مسائل کاربردی تعلیم و تربیت اسلامی
مسائل کاربردی تعلیم و تربیت اسلامی سال 8 زمستان 1402 شماره 4 (پیاپی 29) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، دست یابی به مؤلفه های تربیتی دانش آموزان یتیم با بهره گیری از تجارب زیسته رهبران آموزشی در مدارس شاهد بود.
روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی تفسیری و به کارگیری ابزار مصاحبه انجام گرفت. جامعه پژوهش شامل 11 تن از رهبران آموزشی مدارس شاهد در مقطع ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 01-1400 بود که با استفاده از روش نمونه گیری ملاکی انتخاب شدند. به منظور تجزیه وتحلیل یافته ها از روش پدیدارشناسی تفسیری اسمیت استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل از انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته با رهبران آموزشی در قالب (5 مضمون کلی، 19 مضمون جزیی و 57 مضمون پایه) شامل راهبردهای تربیتی (توجه به اصول تربیتی، تقویت مهارت های شناختی-اجتماعی، توجه به تفاوت های فردی، تربیت چندبُعدی، احسان به یتیم و اکرام یتیم)، سیستم حمایتی (حمایت همه جانبه از دانش آموزان و خانواده)، تقویت عملکرد پرورشی رهبران آموزشی (هم افزایی گروهی مربیان، حساسیت تربیتی رهبران آموزشی، آموزش مربیان و توجه به اهمیت گزینش مربیان و کادر آموزشی)، تقویت شبکه ارتباطی (تقویت احساس تعلق به مدرسه، انعطاف در روابط و استحکام در روابط) و تقویت شبکه حمایتی (ضعف برنامه ریزی در زمینه های پرورشی وآموزشی مربیان، ضعف در حمایت مالی و شبکه ارتباطی) بود.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر بیان گر خلاء توجه به موضوع ایتام در اسناد بالادستی نظام آموزش وپرورش و ضرورت توانمندسازی رهبران آموزشی در میزان و نوع توجه به نیازهای آموزشی و پرورشی دانش آموزان یتیم به ویژه در مدارس شاهد است.
سناریوهای پیش روی آینده مدارس حمهوری اسلامی ایران در افق 1420(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: شناخت دقیق آینده مدارس در دنیای پیچیده امروز غیر ممکن به نظر می رسد اما تلاش برای شناخت آینده های ممکن به تصمیم گیران نظام آموزشی کمک می کند تا چشم اندازهای مختلف خود را ترسیم کنند و اثر تصمیمات خود را برای ساختن آینده دانش آموزان نسل های بعدی متصور شوند. آینده پژوهی فرآیندی علمی است که استدلال، انتخاب و اقدام را در هم می آمیزد. تحلیل آینده به روش سناریو نویسی یکی از روش های پژوهش آینده پژوهی و مدیریت راهبردی است. آینده مدارس ایران چگونه خواهد بود؟ و چه سناریوهایی پیشِ روی مدارس ایران قرار دارد؟
روش: روش پژوهش، کیفی است. در این پژوهش تلاش شد به کمک مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه نیمه ساختاریافته از دیدگاه تخصص های مختلف به آینده مدارس ایران پرداخته شود. در مصاحبه با 14 نفر از صاحب نظران که با روش گلوله برفی انتخاب شدند (در هر دسته بعد از مصاحبه اول نفر بعدی انتخاب شد (تا اشباع اطلاعات)). 3 نفر از وزرای سابق آموزش و پرورش، 4 نفر از روشن فکران و منتقدین مشهور نظام آموزشی، 4 نفر از مدیران و معلمان مدارس و 3 نفر از آینده پژوهان علاقه مند به حوزه آموزش و پرورش از زوایای مختلف به موضوع پرداخته شد. از پژوهش های پیشین و مصاحبه ها 17 عامل تأثیرگذار در آینده مدارس استخراج شد و به کمک نرم افزارهای آینده پژوهی و در ادامه نظر 10 خبره آموزشی، 10 عامل کلیدی و پیش ران به دست آمد. سپس با بررسی عدم قطعیت های کلیدی، به کمک نرم افزار سناریو ویزارد، سناریوهای پیشِِ روی آینده مدارس ایران استخراج شد.
یافته ها: در سناریوی مطلوب آینده مدارس که الزامات فراوانی دارد در کم تر از 20 سال حتی می توان حضور توریست آموزشی برای بازدید از مدارس ایران و الگو برداری از نظام آموزشی ایران را برای کشورهای منطقه متصور شد. در سناریوی نامطلوب، مردم از مدارس روی برمی گردانند و سعی می کنند از روش های دیگر برای آموزش فرزندان خود استفاده کنند. در سناریوی محتمل نیز با رفع بعضی از مشکلات و ایجاد مشکلاتی جدید، مدارس مسیر خود را طی می کنند. متأسفانه در مطالعه حاضر سناریوی نامطلوب و محتمل نزدیکی زیادی دارند که این امر می تواند زنگ خطری برای تصمیم گیران نظام حکمرانی و تعلیم و تربیت کشور باشد.
نتیجه گیری: طبق نتایج این پژوهش به نظر می رسد برای فاصله گرفتن از سناریوهای نامطلوب و محتمل نیازمند تصمیم گیری هایی فراتر از سطح آموزش و پرورش هستیم. به نظر می رسد ارتباط تنگاتنگ عوامل و اثرات متقابلی که این عوامل بر روی هم می گذارند حل این مسئله را از توان آموزش و پرورش خارج کرده است. گسترش مطالعات آینده پژوهی در حوزه تعلیم و تربیت می تواند به شفاف سازی مسیر آینده کمک کند
اثربخشی بسته اموزشی درس دین و زندگی مبتنی برتئوری انتخاب پر مسئولیت پذیری و عمل به باورهای دینی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، با هدف سنجش اثربخشی بسته آموزشی درس دین و زندگی مبتنی بر نظریه انتخاب بر مسئولیت پذیری و عمل به باورهای دینی در دانش آموزان دختر پایه دهم در سال تحصیلی 1403-1402 بود.
روش: طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و به صورت پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل به تفکیک جنسیت بود. جامعه آماری شامل 360 نفر از دانش آموزان دختر پایه دهم منطقه 18 تهران بودند، که نمونه آماری شامل دو گروه 30 نفره انتخاب شد. ابزار پژوهش، بسته آموزشی و پرسش نامه مسئولیت پذیری کردلو و پرسش نامه عمل به باورهای دینی معبد بود. روش تجزیه و تحلیل داده ها تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر بود.
یافته ها: بسته آموزشی بر مسئولیت پذیری دانش آموزان دختر در سطح اطمینان 95% اثر معنادار است. (266/15F=، 01/0P<) و مقدار اندازه اثر نشان می دهد که میزان اندازه اثر آموزش بر مسئولیت پذیری دانش آموزان دختر نوجوان برابر 35 درصد بوده است، هم چنین این آموزش برعمل به باورهای دینی دانش آموزان دختر نوجوان در سطح اطمینان 95 درصد اثر معنادار ندارد. (117/0F=، 05/0P>) و میزان اندازه اثر آموزش برعمل به باورهای دینی دانش آموزان دختر نوجوان کم تر از 1 درصد بوده است.
نتیجه گیری: مداخله پژوهش گر منجر به افزایش میزان مسئولیت پذیری دانش آموزان در نمونه آماری شد و با فراگیری اصول نظریه انتخاب، دانش آموزان دست به انتخاب های مسئولانه و مؤثر می زنند، این روش آموزش و مداخله منجر به افزایش میزان عمل به باورهای دینی دانش آموزان در نمونه آماری نشد.
اعتبارسنجی و هنجاریابی مقیاس فروتنی فکری (CIHS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: انسان ها خواسته یا ناخواسته ارزش های اخلاقی ومعرفتی را نقض می کنند و به دنبال پیدا کردن راه های متعددی برای توجیه رفتار غیراخلاقی و غیر فکری خود هستند. به همین خاطر فهم و پرورش فضیلت فروتنی فکری اهمیت ویژه ای دارد. این درحالی است که نه تنها دانشجویان درحال تحصیل در دانشگاه بلکه اساتید و عالمان دین هم چون دیگر اندیشه ورزان به صورت آشکار و پنهان دست خوش آفت ها و آسیب های اخلاقی می شوند. تواضع فکری به معنای آن اس ت ک ه انس ان بدان د واعتراف کند از دیگران برتر و بهتر نیست و دچار تکب ر در س احت اندیش ه و اجتهاد، احساس و تعلقی خاص ب ه اندیش ه و رأی به خ ود نشود، زیرا امکان داوری بی طرفانه را از او سلب می کند. هدف این پژوهش هنجاریابی و اعتبارسنجی مقیاس فروتنی فکری است.
روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش، هم بستگی از نوع تحلیل عاملی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه ارومیه در سال ۱۴۰۳-۱۴۰۲ بودند که ۳۳۵ نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها به روش آنلاین جمع آوری شدند. ابزارهای به کارگرفته شده مقیاس فروتنی فکری و مقیاس فروتنی ارتباطی، مقیاس خودکارآمدی و مقیاس قدردانی بود. به منظور تعیین روایی از تحلیل عاملی تأییدی، روایی هم گرا و روایی صوری و برای بررسی پایایی از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی آزمون - بازآزمون استفاده شد. داده ها نیز توسط نرم افزار اس پی اس اس نسخه 23 و ایموس تحلیل شد.
یافته ها: نتایج تحلیل عاملی تأییدی، برازش قابل قبولی برای ساختار مکنون پرسش نامه برای چهار عامل استقلال منطق و خود، گشودگی به بازنگری در دیدگاه خود، احترام به دیدگاه دیگران، نداشتن تعصب فکری به دست داد. هم چنین نتایج روایی هم زمان نشان داد پرسش نامه از روایی مطلوبی برخوردار است. ضرایب آلفای کرونباخ نیز نشان داد که پایایی عوامل چهارگانه از ۶۲/۰ تا ۸۶/۰ است که نشان می دهد پرسش نامه از پایایی قابل قبولی برخوردار است و همین طور روایی هم گرای مقیاس نشان داد که بین مقیاس فروتنی فکری و فروتنی ارتباطی، خودکارآمدی، قدردانی هم بستگی معناداری وجود دارد.
نتیجه گیری: باتوجه به یافته های این پژوهش، مقیاس فروتنی فکری دارای ویژگی های روان سنجی مناسبی است و می توان از آن به عنوان ابزاری مناسب در جهت بررسی فروتنی فکری استفاده کرد.
تحلیل مبانی تربیتی کانون های فرهنگی - آموزشی مساجد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تحلیل مبانی تربیتی کانون های فرهنگی-آموزشی مساجد، درصدد پاسخ به این پرسش برآمد که این کانون ها به کدام مبانی پایبند بوده و از چه اهداف و اصولی پیروی می کنند؟
روش: این پژوهش با استفاده از رویکرد توصیفی- تحلیلی و به کارگیری روش تحلیل محتوای قیاسی- استقرایی، به صورت مطالعه موردی «مجموعه تربیتی حضرت روح الله(ره)» مشهد را مورد بررسی قرار داد.
یافته ها: یافته های پژوهش شامل مبانی تربیتی، اهداف، اصول و روش های تربیتی بود که طی تحلیل محتوای اسناد این مجموعه تربیتی به دست آمد. مبانی تربیتی در دو سطح کلان و خرد طبقه بندی شد. مبانی سطح کلان (سیاست گذاری) ارائه شده در حوزه ساختاری (ناکارآمدی بسترهای نظام آموزش و پرورش موجود)، و در حوزه رویکرد (محوریت مسجد در امر تعلیم و تربیت، تقدم پرورش بر آموزش، مرجعیت علمی-اخلاقی مربی و اولویت نقش خانواده در تربیت) بودند. هم چنین مبانی تربیتی سطح خرد (اجرا) در حوزه محتوای تربیت (اولویت ساحت تربیت اعتقادی- عبادی- اخلاقی، ساحت های مختلف انسان و لزوم توجه به آن) و در حوزه روش های تربیت (اهمیت بسترسازی و تدریج در ارائه محتوا، تنوع ظرفیت متربی و توجه به آن) شناسایی شد.
نتیجه گیری: به نظر می رسد این مجموعه ها علی رغم تنوع، از حیث مبنا و هدف از اشتراک بالایی برخوردار بوده اما در اصول و روش ها تفاوت بین کانون های فرهنگی-آموزشی مختلف قابل توجه می باشد. از این رو، یافته های حاصله در دو سطح کلان و خرد می تواند در نظام های تربیتی مورد استفاده قرار گیرد.
واکاوی آموزه های تربیتی سوره یوسف در ساحت های شش گانه تربیت با تاکید بر دیدگاه آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: واکاوی آموزه های تربیتی سوره یوسف در ساحت های شش گانه تربیت با تأکید بر دیدگاه آیت الله جوادی آملی بود.
روش: روش پژوهش حاضر، کیفی مبتنی بر بررسی کتابخانه ای است. راهبرد آن، تحلیل محتوای کیفی استقرایی بود. جامعه مطالعه، متن تفسیر تسنیم (41-40) بود که بنابر جامع بودن و معاصر بودن مفسر انتخاب شد. روش تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش روش تحلیل استقرایی مبنی بر نظام کدگذاری است.
یافته ها: نتایج یافته ها به شناسایی 91 مؤلفه فرعی و 25 مؤلفه اصلی منجر شد که عبارتند از: ادب توحیدی، نبوت، معادباوری، فضایل اخلاقی و درک رذایل اخلاقی، ارتباط با خانواده، اخلاق اجتماعی، اعمال مدیریت صحیح، خیرخواهی و حل مشکلات جامعه، توجه به تفریحات سالم، مراقبت روحی و جسمی، اهمیت جایگاه اقتصادی، جهاد اقتصادی، عدالت در توزیع، مذمت فقر، درک زیبایی های خالق، آرامش روانی، زیبایی کلام و سیرت، توجه به عواطف، معرفت شناسی، بصیرت، علم نافع، عبرت آموزی، تعادل در توجه به علم و توکل و اعتقاد به علیم بودن خداوند.
نتیجه گیری: یافته های این پژوهش در مقایسه با پژوهش های قبلی، مؤلفه های تربیتی را در شش ساحت تربیتی براساس سوره یوسف 7 و دیدگاه آیت الله جوادی آملی تبیین کرد. این نوشتار نشان داد که آموزه های قرآن بستر جامعی برای استخراج برنامه تربیتی در ساحت های گوناگون است.