مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
فرانکشتاین فی بغداد
حوزه های تخصصی:
داستان های پست مدرن از دیدگاه های بسیاری با داستان های مدرن و کلاسیک متفاوت است و توجه به مؤلفه های این نوع داستان به خواننده کمک می کند تا آن ها را بهتر درک کند و بستر و فضای فرهنگی و اجتماعی را که این آثار در آن ها شکل گرفته، بهتر بشناسد. این مقاله تلاشی است برای خوانش تطبیقی دو رمان پست مدرن عربی و فارسی با نام های فرانکشتاین فی بغداداثر احمد سعداوی و پستیاثر محمدرضا کاتب. این تحقیق با روش تحلیلی- توصیفی، برخی مؤلفه های پست مدرنیسم مانند بینامتنیت، جابه جایی، روش چندصدایی، بی نظمی زمانی و مکانی در روایت رویدادها، فقدان قاعده در مضمون، عدم قطعیت و تک گویی را در این دو رمان نشان می دهد. یافته های این تحقیق نشان می دهد که وجوه اشتراک میان داستان فرانکشتاین فی بغداد و درون مایه های رمان پستی در پاره ای موارد، ماهیت تقلیدی پیدا کرده و در عین حال عناصری از مدرنیسم را نیز در خود جای داده است. همچنین این رمان ها، آثاری ساختارشکن و چندپاره است که بخش های متفاوتشان از نظر زمانی، مکانی و روایی، فاقد تسلسل خطی و توالی منطقی است.
گوتیک - پست مدرنیسم در رمان «فرانکشتاین فی بغداد» احمد سعداوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گوتیک پسامدرنیستی، با محوریت وحشت و مرگ، تعریف جدیدی برای این دو عنصر ارائه می دهد. این نوع درواقع تغییر گوتیک در پارادایم ادبیات پست مدرن است و تفاوت ریشه ای با گوتیک قبل از این دوره ندارد که درواقع تحت تأثیر فلسفه دریدا، بودریار، لیوتار و ژیژک قرار دارد. اصول گوتیک که بر اساس ترس و وحشت استوار است، در رمان پست مدرن تشدید می یابد و حاصل وحشت از حالت سرگرمی خارج می شود. نتیجه تجربه چنین ترس و دلهره ای اکتشاف هستی شناسانه و اثبات فردیت است. رمان «فرانکشتاین فی بغداد» اثر احمد سعداوی، رمان نویس عراقی نیز در ردیف رمان های گوتیک – پست مدرن قرار دارد؛ این رمان با مرکزیت دادن به ترس و مرگ، بحران هویت و سوژه ازهم گسیخته را توصیف می کند و با فضاسازی ترس به بازآفرینی وحشت می پردازد. پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی به بررسی عناصر رمان گوتیک – پست مدرنیسم در رمان مذکور می پردازد. سعداوی در این رمان تجربه سیاهی، آشفتگی و بی معنایی حاکم بر سرزمین خود را به تصویر می کشد و دست به خلق شخصیتی(هیولایی) می زند که هویتی تکه پاره دارد و درواقع بخشی از خود انسان هاست که پس رانده شده است. خلق موجود تخیلی که سعی در اجرای عدالت دارد، خود باعث دامن زدن به ترس و وحشت بیشتر می گردد و از سویی بخش سرکوب شده از انسان هایی را به نمایش می گذارد که در عین بیزاری از خشونت، خود خالق خشونت و وحشت می گردند و به این ترتیب مرگ در آن حضوری برجسته می یابد. دستاوردکلی بررسی نشانه ها مبیّن آن است که تمامی عناصر پست مدرنیسم و گوتیک به صورت تشدید یافته در این رمان قابل مشاهده است که حضور فانتزی، وحشت والا و امر غیر قابل بازنمایی، مرگ نمادین، سوژه ناپایدار، سیالیت مکان و بازی واقعیت حاد با سوژه، اثر سعداوی را یکی را از مصادیق رمان گوتیک – پست مدرنیسم قرار می دهد.
نقد ترجمه رمان «فرانکشتاین فی بغداد» نوشته احمدسعداوی بر اساس نظریه گارسس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد ترجمه به تحلیل و ارزیابی کیفیت ترجمه از طریق بیان نقاط مثبت و منفی می پردازد. یکی از شیوه های نقدی به کارگیری نظریه ها است. نظریه ای که در این پژوهش برای نقد ترجمه رمان «فرانکشتاین فی بغداد» نوشته احمد سعداوی به کار گرفته شده، نظریه گارسس است. این نظریه در سال ۱۹۹4 توسط کارمن گارسس اسپانیایی پیشنهاد شده که مبتنی بر چهار سطح «معنایی- لغوی»، «نحوی- واژه ساختی»، «گفتمانی- کارکردی» و «سبکی- عملی» است که هر سطح دارای زیرگروه های مرتبط به خود است. در این الگوی پیشنهادی با کمک این زیرگروه ها می توان افزایش، مانش (حفظ) و کاهش اطلاعات زبان مبدأ در زبان مقصد و همچنین ویژگی های مثبت و منفی ترجمه را بررسی کرد. در نهایت طبق نظریه گارسس بررسی کفایت و مقبولیت هر ترجمه، بستگی به ویژگی های مثبت و منفی آن دارد. در واقع هرچه تعداد ویژگی های مثبت ترجمه ای بیشتر باشد، ترجمه از کفایت و مقبولیت برخوردار است. این جستار با روش توصیفی- تحلیلی به ارزیابی همه بخش های ترجمه أمل نبهانی از رمان «فرانکشتاین فی بغداد» در هر چهار سطح نظریه گارسس پرداخته است. طبق بررسی های این پژوهش که با جای گذاری نمونه های قابل تطبیق ترجمه با زیرگروه های نظریه گارسس به دست آمده در سطح اول (معنایی- لغوی) و سطح دوم (نحوی- واژه ساختی) نظریه، بیشترین نمونه ها از ترجمه این رمان یافت شد و به دلیل داشتن ویژگی های مثبت که پرشمارتر از ویژگی های منفی است این ترجمه ازکفایت و مقبولیت برخوردار است.
نقد پسا استعماری رمان«فرانکشتاین فی بغداد» اثر احمد سعداوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
19 - 38
حوزه های تخصصی:
نقد پسااستعماری، به عنوان یکی از رویکردهای ادبیات تطبیقی و مطالعات فرهنگی، بازخوردهای استعمار را در متون ادبی تحلیل و به کشف مؤلّفه های پسااستعماری در ادبیات می پردازد. این نظریه به تقابل بنیان های فکریِ شرق فرودست و تفکّر فرادستی غرب می پردازد و می کوشد گفتمان حاصل از این تقابل را میان استعمار و مستعمره نشان دهد. احمد سعداوی نویسنده رمان فرانکشتاین فی بغداد از زمره نویسندگانی است که مبارزه با استعمار را سرلوحه کار خویش قرار داده اند. وی پیامدهای استعمار عراق توسّط آمریکایی ها را در این رمان به تصویر می کشد و نوشته او تمثیلی پیچیده در مورد خشونت های قبیله ای در عراق، در پی حمله آمریکاست؛ از این رو، تحلیل اندیشه های این نویسنده عراقی از دیدگاه ادبیات پسااستعماری حائز اهمیت است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که چگونه نویسنده با روی آوردن به دیدگاه ضدّ استعماری توانسته تأثیرات و پیامدهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی استعمار در کشور عراق را در قالب رمانی تخیّلی مطرح کند. وی در این رمان، تجربه آشفتگی حاکم بر سرزمین خود را به تصویر می کشد و دست به خلق شخصیّتی می زند که هویتی تکه پاره دارد. سعداوی با خلق این موجود تخیّلی که سعی در اجرای عدالت دارد، به بررسی جلوه های استعمار در شکل نوین آن پرداخته است. پژوهش حاضر که از منظر نقد پسااستعماری و با روش تحلیلی - توصیفی نگاشته شده، به واکاوی مؤلّفه های پسااستعماری، از قبیل مرکزیت یافتگی غرب، مشکلات اخلاقی و چندپارگی هویت می پردازد. درمقابل، تکیه بر اعتقادات و دین برای رسیدن به هویت پیشین و مبارزه علیه اعتقاد به برتری نژادِ غربی و استعمارستیزی را نیز تبلیغ می کند.
تراجایی در بسامد با رویکرد تطبیقی به رمان فرانکشتاین فی بغداد احمد سعداوی و فرانکنشتاین مری شلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از انواع روابط متن، بیش متنیت است که رابطه بین دو متن ادبی را بررسی می کند. این رابطه بر اساس برگرفتگی است و به عنصر هم حضوری نمی پردازد. براساس دیدگاه ژنت رابطه برگرفتگی، به دو دسته تقلیدی و تراگونگی تقسیم می شود. تراگونگی به معنای تغییر در گفتن چیزی به شیوه ای دیگر است، در حالی که تقلید گفتن چیزی دیگر به روشی مشابه است و برخلاف تراگونگی هدف در آن تغییر نیست. تراگونگی نیز زیر شاخه هایی دارد که از مهم ترین آنها تراجایی است که در شکل و معنا رخ می دهد و موجب تکثیر معنا می گردد. بررسی بسامد یا ارتباط دفعات تکرار فعل با بازگویی آن در پیش متن و بیش متن دلالت بر تغییر آن از طریق تراجایی دارد که تغییری جدی در رابطه بیش متنیت است. با توجه به آن که رمان فرانکشتاین فی بغداد احمد سعداوی تحت تأثیر رمان فرانکنشتاین (۱۸۱۸) مری شلی نوشته شده است، پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی به بررسی رابطه تراگونگی در بسامد رخدادهای بین این دو رمان و تغییرات ایجاد شده در تعداد دفعات بازگویی رخداد های بیش متن از نوع تراجایی می پردازد. بسامد مکرر و منفرد تکرار شونده در بیش متن با ابجاد ابهام و تکرار نشانه ها مصداق عینی تراجایی است.
السرد البانورامی ومؤشراته فی روایه "فرانکشتاین فی بغداد" لأحمد سعداوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۸
44 - 59
حوزه های تخصصی:
السرد البانورامی من الأنساق السردیه التی تم توظیفه فی الروایه العربیه الجدیده. الشکل السردی الجدید الذی له طابع شمولی وممتد وقوه بصریه فائقه بما یکون مقتضباً من تقنیه البانوراما من تقنیات الفن الفوتوغرافی. فهو یتیح للروائی أن یبنی روایته علی أساس المشاهد واللقطات التجسیدیه کما یساعده فی تسریع السرد وتعطیله والخوض فی تفاصیل المواد المحکیه لتعکس بشاعه الماده أو تحبیذها أکثر أثراً وثقه فی المتلقی. نظراً إلی توظیف السرد البانورامی فی روایه فرانکشتاین فی بغداد، لأحمد سعداوی، تتوخی هذه المقاله، دراسه هذا النمط السردی ومؤشراته الأساسیه فی هذه الروایه التی تتجسد بعض القضایا العراقیه فی العصر الراهن، وهی تعد من مشروع الروایه الجدیده التی تقمصّت بالفنون والأشیاء الجدیده وظهرت فی الأنواع والأشکال المختلفه وهذه الدراسه تمارس دراسه هذه القضیه وتنوی الکشف عن إحدی أنساقها. قد تخلّصت النتیجه إلی أن الروایه تتمتع بالخصائص المتمیزه علی صعید العناصر الروائیه تقتربها بالسرد البانورامی؛ فالروائی یروی الأحداث حسب الرؤیه الخلفیه أو الفوقیه برصدها علی البعد. کما نجد أن سعداوی التقط الأحداث والمشاهد بالطابع الشمولی والواقعی بحیث کأنها تجری تجاه أعیننا بصوره کامله کما یسجل الکامیرا، إذن یمکننا معاینه القوه البصریه للأحداث بجلاء فی الروایه، لإمکانیه السرد البانورامی فی تجسید الأشیاء وتصویرها.
سیمیائیه الشخصیه فی روایه "فرانکشتاین فی بغداد" وفقا لنظریه فیلیب هامون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یعد التحلیل السیمیائی أحد أکثر الطرق استخداما وفعالیه لتحلیل النصوص المختلفه والأعمال الأدبیه والفنیه. تفتح السیمیائیه نافذه على عالم جدید للجمهور من خلال فک رموز الإشارات والعلامات. أحد المنظرین المعاصرین فی مجال السیمیائیه هو الفرنسی فیلیب هامون؛ تستند نظریته على أربعه مبادئ: 1) أنواع الشخصیات وقد صنفها هامون إلى ثلاث فئات هی: الشخصیات الإشاریه، والشخصیات الاستذکاریه، والشخصیات المرجعیه، التی تضم الشخصیات التاریخیه، والأسطوریه والمجازیه والاجتماعیه، 2- مستویات توصیف الشخصیّه، 3- مدلول الشخصیّه، و4- دالّ الشخصیّه. تحاول الدراسه الحالیه القائمه على المنهج السیمیائی تحلیل وانعکاس هذه النظریه فی روایه فرانکشتاین فی بغداد لأحمد سعداوی. نظرا لتعدد الشخصیات فی هذه الروایه، یتم النظر فی الشخصیات الأربعه الرئیسیه لشسمه وهادی العتاگ وإیلیشوا وفرج الدلال. تشیر نتائج البحث إلى أن الشخصیات المختاره هی شخصیات إشاریه استخدمها الراوی للتعبیر عن أفکاره، وفی الواقع، من خلال تضمینها فی الروایه، فقد عرض أفکاره التحرریه والوطنیه. یتم التعبیر عن مدلول الشخصیات فی الغالب من خلال تقدیم الراوی لها. یستخدم سعداوی الجمل باهتمام خاص لتعریف القارئ بالمستوى الفکری والعقلی للشخصیه المستخدمه. على مستوى التوصیف، قدّم سعداوی بعنایه خاصه جمیع الخصائص الجسدیه والنفسیه والاجتماعیه للشخصیات. تم اختیار اسم الشخصیات أیضا بهوس معین.
استراتیجیه أحمد السعداوی فی روایه "فرانکشتاین فی بغداد" على ضوء منهج فیرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
إنَّ تحلیل الخطاب النقدی یعدّ من النظریات المتقدّمه فی دراسه الخطاب. إنّ النظریه تتعامل مع اللغه، وتساعد من خلال النصّ و الکلام علی خلق السلطه الإجتماعیّه و السیاسیّه. و کان نورمان فیرکلاف أوّل من طوّرَ الدراسه فی تحلیل الخطاب النقدی. أحمد السعداوی الروائی العراقی (1973-حتّی الآن) کتب روایه "فرانکشتاین فی بغداد" وحاز علی جائزه البوکر العربیه. هادی العتاک (بائع عادیات فی أحد أحیاء وسط بغداد)، کان یقوم بجمع بقایا جثث ضحایا التفجیرات الإرهابیه خلال شتاء 2005م؛ لیقوم بلصق هذه الأجزاء فینتج کائناً بشریاً غریباً، سرعان ما ینهض لیقوم بعملیه ثأر وانتقام واسعه من المجرمین الذین قتلوا أجزاءه التی یتکوّن منها. مصائر شخصیات متداخله خلال المطارده المثیره فی بغداد وأحیائها. یدور البحث فی ثلاث مستویات: الأوّل «مستوی الوصف» الذی یعالج نسج الخارجی للنصّ، والثانی «مستوی الشرح» الذی یبحث عن الإیدئولوجیا الموجود فی نصّ الروایه، الثالث «مستوی التفسیر» و هو دراسه عن النسج الداخلی للنصّ و تُعدّ الفکره و العاطفه مغزی هذا النصّ. نقدر أن نلخّص نتائج البحث فیما یلی: الوصف فی بنیه نصّ الروایه یرکّز علی عنصر التکرار، و التناص «روایه أخری بین هذه الروایه»، وکذلک من جهه تشبیه العبارات التی تتمیّز الروایه عن سائرها. وکذلک مستوی الشرح ینحصر فی إیدئولوجیا التی تدور أحداث الروایه فی إحدی أحیاء بغداد القدیمه، بحیّ البتاون، المعروف بإختلاط سکانه من جنسیات مختلفه وطوائف ومذاهب متجانسه. ومن جهه التفسیر تلعب العاطفه فی هذه الروایه دوراً إیجابیاً؛ حیث تحدث الوقائع المشمئزه من إنفجار أو سائر الحملات الإرهابیه. والمنهج الذی اعتمدناه فی البحث، هو الوصفی التحلیلی الذی یعالج روایه "فرانکشتاین فی بغداد" علی ضوء رؤیه نورمان فیرکلاف.
سفر هیولا از انگلستان تا بغداد: نقد تطبیقی رمان هیولای فرانکشتاین و فرانکشتاین فی بغداد از دیدگاه مکتب گوتیک بر اساس نظریه ی رابرت هریس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
923 - 953
مکتب گوتیک داستانهایی را با فضای آزاردهنده، تیره و ترسناک در برمیگیرد. مریشلی در انگلستان و احمد سعداوی در عراق از برجستهترین نویسندگان این مکتب هستند که آثارشان موردتوجه بسیاری از مترجمان، منتقدان و نویسندگان قرارگرفته است. در این پژوهش بر آنیم تا با بهرهگیری از روش تحلیل محتوا به نقد تطبیقی رمان هیولای فرانکشتاین اثر مریشلی و فرانکشتاین فی بغداد اثر احمدسعداوی از دیدگاه مکتب گوتیک بپردازیم. یافتههای پژوهش نشان میدهد اصل گوتیک که بر ترس و وحشت استوار است، با خلق موجودی گوتیکی در این دو اثر صورتی تشدید یافته به خود گرفته است.درونمایه هردو اثر خشونت و مرگ است. این دو در این آثار روایتی را ارائه دادهاند که در عین شباهت سبکی و محتوایی، ازنظر ساختار روایت باهم متفاوتاند؛ روایت شلی روایتی منسجم و بههمپیوسته است اما روایت سعداوی روایتی ازهمگسیخته و تکهپاره است. شلی گوتیک و بهتبع آن خشونت را در خدمت بیان مضامین اخلاقی گرفته ولی سعداوی از این سبک جهت بیان مضامین سیاسی و اجتماعی و مسائل روز عراق بهره برده است.
دراسه زمن السرد فی روایه "فرانکشتاین فی بغداد" وفقاً لنظریه جیرار جینیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
61 - 77
حوزه های تخصصی:
یعتبر الزمن من بین العناصر المکونه للروایه مابعدالحداثیه عنصراً أکثر أهمیه فی الحکی وتحسین بنیه السرد. قدم جیرار جینیت، أحد المنظرین المشهورین فی هذا المجال، إطارًا نظریًا واضحًا لتحلیل عنصر الزمن فی الروایه، حیث یعتقد أنه عند تحلیل زمن السرد ومقارنته بالزمن التقویمی، یجب علینا تحلیل ثلاثه مقولات مهمه وهی: الترتیب والمده والتواتر، من أجل رصد وتقییم أهم تقنیات الوقت المستخدمه فی الروایات المعاصره. روایه "فرانکشتاین فی بغداد" لأحمد سعداوی هی روایه مناسبه للتحلیل على أساس نموذج جینیت وفحص تجلیات عنصر الزمن بسبب ترکیزها الکبیر على المفارقات الزمنیه. لذلک، تحاول هذه الدراسه وبالاعتماد على المنهج الوصفی التحلیلی أن تتطرق إلی عنصر الزمن واکتشاف الجوانب البارزه للمفارقات الزمنیه فی روایه "فرانکشتاین فی بغداد" بوصفها إحدی أبرز الروایات مابعد الحداثیه. أظهرت النتائج أن السارد لم یتابع الزمن الترتیبی المنطقی واستخدم مختلف أسالیب کسر الزمن کالاسترجاع والاستباق، والتسریع السلبی، والتسریع الإیجابی، وهذه المفارقات الزمنیه منحت الراوی إمکانیات تناسب اختیاراته الفنیه وغایاته الجمالیه.
قراءة وتحلیل لموتیفات "الدیستوبیا" في الروایة المعاصرة؛ روایة "فرانکشتاین في بغداد" لأحمد سعداوي أنموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
إنّ المدینه الفاسده أو "الدیستوبیا" إحدى المضامین الّتی نشهدها فی الآثار الأدبیه. إنّ هذا الاتجاه یقع فی النقطه المضاده للمدینه الفاضله الّتی کان یأمل بها الشعراء والکتّاب منذ الزمان القدیم. یتطرق الأدیب فی الأدب المرتبط بالدیستوبیا أو المدینه الفاسده-بصوره مرکزه- إلى بیان التأثیرات المخربه للمظاهر السیاسیه، والاجتماعیه والصناعیه. فی الواقع، یعدّ هذا الأدب، مرآه تعکس القسم المظلم من المجتمع الّذی یعانی من البؤس والشقاء. وبما أنّ الروایه تنبعث من قلب المجتمع والحوادث الطارئه علیه؛ فإنّ هذا العنصر له انعکاس أوسع مقارنه مع العناصر الأدبیه الأخرى فی الروایه. وتحوّل إلى موتیف مکرر فی هذه الروایه. إنّ "أحمد سعداوی"؛ الروائی العراقی المعاصر رسم لنا لوحه واضحه المعالم حول الحیاه فی بغداد وذلک من خلال روایته الشهیره "فرانکشتاین فی بغداد" وقد نظر فیها بنظره مفرطه فی التشاؤم بالنسبه إلى واقع حیاه الإنسان فی العصر الحدیث. وقد صوّر لنا الکاتب فی هذه الروایه، التأثیرات الرهیبه للأطر السیاسیه والاجتماعیه على مستقبل حیاه البشر وخاصه الشعب العراقی. یظهر لنا من خلال نتائج البحث بأنّ احتلال العراق على ید أمریکا والحوادث المریره والعصیبه الّتی تلت ذلک، تسبب فی ظهور وطن یملأه الفوضى والدمار. إنّ الروایه صوره مفزعه لظروف هذا المجتمع البائس ومظاهر المدینه الفاسده تکشف عن نفسها -وبصوره رهیبه- فی مواضع متعدده من الروایه. هذا البحث وفقاً للمنهج الوصفی-التحلیلی یقوم بدراسه ظواهر الدیستوبیا مثل الضلال والانحطاط الأخلاقی، الاستغلال من ناحیه المجرمین، الحرمان من نعمه الأمن، الفوضى، العنف، وزوال مقومات الحیاه السلمیه والهجره القسریه. صوره مفزعه لمجتمع تحوّل إلى جسد مفکک جراء الأحداث المریره الّتی عانى منها إثر جبر الزمان. إنّ هذه الروایه تحمل معها کافه مکونات العمل الأدبی الذی یندرج ضمن الواقعیه السوداء.
تحليل الاستعارة الاتجاهية (فوق -تحت) في رواية فرانكشتاين في بغداد لأحمد السعداوي(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
121 - 140
حوزه های تخصصی:
یعتبر علماء اللغه المعرفیون، مثل لایکوف وجونسون، الاستعاره لیس کحرفه أدبیه؛ ولکن کأداه مناسبه لکیفیه التفکیر والإشاره إلیها على أنها استعاره مفهومیه. من الأنواع المهمه من الاستعاره المفهومیه هی الاستعاره الاتجاهیه، ولها دور مهم فی نقل الدلالات الثقافیه والتعبیر عن موضوعات مجرده فی شکل أحاسیس وتجارب مادیه. یتناول هذا المقال الاستعاره الاتجاهیه (فوق تحت) فی روایه فرانکشتاین فی بغداد ، بطریقه وصفیه تحلیلیه. على الرغم من أن التخطیط (فوق تحت) فی الروایه، یستخدم فی الغالب للتعبیر عن الحالات الفیزیائیه الطبیعیه، إلا أن المؤلف فی بعض الحالات یشیر أیضا إلى نیته باستخدام التغریب والانزیاح واستخدام الاستعارات المضمونیه. فی هذه الروایه، یتم استخدام استعاره اتجاهیه (فوق) مع موضوع الهیمنه، والقوه، والصحه، والسعاده، والحیاه، والجبر، والوفره، والعقلانیه، والإیمان، والفهم، والفرج، والأمل، والمکانه الاجتماعیه الجیده، والمعرفه، والدفء، والفخر. ومن ناحیه أخرى، فقد ذکر المؤلف ضمن الاستعارات الاتجاهیه (تحت)، وهو ما یعنی السیطره، والضعف والعجز، والمرض، والحزن، وما إلى ذلک. وقد تصور المؤلف الحاله المادیه لهذه المواضیع، ولإدخالها فی ذهن المخاطب، استخدم کلمات، مثل "فوق"، و"علی"، و"تحت"، وأیضا الأفعال الماضیه والمضارعه. استخدم المؤلف المواقع الفیزیائیه والجسدیه للإنسان فی العالم والتجارب الموضوعیه له حتی یشیر إلی المیزات الثقافیه والفکریه ودلالاتها التی تحملها هذه الاستعارات. بعباره أخری، فهو باستخدامه لهذه الاستعارات، أعطی الکلمات معانی جدیده وجعل لبیانه قوه تمیزه عن سائر الکلام.