فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۴٬۴۱۴ مورد.
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۱
59 - 89
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفه های رهبری تحول گرا براساس سیره حضرت ابراهیم (ع) در قرآن کریم با ملاحظاتی درحوزه تعلیم وتربیت است. برای انجام دادن تحقیق از روش کیفی ازنوع تحلیل متن استفاده شده و منبع داده ها قرآن کریم و متون تخصصی مدیریتی و اسلامی بوده است. در بخش اول مقاله، منابع تخصصی مدیریتی، مبانی نظری و پیشینه پژوهش درحوزه رهبری تحول گرا بررسی شده و در بخش دوم، درراستای شناسایی مؤلفه های رهبری تحول گرا در سیره حضرت ابراهیم (ع)، بررسی آیات و روایات مرتبط با سیره آن حضرت در کتب تفسیری و روایی صورت گرفته است. برمبنای یافته های تحقیق، مؤلفه های رهبری تحول گرا را می توان به سه حیطه اصلی تقسیم کرد: نخست، ویژگی های عامل تحول (شامل صداقت، بیان محبت آمیز و محترمانه همراه با قاطعیت، علم و آگاهی، و شجاعت و شهامت)؛ دوم، عوامل پیش برنده فرایند تحول (مشتمل بر شروع درسطح فردی و از نزدیکان، توجه دادن افراد به سود و زیان شخصی، شناسایی تهدیدها و خطرات، بیان حجت و دلیل محکم، مهارت چرخش استدلالی، رجوع دادن به فطرت و عقل، استفاده از روش همراهی با مخاطب برای ترغیب او به تفکر، استفاده از روش گام به گام، برائت از عقیده و نه از صاحب عقیده، و بهره گیری از ادبیات پرسشی)؛ سوم، عوامل بازدارنده فرایند تحول (شامل ترس از تضعیف منافع و قدرت، تعصبات نابجا، جهل و توهم آسیب دیدن براثر تحول)؛ درنتیجه، رهبران آموزشی در سطحی پایین تر، همانند پیامبران، رسالتی خطیر درحوزه اصلاح و هدایت جامعه و ایجاد تحول در آن دارند. لازمه رخ دادن تحول درحوزه تعلیم وتربیت، وجود رهبران آموزشیِ تحول آفرین است که علاوه بر داشتن برخی ویژگی ها، به عوامل پیش برنده و بازدارنده توجه کنند و آن ها را در برنامه های تربیتی خود به کار بندند.
نقش تربیتی مدارا در تحکیم نظام خانواده از منظر صحیفه سجادیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفق و مدارا یکی از عناصر مهم وکلیدی در تمدن سازی و نهادهای اجتماعی، بویژه در نظام خانواده است. ازطرفی صحیفه سجادیه، به عنوان یکی ازمستندترین منابع اسلامی است که به طور مشخص به مساله خانواده پرداخته، و مرجع معتبر برای استخراج مولفه های اخلاقی و تربیتی در این حوزه محسوب می شود. هدف از این پژوهش استخراج نظرامام سجادعلیه السلام در صحیفه سجادیه در خصوص رفق و مدارا در تحکیم خانواده است. روش تحقیق این پژوهش، توصیفی- تحلیلی بوده و از منابع کتابخانه ای برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان دادکه، مدارا به عنوان یک مولفه کارآمد، همواره مورد تاکید امام سجادعلیه السلام در صحیفه سجادیه بوده که شامل، مدارای خدا با بندگان ومدارای انسان با اعضای خانواده بویژه ارحام و خویشاوندان ، پدر و مادر، فرزندان و همسر می گردد. همچنین، تبیین راهکارهای پیشنهادی از جمله ترویج عفو وگذشت، ترجیح رحمت بر نقمت و پرورش حس فضیلت جویی، می تواند به حل مشکلات انبوه نهاد خانواده در دنیای امروز کمک شایانی نموده و از معضلاتی همچون اختلافات، طلاق عاطفی و جدایی و مشکلات ناشی از آن پیشگیری نماید.
کنترل بی تابی در شرایط بحرانی: روشی برای رشد صبر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
47 - 69
حوزههای تخصصی:
در زمان بروز بحران، صبر و تحمل موجب سلامت روانی می شود. نداشتن بی تابی و جزع به اندازه ای در «صبر» اهمیت دارد که در برخی موارد صبر به عنوان مهار مستمر نفس از بی تابی و پرهیز از جزع تعریف شده است. عدم کنترل بی تابی عوارض متعدد جسمی و روانی به دنبال دارد. بر این اساس در مقاله حاضر بی تابی در شرایط بحرانی و روش های کنترل آن مورد بررسی قرار گرفته است. تحقیق از نوع کیفی (تحلیلی) است که به روش مروری انجام شد که ترکیبی از روش مرور سیستماتیک، تحلیل محتوا و مرور ادبیات است. جامعه آماری منابع نظریه ها، دیدگاه ها و پژوهش های انجام شده در زمینه موضوع بود که با واژه های کلیدی: بی تابی، بی قراری، جزع، فزع، بی صبری، ناآرامی مورد جستجو قرار گرفتند. عمده منابع مورد استفاده، کتب در حوزه منابع اسلامی و مقالات علمی مربوط به این موضوع بود. همچنین و به ویژه از قرآن، احادیث و روایات استفاده شد. نتایج تحقیق در قالب ماهیت بی تابی، علل بی تابی، انواع بی تابی، نشانه ها و نمودهای بی تابی، کارکرد بی تابی، آسیب ها و پیامدهای بی تابی، شیوه های بازداری از بی تابی و پیامدهای بازداری آورده شده است. شیوه های بازداری از بی تابی در چهار بخش: پذیرش، تسکین بخشی، حمایت و مبادرت به عمل آمده است. بنابراین می توان گفت که بی تابی در بحران موجب آسیب، و کنترل آن موجب افزایش خودآگاهی، خودکنترلی و رشد عقل می شود. براین اساس یادگیری روش ها و مهارت های کنترل آن بخشی از فرایند صبر و رشد پس از ضربه است.
کاوش الگوی تربیت مدنی از دیدگاه ابونصرفارابی: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
71 - 88
حوزههای تخصصی:
تربیت مدنی به عنوان یکی از کارکردهای مهم تعلیم و تربیت شناخته می شود، که لزوم آموزش و فراگیری آن مستلزم وجود الگوی تربیت مدنی است. یکی از نظریه های مهم در رابطه با تربیت مدنی مربوط به فارابی که فیلسوف ایرانی−اسلامی است. هدف پژوهش حاضر کاوش الگوی تربیت مدنی از دیدگاه فارابی می باشد. رویکرد پژوهش مطالعه کیفی و روش تحلیل محتوا است. کلیه منابع ترجمه شده ی دست اول و دوم مربوط به فارابی که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک در دسترس انتخاب شده بودند، مورد کاوش قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل نتایج پژوهش از روش تحلیل مضمون بهره گرفته شد. یافته های حاصل از تحلیل مضمون در قالب 50 مقوله، 34 مضمون پایه، 7 مضمون سازمان دهنده و 4 مضمون فراگیر سازماندهی شد. نتایج پژوهش حاکی از این امر بود که بایستی موضوع تربیت مدنی و ابعاد آن که متناسب با فرهنگ و ارزش های جامعه است را وارد سیستم آموزشی نمود. همچنین این پژوهش به معرفی برخی روش های تعلیم مدنی فعال و مشارکتی و نحوه کاربرد آنها از دیدگاه فارابی پرداخته است.
بررسی ضرورت ارائه دروس معارف اسلامی در مقطع کارشناسی دانشگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، بررسی ضرورت ارائه دروس معارف اسلامی در مقطع کارشناسی می باشد. یکی از عناصر اصلی برنامه ریزی درسی، تبیین منطق و ضرورت هر درسی می باشد. این مقاله ضمن بررسی ضرورت های ارائه دروس معارف اسلامی با رویکرد کیفی و روش توصیفی، طی مصاحبه نیمه باز با 34 نفر از اساتید معارف و 32 نفر از دانشجویان، به نتایج زیر دست یافت. اساتید معارف و دانشجویان در موارد زیر در خصوص ضرورت ارائه دروس معارف هم نظر هستند: 1- معرفت افزایی، آموزش و استحکام بنیادهای فکری و اعتقادی. 2- آموزش ارتقاء سبک و سطح زندگی برتر. 3- ارتباط با اساتید معارف و عالمان دینی و الگو گیری از آنان. دو مقوله بعدی فقط مد نظر اساتید معارف بود. 1-ضرورت هماهنگ بودن با نظام آموزشی جهانی. 2- پیاده سازی اسناد بالا دستی و اسلامی سازی دانشگاه ها. پیشنهاد: نهاد و گروه معارف، جمعی را مرکب از نمایندگان نهاد، گروه معارف، دانشجویان و یکی از اساتید مرتبط با موضوع؛ تحت نظارت متخصص برنامه ریزی درسی تشکیل داده و دروس معارف را مورد بازنگری و برنامه ریزی مجدد بر مبنای یافته های پژوهش قرار دهند.
بررسی تأثیر بازنمایی تمثیلات تربیتی قرآن کریم بر درک بازنمایی های مفهوم «عمل» با تکیه بر تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمثیلات قرآنی یکی از شاخصه های بیان قرآنی است که تاکنون پژوهشگران با پرداختن به نکات ظریف ادبی وبلاغی، روش انتقال مفاهیم، جنبه های زیبا شناختی و پدیدارشناختی وجلوه های تربیتی آنها، ابعاد مختلفی از این روش تبیینی را استخراج نموده اند. این در حالی استکه دریک نگاه و زمینه کل نگر می توان به وجود «ارتباط» معناداری بین این تمثیلات دست یافت به نحوی که این ارتباط، موجب توسعه معانی هریک از تمثیلات در شبکه ارتباطی آنها خواهد شد. پژوهش حاضر با مبنا قراردادن بازنمایی تمثیلات قرآنی ذیل مفهوم «عمل» در پی دستیابی به شبکه مفهومی در اینگونه تمثیلات می باشد. برای بررسی تغییرات بازنمایی این تمثیلات، روش تحلیل نشانه شناسی که بیشتر به عنوان رویکردی که به تحلیل های متنی می پردازد ، مورد استفاده قرار گرفته است. از ویژگی های این روش توجه به تحلیل های ساختاری است. این نوع تحلیل ها شامل تشخیص اجزاء تشکیل دهنده یک نظام نشانه شناختی مانند یک متن و تعیین روابط ساختاری میان آنهاست. در پژوهش حاضر مشخص گردید تمثیلات مورد مطالعه درتغییربازنمایی خود نشانه هایی از رشد و گسترش آثار عمل، در ابعاد مختلف و درسطوح متفاوت، در دو بخش مثبت و منفی، با طرح واره هایی از تثبیت، انسجام، ساختار، احاطه و اساس، بصورت تقابلی در تصویرهای مختلف بازنمایی نموده اند.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی آموزشیِ ارزش آفرین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۱
141 - 168
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، طراحی و اعتبارسنجی الگوی آموزشی ارزش آفرین صورت گرفته و بدین منظور، داده های موردنیاز در دو بخش کیفی (براساس تحلیل مضمون) و کمّی (برپایه روش پیمایشی) گردآوری شده است. جامعه آماری در بخش کیفی، شامل متون و پژوهش های مرتبط و در بخش مصاحبه، مشتمل بر هجده نفر از معلمان متخصص با تحصیلات عالی بوده است که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند (گلوله برفی) انتخاب شدند. در بخش کمّی نیز جامعه آماری، تمام معلمان مدارس ابتدایی شهرستان صحنه به تعداد 250 نفر را شامل می شده است که ازمیان آن ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفیِ طبقه ای، 150 نفر به منظور تکمیل پرسشنامه ها انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمّی، پرسشنامه محقق ساخته بسته پاسخ با 66 گویه مستخرج از مصاحبه بوده است. برای تجزیه و تحلیل و طبقه بندی داده ها در بخش کیفی، از روش تحلیل مضمون استفاده شده است؛ سپس در بخش کمّی با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی در نرم افزار AMOS داده ها تحلیل شده اند. یافته ها نشان می دهد الگوی آموزش ارزش آفرین، هفت بُعد (اهداف، مربّی، متربی، محتوا، برنامه درسی، یاددهی- یادگیری و ارزشیابی) و 26 مؤلفه دارد و از برازش مناسبی برخوردار است. نتیجه کلی به دست آمده از پژوهش، آن است که تحول در نظام آموزش وپرورش ضرورتی اجتناب ناپذیر دارد و در این حوزه باید بر آموزش دهی ارزش ها تأکید شود؛ لذا بهتر است این مدل یاددهی- یادگیری در مدارس اجرا شود تا شکاف ایجادشده بین درک دانش آموزان و معلمان از ارزش های اسلامی کاهش یابد.
فراتحلیل کمّی نتایج پژوهش های پیرامون دروس معارف اسلامی دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، فراتحلیل کمی پژوهش ها پیرامون دروس معارف اسلامی دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی کشور بود. روش: رویکرد پژوهش کمی و روش پژوهش فراتحلیل بود. جامعه آماری کلیه پژوهشهای انجام شده پیرامون دروس معارف اسلامی در بازه زمانی 1392تا 1399بود.نمونه آماری کلیه پژوهش هایی بودند که واجد شرایط مفروضات فراتحلیل کمی بودند.ابزار اندازه گیری چک لیست سنجش معیارهای مقالات واجد شرایط جهت فراتحلیل بود.برای تعیین اعتبار ابزار، چک لیست در اختیار سه نفر از متخصصان سنجش و اندازه گیری که سابقه حداقل یک پزوهش فرا تحلیل را داشتند،قرار گرفت و روایی ابزار مورد تأیید قرار گرفت. برای تحلیل سؤالات از آزمون ناهمگونی مطالعات، شاخص g هگز و مدل ثابت و تصادفی استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار CMA 3 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: بر اساس نتایج آزمون ناهمگونی مطالعات، فرض صفر ناهمگونی مطالعات تایید گردید. همچنین مقدار شاخص I2 نشان دهنده اثر ناهمگونی مطالعات بر 97/33درصد از تغییرات کل بود. اندازه اثر و Z محاسبه شده برای 15 متغیر از 22 متغیر در سطح آلفا 05/0 معنادار بود. بیشترین اندازه اثر بر اساس شاخص g هگز مربوط به متغیر نگرش دینی دانشجویان ، با اندازه اثر 488/1 و پس از آن مربوط به متغیر استاد با اندازه اثر 450/1 و پس از آن ارتباط متقابل استاد دانشجو با اندازه اثر 215/1بود. اندازه اثر کلی برای همه مطالعات در مدل ثابت و تصادفی در سطح متوسط بود که بیانگر ارتباط متغیرها با اثربخشی دروس معارف بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، سه عامل نگرش دینی، استاد و ارتباط متقابل استاد و دانشجو بیشترین اندازه اثر را در اثربخشی این دروس دارا بودند.لذا بر اساس نتایج فراتحلیل و با تمسک بر عوامل شناسائی شده مرتبط با اثربخشی برنامه درسی دروس معارف اسلامی،ضرورت باز اندیشی و تحول دربرنامه درسی دروس معارف اسلامی باید همواره یکی از دغدغه های اصلی سیاست گذاران و طراحان برنامه درسی معارف اسلامی باشد.
طراحی و تبیین مدل رهبری اخلاقی با رویکرد مسئولیت پذیری اجتماعی: مورد مطالعه کارکنان دبیرستان های مناطق هفت گانه شهرستان مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش طراحی و تبیین مدل رهبری اخلاقی با رویکرد مسئولیت پذیری اجتماعی کارکنان دبیرستانهای مناطق هفت گانه مشهد بود. پژوهش از نوع توسعه ای –کاربردی وآمیخته بود. ابتدا با تکنیک دلفی نظرات24 نفر از خبرگان مدیریت آموزشی و مدیران باتجربه مناطق هفت گانه مشهد گردآوری شد. سپس پرسشنامه تحقیق براساس ابعاد و مؤلفه های بدست آمده ، طراحی و پس از تایید روایی صوری ، محتوایی (15 نفر از افراد خبره حوزه مطالعاتی) و پایایی از طریق آلفای کرونباخ (80/0) در بین 377 نفر از کارکنان دبیرستان های مشهد که به صورت تصادفی انتخاب شدند توزیع گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با روشهای معادلات ساختاری و نرم افزارهای Spss و Amos انجام شد. سبک رهبری اخلاقی دارای 4 بعد(14 مولفه) بود که ابعاد فردی و مدیریتی بالاترین اهمیت را داشتند . همچنین مسئولیت پذیری اجتماعی سازمانی نیز دارای 4 بعد(16 مولفه) بود که ابعاد زیست محیطی و اجتماعی دارای بیشترین اهمیت بود. با توجه به اهمیت سبک رهبری اخلاقی با رویکرد مسئولیت پذیری اجتماعی سازمانی در ارتقای سطح بهره وری و اولویت جنبه های فردی و مدیریتی و ابعاد زیست محیطی و اجتماعی مدیران آموزش و پرورش و مدارس باید توجه ویژه ای را به این ابعاد و مولفه ها مبذول دارند.
الگوی ایجاد نگرش مثبت به سبک زندگی ایمانی در دانش آموزان دوره متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
51 - 80
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف کلی ارائه الگوی ایجاد نگرش مثبت به سبک زندگی ایمانی در دانش آموزان دوره متوسطه اول انجام شد. پژوهش از حیث هدف، اکتشافی و کاربردی و از حیث گردآوری داده ها و چارچوب حاکم بر فضای آن، کیفی محسوب می شود که برپایه رهیافت نظام مند اشتراوس و کوربین در روش داده بنیاد انجام شد. در زمینه مطالعات اسنادی، از امکان حداکثری و در دسترس بودن پژوهش ها، مطالعات، مقالات و کتاب های مرتبط به گونه ای هدفمند استفاده شد؛ و از بین صاحب نظران، متخصصان و صاحبان تجربه در زمینه تعلیم و تربیت، تعدادی به روش نمونه گیری هدفمند، نظری و گلوله برفی شناسایی، انتخاب و بر پایه قاعده اشباع نظری با عنوان اطلاع رسان در این پژوهش، مشارکت داده شدند. از ابزار مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته استفاده شد. متن مصاحبه ها طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و مفهوم پرداز دلالتی لازم انجام پذیرفت که در نتیجه، تعداد 406 جمله کلیدی، 30 خرده مقوله ، 40 بعد یا مقوله فرعی و 20 مقوله اصلی به دست آمد و الگو ارائه شد. پژوهش حاضر نشان داد که اگر نگرش افراد نسبت به دین و سبک زندگی ایمانی از سنین پایین تر به ویژه در دوره حساس نوجوانی، به گونه ای مناسب، مثبت و کارآمد شکل گیرد، احتمال انتخاب این نوع از سبک زندگی در دوره های سنی بعدی و میزان پایبندی به آن نیز بالا خواهد بود؛ به همین منظور، شرکای تربیتی در امر تربیت دینی بایستی در برنامه ریزی و فعالیت ها با آموزش و پرورش همسو و هم افزا باشند.
اعتبارسنجی و هنجاریابی مقیاس فروتنی فکری (CIHS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: انسان ها خواسته یا ناخواسته ارزش های اخلاقی ومعرفتی را نقض می کنند و به دنبال پیدا کردن راه های متعددی برای توجیه رفتار غیراخلاقی و غیر فکری خود هستند. به همین خاطر فهم و پرورش فضیلت فروتنی فکری اهمیت ویژه ای دارد. این درحالی است که نه تنها دانشجویان درحال تحصیل در دانشگاه بلکه اساتید و عالمان دین هم چون دیگر اندیشه ورزان به صورت آشکار و پنهان دست خوش آفت ها و آسیب های اخلاقی می شوند. تواضع فکری به معنای آن اس ت ک ه انس ان بدان د واعتراف کند از دیگران برتر و بهتر نیست و دچار تکب ر در س احت اندیش ه و اجتهاد، احساس و تعلقی خاص ب ه اندیش ه و رأی به خ ود نشود، زیرا امکان داوری بی طرفانه را از او سلب می کند. هدف این پژوهش هنجاریابی و اعتبارسنجی مقیاس فروتنی فکری است.
روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش، هم بستگی از نوع تحلیل عاملی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه ارومیه در سال ۱۴۰۳-۱۴۰۲ بودند که ۳۳۵ نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها به روش آنلاین جمع آوری شدند. ابزارهای به کارگرفته شده مقیاس فروتنی فکری و مقیاس فروتنی ارتباطی، مقیاس خودکارآمدی و مقیاس قدردانی بود. به منظور تعیین روایی از تحلیل عاملی تأییدی، روایی هم گرا و روایی صوری و برای بررسی پایایی از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی آزمون - بازآزمون استفاده شد. داده ها نیز توسط نرم افزار اس پی اس اس نسخه 23 و ایموس تحلیل شد.
یافته ها: نتایج تحلیل عاملی تأییدی، برازش قابل قبولی برای ساختار مکنون پرسش نامه برای چهار عامل استقلال منطق و خود، گشودگی به بازنگری در دیدگاه خود، احترام به دیدگاه دیگران، نداشتن تعصب فکری به دست داد. هم چنین نتایج روایی هم زمان نشان داد پرسش نامه از روایی مطلوبی برخوردار است. ضرایب آلفای کرونباخ نیز نشان داد که پایایی عوامل چهارگانه از ۶۲/۰ تا ۸۶/۰ است که نشان می دهد پرسش نامه از پایایی قابل قبولی برخوردار است و همین طور روایی هم گرای مقیاس نشان داد که بین مقیاس فروتنی فکری و فروتنی ارتباطی، خودکارآمدی، قدردانی هم بستگی معناداری وجود دارد.
نتیجه گیری: باتوجه به یافته های این پژوهش، مقیاس فروتنی فکری دارای ویژگی های روان سنجی مناسبی است و می توان از آن به عنوان ابزاری مناسب در جهت بررسی فروتنی فکری استفاده کرد.
روابط ساختاری جهت گیری مذهبی با اخلاق حرفه ای معلمان: نقش میانجی گر تحول اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی روابط ساختاری جهت گیری مذهبی با اخلاق حرفه ای با در نظرگرفتن نقش میانجی سطوح تحول اخلاقی در معلمان ابتدایی انجام شد. روش : روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی با شیوه معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه معلمان ابتدایی شهرستان سبزوار در سال تحصیلی 1401-1400 ( (N=500بود. به الگوی کلاین، نمونه ای به حجم 220 نفر از میان معلمان زن و مرد با روش تصادفی طبقه ای انتخاب شد. افراد نمونه به سه پرسشنامه تحول اخلاقی (Ma,1981)؛ اخلاق حرفه ای ((Cadozier, 2002 و جهت گیری مذهبی (Allport & Ross, 1950 ( پاسخ دادند. به منظورآزمون مدل تحقیق از مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار Smart PLS استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد اخلاق حرفه ای در معلمان با درونی شدن جهت گیری مذهبی در آنها افزایش می یابد، به طوری که اثر مستقیم آن برابر با 570/0=β بود. همچنین جهت گیری مذهبی با تحول اخلاقی و تحول اخلاقی با اخلاق حرفه ای ارتباط دارد. همچنین بین جهت گیری مذهبی با اخلاق حرفه ای از طریق سطوح تحول اخلاقی ارتباط غیرمستقیم وجود داشت. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که با درونی شدن جهت گیری مذهبی و در نتیجه بالارفتن سطوح تحول اخلاقی، اخلاق حرفه ای در معلمان ابتدایی افزایش می یابد.
اثر بخشی هوش معنوی تربیت محور بر سبک رهبری تحول آفرین مدیران و اساتید دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به بررسی و تحلیل اثر بخشی ابعاد هوش معنوی و سبک رهبری تحول آفرین پرداخته شده است. این پژوهش با توجه به هدف آن کاربردی بوده و در زمره تحقیقات توصیفی، از نوع تحقیق همبستگی قرار دارد. جامعه آماری آن را مدیران و اساتید بسیجی دانشگاه با تعداد ۱۰۶ نفر تشکیل داده اند. برای تعیین سطح ابعاد هوش معنوی از پرسشنامه هوش معنوی بدیع و همکاران (۱۳۸۹) و برای تعیین امتیاز سبک رهبری تحول آفرین از پرسشنامه چند عاملی رهبری بس و آولیو (۱۹۹۰) استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که بین هوش معنوی و سبک رهبری تحول آفرین رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد و از بین ابعاد هوش معنوی، بعدهای تفکر کلی و اعتقادی، سجایای اخلاقی و خود آگاهی و عشق از سطح متوسط بالاتر می باشند، به عبارتی در سطح مطلوب هستند. ولی بعد توانایی مقابله با مشکلات در سطح متوسط پایین تر است. همچنین سطح رهبری تحول آفرین و ابعاد آن از سطح متوسط بالاتر است. به عبارتی سطح رهبری تحول آفرین و ابعاد آن در بین مدیران و اساتید در سطح مطلوب می باشد.
تحلیل محتوای کتاب های پیام های آسمانی و دین و زندگی دوره متوسطه بر اساس مؤلفه های هوش اخلاقی میشل بوربا: مدل آنتروپی شانون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش، تحلیل محتوای کتاب های پیام های آسمانی دوره اول و دین و زندگی دوره دوم متوسطه بر اساس مؤلفه های هوش اخلاقی میشل بوربا بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع تحلیل محتوا با به کارگیری روش «آنتروپی شانون» بود. جامعه آماری، شامل 9 کتاب درسی پیام های آسمانی و دین و زندگی دوره متوسطه چاپ 1402 بود که به روش نمونه گیری سرشماری، علاوه بر متن دروس، تصاویر، جملات، شعر ها، داستان ها و آیات نیز تحلیل شد. واحد تجزیه و تحلیل متون نوشتاری، جمله بود و برای بررسی تصاویر از تحلیل مضمون استفاده شد. ابزار پژوهش، فرم وارسی مؤلفه های هفت گانه هوش اخلاقی نظریه بوربا بود. روایی پژوهش بر اساس دیدگاه اساتید و صاحبنظران دانشگاهی بدست آمد و و پایایی آن از طریق ضریب پایایی پی اسکات 73/0 به دست آمد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار Excel، از جدول توزیع فراوانی، درصد و ضریب اهمیت استفاده شد. یافته ها: در کتاب های مورد بررسی، مؤلفه خویشتن داری (216/0WJ=)، از بیشترین ضریب اهمیت برخوردار است و در مراتب بعدی به ترتیب مؤلفه های: انصاف (188/0WJ=)، بردباری (176/0WJ=)، همدلی (164/0WJ=)، احترام (122/0WJ=)، وجدان (106/0WJ=) و مهربانی (025/0WJ=) قرار دارند. بیشترین ضریب اهمیت مؤلفه ها در کتاب پیام های آسمانی هفتم و دین و زندگی دهم (170/0WJ=) است و در مراتب بعدی به ترتیب کتاب های: دین و زندگی دوازدهم (167/0WJ=)، پیام های آسمانی نهم (165/0WJ=)، دین و زندگی یازدهم (164/0WJ=) و کمترین ضریب اهمیت نیز در کتاب پیام های آسمانی هشتم (162/0WJ=) است. نتیجه گیری: در مجموع مؤلفه های هوش اخلاقی در مقایسه با یکدیگر توزیع متوازنی ندارند و کتاب های مورد بررسی در پایه های مختلف نیز به صورت نامتوازنی به مؤلفه ها پرداخته اند.
شناسایی مولفه های تربیتی دانش آموزان یتیم از منظر رهبران آموزشی: مطالعه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، دست یابی به مؤلفه های تربیتی دانش آموزان یتیم با بهره گیری از تجارب زیسته رهبران آموزشی در مدارس شاهد بود.
روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی تفسیری و به کارگیری ابزار مصاحبه انجام گرفت. جامعه پژوهش شامل 11 تن از رهبران آموزشی مدارس شاهد در مقطع ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 01-1400 بود که با استفاده از روش نمونه گیری ملاکی انتخاب شدند. به منظور تجزیه وتحلیل یافته ها از روش پدیدارشناسی تفسیری اسمیت استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل از انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته با رهبران آموزشی در قالب (5 مضمون کلی، 19 مضمون جزیی و 57 مضمون پایه) شامل راهبردهای تربیتی (توجه به اصول تربیتی، تقویت مهارت های شناختی-اجتماعی، توجه به تفاوت های فردی، تربیت چندبُعدی، احسان به یتیم و اکرام یتیم)، سیستم حمایتی (حمایت همه جانبه از دانش آموزان و خانواده)، تقویت عملکرد پرورشی رهبران آموزشی (هم افزایی گروهی مربیان، حساسیت تربیتی رهبران آموزشی، آموزش مربیان و توجه به اهمیت گزینش مربیان و کادر آموزشی)، تقویت شبکه ارتباطی (تقویت احساس تعلق به مدرسه، انعطاف در روابط و استحکام در روابط) و تقویت شبکه حمایتی (ضعف برنامه ریزی در زمینه های پرورشی وآموزشی مربیان، ضعف در حمایت مالی و شبکه ارتباطی) بود.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر بیان گر خلاء توجه به موضوع ایتام در اسناد بالادستی نظام آموزش وپرورش و ضرورت توانمندسازی رهبران آموزشی در میزان و نوع توجه به نیازهای آموزشی و پرورشی دانش آموزان یتیم به ویژه در مدارس شاهد است.
اثر بخشی الگوی مدیریت مدرسه محوری و شرایط محیطی بر عملکرد محتوای آموزشی دانش آموزان با نقش تعدیل گری ارزش های اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:فرهنگ برنامه ریزی در مدرسه و دستیابی به اهداف و مأموریت های از پیش تعیین شده بعنوان پایه ای برای مدیریت مدرسه محوری است. پژوهش حاضر با هدف، اثربخشی الگوی مدیریت مدرسه محوری و شرایط محیطی بر عملکرد محتوای آموزشی دانش آموزان با نقش تعدیلگری ارزش های اخلاقی انجام شد. روش:روش پژوهش رویکرد آمیخته - اکتشافی (کیفی و کمی) است. در مرحله کیفی با استفاده از تحلیل مضمون مقوله ها، عوامل اصلی و فرعی الگوی مدیریت مدرسه محوری استخراج گردید. همچنین در مرحله کمی تحقیق از روش توصیفی- پیمایشی استفاده شد. ابزار گردآوری اطلاعات در مرحله کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. در مرحله کمی پرسشنامه در راستای مولفه های تحقیق به صورت محقق ساخته طراحی گردید (107 گویه) که با استفاده از طیف 5 گزینه ای لیکرت مورد سنجش قرار گرفت. جامعه آماری در بخش کیفی، شامل 12 نفر از ذینفعان در آموزش و پرورش استان فارس (مدیران، معاونین، معلمان و سایر پرسنل مدارس) می باشد. همچنین نمونه گیری به شیوه اشباع و هدفمند انجام شد. جامعه آماری مرحله کمی تحقیق شامل مدیران، معاونین، معلمان و سایر پرسنل مدارس آموزش و پرورش استان فارس بود و تعداد نمونه آماری با استفاده از جدول کرجسی و مورگان (1970) بدست آمد، که برابر با 382 نفر می باشد. نمونه گیری در این بخش به صورت خوشه ای چند مرحله ای انجام شد. تحلیل سوالات تحقیق با استفاده از نرم افزار Smart-PLS3انجام شد یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد، ارزش های اخلاقی بر عملکرد محتوای آموزشی دانش آموزان تاثیر مثبتی می گذارد. همچنین، شرایط محیطی و مدیریت مدرسه محوری بر عملکرد محتوای آموزشی دانش آموزان نیز تاثیر مثبت و معناداری دارد. نتیجه گیری:نتیجه این که ارزش های اخلاقی باعث افزایش تأثیر شرایط محیطی بر عملکرد محتوای آموزشی دانش آموزان وکاهش تأثیر مدیریت مدرسه محوری بر عملکرد محتوای آموزشی دانش آموزان می گردد. علاوه بر این سطح برازش کلی مدل در حد قوی و قابل قبول (381/0=.GOF) بدست آمد.
تجارب زیسته دانش آموزان مقطع متوسطه دختر از چالش کشف حجاب در مسیر مدرسه ( یک مطالعه پدیدارشناسانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: از اجرای پژوهش حاضر، احصاء تجارب زیسته دانش آموزان دختر مقطع متوسطه از چالش کشف حجاب در مسیر مدرسه بود. روش : روش پژوهش؛ مبتنی بر رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی از نوع توصیفی بود. برای گردآوری داده ها، از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده و برای تحلیل داده های پژوهش، از تحلیل مضمون بهره گرفته شد. یافته ها:در این مطالعه، ده مضمون کلی در سه بعد محوری شامل برداشت ناصواب ارزش حجاب، دستاویز نمودن ارزش حجاب و القاء تفکر حجاب مانع آزادی جای گرفتند. همچنین ابعاد زمینه های فرهنگی، اجتماعی و شخصی و خانوادگی مبتنی بر تسهیل پدیده حجاب و ابعاد درک شدن به جای طرد شدن، عدم تبیین و روشن نگری مطلوب و مغفول بودن الگو های عملی و شعارزدگی مبتنی بر بازدارنده بودن پدیده حجاب شناسایی شد. نتیجه گیری : بر اساس یافته های این پژوهش می توان استنتاج نمود که مواجهه با چالش کشف حجاب دانش آموزان در مسیر مدرسه مستلزم تغییر نگاه دستگاه های اجرایی به مقوله حجاب است و باید از مواضع برخورد های سطحی و شتاب زده دوری نموده و مسیر تبیین و روشن نگری را جایگزین ساخت. هم چنین نیاز است که در زمینه نیاز های واقعی دانش آموزان و نسل جوان، توسط جامع عمومی و ذینفعان، فرهنگ سازی شده و از پتانسیل نهادهای اجتماعی، آموزشی و رسانه ای و حتی سیاسی بهره گیری شود. چنانچه رویه موجود در رابطه با پدیده حجاب دانش آموزان و نسل جوان تداوم یابد و به فرایند مواجه آن کم توجهی شود؛ موجب شکاف عمیق تری در آینده نزدیک خواهد شد.
مرزگشایی مفهوم قرآنی تربیت: در تکاپوی ارائه تبیینی بدیع از تربیت قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۰
231 - 252
حوزههای تخصصی:
مفهوم تربیت در عصر کنونی یکی از دشوارترین مفاهیمی است که مسیری پرفراز و نشیب را پیموده و هنوز با ابهاماتی روبه روست. باوجوداینکه در باب ضرورت و اهمیت تربیت مناقشه ای جدی وجود ندارد اما تحلیل های متفاوت و گاه متناقضی که از این مفهوم صورت می گیرد نشان می دهد این مفهوم نتوانسته معنای واقعی خود را در جوامع دینی و غیر دینی پیدا کند؛ لذا تأمل و تدقیق در آن همچنان ضروری به نظر می رسد. به این سبب مقاله حاضر با روش استنتاجی و معناشناسی توصیفی بر آن است که ضمن ایضاح مفهوم تربیت با واژگان بدیع بر اساس آیات قرآن، دلالت های تربیتی آن را واکاوی کند. داده های حاصل از پژوهش نشان می دهد که واژگانی مانند: اِصْطَنَاع، اِستِطاعت، وُدَّ با سازه اصلی تربیت قرآنی پیوند معنایی وثیقی دارد که علی رغم اهمیت بالای تربیتی مورد بی توجهی پژوهش های انجام شده قرار گرفته است. اهمیت بالای تربیت در قرآن، بسط حدود و ثغور مفهوم تربیت، استطاعت به عنوان پیش نیاز یادگیری، جایگاه وُدَّ در فرآیند هدف گذاری و تدوین محتوا از مهم ترین دلالت های تربیتی برآمده از واژگان مورد بررسی می باشد.
چالش های آموزش اخلاق اسلامی به دانش آموزان در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
67 - 93
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف شناسایی چالش های آموزش اخلاق اسلامی به دانش آموزان در دوره ابتدایی انجام شد. رویکرد این پژوهش کیفی و روش موردِ استفاده تحلیل مضمون بود. مشارکت کنندگان بالقوه این پژوهش، همه معلمان و مربیان پرورشی دوره ابتدایی بودند که از بین آنها 10 نفر به روش نمونه گیری هدفمند از نوع معیار، در نقشِ مشارکت کننده انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. ابتدا پرسش کلیدیِ چالش های آموزش اخلاق اسلامی به دانش آموزان در دوره ابتدایی کدامند؟» مطرح شد و سپس بر حسبِ پاسخ های دریافتی، پرسش های بعدی نیز پرسیده شد. در این تحقیق، 4 مضمون فراگیر و 14 مضمون سازمان دهنده در موردِ چالش های آموزش اخلاق اسلامی به دانش آموزانِ دوره ابتدایی، شناسایی شد. بر مبنای این مضامین، می توان به این نتیجه دست یافت که وضعیت موجود آموزش اخلاق به دانش آموزانِ دوره ابتدایی از 4 منظر محتوای آموزش اخلاق»، دانش آموزش محتوای اخلاقی»، فضای فیزیکی و جو عاطفی مدرسه» و عدم هماهنگی و دوگانگی بین عناصر مختلف در آموزش اخلاق» آسیب و چالش دارند. شناسایی این چالش ها می تواند به برنامه ریزان آموزش و پرورش در برطرف کردن چالش ها و موانع آموزش اخلاق اسلامی کمک کند.
آسیب شناسی مفهوم حجاب و عفاف از نگاه صاحب نظران حوزه تربیت دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش آسیب شناسی آموزش و نهادینه سازی مفهوم حجاب و عفاف در دوره دوم ابتدایی است، که از نظر هدف کاربردی است . روش:روش این پژوهش کیفی می باشد و با استفاده از راهبرد مبتنی بر نظریه داده بنیان انجام پذیرفته است. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته بوده و به منظور گردآوری اطلاعات، با روش نمونه گیری هدفمند و بکار گیری معیار اشباع نظری با 39 نفر از ﻣﻌﻠﻤﺎن دوره اﺑﺘﺪایی شهر تهران، کارشناسان سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺸﺎرکﺖکﻨﻨﺪﮔﺎن ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ مصاحبه انجام شد. برای بدست آوردن اعتبار و روایی داده ها از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرور خبرگان غیر شرکت کننده در پژوهش استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها در سه مرحله کد گذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام گرفت. نتایج پژوهش حاضر، نشان دهنده ی استخراج بالغ بر 298 کد باز از مصاحبه ها و نیز احصاء 50 کد محوری و 7 کد انتخابی است. یافته ها:نتایج نشان دهنده آسیب های آموزشی-درسی، عرفی-اجتماعی، پرورشی- تربیتی، روانی-عاطفی، حاکمیتی-قانونی، فرهنگی-هویتی و فلسفی - اعتقادی می باشد که لازم است مورد توجه سیاستگذاران این حوزه قرار گیرد. نتیجه گیری : لازمه مواجهه با آسیب ها توجه به آسیب ها و راهکارهای احصاء شده است .