فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۴٬۴۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی اجتهادی «برگزاری نماز جماعت در مدارس» و استنباط حکم آن و نیز احکام روشهای تربیتی در این زمینه و روشهای آسیب زا، هدف این پژوهش بود. روش: این پژوهش برای حل مساله خود از روش اجتهادی مبتنی بر روش شناسی دانش فقه (و فقه تربیتی) بهره گرفته و میزان مطلوبیت نماز جماعت و روشهای مفید و نامفید آنرا با مراجعه به قرآن و سنت و عقل و قواعد فقهی استنباط نموده است. یافته ها: بررسی ها نشان می دهد که اقامه نماز جماعت، بر کارگزاران تربیتی مدرسه از باب وظایف عام هدایتی هر مسلمان، متسحب است و بعنوان کارگزار حکومت اسلامی و یا نائب/وکیل/اجر خانواده مسلمان واجب است. همچنین در جمهوری اسلامی ایران، تکلیفی قانونی است. روشهای برگزاری نماز خود، محکوم به احکام و ضوابطی هستند و از مهمترین ضوابط شرط احتمال تاثیر و حرمت إضرار و إضلال در انتخاب سبک ها و روشهای تربیتی است. همچنین بهره گیری از إجبار شدید (واداشتن متربی با سلب اختیار) و إکراه شدید (واداشتن متربی با تهدید جان و آبرو) و إکراه متوسط (واداشتن متربی با تهدید به سلب حقوق الزامی) در اقامه نماز جایز نیست. همچنین درصورتی که اقامه نماز جماعت موجب تنفر از نماز و یا تثبیت نفاق و دورویی (در بلندمدت) شود، حرام و واجب است کارگزاران مدرسه، روش های مفیدتر و مبتنی بر کارشناسی دقیق، را جایگزین نمایند. نتیجه گیری: این نوشتار نشان داد که فقه تربیتی ظرفیت خوبی برای استخراج تجویزات تربیتی اسلام در یک مساله (نماز جماعت و مسائل پیرامون آن) دارد و می تواند در کنار تحقیقات فلسفی، تاریخی، تطبیقی و تجربی در تربیت پژوهی به کار آید.
تبیین چگونگی تربیت اخلاقی متعالیه براساس تفاسیر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به تببین چگونگی تربیت اخلاقی متعالیه، براساس تفاسیر ملاصدرا، می پردازد. این پژوهش که با روش تحلیل محتوای قیاسی استقرایی انجام شده است، برای تبیین چگونگی تربیت اخلاقی به تحلیل محتوای تفاسیر ملاصدرا پرداخته و اصول و روش های تربیت اخلاقی را واکاوی کرده است. اصول و روش های تربیت اخلاقی در دو دسته سلبی و ایجابی ناظر به دو مرحله اصلی تخلیه و تحلیه در تربیت اخلاقی متعالیه دسته بندی شده اند. بر این اساس، در بخش سلبی، پنج اصل و هفت روش و در بخش ایجابی نیز هشت اصل و شش روش استخراج شده است. اصول بخش سلبی عبارتند از: تهذیب ظاهر، مراقبت از اعمال، تهذیب نفس، دوری از حبّ دنیا و مراقبت از خواطر ذهنی. اصول بخش ایجابی نیز عبارتند از: عقل ورزی، تفکر، مراقبت در مسیر کسب علم، تکرار، ایجاد ملکات نیکو، تعدیل قوای جسمانی و نفسانی، توجه به تفاوت وسع ها و به گزینی در معاشرت. روش های سلبی عبارتند از: ریاضت، زهد، انفاق، دوری از هم نشین بد، پاسخ به شبهات، دوری از عادات نامناسب، دوری از افراط و تفریط. روش های ایجابی نیز عبارتند از: اطاعت از شرع، عمل به مقتضای علم، برهان، تذکر، ایجاد عادات پسندیده و موقعیت مداری.
راهکارهای والدین در اصلاح ناسازگاری کودک و نوجوان با تأکید بر منابع اسلامی
منبع:
مطالعات دین پژوهی سال ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۳
55 - 76
حوزههای تخصصی:
چکیده
مقاله حاضر با هدف ارائه راهکارهای مؤثر والدین در اصلاح ناسازگاری کودک و نوجوان با تأکید بر منابع اسلامی شکل گرفته است. بدین منظور متون دینی و روان شناسی باروش توصیفی-تحلیلی بررسی می شود. بررسی ها نشان می دهد شیوه های تربیتی والدین بر بروز ناسازگاری های رفتاری فرزندان اثرات قابل توجهی دارد. تحقیقات بیانگر آن است که همسویی روش های اصلاح رفتار با فرهنگ و باورهای دینی افراد در اثربخشی آن نقش بسزایی دارد. بخشی از یافته هایژوهش حاضر عبارتند از: والدین بااستفاده از راهکارهای مستقیم، غیرمستقیم، زمینه ساز و محیطی می توانند به اصلاح ناسازگاری بپردازند، روش های غیرمستقیم شامل زمینه ساز، محیطی و رفتاری است، روش های مستقیم شامل زمینه ساز و روش های مختص دوره تحولی است.
«نگرش سازی»، راهبردی نوین در تربیت اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«نگرش» در اصطلاح روان شناسی، نظامی هماهنگ و بادوام از افکار، احساسات و آمادگی های رفتاری فرد درباره یک موضوع است که به صورت اکتسابی ایجاد می شود و اغلب دارای ثبات و دوام بالایی است. می توان از این ظرفیت انسانی در حوزه تربیت اخلاقی بهره جست و آن را در قالب یک راهبرد تربیتی به کار گرفت؛ به این صورت که مربی با مداخله آگاهانه و توأمان برای ارائه اطلاعات، برانگیختن انگیزه، و آموزش مهارت های رفتاری لازم درخصوص موضوعات اخلاقی، «نگرش سازی» کند. با توجه به ناپایداری اغلب آموزه های اخلاقی در راهبردهای تربیتی موجود، پژوهش حاضر در نظر دارد با روش توصیفی تحلیلی و رویکرد برون دینی، نگرش سازی را به عنوان راهبرد نوین تربیتی در حوزه اخلاق معرفی کند. یافته ها نشان می دهند که این راهبرد به دلیل سهولت در فراهم سازی شرایط، جامعیت داشتن، و ماندگاری آموزه ها، بر سایر راهبردهای تربیت اخلاقی برتری دارد و می توان با تعیین مبانی، اهداف، اصول و روش ها، آن را در قالب یک الگوی تربیت اخلاقی ارائه کرد.
تربیت متعالی در دیدگاه امام محمد غزالی و آبراهام مازلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با روش تحلیل محتوای کیفی و به شیوه استقرایی کوشیده است با بررسی آراء و افکار امام محمد غزالی _اندیشمند و عارف مسلمان قرن پنجم هجری_ و آبراهام مازاو _روان شناس انسان گرای قرن بیستم_ مدل تربیتی آن دو را برای دستیابی به بالاترین مراتب تعالی بررسی و مقایسه نماید. جامعه آماری پژوهش، آثار دو اندیشمند شامل کتاب ها، مقالات و سخنرانی هاست. بررسی نشان می دهد که نظام تربیتی این دو، اشتراکات و نیز تفاوت هایی دارد. مهمترین تفاوت در تعیین هدف غایی از تربیت متعالی است که غزالی آن را هدفی اخروی می داند. در شیوه تربیتی غزالی، بر اعتدال، ایجاد عادت به عمل نیک، و حضور مربیان فرهیخته تأکید شده است؛ درحالی که مازلو بر ارضای سلسله مراتب پایین تر نیازها، و تکیه بر خلاقیت و آزادی فردی تأکید می کند. اگرچه ارزیابی نشان می دهد که نظام تربیتی غزالی از انسجام بیشتری برخوردار است اما تأکید بر خلاقیت و آزادی انتخاب _آن چنان که در دیدگاه مازلو وجود دارد_ همزمان با حضور مربیان متعالی به عنوان الگوی متربیان، می تواند به کارآمدتر شدن این نظام کمک کند.
راهکارهای خانواده در افزایش عزت نفس کودکان ازمنظر اسلام
منبع:
مطالعات دین پژوهی سال ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۳
93 - 107
حوزههای تخصصی:
چکیده
در نگرش اسلامی انسان موجودی شریف است. ازاین رو عزت نفس یکی از مهمترین شاخصه های انسان سالم (مؤمن) ازمنظر دینی است؛ زیرا او را در رسیدن به کمال و رستگاری یاری می کند. ازاین رو حفظ و تقویت این ویژگی مهم بر هر فردی لازم و ضرورت است. پایه های عزت نفس از کودکی بنا نهاده می شود و نوع ارتباط والدین و چگونگی رفتار آنها تأثیر زیادی بر خودارزشمندی کودکان دارد. پژوهش حاضر با پارادایم تفسیرگرایی به تحلیل محتوای متون دینی می پردازد و بااستناد به آیات و روایات باروش قیاسی و استقرایی ابعاد رفتاری و روان شناختی مرتبط با عزت نفس و راهکارهای ارتقای آن در فرزندان را استنتاج می کند. آنچه از این مطالعه به دست آمده این است که والدین با راهکارهایی مانند محبت، تکریم، توجه به تفاوت های فردی و واگذاری مسئولیت به کودکان می توانند عزت نفس و اعتمادبه نفس را در آنها افزایش دهند.
تبیین چارچوب نظری تربیت اعتقادی از رهیافت انسان شناسی فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۵
107 - 129
حوزههای تخصصی:
تربیت اعتقادی به عنوان مهم ترین بخش تربیت دینی، بر مبانی مختلفی استوار است که تبیین کننده فرایند عملی آن خواهد بود. عدم انتخاب و تبیین صحیح مبانی نظری از رهیافت انسان شناسی ناقص، آسیب هایی از جمله یکسونگری و غالب شدن فرهنگ آموزشگری صرف را در تربیت اعتقادی به دنبال دارد. پژوهش حاضر درصدد است با تبیین چارچوب نظری تربیت اعتقادی از رهیافت انسان شناسی دینی، مبانی این ساحت تربیتی و مدلول های آن را ذیل فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی با تأکید بر دیدگاه علامه مصباح یزدی استنتاج نماید. رویکرد پژوهش، نظری است و با روش تحلیلی استنتاجی اقدام به توصیف، تحلیل و درنهایت استنتاج می نماید. مبانی به دست آمده به عنوان یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که استقلال ابعاد سه گانه نفس−بینش، گرایش و توانش− در مقام نظر است و در مقام عمل، نباید جدای از هم در نظر گرفته شود؛ عمل تربیتی حاصل درهم آمیختگی همه ابعاد است و در تربیت انسان نقش مؤثر دارند. در این میان، بعد گرایشی، پل ارتباطی بین بعدشناختی و بعد رفتاری است و غفلت و کم توجهی به این بعد در تربیت اعتقادی موجب یک سونگری وتنزل به آموزش گری صرف و درنهایت عدم دستیابی به هدف غایی تربیت اعتقادی یعنی ایمان می شود. ازاین رو، مقصد تربیت اعتقادی، ایجاد رفتارهای ارادی هماهنگ با آموزه های اعتقادی خواهد بود.
تبیین اصول تربیت فلسفی براساس تلقی علامه طباطبایی از فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
7 - 30
حوزههای تخصصی:
تربیتِ فلسفی از ساحت های مهم تربیت در دنیای معاصر می باشد؛ لکن از ظرفیت فلسفه اسلامی و آراء فیلسوفان مسلمان دراین عرصه تربیتی کمتر استفاده شده است و عموماً متأثر از فلسفه های غربی، اصول و روش هایی برای تربیت فلسفی نسل جوان و نوجوان تجویز می شود. تلقی علامه طباطبایی از فلسفه در میان فلاسفه مسلمان واجد ظرائف و ویژگی های بدیعی است که در مجموع از ظرفیت خوبی برای تبیین اصول تربیت فلسفی برخوردار است. چیستی ویژگی های فلسفه از نگاه علامه و در پی آن تبیین اهم اصول تربیت فلسفی مبتنی بر آن، دو سؤال اساسی این پژوهش را تشکیل می دهد. برای تبیین تلقی علامه از فلسفه از روش تحلیل مفهوم استفاده شده و برای به دست آوردن اصول تربیت فلسفی مبتنی بر آن از روش استنتاجی بهره گرفته شده است، ده اصل تربیتِ فلسفی منتج از این پژوهش شامل: حرکت به سمت تفاهم فکری با دیگران، حقیقت جویی و سنجش حقیقت و پندار، کلی نگری، علت شناسی، خداشناسی، انسجام گرایی توحیدی، طرد روش های غیریقینی در فلسفه ورزی، حضور وجودشناسانه فلسفه در علوم، فلسفه ورزی در اعتقادات و تطهیر نفس می باشد.
سیر رشد ایمانی بر اساس برداشت های علامه مصباح یزدی از ادعیه مأثوره(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
توجه به ادعیه مأثوره واصله از سوی امامان طاهرین(ع) و بهره مندی از آن در ابعاد مختلف، سیره علمی و عملی علمای بزرگوار شیعه در طول تاریخ تشیع بوده است. شارحان ادعیه از بین عالمان سلف، هریک براساس مشی علمی و ذوق خاص خویش به بُعدی از ابعاد ادعیه توجه کرده اند که شروح در دسترس نشانگر این تفاوت در رویکردهاست. توجه تربیت محور علامه مصباح یزدی به دعا، یکی از این شیوه هاست. حضرت استاد بیشتر در چند کتاب، ازجمله کتاب های بدرود بهار، دعای مکارم الاخلاق، صهبای حضور، شکوه نجوا، سجاده های سلوک، بر درگاه دوست، و ره توشه، به شرح مجموعه ای از دعاهای واصله از سوی ائمه معصوم(ع) عمدتاً با این نگاه پرداخته و نظامی از مسائل تربیتی را به نوعی بیان داشته اند. تلاش برای ترسیم سیری عملی و مرحله ای از تربیت اسلامی براساس شرح استاد بر ادعیه و بیان روش استاد در این امر، موضوعی است که این پژوهش دنبال می کند. پژوهش حاضر براساس ماهیت تحلیل محتوای آن، روش استنتاجی را در پیش گرفته است؛ به این معنا که مفاد به دست آمده، استنتاجی از شروح استاد بر ادعیه موردنظر می باشد و بالطبع، استناد محتوای ارائه شده به حضرت استاد، صرفاً براساس برداشت نویسنده از آن منابع است. براساس این تحقیق، سیر تربیت ایمانی و ارتباط انسان با خدای متعال از شناخت خدا و خود شروع می شود؛ در گذر روابط عاطفی و گرایشی رشد می کند و در بستر ابعادی از رفتار نتیجه می دهد.
بایسته های ارتقاء کیفیت آموزش دروس معارف اسلامی از دیدگاه اساتید و دانشجویان در پساکرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بایسته های ارتقاء کیفیت آموزش دروس معارف اسلامی از دیدگاه اساتید و دانشجویان در پساکرونا با روش توصیفی پیمایشی انجام شده است. با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی 354 نفر از اساتید و 384 نفر از دانشجویان به عنوان نمونه از جامعه آماری اساتید و دانشجویان دروس معارف اسلامی در دانشگاه های سطح کشوری انتخاب شده اند. تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس آمار توصیفی و آزمون T با استفاده از نرم افزارSpss22 صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهدکه متناسب سازی محتوای برنامه های درسی و آموزشی، فراهم ساختن زیرساخت های فیزیکی دانشگاه ها، ارتقاء سطح قابلیت ها و توانمندی اساتید، بازنگری اساسی در شیوه های آموزش، تفویض اختیار به مدرسان در امر آموزش و پژوهش، وضعیت شغلی مدرسی دروس معارف اسلامی در آینده، برجسته کردن نقش دروس معارف اسلامی در رفع شبهات اعتقادی دانشجویان، لزوم هم زمانی فرآیندهای آموزش دیدن و تدریس کردن مدرسان و تعیین جایگاه اساتید گروه معارف اسلامی در اهداف انقلاب اسلامی از اولویت بالایی برخوردار است، همچنین نظر گروه نمونه آماری بر این است که کلاس ها به صورت ترکیبی (حضوری و مجازی) ادامه داده شود. با عملیاتی شدن پژوهش می توانیم در راستای محقق شدن اهداف آموزشی و سیاست گذاری مناسب در گروه دروس معارف اسلامی دانشگاه ها قدمی برداریم.
دیدگاه تربیتی امام (علی علیه السلام)(ارائه مدل مفهومی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم پردازی در زمینه تعلیم و تربیت اسلامی و بررسی دیدگاه تربیتی امام علی علیه السلام با رویکرد پژوهش اکتشافی از طریق مطالعه منابع و اسناد معتبر دینی، هدف اصلی مقاله حاضر بود. این مهم با روش تحلیل محتوی احادیث وروایات مرتبط با دیدگاه تربیتی امام علیه السلام در نهج البلاغه، غرر الحکم و.... ، انجام پذیرفت. تحلیل مواد ومحتوای مرتبط با موضوع پژوهش، در چارچوب روش تحلیل محتوای کیفی، با استفاده از فرآیند چهار مرحله ای شامل «انتخاب واحد تحلیل»، «مقوله بندی»، «شمارش فراوانی هر مقوله» و «تفسیر نتایج» انجام گرفت. در این پژوهش از بسامد (فراوانی) برای شمارش مقوله های فرعی و برای طبقه بندی و تعیین مقوله های اصلی و ابعاد از روش تکوین استقرایی استفاده شد. بر اساس یافته های تحقیق، 98 مقوله فرعی شناسایی و ویرایش شده و بر اساس آنها ابعاد و مولفه های اصلی دیدگاه تربیتی امام علی(ع) شناسایی و تعیین گردید. بر اساس نتایج ابعاد و مولفه ها شامل: الف - بعد تربیت فردی با چهار مولفه اصلی: 1- تربیت دینی( هشت مقوله فرعی)، 2- تربیت اخلاقی(با 22 مقوله فرعی)، 3- تربیت قرانی(با هفت مقوله فرعی)، 4- تربیت علمی (با 20 مقوله فرعی). ب - بعد تربیت اجتماعی با پنج مولفه اصلی شامل: 1- تربیت فرهنگی (با شش مقوله فرعی)، 2- تربیت سیاسی(با هفت مقوله فرعی)، 3- تربیت حقوقی(با 16مقوله فرعی)، 4- تربیت جهادی(با شش مقوله فرعی) و 5- تربیت اقتصادی(با پنج مقوله فرعی)، طبقه بندی، سازمان دهی شد و مدل مفهومی آن تدوین، ترسیم و ارائه گردید.
تأثیر آموزش برنامه کاهش استرس مبتنی بر حضور پویای در لحظه بر یادگیری و یادداری درس فارسی دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر زابل(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تأثیر آموزش برنامه کاهش استرس مبتنی بر حضور پویای در لحظه بر یادگیری و یادداری درس فارسی دانش آموزان دختر انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر زابل در سال تحصیلی 1400 1399 بود که از بین آنها سی دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش در یک دوره هشت جلسه ای نود دقیقه ای آموزش برنامه کاهش استرس مبتنی بر حضور پویای در لحظه شرکت کردند. برای گردآوری داده ها از آزمون محقق ساخته پیشرفت تحصیلی استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تحلیل شد. یافته ها نشان داد که آموزش برنامه کاهش استرس مبتنی بر حضور پویای در لحظه بر یادگیری و یادداری درس فارسی دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر زابل مؤثر است؛ به طوری که اندازه اثر بر یادگیری دانش آموزان 57/0 و بر یادداری دانش آموزان 64/0 بود. ازاین رو می توان گفت که با به کار بستن برنامه کاهش استرس مبتنی بر حضور پویای در لحظه می توان یادگیری و یادداری دانش آموزان را افزایش داد.
واکاوی تسهیل گرهای مشارکت خانواده در سیاست گذاری های تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
125 - 154
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش واکاوی تسهیل گرهای مشارکت خانواده در سیاست گذاری های تربیتی بود. این پژوهش از نوع مطالعات کیفی و به روش توصیفی- تحلیلی با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام شد. جامعه آماری پژوهش کارشناسان خبره حوزه خانواده و آشنا به حوزه تعلیم و تربیت بودند که به روش نمونه گیری هدفمند، بر اساس ملاک های تألیف اثر علمی، داشتن تجربه کاری در حوزه سیاست گذاری تربیتی، عضویت در انجمن اولیاء و مربیان و تأهل، به صورت گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختار یافته بود که چارچوب آن براساس تحلیل محتوای ادبیات پژوهش، تدوین و براساس نظر خواهی از سه متخصص موردِ تأیید قرار گرفت. پس از انجام مصاحبه، داده های حاصله با استفاده از روش دلفی، تحلیل شد. یافته های پژوهش بیان گر استخراج 27 تسهیل گر در 5 گروه حاکمیتی (5 تسهیل گر)، اجتماعی (9 تسهیل گر)، قانونی (3 تسهیل گر)، ساختاری (7 تسهیل گر) و آموزشی (4 تسهیل گر) بود. نتایج پژوهش حاضر بیان گر این بود که مشارکت خانواده در سیاست گذاری تربیتی نیازمند مهیا نمودن چهار وجه تربیتی است. این وجوه چهارگانه شامل باور سیاست گذاران تربیتی به ضرورت حضور خانواده در تعیین سیاست های تربیتی، ارائه آموزش های لازم به خانواده در این زمینه، تقویت شفافیت اطلاعات در زمینه عملکرد نظام آموزشی و فرایند سیاست گذاری تربیتی و در نهایت، افزایش اعتماد و باور به ضرورت هم افزایی میان دو نهاد خانواده و تعلیم وتربیت است. ظهور و بروز این چهار وجه در تعامل با یکدیگر، تسهیل گر مشارکت خانواده در سیاست گذاری تربیتی است.
واکاوی راهبردهای یادگیری از نگاه قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف دستیابی به راهبردهای یادگیری از نگاه قرآن انجام شده است. برای رسیدن به این هدف، ابتدا مفهوم راهبردهای یادگیری و دیدگاه متناظر با این راهبردها در نظریات یادگیری یعنی نظریات شناخت گرایی مطرح گردید؛ سپس با الهام از روش استنطاقی شهید صدر و در چارچوب رویکرد دانش آموز محور، به بررسی آیات و استخراج آیات ناظر به این رویکرد پرداخته شد. این پژوهش از حیث هدف کاربردی بوده و از حیث گردآوری داده ها توصیفی است و در پی پاسخ به این پرسش است که راهبردهای یادگیری از نگاه قرآن چیست. حاصل این تحقیق، دستیابی به هشت راهبرد است که چهار راهبرد به قرآن اختصاص دارد و در هیچ یک از نظریات یادگیری شناختی به آن اشاره نشده است و درباره چهار راهبرد دیگر که در نظریات یادگیری از آن سخن به میان آمده، تفاوت هایی با دیدگاه قرآن وجود دارد. برخی از این راهبردها بین فرایند آموزشی و غیرآموزشی مشترک اند و برخی مختص به فرایند آموزشی اند. همچنین برخی از این راهبردها در تمامی مراحل رشدی انسان قابل استفاده اند و برخی نیز به مرحله خاصی از رشد اختصاص دارند.
مولفه ها و کیفیت ارزشیابی در اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مساله نگاه تک بعدی به ارزشیابی در نظامات تربیتی، باعث بروز مشکلاتی برای متربیان می شود. در اسلام نگاه به ارزشیابی با ابعاد جامع تر صورت می گیرد. هدف این مقاله، تبیین کیفیت ارزشیابی در نظام تربیتی اسلام است. در راستای این هدف، سه مولفه اساسی هدف، روش و ویژگی های ارزشیابی در نظام تربیتی اسلام تبیین شد. در گردآوری داده ها به شیوه اسنادی از آیات قرآن، احادیث و تفاسیر استفاده به عمل آمد. نتایج نشان داد نظام ارزشیابی در اسلام با لحاظ نمودن ویژگی هایی نظیر جامعیت، کیفیت، کمیت، دقت و اطمینان و مولفه های اساسی هدف، زمان، مکان، روش ها، ابزار و ملاک های ارزشیابی، تفاوت هایی با روش های ارزشیابی مرسوم دارد. با مفروض قرار دادن این که آموزش و پرورش در کشور ما قصد تاسی از آموزه های تربیت اسلامی را دارد، در این صورت ضرورت روی آوری به ویژگی ها و مولفه های اساسی ارزشیابی در نظام تربیتی اسلام ضرورت دارد. بدینسان پیشنهاد پژوهش به سیاستگذاران، برنامه ریزان و عوامل تربیتی در آموزش و پرورش، روی آوری به سنت ارزشیابی در اسلام است.
رویکرد تربیت دینی برپایه مدیریت تمایلات؛ تربیت دینی در اندیشه حجت الإسلام والمسلمین پناهیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
59 - 82
حوزههای تخصصی:
تعلیم و تربیت مبتنی بر مدیریت تمایلات یکی از رویکردهای جدید در تربیت دینی است که راهکار اصلی آن جهاد با نفس و هدف اساسی آن افزایش توانایی متربیان در مدیریت گرایش هاست. مقاله پیش رو در صدد است این رویکرد به تربیت دینی را در اندیشه های پناهیان بررسی کند. تبیین این رویکرد با آسیب شناسی وضعیت موجود تعلیم و تربیت کشور و با نقطه کانونی تربیت دینی آغاز می گردد و به بازنگری در مفهوم شناسی تربیت دینی منجر می شود و با استفاده از روش تحلیل کیفی، چارچوب کلی این رویکرد شامل ویژگی های تربیت دینی بر پایه مدیریت تمایلات، مبانی، اهداف، محتوا، روش های ارائه، فضای آموزشی و مراحل تربیت دینی معرفی می شود. در این رویکرد هدف تربیت دینی ارائه برنامه ای برای مدیریت تمایلات و توان مندسازی متربی در راستای مخالفت با دوست داشتنی هاست. آگاه ساختن متربی از انواع تمایلات و ارائه تمرین هایی برای افزایش قدرت مخالفت با هوای نفس از ویژگی های محتوا، روش ها و فضای تربیتی در این رویکرد است. در مراحل تربیت دینی، در دوره اول تمرکز بر شناخت تمایلات است و در دوره دوم تمرکز بر توجه دادن به تمایلات عمیق تر و پنهان تر است.
تعامل بین ساختار و عاملیت و اشارات تربیتی آن برای دوره کودکی؛ با تأکید بر نظریه انسان عامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:هدف پژوهش حاضر بررسی تعامل ساختار و عاملیت در نظریه انسان عامل و اشارت تربیتی آن برای دوران کودکی است.
روش: بدین منظور این پژوهش با رویکرد کیفی و روش تحلیلی استنتاجی در سه گام مشخص انجام شد. ابتدا مؤلفه های مفاهیم عاملیت و ساختار در نظریه انسان عامل تحلیل و توصیف شدند. سپس، نسبت ساختار و عاملیت در چارچوبی سیستماتیک استنتاج گردید. درنهایت بر اساس تحلیل های صورت گرفته، دلالت هایی تربیتی و عملی برای کیاست و ریاست دوران اوان کودکی عرضه شد.
یافته ها: برمبنای اهتمام فلسفی نظریه انسان به مثابه عامل، ابتدا مؤلفه های عاملیت شامل(اراده و اختیار، اندیشه ورزی و...) و مؤلفه های ساختار در دو بخش درونی(نفس و فطرت) و بیرونی(شرایط زمانی و مکانی، ایدئولوژی ها و...) احصاء گردید. درخصوص نسبت دوگانه عاملیت ساختار، غفلت از اسباب عاملیت انسان و پذیرش کنش ناپذیری و بی ارادگی او در مصافِ ساختارها از سویی و از دیگرسو، ابرام توجیه ناپذیر بر نقش ساختارها، دو کرانه ی طیفی است که باید از آن ها رو گردانید. از این رو با پذیرش عاملیت به عنوان سخت هسته ی این نظریه، ساختار نیز دارای اصالت است. بنابراین، تعامل گرایی، به معنای میانه روی و پرهیز از گرایش به سوی کرانه های افراطی طیف مدنظر است. البته این نظریه برای تدقیق این تعامل، بیشترین استفاده را از مفهوم«گزینش و انتخاب عاملانه» نموده است.
نتیجه گیری: سرانجام بنا بر فقدان عاملیت در کودکی، اتخاذ انگاره کودک به مثابه شبه عامل و برداشت از دوران کودکی به مانند دوران گذار به عاملیت، دلالت های طرح شده می توانند تمهیدات رشد و توسعه ی پایه های عاملیت را براساسِ اهمیت تعامل پویای دوگانه ی عاملیت ساختار در دوران بزرگسالی فراهم سازند.
نقش میانجی گری کیفیت زندگی اسلامی در رابطه بین کمال گرایی تحصیلی با هوش معنوی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی کیفیت زندگی اسلامی در رابطه بین کمال گرایی تحصیلی با هوش معنوی دانش آموزان انجام شد. روش: نوع پژوهش همبستگی به ش یوه معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر کرمان به تعداد 1046 نفر در سال تحصیلی 1401-1400 بود. 342 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های کیفیت زندگی اسلامی نامقی (1394)، کمال گرایی تحصیلی رسولی و بهرامی (1395) و هوش معنوی عبداله زاده و همکاران (1387) استفاده شد. داده ه ا به ش یوه م دلسازی مع ادلات س اخت اری با استفاده از نرم افزار Amos نسخه 23 و SPSS نسخه 22 تحلیل شدند یافته ها: رابطه مستقیم متغیر کیفیت زندگی اسلامی بر کمال گرایی تحصیلی (182/11 = t، 35/0 = ) مثبت و معنادار است، رابطه مستقیم متغیر هوش معنوی بر کمال گرایی تحصیلی (224/8= t، 24/0 = ) مثبت و معنادار است. همچنین رابطه مستقیم متغیر هوش معنوی بر کیفیت زندگی اسلامی (716/13 = t، 59/0 = ) مثبت و معنادار است. رابطه غیر مستقیم متغیر هوش معنوی بر کمال گرایی تحصیلی با نقش میانجی کیفیت زندگی اسلامی (23/0 = ) مثبت و معنادار است. نتیجه گیری: کمال گرایی تحصیلی یکی از علل عدم موفقیت دانش آموزان است و آن چه را که موجب بهبود آن می شود توجه به کیفیت زندگی اسلامی و هوش معنوی می باشد. بنابراین با افزایش هوش معنوی و بهبود کیفیت زندگی اسلامی می توان کمال گرایی تحصیلی را در دانش آموزان کاهش داد
ملاحظات تربیتی ناظر بر فیلم و انیمیشن کودک از دیدگاه رویکرد اسلامی عمل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۶
31 - 57
حوزههای تخصصی:
دوران کودکی از مهمترین دوران رشد فرد است. در این دوران که اوج تأثیرپذیری کودک از محیط اطراف است، انیمیشن به لحاظ جذابیت و درهم آمیختن تصویر و حرکت توجه کودک را به خود جلب می کند و تاثیر زیادی بر روح و روان وی خواهد داشت. با این وجودابعاد تربیتی آن کمتر مورد توجه قرار گرفته است. پرسش اساسی پژوهش حاضر این است که بر اساس رویکرد اسلامی عمل چه ملاحظات تربیتی−روان شناختی ای ناظر بر انیمیشن کودک می توان داشت؟ روش استفاده شده استنتاج پیش رونده است، بدین صورت که از اهداف و اصول تربیت مطرح شده در رویکرد اسلامی عمل، ملاحظات تربیتی−روانشناختی فیلم و انیمیشن کودک به شکل ضمنی و در 5 دسته کلی استخراج شده است. برخی از این ملاحظات بدین قرارند: پرهیز از مضامین و موارد ضدتربیت چون خشونت] روابط جنسی و احساسات منفی، مواجهه گام به گام و تعویقی با واقعیت های حساسیت برانگیز، پرداخت تبیینی به ارزش ها و طرح آن ها در فضاسازی زندگی واقعی، پرهیز از اشباع اطلاعاتی، توجه به وضوح و تجسم ارزشی، تبعیت ساختار روایی از ساختارهای علی وخطی روایت، توجه به لایه مندی حوادث و موقعیت ها، برجسته سازی موقعیت های انتخاب و تصمیم، پرداخت فرایندی به زندگی و عملکرد شخصیت های اصلی و تلاش در جهت تنوع هویتی عدم برتری آن ها.
تأثیر برنامه ریزی منابع انسانی، کیفیت زندگی کاری و پاداش بر عملکرد کاری کارکنان
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر برنامه ریزی منابع انسانی، کیفیت زندگی کاری و پاداش بر عملکرد کاری کارکنان است. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است و جامعه آماری آن، تمام تمام کارکنان شهرداری شهر قم است که تعداد آنها 254 نفر بود. نمونه پژوهش حاضر شامل 153 نفر از جامعه آماری که بااستفاده از فرمول کوکران به دست آمد و به صورت تصادفی ساده ازبین کارکنان انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه پاداش از (ویدی و همکاران، 2021)، پرسشنامه برنامه ریزی منابع انسانی کاروت و همکاران (۱۹۹۷)، پرسشنامه کیفیت زندگی کاری والتون (1973) و پرسشنامه عملکرد کارکنان شعبانی و همکاران (۱۳۹۳) استفاده شد. برای بررسی فرضیات ازروش آماری همبسگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که برنامه ریزی منابع انسانی، کیفیت زندگی کاری و پاداش بر عملکرد کاری کارکنان تأثیر مثبت و معناداری داشته و باعث بهبود آن شده است.