فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۹
207 - 222
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، در پی بررسی شاخصه های تفسیر انفسی عرفانی قرآن است. عرفان؛ یعنی شناختی که از دریافت های باطنی، بر اثر سیر و سلوک و مجاهدت با نفس بدست می آید. در این روش عرفانی در عین توجه به معانی باطنی معانی ظاهری نیز همزمان قصد می شود. سؤال اصلی پژوهش، چیستی و ویژگی های روش شناسی این نوع تفسیر است، این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و به روش کتابخانه ای، به بررسی این موضوع از دیدگاه قرآن و حدیث می پردازد. مدعای مقاله این است که این روش تفسیری، به فهم تازه ای از قرآن ما را رهنمون می کند که متفاوت از روش های دیگر است. این فهم عمیق، با تأکید بر بطن قرآن و روایات، اهداف و مقاصد قرآن، هدایت عمیق برگرفته از آیات و روایات را دنبال می کند، طبق این نظر، فهم قرآن، تنها محصول فعالیت فکری حصولی نیست و صرفاً با ابزارهای معرفتی- از قبیل صرف و نحو و ادبیات و غیره- حاصل نمی شود؛ این علوم تنها برای رسیدن به مرتبه ظاهر و پوسته قرآن بسنده می کنند. فهم معانی عمیق قرآن و جان علم وتوحید احدی صمدی، مستلزم درک حضوری و شهودی حضرت حق و طی مراحل سیر و سلوک انفسی روحانی به واسطه ریاضت های شرعی و عبادات خاص است. ایمان قلبی تنها از راه شهود و نه ادراک عقلی حاصل می شود. در صورتی که حقایق قرآنی به قلب وارد شوند، ایمان و اطمینان قلبی دست خواهد داد. بالاتر از مرتبه ایمان هم، شهود غیبی انبیاء می باشد.
تاثیر نگرش عرفانی نظامی بر شکل گیری هویت فرهنگی «جهان وطنی» در خمسه نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
192 - 209
حوزههای تخصصی:
منظور از اندیشه انترناسیونالیسم در انسان شناسی عرفانی، احساس تعلق به یک اصل مشترک الهی و وجه مشترک فطری در بین انسان ها، ورای تفاوت های ملی و زبانی است. براین اساس باید برای انسان یک وطن فرامادی قائل شد که خاستگاه نخستین و بازگشتگاه فرجامین اوست. تفکر عرفانی نظامی از انسان تعریفی به دست می دهد که ناظر به ارتباط او با مبدأ هستی است و به تبع آن، رابطه های دیگر تعلق های ثانوی و اعتباری تلقی می شوند که عارض بر حقیقت وجود آدمی اند و ریشه در فطرت او ندارند؛ بنابراین نمی توانند ملاک و معیار سنجش معرفت شناختی باشند. از این منظر، در عالم خدایی همه چیز رنگ خدایی دارد و در میان افراد بشر هیچ اختلاف و دورنگی نیست. عدم ارزش گذاری به اعتبار امتیازات قومی و زبانی و اقلیمی در اندیشه عرفانی نظامی یک اصل اساسی و خدشه ناپذیر به حساب می آید.
ذکر خاموش؛ بررسی تطبیقی زبان دین در آرای مولوی و دیونیسیوس مجعول در مراتب سلوک عارفانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۰
279-308
حوزههای تخصصی:
زبان دین به عنوان موضوع مشترک عرفان و کلام در آراء مولوی و دیونیسیوس مجعول مورد توجه قرار گرفته است. نگاه معرفت شناسانه مولوی و رویکرد هستی شناسانه و معرفت شناسانه دیونیسیوس به این موضوع، باعث شده ضمن وجوه مشترکی که آن ها در توصیف این مراتب داشته و زبان دینِ مخصوصی که برای هر مرتبه قائل اند، در مواردی دیدگاهی متفاوت با یکدیگر ارائه دهند. در باور عرفانی مولوی، سالک در مرتبه حسی و عقلی معرفت، نباید به یافته های خیالی و موهومات عقلی خود اعتماد کند بلکه لازم است در برابر آن سکوت گزیند. در حقیقت، این سکوت سلوکانه او را به سکوت عارفانه در مقام شهود راهبر است. در مقابل، دیونیسیوس برای هر مرتبه از معرفت، زبانی خاص قائل است. تشبیه، تنزیه و سکوت به ترتیب زبان ستایش سالک در مرتبه محسوس، معقول و شهود است که از منظر او هرکدام در جایگاه خود اهمیت دارد. سکوت به منزله زبان دین در آراء دیونیسیوس تنها سکوت عارفانه ای است که پس از شهود پرتوهای الهی وجود سالک را فرا می گیرد و با آن خداوند را ستایش می کند.
بررسی تاریخی مراتب پیوند سالک با اسمای الهی در مکتب ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۲ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
143 - 163
حوزههای تخصصی:
اهتمام فراوان آموزه های دینی بر اسمای حسنای الهی موجب شد تا عارفان مسلمان از نخستین دوران، سخن از بهره های سلوکی سالکان از اسمای الهی به میان آورند. این اندیشه کم کم تکامل و انسجام بیشتری یافت و خود را در لسان عارفان، در قالب پیوندهای سه گانه «تعلق»، «تخلق» و «تحقق» به اسماء الله نشان داد. «تعلق» معمولاً نخستین مرتبه از مراتب پیوند با اسماء الله شمرده شده و «تخلق» مرتبه میانی و «تحقق» مرتبه فنا در اسماء و نهایی ترین مرتبه به حساب می آید. ابن عربی در آثار خود به تبیین جوانب گوناگون این مسئله همت داشت و پیروان وی نیز به این مقوله، توجه ویژه نشان داده و مروج این اندیشه بوده اند. این پژوهش با بررسی دیدگاه عارفان درباره مثلث «تعلق»، «تخلق» و «تحقق» به اسماء الله، به ریشه های تاریخی این مبحث می پردازد و سیر تکاملی آن را در مکتب ابن عربی دنبال می کند تا ضمن برداشتن پرده از ابهامات مسئله، پنجره ای به سویِ مبحث مهم اسماء الله در حوزه عرفان اسلامی باز کرده باشد.
شکل شناسی راوی در حکایات کرامت های عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
358 - 377
حوزههای تخصصی:
حکایات کرامات، روایاتی است که کارهای خارق العاده اولیا را بیان می دارد. حجم زیادی از تذکره های صوفیانه به ذکر حکایاتی در باره کرامات اولیا اختصاص یافته است. این روایات جایگاه ویژه ای در ادبیات عرفانی دارد و تمام ویژگی های یک روایت خوب از جمله ساختار را داراست. ساختارگرایی، تحلیلی است که به ساختار و مناسبات درونی اجزاء یک اثر ادبی یا هنری می پردازد. یکی از عرصه های تحلیل ادبی ساخت گرا، عرصه روایت شناسی است. روایت شناسی در پی کشف زبان و قواعد پنهان روایت هاست. یکی از اصولی که روایت شناسان ساخت گرا به آن می پردازند، شکل شناسی راوی است. این که راوی کیست؟ چگونه روایت را مطرح می کند؟ از چه جایگاهی داستان را تعریف می کند و غیره. این مقاله تلاش دارد، با استفاده از روش های توصیفی و تجزیه و تحلیل ساختارگرایی، شکل شناسی راوی را در حکایات کرامات: طبقات الصوفیه خواجه عبدالله انصاری(5 و 4 ه. ق.)، اسرارالتوحید محمد بن منور(5 و 4 ه. ق.)، تذکره الاولیاء عطار نیشابوری(7 و 6 ه. ق.)، نفحات الانس جامی(9 ه. ق.) و طرائق الحقائق معصوم علی شاه (14 و 13 ه. ق.) مشخص نماید. این بررسی بر اساس نظریات روایت شناسان ساخت گرا و با نگرش به ادبیات عرفانی صورت پذیرفته است. پژوهش نشان می دهد که در حکایات کرامت های عرفانی، راوی، شخصی متعین و مجزا از نویسنده است. او می تواند شناس یا ناشناس، دانای کل نامحدود یا محدود و دید درونی یا بیرونی داشته باشد، اما نقل قول هایش مستقیم است و زمان، ضمایر و رنگ و بوی شخصیت را دارد.
همانندی تأویل های منشوری عطار از هبوط آدم و سقوط ابلیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۲ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
47 - 68
حوزههای تخصصی:
نویسندگان و شاعران عارف مسلک در مواجهه با قرآن و حدیث، نگاهی تأویلی داشته اند؛ برای نمونه، از نگاه عطار، آدم با بندگی خود مایه زینت هستی می شود و ابلیس مظهر قهر الهی. ازاین رو، یکی از موضوعات برجسته در آثار او تأویل هایی است که در خصوص «آفرینش آدم و هبوط او از بهشت» و «تمرد ابلیس و سقوطش از مقامی ارجمند» ارائه کرده است. در این پژوهش بر آن هستیم که بر پایه نظریه هرمنوتیک (hermeneutic) و با روش توصیف و تحلیل محتوا، پاسخی برای این پرسش بیابیم: شکل، روش، ساختار و تأویل های عطار از هبوط آدم و رانده شدن ابلیس از درگاه حق چگونه است؟ در این پژوهش خواهیم دید که او در مواجهه با این دو موضوع با نگاهی منشوری و مشابه، به تأویل دست زده است که بی شک این رفتار، بیانگر نگاه خاص او به تقابل میان آدم و ابلیس است.
تجلی اشارات عرفانی و اسطوره ای در سروده های محمد بیابانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۲
128 - 149
حوزههای تخصصی:
شعر فارسی متأثر از پشتوانه های تاریخی، عرفانی و اسطوره ای است. تأثیر این عناصر را در اشعار شاعران معاصر، بیش از دوره های دیگر می توان دید و دلیل آن مردمی بودن شعر امروز است. شعر و اسطوره جدایی ناپذیرند و اسطوره سبب بارور شدن واژه ها و شکوفایی شعر می شود. در قرآن کریم، بخش زیادی از مفاهیم در قالب نماد و تمثیل بیان شده است. وجود این تمثیل ها در حقیقت نزدیک کننده هر چه بیشتر مفهوم به ذهن مخاطب است. داستان های عرفانی نیز که غالباً صورتی تمثیلی یا تأویلی دارند، از این سبک قرآن به ویژه در تأویل داستان های قرآنی بهره برده اند. معروف ترین داستان های رمزی در قرآن کریم، داستان پیامبران است که شاعران در آثار خویش به اشارات آن توجه کرده اند و به طور صریح یا غیرصریح به رمزگشایی از آن پرداخته اند. هدف اصلی این مقاله، پژوهش پیرامون تجلّی اشارات عرفانی و اسطوره ای در آثار محمد بیابانی است. بیابانی در آثارش در عین هنجار گریزی و سنّت شکنی، رگه هایی از عرفان را دخیل می سازد. با همه اصالت و نجابت و سنّت ایرانی بودن، اشعار وی رنگ و بوی تجدد و مرزشکنی و تازگی به خود می گیرد و مفاهیم، مضامین و پیام هایش حتی با درون مایه های عرفانی رنگ تازگی دارد. این مقاله به روش پژوهشی، توصیفی-تحلیلی، به درون مایه های عرفانی اشعار بیابانی می پردازد.
نگاهی به وطن مألوف از دیدگاه مولانا بر اساس مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۹
201-226
حوزههای تخصصی:
دغدغ ه وجود جهانی دیگر که از آن با عنوان «وطن مألوف» یاد می شود، در ذهن بشرِعهد باستان تا انسان قرن بیست ویکم، همواره وجود داشته است. مولانا نیز در اندیشه های عرفانی خود، برای انسان وطنی فرامادی متصور شده است که این خاستگاه، تفاوت های اقلیمی و زبانی را کمرنگ می کند. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی نگاهی به مفهوم وطن مألوف بر اساس مثنوی معنوی دارد. جاودانگی انسان در مثنوی ، با دستیابی به وطن اصلی فراهم می شود. این جاودانگی به تدریج هم می تواند صورت بگیرد و هر انسانی با هر رتبه ای، دور از این تعالی و کمال نیست. مولانا معتقد است با تهذیب نفس و طی مراحل سلوک می توان بازگشتی اختیاری داشت و حتی هنگام حیات دنیوی نیز از مبدأ الهی بهره برد. از دیدگاه مولانا، وطن مألوف، مکانی دور از دسترس نیست و راه دستیابی به آن «انسان بودن» است و بس.
بررسی تطبیقی فنای فی الله در عرفان اسلامی و مکشه در مکتب ادویته ودانته با تأکید بر آرای ابن عربی و شَنکَره(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در عرفان اسلامی، «فنای فی الله» مقصد نهایی است و در مکتب ادویته ودانته «مُکشه». با توجه به شباهت های میان عرفان اسلامی و مکتب مذکور، مقایسه این دو آموزه می تواند به درک عمیق تر «فنای فی الله» کمک کند. پرسش این است: چه وجوه اشتراک و تفاوتی میان مقام «فنای فی الله» در عرفان اسلامی با تأکید بر آرای ابن عربی و مقام «مُکشه» در مکتب ادویته ودانته با تأکید بر آرای شَنکَره می توان یافت؟ برای پاسخ، در مرحله جمع آوری اطلاعات، روش توصیفی، و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، روش تحلیلی مقایسه ای به کار رفته است. بر اساس یافته های تحقیق، وحدت گرایی، معرفت محوری، و نقش ابزاری عمل، وجوه شباهت این دو آموزه است و تفاوت های آن دو عبارت است از: وجودی معرفتی بودن فنا به رغم شهودی بودن مُکشه؛ مبدأ بودن حرکت حبی برای فنا به رغم مبدأ بودن سَمساره برای مُکشه؛ نقش انسان کامل در فنا به رغم عدم توجه به انسان کامل در مُکشه؛ تأکید بر وجه خاص در آموزه فنا به رغم عدم توجه به آن در مُکشه؛ توجه به مرحله بقای بعد الفنا در آموزه فنا و عدم توجه به آن در مُکشه.
مشی عرفانی فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
98 - 117
حوزههای تخصصی:
ابونصر فارابی (295-339 ه.ق.) فیلسوفی است که در سرزمین ایران پس از اسلام پدیدار گشته و از آشناترین فلاسفه نسبت به دانش روز است که در محدوده زمان خود گام های بسیار مهمی در تأسیس فلسفه اسلامی برداشته است. فارابی همچون ابن سینا در کنار فلسفه و دیگر علوم به عرفان نیز گرایش داشته است و در عرفان عملی وی زهد، عدم دلبستگی و زندگی توأم با انزوا دیده می شود و بر اساس آن در عرفان نظری نیز دارای نظرات و آثاری است. آنچه در پژوهش حاضر محل نظر می باشد، این است که آیا فارابی علاوه بر صاحب فن بودن در حوزه های علمی بر شمرده شده، عارف نیز به حساب می آید؟ آیا دلایلی برای انتخاب وی در سلک عرفان نظری و نسبت وی با عرفان عملی وجود دارد؟ از این رو این بررسی به روش توصیفی- تحلیلی متوجه اثری است با عنوان فصوص الحکم که از آن فارابی می باشد و دیگر آثاری که از وی به جا مانده تا تصویر عرفان و تصوف نظری و عملی وی را ترسیم سازد.
تکدی در آموزه های عرفانی وفقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
174 - 191
حوزههای تخصصی:
تکدّی به معنی گدایی کردن، امروزه به عنوان یک منبع پردرآمد، مورد توجّه جامعه قرار گرفته است. شناخت احکام تکلیفی شرعی تکدّی در فقه اسلامی و گونه های نامشروع آن، سؤال بسیاری از کسانی است که دارای احساسات دینی هستند. شیوه های بکارگیری در متون ادبی و رفتار اجتماعی آن، قابل توجه و تأمل است. نگارنگان در نوشتار حاضر با روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، برآنند که این مسأله را در فقه و شریعت با رویکرد عرفانی تحلیل و توجیه نمایند. یافته ها حاکی از این است که چنان که این موضوع با نظرگاه شریعت و عرفان بررسی شود، رویکردهای مثبت و منفی آن، بیشتر نمایان می سازد و گاه در متون عرفانی، بسیار زیبا و مثبت جلوه گر شده و گاهی نوعی آداب معمول این گروه اجتماعی قرارگرفته است. اما در باب احکام تکلیفی، گدایی شامل چهار حکم مباح، مکروه، حرام و واجب است و گونه های نامشروع آن مانند: گدایی به وسیله به کارگیری الفاظ «خداپسندانه»، قرائت قرآن به قصدگدایی، متکدّی در ایّام مقدس، در میان عبادت کنندگان، تکدّی به قصد ثروت اندوزی و متکدّیان که توانایی کار دارند، با استناد به آیات قرآن، روایات اسلامی را برّرسی نموده است.
بررسی مقایسه ای و نقد روش شناسی ترجمه ابومنصور اصفهانی و عزّالدین کاشانی از کتاب عوارف المعارف سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۹
59-86
حوزههای تخصصی:
نقد روش شناسی کتاب، یکی از موضوعات قابل توجه در حوزه آثار علمی و پژوهشی است و با توجه به اینکه کتاب مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه عزّالدین محمود کاشانی و ترجمه ابومنصور عبدالمؤمن اصفهانی در شمار آثار شاخص و مهم عرفانی در قرن هشتم هجری است و هر دو مترجم در شمار سلسله مشایخ سهروردیه از مشرب فکری واحدی برخوردارند، مقایسه تطبیقی و نقد روش شناسی این آثار، علاوه بر معرفی و تبیین کتاب عوارف المعارف سهروردی، امکان شناخت بیشتر و همه جانبه هر دو اثر را نیز فراهم می کند و نشان می دهد که مترجمان تا چه اندازه در ترجمه خود، تحت تأثیر متن اصلی عوارف المعارف سهروردی بوده و توانسته اند در زمینه ترجمه، توانمند عمل کنند. البته نقدهایی نیز بر این دو اثر وارد است که نگارندگان در این نگاشته قصد دارند علاوه بر مقایسه تطبیقی و توصیف و تبیین متن اصلی هر دو ترجمه، نقدهایی با رویکرد محتوایی و لفظی نیز انجام دهند تا ضمن بررسی، توصیف و تحلیل این دو اثر، روش شناسی آن ها هم از جنبه انتقادی نقادی شود.
بررسی و تحلیل عنصر پیرنگ مبتنی بر عشق، اخلاق و معنویت در سه داستان کوتاه بزرگ علوی، جمال زاده و آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۹
353 - 374
حوزههای تخصصی:
داستان کوتاه در سرآغاز ظهور خود در ایران همراه با سادگی بوده و رویکرد آن واقع گرایی است. نویسندگان مطرح این دوره بر اساس ویژگی های اشخاص عادی و کلیت حاکم بر جامعه و حکومت داستان می نویسند و انتقادات خود را مستقیم یا غیر مستقیم بیان می کنند. علوی، جمال زاده و آل احمد سه نویسنده ای هستند که داستان های کوتاه زیادی نوشته اند که هر یک در نوع خود گوشه ای از کمبودهای جامعه ایرانی را نشان می دهد. در این پژوهش با انتخاب داستان های ستاره دنباله دار، درد دل ملا قربانعلی و سه تار، به بررسی پیرنگ این داستان ها با توجه به عناصر معنویت، عشق و اخلاق پرداختیم و به این نتیجه رسیدیم که علوی نویسنده ای سیاسی نویس است و با معنویت از نوع مذهبی کاری ندارد و معنویت و عشق و اخلاق در داستان او بر اساس اعتقاداتی است که برای او و سایر مبارزان با حکومت پهلوی پذیرفته شده است. در داستان جمال زاده نیز هر سه عنصر روی نموده است. معنویت در این داستان از نوع مذهبی است و عشق مجازی و غیر اخلاقی نیز در آن پر رنگ است که مورد انتقاد نویسنده است. در داستان آل احمد نیز جلال با توصیف شخصیت اصلی و علایق وی، معنویت خرافی را که در شخصیت مقابل نشان می دهد نفی نموده است. عمل این شخصیت از نظر نویسنده غیراخلاقی است و در عوض عشق شخصیت اصلی به ساز قابل تقدیر است.
بررسی تطبیقی نی نامه مثنوی معنوی مولانا بر اساس نظریه نظام های گفتمانی گرمس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۶۱
149 - 169
حوزههای تخصصی:
نشانه- معناشناسی به استخراج نشانه هایی می انجامد که نمایان گر کارکردهای گفتمانی است. درک معنا از خلال روساخت و رسیدن به ژرف ساخت کلام، رابطه این نشانه ها را با کارکردهای شناختی و حسی آشکار کرده و نوع نظام گفتمانی را نمایان می سازد. از میان کتاب های ارزشمند پارسی وقتی صحبت از مثنوی می شود و مولانای بلخی کلام به قصور می رسد و تحلیل به سکوت، تأمل در این نگاره بی بدیل و راستین از بزرگ عارف ادب پارسی، دلنواز اهل ادب و دلپسند دنیای معنی است. استخراج معانی برتر این رشته مروارید دریای معنا و ترکیب آن با ادبیات روز دنیا در سیطره نظریه های نوین ادبی، می تواند هنرنمایی های مولانای بلخی را در تئوری های ارائه شده توسط دانشمندان علم واژه شناسی به رخ بکشاند، این پژوهش با پاسخ به این پرسش که؛ نظام های گفتمانی گرمسی در نی نامه کدامند، به بررسی شگردهایی می پردازد که کارکردهای گفتمانی را حاصل می کند و با رویکردی توصیفی- تحلیلی تعامل میان نشانه و معناها را در «نی نامه» بررسی کرده است و نشان می دهد که برای درک معنا باید نشانه هایی را که از کارکردهای متفاوت شناختی و حسی درک می شوند، استخراج کرد و در رابطه تعاملی میان آن ها به گفتمان های حاصل شده پی برد.
روش شهودی مستقیم، روشی در فهم باطن قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائلی که ذهن قرآن پژوهان را به خود مشغول ساخته، مسئله روش شناسی تفاسیر و تأویلات عرفاست. از جمله مهم ترین فواید روش شناسی تفسیر عرفانی این است که نگاه منفی برخی از اندیشمندان علوم قرآنی را به تفسیرهای باطنی عرفا تغییر می دهد. این تحقیق از نوع تحقیقات توصیفی و تحلیلی است. روش به کار رفته در این نوشتار، اسنادی و روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای است و داده های مورد نیاز از طریق ابزار فیش برداری گرد آوری شده اند. در باره روش تفسیری اهل معرفت، دیدگاه های گوناگونی مطرح شده است. گروهی روش تفسیری اهل عرفان را خلاف روش های متداول تفسیری و قواعد عقلایی فهم متن می دانند و گروهی دیگر تفاسیر عرفانی را ذوقی و غیر روشمند می خوانند. به نظر نگارنده، تفسیر عرفانی یا تأویل، روشمند بوده و دارای مبانی و اصول مختص به خود است. یکی از این روش ها، که اهل معرفت به آن اشاره کرده اند، روش شهودی مستقیم است. از جمله ابزار و شروط نیل به باطن کلام در این روش، طهارت باطنی قاری، تلاوت مداوم و مکرّر آیات قرآن، و تدبر و تفکر همراه با حضور قلب است.
بررسی تطبیقی مادر و مادری در اندیشه های سیمون دوبووار و عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۲
240 - 263
حوزههای تخصصی:
«فمینیسم» یکی از جنجال برانگیزترین جنبش های اجتماعی و فکری قرن بیستم قلمداد می شود. هر چند جنبش فمینیسم در غرب از اوج اقبالِ اجتماعی خود باز ایستاده اما در کشور های در حال توسعه و از جمله کشورهای اسلامی همچنان به عنوان یک دغدغه ی اجتماعی در حال پیگیری است. فمینیست ها برآنند که بین زن و مرد به ویژه در نظام تشریع فرقی نیست؛ اما دین اسلام به تفاوت های زن و مرد در نظام تکوین اذعان دارد و با تأکید بر جایگاه خانواده و تکریم ِنقش مادری و همسری، بر رعایت حریم ها و هنجارها در رفتار جنسی تأکید مضاعف دارد. از سوی دیگر عرفان اسلامی از پرورش انسان ها در محیط خانواده و نقش آفرینی «مادر» در این تربیت سخن گفته و به آن اهمیت ویژه ای داده است. نقش زن به عنوان مادر و همچنین همسر دراعتلای انسان و رسیدن به مراحل بالای عرفانی چه برای خود او و چه برای همسر و فرزندان، در عرفان اسلامی و شیعی، انکار ناپذیر است. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی بوده و براساس مطالعات کتابخانه ای تهیه و به انجام رسیده است. یافته های پژوهش نشان می دهد، که گروهی از فمینیست های رادیکال «سرکوب زنان» را به موضوع مادری ربط داده و ادعا نموده اند که رایج ترین موانع بر سر راه زنان به واسطه بیولوژی تولید مثل ایجاد شده است.
بررسی لطایف سبعه و پیامبران وجودی هفت گانه از عطار تا شیخ علاءالدوله سمنانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
189 - 205
حوزههای تخصصی:
شیخ علاءالدوله (657 736 ه .ق) در آثار مختلف خود به ویژه رسایل فارسی به این مسئله که دل انسان چگونه می تواند جلوه گاه و آینه تجلی جلال و جمال الهی شود، اشاره کرده است و از این رهگذر به «لطایف سبعه» پرداخته است. نظریه لطایف سبعه و تطبیق آن با پیامبران وجودی هفت گانه تاکنون با نام علاءالدوله سمنانی شناخته شده است، اما اینکه آیا تا قبل از وی کسانی دیگری نیز به این مسئله پرداخته اند یا نظریه لطایف سبعه و تطبیق آن با پیامبران وجودی هفت گانه نوآوریِ خود شیخ علاءالدوله بوده است، جای تأمل و بررسی دارد. با بررسی، تحلیل و مقایسه مصنفات فارسی شیخ علاءالدوله با رساله شق الجیب ابن عربی به این نکته رهنمون شدیم که شیخ علاءالدوله علی رغم اختلاف شدید با ابن عربی به ویژه در مسئله وحدت وجود، شدیداً تحت تأثیر او بوده است، تا آنجا که می توان گفت که برخی از مطالب شیخ علاءالدوله درباره لطایف سبعه دقیقاً ترجمه مطالب رساله شق الجیب ابن عربی است. تنها بُعد جدیدی که علاءالدوله بر مباحث ابن عربی اضافه کرده است، علاوه بر شرح و بسط دادن آن ها، تطبیق این لطایف با پیامبران وجود هفت گانه ای است که عطار در مصیبت نامه از آن ها نام برده است. تأثیرپذیری علاءالدوله از عطار را می توان از مقایسه مصیبت نامه با رساله سربال البال به خوبی دریافت که هر دو عارف پس از سیر در عوالم مختلف آفاقی و ناسوتی به این نتیجه می رسند که سالک باید در روح و جان خود که عبارت از نور محمدیه است، سیر کند. ازاین رو، می توان گفت که نوآوری شیخ علاءالدوله در این است که توانسته پیامبرانِ هفت گانه ای را که عطار در مصیبت نامه به آن ها اشاره کرده، با لطایف سبعه ای که ابن عربی در رساله شق الجیب به آن ها پرداخته است، تلفیق کند. علاوه بر این، شیخ علاءالدوله برای اولین بار نظریه تفسیری خود را بر مبنای همین لطایف بنیان گذاشته است. امری که نه عطار و نه نجم الدین رازی در تأویلات عرفانی خود و نه ابن عربی هیچ یک از آن بهره نگرفته اند.
نمادپردازی عرفانی در معراج نامه بایزید بسطامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۹
31-58
حوزههای تخصصی:
زبان هنر اسلامی زبانی نمادین و رمزگونه است. نمادها حامل معنای درونی و ذاتی این هنر بوده و راه بررسی آثار هنری هم بررسی این نمادها و سمبول هاست. اگر تصوف را نگاه هنری به مذهب بدانیم، مشاهده می کنیم که آثار صوفیان آمیخته به نمادها و نشانه هایی است که واکاوی دلالت های این رمزها می تواند رهیافتی به سوی درک عمیق مفاهیم و بُن مایه های موضوعات عرفانی باشد. معراج نامه منسوب به بایزید بسطامی، شرح سفری روحانی است که توسط ابوالقاسم عارف به نگارش درآمده است. معراج نامه به ضرورت ساختار رؤیاگونه اش طالب شکلی نمادین و رمزگراست. در این پژوهش، نمادها در چهار خوشه تصویری آب، پرواز، نور و رویش طبقه بندی و تفسیر می شوند. رمزهایی که در قالب خوشه های تصویری، تصاویر کهن الگویی و اساطیری برای بیان رؤیاهای عارفانه بایزید بسطامی به کار گرفته شده اند، بخشی از نمادهای مکرّر متون صوفیه و سایر معراج نامه ها هستند که علاوه بر ارائه جهان بینی عارف، جایگاه این تصاویر را در رؤیاهای صوفیه به دست می دهد. از آنجا که الگوی همه معراج نامه های دوره اسلامی، معراج پیامبر اکرم(ص) است، بسیاری از مشاهدات و تصاویر این رؤیا با معراج الگو، هماهنگ و همسوست. برای بررسی این موضوع ساختار و نمادهای عرفانی دو اثر با هم تطبیق داده شد. بررسی این نمادها، به یافتن چگونگی جهان مصوَّر صوفیه در عالم معراج که عالمی نورانی است کمک می کند. نیز نشان می دهد که مرتبه مسافر معراج، هماهنگ با نمادهای متن و مدارجی است که وی طی می کند. شیوه این پژوهش توصیفی تحلیلی و تطبیقی با رویکرد بلاغی است.
بررسی اولین مقام عرفانی و تجزیه و تحلیل آن در روانشناسی(با روش آماری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۶۱
13 - 47
حوزههای تخصصی:
یقظه و انتباه ریشه و اساس تمام منازل عرفانی است. بیداری درون یا انتباه پیامدهایی چون احساس شیرینی و حلاوت هنگام طاعات و عبادات، آسان شدن سختی ها، توبه، طلب، خلاصی از نفس و رسیدن به مراحل بالاتر عرفانی را به همراه دارد؛ تعالیم عرفانی هرچه بیشتر در امور فردی و اجتماعی راه یابد انسان به خدا نزدیک تر می شود. بنابراین می توان با استفاده از نظریات عرفانی، مفاهیم روانشناختی را استخراج و در زندگی افراد، مورد استفاده قرار داد.کاربرد نظریات عرفانی در تبیین های روانشناختی گامی مهم در نظریه پردازی فراهم خواهد ساخت. این تأثیرات بر روان انسان سبب بالا رفتن کیفیت زندگی و به تبع آن ایجاد شادی می شود و روان شناسان نیز به دنبال همین هستند. هدف از این پژوهش بررسی یقظه و انتباه در متون منثور عرفانی تا قرن هفتم،کاربرد آن در روانشناسی با به کارگیری رویکردهای شناخت، رفتار و هیجان، و بررسی تفاوت های جمعیت شناختی(سنی، جنسی، میزان درآمد و گرایش به عرفان) در یقظه و انتباه است. ۱۸۰ شرکت کننده به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند که در سه گروه حوزوی، افراد علاقه مند به مشی عرفانی و افراد معمولی به پرسش نامه تحول و بیداری درون پاسخ دادند. افراد شامل مردان و زنان با درآمدهای مختلف بودند. نتایج پرسش نامه نیز بر اساس بنیادهای نظری مورد بحث قرار گرفته است. این پژوهش که به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام گردیده است کوشش شده با تبیین مبانی نظری یقظه و انتباه در عرفان اسلامی زمینه ی کاربردی ساختن آن را در روان شناسی فراهم سازد .
حدیث معراج، خاستگاه مقامات عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۰
207-232
حوزههای تخصصی:
بعد از توحید، مهم ترین مسئله مورد بحث در عرفان، توجه به مراحل و مقامات سیروسلوک برای رسیدن به وصال حضرت حق است. ازاین رو، بحث از چگونگی پیدایش و جایگاه مقامات عرفانی و منازل سیروسلوک و تعداد آن ها، اصلی ترین مباحثی است که توجه پژوهشگران عرفان را به خود معطوف کرده است. در آثار صوفیه، از قرن سوم به بعد، مسئله «مقامات عرفانی» مطرح شد. ازاین رو، برخی گمان بردند که «مقامات» حاصل تجارب و اندیشه های صوفیه و عارفان است که در طول سالیان متمادی شکل گرفته است. برخی، اولین بیانگر «مقامات عرفانی» را امام صادق(ع) می دانند. برخی دیگر، آن را در کلام امیرالمؤمنین(ع) و امام سجاد(ع) جستجو می کنند. درحالی که نتیجه پژوهش حاضر این است که پس از قرآن کریم، حدیث معراج، نخستین خاستگاه «مقامات عرفانی» است و دیگران هرآنچه گفته اند از این سرچشمه نوشیده اند. مقامات عرفانی در حدیث معراج عبارت اند از: توبه، ورع، زهد، فقر، صبر، توکل، رضا، تعقل، ذکر، حب و بغض برای خدا، حب دنیا، بیداری در شب، حلال جویی و خوش اخلاقی.