فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۷
139 - 157
حوزههای تخصصی:
الأدب الإقلیمی والریفی کفرع من الأدب الذی یتعامل مع خصائص الجغرافیا الطبیعیه والبشریه والتطورات الاجتماعیه فی منطقه معینه، له مکانه خاصه فی أدب معظم البلدان. لعب أحمد محمود باعتباره أحد الکتّاب الواقعیین للمناخ، دوراً مهمّاً فی روایه القصص فی الأدب الإیرانی المعاصر حتى أنه اعتُبر أحد الکتّاب النشطین فی المدرسه الجنوبیه. "الأرض المحروقه" هی الروایه الأولى بعد حرب العراق و ایران. تعکس هذه الروایه وهی تطرح المعاناه والتضحیات، وصمود الشعب فی الحرب التی شهدتها إیران فی أواخر القرن العشرین. کما تتضح أهمیه هذا العمل عندما یصوّر أحمد محمود ببراعه مشاهد سرد القصه بأسلوب واقعی تبدو فی نظر الناقد کوثیقه اجتماعیه تاریخیه لأحداث الحرب وانعکاس الوضع فی المنطقه الجنوبیه. اعتمد البحث فی دراسه هذه الروایه على المنهج الوصفی التحلیلی، تمّت دراسه الخصائص الجغرافیه والمحلیه فی روایه "الأرض المحروقه"فیما یتعلق بالعواقب الاجتماعیه. تُعتبر نتائج هذه الدراسه فی روایه الأرض المحروقه تأثیر الهویه الأصلیه للمؤلف على حدث تاریخی مهم للدفاع المقدس. بالإضافه إلى التحدیات البیئیه بعد الحرب المفروضه بسبب الظروف المعیشیه والاقتصادیه، ضروریه لتجنب التحدیات العرقیه والاجتماعیه وأغراض التنمیه المستدامه.
الگوی جدید واژه شناختی در سده اخیر حوزه علمیه قم
حوزههای تخصصی:
بهره گیری از علوم ادبی برای ورود به زبان قرآن و فهم صحیح پیام الهی ضروری است، پژوهش های انجام شده در دوره های مختلف نسبت به علوم ادبی، راه را برای بهره برداری بهتراز زبان قرآن و فهم پیام الهی هموار ساخته اند، بررسی تحولات سده اخیر حوزه علمیه قم در زمینه واژه شناسی زبان قرآن مورد اهتمام این پژوهش می باشد. برخی مفسران برای معنا شناسی دقیق واژگان قرآنی، از علوم لغت، صرف، نحو، بلاغت و... بهره جسته و بخش مستقلی با عنوان «اللغه و الصرف» به آن اختصاص داده اند، گرچه برخی علم صرف را به عنوان یک علم واقعی قبول نکرده و آن را نوعی ذوقیات نفسانی و استحسانات محافل علمی دانسته است. درعین حال روش معنا شناسی واژه های قرآنی آنان در تفسیر، تحوۤل جدیدی در صد سال اخیرحوزه علمیه قم می تواند به حساب آید. برخلاف روش رایج درعلم صرف، برای شناخت لازم و متعدی راهکار جدیدی ارائه داده اند، در قواعد اعلال روش جدید مبتنی بر «تبعیۤت حرکت» یا «سکون حرف» زمینه ساز تحوۤل بزرگی در قواعد اعلال می شوند. ارجاع معانی متعدد به یک معنا تحول دیگری در معنا شناسی است. با ارائه ملاک جدیدی برای اشتقاق کلمه (وجود دو وضع نوعی در مادّه و هیئت هر کلمه)، بسیاری از معانی ارائه شده برای اشتقاقات لغوی و صرفی را باطل دانسته اند. در این پژوهش تحوۤلات جدید سده اخیر حوزه در زمینه الگوی جدید معنا شناسی واژگان قرآن در تفسیر، بررسی می شود.
تحلیل و ارزیابی ترجمه بر پایه روش های هفت گانل وینی و داربلنه (مورد مطالعه: رمان أرض النّفاق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از گذشته اختلاف نظر زیادی درخصوص انتقال ساختار یا مفهوم میان صاحب نظران ترجمه بوده است. عده ای در تقابل ساختار و مفهوم، به ساختار روی آوردند و ترجمه تحت اللفظی را برگزیدند و عده ای دیگر بر این باور بودند که هدف ترجمه تنها انتقال مفهوم است و ترجمه ی آزاد را مناسب دانستند. با شکل گیری رشته مطالعات ترجمه، توجه به تقابل میان ساختار و مفهوم در نظریات صاحب نظران این رشته انعکاس یافت که از جمله این صاحب نظران، دو زبان شناس فرانسوی به نام های ژان پل وینی و ژان داربلنه بودند. این دو با اتخاذ رویکرد تحلیل مقابله ای به مطالعه ی زوج زبان فرانسه-انگلیسی و توصیف شیوه های ترجمه پرداختند و الگوی خود را که با نام روش های هفت گانه شناخته می شود، در توصیف روش ترجمه ی تحت اللفظی و آزاد ارائه دادند که مبنای نظری این پژوهش بر آن مبتنی است. در مقاله حاضر نگارندگان کوشیده اند بر پایه ی روش های هفت گانه وینی و داربلنه، به تحلیل و ارزیابی رمان «أرض النّفاق» اثر یوسف السباعی و ترجمه حسین فریار بپردازند. بر اساس یافته های پژوهش مشخص شد که مترجم بیشتر از روش های غیرمستقیم در ترجمه بهره برده و به عبارت دیگر ترجمه آزاد را بر تحت اللفظی ترجیح داده است. همچنین مشخص شد در تمامی نمونه هایی که بر اساس ترجمه ی غیرمستقیم ترجمه شده اند، مترجم ترجمه موفقی ارائه داده اما در مواردی که تنها به ترجمه مستقیم اکتفا کرده است، ضعف ترجمه دیده می شود. در پایان مقاله پیشنهاد نگارندگان بر این بود که ترکیب ترجمه مستقیم و غیرمستقیم، راهکار مفیدی در ترجمه مفاهیم و اصطلاحات دشوار است.
تحلیل شخصیات روایه "المستنقع" لعبدالحمید جوده السحّار؛ على ضوء نظریه النموذج العاملي لغریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ "الشخصیه" من الأرکان الرئیسه المشکّله للنصّ القصصی. وتعدّ "العاملیه" أی "فعل الشخصیه" من الاتجاهات المهمه فی هذا المجال، فتوظیف کلّ شخصیه فی القصه یتطلّب دقه وإتقاناً خاصاً. و کلّ کاتب بإمکانه أن یقیم علاقه عمیقه مع قرّائه من خلال توظیفه السلیم للشخصیات ویمضی بالقارئ إلى بطن القصه ویحثّه على متابعه الروایه حتّى النهایه. یسعى هذا البحث عن طریق المنهج الوصفی-التحلیلی أن یلقی الضوء على شخصیات روایه "المستنقع" للسحّار وهی إحدى روایات الکاتب الواقعیه وذلک على أساس نظریه غریماس فی مجال "الأدوار العاملیه". إنّ غریماس طرح نظریته فی مجال الروایه متأثّراً بنظریه "بروب". بما أنَّ نظریه غریماس قابله للتطبیق فی جمیع الأنماط الأدبیه تقریباً، من هنا نموذجه لدراسه الأدوار العاملیه فی الشخصیات القصصیه تشتمل على ثلاثه نماذج ثنائیه وهی: «العامل/الهدف»، «المرسل/المعمول» و «المساعد/المعارض». یظهر لنا من خلال النتائج الّتی تمّ استنتاجها على ضوء المنهج الوصفی-التحلیلی بأنّ شخصیات الروایه یعانون من مفارقه کبیره بالنسبه إلى القیم (الحبّ والخیانه، العفو والأنانیه، الانتقام وطلب الخیر، المستنقع والطریق الصواب). إنّ فؤاد -بناء على نموذج غریماس حول العاملیه- یعیش فی فضاء المجتمع التقلیدی فی مصر، وهو یمضی فی سبیل أهدافه بنشاط ودون توقف أو جمود، ویلعب دوره فی العامل القصصی ویجعل المکونات الأخرى لهذا النموذج تسیر نحو طریق التفاعل.
أثر البیان القرآنیّ عند الجرجاني في التفسير والنحو والبلاغهآیاتُ سوره البقره نموذجًا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
273 - 300
حوزههای تخصصی:
عندَ الحدیثِ عن الدّراسات القرآنیه، تجدُ جهودًا حثیثهً فی هذا المضمار، بیانًا وتوضیحًا، ولکنَّ الساطعَ بین تلک الجهود، جهودُ عبد القاهر الجرجانی، حیثُ أولى القرآنَ الکریمَ عنایهً کبیرهً، ونظرَ إلیه نظرهً شمولیهً، مستندًا إلى نظریته اللُّغویه. وأطالَ التمعُّنَ حول جدلِ سابقیه فی قضیهِ اللّفظِ والمعنى، وأثارَ انتباهَه فی خضّمِ ذلک تعالُقَ الألفاظِ، حیثُ رأى أنَّ الألفاظَ تتعالقُ فی ما بینها تعالقًا لافتًا، وأدرکَ أنَّ المزیهَ تکمنُ فی ذلک. وعلى ضَوءِ ذلک أرسى قواعدَ ثابتهً، کانتْ ولا تزال موضعًا للبحث والدّراسه اللُّغویه، ولا سیَّما القرآنیهُ، وبناءً على ذلک یستقرِئُ البحثُ جهودَ عبد القاهر الجرجانی فی ضَوء کتابه "دلائل الإعجاز"، بُغیهَ الوصولِ إلى تصوّرٍ عن نظرتهِ وفکرِه والتعرفِ إلى آرائِه، والوقوفِ على منهجهِ، وبیانِ مقاصدِه، وذلک من خلال تناولِ آیاتِ سورهِ البقرهِ. وقد هدف البحث إلى بیان جهود عبد القاهر الجرجانی، فی ضَوء القرآن الکریم، ولا سیَّما سورهِ البقره، والإشارهِ إلى الجهودِ اللُّغویهِ التی حیَّت آراءَه. ولبلوغ ذلک اعتمد البحث المنهج الوصفیّ التحلیلیّ والاستقرائی، حیثُ قامَ باستعراضِ جهودِ عبد القاهر الجرجانی وتحلیلِها، سعیاً للوصولِ إلى أثرِها فی اللّغه العربیه، واستقراءِ آراءِ اللّغویین بعده، وذلک فی ضَوءِ آیاتِ سورهِ البقرهِ. وخلُص أنَّ الجرجانی خالفَ سابقیه، فقد زاوجَ بین اللّفظِ والمعنى، واستشهدَ فی نظریته بآیات الله عزّ وجلَّ، حیث استضاء بآیات الذکر الحکیم فی کل قضیه لغویه عالجها، وکانت سوره البقره موضع الدراسه والتحلیل. فقد أبان عن المکانه التی تؤدیها المفرده فی النص القرآنی، وتناسقها التام ضمن المعنى العام، وقد اقتفى أثره علماء اللُّغه والتفسیر، فقد وافقوه فی مسائل، وخالفه بعضهم فی أخرى، إلّا أنَّه بذلک تجلّت آیه من آیاتِ إعجاز القرآن الکریم، وانتهتْ بإرساء قواعدَ علمٍ جدیدٍ ذی صلهٍ وثیقهٍ بعلوم اللُّغه ولا سیَّما علمِ النحو.
مظاهر الفانتازیا الفوقیه في قصه "ماه پیشوني" الفارسیه وبدر البدور" العربیه؛ دراسه مقارنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تُعَدّ فانتزیه أدب الأطفال والمراهقین من التقنیات التی یعتمد علیها الکُتّاب للترفیه عن هذه الشریحه وسدّ حاجاتها الضروریه التی تتمثّل فی تعزیز الخیال، والحثّ على التحلّی بمکارم الأخلاق، والشجاعه والحکمه. فمن القصص التی تتمیز بوجهتها الفانتزیه قصه "بدر البدور"، وهی قصه شعبیه یکاد لایخلو منها أدب من الآداب. تستعرض هذه الدراسه وبالاعتماد على المنهج الوصفی-التحلیلی وعلی أساس المدرسه الأمریکیه فی الأدب المقارن تستعرض الفانتازیا الفوقیه فی قصه "بدر البدور" العربیه والفارسیه، وتقارن بین نتاجات أربعه کتّاب من الفرس والعرب، وهم: فضل الله مهتدی ومیترا بیاتی (إیرانیّان)، ویعقوب الشارونی وکمال الکیلانی (عربیّان)؛ فمن خلال هذه االمقارنه تتمّ دراسه أوجه التشابه والاختلاف بین أنواع الفانتازیا الفوقیه، مثل القوطی، والتربوی، والحیوانی، والجنی، والبحثی، والتمثیلی وغیرها. إنّ نتائج البحث تشیر إلى أنّ القصص الفارسیه فی مجموعها هی أکثرُ خیالیّه من القصص العربیه، إذ تفوّقت علیها بنسبه7/4 بالمئه فی توظیف أنواع الفانتازیا الفوقیه؛ کما أن قصه "ماه پیشونی الفارسیه" المبنیه على الفولکلور قد ورد فیها 66 نوعاً من الفانتازیا، فلذا اتصفت بأکثر القصص خیالیه من بین القصص المدروسه.
خوانش پدیدارشناسانه قصیده شجرة القمر از نازک الملائکة براساس نظریه هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
1 - 19
حوزههای تخصصی:
پدیدارشناسی توصیفی با هدف مبارزه با شک گرایی و نسبیت گرایی با شعار به سوی خود اشیاء و در جهت اثبات فلسفه به عنوان یک علم متقن، توسط ادموند هوسرل پایه گذاری شد. هدف از این روش رجوع به نمودها و توصیف بدون پیش داوری آنها بود. این رویکرد با انتقاداتی مواجه شد که هوسرل را برآن داشت تا برای پاسخ به مسئله وجود عالم و واقعیت آن، فلسفه استعلایی را بنا نهد. پدیدارشناسی استعلایی با معرفی مفاهیم پیچیده ای چون التفات، فروکاست، نوئما و نوئسیس، اگوی محض، زیست جهان و سطوح مختلف زمان از جمله زمان آگاهی مطلق همراه است. آموزه هایی کاملاً انتزاعی که به تفسیر و تبیین نیاز دارد. چنانچه خوانش فلسفی بعضی اشعار، امری محال فرض نشود، این عمل، علاوه بر تبیین آموزه های دشوار پدیدارشناسی برای مخاطبان، مقدمات آشکارساختن جنبه های زیبائی شناختی شعر را نیز فراهم می سازد. بنابراین پژوهش حاضر پس از بررسی ویژگی های شخصیت پسر در قصیده شجره القمر از نازک الملائکه و توجه به مفهوم انتزاعی درخت ماه از یکسو و انطباق تطور معنایی ابژه ماه در این شعر بر مراحل تغییر نظریه هوسرل از سوی دیگر، این قصیده را برای خوانش فلسفی با رویکرد پدیدارشناسی هوسرلی مناسب تشخیص داده و به واکاوی آن پرداخته است. نتایج نشان می دهد که طیف معنایی ابژه ماه برای پسر، مفاهیمی چون پرنده، کودک و سپس بذر را در برداشته است. به این ترتیب که اگوی محض(پسربچه) پس از مراحل مختلف فروکاست، نوئمای ماه را به صورت بذری که قابلیت رشد و نمو دارد، تقویم کرده است و در نهایت تصویر درخت ماه را پدیدآورده که اشاره بر سطح سوم زمان آگاهی از دیدگاه هوسرل دارد. علاوه بر این، خوانش فلسفی این قصیده، موضوع چرخش پدیدارشناسی استعلایی هوسرل را نیز در آثار متأخر او تبیین می کند.
تحلیل الخطاب النقدي في روایه "جمهوریه کأنَّ " لعلاء الأسواني بناء على نظریه نورمان فیرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
أصبح تحلیل الخطاب النقدی فرعاً معرفیا عن تحلیل الخطاب ویهتم بدراسه اللغه بوصفها ممارسه اجتماعیه مرتبطه بالسلطه والإیدیولوجیا. من روّاد هذا المنهج هو نورمن فیرکلاف؛ ففی رأیه، تحلیل الخطاب النقدی هو وسیله تستخدم جنبا إلى جنب مع وسائل أخرى لدراسه التغییر الاجتماعی والثقافی. یدرس فیرکلاف تحلیل الخطاب النقدی على ثلاث مستویات وهی؛ 1- الوصف 2- التّفسیر 3- التبیین. تعد روایه "جمهوریه کأنّ" من أشهر الروایات المصریه للکاتب علاء الأسوانی (1957- ؟؟؟) وهو یناقش فیها القضایا المصریه قبل وبعد حکومه حسنی مبارک وثوره ینایر وأحداثها. تسعى هذه الدراسه إلى توفیر إطار لتحلیل روایه جمهوریه کأنَّ وتوضیح وظیفته الاجتماعیه متمسکه بالمنهج الوصفی التحلیلی بشکل عام ومنهج تحلیل الخطاب النقدی النورمان فیرکلاف بشکل خاص. وتشیر نتائج الدراسه إلی أن الأسوانی باستخدام المفردات والتراکیب مثل الضمائر، والتضاد، والتکرار و... یشرح کثیراً من الخطابات ونوع الأحداث. وفی مستوی التفسیر یشرح کیفیه سیاق الحال ونوع الخطاب ویوضح بأن تنعکس هذه الروایه العملیات السیاسیه والاجتماعیه قبل وبعد ثوره 25ینایر عام 2011م فی مصر وکیفیه أحداث المجتمع والطبقات السیاسیه والاجتماعیه والثقافیه المختلفه ویشرح الأسوانی الصراع بینهم والتعارض فی أفکارهم. ویشرح على مستوى التبیین نوع السلطه والأیدیولوجیا، وهی دیکتاتوریه حسنی مبارک، وینعکس أحداث ثوره ینایر مثل؛ الاحتجاج بسبب اغتیال خالد سعید واستشهاده، جمعه الغضب، والمجتمع الفاسد بنبره نقدیه. والفکر السائد فی الروایه هو الکفاح ضد الحکومه الدیکتاتوریه بالمظاهرات وخصوصا فی میدان التحریر وایقاظ الشعب المصری.
ظواهر أسلوبيّه في شعر ابن مرج الکحل الأندلسيّ، دراسه في المستوى الصوتيّ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
119 - 146
حوزههای تخصصی:
المستوى الصوتی الذی یتمثّل فی البنیه الصوتیه والبنیه الإیقاعیه الداخلیه والخارجیه یعدّ من أهم المستویات فی الدراسات الأسلوبیّه والدلالیه. وفی هذا المستوى یدرس الإیقاع أو الموسیقى الخارجیه والعناصر التی تعمل على تشکیلها فی الشعر مثل الوزن، والتنغیم، والقافیه والأثر الجمالی الذی یحدثه، کما یدرس الإیقاع أو الموسیقى الداخلیه والعناصر التی تشکّله مثل التکرار، والجناس، والطباق، والتصریع، والدلالات الموحیه التی تنتج عنها. وتهدف هذه الدراسه مستفیده من المنهج الوصفی- التحلیلی وعلى أساس الأسلوبیّه البنیویه إلى تسلیط الضوء علی أسلوبیّه المستوی الصوتی فی دیوان ابن مرج الکحل الأندلسی ومیزاته الشعریّه من خلال رؤیه نظریه وتطبیقیه على قصائده وذلک من خلال دراسه الموسیقى الخارجیه والداخلیه فی شعره. وفی بعض الجوانب المتعلّقه بإحصاء البحور الشعریّه وحروف الروی وأنواع الجناس والطباق فی شعره نستفید من المنهج الإحصائی. ففی دراسه الموسیقى الخارجیه عند الشاعر تشیر نتائج البحث إلى أنه قد نظم قصائده ومقطوعاته الشعریّه على البحور الشعریّه المعروفه فی الشعر العربیّ، واستفاد من البحر الطویل أکثر من بقیه البحور ویأتی بعد ذلک البحر الوافر والبحر الکامل والبسیط. وهناک بعض البحور قد أهملها الشاعر مثل المدید والهزج والرجز والمنسرح والمضارع والمقتضب والمتدارک. ووظف الشاعر أغلب الحروف العربیّه فی القافیه واستعمل القافیه المطلقه أکثر بکثیر من القافیه المقیده. وتفنن الشاعر فی استعمال الموسیقى الداخلیه عبر وسائل متنوعه مثل تکرار الأصوات، والکلمات، والعبارات، والجناس، والطباق، وصنعه التصریع فی مفتتح قصائده ومقطوعاته الشعریّه.
کارکرد مؤلفه های روایی- بلاغی در ساختار تراژیک منظومه «إلى فَزّان» جمیل صدقی الزّهاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گاهی خلق تصاویر عینی در آثار ادبی شاخص ترین رسالت یک ادیب محسوب می شود که این مهم از طریق تلفیق عناصر داستانی با آرایه های ادبی فضای اثر ادبی را زنده و دست یافتنی می سازد تا مخاطب از خلال گفتگوی بین شخصیت ها یا نقل قول های نویسنده پیام اثر را دریافت کند، با فضای اثر همراه شود و حتی گاهی حس همذات پنداری اش تحریک شود. بی شک شعر داستانی یکی از حساس ترین و ناب ترین گذرگاه های ادبی در انتقال و اشاعه مضامین بلند ادبی و روایت گر رخداد های مهم سیاسی- اجتماعی است. در این جستار با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به بررسی مؤلفه های روایی- بلاغی در قصیده داستان گونه «إلى فزان» جمیل صدقی الزهاوی پرداخته شده است. برآیند پژوهش نشان می دهد که شاعر با تکیه بر عناصر روایی شخصیت، گفتگو، کشمکش و فضاسازی های سیاسی- عاطفی خود را مقید به صنعت پردازی های تصنعی و متکلفانه نساخته است، اما در ایجاد حس کشش و کنجکاوی برای مخاطب خویش نیز قصور نکرده است. او از همان ابتدای کار با یک انتخاب ماهرانه برای عنوان و حتی در حسن مطلع قصیده یک حس ابهام گونگی را در مخاطب می پروراند. در ابیات ابتدایی استفاده آگاهانه و ابزاری از نماد های طبیعی و پیوند ناگهانی آن با یک محیط خانوادگی مخاطب را غافل گیر می کند و فضای قصه را به تدریج به سمت یک محیط خفقان آمیز سیاسی سوق می دهد تا از این طریق رعب و هراس تظلم خواهی در چنین فضایی را به صورتی نمادین به مخاطبینش القا کند.
دراسة وتحليل مقالات الأدب المقارن في مجلة "لسان مبین"؛ الباثولوجیا والحلول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۰
18 - 46
حوزههای تخصصی:
الأدب المقارن من فروع النقد الأدبی الذی یتعامل مع العلاقات الأدبیه بین الأمم والعواطف والمشاعر واللغات المختلفه والتفاعل بین أدب الأمم. الهدف من البحث الحالی هو التحلیل التلوی meta-analysis)) لمقالات الأدب المقارن فی مجله لسان مبین لعرض وتلخیص وتصنیف نتائج أحدث الجهود العلمیه المتعلقه بالموضوع ودراسه المکونات المستخدمه فی هذه الدراسات. تظهر نتائج هذا البحث أن معظم المقالات المختاره تتضمن موضوعات تتعلق بالمبادئ العامه التی تحکم الأدب المقارن مثل المنهجیه والأساسیات ومدارس الأدب المقارن وتحلیل الأدب المقارن لإیران والعالم وما هو الأدب المقارن والرمزیه والأسالیب والاتجاهات الأدبیه واللغویات المقارنه والدراسات المقارنه للغه العربیه والفارسیه. من أهم مکونات دراسات الأدب المقارن فی المقالات المذکوره من حیث المبادئ العامه للأدب المقارن مدارس الأدب المقارن والمقارنه بین الأدب الفارسی والعربی.وما هو الأدب المقارن والرمزیه والأسالیب والاتجاهات الأدبیه واللغویات المقارنه والدراسات المقارنه للغه العربیه والفارسیه. من أهم مکونات دراسات الأدب المقارن فی المقالات المذکوره من حیث المبادئ العامه للأدب المقارن مدارس الأدب المقارن والمقارنه بین الأدب الفارسی والعربی.
بررسی جلوه های آوایی دیوان "احزان صحراوية" تیسیر سبّول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۴
79 - 95
حوزههای تخصصی:
موسیقی از عناصر ساختارساز و جدایی ناپذیر شعر است که به شکل های مختلفی جلوه می نماید. این موسیقی گاه حاصل کاربرد اوزان عروضی و قوافی است و گاه حاصل هماهنگی و ترکیب کلمات و طنین خاص هر حرف در مجاورت با حروف دیگر است. تیسیر سبول (1939 – 1973) شاعر معاصر اردنی در اشعار خود، از تکنیک های مختلفی جهت خلق موسیقی بهره برده است. مقاله حاضر با شیوه توصیفی – تحلیلی در صدد بررسی سبک شخصی شاعر در انتخاب وزن و موسیقی از رهگذر تحلیل بسامد این شگرد هنری در اشعار اوست. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که در بخش موسیقی بیرونی، شاعر از بحر رمل (فَاعِلاتُن ْ ) که دارای هجاهای بلند و تسکین ها (سکته ها)ی عروضی درون مصراعی است بیشترین استفاده را برده که خاصیت و کاربرد عمومی این بحر در قواعد عروضی فارسی و عربی برای مضمون غم و اندوه است. هدف از این پژوهش کشف و پیدایی سبک شعری تیسیر در لایه آوایی به منظور شناسایی متغیرهای برجسته ساز، شکل و نقش آن ها در زمینه کیفیت معنابخشی به افکار شاعر است. نتایج این بررسی نشان می دهد که تیسیر اوزان را متناسب با موضوع و درون مایه شعر انتخاب کرده است و با تکنیک های هنجارگریزی چون تضمین، تدویر، و درآمیختگی شعر نو و کلاسیک توجه مخاطب را به اشعار خویش جلب کرده است. تکرار قافیه، یکی از پربسامدترین شکل تکرار در موسیقی درونی اشعار تیسیر است. غرض اصلی از این نوع تکرار علاوه بر تأکید و تکیه بر کلمه، تحکیم معنا و قوت بخشیدن ب ه آن است. تیسیر به موسیقی دیداری نیز توجه خاصی نشان داده که این موسیقی از طریق نوشتن پلکانی و عمودی سطر های شعری، جلوه نموده است. غرض اصلی این نوع موسیقی، برجسته کردن یک مصراع در برابر مصرع های دیگر، تشخص بخشیدن و تأکید کردن هر کلمه یا سطر مصراع است.
تحلیل زمان انگاره آرزوی جاودانگی در گفتمان روایی «النوم في حقل الکرز» با تکیه بر نظریه ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
106 - 90
حوزههای تخصصی:
زمان گفتمان روایی چندبعدی و مبتنی بر هنجارگریزی است که در اثر آن، تصاویری پراکنده باهدف برجسته سازی انگاره داستانی آفریده می شود. انگاره، به باور مسلطی اطلاق می شود که درنتیجه تکرار یک تصویر حاصل می شود. رمان «النوم فی حقل الکرز»، اثر نویسنده عراقی، ازهر جرجیس، نامزد دریافت جایزه بوکر عربی در سال 2020 میلادی، نمونه ای از آثار ادبیات تبعید است که مفهوم مانایی هویت فردی در سایه امنیت وطن، بن مایه آن را می سازد. این مفهوم، ریشه در انگاره «آرزوی جاودانگی» دارد. پژوهش حاضر از نوع کیفی بوده که از رهگذر مطالعه منابع کتابخانه ای و با تکیه بر شیوه توصیفی – تحلیلی نگاشته شده است. هدف این پژوهش، کشف مبنای شکل گیری انگاره روایت «النوم فی حقل الکرز»، تبیین ارتباط میان زمان و ویژگی های شخصیتی و تعیین عواطف منبعث از انگاره جاودانگی بر اساس نظریه گفتمان روایی ژرار ژنت در سه محور نظم و ترتیب، دیرش و بسامد است. کاربست این نظریه در اثبات انگاره روایت ضروری است؛ زیرا اثبات کننده ظرفیت این چارچوب ساختگرا در برجسته سازی ویژگی شخصیت قهرمان و احساسات مرتبط با انگاره روایت است. یافته های پژوهش، حاکی از آن است که ساختار روایی توبرتویی و جریان سیال ذهن که نابهنگامی های نظم گفتمان روایی را تشکیل می دهند، به همراه دیرش که مبتنی بر دیالوگ، تلخیص، حذف و مکث توصیفی است و انواع بسامد اعم از نقل های منفرد، مکرر و تکرارشونده در جهت برجسته سازی انگاره «آرزوی جاودانگی» به کاررفته است. از نتایج بحث می توان به تقابل میان زمان حال و گذشته به عنوان مبنای انگاره جاودانگی، انزوای قهرمان داستان در زمان و وجود عواطف ترس، امید، سرگشتگی و سرخوردگی اشاره کرد.
دراسة الأسلوب الروايي «الإتصال القصير»في رواية «الفراشه الزرقاء» لربيع جابر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۰
182 - 198
حوزههای تخصصی:
ما بعد الروایه أو السردیه الکبری أو المیتاقص أحد أبرز أنماط کتابه القصص قی ما بعد الحداثه. هذه الطریقه، استخدم من أجل اجتیاح مرحله الروایه الطبیعیه و المعتاد علیها إلی الروایه الإبداعیه و غیر المعیاریه. فی هذه الطریقه ما بعد الحداثه التی طرحت علی ید الکتاب بالعقود الأخیره من القرن العشرین لنفخ روح جدید فی الروایه، تستخدم عناصر داخلیه مختلفه و متعدده من أهمها و أبرزها الإتصال القصیر الذی یعنی إیجاد علاقه ذات ثلاثه أضلع و مثلثیه بین الکاتب/المتلقی، الکاتب/ القصه و الکاتب/ الشخصیه. نظرا للاستخدامات الواسعه لأسالیب ما بعد الحداثه فی الإنتاجات القصصیه لربیع جابر، یهدف هذا المقال لدراسه هذا الاسلوب فی روایه الفراشه الزرقاء لهذا الکاتب لیبین کیف یستخدم الکتاب العرب المعاصرین هذه الطریقه بشکل فنی و حدیث نظرا للمقتضیات الاسلوبیه و التیارات الأدبیه العصریه فی العالم. هذا المقال بالترکیز علی الطریقه الوصفیه- التحلیلیه یقوم بدراسه مصادیق هکذا طریقه فی روایه الفراشه الزرقاء لیبین ویحلل نسبه وطریقه تطبیقها لإثبات استفاده الکاتب من هذه الطریقه. النتیجه تبین أن ربیع جابر فی الروایه المذکوره استخدم هذا الاسلوب من أجل الإبداع، الحیویه و خلق روایه حدیثه و کذلک إلقاء المضامین الهامه و العصریه و کسر التابوهات القدیمه للروایه الکلاسیکیه والتصرفات الرائجی فی ذلک و دمج الحدود ما بین الخیال و الواقع.
دراسه الأبعاد التداولیّه فی الخطاب السیاسی للسیّد حسن نصر الله وفقًا لآراء جون سیرل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
85 - 106
حوزههای تخصصی:
الحجاج التداولی یدرس الخطاب مقام التخاطب، وأغراض المتکلم، وانتظارات السامع، والمعارف المشترکه بین المتکلم والمستمع؛ وهذه المعطیات ضروریه لفهم الملفوظات فهمًا صحیحًا ومکتملًا. تهدف هذه الدراسه إِلى الکشف عن أبعاد الحجاج التداولی فی خطاب السیّد نصر الله، وعن المقاصد والغایات التی أراد الإضاءه علیها من أجل خلق نهضه فکریه، قوامها الوعی بالقیم الدینیه والسیاسیه والاجتماعیه والوطنیه. سیتمّ فی هذا البحث درس الخطاب المنطوق من قبل السیّد نصر الله، وتعالج الحجاج التداولی الذی ظهر فیه، وبالتحدید الشخصیه من خلال الإشاریّات وأنواعها کالإشارات الشخصیّه، والإشارات المکانیّه، والإشارات الزمانیّه، والإشاریَّات الاجتماعیه، وأسماء الإشاره، وأفعال الکلام وأنواعها. نستنتج أنّ لمفهوم التداولیّه خط کبیر فی خطاب السیّد نصر الله؛ فمن إشاریات وإحالات على الشخصیه والمکان والزمان، وصولًا إلى الإشاریات الاجتماعیه، وانتهاءً بالفعل الکلامی الذی یتمیّز، بأنه فعل لفظی، إِنجازی، تأثیری. الإشاریات تساهم فی تأسیس العلاقه الإیمانیه والاجتماعیه بین السیّد نصر الله وجمهوره، کما تؤشر إلى الانتماء إلى جماعه المضحین المقاومین، فی مقابل جماعه المحبطین والمتخاذلین، ویظهر أیضًا الجمع بین المتکلم والمخاطب، وهذا من الوظائف التداولیه أو القصدیه، وهی موافقه الخطاب مقتضى الحال، حیث یرى الجمهور نفسه کجمهور مقاوم ومضحٍ، یختلف ویتمایز عن أولئک الذین فی الطرف الآخر. الأفعال التعبیریه فی خطاب السیّد نصر الله تعبّر دائمًا عن غضبه تجاه العدو الصهیونی، ومحبته للجمهور، وافتخاره بالشهداء والمضحّین. فقد اعتمد الباحث فی دراسته هذه على المنهج الوصفی -التحلیلی إذ یقوم على استقراء الخطب السیّد حسن نصرالله ومن ثم تحلیلها من ناحیه تبیین عناصر التداولیّه.
فاعلیة الثنائیات الضدية لبناء الدلالة في شعر عبدالوهاب البیاتي (مقاربة في ضوء النظرية البنيوية)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۹
23 - 45
حوزههای تخصصی:
الثنائیات الضدیه نوع من البناء النصّی یوظّفه الشاعر لکشف الأنساق الضدیه داخل نصّه. هذه البنیه النصّیه تعدّ من أهمّ الظواهر البیانیه فی شعر البیاتی، وقد وظّفها بشکل لافت للنظر لیعبّر عن آرائه وأحاسیسه. ولم یکن توظیف هذه الثنائیات إلا للتعبیر عن التجربه التی عاشها الشاعر، فاستطاع أن یصوّر لنا العالم بکلّ مناقضاته. هذه الورقه البحثیه تناولت بمنهجها الوصفی التحلیلی الثنائیات الضدیه البارزه فیه، منها ثنائیه الموت والحیاه، الأنا والآخر، والرحیل والعوده، والحبّ والثوره، والوطن والمنفى وأخیراً ثنائیه الأزمنه. ومن أهمّ النتائج التی توصلت إلیها هو أنّ الثنائیات الضدیه فی شعر البیاتی تحرّرت من ضیق الرؤیه فی استعمال المفردات المتضاده لفظاً مقابل الآخر، وأخذت دلالات سیاسیه واجتماعیه مختلفه منها نقد السلطات السیاسیه، ونقد الأوضاع المأساویه التی یعیشه الشعب العراقی. کشفت الدراسه أنّ الموت فی تفکیر البیاتی لازم للحیاه والتجدد، وذلک لبناء مستقبل زاهر للشعب العراقی بإضفاء دلاله أسطوره ققنوس على بعض شعره أحیاناً. فاستطاع البیاتی على الرغم من تقابل الموت والحیاه أن یعقد علاقه تلازم بینهما من أجل الغرض المذکور. والآخر عمل فی شعر البیاتی لرفض الواقع السیاسی والاجتماعی کما یظهر ذلک فی ثنائیه الشاعر / الحلاج، وأضفى على نصّه دلالات التلاحم بین الواقع والتاریخ. ولاحظنا أنّ الشاعر جاء بثنائیه الشاعر / الیسوع اختزالاً لکلّ معانی الألم والتضحیه والمکابده حیث یتألّم من أجل الآخرین ولیس فی ذاته. وقد عقد البیاتی بین الحبّ والثوره علاقه تلازمیه فأظهرت النماذج أنّ الثوره لا تتحقق إلا بالحبّ. أثبتت الدراسه أیضاً أنّ المعاناه فی الغربه واحتمال الآلام لم تکن إلا بغیه بناء مستقبل زاهر.
رهیافت ادبی نو در علت اختلاف عددی منادا و جواب آن در آیه «رَبِّ ارجِعُونِ»
حوزههای تخصصی:
در نگرش بیشتر مفسران، واژه «ربِّ» در آیه «ربِّ ارجِعونِ» (سوره مؤمنون، آیه 99) منادا، و جمله «ارجِعُونِ» جواب آن است. به طور طبیعی جواب ندا باید از نظر عدد با منادی یکی باشد و فعل در این آیه، بایستی به شکل مفرد به کار می رفت. ازآنجاکه «ارجعونِ» به هیئت جمع آمده، هم نشینی این دو تعبیر در جمله پیش گفته سؤال برانگیز شده است. بیشتر مفسران شیعه و سنی بر این باورند که مخاطبِ «ارجعونِ» خداوند است و فعل به انگیزه احترام و تعظیم به صورت جمع آمده است؛ ولى با توجه به اینکه این تعبیر در زبان عربى به ویژه در قرون گذشته رایج نبوده است، تفسیر مزبور، از قبیل تحلیل ادبی قرآن با الگوی شاذ خواهد بود که شایسته نیست و ضعف این تفسیر را نشان می دهد. مقاله پیش رو بر آن است که با ارائه گزارشی کامل به روش توصیفی تحلیلی از دیدگاه دانشمندان شیعه و سنی درباره آیه و بررسی و نقد آن ها، رهیافتی نو و هم راستا با هنجارهای زبانی برای حل این مشکل ارائه کند. بر اساس الگوی گفتاری که در تفاهم عرفی بین کاربران زبان ثابت است، ، دو نفر که نمایندگی گروهی را برعهده دارند، هنگام گفت وگو و خطاب قراردادن یکدیگر از ضمیرهای جمع استفاده می کنند؛ درحالی که روی سخن هریک با شخص مقابل است و فقط از او نام می برد.
صدی الشفرات الخمس لرولان بارت في خطاب روایه الجازیه والدراویش، لعبد الحمید بن هدوقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
37 - 50
حوزههای تخصصی:
یعتبر بعض الباحثین روایه الجازیه والدراویش کنزا تراثیا وفنیا طوت فی ثنایاها الکثیر من الرموز والدلالات. تتحدث الروایه عن حقبتین فی المجتمع الجزائری: الحقبه الاستعماریه ومرحله ما بعد الاستقلال، وتسعی إلی الحدیث عن الماضی والحاضر والتطلع إلی المستقبل بین مختلف الأحزاب داخل بنیه هذا المجتمع. قام رولان بارت بالتحلیل النصی فی قصه سارازین لبلزاک، باحثا عن مجموعه من الشفرات، منها: شفرات الحدث أو الأفعال، والشفرات التفسیریه أو التأویلیه، والشفرات الضمنیه أو الدلالیه، والشفرات الرمزیه، والشفرات الثقافیه أو الحضاریه أو الإحالیه. من هذا المنطلق، یهدف هذا البحث إلی تحلیل روایه الجازیه والدراویش لعبد الحمید بن هدوقه، وفق نظریه بارت، ومن خلال المنهج الوصفی التحلیلی والکیفی، وباختیار نماذج من الروایه؛ لیدرس صدی الدلالات الثقافیه فی الروایه الجزائریه المعاصره، وفق الشفرات الخمس لرولان بارت والکشف عن أحداث الروایه وألغازها ودلالاتها الضمنیه والصریحه وإشاراتها الثقافیه. تظهر نتائج الدراسه أن الروایه لها شفرات متشابکه، بعضها تتجلی فی عملیه تکوین الروایه، وبعضها تتمثل فی المعانی الضمنیه فی خطاب الروایه وتناقضاتها الثنائیه وإحالاتها الثقافیه. ونظرا للأجواء السیاسیه السائده علی المجتمع الجزائری والتیارات المتصارعه التی ترید الحکم علیه، فإن الشفره الضمنیه فالرمزیه ثم الثقافیه تحتل حیزا کبیرا من الروایه لتدل علیها.
توظیف الأسالیب العامیه فی لافتات أحمد مطر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
49 - 62
حوزههای تخصصی:
المعروف أن کافه لغات العالم تحوی لهجات تتفاوت فی سعه انتشارها وتعددها، کما أن المعروف أن اللغه العربیه قد تعددت لهجاتها حسب انتشار العرب فی قبائل کثیره قدیما، وفی بلدان متعدده حدیثا. والعراقیون، کغیرهم من العرب، تجمعهم لهجه تنتمی إلى مجموعه لهجات شرق العالم العربی. وقد کان للهجه العراقیه تأثیر على لغه عدد غیر قلیل من الشعراء العراقیین، فراحوا یستعیرون بعض مفرداتها؛ لکن کان أحمد مطر أکثر من غیره من شعراء العراق المعاصرین تأثرا باللهجه العراقیه، فراح یوظفها فی أشعاره عامه، ولافتاته السبع خاصه بأشکال وأسالیب متعدده تراوحت بین الاستفاده من کلمه عامیه بدل کلمه فصحى، والأسلوب الکنائی الذی یشمل کنایه عن کلمه؛ سواء أکانت صفه أم موصوفاً أم غیر ذلک، وکنایه عن معنى أو مفهوم، وأسلوب الشتائم، وأسلوب التوریه، والاستعانه بالأغانی، خاصه الشعبیه منها، وتسهیل الهمزه، وتوظیف تعابیر من لهجات عربیه أخرى غیر العراقیه. وقد اعتمد البحث على المنهج الوصفی التحلیلی الذی یقوم بتحدید الظاهره وعرضها تمهیدا لتحلیلها، وتوصل إلى أن أحمد مطر کان مبدعا فی هذا المجال، فقد حرص على انسیابیه کلامه، فلم یُحدث ر جه لدى القارئ تک در استرساله مع القصیده موسیقیا وعاطفیا. فکلمات أحمد مطر فصیحه من ناحیه الظاهر والبنیه، عامیه من ناحیه الاستعمال، وهذه المیزه تنطبق على الکثره الساحقه من مفردات اللهجه العراقیه؛ لکن هذا لا یعنی أن المتلقی بإمکانه الولوج إلى عمق مقاصد أحمد مطر، دون أن تکون له معرفه بأسالیب اللهجه العراقیه أو اللهجات التی تم توظیفها فی شعره.
بررسی و تحلیل انواع علل در قیاس (علت، شَبَه و طرد) مورد پژوهی دیدگاه های نحوی ابن انباری در (اسرار العربّیه) و ابن یعیش در (شرح المفصل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله قیاس (Deduction) در علم اصول نحو، سهم بزرگی را، در استدلال مسائل نحوی در فرایند ساخت قاعده زبان عربی، به خود اختصاص داده است. این اصول عبارتند از: سماع، قیاس، اجماع و استصحاب حال، به عنوان یک اصل کلی حاکم بر علم نحو در علم زبان شناسی زبان عربی است؛ با لحاظ این تفاوت که علم نحو دانش کشف قواعد بر اساس تنظیر موارد مورد استعمال در زبان عربی براساس استقراء، به عنوان جزء است و علم اصول نحو، به عنوان یک امر کلّی حاکم بر آن جزء است و اثبات مسائل نحوی، مبتنی بر چهار اصل مذکور است که قیاس به عنوان منبع دوم از منابع اصول نحو، بعد از مستند سماع (یعنی ملاحظه امر مسموع و استقرای آن)، مدنظر علمای نحو- از دیرباز تا کنون- بوده است. رویکرد قیاسی یا استدلال قیاسی، تلاش مبتنی بر عقل برای قانونمند کردن مسائل نحوی است. مبادرت نحویان بزرگ ایرانی و غیر ایرانی به این مسئله و تلاش دو نحوی بزرگ از جمله، ابن انباری(ت577ه) که خود مبدع تقسیم قیاس به «قیاس علت، شَبَه و طرد» در کتاب «لمع الادله» بوده است، ما را بر آن داشت که با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع و داده های زبانی موجود، به مقایسه و بررسی و تحلیل چند مبحث متناظر نحوی در کتاب «اسرار العربیه» ابن انباری و «شرح المفصل زمخشری» از ابن یعیش موصلی(ت643ه)، در این دو کتاب بپردازیم. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که هر دو عالم نحوی در کتاب های خود جهت تبیین قواعد نحوی، به طریقِ قیاس، استدلال نمودند، منتها با ملاحظه ی این فرق که، ابن انباری با اینکه خود مبدع انواع قیاس بوده، در این کتاب، تقریبا از قیاس شبه، استفاده کرده که از ارزش علمی بسیار کمتری در تبیین قواعد نحوی، نسبت به قیاس علت برخوردار است. ولی این یعیش، در مقام تبیین و استدلال و با برخورداری از دانش زیاد نحوی خود از قیاس علت استفاده نموده است. قابل ذکر است که نه ابن انباری و نه ابن یعیش، هیچکدام در دو کتاب نحوی آمده در عنوان، به نوع قیاسی که از آن استفاده کرده اند، اشاره ای نداشته اند. نگارنده در این مقاله، بر اساس نوع رویکرد هر یک از دو نحوی، مطالب و آرای آنها را در قالب قیاس و انواع آن، دسته بندی نموده و با عنایت به تحلیلات صورت پذیرفته در این مقاله، قیاس علت و رویکرد ابن یعیش را به جهت استفاده از آن بخاطر استدلالی بودنش در تبیین قواعد نحوی، بر قیاس شبه ابن انباری، ترجیح داده است.