مطالب مرتبط با کلیدواژه

مفهوم قدرت


۱.

مفهوم قدرت از دیدگاه نیچه

کلیدواژه‌ها: نیچه ارادة معطوف به قدرت مفهوم قدرت اصالت اراده نسبیت ارزش های اخلاقی حقیقت و مرگ خدا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۴۵۷ تعداد دانلود : ۸۹۳۶
فردریش نیچه، از اندیشمندان برجستة آلمانی است که متأثر از فیلسوف بدبین هم وطنش، آرتور شوپنهاور، کوشید با تأکید بر ارادة آدمی رویکردی نو به عالم و آدم افکند. او اراده آدمی را، اراده ای معطوف به قدرت می داند. لذا بر محور آن، ساختار هستی شناسی او پی ریزی می گردد؛ بدین معنا که نیچه تمام مفاهیم ارزشی همچون اخلاق، حقیقت و... را متناسب با ارادة معطوف به قدرت در آدمی درک می کند. بر این اساس، نگاهی نسبیّت انگارانه را در پیش می گیرد. نیچه بر آن است که اخلاق سنّتی را فرومایگانی که از شکوفا کردن ارادة معطوف به قدرت خویش ناتوان بودند، بازآفرینی کردند تا ارادة دیگران را بدین وسیله به مهار قدرت خویش درآورند. لذا سخت به مسیحیت، که وارث ارزش های اخلاقی است، می تازد و آن را مایة ننگ بشر غربی برمی شمارد. از این رو، نیچه تنها حقیقت مطلق را ارادة معطوف به قدرت می داند که چون این گونه اراده ها، گوناگون اند و تأویل های آن ها نیز فراوان است، لذا حقیقت ها نیز فراوان خواهند بود. پس، جهان از نگاه او، معنا و ارزش ذاتی ندارد و ارزش ها، به تأویل های آدمیان از ارادة قدرت شان وابسته است. از آنجا که اصل بنیادین در سراسر فلسفه نیچه " اراده معطوف به قدرت" است، در این نوشتار نخست به تبیین ابعاد مختلف این اصل می پردازیم و سپس رویکرد وی را به ارزش های اخلاقی در پرتو آن بررسی می کنیم.
۲.

قدرت، نظم موجود و موازنه در سیاست خارجی (بررسی مقایسه ای چین و ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: چین ایران مفهوم قدرت نظم موجود موازنه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳۲ تعداد دانلود : ۴۴۰
طی چند دهه اخیر، سیاست خارجی چین و ایران از توزیع قدرت در نظام بین الملل، هژمونی خواهی و یک جانبه گرایی قدرت مسلط انتقاد داشته اند، اما واکنش جامعه بین الملل نسبت به این دو کشور یکسان نبوده است. مسئله پژوهش حاضر این است که در عین نگرش انتقادی دو کشور به توزیع قدرت و نگرانی از رویکرد سلطه طلبی و یک جانبه گرایی قدرت مسلط، چه تفاوت های بین سیاست خارجی چین و ایران، در مورد مفهوم قدرت و فرایند قدرت یابی، نظم موجود، قدرت هژمون و موازنه گرایی در برابر آن بوده است که منجر به واکنش متفاوت در برابر آن ها شده است. بر اساس یافته های پژوهش هرچند این دو کشور نسبت به توزیع قدرت و یک جانبه گرایی قدرت مسلط ناخرسند بوده اند، اما سیاست خارجی چین بر اساس نگرش انتقادی نرم (درون سیستمی)، با ماهیت ضد هژمونیک غیرمستقیم و پیگیری منابع مختلف قدرت (سخت و نرم) شکل گرفته است، درحالی که سیاست خارجی ایران در طی این سال ها بر نگرش انتقادی – انقلابی، رویکرد مقابله جویانه یا ضدهژمونیک مستقیم و منابع سخت افزاری قدرت استوار بوده است. روش پژوهش در این نوشتار، توصیفی – تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی است.
۳.

تحلیل نشانه های قدرت در قالی های تصویری دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هنر دوره قاجار قالی های تصویری مفهوم قدرت نمادهای فر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۵ تعداد دانلود : ۲۳۰
قالی در ایران، به منزله شناسنامه فرهنگی این مرز و بوم تلقی می شود و به نوعی طرح ها و نقش مایه های این دست بافته ارزشمند ایرانی همواره ریشه در فرهنگ این سرزمین دارند؛ به همین دلیل، می توان گفت قالی ایران کارکردی فراتر از یک دست بافته ای صرفاً مصرفی داشته است. قالی های تصویری دوره قاجار، یکی از غنی ترین گنجینه های هنری ایران به شمار می آیند که به عنوان بوم جدیدی برای تجلی مفاهیم مختلف از آنها استفاده شده است. در دوره قاجار، پادشاهان جهت نشان دادن اقتدار و سلطه خویش به مردم ایران، از هنرهای مختلف به شیوه ای نامحسوس بهره جسته اند. هدف از این پژوهش، بررسی و مطالعه نمادها و نشانه هایی است که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم مفهوم قدرت را در بوم قالی نمایش داده اند؛ در این راستا، در این مقاله، چهار نمونه از قالی های تصویری قاجار به روش توصیفی- تحلیلی مورد مطالعه قرار گرفته اند. تحقیق حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و گردآوری اطلاعات نیز با بهره گیری از اسناد مکتوب و مشاهده مستقیم صورت گرفته است. نتایج حاصله از پژوهش حاکی از آن هستند که قالی به عنوان نوعی رسانه در جهت انتقال مفهوم قدرت، مورد توجه و استفاده پادشاهان قاجار قرار گرفته است. از آنجا که بین هنر و سیاست در این دوره رابطه ای نزدیک وجود دارد، پادشاهان برای حفظ قدرت و کسب مشروعیت در جامعه، از قالی های تصویری نیز به این منظور استفاده کرده اند. در این راستا، با استفاده مستقیم از تصاویر پادشاهان در قالی های تصویری و یا با بهره گیری از نمادهایی همچون؛ پرنده ای در دست پادشاه، تاج و چتر و پر و نقش مایه بته جقه ب هعنوان نمادهای تصویری فر به صورت غیرمستقیم، به دنبال انتقال مفاهیم قدرت بوده اند.
۴.

مقایسلأ مفهوم قدرت در آثار نقاشی ایران درودی و نمایش نامه های هاینر مولر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نمایش نامه هاینر مولر آثار نقاشی ایران درودی مفهوم قدرت جایگشت سوژ-ابژه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۷ تعداد دانلود : ۱۰۳
بیان مسئله: نقاشی های «ایران درودی» و نمایش نامه های «هاینر مولر» با هم آمیزی دیدگاه های متناقض و کاربرد صور خیال ادبی، مفهوم قدرت را به عنوان یک نیروی هنری مستقل از هرگونه ایدئولوژی سیاسی و متأثر از درک درونی و اجتماعی مخاطب به بحث می گذارند. درودی با استفاده از رنگ ها و اشکال نامعین و مولر با هنجارشکنی از حرکات و صحنه های نمایشی متداول، مخاطب را در جایگاه سوژه به چالش می کشانند تا نقشی فعال در گفتمان قدرت ایفا نمایند. آثار این هنرمندان با عدم داوری و عدم ارائه پیام معین، محدوده تفکرات قالبی و همنشینی تقابل های دوگانه همچون زن/ انفعال، قدرت/ سلطه و گذشته/ حال را به تعلیق در می آورند تا مخاطب در برابر چالش هستی با نیستی وادار به تعریف مجدد مفهوم قدرت و تغییر چارچوب های سلطه فکری شود. حال، مسأله این است که آثار این هنرمندان چگونه در لایه های معنایی مختلف به بیان مفهوم قدرت می پردازند و به یاری چه عناصری در صورت اثر خودنمایی می کنند.هدف: مقایسه و تطبیق مفهوم قدرت در نمایش نامه های هاینر مولر و آثار نقاشی ایران درودی و شناخت ویژگی های مشترک این آثار با تکیه بر این مفهوم هدف این پژوهش است.روش پژوهش: این مقاله با گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به مقایسه مفهوم قدرت در آثار منتخب این دو هنرمند برجسته پرداخته است. برای این منظور، از هر هنرمند دو نمونه موردی، شامل نمایش نامه های «هاملت ماشین و مده آ ماتریال» از مولر و دو اثر نقاشی با عنوان «رگ های زمین» و «طغیان کویر» از درودی به صورت تصادفی انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفته اند.یافته ها: مقایسه منتخب نقاشی های ایران درودی و نمایش نامه های هاینر مولر نشان دهنده وجود مکانیسم مشترک جایگشت سوژه-ابژه است که موجب تغییر معنای قدرت از مفهومی مطلق به مفهومی دینامیک می شود. وارونه سازی سوژه، ناگزیر جایگاه مخاطب را از ابژه یا بیننده به سوژه شرکت کننده در گفتمان هنری تغییر می دهد. ساختارشکنی در فرم به تلفیقی از سبک های مختلف می انجامد که در قالب یک ایدئولوژی خاص نمی گنجد. آثار منتخب تفسیر متفاوتی از ارتباط میان مفاهیم متناقض همچون زن/ مرد، جهان شناسی/ وطن پرستی، پیشرفت/ اصالت و سوژه/ ابژه می دهد که موجب وارونه سازی دیدگاه غالب می شود.