فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۳٬۲۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
حق حیات و ممنوع بودن سلب آن، در اسلام و اسناد بین المللی حقوق بشر پذیرفته شده است، گرچه به دلیل وجود مبانی نظری متفاوت، تفاسیر مختلفی در این باره دیده می شود. از دیدگاه اسلام، حق حیات، حقی الهی است که به بشر عطا شده و انسان ها به حفظ آن مکلف اند. حفظ نفس از مقاصد شریعت است و محروم کردن انسان ها از این موهبت الهی، اگر به ناحق صورت پذیرد، حرام است. با این حال، در مسائلی نظیر جهاد، عملیات استشهادی، ایثار و ... ، به مسلمانان اجازه داده شده است حیات مادی خود را در معرض خطر قرار دهند. در این صورت سلب حیات، ارزشمند و بافضیلت قلمداد می شود. این در حالی است که در نگاه اسناد بین الملل عام حقوق بشر، حق حیات حقی بنیادین، مطلق و پایه سایر حقوق تلقی شده و سلب ناشدنی و اعراض ناپذیر است. از این منظر به حیات به عنوان عطای خداوندی نگریسته نمی شود. مطالعه موردی عملیات انتحاری در دو دیدگاه پیش گفته نشان می دهد چون انسان از موهبت حق حیات برخوردار است این نوع عملیات که عموماً علیه انسان های بی گناه است، ممنوع تلقی می شود. البته چون عملیات استشهادی و آزادی بخش در ماهیت و محتوا با عملیات انتحاری متفاوت اند، از این جهت مستثنا هستند.
گستره رذیله رفتاری تقلب، و پیامدهای آن(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«تقلب» یکی از رذایل رفتاری است که رواج آن در یک محیط انسانی، اعم از محیط کار، تحصیل یا در سطح کلان جامعه، تبعات بسیار سنگین و جبران ناپذیری به دنبال دارد. آگاهی از پیامدهای این رذیله رفتاری، یکی از راهکارهای منع رواج این رذیله در جامعه به شمار می رود؛ رذیله ای رفتاری که ممکن است در صورت استمرار آن، به رذیله اخلاقی تبدیل شود. مهم ترین انواع تقلب در تحصیل، امور اقتصادی، مالی و تقلب در امور حاکمیتی و پست و مقام متجلی می شود. پیامدهای ناگوار آن، در دو بخش فردی و اجتماعی آشکار می گردد، به گونه ای که فرد متقلب بیش از هر کسی متحمل آن خواهد شد. در این مقاله، با روشی کتابخانه ای تلاش شد تا پیامدهای فردی و اجتماعی آن به تفکیک شناسایی و تبیین شود. در مسیر دستیابی به این مهم، از منابع قرآنی و روایی در حد امکان بهره گیری شده است.
بررسی تکنولوژی و اخلاق فناوری در پرتو تبیین عناصر حوزه انسان شناسی دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه تکنولوژی و فناوری اطلاعات تار و پود زندگی انسان را در بر گرفته است. تکنولوژی ابزاری است که انسان آن را برای آسایش و رفاه این جهانی به استخدام خویش درآورده است. نکته مهم و مغفول در این به کارگیری، بی توجهی به ارتباط بین حقیقت انسان، سعادت و کمال نهایی او با ذات و ابعاد تکنولوژی است. این غفلت موجب شده است امروزه نه تنها تکنولوژی مستخدم انسان نباشد، بلکه همو با سرعت و قدرت حیرت آور خود متعرضانه انسان را در تملک خویش درآورد. این تعرض به نحوی است که امروزه انسان به هیچ وجه توان گسستن تکنولوژی از حوزه زیست خود را ندارد. هدف این پژوهش آن است که با تبیین حقیقت دوبعدی انسان و توجه به سعادت و کمال نهایی وی به موضوع تکنولوژی و فناوری اطلاعات بپردازد. این نوع روش شناسی نه تنها جدید است، بلکه به خوبی ذات و حقیقت تکنولوژی را نشان می دهد. از جمله نتایج این پژوهش می توان به بینونت کامل غایت انسان و تکنولوژی و مفقودشدن غایت نهایی انسان با ورود تکنولوژی و فناوری اطلاعات به حوزه زیست انسان اشاره کرد. این پژوهش به صورت اسنادی تحلیلی تنظیم شده و می کوشد به تکنولوژی از دریچه ای دینی توجه کند.
برزخ اخلاق ورزی در ایران معاصر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۱ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
7 - 24
حوزههای تخصصی:
اخلاق ورزی در ایران معاصر مشکلاتی دارد که بی توجهی به آنها مانع از رشد و شکوفایی این عرصه می شود. امروزه شاهد رستاخیزی در عرصه اخلاق هستیم و به نظر می رسد که این رشته علمی متقاضیان جدّی دارد. با این همه، تا نگرش رایج و مسلط بر این عرصه اصلاح نشود، نمی توان انتظار چندانی داشت که این عرصه رونق گیرد. نویسنده، با این امید که این عرصه گسترش مناسب و مقبولیت عمومی پیدا کند، کوشیده است تا برخی مشکلات اندیشگی و نگرشی را در این عرصه بازشناسی و بازگو کند. برخی از معضلات اصلی این عرصه عبارت اند از انکار اصالت اخلاق و بی موضوع ساختن آن، تحویل بردن اخلاق به فقه یا عرفان، نگرش قدّیسانه به اخلاق ورزان، ورود نامتخصصان به این عرصه و رواج فرهنگ نوشتن در جزایر پراکنده.
همراهی توحید و عدل در آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن توحید و اوصاف الهی در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی توحید و اوصاف الهی در روایات
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی اخلاق و تربیت در روایات
یگانگی و دادگری خداوند متعال که در متون دینی، تحت عنوان ""توحید و عدل"" یاد شده است، از چنان اهمیّتی برخوردار است که به مثابه اساس دین، شناخته می شود و سایر اصول اعتقادی، منشعب از این دو رکن است. یکی از این دو، یعنی توحید، باوری است که مبتنی بر یکتایی آفریدگار است؛ خدا کفو و شبیهی در میان خلق ندارد و از طرفی، آنچه مخلوق دارد، یکسره مُلک خدای بی انباز است که تملیک نموده است؛ از این رو، آدمی در پیشگاه او منفعل است.
از سوی دیگر، حقّ متعال، انسان را موجودی مختار و آزاد آفریده که با داده های الهی، انتخاب کند و این خود اوست که مسئول گزینش های خویش است؛ بنابراین آنچه از نعمتها یا نقمتها پیش رو دارد، محصول دست خود اوست و از این رو کاملا عدالت دادار برقرار است.
در آیات و روایات، بارها این دو اصل را کنار یکدیگر می توان ملاحظه نمود؛ چنین است که در آثار عالمان شیعی و معتزلی، فصولی به تبیین توحید و عدل اختصاص یافته است، البته با تفاوتی که میان این دو مکتب وجود دارد.
ویژگی های حیات معقول به عنوان هدف متعالی انسان و راه های وصول به آن در اندیشه علامه محمدتقی جعفری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
غایت انگاری و آینده نگری به عنوان امری فطری، همواره انسان را به پژوهش در کشف اسرار و رموز پدیده های عالم، نظام هستی و وجود خود وادار کرده است. اگر پرسشگری در ساختار ذهن انسان نبود و اگر ذهن انسان، در طلب هدف و غایت نبود، گره از هیچ مشکلی در سراسر عالم انسانی گشوده نمی شد. علامه جعفری با ارائه الگوی «حیات معقول» به عنوان هدف متعالی جامعه بشری، فلسفه هستی انسان را، انتقال از حیات معمول به حیات معقول می داند. حیات معقول، حیات آگاهانه ای است که نیروها و فعالیت های جبری و جبرنمای حیات طبیعی را با برخورداری از آزادی اختیار، در مسیر اهداف تکاملی نسبی تنظیم می کند و شخصیت انسانی را که به تدریج در این گذرگاه ساخته می شود، وارد هدف اعلای حیات خواهد کرد. این هدف متعالی، شرکت در آهنگ کلی هستی وابسته به کمال برین است. جلوه عالی حقیقت رو به کمال، حیات آگاه نسبت به حقایق والای هستی، رهیدن از دام کمیت ها و ورود به آستانه ابدیت از ویژگی های حیات معقول هستند. هدف این نوشته، تحلیل هدف متعالی انسان و راه های وصول به آن در اندیشه این متفکر است.
خودفریبی از منظر روان شناسی و اخلاق با تأکید بر اندیشة آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خودفریبی پدیده ای شایع است که هرکس آن را در حیات خود تجربه می کند؛ بااین حال تبیین چیستی و عوامل شکل گیری آن چندان ساده نیست. در خودفریبی شخص به عملی اقدام می کند که باعث ایجاد باور و شناخت خطا برای او می شود. این تعریف اجمالی بسیاری را قانع نکرده و آنان را برآن داشته است تا با نظر به مفهوم فریب، خودفریبی را تعریف کنند. مشابه سازی این دو پدیده به تناقض و چاره اندیشی برای برون رفت از آن منجر شده است.
در تراث اسلامی اگرچه واژه خودفریبی به کار نرفته، اما به نیکی به زمینه های رخ دادن این پدیده ذیل بحث غرور اشاره شده است. از منظر اسلامی می توان ده عامل را برای خودفریبی برشمرد که با التفات به آن ها از خودفریبی پرهیز کرد.
این مقاله که از شیوه توصیفی تحلیلی بهره می برد، نخست نگاه گذرایی به تعریف و ماهیت خودفریبی می کند، سپس عوامل روان شناختی معرفتی شکل گیری آن را از منظر اسلامی، به ویژه با تکیه بر اندیشه آیت الله جوادی آملی بررسی می کند. درنهایت به بررسی اخلاقی این پدیده خواهد پرداخت.
سقط جنین و استدلال آینده ای شبیه آینده ما(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۱ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
57 - 86
حوزههای تخصصی:
یکی از استدلال هایی که بر نادرستی سقط جنین به لحاظ اخلاقی از لحظه لقاح اقامه شده، استدلالی است که به «استدلال آینده ای شبیه آینده ما» معروف است و مدافعان و مخالفان بسیاری دارد. دان مارکوس - که این استدلال بیشتر با نام او قرین است و با نام او شناخته می شود - با مسلّم انگاشتن و نادرست بودن قتل انسان ها و ضمن توجیه و تبیین این نادرستی، می کوشد تا با بیان و برجسته کردن شباهت جوهری جنین با انسان ها، نادرستی قتل را به سقط جنین نیز سرایت دهد. بر این اساس و در نگاه او، همان گونه که قتل انسان ها به لحاظ اخلاقی نادرست است، سقط جنین و کشتن آن نیز به همان دلیل نادرست خواهد بود. در این مقاله ضمن بررسی و نقد این استدلال، اشکالات دیوید بونین به آن نیز بررسی و نقد خواهد شد و در پایان تقریری تازه از این استدلال - بر مبنای انگاره های پذیرفته شده در فلسفه اسلامی - ارائه می شود.
تبیین دیدگاه معرفت شناسی علامه طباطبایی(ره) و دلالتهای آن در محتوا و روشهای تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
هدف این پژوهش، تبیین دیدگاه معرفت شناختی علامه طباطبایی(ره) و دلالتهای آن در محتوا و روشهای تربیتی است. برای دستیابی به اهداف پژوهش، سه پرسش اصلی ذکر شده است: 1 دیدگاه علامه طباطبایی(ره) درباره معرفت شناسی چیست؟ 2 بر مبنای دیدگاه معرفت شناختی علامه طباطبایی(ره) چه دلالتهایی را می توان برای محتوای تربیتی استخراج کرد؟ 3 بر مبنای دیدگاه معرفت شناختی علامه طباطبایی(ره) چه دلالتهایی را می توان برای روشهای تربیتی ذکر کرد؟ نظر به اینکه هر یک از این پرسش ها به جنبه ای از جنبه های پژوهش می پردازد، روشهای تحلیل مفهومی، استنتاجی متناسب با سه پرسش در این مطالعه استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد علامه طباطبایی(ره) معرفت حقیقی را علم و یقین مطابق با واقع می داند. ایشان وحی، حس، عقل و شهود را جزء منابع معرفت قلمداد می کند. این مقاله پس از تبیین دیدگاه معرفت شناختی علامه طباطبایی (با تأکید بر امکان و انواع معرفت) دلالتهایی در محتوا در دو بعد چگونگی گزینش محتوای درسی از جمله، مطابق با واقع بودن، پرورش تعقل و مانند اینها و چگونگی سازماندهی محتوا هم چون تناسب با میزان آمادگی و ویژگیهای دانش آموزان، تعادل در ارائه محتوای نظری و عملی و نظایر اینها و روشهای تربیتی مانند روش به کارگیری حواس در کسب معرفت، روش جدال احسن و مانند اینها را ارائه می کند.
عوامل تهذیب نفس در نگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
تهذیب نفس عبارت است از پاکیزه کردن، پاک نگه داشتن، تطهیر، پیراستن و آراستن برای رشد، تعالی و سعادت ابدی انسان، که مورد عنایت و توجه قرآن و روایات معصومین(ع) قرار دارد؛ گر چه طى کردن این مراتب به هدایت و ارشاد الهى مشروط بوده و شامل همه افراد نمى شود بلکه تنها شامل آن انسانی مى شود که خواست خدا به آن تعلق گرفته باشد. ما در این مقاله با در نظر گرفتن دیدگاه های مختلفی که پیرامون تهذیب نفس ارائه شده است، جایگاه، هدف و عوامل تهذیب نفس در نگاه و اندیشه ملاصدرا را مورد بررسی قرار داده ایم. نتیجه پژوهش این است که عوامل متعددی مانند: قرآن، انبیا و راهنمایان، علم، عمل و عبادات و تأییدات الهی، در تهذیب نفس نقشی مهم و به سزا ایفا می کنند. از جمله نافع ترین تمرین ها برای تهذیب نفس، عباداتی با هدف قطع توجه از غیر خدا به خداست، از این رو با تحقیق از آثار ملاصدرا می توان دریافت که تهذیب نفس در نظر ملاصدرا، از اهداف غائی بوده و موجبات تقرب الی الله را فراهم می سازد.
فضیلت گرایی پیشین و معاصر؛ یونان باستان و پینکافس(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۱ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
87 - 112
حوزههای تخصصی:
فضیلت گرایی، از باسابقه ترین نظریه های اخلاقی است که در دهه های اخیر بار دیگر توجه فیلسوفان اخلاق را به خود جلب کرده و اقبال بسیاری از اخلاق پژوهان را در پی داشته است. ادموند پینکافس - فیلسوف فضیلت گرا و در نظر برخی از احیا کنند گان فضیلت گرایی در دوره معاصر - ضمن تخطئه آنچه که او فروکاهش گرایی در حوزه اخلاق می نامد، تقریری تازه و متفاوت از فضیلت گرایی ارائه داده است. در این مقاله پس از اشاره ای گذرا به مایه ها و مبانی نظریه فضیلت گرایانه افلاطون و ارسطو - سرآمدان فضیلت گرایی در یونان باستان - به مقایسه دیدگاه های فضیلت گرایی کلاسیک با انگاره های فضیلت گرایانه پینکافس، پرداخته شده است. پوشیده نیست که افلاطون و ارسطو، رویکردی غایت گرا داشته اند و از سویی فضایل را غیر نسبی و قابل بازگشت به فضیلت واحد می انگاشتند، اما پینکافس ضمن نقد فروکاستن اخلاق به یک یا چند فضیلت یا اصل اخلاقی محدود، بر کارکردگرایی به جای غایت گرایی تاکید می کند. مقایسه در چهار بخش معناشناسی، گونه ها و اقسام فضایل، ادله فضیلت گرایی و ملاک گزینش فضایل، به همراه نیم نگاهی تحلیلی و تاریخی انجام گرفته است.
ارائه الگوی تربیت جنسی با تکیه بر دیدگاه های اندیشمندان مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تربیت جنسی شاخه ای از تربیت است که به مباحثی نظیر کنترل و جهت دهی به میل جنسی، روابط سالم دختر و پسر، آمادگی برای ازدواج و آشنایی با حقوق و تکالیف خانوادگی می پردازد. هدف اصلی این مقاله، مقایسه دیدگاه های تنی چند از اندیشمندان مسلمان پیرامون تربیت جنسی و ارائه الگویی بر مبنای دیدگاه های آنان است. پارادایم پژوهش، کیفی و طرح تحقیق، غیر پیدایشی است. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، هشت نفر از اندیشمندان مسلمان مورد مطالعه قرار گرفتند. روش گردآوری داده ها اسنادی است؛ بدین معنا که ضمن مراجعه به متون و نوشته های منسوب به این صاحب نظران یاد شده، داده های مورد نظر استخراج و با استفاده از روش تحلیل محتوای رابطه ای، تجزیه و تحلیل شدند. سرانجام با استفاده از روش مقایسه مستمر داده ها، مقوله های تربیت جنسی از دیدگاه اندیشمندان مسلمان در سه بخش اهداف، روش و محتوا، استنتاج شد و با مقایسه و تقابل آنها الگویی ارائه شد. هرچند اندیشمندان مسلمان دوره کودکی و نوجوانی را مدنظر داشته اند؛ اما تأکید اصلی ایشان آماده سازی جوانان برای ازدواج و تشکیل خانواده می باشد. نتایج نشان می دهد که مباحث مربوط به اهداف و روش های تربیت جنسی از دیدگاه اندیشمندان مسلمان، تطابق مناسبی با فضای فرهنگی عصر حاضر دارد؛ اما برخی از جنبه های محتوای تربیت جنسی مورد نظر آنها نیاز به تجدید نظر دارد.
نگرش قرآنی بر سیره اخلاقی امام حسین(ع) و جایگاه آن در سبک زندگی اسلامی
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین شاخصه های سبک زندگی اسلامی که در سعادت و کمال دنیوی و اخروی انسان حائز اهمیّت است، اخلاق می باشد که در دو حیطه اهتمام به فضایل اخلاقی و اجتناب از رذایل اخلاقی ترسیم شده است. جستار پیش رو با رویکرد تطبیقی بایدها و نبایدهای اخلاقی را در سبک زندگی از منظر قرآن و امام حسین(ع) مورد مداقه قرار داده است و در این باره به مهم ترین شاخصه های اخلاقی در سیره علمی و عملی(ع) امام حسین(ع) اشاره نموده است؛ نتیجه آن که: بررسی فضایل اخلاقی امام حسین(ع) و انطباق آن با آیات قرآن، از یک سو ضمن معرفی مقام والای امام حسین(ع)، الگو محوری ایشان در زندگی را تقویت می نماید و از سویی دیگر با ترسیم بایدها و نباید های اخلاقی، به ارائه شاخصه های اخلاقی سبک زندگی و نقش آن در کمال و سعادت کمک می نماید.
اهل بیت و مقابله با تفویض گرایی: انتقاد از تفویض گرایی در کنار انتقاد از جبرگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشه عقلانی نفی جبر در شیعه، همگام با پرهیز از در غلطیدن به دره های عمیق تفویض ترویج شد و باعث تدوین یک نظام جامع و همه جانبه گشت. در مقاله پیش رو نشان داده می شود که مفاهیم ""جبر"" و ""تفویض"" با مفهوم ""سلطنت"" انسان و خداوند بر حوزه اعمال اختیاری بشر پیوند دارد. هم چنین روشن می شود که جمع میان ""سلطه خدا بر انسان مختار"" و ""سلطه انسان مختار بر حوزه اختیار خویش"" گرفتاری دیرپای بشر است. عموم آنانکه جانب سلطه خدا را می گیرند ""جبرگرا"" می شوند و عموم آنانکه جانب سلطه بشر را می گیرند ""تفویض گرا"" می گردند. در این میانه، اهل بیت:، سلطنت خدا بر انسان و سلطنت انسان بر اعمال خود را در تعارض با یکدیگر نمی دانستند و بر هر دو حوزه تأکید داشتند.
مطابق تبیین این مقاله، تفویض گرایان (به طور شاخص معتزله) هر چند در برخی حوزه های عقلانیت مانند اثبات سلطه انسان بر اعمال خود (نفی جبر) همگام با شیعه بودند، اما در برخی دیگر از حوزه های عقلانیت مانند پاسداشت از سلطنت گسترده الهی بر انسان (نفی تفویض) از شیعه فاصله گرفتند و همانگونه که بیان ""لا جبر"" اهل بیت:، شیعه را از گروه هایی همچون اشاعره متمایز کرد، بیان ""لا تفویض""، آنها را از گروه هایی همچون معتزله متمایز و دور ساخت.
در مقاله، پس از تبیین رابطه ""نفی تفویض "" با ""اثبات سلطنت الهی"" و اشاره به ضعف قدریه و معتزله در التزام به سلطنت الهی و نفی تفویض، شواهدی از روایات اهل بیت: در ضرورت مخالفت توأمان با ""جبر"" و ""تفویض"" ارائه می گردد.
«قاعده مدیریتی رعایت تناسب مشاغل با توانمندی ها در رهنمودهای امام علی علیه السلام»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رهنمودهای علوی ذخیره ارزشمندی در عرصه مدیریت نوین است که در این عصر با رویکرد مطالعات میان رشته ای مورد بررسی قرار می گیرد. البته این رهنمودها گاه در قالب یک سلسله قضایا یا قواعد کلی ارائه شده است که با توجه به آن، این پرسش مطرح است که روش شناسی یا شیوه کشف این قواعد چگونه است و با اصول موجود در مدیریت چگونه پیوند می خورد. بدین منظور باید به سراغ دلالت های روشنِ متن رفت که مبتنی بر اصول لفظی و اصول عقلایی است و از دانش مدیریت فقط برای تأیید بیشتر و ایضاح فزون تر قاعده یاری جست. با این روش، به عباراتی دست یافت که به عنوان قاعدة مدیریتی نمایان شوند. قاعده ارائه شده در این مقاله برگرفته از این رهنمود امیر مؤمنان علیه السلام به مالک اشتر است: «وَ اجْعَلْ لِرَأْسِ کُلِّ أَمْرٍ مِنْ أُمُورِکَ رَأْساً مِنْهُمْ لَا یَقْهَرُهُ کَبِیرُهَا وَ لَا یَتَشَتَّتُ عَلَیْهِ کَثِیرُهَا »؛ یعنی بر سر هریک از کارهایت مهترى از آنان بگمار که نه بزرگى کار او را ناتوان سازد و نه بسیارىِ آن وى را پریشان. این قاعده ناظر به مسئلة «ضرورت رعایت تناسب مشاغل با توانمندی ها» در دانش مدیریت است.
نظریه ی «حیّ متأله» در سنجه ی آموزه های قرآن و عترت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن انسان و جامعه در قرآن انسان در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی انسان و جامعه در روایات انسان در روایات
از دیدگاه آیت الله جوادی آملی، تعریف انسان عبارت است از: حیّ متأله. این مقاله درصدد است با روش تحلیل منطقی، نظریه ی «حیّ متألّه» در تعریف انسان را موردبررسی و نقد قرار داده و نظریه ای ارائه نماید که سازگاری بیشتری با آیات و روایات دارد. از جهت روشی، اولاً روش قرآن در معرفی مهم ترین ویژگی های ذاتی انسان، با مسیر پیموده شده در این نظریه یکسان نیست و ثانیاً حتی در حد استشهاد بر این نظریه، مراجعه ای به روایات صورت نگرفته است. از جهت مبنایی، این نظریه بر انگاره ی «حیوان بالفعل و انسان بالقوه بودن انسان در هنگام ولادت» استوار شده که با مستندات قرآنی و روایی سازگاری ندارد. ازنظر محتوایی، علاوه بر اینکه در این نظریه، حیات متألهانه ویژگی بالفعل ذاتی نیست، سعه ی شمولی آن نیز افراد بسیار اندکی را شامل می شود و آیات قرآن عامل خروج از انسانیت و سقوط به دوزخ را عدم بهره مندی از عقل دانسته و روایات نیز مهم ترین ویژگی ذاتی انسان را عقل معرفی کرده اند.
ارزیابی شاخصه های اخلاق حرفه ای از منظر علامه طباطبائی در اساتید دانشگاه فرهنگیان خراسان رضوی از دیدگاه دانشجویان(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین متغیرهای موفقیت یک سازمان، اخلاق حرفه ای است. با توجه به اهمیت این موضوع در تربیت معلم، شاخصه های اخلاق حرفه ای را از دیدگاه علامه طباطبائی، بررسی نمودیم. جامعه آماری، دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان خراسان رضوی و نمونه آماری، دانشجویان 11 رشتة دبیری، مشاوره و علوم تربیتی پردیس شهید هاشمی نژاد مشهد، سال تحصیلی 95-96 می باشد. روش نمونه گیری تصادفی- طبقه ای، متناسب با حجم نمونه بود. تحقیق از نوع توصیفی به روش پیمایشی و ابزار پژوهش، پرسش نامه بومی سازی شده محقق ساخته، روایی پرسش نامه از طریق تحلیل محتوا و اعتبار آن از طریق آلفای کرونباخ تحلیل تجمیعی داده ها در نرم افزار spss محاسبه و نتایج تفسیری آن بیان شد. نتایج، در حوزة معرفتی اساتید، از لحاظ توجه به معنویات و امر خودسازی در حد بسیار مطلوب، در حوزة رفتاری، اکثر اساتید در دو مولفة نظم و انضباط و رازداری در حد بسیار مطلوب، در حوزة گفتاری اساتید از لحاظ مولفة اجتناب از به کارگیری کلمات سخیف و طنزهای ناشایست، در حد بسیار مطلوب و در حوزة ظاهری اساتید، از لحاظ هر دو مولفة لباس و پوشش و بهداشت شخصی در حد بسیار مطلوب ارزیابی گردیدند.
قلمرو معرفتی اخلاق تفسیر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۱ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
6 - 26
حوزههای تخصصی:
مسئله پژوهش حاضر، ترسیم قلمرو معرفتی اخلاق تفسیر است. اخلاق تفسیر شامل کدام حوزه های معرفتی می شود؟ «اخلاق باور»، «اخلاق پژوهش» و «اخلاق علم» ساحت هایی هستند که زیر چتر آموزه های اخلاقی و قلمرو دانشِ اخلاق کاربردی بالیده اند. «اخلاق تفسیر» نیز بخشی از اخلاق کاربردی است که بر اصول و ضوابط اخلاقیِ فرایند تفسیر تمرکز دارد. کنش «تفسیر» می تواند به مثابه عمل متعاقب باور تفسیریِ مفسّر ملتقای «اخلاق باور» باشد و از جهتی به مثابه فرایندی مسئله محور و دارای روش و چارچوب نظری با «اخلاق پژوهش» پیوند داشته باشد و نیز به منزله یک رشته علمی با «اخلاق علم» در ارتباط باشد؛ به این معنا که گاهی مراد از تفسیر، مدلّل نمودن باورهای مفسّر است، گاه تفسیر در مقام پژوهش قرار می گیرد و گاه در مقام علم.«اخلاق تفسیر» می تواند با هر کدام از این ساحت ها، فضای کاربرد مشابهی داشته باشد. بنابراین، فرضیه این تحقیق این است که بر اساس تلقی های گوناگون از دانش «تفسیر»، مقوله «اخلاق تفسیر» می تواند در ذیل «اخلاق باور»، «اخلاق پژوهش» و «اخلاق علم» قرار گیرد. نسبت اخلاق تفسیر به هر کدام از این دانش ها مقتضی و مستلزم پیش فرض هایی است که این پژوهش عهده دار تبیین آن هاست.
غایت در فلسفه اخلاق؛ منظری قرآنی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۱ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
111 - 139
حوزههای تخصصی:
غایت در اخلاق از مهم ترین موضوعاتی است که در اخلاق هنجاری و فرا اخلاق بررسی می شود. این مقاله با تکیه بر مباحث فلسفه اخلاق غربی و آیات قرآن کریم، از رهگذر مفهوم شناسی غایت و مباحثی نظیر تعدد یا وحدت غایت و تفاوت غایت در نظریه های هنجاری، به بررسی رابطه غایات متعدد و مختلف دست یازیده و در نهایت، غایتِ مورد اشاره قرآن کریم را تحلیل کرده و شاخصه های آن را بر شمرده است. به نظر می رسد که در فلسفه اخلاقِ غرب نظام رتبی بین مصادیق غایات به «لذت» ختم می شود، اما در ادبیات قرآنی، از آنچه در فلسفه اخلاق غرب، «غایت» خوانده می شود، با واژه هایی چون «فلاح» و «فوز» تعبیر شده است. با توجه به معناشناسی فلاح و فوز، «فلاح» مقدمه فوز است که از نظر رتبی، بالاترین وآخرین غایتِ قرآنی قلمداد می شود. فلاح، جنبه رهایی و خلاصی از شُرور دارد و در مقام ارائه راهکار برای رسیدن به نتیجه مطلوب است، اما فوز همان نتیجه مطلوبی است که در پی فلاح می آید و رهایی از عذاب، نائل شدن به رحمت الهی و بهره مندی از نعمت های جاودانه بهشتی و خلود در آن را همراه دارد و بالاترین مصداقِ فوز رسیدن به مقام «رضوان الهی» است. البته، نباید از نظر دور داشت که می توان تحلیلی غیر غایت گرایانه از مباحث قرآنی نیز ارائه کرد.
بررسی تطبیقی اصل آزادی و اصل امر به معروف و نهی از منکر(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
لیبرال ها در یک نگاه، به دو دسته طرفداران آزادی مثبت و طرفداران آزادی منفی تقسیم می شوند. اصل آزادی اخلاقی در اندیشه لیبرالیسم با برخی از اصول اخلاقی اسلام نظیر امر به معروف و نهی از منکر ناسازگار است. از این جهت مقایسه این دو اصل بحث برانگیز است. هدف این پژوهش، که به روش تحلیلی و رویکرد تطبیقی انجام شده، بررسی تطبیقی اصل آزادی با اصل امر به معروف و نهی از منکر می باشد. تطبیق دو اصل مذکور حاکی از آن است که پذیرش اصل امر به معروف و نهی از منکر نه تنها به دلیل ابتنا بر مبانی متقن عقلی از جمله واقع گرایی اخلاقی بر اصل آزادی ترجیح دارد، بلکه به جهت مبرا بودن از اشکالات وارد بر اصل آزادی، از آن برتر است.