مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
خودفریبی
حوزه های تخصصی:
خودفریبی پدیده ای شایع است که هرکس آن را در حیات خود تجربه می کند؛ بااین حال تبیین چیستی و عوامل شکل گیری آن چندان ساده نیست. در خودفریبی شخص به عملی اقدام می کند که باعث ایجاد باور و شناخت خطا برای او می شود. این تعریف اجمالی بسیاری را قانع نکرده و آنان را برآن داشته است تا با نظر به مفهوم فریب، خودفریبی را تعریف کنند. مشابه سازی این دو پدیده به تناقض و چاره اندیشی برای برون رفت از آن منجر شده است.
در تراث اسلامی اگرچه واژه خودفریبی به کار نرفته، اما به نیکی به زمینه های رخ دادن این پدیده ذیل بحث غرور اشاره شده است. از منظر اسلامی می توان ده عامل را برای خودفریبی برشمرد که با التفات به آن ها از خودفریبی پرهیز کرد.
این مقاله که از شیوه توصیفی تحلیلی بهره می برد، نخست نگاه گذرایی به تعریف و ماهیت خودفریبی می کند، سپس عوامل روان شناختی معرفتی شکل گیری آن را از منظر اسلامی، به ویژه با تکیه بر اندیشه آیت الله جوادی آملی بررسی می کند. درنهایت به بررسی اخلاقی این پدیده خواهد پرداخت.
فضیلت پایه و پایگی صدق در اخلاق عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صدق، در اخلاق عرفانی، در لایه ای سطحی عبارت از تطابق گفتار و عمل با مراد و نیت است. این کاربرد از صدق، در اخلاق عرفانی با تحلیلی عمیق همراه گشته، و این تحلیل موجب شده است صدق در شش گونه پایه و بنیاد دیگر فضایل شمرده شود، که از این طریق می توان فهمید بسیاری از فضایل، بدون صدق، فضیلت نیستند. این شش گونه در واقع معانی مهم و متنوعی از فضیلت پایه را در متون عرفانی به دست می دهند. با توجه به این تبیین ها، می توان مراتب و انواع مختلفی از فضیلت صدق را در عرفان یافت و تعارض ها و چالش های مهمی را بر سر راه آن تشخیص داد. تحلیل عمیق از کذب و تشخیص خودفریبی در صدق از نتایج مهم این رویکرد ویژه به صدق است.
درآمدی بر اخلاق باور در نظام عدالت کیفری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال بیست و هشتم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۰۷
147 - 179
در این مقاله با نظر به معنای عام اخلاق با اتخاذ روش توصیفی - تحلیلی، بهره گیری از ابزار کتابخانه ای و مطالعه میان رشته ای، ابتدا تبیین «اندیشه و باور» و ارتباط آن با اخلاق عدالت کیفری و نیز کاربرد آن در برخی ارکان نظام عدالت کیفری از نظر گذرانده می شود؛ سپس با تأکید بر قرائتی نوین از نظریه اخلاق باور ویلیام کینگدن کلیفورد و نیز برخی مفاهیم اخلاقی از قبیل مسئولیت عقلانی و خودفریبی؛ به نقد مبانی فکری، معرفتی و باورهای برخی ارکان نظام عدالت کیفری و همچنین توسعه و پیشرفت منطق اخلاقی ایشان در کاربرد این مهم در مسائل مرتبط پرداخته می شود. با این توضیح که نگارندگان در نهادهای تصمیم گیرنده و به خصوص حرفه های مهمی مانند قانونگذاری و دادرسی قائل بر این نظر هستیم که صاحب منصبان این حرفه ها، از نظر اخلاقی مسئول اند که احتیاط و نقادی، در مقام باور مبتنی بر دلیل قابل توجیه و به تبع تصمیم گیری را رعایت کنند و با توجه به واقعیت ها در پی حقیقت و اتخاذ تصمیم مناسب و درست باشند؛ زیرا مسئول اند ادله حداکثری و واقعی تری بیابند و تصمیم گیری ها و قضاوت های آگاهانه تری داشته باشند تا به باور درست نائل شوند و همچنین باید بین باور و دلیل مدنظرشان نسبتی منطقی و عقلانی برقرار باشد. معیار و منطق مدنظر نگارندگان در ارزیابی اخلاق باور، منطق فازی است.
بررسی نقش میانجی فرایند های خودشناختی در رابطه بین سرکوبگری (خودفریبی و دگر فریبی) با میل به طلاق در زنان و مردان متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
147 - 162
حوزه های تخصصی:
مقدمه: میل به طلاق زمینه ساز از هم گسیختگی ساختار بنیادی ترین بخش جامعه یعنی خانواده است. تردیدی نیست این مساله علل متفاوتی دارد که بر روی زوجین و کسانی که با آنان در ارتباطند اثرات نامطلوبی به جا می گذارد. این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی فرایندهای خودشناختی دررابطه بین سرکوبگری (خودفریبی و دگر فریبی) با میل به طلاق در زنان و مردان متقاضی طلاق انجام گرفت.
روش: جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان و مردان متقاضی طلاق مراجعه کننده به سازمان بهزیستی شهرستان بندرعباس بودند. حجم نمونه با نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای 380 نفر تعیین شد. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه خودشناسی انسجامی(2008)، بهشیاری(2003)، خودمهارگری (2004)، مقیاس شفقت خود- فرم کوتاه (2011)، سرکوبگری (1990) و پرسش نامه میل به طلاق(1996) استفاده شد. و برای تجزیه و تحلیل داده ها مدل معادلات ساختاری به کار گرفته شد و از نرم افزار آماری Amos استفاده شد
یافته ها: نتایج نشان داد که بین سرکوبگری و میل به طلاق رابطه معنی داری وجود دارد. از بین فرایندهای خودنظم بخشی تنها رابطه میل به طلاق با شفقت مورد تایید قرار گرفت و در ادامه نتایج نشان دادندکه رابطه بین سرکوبگری با خودمهارگری، خودشناسی انسجامی و شفقت نیز از لحاظ آماری مورد تایید قرار گرفت. در نهایت شاخص های برازندگی نشان دادندکه در کل نمونه، مدل، با داده ها برازش قابل قبولی دارد.
نتیجه گیری: بابررسی فرایندهای خودشناختی به عنوان پیش بینی کننده طلاق و نقش این عوامل،می توان خود کارآمدی مدیریت طلاق را افزایش داد.
رابطه ذهن آگاهی و امنیت اجتماعی: نقش واسطه ای خودفریبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین نقش واسطه ای خودفریبی در ارتباط بین ذهن آگاهی و امنیت اجتماعی بود. پژوهش از نوع همبستگی بود و شرکت کنندگان 300 نفر از دانشجویان (160 دختر و 140 پسر) دوره کارشناسی دانشگاه شیراز بودند که به شیوه نمونه برداری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به مقیاس ذهن آگاهی (دروتمن، گالوب، اوگانیسان و رید، 2018)، پرسشنامه خودفریبی (سیرونت، هررو، ویلامورال و رودریگز، 2019) و مقیاس امنیت اجتماعی (گیلبرت، مک اوان، بلوی، میلز و گیل، 2009) پاسخ دادند. به منظور تحلیل مدل پژوهش از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان دهنده رابطه منفی و معنادار ذهن آگاهی و خودفریبی، رابطه منفی و معنادار خودفریبی و امنیت اجتماعی و رابطه مثبت و معنادار ذهن آگاهی و امنیت اجتماعی بود. هم چنین خودفریبی در ارتباط بین ذهن آگاهی و امنیت اجتماعی نقش واسطه گری داشت. درمجموع یافته های این پژوهش نشان می دهد که بهبود ذهن آگاهی دانشجویان و کاهش خودفریبی آنان می تواند باعث افزایش امنیت اجتماعی در آنان می شود.
مفهوم شناسی خودفریبی از دیدگاه اسلام و روان شناسی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از مفاهیم مرتبط با « خود» که در حال حاضر، مورد توجه روان شناسان و به خصوص قلمرو شخصیت قرار گرفته، مفهوم خودفریبی است. در متون اسلامی از خودفریبی با واژه های مختلفی سخن به میان آمده که قابلیت توصیف و تبیین روان شناختی را داراست. این پژوهش، با هدف شناسایی مفهوم خودفریبی در روان شناسی و منابع اسلامی و تعیین مؤلفه ها و مقوله های سازه خودفریبی انجام شد. یافته های روان شناختی از طریق بررسی و تبیین منابع مختلف روان شناسی جمع آوری و مورد تحلیل قرار گرفت. مؤلفه ها و مقوله های سازه خودفریبی در منابع اسلامی نیز به روش تحلیل محتوا از واژگان تسویل، خداع و غش گردآوری و سپس دسته بندی، تلفیق و تجزیه وتحلیل شد. یافته ها نشان داد که مفهوم جامع سازه خودفریبی نوعی نقص شناختی در فرد بوده که موجب پنهان شدن حقیقت، ادراک اشتباه، تمایلات انحرافی و یا رفتاری می شود که حاصل آن، درست پنداری نادرست است. همچنین سازه مذکور مشتمل بر پنج مؤلفه اصلی جهل ورزی، تمایل به خوشایندها، انحراف فردی، خودبینی و پنهان کاری و 30 مقوله می باشد.
رابطه منش های اخلاقی با ابعاد بی صداقتی تحصیلی با توجه به نقش واسطه ای خودفریبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۴ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۹۶)
471 - 489
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تبیین علی ابعاد بی صداقتی تحصیلی در گروهی از دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه شیراز بود. مشارکت کنندگان 303 نفر (185 دختر و 118 پسر) از دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه شیراز (در سال تحصیلی 99-1398) بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای، انتخاب شدند و ابزار های منش های اخلاقی خرمائی و قائمی (1397)، پرسشنامه خودفریبی سیرونت و همکاران (2019) و بیصداقتی تحصیلی بشیر و بلا (2018) را تکمیل کردند. به منظور بررسی فرضیههای پژوهش از مدلیابی معادلات ساختاری و نرمافزار AMOS استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل پژوهش با داده های جمع آوری شده برازش مطلوبی دارد و منش های اخلاقی به طور مستقیم و غیرمستقیم (از طریق خودفریبی)، پیشبینی کننده ابعاد بی صداقتی تحصیلی است. همچنین بیشترین واریانس توسط بُعد دروغ درباره تکالیف تحصیلی و کمترین واریانس توسط بُعد تقلب در آزمون در مدل تبیین گردید. به طور کلی یافته های پژوهش حاضر نقش منش های اخلاقی و خودفریبی را در تبیین ابعاد بی صداقتی تحصیلی و به خصوص بُعد دروغ درباره تکالیف تحصیلی نشان می دهند.
رابطه هویت اخلاقی و بهزیستی هیجانی: نقش واسطه گری خودفریبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۹۹)
350 - 372
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه گری خودفریبی در ارتباط بین هویت اخلاقی و بهزیستی هیجانی بود. روش: شرکت کنندگان پژوهش 320 نفر از دانش جویان (170 زن و 150 مرد) دوره کارشناسی دانشگاه شیراز بودند که به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و پرسشنامه های خودفریبی سیرونت و همکاران (2019)، هویت اخلاقی آکینو و رید (2002) و مقیاس بهزیستی هیجانی کی یز و مگیارموئه (2003) را تکمیل کردند. روایی و پایایی مقیاس های پژوهش با استفاده از روش تحلیل عاملی تاییدی و ضریب آلفای کرونباخ مورد بررسی و تایید قرار گرفت. به منظور بررسی فرضیه های پژوهش از روش تحلیل مسیر و نرم افزار AMOS-24 استفاده شد. یافته ها نشان دادند که مدل پژوهش با داده های جمع-آوری شده برازش مطلوبی دارد. هم چنین، نتایج نشان دهنده رابطه منفی و معنی دار ابعاد هویت اخلاقی و خودفریبی، رابطه منفی و معنی دار خودفریبی و بهزیستی هیجانی، رابطه مثبت و معنی دار درونی سازی و بهزیستی هیجانی بود. بین نمادسازی و بهزیستی هیجانی رابطه معنی داری به لحاظ آماری وجود نداشت. نقش واسطه گری خودفریبی نیز تایید گردید. در مجموع، یافته های پژوهش حاضر بیانگر اهمیت توجه به تاثیرپذیری خودفریبی از هویت اخلاقی و اثرگذاری بر بهزیستی هیجانی دانش جویان است. نتایج بر مبنای شواهد پژوهشی و نظری مورد بحث قرار گرفته است.
نقش میانجی سلامت روان در رابطه با خستگی ذهنی و خود فریبی با تمایل به طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی سلامت روان در رابطه خستگی ذهنی و خودفریبی با تمایل به طلاق بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان متأهل شهر کرمان در سال تحصیلی 1400-1399 بود که از بین آن ها تعداد 300 نفر به روش نمونه گیری در دسترس و داوطلبانه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تمایل به طلاق (TDS) روزلت و همکاران (1986)، مقیاس دلزدگی زناشویی (CBM) پاینز (1996)، مقیاس سلامت روان (MHI-28) بشارت (1388) و مقیاس خودفریبی (SDQ-12) سیرونت و همکاران (2019) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل از برازش خوبی برخوردار بوده و بین خودفریبی، خستگی ذهنی و سلامت روان با تمایل به طلاق رابطه معنی دار وجود دارد (05/>P) و علاوه بر این مشخص شد که خستگی ذهنی و خودفریبی با میانجیگری سلامت روان اثر غیرمستقیم منفی و معنی داری (01/>P) بر تمایل به طلاق دانشجویان متأهل دارد. بر اساس این یافته های می توان نتیجه گرفت که خودفریبی و خستگی ذهنی به شیوه های مستقیم و غیرمستقیم، تمایل به طلاق را در دانشجویان متأهل تحت تأثیر قرار می دهند و نقش اساسی در تمایل به طلاق ایفا می کنند.