مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
اخلاق فضیلت
حوزه های تخصصی:
رویکرد فضیلت در تربیت اخلاقی که سابقة آن به ارسطو میرسد، در دهههای اخیر دوباره احیا گردیده است. در این مقاله جایگاه فضیلتگرایی در برابر رویکردهای سازگاری و استقلال مشخص شده، آنگاه مبانی طبیعتگرایانه، جمعگرایانه و عینیتگرایانة آن مطرح گردیده و معیارهای تمایز (به ویژه ِمَنِشی بودن) آن از رویکردهای دیگر، بیان شده است. سپس با توجه به آرای ارسطو، به برتری تبیین این رویکرد در قبال مسألة ضعف اخلاقی اشاره شده است. در نهایت از مهارتآموزی، سرمشقدهی وحکایت به عنوان روشهای مقبول فضیلتگرایی یاد شده و نقش معلم و مشارکت خانه و مدرسه در امر تربیت اخلاقی، مورد تأکید قرار گرفته است.
تبارشناسى اخلاق نیچه و بررسى آن از دیدگاه مکاینتایر
حوزه های تخصصی:
چکیده
این مقاله در ابتدا به بررسى آراى نیچه در اخلاق مىپردازد و سپس بیان مىکند که فیلسوف اخلاق معاصر آقاى السدیر مکاینتایر تنها دو گزینه متقابل در فلسفه اخلاق ترسیم مىکند که اخلاق نیچه و اخلاق ارسطوست. علت این انحصار شکست طرح روشنگرى است. پس براى نشان دادن برترى اخلاق ارسطویى باید نشان داد که اخلاق تبارشناسانه نیچه اشتباه است. این مقاله نشان مىدهد که اخلاق نیچهاى داراى مبناى مدللى نیست. نیچه گرچه تمامى فیلسوفان عصر روشنگرى را بر خطا مىداند و آراى ایشان را به سخره مىگیرد ولى در نهایت معلوم مىشود که نیچه خود نیز یکى دیگر از مظاهر متعاقب این تفکر بوده و نمودى دیگرى از اخلاق لیبرالیستى فردگرایانه است.
قدیسان اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده
قدیسان اخلاقی شایستهترین افرادی هستند که در فرهنگ های دینی و اخلاقی ، به دلیل ویژگی های خاص معرفتی _ تربیتی و افعال برتر و فراتر از حد وظیفه، به عنوان نمونه و اسوه شناخته می شوند.
دو چهره ارزشی و الزام آور اخلاق د رتئوری های اخلاق هنجاری ، به انضمام رویکرد دینی و غیر دینی در اخلاق های دینی و سکولار ، تفاوت هایی را درتفسیر افعال فراتر از وظیفه و ویژگی های قداستمآبانه ایجاد کرده است. گذشته از این ، تنوع در تصویر ارائه شده از هویت قدیسان و ویژگی های آنان ، د رآثار برخی نویسندگان غربی، تنزل مقام قدیس و قهرمان اخلاقی، تا حد یک سیاستمدار فاقد هر گونه قداست را به دنبال داشته است.
به رغم تأیید قداست و پاکی طینت ورفتارهای صحیح قدیسان نزد نظریه پردازان مختلف، با تردیدهایی نیز در این رابطه مواجهیم.
در مقاله حاضر ، پس از تصویر ماهیت قدیس د راخلاق دینی و سکولار، و اشاره به تفاوت های ماهوی قدیسان د راین دو رویکرد، بر دقت در کاربرد واژه قدیس د رفرهنگ های مختلف تأکید شده است . طرح و نقد دیدگاه های مخالف با جایگاه و ارزش های اخلاقی قدیسان ، از دیگر مباحثی است که به آن پرداخته شده است.
غزالی و اخلاق فضیلت دینی
حوزه های تخصصی:
با آنکه ارسطو مدون اخلاق فضیلت است، اما تقریر وی از آن تنها تقریر موجود در تاریخ اخلاق نیست. تقریرهای محض ـ کثرت گرا، دینی ـ سکولار، غایت گرا یا ناگرا و تاریخی از جمله تقریرهای مختلفی هستند که همه از حیث محور قرار دادن فضیلت با هم اتحاد دارند. هدف این نوشتارآن است تا ضمن ارائه نظریه اخلاق غزالی به عنوان تقریری دینی از اخلاق فضیلت، به اصلاحاتی که وی از منظری دینی در عناصر گوناگون آن انجام داده بپردازد. روش بررسی توصیفی ـ تحلیلی است. مجموع بررسی انجام شده، نشان می دهد که وی بر آن است تا با افزودن مؤلفه های دینی مانند لزوم تمسک به توفیق و امداد الهی در رعایت اعتدال و حد وسط، تاکید بر فضایل دینی و عرفانی مثل توکل، صبر، عشق به خدا و...، تعریف سعادت حقیقی به سعادت اخروی و در نظر گرفتن شرع و عقل به عنوان معیار اعتدال آن را غنا بخشیده و کاملتر نماید و با اخلاق شریعت مدار سازگار نماید. بنابراین بر طبق آن سازگاری اخلاق فضیلت و اخلاق دینی معنا می یابد.
غزالی و منشأ اخلاق
حوزه های تخصصی:
طبق نظر ارسطو در اخلاق، خیر اخلاقی انسان مطابق بودن با عقل است و شر اخلاقی او نیز عدم مطابقت با عقل. ارسطو در تحلیل خود از خیر و شر اخلاقی به چیزی ماورای عقل تمسک نمیجوید. در عالم اسلام نیز غزالی در برخی از آثار خود در بحث از فضایل اخلاقی به گونه ای سخن گفته که نشان دهنده اثرپذیری او از اخلاق یونانی ارسطویی است و از این سو در پاره ای از آثار خود همچون تهافت الفلاسفه نیز به شدت به فلسفه یونانی تاخته است. حال جای این پرسش است که از نظر غزالی، اخلاق بر چه مبنایی استوار است؟ آیا اخلاق نزد وی همانند ارسطو، تنها مبتنی بر عقل است یا مبتنی بر شریعت و یا مبتنی بر هر دو، یا اینکه شق دیگری در کار است؟ در این پژوهش بدین سؤالات پاسخ خواهیم گفت.
روانشناسی اخلاقی غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله اندیشه های اخلاقی امام محمد غزالی را برای یافتن پاسخ به پرسش های مربوط به روانشناسی اخلاقی بازخوانی می کند. غزالی در مباحث اخلاقی خود علاوه بر برشمردن فضایل و چگونگی شناخت آنها، به بررسی ریشه های روانشناختی آراستگی آدمی به آنها و نیز عمل به اقتضای آنها می پردازد. وی با تاسی به فیلسوفان یونانی و اسلامی بحث مفصلی در باره نفس و جان آدمی دارد تا از این طریق ربط و نسبت هر فضیلت و رذیلت را به قوه خاصی در نفس انسان معلوم کند. اما از سوی دیگر با تاسی به رویکرد اشاعره در باره حسن و قبح اخلاقی، و به این جهت که اخلاق او بیشتر از شریعت اخذ شده، مبنای حسن و قبح را دینی می داند.همین طور این نوشته ضمن ارایه توضیح درباره نگاه اخلاقی واقع گرا و غیر واقع گرا و با اشاره به آراء غزالی و هیوم روشن خواهد کرد که به چه دلیل با این که عقل از نظر هر دو اندیشمند ادراک گر و فاقد قدرت عمل است، در بحث انگیزش اخلاقی غزالی با اشکالات هیوم درباره این موضوع مواجه نشده است.در بخش پایانی مقاله، به معرفی اموری که در انجام فضیلت و رذیلت مؤثرند پرداخته و تفاوت دیدگاه غزالی را با فیلسوفان یونان درباره نقش توفیق الهی در انجام فضایل وترک رذایل توضیح می دهیم.
اخلاق فضیلت و اخلاق دینی
حوزه های تخصصی:
«اخلاق فضیلت»، نظریه ای هنجاری است که به دلیل فضیلت محوری از دو نظریه «سودگروی» و «وظیفه گروی» متمایز میگردد. در این باره که آیا میتوان اخلاق دینی را تقریری از اخلاق فضیلت دانست یا خیر، دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. اغلب فیلسوفان مسلمان و مسیحی با ارائه تبیینی فلسفی ـ دینی از نظریه فضیلت، این امر را ممکن دانسته اند و برخی دیگر در سازگاری این دو تردید نموده و با دلایلی به توجیه آن پرداخته اند.
در این نوشتار، ضمن تبیین دو رویکرد مخالف و موافق، سعی شده تا با ذکر شواهدی بر قرابت و سازگاری بین اخلاق دینی و فضیلت و نیز اصلاح و تکمیل لازم در اخلاق فضیلت، امکان تقریری دینی از این نظریه توجیه گردد. اسلام و مسیحیت، دو دین الاهی هستند که در این نوشتار مورد نظر میباشند.
موضوع شناسی گزاره های اخلاقی قرآن(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
گزاره های اخلاقی موجود در متون، که در قالب جمله یا جمله ها بیان شده اند، به لحاظ ساخت، از موضوع و محمول ترکیب یافته اند. محمول این گزاره ها، از مفاهیم اخلاقیِ خوب و بد، باید و نباید، درست و نادرست و «وظیفه» تشکیل یافته است. در خصوص موضوع این گزاره ها، با توجّه به اختلافات موجود در اخلاق فضیلت و اخلاق وظیفه، دیدگاه های متفاوتی ارایه شده است. پیروان اخلاق فضیلت، بر اساس اعتقاد به فضایل و رذایل نفسانی، بر صفات پایدار نفسانی به عنوان موضوع اخلاق و گزاره های اخلاقی تأکید دارند، در حالی که طرفداران اخلاق وظیفه، با نظر به اصول و قواعد رفتار، بر افعال اختیاری انسان اصرار می ورزند. در این جستار، دیدگاه قرآن را درباره ی موضوع گزاره های اخلاقی بررسی کرده و با ذکر شواهدی از آیات الهی، به این نتیجه دست یافته ایم که، احکام اخلاقی در قرآن، گستره ای فراتر از صفات و افعال اختیاری انسان را در بر می-گیرد و موضوع گزاره های اخلاقی عبارت است از انسان و ابعاد وجودی او. به بیان دیگر، در قرآن، مفاهیم هفت گانه یِ «خوب و بد»، «باید و نباید»، «درست و نادرست» و «وظیفه»، به ابعاد پنج گانه یِ «معرفتی»، «عاطفی»، «ارادی»، «فعلی» و «شخصیت و منش انسانی»، نسبت داده شده است.
از اخلاق عامیانه تا فلسفه اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توده افراد در قضاوت های اخلاقی خود از ساز و کاری پیروی می کنند که تا حد زیادی با قواعدی که فیلسوفان اخلاق بیان می کنند متفاوت است، چیزی که ما آن را اخلاق عامیانه می نامیم. توده افراد هنگام قضاوت اخلاقی، بیش از همه به مقدورات اخلاقی انسان توجه دارند و از هیچ کس انتظار اخلاقی زیستن کامل را ندارند. توده افراد پیشاپیش مفروض می دارند که اخلاقی زیستن کامل مطلوبی است فراتر از مقدورات اخلاقی آدمی. این فرض ناگفته و نانوشته بنیاد کنش های اخلاقی توده افراد را تشکیل می دهد. در مقابل، به نظر می رسد نظام های اخلاقی برآمده از اندیشه فلاسفه اخلاق به طور پیشینی شکل گرفته اند و با درنظر داشتن یک انسان اخلاقی آرمانی، از انسان ها انتظار دارند که به چنان جایگاهی دست یابند. این پیش فرض به ارائه نظریه هایی در قلمرو فرااخلاق و اخلاق هنجاری منجر می شود که با تعیین معیارهای بسیار سخت گیرانه که با زیست عملی کمتر کسی مطابقت دارد، انسان ها را از زیستن در مطابقت کامل با چنان معیارهایی ناامید می سازند. به نظر می رسد که ضروری است فیلسوفان اخلاق مسیر خود را یکسره تغییر دهند و نظرورزی خود را در درجه نخست با عطف نظر به مقدورات اخلاقی انسان ها آغاز نمایند. در این مقاله نشان داده شده است که نظرورزی سهل-گیرانه در قلمرو اخلاق سطح اخلاقی بودن کل جامعه را بیشتر افزایش می دهد تا نظرورزی های سخت گیرانه. بنیاد این تغییر رویکرد به اخلاق بر پیوندی استوار است که ضرورتاً میان روانشناسی اخلاق و فلسفه اخلاق وجود دارد، پیوندی که با پیشرفت علوم، بیشتر مورد توجه و التفات فلاسفه اخلاق قرار می گیرد. البته این ایده ای است خام و اولیه که طبیعتاً با ایرادات و خلاءهایی مواجه است.
رابطه اخلاق و دین در اخلاق فضیلت با تکیه بر نظرات اخلاقی علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
اخلاق فضیلت، به عنوان شاخه ای از اخلاق هنجاری، بر رفتار فضیلت مندانه با دیدگاهی غایت اندیشانه و کمال طلبانه تأکید دارد که مبتنی بر سعادت محوری با توجه به خیر است. در این نظام اخلاقی، فعلیت یافتگی قوای طبیعی و نفسانی انسان مورد توجه است که خود به لحاظ معرفتی نیل به غایت طبیعی انسان و خیر و سعادت او را در بر دارد. در فضیلت گرایی، بر فاعل اخلاقی تأکید می شود که با رویکردی فضیلت مندانه به سوی خیر اخلاقی حرکت می کند. ولیکن باید دید آیا این فضیلتمندی اخلاقی، نسبتی با فضیلتمندی به معنای دینی دارد یا خیر. از این رو، در این مقاله سعی خواهد شد نسبت بین اخلاق فضیلت و دین را با توجه به آرای اخلاقی علامه طباطبایی بررسی کنیم. علامه معتقد است دین و اخلاق در مقام ثبوت و وجودشناختی از هم مستقل اند و اخلاق امری ذاتی و فطری در انسان است، لیکن به لحاظ اثباتی و معرفت شناختی، نظام اخلاقیِ مبتنی بر عقل به تنهایی قادر به ادراک حقیقت و نیل به سعادت حقیقی و کمال وجودی برای انسان نیست و دین، در مقام هدایتگر، دارای قوانینی است که اخلاق ناگزیر باید از آن ها تبعیت کند.
فیلیپافوت و نسبت خوبى اخلاقى با خوبى طبیعى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیشینه اخلاق مبتنى بر فضیلت به افلاطون و ارسطو برمى گردد. فیلیپافوت مانند آنسکومب، مک اینتایر، و مرداک در احیاى فلسفه اخلاق فضیلت محور، در دوران معاصر، تلاش نموده است. فوت درصدد است تا مبنایى واقعى براى فضیلت و اخلاق مبتنى بر فضیلت اثبات نماید؛ امرى که چالش نظریات واقع گرایى در فلسفه اخلاق معاصر است. وى، خوب را بخشى از واقعیت مى داند و بر معناى عرفى خوب تأکید دارد. به نظر او، خوبى، خصلت ویژه یا کارکرد خاص یک موجود زنده است. مهم ترین مسئله این پژوهش این است که وى تا چه میزان در انجام این امر و رفع چالش ناواقع گرایى موفق است. این مقاله با روش توصیفى تحلیلى، به بررسى اخلاق فضیلت فیلیپافوت و معرفى نظریه هنجارسازى طبیعى او مى پردازد. حاصل این پردازش این است که هرچند فیلیپافوت به همراه دیگر طرف داران در جلب توجه به رویکرد فضیلت محور در اخلاق موفق بوده، اما او همچنان باید به نقدهایى در این زمینه پاسخ دهد.
معرفت شناسی فضیلت محور: نقد و بررسی دیدگاه لیندا زاگزبسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معرفت شناسی فضیلت محور عنوان گونه ای جدید از نظریات معرفت شناختی است که با الگو برداری از نظریات فضیلت محور در حوزه اخلاق شکل گرفته است. از جمله سرشناس ترین نظریه پردازان معرفت شناسی فضیلت محور می توان به لیندا زاگزبسکی اشاره کرد. زاگزبسکی مدعی است ابتنای نظریه های معرفت شناسی بر اخلاق فضیلت می تواند معضل گتیه و معضل ارزش، که دو مسئله اساسی پیش روی نظریه های معرفت شناختی است را پاسخ گوید. از همین روی زاگزبسکی متناظر با تبیین فعل صواب(درست) بر حسب فضایل اخلاقی، تعریف و تحلیلی از معرفت را بر حسب فضایل فکری به دست داده و معتقد است که این تعریف نه تنها به معضل گتیه گرفتار نخواهد شد بلکه به دام معضل ارزش نیز نخواهد افتاد. در این مقاله پس از ارائه مقدمه ای در باب چگونگی طرح نظریات فضیلت محور در حوزه معرفت شناسی، نظریه فضیلت محور لیندا زاگزبسکی را مطرح نموده ایم. در بخش دوم این مقاله به کاربرد نظریه فضیلت محور وی در حوزه معرفت شناسی پرداخته و راه حل زاگزبسکی در حل معضل گتیه و معضل ارزش را به تفضیل بیان کرده ایم و در بخش پایانی نیز نظریه وی در حوزه معرفت شناسی فضیلت محور را مورد نقد و بررسی قرار داده ایم.
مصرف به مثابه فعل اخلاقی: خوانش انتقادی رویکردهای فلسفی به مصرف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اوایل دهه 1970 و به دنبال رشد مصرف گرایی در جوامع، بروز بحران های زیست محیطی مانند گرم شدن زمین و تغییرات اقلیمی، تحولات تکنولوژیک و چالش های نوپدید اخلاقی در اقتصاد جهانی، جنبش جدیدی به نام «مصرف اخلاقی»[1] در حوزه اخلاق زیست محیطی پدید آمد که هدف آن، اصلاح شیوه های مصرف با تکیه بر ملاحظات اخلاقی بود. مصرف اخلاقی، به معنای خرید آگاهانه کالاها و خدماتی است که در نظر مصرف کننده، چه در تولید و چه در مصرف، کمترین آسیب را به انسان، حیوان و طبیعت می رسانند. در این زمینه، فیلسوفان، سیاست مداران و فعالان اقتصادی فرهنگی تلاش بسیاری کردند تا در چهارچوب این جنبش، راه حل های مناسبی برای کاهش تأثیرات مخرب انسان بر محیط زیست به دست دهند. این مقاله ضمن تبیین مهم ترین ابعاد مصرف اخلاقی و زمینه های شکل گیری آن، نگرش های فلسفی به این پدیده نوپا، شامل وظیفه گرایی، پیامدگرایی و اخلاق فضیلت را نقد و بررسی می کند. در فضای امروز جهان، برخی از مفاهیم اخلاقی مصرف در سطح کلان و به ویژه در میان اقتصاددانان و فیلسوفان، رواج و نمود بسیار یافته است. بی تردید در چنین وضعی، مصرف اخلاقی یا نگاه ارزشی به مقوله مصرف، عنوانی بحث برانگیز و مهم می نماید. [1]. Ethical Consumerism
نسبت سنجی اخلاق پولسی و اخلاق فضیلت ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی
مسئله اخلاق نزد ارسطو و پولس، پاسخ به این پرسش است که چگونه باید بود؟ و نه، چه باید کرد؟ موضوع در هر دو اخلاق، فضایل هستند و نه اعمال. در نتیجه، اخلاق در هر دو، از مجموعه قواعد و اصول رفتاری، به پرداختن به خویشتن بدل می شود. با این حال، اختلاف مبانی پولس و ارسطو، امکان یکسانی این دو متفکر را در سامان دهی ن ظریة اخ لاقی واحدی فروکاهد. شالوده اخلاق پولس بر پایه سه اصل ایمان، امید و عشق است. ارسطو بر فضایل چهارگانة عدالت، حکمت، شجاعت و عفت تأکید دارد که هریک پیامدهای معرفت شناختی چندی را در حوزه اخلاق ب ه دنبال دارد. ثانیاً، تأکید بر ن قش فیض در سعادت انسان، در اخلاق پولس از یک سو و تعریف متفاوت فضیلت و تکیه بر نقش معرفت شناسانه حکمت عملی در اخ لاق ارسطو از سوی دیگر، این تفاوت را بارزتر می سازد. به رغم تأثیر پولس از فرهنگ یونانی در شکل دهی الهیاتش، وی کاملاً مستقل از اخلاق فضیلت ارسطو، مبانی اخلاقی خویش را ساماندهی کرده است. تعریف اخلاق فضیلت نزد ارسطو، بررسی مختصات کلی اخلاق پولس و بازخوانی سه اصل مذکور در رسالات وی و شرح و بسط تمایز آن با اخلاق ارسطو، از جمله موضوعاتی است که این پژوهش بدان پرداخته است.
اخلاق در شبکه های اجتماعی دیجیتال: دفاع از اخلاق فضیلت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شبکه های اجتماعی جدید [1] ( SNS ) دنیای نو و متفاوتی از ارتباطات و تعاملات بشری را برای ما خلق کرده اند. فیس بوک، تویتر، لینکداین، وایبر، تلگرام، واتس آپ و سایر اعضای پرشمار این خانواده در حال رشد با سرعت زیاد در حال تبدیل شدن به یکی از زیرساخت های فناورانه اصلی و بعضاً اجتناب ناپذیر در زندگی و فعالیت اجتماعی ما هستند. در کنار بهره بردن از کاربردهای فراوان و تسهیلاتی که این فناوری برای ما فراهم آورده، در حکم محققان فلسفه اخلاق لازم است تا در جریان نوظهور نقادی و ارزیابی فلسفی این شبکه ها سهم خود را ایفا کنیم. در این راستا، با سه چارچوب نظری رایج در فلسفه اخلاق روبه رو هستیم: اخلاق پیامدگرا، اخلاق وظیفه گرا و اخلاق فضیلت گرا. اگرچه هر کدام از این سه دیدگاه جایگاه خاص خود را در مباحث فلسفه اخلاق دارد اما در ارتباط با ارزیابی شبکه های اجتماعی مهم ترین تحلیل ها تاکنون از جانب فضیلت گرایان، مانند شنون والر [2] و چارلز اِس، [3] ارائه شده است. در این مقاله از چارچوب نظری اخلاق فضیلت جهت ارزیابی SNS دفاع می کنیم. سپس، دیدگاه والر و نقاط قوت و ضعف آن را واکاوی خواهیم کرد. در انتها برای تحقیق بومی در خصوص نسبت شبکه های اجتماعی با شیوه زندگی ایرانی اسلامی چارچوب اولیه ای پیشنهاد می کنیم. [1]. Social Networking Services. [2]. Shanon Vallor. [3]. Charles Ess.
اثبات امکان تنگناهای اخلاقی با تکیه بر برهان از منظر تجربه عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال یازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۷
95 - 110
حوزه های تخصصی:
تنگناهای اخلاقی (Moral Dilemmas )، موقعیتهایی هستند که در آنها فاعل با دو گزینه متعارض روبرو است که نمیتواند بر اساس هر دو عمل کند. کسانی که از وجود چنین موقعیتهایی طرفداری میکنند، معتقدند فاعل در این موقعیتها ناگزیر است مرتکب خطای اخلاقی (Moral Wrongdoing ) شود و اگر هر کدام از گزینهها را برگزیند، با احساسات منفی از قبیل احساس گناه (guilt) ، افسوس (Regret) و پشیمانی (remorse) مواجه خواهد شد. مخالفان تنگناها علیه وجود چنین موقعیتهایی استدلال کردهاند و معتقدند این موقعیتها، انسجام نظریه اخلاقی را زیر سؤال میبرند. آنها ادعا میکنند که نظریه اخلاقی خوب باید بتواند در هر موقعیتی برای فاعل راهنمای عمل (action guiding) باشد و نباید دستورات متعارض صادر کند؛ در حالی که تنگناهای اخلاقی، مثال نقضی برای راهنمای عمل بودن نظریههای اخلاقی هستند. مدافعان تنگناها که عمدتاً در چارچوب اخلاق فضیلتی استدلال میکنند، مدعیاند که نظریه اخلاق فضیلت، درعینحال که میتواند منسجم و راهنمای عمل باشد، تبیین مناسبی هم برای تنگناهای اخلاقی فراهم میآورد.
آیا رذایل مهلکند؟(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۱ (پیاپی ۵۳)
131 - 162
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، فیلسوفان و روانشناسان اخلاق، توجه فزاینده ای به موضوع فضائل داشته اند؛ اما موضوع رذایل اخلاقی کمتر مورد تمرکز آن ها بوده است. گابریل تیلور، محقق برجسته اخلاق با هدف اصلاح این کم توجهی، در اثری مهم با نام «رذایل مهلک»، این مسئله را به تفصیل مورد بحث قرار می دهد. رذایل مهلک که در سنت مسیحیت به هفت گناه کبیره نیز شهرت دارند، شامل کاهلی، حسد، طمع، غرور، خشم، شهوت و شکم پرستی می شوند. به باور تیلور، هر یک از این رذایل تباه کننده نفس اند و داشتن آن ها مانع از هدایت آدمی به سوی یک زندگی شکوفا و سعادتمند می گردد. هرچند از این سخن نمی توان نتیجه گرفت که فضایل لازمه شکوفایی اند، اما می توان آن را مؤیدی دانست بر مدعای اخلاق فضیلت ارسطویی که نبود چنین رذایلی را، شرط لازم برای نیل به حیاتی مطلوب می داند. تیلور در این مقاله که درواقع برشی از کتاب اوست که سال ها بعد و با تفصیل بیشتر نگاشته شد، ماهیت رذایل به فرد را با بررسی موردی رذیلت کاهلی روشن می کند.
فضیلت گرایی اخلاقی در تفسیر متن مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره هجدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۶۷
1 - 28
حوزه های تخصصی:
در این مقاله طی یک روش تحلیلی- مقایسه ای، پس از تشریح معنا، دامنه و مصداق متون مقدس، ابتدا روش شناسی تفسیر و در ادامه رویکرد اخلاقی مطلوب در فرایند تفسیر این متون را معرفی می کنیم.نتیجه ی بحث این است که: الف) متن مقدس واجد سه وصف رازآمیزی، قدرتمندی و هیبت است؛ ب) بانظربه موفقیت تاریخی و تأثیر ایمانی متن مقدس، تعیین و تحدید مصداق برای آن امکان پذیر خواهد بود؛ ج) تفسیر متن مقدس از پیش فرض مؤمنانه ی خوانندگان خود آغاز شده و با طی دو مرحله ی نشانه ی ساختاری و بطون معنایی، تا لایه های پایان ناپذیری از معانی پیدا و پنهان اثر امتداد می یابد؛ د) اگر خواننده ی مؤمن به متن، بر مدار موازین اخلاق فضیلت سلوک کند، ضمن عبور از مرحله ی تبعیت محض از قواعد و سنت ها، بی واهمه از آثار هم نشینی خود با متن، نفس متعالی زیستن در جهان اثر مقدس را تجربه می کند که این تعالی با تعالیم عارفان، مشخصاً آموزه های ابن عربی درباب سلوک انسان، مقارن است.
تمایز فضیلت از مهارت از نظر زاگزبسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمایز فضیلت از مهارت از نظر زاگزبسکی *صادق میراحمدی سرپیری ** مهدی دهباشی چکیده : یکی از مسائل مورد بحث در نظریه فضیلت، رابطه بین فضیلت و مهارت است. از آنجا که فضیلت و مهارت هر دو برتری های اکتسابی هستند، تمایز بین آنها دشوار است. زاگزبسکی از پیشگامان نظریه معرفت شناسی فضیلت است که در چهار دهه اخیر مورد توجه معرفت شناسان معاصر قرار گرفته است. او تلاش می کند تا یک تبیین دقیقی از نظریه فضیلت ارائه کند به طوری که شامل همه آن چیزهایی که آنها را فضایل می نامیم، شود. یکی از مباحثی که در این راستا مورد توجه و ارزیابی وی قرار می گیرد تمایز فضیلت از مهارت است. از نظر زاگزبسکی فضیلت متمایز از مهارت است. ما همانطور که دارای فضایل اخلاقی و عقلانی هستیم دارای مهارتهای اخلاقی و عقلانی نیز هستیم. بین فضایل و مهارتها ارتباط هایی وجود دارد و مهارتها به انسان فضیلتمند کمک می کنند که در عمل نیز موثر و کارآمد باشند. با وجود این فضایل به لحاظ ذهنی مقدم بر مهارتها هستند. این مقاله با رویکردی تحلیلی- توصیفی به تبیین تماییز بین فضیلت و مهارت از دیدگاه زاگزبسکی پرداخته است.
Das moralische Urteil bei Hafis(مقاله علمی وزارت علوم)
Das Thema dieses Artikels ist das moralische Urteil und die zusammenhängenden Elemente in dem Diwan von Hafis. Zur Förderung dieses Urteils aus dem Diwan haben wir versucht, herauszufinden, ob es möglich ist, Antworten auf neue Fragen der modernen Ethik aus dem Diwan zu gewinnen, die auch Hafis´ Vorstellung darstellen können. Da wir in dieser Forschung die Geschichte mit neuen Fragen überprüfen, entspricht die Natur der Forschung einer erneuten Lektüre der Geschichte in ihrem traditionellem Sinne. Wir versuchen, nämlich einige Moralgesetze von Hafis mit Hilfe von modernen Idiomen zu analysieren und Fragen zu stellen, deren Antwort sowohl die Moraltheorie von Hafis als auch seinen Gesichtspunkt über das moralische Urteil erscheinen lässt.