عالیترین نمونه جامعه خود است.
مقایسلأ مفهوم قدرت در آثار نقاشی ایران درودی و نمایش نامه های هاینر مولر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره یازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۰
48 - 59
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نقاشی های «ایران درودی» و نمایش نامه های «هاینر مولر» با هم آمیزی دیدگاه های متناقض و کاربرد صور خیال ادبی، مفهوم قدرت را به عنوان یک نیروی هنری مستقل از هرگونه ایدئولوژی سیاسی و متأثر از درک درونی و اجتماعی مخاطب به بحث می گذارند. درودی با استفاده از رنگ ها و اشکال نامعین و مولر با هنجارشکنی از حرکات و صحنه های نمایشی متداول، مخاطب را در جایگاه سوژه به چالش می کشانند تا نقشی فعال در گفتمان قدرت ایفا نمایند. آثار این هنرمندان با عدم داوری و عدم ارائه پیام معین، محدوده تفکرات قالبی و همنشینی تقابل های دوگانه همچون زن/ انفعال، قدرت/ سلطه و گذشته/ حال را به تعلیق در می آورند تا مخاطب در برابر چالش هستی با نیستی وادار به تعریف مجدد مفهوم قدرت و تغییر چارچوب های سلطه فکری شود. حال، مسأله این است که آثار این هنرمندان چگونه در لایه های معنایی مختلف به بیان مفهوم قدرت می پردازند و به یاری چه عناصری در صورت اثر خودنمایی می کنند.هدف: مقایسه و تطبیق مفهوم قدرت در نمایش نامه های هاینر مولر و آثار نقاشی ایران درودی و شناخت ویژگی های مشترک این آثار با تکیه بر این مفهوم هدف این پژوهش است.روش پژوهش: این مقاله با گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به مقایسه مفهوم قدرت در آثار منتخب این دو هنرمند برجسته پرداخته است. برای این منظور، از هر هنرمند دو نمونه موردی، شامل نمایش نامه های «هاملت ماشین و مده آ ماتریال» از مولر و دو اثر نقاشی با عنوان «رگ های زمین» و «طغیان کویر» از درودی به صورت تصادفی انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفته اند.یافته ها: مقایسه منتخب نقاشی های ایران درودی و نمایش نامه های هاینر مولر نشان دهنده وجود مکانیسم مشترک جایگشت سوژه-ابژه است که موجب تغییر معنای قدرت از مفهومی مطلق به مفهومی دینامیک می شود. وارونه سازی سوژه، ناگزیر جایگاه مخاطب را از ابژه یا بیننده به سوژه شرکت کننده در گفتمان هنری تغییر می دهد. ساختارشکنی در فرم به تلفیقی از سبک های مختلف می انجامد که در قالب یک ایدئولوژی خاص نمی گنجد. آثار منتخب تفسیر متفاوتی از ارتباط میان مفاهیم متناقض همچون زن/ مرد، جهان شناسی/ وطن پرستی، پیشرفت/ اصالت و سوژه/ ابژه می دهد که موجب وارونه سازی دیدگاه غالب می شود.