فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۲۱ تا ۱٬۶۴۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
257 - 278
حوزههای تخصصی:
تلعب النرجسیّه دوراً مهماً فی تحدید هویه المرء وتدلّ علی الخصائص المتمثلّه بحبّ الذات والتفرّد، ویری بعض الباحثین أنَّها ناجمه عن خلل نفسی أسهم المجتمع فی ظهوره وانتشاره علی نحو واسع. والیوتوبیا منسوبه إلی «طوبی» و«طوباویّه» فی الحیاه الدنیا وتدلّ علی المدینه الفاضله علی ضوء نظریه المحلّل النفسی، «جورج فلز». یتبع هذا البحث دراسه سیکولوجیّه لمعالجه النرجسیّه والیوتوبیا فی شخصیّه الصعالیک فی ضوء آراء «هاینزکوهت» و«جورج فلز» اعتمادا علی المنهج الوصفیّ- التحلیلیّ.من نتائج البحث أنّ الصعالیک کانوا نرجسیین معتدین بأنفسهم معجبین بها بإفراط وأسباب ذلک یمکن أن تکون الحقاره وطردهم من القبیله والتمییز اللونی وضیم القبیله وحیاتهم الخاصّه ولجوئهم إلی البیداء والوحوش، ولکن لا یدلّ هذا العصیان الروحیّ علی التوحّش المحض فی الصعالیک کما یری بعض الباحثین، بل إنّ أعمالهم الأدبیّه أدّت إلی نشر فکره الیوتوبیا فی المجتمع وهی تدور حول المفاهیم الّتی یؤکد الإسلام علیها کالخروج علی الظلم الاجتماعیّ وبثّ فکره الوحده الاجتماعیّه والمساواه، مقارناً بما قال جورج فلز الانجلیزیّ فی الیوتوبیا.
راهبردهای فراخوانی شخصیت جمیله بوحیرد در گفتمان های سیاسی شعر معاصر عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
22 - 1
حوزههای تخصصی:
مبارزه در راه عقیده و تلاش برای آزادی و دستیابی به عدالت اجتماعی، ازجمله بن مایه های اساسی شعر شاعران معاصر عربی است. یکی از شگردهایی که شاعران برای ترسیم خواسته ها و رؤیاهای خود به آن تمایل نشان داده اند، بهره گیری از چهره های مبارز و الگوپذیری از آن ها در متن شعری است. در میان شخصیت های دخالت داده شده در شعر معاصر عربی، «جمیله بوحیرد» یکی از شخصیت های مهم و تأثیرگذار الجزائر به علت داشتن تجربه مبارزاتی با استعمار فرانسه و تحمل شکنجه و رنج های طولانی در زندان ها، به عنوان الگویی مناسب، موردتوجه شاعران قرارگرفته و با دلالت های مختلف، حجم انبوهی از گفتمان های سیاسی شاعران را به خود اختصاص داده است. برخی از آن شاعران همچون نازک الملائکه، عبدالمعطی حجازی، بدرشاکر السیاب، نزار قبانی و عبدالوهاب البیاتی تمرکز ویژه ای بر این شخصیت نمودند و تلاش کردند با کاربست راهبردهای مختلف، از رهگذر این چهره، مفاهیم متعدد ذهنی خود را به صورت ملموس و عینی برای مخاطبان ترسیم نمایند. در پرتو حضور پررنگ و محوری چهره یادشده در گفتمان شعری شاعران و بار معنایی ای که بر دوش می کشد، پژوهش حاضر می کوشد با رویکرد کیفی و روش توصیفی-تحلیلی، از راهبردهای فراخوانی این شخصیت، میزان حضور و نحوه دخالت دهی وی در شعر شاعران یادشده پرده بردارد و به تحلیل گفتمان و تشریح دلالت های این شخصیت در متن شعری آنان بپردازد تا گامی در فهم دقیق تر شعر معاصر برداشته باشد. نتایج تحقیق حکایت از این دارد که جمیله بوحیرد به عنوان یک الگو و کنشگر فعال، در گفتمان های سیاسی در زمینه استعمارستیزی و بازستانی هویت از دست رفته، در بستر شعر شاعران مورد مطالعه ایفای نقش داشته است. در فرایند مفهوم سازی، حضور این چهره در سروده ها به صورت محوری بوده و در راستای کاهش فاصله عاطفی با او، به نام وی در آن متون تصریح شده است.
أسلوب الحجاج في مناظره الإمام الرضا (ع) مع رأس الجالوت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
121 - 140
حوزههای تخصصی:
إنّ الحجاج جهد لغوی یهدف إلى التأثیر علی المتلقی وانبعاث مشاعره وأحاسیسه ومراعاه مقتضی حاله عبر القوی العقلانیه والاستدلال المنطقی واللغوی، کما أنّ الحجاج یعدّ عملیه فکریه تتّخذ من الخطاب الملفوظ أو المکتوب وسیله لإیصال الحجه، بحیث یهدف إلى إقناع المخاطب والتأثیر فیه وفی سمعه لرأی أو اعتقاد ما. وإنّ المناظرات الکلامیه أو اللغویه من النصوص التی تستعمل فیها الآلیات الحجاجیه لإقناع المخاطب والتأثیر فیه وإلزامه علی الإفحام. فی هذا الأثناء، أن مناظره الإمام رضا (j) مع رأس الجالوت، والتی تعالج نبوه النبی الأکرم (-)، تعتبر خطابا حجاجیا فی حد ذاته. تأتی المقاله على المنهج الوصفی التحلیلی، لمعالجه المناظره المذکوره، اعتمادا علی نظریه الحجاج وآلیاتها المختلفه، وتهدف إلى دراسه الآلیات الحجاجیه وتقنیاتها اللغویه والبلاغیه اللتین تمّ الترکیز علیهما فی هذا البحث، وإن أُشیر إلی الحجج الفلسفیه التی تعدّ من الحجج المنطقیه المتمثّله فی الحجج النقلیه والعقلیه. فلقد رصدت هذه الدراسه أکثر أسالیب الإقناع حضوراً فی مستوین اثنین: اللغویه والبلاغیه، وتوصلت إلی أنّ التقنیات اللغویه والبلاغیه والحجج النقلیه والعقلیه تشکّل حجر الأساس فی مناظره الإمام (j) مع العالم الیهودی، وذلک لإثراء آرائه وإقناع المتلقّی وتکریس الرساله النبویه لأجل تبیان مرتکز حجاجی أسست علیه الأسالیب الإقناعیه والحجاجیه. فإن الأسالیب اللغویه التی تتمثّل فی المناظره هی الترابطات الکلامیه مثل "واو العاطفه، وثُمّ، وإنَّ، وأَنَّ": وهی قد ساهمت کثیرا فی إقامه الاتصال بین الحجج ورصفها فی إقناع المتلقّی؛ وأما الأسالیب البلاغیه، فهی أسالیب التقدیم والتأخیر، والحصر والاستفهام والکنایه، مما أدّتْ دورها الحجاجی فی هذه المناظره.
بررسی تنهایی و راه های درمان آن در اشعار عدنان الصائغ بر اساس نگرش وجودی اروین یالوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
86 - 105
حوزههای تخصصی:
امروزه باوجود پیشرفت وسایل نقلیه و نیز راه های ارتباطی مثل تلفن و فضای مجازی، انسان معاصر بیش از پیش تنهایی را تجربه می کند. روان شناسی به عنوان یکی از حوزه های مهم در ارتباط با انسان و مشکلات روحی وی درصدد تبیین و درمان این احساس تنهایی برآمده و شیوه های درمانی متعددی را ارائه کرده است. عده ای از روان شناسان، ازجمله اروین یالوم (Irvin D. Yalom)، درمان وجودی (Existential therapy) را پیشنهاد می کنند. درمان وجودی یک شیوه درمانی نیست بلکه رویکردی فلسفی است که بر شیوه کار و عملکرد مشاور و روان درمان گر تأثیر می گذارد. عدنان الصائغ به عنوان یک شاعر مدرن و چه بسا پست مدرن در برخی اشعار خود به بیان وضعیت زندگی انسان در دوره معاصر پرداخته است؛ غم، آوارگی، جنگ، دوری از وطن و تنهایی بیشترین بسامد را در اشعار وی دارند. بخصوص که خود شاعر طعم غربت را چشیده است. در این جستار، نگارندگان برخی از اشعار عدنان الصائغ را در حوزه ی انواع تنهایی و راه های درمان آن با رویکرد وجودی اروین یالوم بررسی کرده اند؛ ابتدا اشعار را با روش توصیفی- تحلیلی شرح داده و سپس به بیان وجوه اشتراک بین رو ش های درمان اروین یالوم و عدنان الصائغ پرداخته اند. مضمون تنهائی در غالب اشعار عدنان مربوط به تنهایی وجودی است که نسبت به تنهایی درونی و تنهایی بین فردی بسامد بیشتری دارد. به همین ترتیب نیز شیوه های درمان تنهایی وجودی در اشعار وی ازجمله پناه بردن به خیال و رؤیا، روی آوردن به عشق و عزلت نشینی بیشتر در شعر عدنان نمود پیداکرده است. این گونه شعرها هم به خود شاعر درگذر از این تنهایی گریزناپذیر کمک کرده است و هم به مخاطب های او سرنخ ها و نشانه هایی برای مهار این احساس تنهایی ارائه داده است. از این حیث پژوهش حاضر می تواند مؤید نقش هنر در حوزه ی درمان باشد و به پژوهشگران حوزه ی هنردرمانی کمک کند
واکاوی نوشتار زنانه رمان «برید اللیل» هدی برکات در پرتو نظریه نقد وضعی زنان از الین شوالتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه «نقد وضعی زنان» الین شوالتر، از الگوهای مطرح و روشمند نقد فمنیستی در حوزه ادبیات داستانی بشمار می رود، موضوع اساسی این رویکرد، نقد ادبیات از منظر نقش زنان و نقد آثار زنان است و از این جهت نقدی زن محور تعریف می شود. شوالتر نوشتار زنانه را به سه مرحله تقید، اعتراض و هویت فردی تقسیم می کند و برای تبیین ویژگی-های زنانه نویسی در هر مرحله، چهار مدل تحلیل پیشنهاد می دهد: زیست شناسی، زبان شناسی، روانکاوی و فرهنگی. این مقاله در صدد است، با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر تئوری نقدی الین شوالتر و مدل های چهارگانه وی به نقد و تحلیل رمانی از هدی برکات به نام «برید اللیل»(2019م) بپردازد تا مؤلفه های نوشتار زنان و شناخت کارکردهای اجتماعی آنها مورد بررسی قرار می دهد. نتیجه پژوهش نشان می دهد که هدی برکات نتیجه پژوهش نشان می دهد که هدی برکات نویسنده ای پیشتاز در رابطه با کاربرد صفات زنانه و هنجارشکن در این زمینه است. در میان ابعاد چهارگانه نوشتار زنانه، بُعد روانکاوی در اثر، بدلیل شرایط تبعید، جنگ و مصائب اجتماعی بیشتر از بقیه بازنمود یافته است. اما هنوز تعلق اثر به سنت فمنیسم نشان از وضعیت عقب مانده زن لبنانی دارد.واژه های کلیدی: شوالتر، هدی برکات، برید اللیل، نوشتار زنانه، نقد وضعی زنان
واکاوی اختلاف نحویان بصره و کوفه پیرامون وجود واو مقحمة در قرآن کریم و تحلیل انتقادی برگردان آن در 30 ترجمه فارسی قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان مصادیق مورد نزاع نحویان بصری و کوفی که عدد آن ها بیش از صد مورد است، اختلاف در إقحام یا عدم إقحام واو در زبان عربی به خاطر وجود مصادیق متعدّد قرآنی، اهمیتی ویژه دارد. «واو مقحمه» که اختراع برخی از نحویان متقدّم نظیر ثعلب است، به واوی اطلاق می شود که وجود یا عدم وجودش در کلام تأثیر نحوی ایجاد نمی کند و به تعبیر دیگر، «زائده» است. در همین راستا، نحویان کوفه به خصوص فرّاء قائل به وجود چنین واوی در زبان عربی و به تبع آن قرآن کریم هستند و در مقابل نحویان بصره زیادت واو را، چه در قرآن و چه در زبان عربی، نمی پذیرند. پژوهش حاضر، ضمن تبیین اختلاف این دو مکتب تأثیرگذار نحوی درباره واو مقحمه، به سنجش آرای ایشان پرداخته و ضمن جمع آوری مصادیق قابل توجه قرآنی از این «واو»، رأی نحویان کوفه را برگزیده است. سپس به نقد و بررسی عملکرد سی ترجمه فارسی قرآن کریم در ارتباط با چگونگی برگردان این واو در 12 شاهدمثال قرآنی پرداخته است. نتایج تحقیق نشان می دهد 47.7% از مجموع عملکرد مترجمان مطابق نظر بصری، 23.6%، ترجمه ها مطابق نظر کوفی و 27.7% موارد نیز عملکردی نادرست از نظر نحوی را دربرمی گیرد. در این میان بیشترین تطابق با نظر کوفیان از آن ارفع و صادق نوبری با 7 عملکرد کوفی و بیشترین تطابق با نظر بصریان از آن مشکینی با 10 عملکرد بصری است. بیشترین تعداد ترجمه نادرست نیز متعلق به حدادعادل با 6 ترجمه نادرست است.
قراءه مقارنه لتجلیَّات أدب السجون فی الأدبین الروائیین العربی والفارسی: روایتا "یا صاحبی السجن" لأیمن العتوم و"53 شخصاً" لبزرگ علوی أنموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یُعد أدب السجون أحد فروع الأدب الغنائی الذی أوجدته الظروف السیاسیه والاجتماعیه فی شتَّی المجتمعات، کما هو تعبیر عن المشاعر الصَّادقه للذین اعتقلوا بسبب دعوتهم للحریه، فتعرضوا للتعذیب والاضطهاد. أدب السّجن، آهاتٌ وزفراتٌ أطلقها أناس مثقفون سُجنوا أو أسروا لمختلف الأسباب، منها؛ السیاسیه والاجتماعیَّه والدینیه، وقاموا بتسجیل لحظات صعبه وحزینه بقوه التعبیر. ینبغی أن یعالَج أدب السجن بسبب طبیعته الخاصه من مختلف الجوانب. أیمن العتوم المولود عام 1972م وبزرک علوی المولود عام 1907م من هؤلاء الکتَّاب المعاصرین فی الأدبین الفارسی والعربی الذین کانت لکتاباتهم بصمه واضحه، ویعتبران من الأصوات الصادقه فی هذا المضمار. قامت هذه الدِّراسه، فی إطار المنهج الوصفی–التحلیلی وعلی أساس المدرسه الأمریکیه للأدب المقارن، بمقارنه الروایتین من منظور أدب السجون. أهمیَّه البحث تعود إلی أن دراسه الروایتین من منظور أدب السجن تساعدنا فی الاطلاع علی الظروف السیاسیه والاجتماعیه بین البلدین الأردن (أیمن العتوم) وإیران(بزرک علوی). علی الرغم من الاشتراک الکثیر بین منهج هذین الکاتبین حول أدب السجون، هناک فرق یسیر بین الأثرین وهو أنّ بزرک علوی قد أعرب بصراحه عن نضاله بعد الإفراج عنه، ولکن فی روایه العتوم لم نعثر علی هذا. فنتائج هذه الدراسه تبدی غرض الکاتبین من کتابه هاتین الروایتین وهو تصویر المجال الفکری وکیفیه تعامل الحکومات مع المثقفین فی الأردن وإیران. حیث تفوح فی کلتا الروایتین رائحه التعذیب والألم والإهانه، والجدران والسجون وضیق المکان والعتمه الشدیده فی کلِّ الأنحاء ومکونات أخری من الإضراب عن الطعام، وصعوبه الارتباط بالأهل وحالات نفسیه مزریه للسجناء. تناولت روایه "یا صاحبی السجن" و "53 شخصاً"، طریقه تعامل السجَّانین وشرطه السجن مع السجناء السیاسیِّن.
جمالیة التقنیات السردیة في شعر إبراهیم نصرالله "دیوانا الخیول علی مشارف المدینة وباسم الأم والابن أنموذجاً"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تداخلت الأجناس الأدبیه فی العصر الحدیث، وخاصهً على أعتاب انتقاء القصیده المعاصره التقنیات السردیه بحیث وظّف الشعراء فی شعرهم التقنیات السردیه من أجل الجمال الأدبی بالإضافه إلى ربطها بالدلاله. وفی هذا المنحى، تطرق البحث إلى قصیده إبراهیم نصرالله النثریه، وعالج نتاج توظیفه التقنیات السردیه، وتناول سبب عدم خروجه من نطاق الشعر وقصیده النثر رغم توظیفه التقنیات السردیه، هادفاً إلى الوقوف علی تداخل شعره مع التقنیات السردیه بالإضافه إلى استلالها تبییناً لأهدافها جمالاً ودلالهً، منتهجاً المنهج الوصفی_التحلیلی، معتمداً على تداخل الأجناس الأدبیه باعتبار تداخل القصیده مع الفنون السردیه. وتوصل البحث إلى أنّ نص الشاعر الشعری قد یکون نصاً إبداعیاً یتجاوز حدود الأجناس الأدبیه، ولا یعدّ متشکّلا من جنس فنی واحد صاف مغلق على نفسه وإنّه نص مفتوح على فضاءات أجناسیه مختلفه وهو شعر مفتوح على مختلف أنواع النثر ومفتوح على الغنائیه والدرامیه والقصصیه، یتوالد من بنیات نصوص أخرى بحیث یعود سبب دمج الجانب الذاتی والبُعد الموضوعی معاً إلى انتماء شعر إبراهیم نصر الله إلی القضیه الفلسطینیه کما وسّع من انفتاح نصه الشعری واستغله للفضاءات الأجناسیه ولهذا یعدّ نتاج استخدام الشاعر للتقنیات والفنون السردیه ضمن دمج الجانب الغنائی بالجانب الموضوعی، وإخراجه إلی الجوانب الموضوعیه بحیث یتسم النمط الموضوعی الأهم للشاعر بالقضیه الفلسطینیه لأنّ التقنیات السردیه کانت للشاعر آلیه وأدوات جمالیه لربطها بالجانب الجمالی والدلالی لقصیده الشاعر ولیس لتقلیل مستوى قصیده النثر، ولهذا تمکّن الشاعر من تزکیه الدلالات بها. وفی هذا المنحى تجاوب شعر الشاعر بین العناصر البنائیه السردیه، وخضع إلى أکثر من تقنیه وأسلوب للتعبیر عن رؤیته وأفکاره وحالته الشعوریه، وکان أسلوبه عبارهً عن انفتاح أدبی من حیث الجمال والمعنى لکثیر من سدّ الفراغات والثغرات المعنویه، وتکثیفاً لنقل اللوحات السردیه من أجل انفتاح النص الشعری إلى رؤیه العالم.
سیمیائیه اشتباک المصائر والطوطمیه في عتبه غلاف روایه نزیف الحجر لإبراهیم الکوني على ضوء نظریه جیرار جینت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تستقطب عتبات النص أقلام الباحثین فی دراسه النصوص الأدبیه، خاصه الروایه، منذ أن طرح جیرارجینت قضیه العتبات أصبح هذا الموضوع من أکثر القضایا تداولاً فی الساحه النقدیه، حیث صارت دراسه عتبات النص انعکاس الحموله الدلالیه للنص، الغلاف عتبه مهمه لشکف فحوى النص، تهدف هذه المقاله إلى استکناه دلالات الغلاف ومکوناته فی روایه نزیف الحجر لإبراهیم الکونی الروائی المعاصر، لذا ترکز على دراسه سائر مکونات الغلاف من العنوان والألوان وأیقونه الصوره؛ لأنّ لوحه الغلاف فی هذه الروایه تحمل دلالات سیمیولوحیه جدیره بالبحث والتنقیب، وتدل على أنّ الکاتب لایختار عتبه غلاف روایته عشوائیّا، بل هناک أهداف فی اختیاره ووضعه کمدخل إلى الروایه وأنّ الغلاف یدّخر کل أحداث الروایه النصّه الرئیسه، کما أنّ غلاف هذه الروایه احتضن أهداف الروایه المهمه نحو: الطوطمیّه والعلاقه التکونه بین الإنسان والطوطم، والسبب فی اختیار هذه الروایه ودراسه لوحته یکمن فی أن عتبه الغلاف فی هذه الروایه بؤره مکثفه فی اختزان بواطن النص. المنهج المتبع فی المقاله هو المنهج الوصفی التحلیلی على ضوء نظریه جیرارجینت الذی اهتم بعتبه الغلاف، یعکس الغلاف دلالات القتل والعنف والدم والمعاناه والألم. من أهم النتائج التی توصلت إلیها المقاله: جسد الغلاف على الصوره العلاقه الحمیمه بین الحیوان(الودان) وأسوف شحصیه الروایه البطله، کماأن اللون الأحمر الوحید الطاغی على واجهه الغلاف یرمز إلى القتل والدم، وأما العنوان سواء فی مستواه اللغوی أوالاستعاری والمجازی أوالدلالی تظافر فی رسم تیمات النص المهمه.
المنجز الإبداعی العراقی المعاصر مرجعیه قرائیه أم مرجعیه مجتمعیه، بحث تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
31 - 40
حوزههای تخصصی:
إن خصوصیه المنجز األدبی وتمظهراته تفرض سؤاال معرفیا حول أیهما أکثر تأثیرا فی صیاغه نسق إبداعی محدد، هل هو الحقل البیئی المجتمعی أم قراءات الإدیب، بغض النظر عن اتساقها أو عدم اتساقها مع البیئه المجتمعیه؟ وأیهما األقدر على رسم المحددات المباشره وغیر المباشره فی حقل اإلنتاج األدبی؟ وأیهما تمثل معرفه متعالیه ومعرفه محایثه للنص اإلبداعی؟وعلى هدی الرؤیه السابقه، سیتبنى البحث تحدید األطر المنهجیه وآلیات التطبیق فی قراءه طبیعه تکون المنجز اإلبداعی، وعلى وفق المفردات اآلتیه: اعتماد المقاربه البحثیه المرتکزه على المرجعیات الفکریه والثقافیه، وتحدید أثرها فی تبیئه المفاهیم المنهجیه، واألسئله الوارده فی البحث تحدد نمطا إجرائیا یکون مقدمه لسلسله من العملیات الالحقه التی تستلزم إجراء استبانه للمبدعین، بوصفهم عینه الدراسه، لتوضیح وتحلیل طبیعه الظاهره التی یتبنى البحث قراءتها؛ ومن المجموع اإلجرائی المتقدم تتحدد استنتاجات البحث، بوصفه نوعا متخصصا من اإلجراء.
بررسی و تحلیل شعر جاسم الصحیح بر اساس نظریه ریفاتر (مطالعه موردی : قصیده "وطن لاسمی مشرد")(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علم نشانه شناسی نخستین بار توسط فردیناند سوسور به کار برده شد. وی نشانه را مفهومی می داند که دو رو دارد و آن دو رو همان دال و مدلول اند. این نظریه سپس توسط زبان شناسان معروفی چون پیرس مفهوم دیگری به خود گرفت و سرانجام کاربرد نشانه شناسی در شعر توسط یاکوبسن به عنوان روشی نوین برای تحلیل متون استفاده شد. ریفاتر به پیروی از یاکوبسن نشانه شناسی در شعر را گسترش داد و تا حدی پیش رفت که توانست نظریه وی را نقد کند. نظریه نشانه شناسی ریفاتر، از جمله نظریه هایی است که در تحلیل شعر کارآیی دارد. طبق این نظریه، شعر مجموعه ای از نشانه هاست که در کنار یکدیگر معنا می یابند. این نظریه نخستین بار در قرن بیستم توسط ریفاتر در کتاب نشانه شناسی شعر، مطرح شد. به اعتقاد وی، چینش کلمات در شعر بر خلاف کلام عادی، دستور و قواعد خاصی ندارد و مفاهیمی عمیق تری پشت این کلمات نهفته است. نظریه ریفاتر ابتدا با تکیه بر توانش زبانی، علاقه میان کلمات را بررسی می کند و با کمک توانش ادبی به مقصد نهایی شعر می رسد. نگارندگان در این مقاله ابتدا مفاهیم بنیادین نظریه ریفاتر را تبیین کرده و سپس شعر "وطن لاسمی مشرد" را با کاربست مولفه های این نظریه تحلیل کرده اند. از یافته های تحقیق استنباط می شود که مواردی چون انباشت، منظومه توصیفی، هیپوگرام و ماتریس ساختاری که با خوانش ناپویا به دست می آید و خاستگاه شعر را تعیین می کند، قابل تطبیق بر این سروده می باشد.این تحقیق با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است.
علاقه النوع والجنس والهویه السوسیولغویه فی منطقه جباله بالمغرب من السرد والنطق إلى تمثیل اللغه وإحیاء الثقافه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تستکشف هذه الدراسه أنواع التقنیات السردیه والخطابیه واللغویّه التی یعتمدها المتکلّم المغربیّ بمنطقه جباله للتعریف بنفسه، وبهمومه الآنیه وما ورثه عبر الزمن عن أجداده من تراث شفویّ محکیّ وغیر محکی. وتدلّ التقنیات والتراکیب اللغویّه واللفظیه والنصّیه والتراثیّه المستعمله على أنّ کلّ هذه الأشکال تعبّر عن واقع معیّن وتروی قصّه أو حدثاً تاریخیّاً مخفییْن، وهکذا تعتبر من النصوص والخطابات الهویاتیه المهمّه فی التراث المروی أدبیاً کان أم لسانیاً أم خطابیاً بهذا المحیط. وهی بهذا تساهم فی إظهار العلاقه بین الجنسین وتمییز قیمتها فی مجال الممارسات والواجبات الیومیه التی تمیّز الواقع العربیّ فی زمن الصراعات الأیدیولوجیه والتداخلات الثقافیه والعولمه والحداثه. ستحاول هذه الورقه دراسه الجدال الذی یدور حول هذا النوع من الأشکال السّردیّه والأدبیّه والخطابیّه وصعوبه تصنیفها کنصّ أو کخطاب. وسیهتمّ البحث المعمّق فی التراث المحلی، والذی یمزج بین طرق ومناهج اللسانیات المیدانیّه التطبیقیه واللسانیات النصیّه والسّردانیه، بتوضیح أنّ هذه الأنواع والتراکیب اللغویّه والنصیّه والخطابیّه "أعیُّوع" مثلاً، هی خطابات، وهی فی نفس الوقت روایات واقعیّه تلخّص التأثیرات الاجتماعیّه والاقتصادیّه على حیاه الفرد والجماعه فی منطقه جباله شمال المغرب، خصوصا العنصر النسوی منه. وستساعد معرفه الأدوات والأسالیب المستعمله على الوصول إلى الغایه المرجوه، وهی کیفیّه إیصال الرساله من وإلى الإنسان الجبلی وبعده إلى المجتمع الإنسانی من خلال تبنی مناهج وتقنیات خطابیّه وسردیّه واقعیّه تساهم فی تشکیل مجتمع متکامل انطلاقاً من الحدیث عن شخصیات شارکت فی بناء تاریخ هذه المنطقه من المغرب ومن البحر المتوسط والعالم العربی. وبهذا تساهم هذه الورقه فی إحیاء لغه شفویَّه وتراث إنسانی مهدّد بالاندثار. وتماشیاً مع التطور السریع الذی یعرفه المجتمع المغربی بکلّ أشکاله، والذی ینعکس على السلوکیات والممارسات الفردیّه والجماعیّه فی المجتمع، ستحاول هذه الدراسه، أولاً، إبراز الدور المهم الذی لعبته المرأه الجبلیه عبر التاریخ فی الحفاظ على الهویّه اللغویّه والثقافیّه لمجتمعها ونقلها إلى أبنائها عبر الأجیال. ثانیاً، ستوضح هذه المقاله کیفیه ونوعیه حضور المرأه الجبلیه فی وسطها عن طریق إظهار نوع الأعباء التی تستحملها لکی تضمن البقاء لبیئتها الطبیعیه والاجتماعیه خصوصا وأنّ النساء الجبلیات یلعبن دوراً رائداً فی الحفاظ على التقالید والثقافه عبر مشارکتهنّ فی صیانه الموروث الثقافیّ الشفویّ. ثالثاً، ستؤکد هذه الدراسه من خلال تبسیط وتحلیل البنیات اللّغویه والخصائص الممیّزه لها کالإماله وتصغیر الأسماء والصفات والمزاوجه الحرکیّه، ووجود مقاطع منطوقه مدمجه مثل (دج)، أنّ المیزات اللغویّه تسهل على الدارس والمتلقی کیفیه التمییز بین اللغه الجبلیّه وباقی اللغات المحلیّه والجهویّه التی تطبع الوسط اللغوی المغربی.
أسلوبية قصيدة "عذاب الحلاج" لعبدالوهاب البياتي وفقا للنظرية البنيوية النقدية(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
87 - 104
حوزههای تخصصی:
الأسلوب منهج یرکّز على العناصر الأساسیه والداخلیه للعمل الفنی، للکشف عن معاییر الاختراع والابتکار فیه. إنّ مناقشه أسلوب العمل الأدبی وسیله لفهم الآراء والنظره العالمیه والثراء الفنی للعمل الأدبی؛ إذ إنّها توضح کیفیه تفاعل المؤلف مع الإمکانات والکفاءه اللغویه التی تظهر فی المستویات المختلفه للغه. یمکن القول بأنّ الأسلوبیه هی إحدى الأسالیب الجدیده التی دخلت مجال الأدب لتحلیل النص، بحیث یمکن من خلالها الوصول إلى أحسن الفهم للنصوص الأدبیه. تحتوی قصیده عذاب الحلاج لعبد الوهاب البیاتی على سته أجزاء داخلیه تشکل بنیه ذات معنى فی اتصال عضوی، لیتمکن الشاعر من استحضار شخصیه صوفیه کحلاج حتی یشرح تجربته الواعیه لمجتمعه المعاصر. ولذلک تصبح قصیده عذاب الحلاج بنیه ذات معنى تعکس ظروف المجتمع. وفی السیاق ذاته، وبالنظر إلى السمات الأسلوبیه المحدده للقصیده، یهدف هذا المقال إلى التحقیق فی شتی مستویات القصیده، منها الفکریه، والصوتیه، والنحویه، والبلاغیه، من خلال الاعتماد على المنهج الوصفی التحلیلی القائم على التفسیر والتحلیل. تشیر نتائج هذا البحث إلى أنّ قصیده عذاب الحلاج تتکون من سته أقسام داخلیه محزنه، تشکل بنیه ذات معنى فی ارتباط عضوی، بحیث یتمکن الشاعر من استدعاء شخصیه صوفیه بهدف شرح تجربته الواعیه وتقدیم الاستجابه المناسبه لتصرفات مجتمعه المعاصر. وبهذا، تصبح القصیده بنیه ذات معنى داله على أحوال المجتمع. لقد أبدع البیاتی فی هذه القصیده الواقعیه الصوفیه، وترک أسلوباً خاصاً قد تجلّی فی عدّه مستویات: لغویه، وأدبیه، وفکریه. فإن انسجام المستوى اللغوی والأدبی لهذه القصیده مع نظیرتها الفکریه هو من أهم السمات الأسلوبیه لهذه القصیده.
التحلیل السوسیولوجي للأحاسیس المؤثره على الهویه البارزه بناء علی نظریه سترایکر (البطل في روایه وطن الرجال زجاج: أنموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله علمیه محکمه تعد الهویه التی تبین علاقه الفرد الدیالکتیکیه مع العالم الخارجی، من نماذج جوده السلوک بین آحاد المجتمع. شیلدون سترایکر وهو من السوسیولوجیین یری الهویه ذات علاقه مع الأحاسیس و یعتقد بأن فی الهویات الموجوده فی الشخص تبرز هویه یجرب الشخص أحاسیس إیجابیه أو سلبیه صعبه مع الأدوار، والأفراد وکذلک الوضع الاجتماعی المتناسب معها. نظرا بأن الأدب السردی الذی هو المجال الواسع لصدی الهویه الاجتماعیه، فروایه «وطن من زجاج» لمؤلفها یاسمینه صالح الکاتبه الجزائریه والتی تتمحور حول أسئله الهویه فی إطار الأدوار الإجتماعیه المتعدده، تجسد مجموعه متداخله من تأثیرات المجتمع الجزائری وتأثراته فی اختیار الهویه لبطل الروایه. هذا المقال یقصد معالجه البنیه الاجتماعیه للمجتمع الجزائری والأحاسیس المنتجه منها والتی لها دور فی إبراز الهویه، مستخدما طریقه تحلیل المحتوی والقراءه النصیه بناء علی نظریه سترایکر. تُظهر نتائج البحث بأن بطل الروایه حصل علی مفاهیم عاطفیه مشترکه من جراء العلاقه المؤثره مع الطبقه المثقفه فی المجتمع کمعلمه فی المدرسه و تجربته الجامعیه والزملاء الصحفیین الذین یزیدون فی وعیه الاجتماعی. وهذا الأمر أدی إلی التزامه بالمجموعات المشترکه لیقاد إلی الأدوار الاجتماعیه منها الصحافه والتی تتناسب مع هویته البارزه بوصفه «شرطیا اجتماعیا». و کذلک ما یلفت النظر فی ترکیز الهویه جودهً، هی الأوضاع المتعدده التی کانت قد أثرت علی إعاده إنتاج أحاسیس بطل الروایه.
دراسه وتحلیل عناصر الاغتراب والوحده و مقارنتها فی قصائد عبدالوهاب البیاتی و سیمین بهبهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۷
37 - 58
حوزههای تخصصی:
النوستالجیا أو الشعور بالوحده أو الحزن الناتج من الغربه من الناحیه النفسیه هو الحسره وشوق الانسان لماضیه. یظهر هذا الشعور کمظهر من مظاهر السلوک البشری اللاواعی. تتجلى النوستالجیا أو الشعور بالوحده والحزن فی إطار الشوق للوطن والحبیب والأسره وفتره الطفوله والمراهقه السعیده والظروف السیاسیه والاجتماعیه والاقتصادیه والدینیه المواتیه فی الماضی. تظهر نتیجه هذا البحث أن عبد الوهاب البیاتی وسیمن بهبهانی، بصفتهما من أتباع المدرسه الرومانسیه للأدبین المعاصرین (العربی والفارسی)، استخدموا النوستالجیا کأحد الأسس الأساسیه والضروریه فی شعرهما واستناداً إلى المصادر والمؤشرات النفسیه یتم تقدیمها ضمن شعراء النوستالجیا، رغم أن کلمات ومشاعر البیاتی أکثر جاذبیه وعاطفیه مقارنهً بسیمین بهبهانی. یدرس هذا البحث فی قصائد عبدالوهاب البیاتی وسیمن بهبهانی بمنهج تحلیلی وصفی واستنادا إلى مصادر مکتبیه، والهدف منه اکتشاف مکونات النوستالجیا ومعرفه الخطوط الفکریه والشعریه لهذین الشاعرین.النوستالجیا کأحد الأسس الأساسیه والضروریه فی شعرهما واستناداً إلى المصادر والمؤشرات النفسیه یتم تقدیمها ضمن شعراء النوستالجیا، رغم أن کلمات ومشاعر البیاتی أکثر جاذبیه وعاطفیه مقارنهً بسیمین بهبهانی. یدرس هذا البحث فی قصائد عبدالوهاب البیاتی وسیمن بهبهانی بمنهج تحلیلی وصفی واستنادا إلى مصادر مکتبیه، والهدف منه اکتشاف مکونات النوستالجیا ومعرفه الخطوط الفکریه والشعریه لهذین الشاعرین.
دراسه سیمیائیه لقصیده بشری البستاني "موسیقی عراقیه" في ضوء نظریه مایکل ریفاتیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تُعدّ السیمیائیّه من المناهج النقدیه ذات التأثیر والفاعلیه فی فهم النص والتخطّی الواعی لنظام العلامات النصیه. وهی بوصفها من المناهج النقدیه الجدیده التی تتابع حرکه الدوالّ فی النص وتسهم فی تبیین الحقیقه وإماطه القناع المسیطر علی الألفاظ والأنساق، تُعدّ وسیله للنفاذ إلی مکامن النص والظفر بمضامینه. ویعدّ منهج ریفاتیر من أهمّ المناهج السیمیائیّه الجدیده وهو منهج یختصّ بالشعر دون غیره من النصوص. تقوم هذه النظریّه علی مجموعه من المحاور لدراسه النص الشعری ومعالجه رموزه تحت بعض المسمیّات کالماتریس البنیوی والمنظومات الوصفیّه وسلسله الدوال الشعریه. یعتمد هذا البحث علی المنهج السیمیائیّ فی ضوء الآلیات السیمیائیّه فی محاولته دراسه شعر بشری البستانی، قصیده «موسیقی عراقیّه». ومن النتائج التی توصّل إلیها البحث، أنّ الماتریس البنیوی فی القصیده یدور بین دلالات الموت والألم والانتصار والانفتاح، کما أنّ المنظومه الوصفیّه لا تتعدّى أربع منظومات وهی حاله الضعف والخیانه والاحتلال وحتمیه الفعل الفینیقی فی العراق الحضاری. تنطلق الحرکه النصیه من تصویر حاله الموت والضیاع والعقم وحاله الصراع وتنتهی حرکه الدوال فی القصیده بتجسید الانتصار ودحر العدوان وزوال القحل واستعاده الحیاه فی العراق والأرض.
المفارقه في ديوان "ولاده أخرى"لفروغ فرخزاد و"الرقص مع البوم" لغاده السّمّان: دراسه مقارنه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
159 - 186
حوزههای تخصصی:
المفارقه، فن بلاغی یتّسم بالمحایله اللغویّه، وهی عباره عن التواصل الخفی بین منشئ النص والمتلقّی؛ فالمکوّنات المستخدمه فیها تشبه ألغازا لغویّه تحتاج إلى الحل والتفکیک، وهذه الوظیفه ترجع إلى القارئ المتمکّن النشیط الذی یستقصی معنى النص، فلا یتوقّف إلا بعد الوصول إلى معنى النّص المکتوب وتحویله إلى النّص المستنبط الذی یؤدّی إلى التمتع واللذه فی نفسه؛ والمفارقه هی أبرز الفنون البلاغیه فی شعر الشواعر المعاصرات المناضلات فی سبیل حل المشاکل النفسیه والمصائب الاجتماعیه؛ وفروغ فرخزاد وغاده السّمّان، تعدّان من الشواعر اللاتی یکدّسن القسم الکبیر من نصوصهن الشعریه للتعبیر عن قضایا المرأه والمشاکل التی تواجهها فی المجتمع. یهدف هذا البحث إلى دراسه المفارقه فی دیوان «ولاده أخرى» لفروغ فرخزاد و «الرقص مع البوم» لغاده السّمّان، مستخدما المنهج المقارن ومستعینا بالوصف والتحلیل ومن النتائج التی وصل إلیها، هی: إنّ المفارقه تعدّ من المکوّنات الرئیسه فی شعر فروغ فرخزاد وغاده السّمّان، وهما توظّفان هذه الظاهره، للتعبیر عن مکنوناتهما النفسیه والاجتماعیه مثل: فقدان الحریه للنساء فی المجتمع. فقد استخدمت غاده السّمّان، المفارقه للتعبیر عن غطرسه الرجل أمام المرأه، ومخادعته إیّاها وتشاؤمها من الحب المادی الذی ینتهی إلى الفشل والکآبه، وهی تتمنّى عالما مثالیا بعیدا عن عالم سوداوی تعیش فیه وتبحث عن حب صادق طیب؛ أمّا فروغ فرخزاد فقد وظّفت هذه الظاهره للإشاره إلى الاحتجاج ضد القوانین الصارمه التی لا تتغیر، والخیبه، والموت والانضمام إلى الحیاه الأبدیه لأجل لقاء الله والحب الروحی وعدم تعلّقها بالشؤون المادیه والوصول إلى المرتبه الإنسانیه العلیا، وحلول الروح الإلهیه فی وجودها؛ ومن قبیل هذه الموضوعات التی لا یمکن التعبیر عنها إلا بواسطه لغه المفارقه التی تمتاز بالغموض والالتباس المرتبطین بالنزعه الصوفیه لدى الشاعره.
البعد النفسی لمنظور عین السارد فی القصه القصیره السوریّه بین 1995 و2005م(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عملت الدراسات السردیّه المرتبطه بالتبئیر على دراسه الراوی أو السارد، بوصفه عنصراً بنیویّاً مهمّاً فی بنیه السرد القصصی، دراسه وافیه مبیّنه موقعه مما یروی، ومعرفته الکلیّه أو الجزئیّه بالأحداث، وموقعه منها، ووعیه لها، وتحرّکت هذه الدراسات وفقاً لمحورین اثنین هما: المحور الفکری المعرفی، والمحور الفنّی الجمالی، وتحدّثت عن نوعین من التبئیر: (تبئیر داخلی، وتبئیر خارجی)، فکان بذلک مجالاً واسعاً للدراسات التقنیه التی لا تعنى بالجانب البشری للذات السارده وما یتعلق بها من الجوانب النفسیه والاجتماعیه والفکریه. فظل السارد تقنیه سردیه لا تعدو کونها وسیله لنقل وقائع السرد, ومنظور تصویر الأحداث. ویأتی هذا البحث لیقدّم قراءه فی بعد جدید من أبعاد السارد فی المستوى الداخلی، لا یلغی البعدین: الفکری، والفنی، ولا یستعاض بهما عنه، بل إنّه یکمّل مساعیهما ویعمّقها، وهذا البعد الجدید هو البعد النفسی الذی یُعنى بالأحوال العاطفیه والوجدانیه للذات السارده، ویتتبّع انفعالاتها من حیث هی عوامل مؤثره فی السیروره السردیّه وما یرتهن بها من تسویغ للأحداث وتعلیل للسلوک داخل المتن النصی، فلا یخفى أن العلاقه ما بین نفسیه السارد ولغته علاقه متجذّره فی مجال الإبداع الأدبی. وقد عمد البحث إلى تطبیق هذا المنظور على نصوص من القصه القصیره السوریه بین عامی 1995 – 2005م، نظراً لما بلغته من تطور فنّی ومعرفی. مما یعطی أنموذجاً تطبیقیاً یوضح أهمیه الأفکار الوارده فی هذا البحث ویسوّغ الجانب النظری الذی انطلق منه. وینتهی البحث إلى جمله من النتائج التی تغنی الدراسات السردیه.
طغیان العلم والتقنیه فی روایه «حرب الکلب الثانیه» وفق میتاسردیات جان فرانسوا لیوتار ما بعد الحداثیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تناول لیوتار عقلانیه المجتمع الحدیث وعلمه وتقنیته وطردها کلها، لأنها أداه قمع فی خدمه الرأسمالیین الذین یتاجرون بها فی النظام الرأسمالی الذی خلق العلمَ والتقنیه لکسب رأس المال، فأثّرا على کافّه جوانب الحیاه البشریّه وأدّیا إلی هلاکه. إنه طرد المیتاسردیات الاستیعابیه واقترح السردیات الصغری والمؤقته. تعالج هذه المقاله کیفیّه تجلّی النظام الرأسمالی عامّه والعلم والتقنیه خاصّه فی روایه «حرب الکلب الثانیه» لإبراهیم نصر الله بطریقه المنهج الوصفیّ التحلیلیّ بالاعتماد علی نظریه لیوتار ما بعد الحداثیه «طرد المیتاسردیات». ومما وصلت إلیه المقاله أن العلم والتقنیه فی روایه «حرب الکلب الثانیه» أداه سلطه یدمّران البشر، لأن السیاسیین استخدموهما استخداما أداتیا سیئا فی تحقیق مصالحهم الخاصّه، حیث اخترع راشد التقنیه واستخدمها فی المستشفی لکسب الأموال، فأتاح المجال لتشابه الشخصیات الروائیّه، فأدّى ذلک إلی الفوضی وتدمیر البشر. ومن آراء لیوتار ونصر الله المتشابهه بینهما أنهما أشارا إلی أن العلم والتقنیه أداه سلطه فی خدمه السیاسیین وإلی الأزمات الّتی تسبّبها عقلانیه المجتمع الحدیث وعلمُه وتقنیته إلی حد شکّ کلاهما فی هذا المجتمع وعلمه وتقنیته نتیجه الاستخدام الأداتی لکسب الربح، مع فارق أن لیوتار رفض تماما مجتمعَ الحداثه ومظاهره التی لا نستطیع رفضهاکلها، حیث عمل ذلک المجتمع بشکل ناجح إلی حد کبیر –رغم مظاهره السلبیه- على توفیر الحیاه الأحسن والحریّه والمساواه وإزاله الظلم والتمییز العنصری. وأمّا نصر الله فلا یرفضه تماما، بل یبدو أنه اقترح تحسینه وإصلاحه من خلال العقل التواصلی من خلال حوارات الشخصیات الروائیّه والتعبیر عن الحجج من قِبَلها، وإن کانت کثره الحوار فی الروایه لا تشیر إلی الدیمقراطیه وحریه التعبیر، بل تشیر إلی خداع البشر والفاشیّه والسیطره السریّه، حیث سلبت الشخصیاتُ الدکتاتوریّهُ حریهَ التعبیر من الشخصیات الأخری، وأهانتها ولم تسمح لها بإیرادَ الکلام والسؤال.
مقایسه طرح واره های تصویری برابر نهاده های عربی و فارسی زیست شناسی بر مبنای رویکرد زبان شناختی جانسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
89 - 74
حوزههای تخصصی:
یکی از حوزه های علمی جدید که با ذهن انسان ارتباط مستقیم دارد، حوزه شناختی است. طرح واره های تصویری از مهم ترین زیرساخت های این حوزه هستند که برای اولین بار توسط مارک جانسون مطرح گردید. واژگان زبان را به دلیل ماهیت روان شناختی و ارتباط مستقیم آن با ذهن می توان از راه مطالعات شناختی بررسی کرد. پژوهشگران می توانند از طریق ابزارهایی چون علوم شناختی و علوم مرتبط با آن ازجمله زبان شناسی شناختی به دلیل ماهیت ارتباطی آن در زمینه های مختلف پژوهش هایی را انجام دهند. بنابراین هدف پژوهشگران در این مقاله استفاده از این ابزار در رمزگشایی معنایی واژگان فارسی و عربی می باشد.در پژوهش حاضر، به مطالعه موردی واژگان معادل یابی شده به زبان فارسی و عربی در درس زیست شناسی دوره اول و دوم پرداخته شده است و درصدد است که میزان کاربست طرح واره های تصویری در واژگان معادل یابی شده به این دو زبان را بر اساس رویکرد زبان شناختی جانسون بررسی کند. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. در این پژوهش به دنبال بررسی این مسئله هستیم که تا چه میزان واژگان معادل یابی شده به زبان فارسی و عربی در درس زیست شناسی از پایه هفتم تا دوازدهم برای رسیدن به معنی با کاربرد تجربیات جسمیت یافته در قالب زبان نمود پیداکرده اند؟هدف این پژوهش، برجسته سازی طرح واره های تصویری به عنوان ابزارهایی معناشناختی، جهت نشان دادن فضاهای انتزاعی ذهن می باشد. پس از تجزیه وتحلیل داده ها، مشخص شد که طرح واره حجمی بیشترین میزان را در معادل یابی واژگان به زبان عربی داراست. در طرح واره حرکتی واژه عربی یافت نمی شود ولی طرح واره قدرتی سهم یکسانی را در انتقال معنایی واژگان معادل یابی شده به زبان فارسی و عربی دارد.