فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۴٬۳۹۹ مورد.
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۰
175 - 196
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی رشد اخلاقی دانش آموزان در چارچوب فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی انجام شده است. روش پژوهش کیفی بوده که برای این منظور از تحلیل اسناد و مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شده است. جامعه پژوهش در بخش تحلیل اسناد شامل قرآن و روایات، کتاب ها، مقالات، رساله ها و گزارش های کاری، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و بوده و در بخش مصاحبه، متخصصان تعلیم و تربیت که با کمک روش نمونه گیری هدفمند نظری و براساس قاعده اشباع با15 نفر از آنان مصاحبه شد. به منظور جمع آوری اطلاعات از فیش تحلیل و مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. برای تأمین اعتبار یافته های پژوهش از فرایند ساخت یافته نگارش و تحلیل یافته ها استفاده شد. یافته ها منجر به شناسایی شاخص های رشد اخلاقی دانش آموزان در چهار بعد ارتباط با خدا، ارتباط با خویشتن، ارتباط با دیگران و ارتباط با طبیعت شد که مؤلفه های آن براساس سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در 6 ساحت تنظیم شد. برای رشد اخلاقی دانش آموزان بیش از 100 شاخص استخراج گردید و در نهایت با رویکردی سیستمی، مدل نهایی رشد اخلاقی دانش آموزان براساس فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی طراحی گردید.
بازنمایی تجارب معلمان مدارس ابتدایی چندپایه روستایی از چالش های نظام دُوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۱
117 - 140
حوزههای تخصصی:
همگام با تغییرات صورت گرفته در نظام آموزشی کشورمان، پس از تدوین سند تحویل بنیادین آموزش وپرورش، در آموزش دوره ابتدایی نیز تغییراتی ایجاد شد که چالش هایی را درپی داشت. در همین راستا، هدف اصلی از تحقیق حاضر، بازنمایی تجارب معلمان مدارس ابتدایی چندپایه روستاییِ استان قم درخصوص چالش های نظام دوری بوده است. این پژوهش به صورت کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی انجام شده و جامعه آماری آن، شامل کلیه معلمان مدارس ابتدایی چندپایه روستایی بوده است که به طور مداوم، بیش از سه سال پیاپی منتهی به سال تحصیلی ۱۴۰1-۱۴۰2 به دانش آموزان چندین پایه در یک مدرسه آموزش داده اند. نمونه گیری نیز با استفاده از شیوه هدف مند ملاک محور با رعایت اصل اشباع نظری ازطریق مصاحبه های عمیق و نیمه ساختارمند انجام شده است و داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون تحلیل شده اند. برای اعتباربخشی به داده ها از دو راهبرد بازبینی اعضا و تحلیل همگنان استفاده شده و برای بررسی پایایی، نوشته ها واکاوی و سعی شده است طی فرایند رمزگذاری، معنای رمزها تغییر نکند. یافته ها نشان می دهند تجربه معلمان روستایی در نظام دوری، در سه مضمون کلی، شامل چالش های حرفه ای، چالش های سازمانی و چالش های رابطه ای مشخص شده است و این سه مضمون کلی به استخراج شانزده مضمون فرعی انجامیده اند. عرضه آموزش های ضمن خدمت تخصصی آموزش در نظام دوری، ایجاد بسترهای لازم، و ارتقابخشیدن سطح آگاهی والدین درخصوص تقویت رابطه خانه و مدرسه از توصیه های این پژوهش است.
آسیب شناسی مفهوم حجاب و عفاف از نگاه صاحب نظران حوزه تربیت دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش آسیب شناسی آموزش و نهادینه سازی مفهوم حجاب و عفاف در دوره دوم ابتدایی است، که از نظر هدف کاربردی است . روش:روش این پژوهش کیفی می باشد و با استفاده از راهبرد مبتنی بر نظریه داده بنیان انجام پذیرفته است. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته بوده و به منظور گردآوری اطلاعات، با روش نمونه گیری هدفمند و بکار گیری معیار اشباع نظری با 39 نفر از ﻣﻌﻠﻤﺎن دوره اﺑﺘﺪایی شهر تهران، کارشناسان سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺸﺎرکﺖکﻨﻨﺪﮔﺎن ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ مصاحبه انجام شد. برای بدست آوردن اعتبار و روایی داده ها از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرور خبرگان غیر شرکت کننده در پژوهش استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها در سه مرحله کد گذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام گرفت. نتایج پژوهش حاضر، نشان دهنده ی استخراج بالغ بر 298 کد باز از مصاحبه ها و نیز احصاء 50 کد محوری و 7 کد انتخابی است. یافته ها:نتایج نشان دهنده آسیب های آموزشی-درسی، عرفی-اجتماعی، پرورشی- تربیتی، روانی-عاطفی، حاکمیتی-قانونی، فرهنگی-هویتی و فلسفی - اعتقادی می باشد که لازم است مورد توجه سیاستگذاران این حوزه قرار گیرد. نتیجه گیری : لازمه مواجهه با آسیب ها توجه به آسیب ها و راهکارهای احصاء شده است .
کنترل بی تابی در شرایط بحرانی: روشی برای رشد صبر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
47 - 69
حوزههای تخصصی:
در زمان بروز بحران، صبر و تحمل موجب سلامت روانی می شود. نداشتن بی تابی و جزع به اندازه ای در «صبر» اهمیت دارد که در برخی موارد صبر به عنوان مهار مستمر نفس از بی تابی و پرهیز از جزع تعریف شده است. عدم کنترل بی تابی عوارض متعدد جسمی و روانی به دنبال دارد. بر این اساس در مقاله حاضر بی تابی در شرایط بحرانی و روش های کنترل آن مورد بررسی قرار گرفته است. تحقیق از نوع کیفی (تحلیلی) است که به روش مروری انجام شد که ترکیبی از روش مرور سیستماتیک، تحلیل محتوا و مرور ادبیات است. جامعه آماری منابع نظریه ها، دیدگاه ها و پژوهش های انجام شده در زمینه موضوع بود که با واژه های کلیدی: بی تابی، بی قراری، جزع، فزع، بی صبری، ناآرامی مورد جستجو قرار گرفتند. عمده منابع مورد استفاده، کتب در حوزه منابع اسلامی و مقالات علمی مربوط به این موضوع بود. همچنین و به ویژه از قرآن، احادیث و روایات استفاده شد. نتایج تحقیق در قالب ماهیت بی تابی، علل بی تابی، انواع بی تابی، نشانه ها و نمودهای بی تابی، کارکرد بی تابی، آسیب ها و پیامدهای بی تابی، شیوه های بازداری از بی تابی و پیامدهای بازداری آورده شده است. شیوه های بازداری از بی تابی در چهار بخش: پذیرش، تسکین بخشی، حمایت و مبادرت به عمل آمده است. بنابراین می توان گفت که بی تابی در بحران موجب آسیب، و کنترل آن موجب افزایش خودآگاهی، خودکنترلی و رشد عقل می شود. براین اساس یادگیری روش ها و مهارت های کنترل آن بخشی از فرایند صبر و رشد پس از ضربه است.
شناسایی عوامل اجتماعی - تربیتی موثر بر تمایل دانش آموزان به حضور در مسجد بر اساس طرح شهید بهنام محمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۰
141 - 174
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی عوامل موثر بر تمایل دانش آموزان به مسجد بر اساس طرح شهید بهنام محمدی بوده است. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر روش آمیخته است که در بخش کیفی از بررسی اسنادی و در بخش کمی از روش پیمایشی مقطعی استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل مربیان و دانش آموزان شهر تهران است. نمونه نحقیق حاضر بر اساس جدول مورگان تعداد 103 نفر بوده که پرسشنامه محقق ساخته بر روی آنان اجرا گردید. برای تجزیه و تحلیل دادههای کمی از آمار توصیفی و آمار استنباطی (T تک نمونهای، طیف مطلوبیت نانلی، T دو گروه مستقل، و آزمون فریدمن) استفاده شد. یافتهها نشان داد که بر اساس دیدگاه مخاطبین طرح شهید بهنام محمدی موانع جدی از لحاظ عوامل تأثیرگذار درونی طرح مبنی بر عدم جذب نوجوانان وجود ندارد. در رابطه با اولویت بندی مقوله ها از منظر میزان تأثیر آن ها بر عدم جذب مخاطبین به مسجد از دیدگاه مخاطبین نیز اولویت بندی مقوله ها در نمونه به ترتیب بدین قرار است: برنامه ریزی و محتوای آموزشی (با میانگین 2.75)، مقوله بی توجهی به نسازها و اقتضائات سنی (با میانگین 2.71)، امکانات و تسهیلات (با میانگین 2.56)و همچنین و در نهایت مقوله نیروی انسانی تأثیرگذار (با میانگین 2.52). همچنین یافتهها نشان داد که در مقوله های امکانات، نیازها و اقتضائات، و نقش خانواده، میانگین امتیاز در بین مربیان بیشتر از مقدار آن در مخاطبین است. به بیان دیگر مربیان طرح در مقایسه با مخاطبین در رابطه با مقوله های ذکر شده معتقدند این عوامل در عدم جذب نوجوانان به مسجد بیشتر تأثیر داشته است. نتایج کل بیانگر آن است که بیشتر عوامل جذب دانش آموز نوجوان به مسجد مربوط به عوامل مؤثر خارج از مسجد است.
تبیین اسلامی و روان شناختی نقش خانواده در مسئولیت پذیری کودکان و نوجوانان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، نقش خانواده در مسئولیت پذیری فرزندان و راهکارهای خانواده در ارتقای مسئولیت پذیری کودکان و نوجوانان را بررسی می کند. خانواده به دلیل اینکه اولین بستر رشد و شکوفایی فرزندان است نقش بسزایی در شکل گیری رفتارهای مثبت و صفات پسندیده در آنها دارد. مسئولیت پذیری از رفتارهایی است که نه تنها به افزایش عزت نفس و اعتمادبه نفس فرزندان و سلامت روان آنها کمک می کند، بلکه آثار مثبت آن در سنین بالاتر ظهور و بروز پیدا می کند و آنها را در ایجاد خانواده ای پویا و مستحکم و جامعه ای سالم و رشدیافته یاری می کند. پژوهش حاضر ازنظر هدف، بنیادی-کاربردی است که باشیوه تفسیرگرایی و روش کیفی، آیات، روایات و متون روان شناسی را بررسی می کند. یافته های تحقیق بعد از تجزیه و تحلیل محتواهای دینی و روان شناختی بیانگر این است که برای موفقیت در این زمینه والدین باید رفتاری مقتدرانه داشته باشند؛ یعنی با تقسیم کار عادلانه، استفاده از تحسین و تشویق، صبر و بردباری و با رعایت اصل تدریج و درنظر گرفتن تفاوت های فردی در رشد و ارتقای مسئولیت پذیری ایفای نقش کرده و افراد متعادل و مسؤلیت پذیر را به جامعه تحویل دهند.
کاوش الگوی تربیت مدنی از دیدگاه ابونصرفارابی: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
71 - 88
حوزههای تخصصی:
تربیت مدنی به عنوان یکی از کارکردهای مهم تعلیم و تربیت شناخته می شود، که لزوم آموزش و فراگیری آن مستلزم وجود الگوی تربیت مدنی است. یکی از نظریه های مهم در رابطه با تربیت مدنی مربوط به فارابی که فیلسوف ایرانی−اسلامی است. هدف پژوهش حاضر کاوش الگوی تربیت مدنی از دیدگاه فارابی می باشد. رویکرد پژوهش مطالعه کیفی و روش تحلیل محتوا است. کلیه منابع ترجمه شده ی دست اول و دوم مربوط به فارابی که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک در دسترس انتخاب شده بودند، مورد کاوش قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل نتایج پژوهش از روش تحلیل مضمون بهره گرفته شد. یافته های حاصل از تحلیل مضمون در قالب 50 مقوله، 34 مضمون پایه، 7 مضمون سازمان دهنده و 4 مضمون فراگیر سازماندهی شد. نتایج پژوهش حاکی از این امر بود که بایستی موضوع تربیت مدنی و ابعاد آن که متناسب با فرهنگ و ارزش های جامعه است را وارد سیستم آموزشی نمود. همچنین این پژوهش به معرفی برخی روش های تعلیم مدنی فعال و مشارکتی و نحوه کاربرد آنها از دیدگاه فارابی پرداخته است.
مبانی انسان شناختی علّامه حسن زاده آملی و اصول تربیت اجتماعی منتج از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف، بررسی مبانی انسان شناختی علامه حسن زاده آملی واصول تربیت اجتماعی منتج از آن با استفاده از الگوی فرانکنا است. در این روش، با ترکیب گزاره های توصیفی مبانی انسان شناختی و گزاره های تجویزی ناظر به هدف تربیت اجتماعی، می توان به گزاره های تجویزی مربوط به اصول تربیت اجتماعی دست یافت. نتایج نشان داد مبانی عمده انسان شناختی علامه عبارتند از: اصالت فردواجتماع؛ وجود تفاوتهای فردی درعین برابری انسانها؛ قدرت اندیشه ورزی درانسان؛ گرایش نوعدوستی ومهربانی درانسان؛ فطرت عدالتخواهی درانسان؛ آزادی، اراده و اختیار درانسان. براساس مبانی فوق، اصول تربیت اجتماعی شامل: «باید به تأثیر متقابل فردو اجتماع بریکدیگر توجه شود»؛ «باید به تفاوتهای فردی توجه شود»؛ «باید قوای عقلانی انسان پرورش یابد»؛ «باید جامعه عقلانی انسانی ایجاد شود»؛ «باید به تأثیر متقابل علم وعمل توجه شود»؛ «باید با فطرت نوعدوستی و مهربانی بامردم رفتارشود»؛ «باید به دیگران احترام گذاشته واز آنها قدردانی نمود»؛ «باید بایکدیگر تعاون وهمکاری نمود»؛ «باید باارحام، صله داشت»؛ «باید عدالت طلب بود وبا ظلم وستم مبارزه نمود»؛ «باید درزندگی اعتدال داشت»؛ «باید انسان آزاده پرورش داد»؛ «باید مسئولیت پذیر بود»؛ «باید به عدم طفره(تدریجی بودن) درتربیت اجتماعی توجه نمود» می باشد.
تبیین مبانی فلسفی تربیت دانش آموز فکور در مکتب فلسفی- تربیتی اسلام به منظور ارائه چارچوب نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۱
149 - 174
حوزههای تخصصی:
پژوهش با هدف تبیین مبانی فلسفی و مؤلفه های تربیت دانش آموز فکور در در مکتب فلسفی- تربیتی اسلام انجام شد. روش پژوهش تحلیلی-استنتاجی بود. نظریات دو تن از فیلسوفان و متکلمان بزرگ اسلامی یعنی علامه طباطبایی و شهید مطهری به عنوان نمونه انتخاب و مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها مؤید آن است که مبانی هستی شناسی، انسان شناسی، معرفت شناسی و ارزش شناسی مکتب فلسفی- تربیتی اسلام حاوی زمینه هایی چون حقیقت داشتن جهان مادی و معنوی، پدید آمدن انسان به دست حکمت و قدرت حق تعالی، مرکب از نفس و بدن بودن انسان، افضل بودن انسان بر سایر موجودات هستی، هدایت پذیری فطری انسان، درک خصوصیات فعل خدا و کشف مجهولات با عقل، فعالیت عقل نظری و عملی در انسان، مهم بودن گرایش های فطری در کمال انسان، حد یقف نداشتن کمال جویی انسان، مشروط بودن تسلط بر سرنوشت به استفاده از تفکر، همراهی وحی با تفکر برای پاسخگوی نیازهای مادی و معنوی انسان است. متناسب با این مبانی گام های چهارگانه تدبر، تفکر، تعقل و رسیدن به مقصد برای تربیت دانش آموز فکور ترسیم شد. بهره گیری از چارچوب شناسایی شده در عناصر مختلف برنامه درسی می تواند زمینه ساز شناخت، تحلیل و حل مسائل فردی و اجتماعی توسط دانش آموزان شود.
فضای مجازی و نقش آن در دگرگونی های باورهای دینی دانش آموزان: پژوهشی پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: باورمندی و عاملیت عقلانی به ارزش های الهی، اکسیر حرکت بالنده، تاب آور، تعالی بخش و ارزش آفرین زندگی فردی و جمعی انسان ها، در عصر دیجیتال است. پژوهش حاضر با هدف تحلیل ادراک و تجربه زیسته دانش آموزان دوره دوم متوسطه از نقش فضای مجازی در دگرگونی باورهای دینی شان انجام شده است. روش: بدین منظور از رویکرد کیفی، روش پدیدارشناسی توصیفی و فنون مصاحبه با رایانامه و سؤال های باز پاسخ استفاده شد. شرکت کنندگان با روش نمونه گیری گلوله برفی در میدان پژوهش متشکل از دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه در رده سنی 15 تا 18 سال در شهر تهران در مناطق 1و16و20 انتخاب شده و با رسیدن به حالت اشباع در مصاحبه پانزدهم، فرایند مصاحبه های نیمه ساختارمند به پایان رسید. داده ها مبتنی بر راهبرد کُلایزی و نرم افزار MAXQDA تحلیل گردید. به منظور افزایش اتکاپذیری، تأییدپذیری، باورپذیری صحت داده ها، از شیوه های «بازرسی و بازبینی در زمان کُدگذاری»، «بهره گیری از نظرات همکاران پژوهشی و تأیید آن ها»، و «درگیری طولانی مدت» استفاده کردیم. یافته ها به شناسایی 85 عبارت مهم، و دسته بندی 13 زیرمضمون و 5 مضمون شامل مضامین شناختی، اعتقادی، رفتاری، عاطفی، عملی منجر گردید. یافته ها: با بررسی دیدگاه ها و تجارت دانش آموزان در مواجهه با فضای مجازی و گسترش استفاده آن در دوران کرونا و پس از آن، دگرگونی های قابل توجه و بعضاً نگران کننده ای در باورهای دینی دانش آموزان در هر پنج بُعد اصلی شناختی، اعتقادی، رفتاری، عاطفی، عملی رخ داده است. نتیجه گیری: مسئله پرورش صحیح و زمینه سازی برای ارتقای باورها و عاملیت به آموزه های دینی در دانش آموزان مورد مطالعه، نه تنها از وضعیت رضایت بخشی برخوردار نبوده، بلکه با تاثیرپذیری از عوامل متعدد و متنوعی به ویژه محتوا و ارزش های رایج و غالب در فضای مجازی، با دگرگونی های گسترده و در جهت معکوس باورهای مورد انتظار دینی همراه شده است. به نظر می رسد، ادامه روند موجود در مواجه و دسترسی بدون مدیریت هوشمندانه نوجوانان با تمامی سطوح محتوایی و کم توجهی نزدیک به انفعال، به محتواها ارائه و منتشر شده در فضای مجازی که بر طبق شواهد موجود از واقعیت های میدانی و رسمی در مدارس، موثرتر عمل کرده است، می تواند بنیاد باورهای اعتقادی دانش آموزان را با مخاطرات بنیان برافکنی مواجه سازد. این مهم ضرورت توجه جدی در آموزش سواد رسانه ای به والدین و نوجوانان از یکسو، ایجاد زمینه برای عاملیت بخشی به انگیزه ها و اقدامات تمامی فرهیختگان و دغدغه مندان تربیتی اعم از معلمان، مدرسان، استادان، مربیان، مشاوران، روان شناسان، جامعه شناسان و مروجان فرهنگی به تولید همگانی و بازنشر محتواهای فاخر و اصیل متناسب با آموزه های فرهنگی کشورمان و به ویژه انتشار و اشاعه آن براساس سرگرم آموزی و اصول تعلیم و تربیت تفریحی، هر چند دیرهنگام، اما می تواند زمینه ای را برای کاهش مخاطرات دم افزون این فضای بشدت اثرگذار و اصیل موسوم به مجازی را فراهم نموده و جامعه را از بخشی از مخاطرات آن برهاند.
بررسی تأثیر بازنمایی تمثیلات تربیتی قرآن کریم بر درک بازنمایی های مفهوم «عمل» با تکیه بر تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمثیلات قرآنی یکی از شاخصه های بیان قرآنی است که تاکنون پژوهشگران با پرداختن به نکات ظریف ادبی وبلاغی، روش انتقال مفاهیم، جنبه های زیبا شناختی و پدیدارشناختی وجلوه های تربیتی آنها، ابعاد مختلفی از این روش تبیینی را استخراج نموده اند. این در حالی استکه دریک نگاه و زمینه کل نگر می توان به وجود «ارتباط» معناداری بین این تمثیلات دست یافت به نحوی که این ارتباط، موجب توسعه معانی هریک از تمثیلات در شبکه ارتباطی آنها خواهد شد. پژوهش حاضر با مبنا قراردادن بازنمایی تمثیلات قرآنی ذیل مفهوم «عمل» در پی دستیابی به شبکه مفهومی در اینگونه تمثیلات می باشد. برای بررسی تغییرات بازنمایی این تمثیلات، روش تحلیل نشانه شناسی که بیشتر به عنوان رویکردی که به تحلیل های متنی می پردازد ، مورد استفاده قرار گرفته است. از ویژگی های این روش توجه به تحلیل های ساختاری است. این نوع تحلیل ها شامل تشخیص اجزاء تشکیل دهنده یک نظام نشانه شناختی مانند یک متن و تعیین روابط ساختاری میان آنهاست. در پژوهش حاضر مشخص گردید تمثیلات مورد مطالعه درتغییربازنمایی خود نشانه هایی از رشد و گسترش آثار عمل، در ابعاد مختلف و درسطوح متفاوت، در دو بخش مثبت و منفی، با طرح واره هایی از تثبیت، انسجام، ساختار، احاطه و اساس، بصورت تقابلی در تصویرهای مختلف بازنمایی نموده اند.
اثر بخشی الگوی مدیریت مدرسه محوری و شرایط محیطی بر عملکرد محتوای آموزشی دانش آموزان با نقش تعدیل گری ارزش های اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:فرهنگ برنامه ریزی در مدرسه و دستیابی به اهداف و مأموریت های از پیش تعیین شده بعنوان پایه ای برای مدیریت مدرسه محوری است. پژوهش حاضر با هدف، اثربخشی الگوی مدیریت مدرسه محوری و شرایط محیطی بر عملکرد محتوای آموزشی دانش آموزان با نقش تعدیلگری ارزش های اخلاقی انجام شد. روش:روش پژوهش رویکرد آمیخته - اکتشافی (کیفی و کمی) است. در مرحله کیفی با استفاده از تحلیل مضمون مقوله ها، عوامل اصلی و فرعی الگوی مدیریت مدرسه محوری استخراج گردید. همچنین در مرحله کمی تحقیق از روش توصیفی- پیمایشی استفاده شد. ابزار گردآوری اطلاعات در مرحله کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. در مرحله کمی پرسشنامه در راستای مولفه های تحقیق به صورت محقق ساخته طراحی گردید (107 گویه) که با استفاده از طیف 5 گزینه ای لیکرت مورد سنجش قرار گرفت. جامعه آماری در بخش کیفی، شامل 12 نفر از ذینفعان در آموزش و پرورش استان فارس (مدیران، معاونین، معلمان و سایر پرسنل مدارس) می باشد. همچنین نمونه گیری به شیوه اشباع و هدفمند انجام شد. جامعه آماری مرحله کمی تحقیق شامل مدیران، معاونین، معلمان و سایر پرسنل مدارس آموزش و پرورش استان فارس بود و تعداد نمونه آماری با استفاده از جدول کرجسی و مورگان (1970) بدست آمد، که برابر با 382 نفر می باشد. نمونه گیری در این بخش به صورت خوشه ای چند مرحله ای انجام شد. تحلیل سوالات تحقیق با استفاده از نرم افزار Smart-PLS3انجام شد یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد، ارزش های اخلاقی بر عملکرد محتوای آموزشی دانش آموزان تاثیر مثبتی می گذارد. همچنین، شرایط محیطی و مدیریت مدرسه محوری بر عملکرد محتوای آموزشی دانش آموزان نیز تاثیر مثبت و معناداری دارد. نتیجه گیری:نتیجه این که ارزش های اخلاقی باعث افزایش تأثیر شرایط محیطی بر عملکرد محتوای آموزشی دانش آموزان وکاهش تأثیر مدیریت مدرسه محوری بر عملکرد محتوای آموزشی دانش آموزان می گردد. علاوه بر این سطح برازش کلی مدل در حد قوی و قابل قبول (381/0=.GOF) بدست آمد.
تجارب زیسته دانش آموزان مقطع متوسطه دختر از چالش کشف حجاب در مسیر مدرسه ( یک مطالعه پدیدارشناسانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: از اجرای پژوهش حاضر، احصاء تجارب زیسته دانش آموزان دختر مقطع متوسطه از چالش کشف حجاب در مسیر مدرسه بود. روش : روش پژوهش؛ مبتنی بر رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی از نوع توصیفی بود. برای گردآوری داده ها، از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده و برای تحلیل داده های پژوهش، از تحلیل مضمون بهره گرفته شد. یافته ها:در این مطالعه، ده مضمون کلی در سه بعد محوری شامل برداشت ناصواب ارزش حجاب، دستاویز نمودن ارزش حجاب و القاء تفکر حجاب مانع آزادی جای گرفتند. همچنین ابعاد زمینه های فرهنگی، اجتماعی و شخصی و خانوادگی مبتنی بر تسهیل پدیده حجاب و ابعاد درک شدن به جای طرد شدن، عدم تبیین و روشن نگری مطلوب و مغفول بودن الگو های عملی و شعارزدگی مبتنی بر بازدارنده بودن پدیده حجاب شناسایی شد. نتیجه گیری : بر اساس یافته های این پژوهش می توان استنتاج نمود که مواجهه با چالش کشف حجاب دانش آموزان در مسیر مدرسه مستلزم تغییر نگاه دستگاه های اجرایی به مقوله حجاب است و باید از مواضع برخورد های سطحی و شتاب زده دوری نموده و مسیر تبیین و روشن نگری را جایگزین ساخت. هم چنین نیاز است که در زمینه نیاز های واقعی دانش آموزان و نسل جوان، توسط جامع عمومی و ذینفعان، فرهنگ سازی شده و از پتانسیل نهادهای اجتماعی، آموزشی و رسانه ای و حتی سیاسی بهره گیری شود. چنانچه رویه موجود در رابطه با پدیده حجاب دانش آموزان و نسل جوان تداوم یابد و به فرایند مواجه آن کم توجهی شود؛ موجب شکاف عمیق تری در آینده نزدیک خواهد شد.
بررسی ضرورت ارائه دروس معارف اسلامی در مقطع کارشناسی دانشگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، بررسی ضرورت ارائه دروس معارف اسلامی در مقطع کارشناسی می باشد. یکی از عناصر اصلی برنامه ریزی درسی، تبیین منطق و ضرورت هر درسی می باشد. این مقاله ضمن بررسی ضرورت های ارائه دروس معارف اسلامی با رویکرد کیفی و روش توصیفی، طی مصاحبه نیمه باز با 34 نفر از اساتید معارف و 32 نفر از دانشجویان، به نتایج زیر دست یافت. اساتید معارف و دانشجویان در موارد زیر در خصوص ضرورت ارائه دروس معارف هم نظر هستند: 1- معرفت افزایی، آموزش و استحکام بنیادهای فکری و اعتقادی. 2- آموزش ارتقاء سبک و سطح زندگی برتر. 3- ارتباط با اساتید معارف و عالمان دینی و الگو گیری از آنان. دو مقوله بعدی فقط مد نظر اساتید معارف بود. 1-ضرورت هماهنگ بودن با نظام آموزشی جهانی. 2- پیاده سازی اسناد بالا دستی و اسلامی سازی دانشگاه ها. پیشنهاد: نهاد و گروه معارف، جمعی را مرکب از نمایندگان نهاد، گروه معارف، دانشجویان و یکی از اساتید مرتبط با موضوع؛ تحت نظارت متخصص برنامه ریزی درسی تشکیل داده و دروس معارف را مورد بازنگری و برنامه ریزی مجدد بر مبنای یافته های پژوهش قرار دهند.
طراحی و تبیین مدل رهبری اخلاقی با رویکرد مسئولیت پذیری اجتماعی: مورد مطالعه کارکنان دبیرستان های مناطق هفت گانه شهرستان مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش طراحی و تبیین مدل رهبری اخلاقی با رویکرد مسئولیت پذیری اجتماعی کارکنان دبیرستانهای مناطق هفت گانه مشهد بود. پژوهش از نوع توسعه ای –کاربردی وآمیخته بود. ابتدا با تکنیک دلفی نظرات24 نفر از خبرگان مدیریت آموزشی و مدیران باتجربه مناطق هفت گانه مشهد گردآوری شد. سپس پرسشنامه تحقیق براساس ابعاد و مؤلفه های بدست آمده ، طراحی و پس از تایید روایی صوری ، محتوایی (15 نفر از افراد خبره حوزه مطالعاتی) و پایایی از طریق آلفای کرونباخ (80/0) در بین 377 نفر از کارکنان دبیرستان های مشهد که به صورت تصادفی انتخاب شدند توزیع گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با روشهای معادلات ساختاری و نرم افزارهای Spss و Amos انجام شد. سبک رهبری اخلاقی دارای 4 بعد(14 مولفه) بود که ابعاد فردی و مدیریتی بالاترین اهمیت را داشتند . همچنین مسئولیت پذیری اجتماعی سازمانی نیز دارای 4 بعد(16 مولفه) بود که ابعاد زیست محیطی و اجتماعی دارای بیشترین اهمیت بود. با توجه به اهمیت سبک رهبری اخلاقی با رویکرد مسئولیت پذیری اجتماعی سازمانی در ارتقای سطح بهره وری و اولویت جنبه های فردی و مدیریتی و ابعاد زیست محیطی و اجتماعی مدیران آموزش و پرورش و مدارس باید توجه ویژه ای را به این ابعاد و مولفه ها مبذول دارند.
اثربخشی طرح رشد و بالندگی تربیتی دانش آموزان مقطع متوسطه اول (طرح شهید بهنام محمدی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طرح شهید بهنام محمدی ازجمله طرح های تربیتی سازمان بسیج بوده که از سال 1397 با چشم انداز شش ساله توسط سازمان بسیج دانش آموزی و با همکاری اداره آموزش وپرورش در برخی از مدارس متوسطه اول به اجرا درآمد. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی طرح رشد و بالندگی شهید بهنام محمدی بود. تحقیق بر مبنای هدف از نوع کاربردی و بر مبنای ماهیت و روش، توصیفی - پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق 736 نفر و حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 377 نفر تعیین شد. برای نمونه گیری از روش تصادفی ساده استفاده شد. برای گردآوری اطلاعات و داده ها از هر دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شد. برای گردآوری داده از سه پرسش نامه محقق ساخته با طیف پنج درجه ای لیکرت استفاده شد. پرسش نامه ها توسط استاد راهنما و 12 نفر از کارشناسان مجری طرح با روش صوری و محتوایی روایی سنجی و اشکالات آن برطرف شد. پایایی پرسش نامه ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای پرسش نامه دانش آموزان 97/0، پرسش نامه سرگروه ها و مربیان 99/0 و پرسش نامه والدین دانش آموزان 97/0 به دست آمد که نشان از پایایی مناسب پرسش نامه ها داشت. برای توصیف داده ها از شاخص های میانگین و انحراف معیار و جداول فراوانی و برای تحلیل داده ها از آزمون t تک نمونه ای استفاده شد. داده ها با نرم افزار SPSS توصیف و تحلیل شد. باتوجه به مقادیر آماره t (دانش آموزان 46/6 ، والدین 67/13 ، مربیان 72/3 و در مجموع 58/12) و میانگین های (دانش آموزان 30/3 ، والدین 61/3 ، مربیان 49/3 و در مجموع 42/3) در سطح آلفای کمتر از 0.05 معنی دار بود که نشان داد اثربخشی طرح مذکور از دیدگاه دانش آموزان، والدین، مربیان و مجموع نمونه تحقیق دارای اثربخشی بالای متوسط و به میزان 68 از 100 (68%) است.
تجلی همدردی در داستان های کودک و نوجوان و نسبت آن با تربیت دینی
حوزههای تخصصی:
همدردی، یکی از مفاهیم اخلاقی– تربیتی در ادبیات و فرهنگ زیستی و اجتماعی انسان-هاست. همدردی و همدلی از نظر معنایی بسیار نزدیک به هم هستند اما با این حال تفاوت ظریفی نیز دارند. همدردی را قدرت ورود به احساسات یا ذهن فرد دیگر گفته اند و همدلی قدرت ورود به شخصیت فرد دیگر و تصور تجربیات او بیان شده است . در پژوهش حاضر سازه ی همدلی و همدردی در داستان های دخترک کبریت فروش: کریستین آندرسن. سرود کریسمس: چارلز دیکنز. ننه مهربون: حسین مجیدی. شاهزاده خوشبخت: اسکاروایلد. ملکه زنبورها: دوستی و بهترین نان برای مهربان ترین حیوان: فرج الهی. مهمان-های ناخوانده: باربر، به روش تحلیل محتوا بررسی شده است. از سوی دیگر مفهوم همدردی و همدلی در آموزه های دینی مورد بحث واقع شده است. پژوهش حاضر یک مطالعه ی کیفی است که به هدف بررسی سازه ی مذکور و تجلی آن در ادبیات دینی و داستانی صورت پرداخته است. پیامد این مفهوم مخاطب را متوجه حضور دیگری می نماید. برای این امر درک دیگران و همدلی با دیگران به تربیت معنا می بخشد و جهان انسانی را زیباتر می کند.
مؤلفه های رهبری تحول گرا براساس سیره حضرت ابراهیم (ع) در قرآن کریم با ملاحظاتی درحوزه تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۱
59 - 89
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفه های رهبری تحول گرا براساس سیره حضرت ابراهیم (ع) در قرآن کریم با ملاحظاتی درحوزه تعلیم وتربیت است. برای انجام دادن تحقیق از روش کیفی ازنوع تحلیل متن استفاده شده و منبع داده ها قرآن کریم و متون تخصصی مدیریتی و اسلامی بوده است. در بخش اول مقاله، منابع تخصصی مدیریتی، مبانی نظری و پیشینه پژوهش درحوزه رهبری تحول گرا بررسی شده و در بخش دوم، درراستای شناسایی مؤلفه های رهبری تحول گرا در سیره حضرت ابراهیم (ع)، بررسی آیات و روایات مرتبط با سیره آن حضرت در کتب تفسیری و روایی صورت گرفته است. برمبنای یافته های تحقیق، مؤلفه های رهبری تحول گرا را می توان به سه حیطه اصلی تقسیم کرد: نخست، ویژگی های عامل تحول (شامل صداقت، بیان محبت آمیز و محترمانه همراه با قاطعیت، علم و آگاهی، و شجاعت و شهامت)؛ دوم، عوامل پیش برنده فرایند تحول (مشتمل بر شروع درسطح فردی و از نزدیکان، توجه دادن افراد به سود و زیان شخصی، شناسایی تهدیدها و خطرات، بیان حجت و دلیل محکم، مهارت چرخش استدلالی، رجوع دادن به فطرت و عقل، استفاده از روش همراهی با مخاطب برای ترغیب او به تفکر، استفاده از روش گام به گام، برائت از عقیده و نه از صاحب عقیده، و بهره گیری از ادبیات پرسشی)؛ سوم، عوامل بازدارنده فرایند تحول (شامل ترس از تضعیف منافع و قدرت، تعصبات نابجا، جهل و توهم آسیب دیدن براثر تحول)؛ درنتیجه، رهبران آموزشی در سطحی پایین تر، همانند پیامبران، رسالتی خطیر درحوزه اصلاح و هدایت جامعه و ایجاد تحول در آن دارند. لازمه رخ دادن تحول درحوزه تعلیم وتربیت، وجود رهبران آموزشیِ تحول آفرین است که علاوه بر داشتن برخی ویژگی ها، به عوامل پیش برنده و بازدارنده توجه کنند و آن ها را در برنامه های تربیتی خود به کار بندند.
الگوی ایجاد نگرش مثبت به سبک زندگی ایمانی در دانش آموزان دوره متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
51 - 80
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف کلی ارائه الگوی ایجاد نگرش مثبت به سبک زندگی ایمانی در دانش آموزان دوره متوسطه اول انجام شد. پژوهش از حیث هدف، اکتشافی و کاربردی و از حیث گردآوری داده ها و چارچوب حاکم بر فضای آن، کیفی محسوب می شود که برپایه رهیافت نظام مند اشتراوس و کوربین در روش داده بنیاد انجام شد. در زمینه مطالعات اسنادی، از امکان حداکثری و در دسترس بودن پژوهش ها، مطالعات، مقالات و کتاب های مرتبط به گونه ای هدفمند استفاده شد؛ و از بین صاحب نظران، متخصصان و صاحبان تجربه در زمینه تعلیم و تربیت، تعدادی به روش نمونه گیری هدفمند، نظری و گلوله برفی شناسایی، انتخاب و بر پایه قاعده اشباع نظری با عنوان اطلاع رسان در این پژوهش، مشارکت داده شدند. از ابزار مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته استفاده شد. متن مصاحبه ها طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و مفهوم پرداز دلالتی لازم انجام پذیرفت که در نتیجه، تعداد 406 جمله کلیدی، 30 خرده مقوله ، 40 بعد یا مقوله فرعی و 20 مقوله اصلی به دست آمد و الگو ارائه شد. پژوهش حاضر نشان داد که اگر نگرش افراد نسبت به دین و سبک زندگی ایمانی از سنین پایین تر به ویژه در دوره حساس نوجوانی، به گونه ای مناسب، مثبت و کارآمد شکل گیرد، احتمال انتخاب این نوع از سبک زندگی در دوره های سنی بعدی و میزان پایبندی به آن نیز بالا خواهد بود؛ به همین منظور، شرکای تربیتی در امر تربیت دینی بایستی در برنامه ریزی و فعالیت ها با آموزش و پرورش همسو و هم افزا باشند.
چالش های آموزش اخلاق اسلامی به دانش آموزان در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
67 - 93
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف شناسایی چالش های آموزش اخلاق اسلامی به دانش آموزان در دوره ابتدایی انجام شد. رویکرد این پژوهش کیفی و روش موردِ استفاده تحلیل مضمون بود. مشارکت کنندگان بالقوه این پژوهش، همه معلمان و مربیان پرورشی دوره ابتدایی بودند که از بین آنها 10 نفر به روش نمونه گیری هدفمند از نوع معیار، در نقشِ مشارکت کننده انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. ابتدا پرسش کلیدیِ چالش های آموزش اخلاق اسلامی به دانش آموزان در دوره ابتدایی کدامند؟» مطرح شد و سپس بر حسبِ پاسخ های دریافتی، پرسش های بعدی نیز پرسیده شد. در این تحقیق، 4 مضمون فراگیر و 14 مضمون سازمان دهنده در موردِ چالش های آموزش اخلاق اسلامی به دانش آموزانِ دوره ابتدایی، شناسایی شد. بر مبنای این مضامین، می توان به این نتیجه دست یافت که وضعیت موجود آموزش اخلاق به دانش آموزانِ دوره ابتدایی از 4 منظر محتوای آموزش اخلاق»، دانش آموزش محتوای اخلاقی»، فضای فیزیکی و جو عاطفی مدرسه» و عدم هماهنگی و دوگانگی بین عناصر مختلف در آموزش اخلاق» آسیب و چالش دارند. شناسایی این چالش ها می تواند به برنامه ریزان آموزش و پرورش در برطرف کردن چالش ها و موانع آموزش اخلاق اسلامی کمک کند.