مقالات
حوزه های تخصصی:
مسئله پژوهش حاضر، ترسیم قلمرو معرفتی اخلاق تفسیر است. اخلاق تفسیر شامل کدام حوزه های معرفتی می شود؟ «اخلاق باور»، «اخلاق پژوهش» و «اخلاق علم» ساحت هایی هستند که زیر چتر آموزه های اخلاقی و قلمرو دانشِ اخلاق کاربردی بالیده اند. «اخلاق تفسیر» نیز بخشی از اخلاق کاربردی است که بر اصول و ضوابط اخلاقیِ فرایند تفسیر تمرکز دارد. کنش «تفسیر» می تواند به مثابه عمل متعاقب باور تفسیریِ مفسّر ملتقای «اخلاق باور» باشد و از جهتی به مثابه فرایندی مسئله محور و دارای روش و چارچوب نظری با «اخلاق پژوهش» پیوند داشته باشد و نیز به منزله یک رشته علمی با «اخلاق علم» در ارتباط باشد؛ به این معنا که گاهی مراد از تفسیر، مدلّل نمودن باورهای مفسّر است، گاه تفسیر در مقام پژوهش قرار می گیرد و گاه در مقام علم.«اخلاق تفسیر» می تواند با هر کدام از این ساحت ها، فضای کاربرد مشابهی داشته باشد. بنابراین، فرضیه این تحقیق این است که بر اساس تلقی های گوناگون از دانش «تفسیر»، مقوله «اخلاق تفسیر» می تواند در ذیل «اخلاق باور»، «اخلاق پژوهش» و «اخلاق علم» قرار گیرد. نسبت اخلاق تفسیر به هر کدام از این دانش ها مقتضی و مستلزم پیش فرض هایی است که این پژوهش عهده دار تبیین آن هاست.
همدلی به مثابه «دلیلی برای دگرخواهی»و نسبت آن با اخلاق، از دیدگاه دنیل بتسون(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بررسی و شناخت کُنش های رفتاری در سده های اخیر همواره موضوع بحث اندیشمندان مختلف بوده است و این که چرا انسان ها به دیگران اهمیت می دهند و به دست گیری از دیگران روی می آورند؛ مایه و منشاء طرح این پرسش شده است که انگیزه و هدف نهایی این گونه رفتارها چیست؟ در این میان، خودگرایان انگیزه تمامی رفتارهای خیرخواهانه انسان را کسب منفعت شخصی می پندارند و در مقابل، دیگرخواهان/ دیگرگرایان بر این باور اند که انسان قادر به انجام کارهایی است که هدف نهایی آن تأمین آسایش و رفاه دیگری است. در دهه های اخیر، دنیل بتسون - روان شناس دیگرگرای معاصر- با تاکید و تمرکز بر ویژگی همدلی و رفتارهای خیرخواهانه انسان ها، ضمن به چالش کشیدن ادعاهای خودگرایان، از نوعی دگرخواهی روان شناختی حمایت کرده است. بنا به ادعا و اذعان او، احساس نگرانی همدلانه برای دیگری، به ایجاد یک انگیزه دگرخواهانه برای کمک و تأمین رفاه دیگری خواهد انجامید. بتسون با روش تحصلّی، کوشیده تا فرضیه اش را از طریق آزمایش دقیق تجربی اثبات کند. فرضیه تجربی دگرخواهی ۔ همدلی بتسون ناظر به نوعی انگیزش است؛ نه عمل و لزوماً به فعل اخلاقی نمی انجامد، اما یکی از الزامات جامعه نیک است. در این مقاله، با رویکرد توصیفی ۔ تحلیلی، ضمن بررسی رابطه همدلی و دگرخواهی، به تبیین و تحلیل دیدگاه بتسون پرداخته شده است.
چیستی و چرایی اخلاق مدیریت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
امروزه الزامات سازمانی تأثیری گریزناپذیر بر حیات و رفتار فردی و اجتماعی ما دارند و از این رهگذر، منشأ بسیاری از کنش های اختیاری و صفات اکتسابی ما آدمیان خواهند بود. در چنین وضعیتی بسیار محتمل است که مسئولیت اخلاقی این کنش ها و صفات، نه بر عهده افراد و گروه ها، بلکه تا حدود زیادی بر عهده سازمان ها و نهادهای اجتماعی باشد. سازمان ها و نهاد های اجتماعی با شخصیت حقوقی شان متعلق مسئولیت اخلاقی می شوند که وظیفه پی گیری و تأمین الزامات این مسئولیت بر عهده مدیران آن سازمان ها و نهادهاست. به این ترتیب، مفهوم «اخلاق مدیریت» شکل می گیرد که در این مقاله نخست به روشی توصیفی ۔ تحلیلی و با نگاهی تازه این مفهوم را بازخوانی کرده ایم و با عنایت به ویژگی های کاربردی مسائل اخلاقی در مدیریت به اشکالاتی که ممکن است بر ضرورت اخلاق در عرصه مدیریت وارد شود، پاسخ گفته ایم و در ادامه، تقریرهای گوناگونی که از ضرورت اخلاقی بودن مدیران در متون اخلاق کاربردی این حوزه آمده است را با اتخاذ رویکردی اسلامی، تحلیل و بررسی کرده ایم. در نتیجه این تحلیل، کوشیده ایم تا با اصلاح انگاره های کارکرد گرایانه و سود انگارانه محض، به نگاهی اصیل و نامشروط به ضرورت اخلاق برای مدیریت دست یابیم.
وجودشناسی دلایلِ انگیزشی عمل(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در مباحث جاری درباره دلایل عمل، یکی از سؤالات راجع به وجودشناسی دلایل است و این که دلایل چگونه چیزهایی هستند. اگر چه این بحث مستقیماً و صرفاً درباره عمل اخلاقی نیست، مبنای بعضی بحث های دیگری است و لوازم مهمی برای نظریه اخلاقی دارد. یکی از دیدگاه ها در این باره امرِ واقع گرایی (factualism) است. طبق این دیدگاه، دلایلِ عمل از مقوله امرِ واقع (fact) هستند. در مقابل، کسانی به روان شناسی گرایی قائل هستند که طبق آن دلایل عمل از مقوله امورِ روان شناختی اند. در این جا بعضی نقدها به امرِ واقع گرایی را معرفی و ارزیابی می کنیم. از نظر منتقدان، امرِ واقع گرایی به این دو لازمه ناپذیرفتنی متعهد است: 1) تبیین ناظر به واقع نیست؛ 2) دلایل نقش عِلّی در عمل ندارند. در مقابل، از این پیشنهاد دفاع می کنیم که در نقدها به امرِ واقع گرایی، تفکیکی میان دلایل (انگیزشی و تبیینی) نادیده گرفته شده است. برای تقویت این پاسخ، توضیح می دهیم که تفکیک دلایل انگیزشی از دلایل تبیینی بنا به ملاحظاتی مستقل از نزاع وجودشناسی دلایل طرح می شود و از این رو، توسل امرِ واقع گرایی به تفکیک راهکاری موضعی (ad hoc) نیست. بدین ترتیب، هم از امرِ واقع گرایی در مقابل بعضی نقدها دفاع می کنیم و هم به اهمیت تفکیک دلایل انگیزشی از دلایل تبیینی توجه می دهیم.
تحلیل کُد اخلاقیِ «محبّت» در آئین کاتولیک(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نظام اخلاقی سامانه ای است که بر پیروان خود حاکم می شود و رفتار و اوصاف اختیاری آنان را در روابط چهارگانه شان (رابطه با خود، خداوند، دیگران و محیط زیست) تنظیم می کند و سامان می دهد. هر نظام اخلاقی، در درون خود عناصر و اجزایی دارد که کُدهای اخلاقی از اصلی ترین عناصر نظام های اخلاقی تلقی می شوند. کُد اخلاقیِ محبت، اصلی ترین دستور اخلاقی در نظام اخلاق مسیحی و کاتولیک است. این اصل حاکی از آن است که آدمیان باید به خداوند، خود و دیگران - بدون در نظر گرفتن پاداش - محبّت کنند. به اعتقاد پیروان آئین کاتولیک، این اصل اخلاقی، انسان را از بَرده بودن خارج ساخته و او را به مقام فرزند خدا می رساند. شادی و صلح میان انسان ها نیز از فواید و مزایای این کد اخلاقی دانسته شده است. در این نوشتار، در گام نخست، کُد اخلاقی محبّت با بهره گیری از منابع دینی در آئین کاتولیک طرح و تبیین می شود و در ادامه، تحلیل و نقد می شود.
غایت در فلسفه اخلاق؛ منظری قرآنی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
غایت در اخلاق از مهم ترین موضوعاتی است که در اخلاق هنجاری و فرا اخلاق بررسی می شود. این مقاله با تکیه بر مباحث فلسفه اخلاق غربی و آیات قرآن کریم، از رهگذر مفهوم شناسی غایت و مباحثی نظیر تعدد یا وحدت غایت و تفاوت غایت در نظریه های هنجاری، به بررسی رابطه غایات متعدد و مختلف دست یازیده و در نهایت، غایتِ مورد اشاره قرآن کریم را تحلیل کرده و شاخصه های آن را بر شمرده است. به نظر می رسد که در فلسفه اخلاقِ غرب نظام رتبی بین مصادیق غایات به «لذت» ختم می شود، اما در ادبیات قرآنی، از آنچه در فلسفه اخلاق غرب، «غایت» خوانده می شود، با واژه هایی چون «فلاح» و «فوز» تعبیر شده است. با توجه به معناشناسی فلاح و فوز، «فلاح» مقدمه فوز است که از نظر رتبی، بالاترین وآخرین غایتِ قرآنی قلمداد می شود. فلاح، جنبه رهایی و خلاصی از شُرور دارد و در مقام ارائه راهکار برای رسیدن به نتیجه مطلوب است، اما فوز همان نتیجه مطلوبی است که در پی فلاح می آید و رهایی از عذاب، نائل شدن به رحمت الهی و بهره مندی از نعمت های جاودانه بهشتی و خلود در آن را همراه دارد و بالاترین مصداقِ فوز رسیدن به مقام «رضوان الهی» است. البته، نباید از نظر دور داشت که می توان تحلیلی غیر غایت گرایانه از مباحث قرآنی نیز ارائه کرد.