جلوه هنر

جلوه هنر

جلوه هنر سال چهاردهم تابستان 1401 شماره 2 (پیاپی 35) (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

تطبیق دیداری نقش بُز سنگ نگاره های لم گردو و کیارس خوزستان با سنگ نگاره های تیمره، مزاین و خوراوند استان اصفهان و مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نقش بز سنگ نگاره کیارس گتوند لم گردو شوشتر خمین گلپایگان مزاین تیمره خوراوند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۷ تعداد دانلود : ۱۳۵
تطبیق دیداری نقش بُز سنگ نگاره های لم گردو و کیارس خوزستان با سنگ نگاره های تیمره، مزاین و خوراوند استان اصفهان و مرکزی   نقش بُز یکی از نقوش پرکاربرد حیوانی است که در میان سنگ نگاره ها و دیگر آثار هنری در ترکیب با سایر نقوش یا به تنهایی به شکل های مختلف نمایش آن در آثار ایرانی تداوم یافته است. با توجه به دیرینگی، تنوع و پراکندگی این نقش در سنگ نگاره های مناطق مختلف ایران، در این پژوهش ساختار این نقش در دو منطقه جغرافیایی ایران مقایسه شد؛ ازاین رو هدف پژوهش حاضر شناخت وجوه تشابه و تمایز ساختاری نقش بز در سنگ نگاره های دو منطقه جنوب غرب و مرکز ایران به منظور آشنایی بیشتر با فرهنگ بصری ایرانی است. اینکه نمایش تجسمی و مضمونی ای که نقش بز در بستر آن خلق شده و همچنین شیوه اجرا و ارائه این نقش در مناطق یادشده چگونه بوده، سؤالی است که در این پژوهش به آن پاسخ داده می شود. پژوهش حاضر کیفی و از نظر هدف بنیادی است. روش این پژوهش تحلیلی تطبیقی است و جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای، میدانی و نیز پایگاه های علمی و پژوهشی معتبر است. بررسی کلی نقش بزهای منطقه خوزستان به ویژه در محدوده اشکفت لم گردو این گمان را تقویت می کند که این بزها غیرکوهی یا اهلی است و ترسیم کنندگان آنها شاید چوپانانی بوده اند که در هنگام چرای دام خود به تصویرگری روی آورده اند. همچنین تکنیک اجرایی حرفه ای تر نگاره ها در منطقه گلپایگان و خمین و ترسیم انتزاعی و خلاقانه شاخ ها این باور را القا می کند که نگارندگان این نقش ها احتمالاً شکارچی یا افرادی خبره به لحاظ توانایی ترسیمی بوده و بز رسامی شده آنها نیز بز کوهی است. فارغ از مقطع زمانی و نیز تقدم و تأخر خلق این سنگ نگاره ها که تاکنون مشخص نشده، به گمان نگارندگان میان نقش بز هر دو منطقه گونه ای پیوست و تداوم فرهنگی وجود دارد. دلیل این مدعا تداوم حالت دورانی شاخ بز تا انتهای دم یا نزدیک به سر در هر دو منطقه و همچنین تشابه شاخ بز اغلب نواحیِ دو منطقه بررسی شده این پژوهش با شاخ بز سفال معروف و شناخته شده شوش است که تاریخ آن از سوی باستان شناسان، هزاره چهارم قبل از میلاد برآورد شده است.  
۲.

بازنمایی مرگ و سوگواری در کتاب های تصویری برای کودکان (نمونه موردی: کتاب اردک، مرگ و گل لاله و کتاب مرگ بالای درخت سیب)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تصویرسازی کتاب تصویری کودکان مرگ سوگواری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۱ تعداد دانلود : ۱۵۱
  کتاب های تصویری برای کودکان طیف گسترده ای از مضامین متنوع را در برمی گیرد که یکی از آنها آشناکردن و ارائه شیوه های مواجهه آنان با مفاهیم دشوار زندگی، چون مفهوم مرگ و از دست دادن نزدیکان است. مرگ واقعیتی است که بیشتر انسان ها، بزرگ و کوچک، تجربه می کنند و این پیشامد، انسان را با شرایطی جدید از زندگی روبه رو می کند که بر کودکان به صورت واضح تأثیر می نهد. خواندن کتاب هایی پیرامون چگونگی مواجهه با رویدادهای غم بار زندگی به کودکان کمک می کند تا پس از رویارویی با این تراژدی، به درک عمیق آن نائل آیند و پس از گذر از بحران و پذیرش آن، به زندگی عادی بازگردند. همگامی متن و تصویر در کتاب های تصویری که هر کدام به طریقی موضوع را بیان می کنند و در نهایت در قالب یک کل یکپارچه به عنوان کتاب تصویری در اختیار مخاطب قرار می گیرند، می تواند راه مؤثری باشد که به مخاطبان کودک در برون رفت از این تنگنا کمک کند. نویسنده در این پژوهش کتاب های تصویری با مفهوم مرگ چاپ شده در ایران را بررسی می کند و به این پرسش پاسخ می دهد که کتاب های تصویری داستانی از چه شیوه هایی برای انتقال مفهوم مرگ به کودکان استفاده می کنند. نتیجه این پژوهش حاکی از آن است که همراهی داستان و تصویر در کنار یکدیگر و گاه پیشی گرفتن هر یک از دیگری، برای بیان این مفهوم در قالب داستان های ساده و سرراست و با بهره گیری از اسطوره و نماد، برای گروه های سنی (ب) و (ج) مؤثر است و باعث پذیرش مفهوم مرگ برای کودکان می شود. شخصیت اصلی در کتاب های بررسی شده، حیوانات، به مثابه تمثیلی از انسان، هستند. بسیاری از کودکان حیوان خانگی دارند یا در زندگی خود با حیوانات و شاید مرگ آنها مواجه شده اند؛ بدین ترتیب حیوانات در ذهن کودک جایگزین انسان ها و افراد پیرامونشان می شوند. فضاسازی های خلوت با بیشترین تأکید بر شخصیت اصلی، یعنی شخصیت سوگوار یا شخصیت درگیر با مرگ است که نشان دهنده تنهایی فرد متوفی و بازماندگان است. در هر دو کتاب مرگ به جای مقابله مستقیم با شخصیت اصلی، به مثابه دوستی آرام و صبور شخصیت را همراهی می کند تا جایی که زمان هم سفری سوژه با مرگ فرارسد، آنگاه درمی یابیم که نامیرایی چه عواقبی می تواند در پی داشته باشد. قصه ها و تصاویر آنها مخاطب را همراه می کنند تا او را به مرحله پذیرش و غلبه بر این ترس برسانند.    
۳.

مطالعه تطبیقی خوانش عکس های برتر خبری معاصر  با استفاده از نظریه استوارت هال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عکاسی عکس خبری نظریه دریافت خوانش مخاطب استوارت هال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۱ تعداد دانلود : ۱۸۱
  گسترش تکنولوژی، علاوه بر تسهیل ثبت وقایع، امکان اشتراک گذاری را فراهم و تعامل پیرامون آنها را نیز بیشتر و شدیدتر کرده است. شرایطی که می تواند منجر به آغاز جنبش های بزرگ اجتماعی، آگاهی عمومی و تحولاتی شگرف شود؛ ازاین رو، شناخت و بررسی خوانش های مختلف از یک عکس می تواند عکاسان، رسانه ها و تولیدکنندگان محتوا را در انتقال هرچه بهتر پیام مدنظر و محدودکردن سایر خوانش ها یاری دهد. در این پژوهش، اصلی ترین و اساسی ترین پرسش پیرامون چگونگی، تنوع و عوامل تأثیرگذار بر خوانش مخاطب از عکس های خبری است. در راستای این مهم ابتدا باید دانست که آیا یک عکس خبری، عکسی هنرمندانه است و این عکس ها تا چه اندازه می توانند روی مخاطب تأثیر بگذارند و شروع کننده جنبش های اجتماعی باشند، آیا این تصاویر می توانند خوانشی متفاوت با پیام مدنظر عکاس و رسانه منتشرکننده آن داشته باشند؟ ازاین رو، این پژوهش با روش تحلیلی و توصیفی و با بررسی پنج عکس منتخب از میان بحث برانگیزترین عکس های خبری یک دهه اخیر (۲۰۱9 - ۲۰۱0)، خوانش مخاطبان را با بهره گیری از نظریه دریافت استوارت هال، تحلیل کرده است. همچنین به جهت تحلیل محتوایی، نشانه شناختی و ترکیب بندی نیز از نظریات پیرس استفاده شده است تا عوامل مؤثر در تنوع و تکثر خوانش ها بررسی شود. نتایج به دست آمده از پژوهش شامل واکاوی اهمیت و تأثیر ترکیب بندی و مهارت عکاس در انتخاب عمق میدان و نقطه فوکوس، انتخاب برش مناسب در ویرایش تصاویر و عواملی مانند لحظه مناسب ثبت تصویر در جهت دهی به خوانش مخاطبان است.    
۴.

مطالعه اقتباس سینمایی از عکاسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اقتباس عکاسی سینما ماهیت مفهومی ماهیت بصری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۹ تعداد دانلود : ۱۳۸
  با توجه به رشد روزافزون تولید آثار سینمایی که امروزه محتوای بسیاری از آنها تکراری شده است، دستیابی به موضوعات جدید و منابع اقتباس مناسب، بسیار ضروری به نظر می رسد. ادبیات در آغاز بستری مناسب برای اقتباس در اختیار سینما قرار داد و داستان گویی و روایت پردازی در فیلم ها یکی از نتایج آن بود. سینما غیر از ادبیات از نقاشی، معماری و حتی موسیقی هم اقتباس کرد، اما آیا سینما می تواند از منابع دیگری مثل عکاسی اقتباس کند؟ آیا نمونه هایی از این نوع اقتباس در تاریخ سینما وجود دارد و اگر دارد، این اقتباس چگونه صورت گرفته است؟ اقتباس از عکاسی چه تأثیری در ساخت فیلم ها داشته و آیا توانسته مخاطب را جذب کند؟ در پژوهش پیش رو که به روش توصیفی تحلیلی و با شیوه جمع آوری اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانه ای و مراجعه به سایت های اینترنتی و مشاهده فیلم های سینمایی و تجزیه وتحلیل آنها انجام شده، فیلم هایی بررسی شده که ارتباطی با عکس و عکاسی داشته و از آن اقتباس شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد، اقتباس از عکاسی در تاریخ سینما سابقه داشته و فیلم های متعددی با الهام از آن ساخته شده است. این فیلم ها در دو دسته جای می گیرند. یک دسته فیلم هایی که از ماهیت مفهومی عکس و عکاسی اقتباس کرده اند و دسته دیگر فیلم هایی که به ماهیت بصری عکس ها توجه کرده اند؛ اما اقتباس در دسته دوم تنها به واسطه نقد منتقدان یا اذعان عوامل فیلم سازی مشخص است. این شیوه از اقتباس جز در مواردی معدود، آن قدر پررنگ و اثرگذار نیست که تماشاگر عادی بتواند متوجه آن شود یا در روند موفقیت یک اثر تأثیر چشمگیری داشته باشد. به هرحال عکاسی می تواند تأثیر چشمگیری در خلق ایده های نو برای فیلم سازی داشته باشد و به عنوان منبعی مناسب برای اقتباس استفاده شود.    
۵.

مطالعه تطبیقی نمود های خیر و شر در هنر معاصر ایران و ژاپن «نمونه موردی: انیمه ژاپنی افسانه پرنسس مونونوکه و انیمیشن ایرانی آخرین داستان»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مطالعه تطبیقی اسطوره خیر و شر هنر معاصر ایران و ژاپن انیمه پرنسس مونونوکه انیمیشن آخرین داستان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱ تعداد دانلود : ۱۶۷
    یکی از مفاهیم مشترک میان اقوام و ملل سراسر جهان، مفهوم خیر و شر است که از زمان آفرینش شکل گرفته و در ابتدایی ترین حالت خود در قالب اساطیر به صورت دو نیروی اهورایی و اهریمنی، نیکی و بدی بروز پیدا می کند. دو نیروی خیر و شر از ابتدا همواره با یکدیگر در جدال اند. نیروی خیر ریشه در روشنایی و پاکی و نیروی شر ریشه در خواسته های شوم و تاریکی دارد که قهرمانان اساطیری نماینده و نماد پیروزی یکی از این دوگانه ها خواهند بود. این نیروها همچنان در دنیای معاصر حضور داشته و نمود های آنان در حوزه های مختلف از جمله در هنر خودنمایی می کنند که برخی از آنان در قالب تصویر در حیطه انیمیشن دارای شمایل و کارکرد یکسانی هستند، همانند نمودهای نیروی خیر و شر در انیمه ژاپنی پرنسس مونونوکه و انیمیشن ایرانی آخرین داستان؛ بدین صورت مقاله حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که نمودهای خیر و شر در هنر معاصر ایران و ژاپن در دو نمونه انیمه ژاپنی پرنسس مونونوکه و انیمیشن ایرانی آخرین داستان چه ارتباطی با یکدیگر دارند و هدف آن نیز مطالعه و کشف تطبیقی روابط میان نیرو های خیر و شر در هنر معاصر ایران و ژاپن در انیمه ژاپنی پرنسس مونونوکه و انیمیشن ایرانی آخرین داستان است. این پژوهش از نوع توصیفی تطبیقی بوده و با ابزار کتابخانه ای و همچنین مشاهده و بررسی برخی از مجموعه های سینمایی انیمیشن ایران و ژاپن به انجام رسیده است و نتیجه آن به گونه ای نمایانگر اشتراکاتی میان شخصیت پردازی، رنگ پوشش و فرم ظاهری نمایندگان خیر و شر در دو اثر و نیز مشابهت هایی میان مفهوم مونونوکه و ضحاک، شخصیت نینجاها و روزبانان است. در نهایت تأثیراتی که اهریمن با رویارویی با قهرمان در دو اثر می گذارد، از جهاتی می تواند مؤید اشتراکاتی در نمودهای خیر و شر در قالب هنر جدید یا انیمه و انیمیشن باشد.      
۶.

مطالعه ویژگی های فرم و محتوای آثار سفالین هنرمندان کبرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جنبش کبرا اندیشه های کبرا سفال هنر قرن بیستم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۴ تعداد دانلود : ۹۶
  در جنبش های آوانگاردی که هنر قرن بیستم قبل از سال های 1940 به خود دیده است، نقاشی، مجسمه سازی و شعر به طور صمیمانه ای با هم در ارتباط بوده اند. از طرفی هنرهای کاربردی نه فقط به عنوان بهترین محتوا برای صنعت، بلکه به صورت رسانه ای در دست هنرمندان، بوده است. بعد از جنگ جهانی دوم جنبش هایی شکل گرفتند که به طور مشخص مرکز توجه آنها آزادی بیان بود. جنبش کبرا یکی از جنبش های مهمی است که در همین زمان، یعنی زمانی که توقعات و اتفاقات فوق العاده ای از آینده انتظار می رفت، شکل گرفت، زمانی که تعداد زیادی از نوابغ هنری در آن دوران فعالیت داشتند. هنرمندان جنبش کبرا که مرکز توجه آنها آزادی بیان بود، هیچ محدودیتی را نه از نظر روش کار و نه محتوای آثار برای خود قائل نبودند. لذا در آثار هنری ایشان کارهایی از جنس سفال به وفور یافت می شود. آثار سفالین هنرمندان این جنبش هیچ شباهت و ارتباط مستقیمی از نظر روش کار و فرم و محتوای آثار، با سفال در معنا و فرم سنتی خودش ندارد؛ ازاین رو فهم و پذیرش این آثار همانند هر اثر هنری دیگری، در گرو شناخت اندیشه های هنرمندان خالق آنهاست؛ بنابراین پژوهش پیش رو به دنبال چگونگی فرم و محتوای آثار سفالین اعضای این جنبش است. سؤال اصلی که در مقاله مطرح شده این است که آثار سفالین هنرمندان جنبش کبرا از نظر فرم و محتوا چگونه است. این پژوهش با هدفی کاربردی، با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسنادی و به روش توصیفی تحلیلی و تجزیه وتحلیل کیفی و نمونه گیری غیرتصادفی انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که این آثار کاملاً جدا از بافت سنتی سفال و در راستای اهداف و تفکرات این جنبش شکل گرفته است. ویژگی های اصلی آثار سفالین این هنرمندان شامل آزادی و بداهگی، توجه به هنر کودکان و هنر بدوی، غیرتخصصی بودن هنر و خلق آثار گروهی بوده و نگاهی نو و جدید را در دنیای سفال خلق کرده است.  
۷.

بازنمایی عزاداری در اثرِ سوگواری بر پیکر مسیح (جوتو) و نگاره زاری بر نعش اسکندر (شاهنامه بزرگ ایلخانی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جوتو سوگواری بر پیکر مسیح ه‍ن‍ر ای‍ل‍خ‍ان‍ی شاهنامه بزرگ ایلخانی زاری بر نعش اسکندر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۴ تعداد دانلود : ۲۳۷
        دیوارنگاره «سوگواری بر پیکر مسیح» به قلم جوتو و نسخه نگاره «زاری بر نعش اسکندر» در شاهنامه بزرگ ایلخانی (دموت)، دو نگاره با موضوع سوگواری است. هر دو اثر در تاریخ هنر به نوآوری هایی برای نمایش بهتر اندوه و ماتم زدگی صحنه شناخته شده اند و جالب اینکه، نوآوری ها در دو اثر بسیار به یکدیگر شبیه است. بر اساس گزارش های تاریخی برجای مانده درباره مراودات تجاری، سیاسی و مذهبی ایران در زمان ایلخانی با دولت شهرهای ایتالیا، این پژوهش در پی امکان آشنایی هنرمندان با دستاوردهای همسایگان خود شکل گرفته است و به جهت تقدم تاریخی دیوارنگاره مسیحی، امکان تأثیرپذیری نگاره ایرانی را دنبال می کند. بدین منظور با نگاهی توصیفی تحلیلی شباهت ها و تفاوت های دو اثر به دقت بررسی و سپس این ویژگی ها با یکدیگر مقایسه شد (تطبیقی با نگاهی کیفی). در کنار همانندی موضوع، ظهور واقع گرایی و حقیقت نگاری، نمود حرکت، بازنمایی پیکره هایی پشت به بیننده، نمایش عواطف و استفاده از حرکات دست برای بیان احساسات از جمله شباهت ها بود. نیز آشکار شد که دو اثر در فضای شکل گیری، ترکیب بندی، ویژگی های رنگ، جایگاه پیکره های اصلی، نمایش شدت سوگ، عناصر نمادین بازنمایی شده و هدف تولید با یکدیگر تفاوت دارند. سپس با نگاهی تاریخی و بر اساس مستندات برجای مانده (گردآوری کتابخانه ای)، جنبه های گوناگون روابط دربار ایلخانی (تبریز) و دولت شهرهای ایتالیا در محورهای سیاسی تجاری، مذهبی و فرهنگی هنری بررسی شد و راه های ممکن تأثیروتأثرها آشکار شد. با آنکه سند مکتوبی در اثبات آشنایی هنرمندان ایرانی با دستاوردهای جوتو به دست نیامد، تعدد شباهت های نوآورانه دو اثر در بازنمایی صحنه سوگواری و اسناد معتبر مراودات دو کشور، تأثیرپذیری را ممکن و مسیر را بر پژوهش های بیشتر دراین باره می گشاید.      
۸.

مطالعه تطبیقی نگاره های بازنمایی شخصیت و پیکره حضرت علی(ع) در نسخ خطی آثار الباقیه بیرونی و جامع التواریخ رشیدی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شخصیت حضرت علی (ع) نگارگری ایلخانی آثار الباقیه بیرونی جامع التواریخ رشیدی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۹ تعداد دانلود : ۱۳۳
    حضرت علی(ع) طبق آیات قرآن و روایات اسلامی، دارای فضائل بسیاری است و نگارگران ایرانی، در مقاطع تاریخی مختلف، تصویر ایشان را مصور کرده اند. در نسخه های خطی آثار الباقیه بیرونی و جامع التواریخ رشیدی متعلق به دوره ایلخانی، نگاره هایی از ایشان دیده می شود. از آنجا که آثار الباقیه بیرونی و جامع التواریخ رشیدی، به ترتیب دارای محتوایی علمی تاریخی و تاریخی است، شخصیت پردازی های گوناگونی از حضرت علی(ع) ارائه شده است که اهمیت موضوع، ضرورت انجام پژوهش را ایجاب کرده است. اهداف پژوهش، شناخت ویژگی های شخصیتی حضرت علی(ع) در نگاره های نسخه های خطی آثار الباقیه بیرونی و جامع التواریخ رشیدی و شناسایی ذهنیت های تأثیرگذار در انتخاب موضوع نگاره های مرتبط با حضرت در دو نسخه است. پرسش ها عبارت اند از: 1. در نگاره های نسخه های خطی آثار الباقیه بیرونی و جامع التواریخ رشیدی، به کدام یک از ویژگی های شخصیتی حضرت علی(ع) توجه شده است؟ 2. انتخاب موضوع نگاره های مرتبط با حضرت علی(ع) در نسخه های آثار الباقیه بیرونی و جامع التواریخ رشیدی تابع چه ذهنیتی صورت گرفته است؟ در پژوهش پیش رو، اطلاعات کتابخانه ای، اسنادی و تصویری به شیوه توصیفی تحلیلی با رویکرد تطبیقی بررسی شده و نمونه ها شامل سه نگاره از نسخه آثار الباقیه بیرونی و دو نگاره از نسخه جامع التواریخ رشیدی به صورت هدفمند انتخاب شده است. نتایج نشان می دهد نگارگر در نسخه علمی تاریخی آثار الباقیه ، به ابعاد شخصیتی حضرت علی(ع) تأکید کرده، نظیر رزمنده بودن، خانواده دوستی، جانشینی پیامبر و به طورکلی عقاید شیعی و در نسخه جامع التواریخ رشیدی، نگارگر شخصیت حضرت علی(ع) را برجسته نکرده و دیدگاهی مستندگونه داشته است و شخصیت حضرت را به عنوان رزمنده ای در سپاه اسلام نشان داده است.  

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۳