مقالات
حوزه های تخصصی:
سیبویه برای استحکام بخشی تحلیل ها و وضع اصول نحوی از شواهد قرآنی بسیاری یاری گرفته است، ازاین رو پیداست که کتاب او اثری گران سنگ و مرجعی مهم در حوزه گرامر یا قواعد نحوی و شواهد قرآنی برشمرده می شود. منابع تفسیری اصیل و موثق، به درک و تفسیر آیات قرآن کمک می کند که در صورت بی توجهی به این نکته مفسر در ورطه تفسیر به رأی یا برداشت های ناروا خواهد افتاد. در میان منابع مختلف تفسیر، منابع نحوی اهمیت بسزایی در فهم درست آیات الهی دارد، این امر می تواند از ضرورت های این پژوهش باشد. این جستار با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی، به مطالعه تحلیل شواهد قرآنی در باب (حذف) در الکتاب و بیان تأثیر یافته های نحوی سیبویه بر روی مفسرانی چون زجاج، زمخشری، طبرسی و فخرالدین رازی می پردازد. اشاره به میزان پذیرش یافته های نحوی سیبویه از شواهد قرآنی از جانب مفسران ازجمله اهداف این پژوهش است. بررسی های انجام شده، نشان می دهد، تحلیل های این دانشمند نحوی در بیشتر موارد از جانب مفسران مورد تأیید واقع شده است و تأثیرپذیری مفسران از این عالم نحوی بیشتر به صورت غیرمستقیم است که در اکثر موارد به واسطه زجاج، زمخشری، یا با نقل قول از خلیل و یا انتساب تحلیل به مکتب اهل بصره، دیدگاه سیبویه موردپذیرش قرارگرفته است و در برخی موارد تحلیل های او با نقد تند به خصوص از جانب فخر رازی و یا با نقد ملایم مواجه شده است. نکته دیگری که در تحلیل های سیبویه قابل ذکر است، توجه او به قواعد نحوی و عناصر زبانی کلام اعم از لفظی و معنایی، در بررسی شواهد قرآنی است. از دیگر نتایج این مقاله اشاره به رویکرد عقل گرایی در برخی از تحلیل های سیبویه و چهار مفسر است که در بیشتر موارد به صورت پرسش و پاسخ می باشد.
واکاوی زیباشناسی لفظی در زبان زنانه سوزان علیوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجّه به جایگاه و ویژگی های ادبیّات زنان در نقد ادبی معاصر، همزاد گسترش و رونق زنانه نویسی و موضوعات مرتبط با این حوزه، به ویژه هویّت زنان، سبک گویشی و زبان آنان می باشد که هرکدام در قالب مؤلّفه های جزئی تر قابل تأمّل و مداّقه است. به طوری که در این فضا می توان به شناخت عناصر احساسی زنان و رویکردهای زیباشناسی گفتار آنان پی برد. از جمله شعرای معاصر زن که کلامش را با رنگ عاطفه و شور احساس آمیخته و به ویژگی های روح زنانگی پرداخته و آنها را با قلم وزین خود آراسته، خانم سوزان علیوان، شاعر لبنانی است. او در بیان اندیشه ها و تفکّرات خود بر آن است تا دیدگاه جامعه عصرش را نسبت به زنان متحوّل ساخته و زن را الگوی عاطفه ای صادق و کانون محبّت و سرزندگی معرفی نماید و جوّ جامعه اش را متوجّه قابلیت ها و توانایی های نهفته زنان گرداند. در این مقاله سعی شده است به روش توصیفی تحلیلی، به معرفی این شاعر و ابعاد زیباشناسی زبان وی در چهار سطح آوایی، واژگانی، نحوی و ارتباطی در اشعارش پرداخته شود و مهم تر اینکه زوایای شخصیّتی، هنر نویسندگی و روح زیبا و لطیف او در تبیین مقاصدش تشریح گردد. بی شک واکاوی جلوه های زیبای ادبیات این شاعر و سبک گویشی او در تبیین موضوعات و معرفی فرهنگ و اعتقادات، نشان روشنی از قدرت بیانی و ترسیم هنرآفرینی و اعجاز در سخن اوست که در قالب شعری لطیف و گفتاری دلنشین به جامعه ادبی، به ویژه زنان تقدیم می کند تا بدین وسیله جایگاه و منزلت زن را در اجتماع تشخّص بخشد و با رویکردی منطقی اندیشه جامعه را با حوزه فکری و عدالت خواهانه زن و باورهای فرهنگی را در قالب اشعاری لطیف بر پایه نظرات فمینیستی تحکیم بخشد.
تحلیل انتقادی گفتمان مهاجرت در رمان «ساعة بغداد» از شهد الراوی بر پایه نظریه نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی، نظریه ای نظام مند از نورمن فرکلاف است که برای تحلیل آثاری که در پیوند نزدیک با شرایط اجتماعی و سیاسی جامعه تولید می شوند کارایی قابل ملاحظه ای دارد و برای بررسی نحوه بازگویی آنچه در جامعه می گذرد مناسب است. این نظریه در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین به بررسی اثر می پردازد. در سطح اول یعنی توصیف به بررسی صوری و فرمی اثر از جهت واژگان و تعابیر به کار رفته و در سطح تفسیر به کردار گفتمانی در اثر و میزان تأثیر گفتمان یا گفتمان های رایج و هژمونی غالب در آن و در سطح تبیین به بازتاب کردار اجتماعی و چگونگی بازتاب مسائل اجتماعی در اثر می پردازد. «شهد الروای»، نویسنده جوان و تازه کار عراقی، دو اثر مهم خود را در دهه دوم قرن بیست و یکم به نگارش درآورده است و اثر نخست او به نام «ساعه بغداد» (ساعت بغداد) تحسین ناقدان و مخاطبان زیادی را برانگیخته است. این مقاله به شیوه روش توصیفی – تحلیلی به بررسی و تحلیل گفتمان انتقادی این رمان برای کشف عاملیت شرایط اجتماعی و گفتمان های مولَّد جامعه می پردازد. در واقع هدف این مقاله کشف رابطه میان جنگ و اشغال با تولید و تقویت گفتمان مهاجرت است که برای شهروندان عراقی به ویژه افراد تحصیل کرده امری اجتناب ناپذیر است. طبیعی است که کشف گفتمان ها و عوامل تشکیل دهنده آن در یک اثر، از جهت جامعه شناسی و ادبی از ضرورت و اهمیت فراوانی برخوردار است. نتیجه تحقیق نشان می دهد که نویسنده بسیاری از عناصر زبانی و ساختاری اثر را در ذیل تأثیرپذیری از شرایط اجتماعی ناگوار جنگ، محاصره و اشغال به کار برده است و در صدد توجیه و عادی جلوه دادن گفتمان مهاجرت است که گفتمانی برگزیده و زاییده شرایط اجتماعی کارگزاران سیاسی است.
خوانش تطبیقی بازتاب هویت در رمان نوجوان عربی و فارسی براساس نظریه اریک اریکسون (مطالعه موردی: فاتن و هستی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به بررسی هویت در دو رمان نوجوان عربی و فارسی براساس نظریه رشد روانی اجتماعی اریک هامبورگر اریکسون پرداخته شده است. در این نظریه، نوجوانی در مرحله پنجم قرار دارد و چالش اصلی این دوران بحران هویت؛ البته نه به معنای مخاطره آمیز آن است. دو رمان بررسی شده عبارت اند از: « فاتن»، اثر فاطمه شرف الدین نویسنده لبنانی و « هستی»، اثر فرهاد حسن زاده نویسنده ایرانی. فاتن در فضای جنگ داخلی لبنان (1985) و هستی در اوایل جنگ ایران و عراق (1980) روایت می شود و شخصیت های اصلی در هر دو، دختران نوجوان هستند. در رمان های نوجوان شرف الدین به تحلیل و نقد اوضاع اجتماعی لبنان، پرداخته می شود و در رمان های نوجوان حسن زاده رویکرد توانمندسازی و آگاهی بخشی به دختران به صورت برجسته ای نمود دارد. پژوهش ها از یک سو بر اهمیت مرحله نوجوانی و ضرورت شکل گیری هویتِ موفق در این مرحله تأکید دارد و از سوی دیگر، غفلت پژوهشگران ادبی از این دوران را نشان می دهد؛ به همین دلیل در پژوهش حاضر، با بهره گیری از نظریه اریکسون و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد ادبیات تطبیقی، این دو اثر بررسی شد. نتایج پژوهش نشان می دهد، در رمان های فاتن و هستی ، ویژگی های نوجوان براساس نظریه رشد روانی اجتماعی اریکسون در سه دسته بندی قرار می گیرد: 1. بحران هویت؛ 2. هویت یابی که خود شامل زیرمجموعه های همانندسازی، دریافت حمایت از جامعه، اعتراض نوجوان به نظام ارزشی بزرگ سالان و عشق در نوجوانی است؛ 3. تعهد. از بررسی جایگاه هویت و چالش های هویتی نوجوانان در رمان های فاتن و هستی، نتیجه گیری می شود که ترغیب جدی مخاطب نوجوان به کسب هویت سالم و موفق از طریق تحصیل، مطالعه و معاشرت با افراد شایسته، هدف اصلی دو رمان است.
بررسی جلوه های آوایی دیوان "احزان صحراوية" تیسیر سبّول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موسیقی از عناصر ساختارساز و جدایی ناپذیر شعر است که به شکل های مختلفی جلوه می نماید. این موسیقی گاه حاصل کاربرد اوزان عروضی و قوافی است و گاه حاصل هماهنگی و ترکیب کلمات و طنین خاص هر حرف در مجاورت با حروف دیگر است. تیسیر سبول (1939 – 1973) شاعر معاصر اردنی در اشعار خود، از تکنیک های مختلفی جهت خلق موسیقی بهره برده است. مقاله حاضر با شیوه توصیفی – تحلیلی در صدد بررسی سبک شخصی شاعر در انتخاب وزن و موسیقی از رهگذر تحلیل بسامد این شگرد هنری در اشعار اوست. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که در بخش موسیقی بیرونی، شاعر از بحر رمل (فَاعِلاتُن ْ ) که دارای هجاهای بلند و تسکین ها (سکته ها)ی عروضی درون مصراعی است بیشترین استفاده را برده که خاصیت و کاربرد عمومی این بحر در قواعد عروضی فارسی و عربی برای مضمون غم و اندوه است. هدف از این پژوهش کشف و پیدایی سبک شعری تیسیر در لایه آوایی به منظور شناسایی متغیرهای برجسته ساز، شکل و نقش آن ها در زمینه کیفیت معنابخشی به افکار شاعر است. نتایج این بررسی نشان می دهد که تیسیر اوزان را متناسب با موضوع و درون مایه شعر انتخاب کرده است و با تکنیک های هنجارگریزی چون تضمین، تدویر، و درآمیختگی شعر نو و کلاسیک توجه مخاطب را به اشعار خویش جلب کرده است. تکرار قافیه، یکی از پربسامدترین شکل تکرار در موسیقی درونی اشعار تیسیر است. غرض اصلی از این نوع تکرار علاوه بر تأکید و تکیه بر کلمه، تحکیم معنا و قوت بخشیدن ب ه آن است. تیسیر به موسیقی دیداری نیز توجه خاصی نشان داده که این موسیقی از طریق نوشتن پلکانی و عمودی سطر های شعری، جلوه نموده است. غرض اصلی این نوع موسیقی، برجسته کردن یک مصراع در برابر مصرع های دیگر، تشخص بخشیدن و تأکید کردن هر کلمه یا سطر مصراع است.
نظریه گشتالت تجسمی- شنیداری در زیبایی شناسی ادبی مبتنی بر مبانی هنرهای زیبا (نوع ادبی سنتی نیایش برای نمونه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنر ادبیت یک از اقسام هفت گانه هنرهای زیباست که دیر زمانی است در بررسی های ادبی از خانواده هنری خود غریب افتاده است. زیبایی شناسی ادبی تاکنون در بلاغت شناسی های صرف محدود شده است؛ اما باید اذعان نمود که علم بلاغت با همه جایگاه ویژه اش در ادبیات، به دلیل نارسایی هایی، توان زیبایی شناسی در سطح بافت متن را به تنهایی، ندارد. لذا، نظریه گشتالت تجسمی شنیداری را به عنوان اولین نظریه بنیادی در زیبایی شناسی ادبی بنا نهادیم و بر مبنای آن، روشی کاربردی با تلفیقی از مبانی هنرهای زیبا و اصول تداعی معانی در روانشناسی و نیز علم بلاغت ابداع نمودیم. این نظریه هنرمدار، می تواند نارسایی های بلاغی در زیبایی شناسی ادبی را تا حدودی مرتفع کند و امکان تحلیل در سطح بافت متن را به ما بدهد و هنر ادبیت را مانند بقیه اقسام هنر با اصطلاحات هنرهای زیبا، نقد هنری نماید. باهدف از کثرت به وحدت رساندن علوم بلاغی، مرزهای میان علوم را شکستیم و نام صدها انواع بلاغی را زیرمجموعه اصول هنری- روان شناختی این نظریه قراردادیم. این نظریه، روشی جهان شمول را ارائه می دهد که در انواع ادبی گوناگون بررسی شده و کارکرد دارد. حجم نمونه منتخب برای تشریح این نظریه در این مقاله، 30 نمونه از نوع ادبی نیایش 1 است، که با روش تلفیقی- تجربی- توصیفی مبتنی بر این نظریه بررسی شد و نشان داد که این نوع ادبی سنتی نیز، دارای زیبایی های هنری چون هنر پرسپکتیو، کنتراست و خطای دید در سطح بافت تجسمی شنیداری متن است و این نظریه و روش آن، امکان زیبایی شناختی همه سطوح بیرونی (فرم نوشتاری و شنیداری) و درونی متن (معنا) را، هم زمان و به صورت یک طرح کلی بر اساس مثلث ذهنی گشتالت و کدگذاری، به ما می دهد.