فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۲۱ تا ۱٬۴۴۰ مورد از کل ۳٬۱۴۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
محمدبن زکریای رازی از فیلسوفان متقدم با تأثّر از جالینوس، نظام اخلاقی سلامت محور ارایه می کند. طب انگاری اخلاق، بنیان این نظام است. تحلیل و نقد نظریه سلامت و انسان سالم نزد زکریای رازی در پرتو مقایسه آن با دیدگاه های رقیب مسأله تحقیق حاضر است. رازی سلامت را به حاکمیت عقل سنجش گر بر خواسته ها، تصمیم ها و رفتارهای آدمی تعریف می کند و در موارد مختلف سه ملاک را به منزله نشانگر آن به کار می برد: حد وسط بین افراط و تفریط، حداقل کفایت و نیاز در برخورداری و سنجش بین لذت و رنج حاصل رفتار. وی شناخت عیوب نفس از طریق مراجعه به دیگران و ترغیب آنان به عیب جویی را گام نخست در حفظ سلامت می داند. وضعیت طبیعی انسان، سلامتی است و بیماری نفس به وسیله هوی بر آن عارض می شود. سلامت و بیماری حاصل چالش مستمر بین عقل (عملی) و هوی است. یکی از مبانی نظریه سلامت، تفسیر رازی از لذت است که آن را امر ثانوی و در رفع وضعیت رنج آور تعریف می کند. نظریه سلامت رازی از حیث تحویلی نگری (یک، تحویل سلامت انسان به سلامت نفس، تحویل سلامت نفس به سلامت روان شناختی در مفهوم روان شناسان سلب گرا)، فردگرایی افراطی و غفلت از مدخلیت زندگی اجتماعی در سلامت، حداقل گرایی در مؤلفه های سلامت روان، قابل نقد است.
نقش قناعت در بهره مندی از زندگی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به نقش قناعت در زندگی میپردازد. مباحثی از جمله معنای قناعت، شرایط لازم برای تحقق آن، عوامل ایجاد و تقویت آن، آثار آن در زندگی و فنون دستیابی به قناعت در حیات اجتماعی است. هدف این پژوهش، یافتن راهکار مناسب برای دوری از حرص، آرامش و نشاط اعضای خانواده، رفع نیازمندیها در ابعاد مختلف، آسایش و برخورداری از زندگی مادی و معنوی، اصلاح نفس، پیدا کردن عزّت و رسیدن به سعادت و خوشبختی است. روش تحقیق در این پژوهش، تحلیلی و توصیفی است که بر داده های دینی و تربیتی مبتنی است. یافته های اصلی این تحقیق ضرورت توجه به اهمیت قناعت، عوامل و راهکارهای ایجاد و تقویت آن، زمینه های مقابله با حرص، پدید آمدن آرامش و به کارگیری مهارت ها و فنون برای دستیابی به زندگی سالم است.
غایت نگری اخلاقی و مسوولیت اجتماعی (بررسی دو روایت تک ساحتی و دوساحتی از فلسفه اخلاق غایت نگر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در تلاش است تا با بهره گیری از ویژگی های دو روایت تک ساحتی و دوساحتی از فلسفه اخلاق غایت نگر، دو الگوی متمایز از مسوولیت اجتماعی را بازسازی کند. روایت نخست با تاکید بر هویت جماعتی و اولویت یابی تعهد به خیر جماعت ها، مسوولیت اجتماعی را به شکلی تاریخمند و غیرانتخابی، در چارچوب تبعیت پذیری و عمل متعهدانه به الگوهای رفتاری جامعه معنا کند و روایت دوم، از یک سو در ساحت طبیعت گرا با الگوی مسوولیت اجتماعی در روایت نخست تفاوت بارزی ندارد و از دیگر سو، در ساحت فطرت گرا، با تاکید بر ذات گروی و شمول پذیری، مسوولیت اجتماعی را به شکلی غیرتاریخمند و انتخابی، در چارچوب انطباق پذیری الگوهای رفتاری جامعه با غایات و مطلوبیت های ذاتی نماید.
وظیفه گروی اخلاقی قاضی عبدالجبار معتزلی
حوزههای تخصصی:
درستی و نادرستی اعمال به نظر قاضی عبدالجبار ناشی از ذات اعمال است، یا به تعبیر خودش ناشی از وجوه و عللی است که اعمال بر آن واقع میشود. مثلاً ظلم به دلیل ظلم بودن، نادرست است و عدالت به دلیل عدالت بودن، درست. عبدالجبار وجوه و علل درست ساز و نادرست ساز عمل را به دو بخش تقسیم میکند: وجوهی که اصول محسنات و مقبحات هستند و علم به آنها ضرورتاً موجب علم به درستی و نادرستی اعمال است (مانند عدل و ظلم) و وجوهی که با علم به آنها تنها علم به درستی و نادرستی در نگاه نخستِ عمل حاصل میشود که ممکن است در شرایط عمل، به خلاف آنها حکم شود؛ مانند ضرر که در نگاه نخست، وجه نادرست ساز عمل است، ولی اگر از روی استحقاق و جزا باشد، وجه درست ساز عمل است. عبدالجبار وظیفه گرایی قاعده نگر و شهودگرایی مبناگراست.
فرهنگ خدمت و احسان
روش شناسی تفسیر المیزان با رویکرد تنزیه معنا و آثار آن در سوره النّجم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشمندان در مورد شیوه تفسیری المیزان بر سه مسئله اتفاق نظر دارند: اول این که؛ علامه کاری بزرگ انجام داده است، دوم این که؛ المیزان روشمند است و سوم آن که؛ آراء مختلف تفسیری، روایی، لغوی و فلسفی از ترازوی نقد ایشان گذشته است.
امّا، کدام روش است که این هرسه را در بردارد؟ این نوشتار سعی در معرفی این روش و پیامدهای مثبت آن را در زمان علامه و پس از آن را دارد. علامه با استفاده از ادلّة لفظی و معنوی، چند رأی تفسیری، روایی، لغوی را نادرست یا باطل اعلام نموده و در مواردی خواننده را به سمت رأی صحیح سوق می دهد. این ویژگی سبب شده تا در «تمیز معنا» در مسیر انحرافی وارد نشده و مسیر صعودی معنای آیه مشخص شود. او در بسیاری موارد احتیاط نموده و نظر قطعی را اعلام نمینماید، بلکه فقط تلاش نموده تا از نزول سطح فهم مخاطب به معانی نادرست جلوگیری مینماید. این روش را «تنزیه معنا» نام گذاری نموده و در این نوشتار سعی داریم روش شناسی المیزان را با رویکرد «تنزیه معنا» در «سورة النّجم» نشان دهیم. روش تنزیه معنا از دو جنبه قابل بررسی است: یکی تعیین مصادیق و از آن مهم تر فرهنگ «تنزیه معنا» است. از دیگر ویژگیهای روش «تنزیه معنا» جلوگیری از تشتت ذهن، جمع دلالی برخی روایات و آموزش نوعی روش در معنا شناسی واژگان یعنی «فقه اللّغة» می باشد.
بانوی با کرامت
آکوئیناس «مدافع» ارسطو در نیاز فضایل عقلی به جهت دهی فضایل اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترنس اروین استدلال می کند که آکوئیناس به پرسشی که ارسطو طرح کرده بود ولی پاسخ نداده بود، پاسخ داد. پرسش این است که آیا بین فضایل عقلی و فضایل اخلاقی ارتباطی وجود دارد؟ پاسخ این است که بله، فضایل اخلاقی به فضایل عقلی برای رسیدن به غایت نهایی جهت می دهند. فضایل اخلاقی می گویند که در زمینه چه اموری باید اندیشید، چقدر به امور دیگر باید پرداخت و چقدر باید برای امور عقلی زمان گذاشت. آکوئیناس علاوه بر فضایل اخلاقی به فضایل موهبتی قائل است و به آنها به ویژه به محبت، در جهت دهی مذکور، نقش محوری می دهد. نگارنده استدلال می کند که اولاً ارسطو هم به این پرسش پاسخ داده بود. ثانیاً بین فضایل عقلی و فضایل اخلاقی تفاوت نوعی وجود ندارد. ثالثاً یک فضیلت است که هم در امور عقلی عمل می کند و هم در امور اخلاقی. رابعاً ریشه اشکالات در طبیعت-گرایی اخلاقی آکوئیناس، به تبع ارسطوست.
تبیین دیدگاه های اخلاقی شهید مطهری و استنتاج دلالت های تربیتی آن
حوزههای تخصصی:
هدف کلی این مقاله بیان دیدگاههای اخلاقی شهید مطهری و استنتاج دلالتهای تربیتی آن میباشد. به این منظور با استفاده از رویکرد توصیفیتفسیری، ابتدا دیدگاههای اخلاقی شهید مطهری در ارتباط با کلیات اخلاقی، فضایل و رذایل اخلاقی و عوامل به وجودآورنده ی آنها بیان شده و سپس دلالتهای تربیت اخلاقی که شامل مفهوم، اهداف، معلم، متعلم و ارزشیابی تربیت اخلاقی است، استخراج گردیده است. بیان دلالتهای تربیت اخلاقی به نوبه ی خود خواهد توانست دستاندرکاران سطوح مختلف نظام تعلیم و تربیت کنونی را بر نقاط قوت و ضعف خود آگاه نموده و مسیر اصلاح و پیشرفت در نظام آموزشی را هموار سازد.
عوامل تحصیل کمال از منظر صدرالمتألهین(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تکامل انسان ره آورد ارادة خود اوست و انسان تنها از طریق افعال جوارحی و جوانحی خود میتواند استعدادهای نهفته اش را به فعلیت برساند. صدرالمتألهین بنیان گذار حکمت متعالیه، افزون بر نظریه پردازی دربارة کمال نهایی انسان که آن را به «فنای فی الله»، یعنی تحصیل علم حضوری به خداوند متعال میداند، در مورد عوامل و موانع وصول به کمال نیز سخن گفته است.
این نوشتار به بررسی عوامل مؤثر در کمال انسان از منظر ملاصدرا میپردازد؛ اما پیش از بیان این امور، به عنوان مقدمه، چهار مسئله دیگر را بررسی میکند که عبارت اند از: نحوة تأثیر عمل در وصول به کمال، لزوم اخلاص در اعمال، جایگاه و مراتب اعمال و لزوم استاد.
عواملی که ملاصدرا در دستیابی به کمال نهایی انسان از آنها سخن گفته است عبارت اند از: تنبه، اراده، ریاضت های شرعی، علوم و معارف الهی، توجه به خداوند و قطع توجه از غیر، عشق و محبت الهی، ذکر و تفکر.
روش سخنرانی دینی (9)
امکان تغییر خلق از دیدگاه غزالی و دوانی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
آموزه های اخلاقی همواره بخش زیادی از کتب دینی و آسمانی را در بر دارد. توجه و اهتمام ویژه به تهذیب اخلاق و ارزش های والای انسانی در متون، بیانگر اهمیت و جایگاه والای اخلاق در ادیان است. از این رو، حکیمان نیز همواره انسان را به تهذیب اخلاق، پیش از فراگیری سایر علوم، ارشاد و راهنمایی کرده اند؛ اما از سویی، تحقق این امر و بهره مندی از نتایج مترتب بر آن و به عبارتی تحصیل سعادت و وصول به آن که موضوع حقیقی علم اخلاق است، مشروط به «امکان تغییرخلق آدمی» است. بدین معنا که اگر انسان قادر بر تغییر خلق خود نباشد و یا آنکه اساساً بنا به دلایلی اخلاق آدمی تغییرناپذیر باشد، آموزه های اخلاقی و توجه دادن به آنها و در اصل علم اخلاق، بینتیجه خواهد بود.
بر این اساس، اغلب فیلسوفان مسلمان که به مباحث اخلاقی نیز پرداخته اند، پس از بیان شرافت علم اخلاق بر سایر علوم و ذکر فایده های آن، بحث امکان تغییر خلق را مطرح کرده اند. از این میان، غزالی و جلال الدین دوانی با ذکر دلایل نقلی و عقلی، به طرح این مسئله و قول ها و شبهات مختلف پیرامون آن پرداخته اند.
در این مقاله، پس از تبیین دیدگاه این دو فیلسوف دربارة تغییرپذیری اخلاق آدمی، دلایل و شواهد هر یک از آنان بر موضوع مذکور طرح، و نقد و بررسی خواهد شد.
داستان عشق و نماز
مبانی انسان شناسی شیخ اشراق و تأثیر آن در حقوق بشر
حوزههای تخصصی:
انسان شناسی، علمی است که به جایگاه انسان در هستی، و ارتباط او با طبیعت و جامعه می پردازد. انسان شناسی حقوق بشر به این موضوع می پردازد که فرهنگ های مختلف به حقوق بشر چگونه نگاه می کنند. حقوق بشر به معنای امروزی در اثر تغییر ذهن انسان غربی و حاکم شدن اومانیسم به وجود آمد. رویکرد هر نظام فکری به ماهیت، طبیعت و جایگاه انسان تعیین کننده دیگر اجزای فلسفی آن خواهد بود. مکتب فلسفی اشراق به عنوان پیوندگاه اندیشه ایرانی- اسلامی یکی از مهمترین خاستگاه های فکری می باشد که دارای مبانی انسان شناسی خاص خود است. در این تحقیق برآنیم تا حقوق بشر مبتنی بر مبانی انسان شناسی سهروردی را بیابیم. انسان شناسی اشراقی در کنار فهم ارتباط این موضوع با پاره های اساسی دیگر اندیشه او مثل خداشناسی و جهانشناسی میسر است. در اندیشه او انسان تلفیقی از نفس و بدن است، نفس انسانی از سنخ نورالانوار (جوهری بسیط و مجرد) است که اصالت با اوست. راه ورود به ساختار انسان شناسی فلسفه اشراق بازشناسی مسئله نور و احکام مرتبط با آن است. انسان شناسی اشراقی با ویژگی کمال گرای خود مفهومی حداکثری از انسان را ارائه می دهد که می تواند مبنای ترسیم حقوق بنیادین والاتری نسبت به نگاه حداقلی حقوق بشر مدرن باشد.
گامی به سوی اخلاق مهدوی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
اخلاق مهدوی با تفقه در آیات قرآن و استفاده از روایات اهل بیت، «دنیاداری» و نه «دنیاگرایی» را به عنوان ارزشی مثبت به نظام اخلاقی وارد میکند و این تغییر باعث تحولاتی در ضریب اهمیت بعضی از ارزش ها و ضد ارزش ها و پاره ای تحولات در تعاریف و نسبت های میان ارزش های اخلاقی و تغییر نگرش نسبت به برخی از مصادیق آنها است.
حقیقت دنیا جریان رحمت و حیات الاهی و سراسر جهان آیات و نشانه های اوست؛ پس نه باید فریفتة آن شد و نه از آن ترسید. کسی که با شهامت و وارستگی به دنیا رو میآورد، در حقیقت از ظاهر فریبندة حیات دنیا گذشته و در حیات طیبه به سر میبرد.
تحول حیات دنیا به حیات طیبه در بعد شخصی، موجب رویآوری به دنیا و تلاش و جهاد برای آبادی دنیا و برخورداری از نعمت های الاهی است. از سوی دیگر در بعد اجتماعی جهاد با مستکبران جنبه ای از فضیلت بزرگ در اخلاق مهدوی است که موجب تحول حیات دنیا به حیات طیبه در حوزة عمومی میشود و این تحول، ماهیت ظهور ولیعصر عجل الله تعالیفرجه شریف است.