مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
لیپمن
حوزه های تخصصی:
لیپمن را سرآغاز فلسفه برای کودکان می دانند. نوآوری وی در اساس، تحولی در شیوه آموزش و پرورش بوده است. فلسفه برای کودکان در مفهوم سازی لیپمن برنامه ای برای افزایش مهارت تفکر نقاد و خلاق در درک مسایل فلسفی نزد کودکان است. این برنامه سه مقوم اساسی دارد: خود اصلاحگری، حساسیت معقول نسبت به زمینه و داوری بر پایه اعتماد بر ملاک های عینی. برنی فیر نیز با همان رهیافت و تلقی لیپمن اما با سبکی متفاوت به فلسفه برای کودکان پرداخت. بررسی مقایسه ای این دو سبک پرتوی در شناخت کاملتر و تحلیل ژرفتر روی آورد لیپمن است. این مقایسه در تدوین الگوی متناسب با فرهنگ ایرانی اسلامی در فلسفه برای کودکان نکته آموز است. هر دو سبک یاد شده در سنت باختری فلسفه بر فلسفه تحلیلی روئیده است.
آموزش فلسفی کودکان در نظام تعلیم و تربیت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دردو دهه اخیر، بعد از ورود مباحث اموزش فلسفی کودکان به عرصه مطالعات وپزوهشهای اهل نظر در ایران، بویژه با استقبالی که از رویکرد P4C (philosophy for children) به عمل آمد، تلاشهایی در تحلیل وبررسی ومعرفی وحتی اجرای آن به اشکال گوناگون، مانند ارائه مقالات در نشریات، تشکیل همایش ها و کارگاه های آموزشی، تالیف وترجمه کتب صورت گرفت. درسنوات اخیر این همت ها به سطحی رسیده است که برنامه ریزی درحد پذیرش دانشجودرسطحPHD برای آن صورت می گیرد . جای خالی بررسی نظرات لیپمن (بانی این نوع از آموزش درنیم قرن اخیر)، درمقایسه با نظام تعلیم وتربیت اسلامی، مارا برانگیخت تا با تاملی در آموزه های وحیانی، جایگاه آموزش تفکر خلاق وانتقادی درتعلیم وتعلم اسلامی را بازشناسی کنیم.
دراین بررسی ومقایسه، نزدیکی شیوه های تربیت دینی برای فراهم کردن بسترهای آموزش تفکر خلاق واکتشافی، با روش ها ودیدگاه های لیپمن (lipman ) آشکار گردیده است.
جایگاه تربیت فکری کودکان در آرای فلسفی و تربیتی ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی دلالت های تربیتی عقل نظری و عملی و مباحث تربیت کودک در نزد ابن سینا برای درک جایگاه تربیت فکری کودکان نزد وی می باشد. با نظر به کمبود پژوهش ها در زمینه میزان هماهنگی مبانی برنامه هایی مانند فلسفه برای کودکان با مبانی فلسفه اسلامی، انجام این مقاله برای دستیابی به دیدگاه اسلامی برگرفته از آرای ابن سینا در زمینه انتخاب نوع تربیت مناسب برای کودکان ضروری به نظر می رسد. روش این مقاله توصیفی−تحلیلی است و سؤالات آن عبارت است از اینکه دلالت های تربیتی عقل نظری و عملی و مباحث تربیت کودک ابن سینا چیست و براساس این دلالت ها، تربیت فکری کودکان در اندیشه ابن سینا چه جایگاهی دارد؟ نتایج این مقاله نشان می دهد که ابن سینا با اینکه به تربیت عقلی و فکری انسان در جهت نیل به سعادت نهایی تأکید بسیار دارد؛ ولی با بررسی دلالت های تربیتی عقل نظری و عملی و نیز آرای تربیتی وی، دلیلی بر اختصاص زمان شروع این نوع تربیت به دوره کودکی وجود ندارد و دلالت ها نشان از لزوم به کارگیری تربیت اخلاقی در دوره کودکی است؛ زیرا تربیت اخلاقی و تأدیب در دوران کودکی زمینه ساز پرورش عقل الهی و تربیت فکری صحیح در بزرگسالی خواهد بود.
مؤلفه ها و شاخصه های «تذکار تفکر به کودکان» بر مبنای آیات قرآن؛ کوششی برای بومی سازی فلسفه برای کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه برای کودکان در سال 1970 توسط لیپمن در عرصه جهانی معرفی شد و در زمان کوتاهی مورد استقبال روندهای تعلیم و تربیت رسمی و غیررسمی کشورهای مختلف قرار گرفت. در این مدت فبک لیپمن با توجه به شرایط محیطی و فرهنگی کشورها بومی شده است؛ ولی روند بومی سازی فبک در ایران به کندی صورت گرفته و در برخی موارد سازگار با مبانی دینی و قرآنی نبوده است؛ از این رو مقاله حاضر سعی دارد با توجه به فرهنگ اسلامی برآمده از قرآن، رویکردی بازتولیدی در معرفی فبک بومی داشته باشد. به این منظور از روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده و داده ها با استفاده از روش کلایزی تجزیه و تحلیل می شوند. داده های تحقیق در هشت بخش کلی که ارائه کننده مؤلفه های «تذکار تفکر» برای کودکان می باشند، دسته بندی شده اند: 1. اهداف؛ 2. گونه شناسی تفکر و صفت های مرتبط؛ 3. نام کلاس؛ 4. وضع قوانین؛ 5. ساختار کلاس؛ 6. ارائه محتوای فکری؛ 7. موضوع تفکر؛ 8. نقش و ابزارهای اجرایی مربی فبک بومی.
بازخوانی داستان های مثنوی بر مبنای مؤلفه های تفکر فلسفی و تدوین راهنمای داستان ها برای استفاده در اجتماع پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۸
29 - 52
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل محتوای داستان های مثنوی بر مبنای نظریه لیپمن درباره تفکر فلسفی انجام شد. در این راستا، با کاربرد روش تحلیل محتوای استقرایی، مؤلفه های تفکر فلسفی از آثار لیپمن استخراج و سازماندهی شد. پس از مطالعه آثار لیپمن ابعاد تفکر فلسفی به سه بعد تفکر انتقادی، خلاق و مراقبتی تقسیم گردید و به هریک از این ابعاد مؤلفه هایی اختصاص داده شد. در بخش دوم، به کمک روش تحلیل محتوای قیاسی و با توجه به چارچوب نظری فراهم شده در بخش نخست، مؤلفه های تفکر فلسفی در دو داستان منتخب از مثنوی شناسایی و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد هر دو داستان به دلیل آنکه دارای مؤلفه هایی در زمینه ابعاد گوناگون تفکر فلسفی هستند، توانایی مناسبی در پرورش این نوع تفکر دارند. سرانجام برای کاربردی کردن داستان ها در اجتماع پژوهشی، برای هر داستان راهنمایی آموزشی در دو بخشِ طرح بحث و تمرین تدوین و در این بخش ها پرسش ها و فعالیت های عملی مرتبط با محتوای داستان ها و مؤلفه های آن پیشنهاد شد.
بررسی تطبیقی دیدگاه شهید مطهری با دیدگاه متیو لیپمن درباره اهداف تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۸
75 - 94
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، بررسی تطبیقی دیدگاه شهید مطهری با دیدگاه لیپمن درباره اهداف تعلیم و تربیت با نظر به نظریه تعلیم و تربیت اسلامی و نظریه تعلیم و تربیت تأملی و برنامه «فلسفه برای کودکان» است. با توجه به این هدف، با مطالعه کتابخانه ای، نخست، دیدگاه های هر دو اندیشمند درباره موضوع پژوهش استخراج شد و سپس میان دیدگاه های آنها براساس روش توصیفی استنتاجی، مطالعه تطبیقی انجام شد. مطهری و لیپمن بر تأمل، تفکر، اندیشه ورزی و تربیت عقلانی، به عنوان اهداف تعلیم و تربیت تأکید دارند؛ ولی این اهداف را غایی نمی شمرند؛ بلکه اهداف واسطی برای رسیدن به هدفی عالی تر در نظر می گیرند. مطهری بر آن است که هدف غایی تعلیم و تربیت، رسیدن به درجه بندگی خداوند و کسب مدارج معنوی است که در ذیل نظام ارزشی اسلام مطرح می شود؛ درحالی که هدف غایی «فلسفه برای کودکان»، آموزش کودکان و نوجوانان به منظور دستیابی به زندگی بهتر، با کیفیت تر، با تمدن، و شهروند دموکرات شدن است. نتایج نشان می دهد با وجود برخی اشتراکات تعلیم و تربیتی میان مطهری و لیپمن، ازآنجاکه این دو از نظام های ارزشی و انسان شناختیِ متفاوت متأثر هستند، دیدگاه های آنها درباره هدف غایی تعلیم و تربیت با یکدیگر تفاوت دارد.
بررسی ظرفیت سه داستان از رساله ی دلگشای عبید زاکانی بر اساس مؤلفه های تفکر فلسفی لیپمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی و تحلیل محتوای داستان های رساله ی دلگشا اثر عبید زاکانی بر پایه ی نظریه ی لیپمن درباره ی تفکر فلسفی است. برای دست یابی به این هدف، کوشش بر آن بوده است تا با مرور مختصری بر آراء لیپمن، مؤلفه های تفکر فلسفی از دیدگاه وی شناسایی و استنتاج گردند. پس از مطالعه و بررسی، مؤلفه ها به سه گروه مؤلفه های تفکر انتقادی، خلاق و مراقبتی تقسیم شدند. در بخش دوم، به کمک روش تحلیل محتوای قیاسی و با توجه به چهارچوب نظری فراهم شده در بخش نخست، مؤلفه های تفکر فلسفی در سه داستان منتخب از رساله ی دلگشا شناسایی و تحلیل گردیدند. یافته های پژوهش نشان داد که هر سه داستان به دلیل آن که حاوی مؤلفه هایی در زمینه ی ابعاد گوناگون تفکر فلسفی هستند، توانایی لازم را در پرورش این نوع تفکر داشته و با افزودن برخی تمرین ها و پرسش ها می توان ظرفیت آن ها را جهت استفاده در برنامه ی فلسفه برای کودکان به میزان قابل توجهی افزایش داد. پیشنهاد می گردد که مؤلفان ادبیات کودک و نوجوان داستان های این پژوهش را برای دو گروه سنی کودک و نوجوان بازنویسی کنند. این بازنویسی بهتر است به گونه ای صورت بگیرد که هیچ مؤلفه ای را در متن فرو نگذارد.
بررسی میزان توجه به تفکر انتقادی لیپمن در کتاب تعلیمات اجتماعی پایه سوم ابتدایی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی میزان توجه به مقوله تفکر انتقادی لیپمن در کتاب مطالعات اجتماعی پایه سوم ابتدایی با روش تحلیل محتوا است. روش این تحقیق، توصیفی از نوع تحلیل محتوا است و جامعه آماری این پژوهش کتاب مطالعات اجتماعی پایه سوم دبستان در سال تحصیلی 95-1394 است. حجم نمونه برابر با حجم جامعه می باشد. در این تحقیق به منظور روایی صوری، از متخصصان در حوزه های مختلف استفاده شده است. ابزارهای این تحقیق با توجه به الگوی تفکر انتقادی لیپمن شش زیر مولفه دارد: سؤال کردن، تحلیل و ارزیابی، استدلال کردن، ارزیابی شواهد و اظهارات، تفسیر داده ها، قضاوت صحیح . واحد تحلیل، تمام جملات و تصاویر و سؤالات کتاب بوده است. نتایج تحلیل حاکی از آن است که کتاب مطالعات اجتماعی سوم دبستان، بیشترین توجه را به زیر مقوله تحلیل و ارزیابی و کمترین توجه را به زیر مؤلفه قضاوت صحیح داشته است که با توجه به اهمیت آن در زندگی روزمره، بهتر است به این مقوله بیشتر توجه شود.
مطالعه مبانی هستی شناسی رویکرد مرلوپونتی و لیپمن به منظور تدوین الگوی تلفیقی در برنامه فلسفه برای کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله مطالعه مبانی هستی شناسی رویکرد مرلوپونتی و لیپمن به منظور تدوین الگوی تلفیقی در برنامه فلسفه برای کودکان است. سؤال اساسی تحقیق عبارت است از اینکه مبانی هستی شناسی رویکردهای مرلوپونتی و لیپمن چه بوده و بر اساس آن الگوی تلفیقی دو رویکرد در برنامه فلسفه برای کودکان چیست؟ در این مقاله، در بحث شناخت مبانی هستی شناسی از روش پژوهش تحلیلی-استنتاجی و در ارائه الگوی تلفیقی از روش پژوهش ترکیب سازوار استفاده شده است. نتایج بیانگر وجود وجوه اشتراک و افتراق میان رویکرد مرلوپونتی و رویکرد لیپمن است. با توجه به اشتراکات پایه ای در مبانی هستی شناسی و تأکید بر اهمیت دوران کودکی و تأثیر آن بر بزرگسالی در دو رویکرد، می توان با حذف عناصر ناهمسان و همپوشانی نقاط اشتراک با انجام اصلاحات لازم، از تلفیق دو رویکرد برای بهبود برنامه فلسفه برای کودکان استفاده نمود.
تبیین و نقد رویکرد لیپمن در برنامه فلسفه برای کودکان از منظر پرسشگری وجودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
78 - 95
حوزه های تخصصی:
هدف : این پژوهش با هدف تبیین و نقد رویکرد لیپمن در برنامه فلسفه برای کودکان از منظر پرسش گری وجودی صورت گرفت. روش پژوهش : نوع این پژوهش کیفی و جهت دستیابی و تبیین هدف، از روش توصیفی - تحلیلی بهره گرفته شد. جامعه آماری پژوهش شامل آثار مرتبط لیپمن درخصوص مضامین وجودی و مقالات و پژوهش های صورت گرفته در این موضوع بوده است. بدین منظور برای جمع آوری اطلاعات، نمونه های مناسب از منابع مرتبط با موضوع پژوهش به صورت هدفمند انتخاب و برای ثبت داده ها از فرم فیش برداری استفاده شد و داده های به دست آمده در طول تحقیق به طور مستمر تحلیل و تفسیر گردید.. یافته ها : براساس یافته های پژوهش مضامین وجودی توجه به معنا، اصالت و مسؤلیّت مورد توجّه برنامه درسی فلسفه برای کودکان بوده است؛ امّا با بررسی دیدگاه های اندیشمندان و راهنماهای برنامه درسی فلسفه برای کودکان، ملاحظه گردید که در این برنامه، سؤالات وجودی کودکان نادیده گرفته شده است. نتیجه گیری : در نتیجه نادیده گرفتن سؤالات وجودی کودکان، برنامه درسی فلسفه برای کودکان با دو آرمان اصلی این رویکرد یعنی ایجاد فضایی امن برای پرسش گری آزاد کودکان و همچنین مراقبت عاطفی از آنان در تضاد است.
ارزیابی میزان کاربست مؤلفه های تفکر مراقبتی از دیدگاه لیپمن در محتوای برنامه درسی قصدشده پایه ششم دوره ابتدایی
تفکر مراقبتی توانایی برقراری ارتباط میان اندیشه و عاطفه است و انسان را به ساختن یک نظام ارزشی تأملی ترغیب می کند تا امور را توأم با محبت مورد داوری قرار دهد. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان توجه محتوای برنامه درسی قصدشده دوره ابتدایی به مؤلفه های تفکر مراقبتی با تأکید بر دیدگاه لیپمن انجام شد. روش این پژوهش توصیفی، تحلیل محتوا است، به این صورت که پس از مشخص کردن مؤلفه های مورد نظر به عنوان ملاک های تحلیل و تعیین هر پاراگراف به عنوان واحد تحلیل، از روش ویلیام رومی، آزمون خی دو و آنتروپی شانون جهت تحلیل استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش، کتاب های درسی دوره ابتدایی و نمونه مورد بررسی کتاب تفکر و پژوهش پایه ششم است که به صورت هدفمند انتخاب شده است. با توجه به ضریب درگیری به دست آمده می توان اظهار داشت که میزان توجه کتاب تفکر و پژوهش پایه ششم به مؤلفه های تفکر مراقبتی در حد نسبتاً مطلوب است. همچنین، نتایج نشان داد بیشترین ضریب اهمیت مربوط به مؤلفه تفکر فعال و کمترین ضریب اهمیت مربوط به مؤلفه تفکر عاطفی است. با عنایت به یافته های پژوهش، بازنگری در محتوای کتاب تفکر و پژوهش پایه ششم به منظور توجه بیشتر به مؤلفه های تفکر مراقبتی و شاخص های کمتر مورد توجه ضرورت دارد.
واکاوی مفهوم مثبت اندیشی در قرآن به شیوه تفکر مراقبتی در برنامه تربیتی متیو لیپمن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، واکاوی مفهوم مثبت اندیشی در قرآن به شیوه تفکر مراقبتی در برنامه تربیتی متیو لیپمن می باشد. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی اس ت. نمونه موردی، شامل آیات مرتبط با مثبت اندیشی در سوره های بقره، آل عمران، طه، انسان، طلاق، قصص، ضحی و تفاسیر مربوطه است که فاکتورهای تفکر مراقبتی، ازجمله تفکر قدردانی، عاطفی، فعال، هنجاری و همدلانه را در خود دارد. یافته ها و پیشینه های تحقیق، تفکر مراقبتی را مولود مثبت اندیشی برشمرده و هر دو را در آیات قرآن جاری و سرنوشت ساز یافته است؛ اما موضوع مثبت اندیشی را در برنامه تربیتی لیپمن خالی از حضور دانسته، آن را تکمیل کننده این برنامه تربیتی می داند. براساس نتایج به دست آمده، می توان آیاتی از قرآن را که حاوی مفاهیم مثبت اندیشی و تفکر مراقبتی است، به روش اجتماع پژوهی و از طریق برنامه تربیتی لیپمن، به منظور آموزش تفکر صحیح و تقویت نگرش مثبت برای کودکان و نوجوانان ایرانی مورد استفاده قرار داد و با این روش به دو نتیجه مهم در این خصوص دست یافت: نخست اینکه متوجه آنچه می اندیشیم باشیم و دیگر آنکه متوجه نحوه اندیشیدن خود باشیم.
بررسی میزان پردازش مؤلفه های تفکر انتقادی لیپمن در بخش بخوان و بیندیش های کتاب های فارسی دوره دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش مهارت تفکر و فراخ اندیشی به همراه بالا بردن سطوح تفکر انتقادی، باید در همان نخستین سال های زندگی کودکان که شالوده نگرش آنها در آینده شکل می گیرد، آغاز شود. در نظام های آموزشی متمرکز، کتاب های درسی می تواند نقش مهمی در ارائه این نوع تفکر برای دانش آموزان ایفا کند. پژوهش حاضر، بر آن است بر اساس مؤلفه های تفکر فلسفی لیپمن، جایگاه تفکر انتقادی را در کتاب های فارسی ابتدایی مورد بررسی و تحلیل قراردهد. جامعه آماری در این پژوهش کتاب های فارسی دوره دوم ابتدایی سال تحصیلی 99-1400 و نمونه آماری «بخوان و بیندیش»های موجود در این کتاب ها است. پژوهش حاضر به روش تحلیل محتوا نگاشته شده است و با کدگذاری قیاسی، میزان توجه کتاب های نامبرده را به 19 گویه تفکر انتقادی مد نظر لیپمن مورد تحلیل قرارداده است. برای رسیدن به پایایی کدها، بخش هایی از محتوا توسط دو کدگذار، کدگذاری شد و روایی آن از روش کثرت گرایی و اعتماد سازی صورت گرفت. تحلیل یافته ها بر اساس نرم افزار SPSS انجام شد و نتایج حاصل نشان داد: مقدار سطرهای درگیر مؤلفه های تفکر انتقادی لیپمن در بخوان و بیندیش های پایه چهارم بیشتر و در پایه ششم کمتر بوده است. مؤلفه توجه به شرایط استثنایی و نامتعارف در تمام پایه ها بالاترین سطح را داشته و مؤلفه تفسیر صحیح کلام و توجه به اهداف گوینده در ترجمه و تفسیر کلام، در تمام پایه ها مغفول مانده است. توزیع نامتوازن این مؤلفه ها در بخوان و بیندیش های فارسی دوره دوم ابتدایی و مغفول ماندن برخی از مؤلفه ها، نشان دهنده نیاز به توجه بیشتر مولفان کتاب های درسی به ابعاد تفکر فلسفی – انتقادی- لیپمن در بخش هایی از کتاب است که دقیقا به این منظور در کتاب های درسی گنجانده شده است.