فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۰۱ تا ۱٬۵۲۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۰
70 - 75
حوزههای تخصصی:
This article will discuss the influence of visual art in Nazi Germany from two parts of visual arts, which are political photography and poster propaganda, analyzing the unique social and historical stage of Nazi Germany. And it emphasizes the ideology of the Nazis, which in Nazi Germany inflamed the political sentiment of the masses and took the visual art as their important instrument of political propaganda, while Nazi party used visual art on anti-society and war which is worth warning and criticizing for later generation.This article will discuss the influence of visual art in Nazi Germany from two parts of visual arts, which are political photography and poster propaganda, analyzing the unique social and historical stage of Nazi Germany. And it emphasizes the ideology of the Nazis, which in Nazi Germany inflamed the political sentiment of the masses and took the visual art as their important instrument of political propaganda, while Nazi party used visual art on anti-society and war which is worth warning and criticizing for later generation. This article will discuss the influence of visual art in Nazi Germany from two parts of visual arts, which are political photography and poster propaganda, analyzing the unique social and historical stage of Nazi Germany. And it emphasizes the ideology of the Nazis, which in Nazi Germany inflamed the political sentiment of the masses and took the visual art as their important instrument of political propaganda, while Nazi party used visual art on anti-society and war which is worth warning and criticizing for later generation.
بازیابی فرم ادوات جنگی دوره ایلخانی بر اساس نگاره های منابع تاریخی این دوره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
72 - 91
حوزههای تخصصی:
ساخت ادوات جنگی به منظور دفاع، تثبیت و گسترش قدرت حاکم همواره مورد توجه نهادهای قدرت در اعصار مختلف بوده است. ایلخانان نیز برای اعتلای حکومت خود نیازمند ساخت تجهیزات نظامی بوده اند. امروزه، علی رغم کاوش های باستان شناسی در محوطه های ایلخانی، اطلاعات چندانی از این جنگ افزارها به دست نیامده است. در این میان، نگاره های دوره ایلخانی، به دلیل پرداختن به صحنه های رزمی، از منابع دست اول جهت آگاهی از انواع ادوات جنگی این دوره به حساب می آیند. بر همین اساس، در این مقاله با بررسی و تحلیل نگاره های دوره ایلخانی، انواع ادوات جنگی مورد استفاده این دوره مورد مطالعه قرار می گیرد و طرحی از آن ها نیز جهت آشنایی بیش تر ارایه می شود. هدف، بررسی فرم، تزیین و کاربرد سلاح های دوره ایلخانی است. شیوه گردآوری اطلاعات با استفاده از منابع اینترنتی و کتابخانه ای انجام شده است. پژوهش حاضر به روش تاریخی، توصیفی- تحلیلی درصدد است بر اساس نگاره های نسخ خطی و با استفاده از منابع مکتوب تاریخی به این پرسش ها پاسخ دهد که: در دوره ایلخانی از چه نوع ادوات جنگی استفاده می شد و این ادوات جنگی دارای چه فرم و تزییناتی بوده اند؟ آیا فرم و نقوش ادوات جنگی این دوره، نشان از رده نظامی افراد دارد؟ یافته های پژوهش نشان می دهند که، در این دوره مجموعه ای از انواع شمشیر، گرز، نیزه، تیر و کمان، سپر دفاعی، زره، کلاه خود و منجنیق در طی لشکرکشی در میدان های کارزار، مبارزه تن به تن، شکار و مراسم دربار مورد استفاده قرار گرفته است که طرح آن ها در بدنه اصلی مقاله ارایه خواهد شد. زره و کلاه خود این دوره نشان از رده نظامی دارد و برخی از جنگ افزارها دارای نقوش اسلیمی، هندسی، گیاهی و حیوانی هستند.
ارزیابی موضوعی پژوهش های حوزه هنر اسلامی در پایگاه اطلاعاتی اسکوپوس با تأکید بر مقالات پژوهشگران ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۲
21 - 36
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: هنر دوره اسلامی با گستره ای فراتر از مرزهای جغرافیای کشورهای اسلامی، به فراخور کارکرد یا کاربرد آن در همه نقاط جهان، همواره تکثیر و بازنمایی شده و محور کار پژوهشگران مراکز علمی و پژوهشی بوده است. از اشکالی که این پژوهش ها در قالب آن منتشر میشوند مقالات نمایه شده در پایگاه های اطلاعاتی معتبر است که پایگاه اطلاعاتی بین المللی «اسکوپوس» یکی از آن ها است. براین اساس در پژوهش حاضر سعی بر آن است تا مقالات حوزه هنر اسلامی در مجلات نمایه شده این پایگاه به صورت موضوعی ارزیابی شده، و به سؤالاتی چون چیستی موضوعات اصلی پژوهش های حوزه هنر اسلامی و اینکه چه کشورها و سازمان هایی در تولید پژوهش های این حوزه مشارکت داشته اند، پاسخ داده می شود. همچنین معرفی برترین مجلات و مقالات این حوزه موضوعی و وضعیت پژوهش های ایران در پایگاه های اطلاعاتی اسکوپوس از مسائل دیگر این پژوهش است.
هدف: شناخت رویکرد موضوعی پژوهشگران حوزه هنر اسلامی و نیز موضوعات اصلی و پرتکرار این حوزه هدف پژوهش حاضر است.
روش پژوهش: این پژوهش از نوع توصیفی بوده که براساس شاخص های علم سنجی، جامعه آماری ۴۷۵ مدرک در حوزه هنر اسلامی نمایه شده در پایگاه اسکوپوس را بررسی می کند. با استفاده از تحلیل هم واژگانی، موضوعات کلیدی حوزه هنر اسلامی بررسی و نقشه هم رویدادی با نرم افزار «وس ویوور» ترسیم شده و با تجزیه وتحلیل داده ها در نرم افزار اکسل، مقاله ها، مجلات، کشورها و نویسندگان برتر این حوزه شناسایی شدند.
یافته ها: پژوهش حاضر نشان داد در این بررسی ﭘﺮﺗﮑﺮارﺗﺮﯾﻦ ﮐﻠﻤﺎت ﮐﻠﯿﺪی در ﮐﻞ ﺑﺎزه زﻣﺎﻧﯽ ﺑﺮرﺳﯽﺷﺪه، ﺑﻪ ﺟﺰ هنر اسلامی، موزه، صنایع دستی، هنر و هندسه نقوش بوده و مجله «Hali»به عنوان برترین مجله حوزه هنر اسلامی با دارا بودن بیش ترین انتشار مقالات بوده است. همچنین مشخص گردید که کشور آمریکا بیش ترین تولیدات را در این حوزه و دانشگاه «محمد بن عبداله»، «آکسفورد» و «هنر اسلامی» تبریز رتبه اول را در مشارکت تولیدات این حوزه داشته اند. دیگر نتایج نشان داد روند انتشار پژوهش های حوزه هنر اسلامی صعودی است و بیش ترین تولیدات علمی این حوزه در سال ۲۰۱۶ میلادی منتشر شده است. همچنین کشور ایران رتبه پنجم میزان تولید انتشارات حوزه اسلامی را به خود اختصاص داده است.
مؤلفه های محیطی مؤثر بر ارتقا هوش هیجانی و مدیریت استرس کودکان در مدارس ابتدایی از دیدگاه متخصصان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۳
51-70
حوزههای تخصصی:
کنترل استرس به عنوان یکی از مباحث مطرح در قرن حاضر و از مؤلفه های تأثیرگذار هوش هیجانی، تأثیرات زیادی بر بهزیستی و سلامت روان کودکان دارد. کودکان ابتدایی زمان قابل توجهی از عمر خویش را در مدارس سپری می نمایند و اثرات عوامل محیطی بر استرس آن ها، انکارناپذیر است. لذا هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤثرترین عوامل محیطی بر ارتقا هوش هیجانی و توانایی مدیریت استرس کودکان به منظور کاهش استرس و افزایش آرامش آن ها در مدارس ابتدایی است. پژوهش به صورت پیمایشی و با استفاده از تکنیک دلفی در چند گام انجام شده است. روش جمع آوری اطلاعات پس از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی، پرسش نامه محقق ساخته است که مؤلفه های محیطی مؤثر بر هوشمندی هیجانی و مدیریت استرس کودکان در مدارس ابتدایی را موردمطالعه قرار می دهد. جامعه آماری پژوهش، متخصصان و اساتید هیأت علمی دانشگاه های سراسر ایران در رشته معماری و روان شناسی هستند. به منظور انتخاب نمونه ها از روش گلوله برفی استفاده شده است و حجم نمونه مصاحبه پس از اشباع نظری، 24 نفر از متخصصین را شامل می شود. سپس با کمک تکنیک کدگذاری باز و محوری و تشکیل جدول هدف-محتوا، پرسش نامه محقق ساخته در قالب 52 گویه شکل گرفته و توسط متخصصان تکمیل گردیده است. درنهایت، نتایج به روش تحلیل عاملی کیو استخراج شده و فرایند تأثیر مؤلفه ها بر متغیرهای پژوهش موردبررسی قرارگرفته اند. بر اساس یافته های تحقیق، تأثیرگذارترین عوامل بر هوشمندی هیجانی و کنترل استرس کودکان در مدارس ابتدایی از دیدگاه متخصصان در شش گروه جای گرفتند و عبارت اند از: محیط کودک محور، محیط امن و ایمن، محیط انعطاف پذیر، محیط جذاب و هیجان انگیز، محیط نشان دار و خوانا و محیط تحریک کننده حواس که به ترتیب از طریق تأثیرگذاری بر تاب آوری، احساس امنیت، انطباق پذیری، جذابیت، پیش بینی پذیری و تحریک پذیری بر ارتقا هوش هیجانی و توانایی مدیریت استرس کودکان اثرگذار هستند.
ارزیابی آسایش حرارتی فضای باز مساجد سنتی خراسان بزرگ بر مبنای شاخص PMV (مطالعه موردی: شهرهای قوچان، مشهد، سبزوار و طبس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آسایش حرارتی یکی از دغدغه های اصلی معماران به دلیل تاثیرگذاری بر سلامت انسان در قرن اخیر بوده است. مطالعات زیادی در رابطه با آسایش حرارتی در فضای داخل صورت گرفته است، اما آسایش حرارتی در فضای باز با وجود اهمیت فراوان، تا کنون کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است. معماری گذشته ایران، بیانگر انطباق بناهای معماری با ویژگی های اقلیمی و زیست محیطی می باشد. وجود تفاوت ها در معماری هر منطقه، بیانگر وجود تمهیدات مختلف طراحی منطبق با اقلیم می باشد، که باعث ارتقاء کیفیت محیطی از لحاظ آسایش حرارتی گشته است. یکی از این مولفه ها که در گونه های معماری مناطق گرم و خشک بارز است، فضای باز می باشد. با این باورکه مساجد سنتی ایران به دلیل ایمان وکارایی معماران، در تمامی زمینه های معماری به خصوص تطبیق با اقلیم از تکامل برخوردار بوده است، پژوهش حاضر با رویکرد آسایش حرارتی که از یک سو به اقلیم به عنوان پدیده ناپایدار و از سوی دیگر با انسان مرتبط است، صحن مساجد سنتی خراسان را مورد ارزیابی قرار داد. هدف پژوهش تعیین فرم بهینه و مناسب برای صحن مساجد معاصر از بین فرم های موجود در مساجد سنتی خراسان بود. محدوده پژوهش خراسان بزرگ (فارغ از مرز بندی های خراسان شمالی، خراسان رضوی و خراسان جنوبی) است، که چهار شهر قوچان، مشهد، سبزوار و طبس به عنوان نمونه موردی، تحلیل گشت. صحن این مساجد بر اساس تناسبات طول و عرض به سه الگو مستطیل شکل با کشیدگی در راستای قبله، مستطیل شکل عمود بر راستای قبله و مربع شکل تقسیم شد. به این ترتیب اثر هندسه صحن از حیث آسایش حرارتی به وقت نماز ظهر در فصل تابستان در چهار پهنه اقلیمی حاکم بررسی شد. آسایش حرارتی در فضای باز در منطقه محصور شده به صورت عددی با نرم افزار ENVI‐MET4 و بر مبنای شاخص PMV مورد تحلیل واقع گشت. نتایج پژوهش حاصل از آنالیزهای آسایش حرارتی تناسبات و فرم حیاط را در اقلیم کوهپایه های مرتفع مربع شکل، در اقلیم کوهپایه های کم ارتفاع مستطیل شکل هم راستا با قبله، در اقلیم دشتی، مستطیل شکل عمود بر راستای قبله و در اقلیم کویری مستطیل شکل هم راستا با قبله نشان داد.
سازبندی و سازشناسی در تعزیه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۵)
27 - 41
حوزههای تخصصی:
تعزیه از نمودهای بارز تجلی موسیقی سوگ در اجتماعات مذهبی ایران به شمار میرود که در پیوند با سنت به جایگاه مهم، فراگیر و تاثیرگذاری در هنر آیینی ایران دست یافته است.موسیقی، نظام بخش و جزء لاینفک هنر تعزیه است و به دو گونه سازی و آوازی در آن بروز و ظهور دارد. تحقیق حاضر به روش توصیفی-تحلیلی از طریق مطالعه کتابخانه ای و میدانی با استفاده از مستندات موجود و احصاءنظر صاحب نظران، در پی آنست که ضمن شناسایی و معرفی آثار متقابل تعزیه و موسیقی ایرانی بر یکدیگر، از دو منظر سازبندی و سازشناسی ابعاد موسیقایی این نمایش آیینی را مورد واکاوی، تحلیل و معرفی قرار دهد. از یافته های تحقیق چنین استنتاج گردید: موسیقی تعزیه که منبعث از موسیقی نواحی و دستگاهی ایران است،علاوه بر کمک به حفظ، اشاعه، ترویج و تبدیل آرام حرمت های موسیقی به حلیت ها، موجب شکل گیری موارد مهمی چون: ایجاد نیاز در مذهبیون برای فراگیری آواز، بکارگیری صدای پسران نابالغ بجای صدای زنان، تبادل محتوا با انواع گونه های موسیقی و نهایتا بسترسازی برای ابداع مرکب خوانی شده است. از سوی دیگر ویژگی های بارزی باعث شده بسیاری از سازها در سازبندی تعزیه مورداستفاده قرار نگیرند،این موارد شامل: لزوم داشتن حجم و شدت صوتی بالا، عدم نیاز به اعمال کوک، تطبیق تاریخی-مکانیسمی، قابلیت اجرا در حین دسته روی، عدم حرمت از نظر فقها، قابلیت قرینه سازی تاریخی و داشتن جنس صدای حزین یا رعب آور می باشد. در این مقاله دوگروه از سازهای بادی و کوبه ای مورداستفاده در سازبندی مرسوم تعزیه موردمعرفی و تشریح از منظر سازشناسی قرارگرفته است. از دیگر نتایج حاصله کارکردهای موسیقی سازی در تعزیه است که تحت عناوینی چون: تشریفات، تقویت حس حماسی، همراهی آواز، تشدید یا تلطیف دراماتیک، رابط و فضاساز، بسترساز رخدادهای آینده، نفس گیری شبیه خوانان، افزایش جذابیت صحنه، القای نظم زمانی، ایجادتنوع صوتی و ایجاد آمبیانس غالب، موردمعرفی و تشریح واقع شده اند.
اولویت بندی معیارهای تعاملات فرهنگی - اقتصادی ایرانیان با تأکید بر نقش دو سالانه های جهانی هنر و اقتصاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
214 - 238
حوزههای تخصصی:
این تحقیق، با هدف «اولویت بندی معیارهای تعاملات فرهنگی- اقتصادی ایرانیان با تأکید بر نقش دوسالانه های جهانی هنر و اقتصاد» تدوین شد. تعداد ده نفر از شهروندان شهر قوچان به روش گرندد تئوری و نمونه گیری هدفمند انتخاب گردید. ابزار جمع آوری داده ها به صورت مصاحبه نیمه ساختاریافته و ابزار سنجش نرم افزار آماری MAXQDA بود. در ابتدا مهم ترین معیارهای احترام و تأیید اجتماعی تعیین و سپس اولویت بندی گردید. در این رابطه، معیارهای اولویت دار احترام به ترتیب شامل «اخلاق، صداقت، پول، عدالت و تظاهر» و معیارهای تأیید اجتماعی به ترتیب شامل «خانواده، پول. پولدار خیر، صداقت، خیر بودن، اخلاق و احترام متقابل» بود. همچنین مقوله اصلی تحقیق با عنوان «احترام و تأیید اجتماعی، در راستای تامین منفعت فردی فارغ از آرمان های موجود» کشف گردید. در مدل نهایی، تعداد 406 کد باز، 88 مقوله (1) و 11 مقوله (2) و تعداد 6 مقوله (3) به عنوان شرایط احاطه کننده (علی، زمینه ای و مداخله، راهبردی، پیامدی و پدیده اصلی) پدیده اکتشافی به دست آمد. ارزیابی تحلیل نهایی نشان داد که فرهنگ شهروندان قوچانی در حد نیمه سنتی بوده و در حال گذار به جامعه مدرن می باشد و تاکنون معیارهای اصیل بومی، به عنوان اولویت های احترام و تأیید اجتماعی محسوب گردیده که بر تعاملات اجتماعی شهروندان اثرگذار است.اهداف پژوهش:اولویت بندی معیارهای احترام و تأیید اجتماعی در تعاملات فرهنگی- اقتصادی ایرانیان.شناسایی شرایط احاطه کننده احترام و تأیید اجتماعی مبتنی بر تعاملات فرهنگی- اقتصادی ایرانیان.سؤالات پژوهش:اولویت بندی معیارهای تأیید و احترام اجتماعی مبتنی بر تعاملات فرهنگی- اقتصادی ایرانیان کدام است؟چه شرایطی بر پدیده اکتشافی معیارهای تأیید و احترام در تعاملات فرهنگی- اقتصادی اثرگذار است؟
طراحی شهری در شهر ایرانی پیش از اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
39 - 52
حوزههای تخصصی:
در طرح یک شهر، از فرم و هندسه مطلوب تا چگونگی روابط اجتماعی بروز میابد. این نوشتار با تمرکز بر فرم شهرها شامل پیرامون، شبکه های دسترسی و چینش ساختمان ها، به دنبال آن است که دریابد شهرهای ایران باستان تا چه اندازه پیرو طرح از پیش آماده شده بوده اند؟ و این طرح ها بر چه موضوعاتی تمرکز داشته اند؟. بدین منظور با بکارگیری روشهای مطالعه تطبیقی و تفسیری تاریخی، متون تاریخی و نقشه های موجود در مطالعه ای مقایسه ای تحلیل شده اند. به موازات آن نظریات پژوهشگران معاصر برای درک تطبیق یا عدم تطبیق آن ها با شواهد و نقشه ها بررسی شد. نتیجه آن که، اهمیت تهیه نقشه قبل از احداث شهر در اندیشه ایرانیان باستان، نقش کالبد شهر در نمایش اعتقادات، ظهور هندسه راست گوشه در دوره ی هخامنشیان، عدم تناسب صفت دایره ای برای شهرهای اشکانی، تکرار شبکه شطرنجی در شهرهای ساسانی و دسته بندی کالبد شهرها با توجه به هندسی بودن یا نبودن آن ها در این پژوهش تشریح شده است
Comparative Comparison of Common Animal Motifs in the Sheikh Safi Al-Din Complex (Safavid Period) and the Shrine of Imam Reza (AS) (Qajar Period): An intertextual Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۳, Issue ۴ - Serial Number ۵۰, Autumn ۲۰۲۳
19 - 32
حوزههای تخصصی:
Decorative motifs have evolved significantly in the architecture of the Islamic era in terms of form, s tructure, aes thetic, and doctrinal principles and represent the beliefs of the people in that era. In this s tudy, an attempt has been made to provide a new possibility for a deeper analysis of common animal motifs in the Islamic periods of Safavid and Qajar with an intertextuality approach (with the help of logical reasoning and the Delphi method) to perceive decorative motifs. Therefore, the intertextuality relations between the motifs of the two his torical tombs of the Sheikh Safi al-Din Ardabili complex (Safavid period) and the holy shrine Imam Reza (AS) (Qajar period) were analyzed. According to the findings, the animal motifs identified with intertextual relations included peacock (11 cases), cow (2 cases), pheasant (16 cases), duck (1 case), and dragon (16 cases). In all the motifs of the buildings, the pretext type was of the exclusive type, and the hypertext type was of the transformation type. In addition, in peacock, pheasant, and dragon motifs, the larges t number of additional subs titution, subs titution, and subs titutional -ellipsis types were observed, respectively. It seems that in selected buildings of the Safavid and Qajar periods, the change in the colors of animal motifs is more evident than in other dimensions of intertextuality. This change has had an impact on the spiritual and mys tical content of the motifs, and somehow, in addition to the mys tical and spiritual content, attention to material aspects (increase in wealth and abundance of blessings) has been considered in the use of various colors.
هستی شناسی «واقعیت» در اندیشه بودریار و تطبیق آن با رئالیسم در هنر رسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
618 - 634
حوزههای تخصصی:
رسانه و به ویژه شبکه های اجتماعی در جهان امروز ازجمله حوزه های حائز اهمیت و تأثیرگذاری است که ذهن بسیاری از صاحبان اندیشه و متفکران را به خود مشغول کرده و توان فکری قابل توجهی را جهت فهم ابعاد و زوایای مختلف آن به خود اختصاص داده است. هدف این پژوهش ایجاد درکی فلسفی از مفهوم واقعیت در جهان امروز، خصوصاً در حوزه هنر رسانه بوده است. پژوهشگر با استناد به تحولات مفهوم واقعیت در پارادایم های فلسفی و بررسی نظرات متفکران هر دوره و به طور خاص ژان بودریار، هستی شناسی واقعیت را مورد تحقیق قرار داده است. نگارنده با استفاده از روش کتابخانه ای و تحلیل محتوای کیفی سعی داشته به تحولات مفهوم واقعیت، تحت تأثیر رسانه ها بپردازد. نتیجه این است؛ آنچه در رسانه به نمایش درمی آید، نه واقعیت را می پوشاند، نه آن را تحریف می کند و نه حتی دیگر آن را بازنمایی می نماید، بلکه واقعیت را تولید کرده و مفهوم نوینی از آن را به نمایش می گذارد. همان طورکه تکنولوژی ضریب نفوذ بالایی در عصر حاضر دارد، به نظر می رسد رسانه توانسته مفهوم واقعیت و دیگر مفاهیم بنیادین هستی را به طرز اغواکننده ای از نو ابداع کند و حیات جهانی نوینی را تداوم بخشیده و سیر حرکتی آن را به گونه ای که خود می خواهد، تضمین نماید.اهداف پژوهش:بررسی هستی شناسی «واقعیت» در اندیشه بودریار.انطباق و انعکاس مقوله «واقعیت» در رسانه های امروزی در اندیشه بودریار.سؤالات پژوهش:هستی شناسی «واقعیت» در اندیشه بودریار چگونه است؟مقوله «واقعیت» در رسانه های امروزی در اندیشه بودریار چگونه منعکس می شود؟
تحلیل کارایی عملکردی مدارس ایران براساس شاخص سازگاری فضا (نمونه موردی: مدرسه چهارباغ، دارالفنون، البرز و سلمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
706 - 728
حوزههای تخصصی:
هر محیط به طورکلی از منظر فیزیکی و متافیزیکی دارای سه جنبه عملکردی، فرمی و معنایی است. از آنجایی که بین انسان و محیط همواره کنش متقابل وجود دارد، پیکره بندی فضایی آن تأثیر مستقیمی بر ابعاد رفتاری کاربران دارد و به طور کلی منعکس کننده میزان رضایت افراد است. لذا چنین به نظر می رسد که مطلوبیت یک فضا تا حد زیادی تابع عملکردهای مختلفی است که در آن اتفاق می افتد که این موضوع در علم نحو فضا تحت عنوان کارایی عملکردی فضا شناخته می شود؛ به همین منظور، پژوهش حاضر با انتخاب چهار مدرسه تحولات کارایی عملکردی را همگام با تحولات ساختاری فضایی آن ها مورد بررسی قرار داده است سازگاری عملکردی فضا در قالب چهار شاخص؛ نظارت فضایی، سلسله مراتب انواع حوزه های نفوذ، کیفیت همسایگی فعالیت ها، بررسی مفهوم تمایز عملکردی فضاها مورد سنجش قرار گرفته و تأثیر هرکدام از شاخص های مذکور بر کارایی عملکردی مدارس موردنظر تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد که در مدارس سنتی، به دلیل استقرار حیاط در مرکز بنا و چینش حجره ها اطراف آن، افزایش یکپارچگی و نظارت و ارتباط فضایی را ایجاد کرده و نیز امکان پیکره بندی فضایی در قالب یک نظام سلسله مراتبی را برای مدرسه فراهم آورده است این درحالیست که در مدارس نوین و معاصر یکپارچگی فضایی میان فضاهای مدرسه و دسترسی فیزیکی فضاها به حیاط کاملاً محدود شده که این امر زمینه حذف عملکردی حیاط از نظام فضایی مدرسه و تبدیل آن به یک فضایی صرفاً برای رسیدن به بنا را ایجاد کرده و راهرو بالاترین نقش را در ساماندهی دسترسی ها ایفا می کند و به عنصر اتصال دهنده فضاها تبدیل شده است.اهداف پژوهش:تحلیل کارایی عملکردی مدارس سنتی ایران براساس شاخص سازگاری فضا.بررسی شاخص سازگاری فضا در مدارس چهارباغ، دارالفنون، البرز و سلمان.سؤالات پژوهش:تحولات ساختار فضایی در مدارس سنتی چه تأثیراتی بر کیفیت عملکرد فضاها داشته است؟تحولات ساختاری فضا چه نقشی در کارایی عملکردی فضاهای مدارس سنتی داشته است؟
خوانش بینامتنی نقاشی پشت شیشه و نگارگری دوره صفوی
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸
33 - 42
حوزههای تخصصی:
هنر نقاشی پشت شیشه به عنوان هنری تزیینی پس از رواج یافتن در کشورهای اروپایی به کشورهای آسیایی نیز سوق یافت و در دوره صفویه وارد ایران شد. هنرمندان ایرانی، توانایی خاصی در این هنر یافته و همچون نگارگری رنگ وبوی بومی بدان بخشیده و رواج دادند. نگارگری ایران نیز در دوره صفویه با شکل گیری مکاتب مختلف هنری، هم زمان با تحولات سیاسی و اجتماعی آن دوره رونق داشت. علیرغم تقارب زمانی، تأثیر و تأثرات نقاشی پشت شیشه و نگارگری دوره صفوی مورد مطالعه قرار نگرفته، درحالی که بررسی آن و به طورکلی رابطه بین متون تصویری مختلف با رویکرد بینامتنیت می تواند در تبیین بهتر این روابط راهگشا باشد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی روابط بینامتنی در آثار هنری مذکور دوره صفویه بر مبنای نظریه ریفاتر درصدد پاسخ به این پرسش اصلی که چه رابطه بینامتنی مابین هنر نقاشی پشت شیشه و نگارگری دوره صفوی وجود دارد؟ برآمده است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی بوده و اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی گردآوری شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که با توجه به نظر ریفاتر و نقش اصلی مخاطب در خوانش متن، بین نقاشی پشت شیشه و نگارگری دوره صفوی بینامتنیت احتمالی برقرار است و نقاشی پشت شیشه این دوره ضمن حفظ ویژگی های منحصربه فرد خود تأثیر متون تصویری دیگر را نمایان می سازد.
کنش و واکنش متقابل سیستم فرمال و سبکی به منظور تبیین اهمیت زمان به مثابه مرگ و زندگی در فیلم بدو لولا بدو (1998)
حوزههای تخصصی:
تحلیل راهبردی تأثیر بیلبوردهای تبلیغاتی بر منظر شهری منطقه یک شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
45 - 64
حوزههای تخصصی:
بیلبوردهای تبلیغاتی بر کیفیت منظر شهری تأثیر چشمگیری دارند که درصورت عدم پیروی از ض وابط و استانداردهای ملی موجود، زائل شدن منظر و بافت شهری را ممکن می سازد. در پژوهش حاضر سعی شده است با مطالعه استانداردهای موجود، مشاهدات میدانی، مصاحبه و با تکنیک های تحلیلی راهبردی سوآت، راهبردهای تدافعی، محافظه کارانه، رقابتی و تهاجمی، مؤلفه های مؤثر در بیلبوردهای تبلیغاتی و تأثیر آن بر منظر شهری منطقه یک شیراز شناسایی شود تا بتوان در راستای بهبود منظر شهری و بهینه سازی تبلیغات بیلبوردهای منطقه یک، راهبرد بهینه ای به کار بست. پرسش پژوهش این است که نقاط قوت و ضعف مرتبط با بیلبوردهای تبلیغاتی و فرصت ها و تهدیدهای عوامل منطقه ای و شهری منطقه یک شیراز منطبق با استانداردهای موجود چیست؟ یافته ها نشان داد به منظور بهینه سازی تبلیغات بیلبوردهای منطقه یک شیراز درجهت بهبود منظر شهری، به راهبردهای محافظه کارانه ای نیاز است. به کارگیری بیشتر از نقاط قوت در تبلیغات بیلبورد و رفع تهدیدهای احتمالی، می تواند راهبرد بهینه ای برای ارتقاء کیفیت منظر شهری و بهبود کیفیت بیلبوردهای تبلیغاتی این منطقه باشد. مطالعات نشان داد مؤلفه های زیبایی شناختی، عملکردی، فنی، فضایی، پایداری اجتماعی، ایمنی و کالبدی در اثربخشی بیلبوردهای تبلیغاتی بر منظر شهری نقش بسزایی دارند. نتایج به دست آمده از تحلیل راهبردی سوآت حاکی از آن است که مؤلفه های فنی بیلبوردهای تبلیغاتی، بالاترین اثربخشی را داشته است. مؤلفه های پایداری و برخی مؤلفه های فضایی فرهنگی در اثرگذاری بیلبوردها بر منظر شهری منطقه یک شیراز تهدیدهایی به شمار می آیند. مؤلفه های فنی، زیبایی شناسی، عملکردی و فرهنگی در بهینه سازی منظر شهری به واسطه بیلبوردها اهمیت والایی دارند. از لحاظ رعایت اصول فنی و علی رغم رعایت بیشتر استانداردها و ضوابط، به دلیل نصب در مکان نامناسب نظیر سمت چپ مسیر، پیاده رو یا در مثلث دید، عدم رعایت استاندارد مشخصات فیزیکی، مانند ابعاد کالبدی تبلیغاتی یا فاصله از کف و... مطلوبیت بصری را ندارند و لازم است ضوابط عام کمّی و کیفی تدوین گردد.
ساختار معماری و دوره بندی تاریخی کالبدی مسجد جامع کبیر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسجد جامع کبیر تبریز از بناهای با ارزش معماری ایران است و مدت زیادی در طول تاریخ محل اعلان های رسمی وقایع و فتاوی مهم حکومت های بزرگی ایلخانان، ترکمانان، صفویان و قاجاریان بوده است؛ مطابق نوشته های تاریخی، شکل گیری این اثر ارزشمند به صدر اسلام برمی گردد، ولی بطور دقیق برای این ادعا، منابع دست اول وجود ندارد و به دلیل زلزله های شدید در طول حیات آن، تغییرات حکومتی و تغییر بانی مسجد، تغییرات زیادی در کالبد معماری مسجد رخ داده است. علیرغم اهمیت زیاد این مسجد پژوهش های جامع اندکی درمورد تحولات کالبدی آن انجام یافته است و این تحولات به صورت دقیق مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف پژوهش حاضر مطالعه جامع، بررسی اسناد و مدارک موجود برای دسته بندی تحولات و ارائه تصویری در باب تغییر و تحولات می باشد. روش تحقیق بکار گرفته شده توصیفی-تحلیلی و تحلیل محتوی اسناد و متون تاریخی و بازدید های میدانی و مطالعات گزارش های باستان شناسی می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد که بخاطر مسائل مختلف و عمدتا زلزله، شکل مسجد از شبستانی در صدراسلام به تک گنبدی در دوره سلجوقی، دو گنبدی دروه تیموری و ترکمانی و در نهایت بصورت شبستانی در دوره قاجاری دچار تغییرات اساسی شده است.
واکاوی مؤلفه ها و معیارهای مؤثر بر کیفیت زندگی روزانه در فضاهای شهری با تاکید بر حضور خلاقیت های هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
145 - 168
حوزههای تخصصی:
شهر مدرن امروزی علی رغم داعیه بهره مندی از دانش و تکنیک های نوین در برنامه ریزی و مدیریت چالش های پیشِ روی خود، با بحران جدی معنا مواجه است. شهری با فضاهای همگانی کسالت بار و بدون تشخص که با تکرار هر روزه فعالیت های تحمیل شده از سوی قدرت انتظام بخش، در دام «روزمرگی» افتاده است. این مقاله با پذیرش این وضعیت به عنوان ویژگی ذاتی فضاهای شهری، در پی یافتن راهی برای عبور از این روزمرگی نهادینه شده در شهروند مدرن و بازگرداندن معنا به تجربه زیسته او در مواجهه با شهر فضای شهری است. از این رو، در راستای دست یابی به گزینه ای بدیل، به ساحتی به نام «زندگی روزانه» می پردازد. زندگی روزانه وضعیتی است که در ساختار تریالکتیک تولید اجتماعی فضا، در ارتباط با فضای بازنمایی (فضای زیسته) است. فضایی که با آمیزه زمان مکان در ارتباط است و بستری مهیا برای حضور کنش مند فرد و بروز مقاومت او در برابر قواعد تحمیل شده از سوی قدرت حاکم به شمار می آید. از این رو به نظر می رسد ارتقاء کیفیت زندگی روزانه راه کار مناسبی برای بازگرداندن معنا به فضاهای شهری و مقابله با رومزگی تنیده شده در بافت آن ها است. به همین منظور، پژوهش حاضر پس از بررسی بنیان های نظری پژوهش که مبتنی بر نظریه تولید اجتماعی فضا است، با روش مطالعات کتابخانه ای و تحلیل اسنادی، به واکاوی پیشینه پژوهش و نمونه های موجود پرداخته است. بر پایه این مطالعات، هشت عامل اصلی «نوع و ترکیب ضرب آهنگ ها»، «تکثرگرایی اجتماعی و مشارکت پذیری»، «رواداری سیاسی و مطالبات اجتماعی»، «نمادپردازی های آیینی و پدیده چندفرهنگی»، «حضور خلاقیت های هنری»، «سازگاری محیطی»، «مطلوبیت و انعطاف پذیری فضایی» و «خاطره انگیزی و حس مکان» به عنوان مؤلفه های مؤثر بر کیفیت زندگی روزانه در فضای شهری استنتاج شده است.اهداف پژوهش:تبیین اثرات متقابل چندضرب آهنگی (چرخه ای خطی) بر کیفیت زندگی روزانه در فضاهای شهری.واکاوی نقش فرهنگ محلی در اثرات چندضرب آهنگی (چرخه ای خطی) بر کیفیت زندگی روزانه در فضاهای شهری.سؤالات پژوهش:چه مؤلفه ها، معیارها و شاخص هایی بر کیفیت زندگی روزانه استفاده کنندگان از فضای شهری مؤثر است؟فرهنگ محلی به چه میزان در اثرگذاری چندضرب آهنگی (چرخه ای خطی) بر کیفیت زندگی روزانه در فضاهای شهری نقش آفرینی می کند؟
نقش فرهنگ زیارت در توسعه معارف و آموزه های تشیع با تاکید بر آثار معماری صفوی حرم مطهر امام رضا (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
477 - 490
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ «زیارت» به عنوان یکی از مؤلفه های فرهنگی – مذهبی در توسعه و تبیین آموزه های دینی اثرگذار بوده است. این سنت در جهان اسلام تا پیش از روی کار آمدن عباسیان پیوسته رواج داشته است. اما از دوره دوم خلافت عباسی هم زمان با پیدایش فرقه های مختلف مذهبی این مسئله ازجمله موضوعات چالش برانگیز برخی فرقه ها و حاکمان سنی مذهب؛ به ویژه در تقابل با شیعیان گردید. پژوهش پیش رو، درصدد بررسی و تحلیل نقش فرهنگ زیارت در عصر صفوی است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی–تحلیلی است که براساس اسناد و منابع تاریخی به تجزیه وتحلیل داده های تاریخی می پردازد. ازجمله دستاوردهای فرهنگی حکومت صفوی احیای این سنت به عنوان یکی از مهم ترین شعائر مذهبی شیعه در جامعه ایران بوده است؛ به نظر می رسد زیارت مقابر اهل بیت (ع) نقش به سزایی در تبیین و توسعه معارف مکتب شیعه در ایران داشته است. ازجمله دستاوردهای این پژوهش می توان به گسترش مذهب شیعه، ایجاد مراکز علمی- مذهبی و شکل گیری دولت های شیعی در ایران اشاره کرد. بخشی از این اقدامات را می توان در معماری حرم مطهری رضوی و آثار برجای مانده از معماری صفوی در این مجموعه مشاهده کرد.اهداف پژوهش:تحلیل نقش دولت صفوی در گسترش علوم و معارف تشیع در ایران و معماری حرم رضوی.تحلیل نقش دولت صفوی در توسعه آداب و رسوم مذهبی شیعه در ایران.سؤالات پژوهش:نقش دولت صفوی در گسترش علوم و معارف شیعه در ایران و معماری حرم مطهر رضوی چیست؟نقش دولت صفویه در توسعه آداب و رسوم مذهبی شیعه در ایران چگونه بوده است؟
بررسی و تبیین الگوی راهبردی تحقق برند شهر اسلامی- ایرانی در نظام شهرسازی ایران
حوزههای تخصصی:
رهیافت برندسازی شهری بنا به دلایلی همچون عدم انتقال صحیح مبانی و تجربیات نظری و فقدان یک الگوی راهبردی برندسازی شهری منطبق بر ساختار، ماهیت و محتوای شهرهای ایران، کمتر در راهبردهای کلان مدیران مورد توجه بوده است. در تحقیق پیشِ رو، به روش توصیفی-تحلیلی و با اهداف کاربردی، با مطالعه اسنادی و کتابخانه ای، تجربیات برندهای شهری و در نهایت کاوش در محتوا و اجزاء هویتیِ شهرهای ایرانی، سعی در تبیین مؤلفه های مؤثر در ظرفیت های برندسازی شهر اسلامی- ایرانی و نیز تبیین ساختار الگوی راهبردی برندسازی شهر اسلامی- ایرانی نموده ایم. نتایج این مطالعات نشان از این مهم داشت که رهیافت برندسازی شهر اسلامی- ایرانی، عَملی فرایندی است و نه برایندی. به عبارتی دیگر برندسازی شهری و به تبع آن برندسازی شهر اسلامی- ایرانی شامل چرخه ای از مراحل "برنامه ریزی"، "اجرا"، "ارزیابی" و "اصلاح" است و دارای زمینه پارادایم راهبردی و مشارکتی است که روند تحقق آن را در چهار بازه زمانی تولد برند، بلوغ برند، نفوذ برند و تثبیت برند شهر اسلامی- ایرانی ممکن می سازد. درنهایت، الگوی پیشنهادی برندسازی شهر اسلامی- ایرانی در بستر پارادایم های راهبردی و مشارکتی، می تواند به عنوان تجلّیِ مسیر توسعه آتی شهر در بردارنده چشم اندازها، راهبردها، سیاست ها و انواع اقدامات مورد نیاز شهر اسلامی- ایرانی باشد.
باز اندیشی مفهوم قدرت از دیدگاه فوکو در نگاره های جامع التواریخِ رشیدالدین فضل الله همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حاکمان ایلخانی به دلیل حضور همراه با جبر در ایران، نیازمند مشروعیت بخشی به خود با هر ابزار ممکن بوده اند. اثبات قدرت و توانایی بالقوه این قوم و حاکمان منتخب آن ها در کشورداری و جنگاوری یکی از وجوه این مشروعیت بوده است؛ بنابراین در این دوره مشروعیت براساس منشأ قدرت شکل می گیرد و «قدرت» در مرکز توجه کتب تاریخی و شاهنامه ها نمایان می شود. بر این اساس نگارش و مصورسازی کتاب های تاریخی به ابزاری برای مشروعیت طلبی مغولان تبدیل می گردد. یکی از این کتب، کتاب جامع التواریخ اثر شیخ فضل الله همدانی است که به عنوان موردمطالعه با رویکرد گفتمانی و با شیوه ی تحلیل گفتمان میشل فوکو بررسی شده است. فوکو علاوه بر قدرت، از طریق اعمال قدرت که از آن به استفاده از زور تعبیر می کند، به اعمال قدرت از طریق کسب مقبولیت نیز اعتقاد دارد. این پژوهش در نظر دارد با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی و استفاده از شیوه ی مطالعه ی کتابخانه ای به این سؤال اصلی پاسخ دهد؛ قدرت و گفتمان حاکمان ایلخانی در نگاره های جامع-التواریخ چگونه نمود پیدا کرده است؟ در این نوشتار قصد داریم با تحلیل نگاره های جامع التواریخ، بازتاب گفتمان قدرت و مقبولیت ایلخانان را در این نگاره ها بررسی کنیم. از طریق انجام این پژوهش می توان چگونگی بهره گیری از هنر برای مشروعیت طلبی توسط حاکمان ایلخانی را بر اساس نظریه ی قدرت و گفتمان فوکو به دست آورد و پی برد که در این دوره تاریخ و هنر به عنوان ابزاری برای نمایش قدرت و مشروعیت طلبی در گفتمان سیاسی به کاررفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که نمایش قدرت حاکمان مغول که با استفاده از اِلمان های قدرت در نگاره های جامع التواریخ به کاررفته است در راستای مسائل سیاسی و برای مشروعیت طلبی بوده است. حاکمان ایلخانی با بهره گیری از تسامح مذهبی و پذیرش دین، فرهنگ و هنر قوم مغلوب، سعی در موجه نشان دادن حاکمیت خود داشته اند.
مطالعه تطبیقی شخصیت پردازی در قالی ها و نگاره های مکتب تبریز دوم با موضوع شکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوره صفویه، کتاب های بسیاری توسط بهترین نگارگران زمان در کارگاه های سلطنتی برای شاهان صفوی مصور شده است. از طرف دیگر، علاقه پادشاهان صفوی به هنر ایران موجب برپایی کارگاه های درباری بافت قالی تحت نظر خودشان گردیده است. قالی های شکارگاه و نگاره های با مضمون شکار از دوره صفوی گروه مهمی از این آثار هستند که انسان از مهم ترین تصاویر آن ها است. هدف تحقیق حاضر شناخت نسبت های میان تصاویر انسانی در قالی های شکارگاه و نگاره های با مضمون شکار در مکتب تبریز دوم است. بر این اساس، سوال اصلی مقاله این است که چه تناسب تصویری و شخصیت شناختی میان تصاویر انسانیِ قالی های شکارگاه و نگارگری های با مضمون شکار وجود دارد. این تناسب بصری و شخصیت شناسی در راستای سنجش دو فرضیه در مورد شکل گیری طرح شکارگاه در فرش ایران و نحوه شکل گیری جریان طراحی در فرش طرح می شود. برای رسیدن به اهداف پژوهش، از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و از روش تحلیل تطبیقی استفاده شده است. همچنین اطلاعات مورد نیاز از طریق منابع کتابخانه ای و اینترنتی جمع آوری شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهند از نظر بصری، بین تصاویر انسانی به کار رفته در آثار ذکر شده در دوره صفوی شباهت های نزدیکی وجود دارد که می توان دلیل آن را تأثیر نگارگری بر طرح و نقش قالی در نظر گرفت. این نتیجه بر این دستاورد تأکید می کند که نگارگران عصر صفوی در طراحی قالی های این دوره مشارکت داشته اند و این تأثیرگذاری را می توان حاصل این امر در نظر گرفت. علاوه بر شباهت بصری، از نظر شخصیت شناختی، پنج شخصیت انسانی از جمله شکارچی، قورچی، نوازنده، ملازم و تماشاگر در آثار مورد نظر تشخیص داده شد که سه شخصیت یعنی، شکارچی، تماشاگر و ملازم به صورت مشترک در قالی و نگارگری حضور دارند.