مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
ساحت های وجودی
حوزههای تخصصی:
ساحت های نفس از دیدگاه علامه طباطبایی موضوع تحقیق حاضر است. از منظر وی نمی توان برای ابعاد وجودی انسان حصر عقلی قائل شد؛ ولی با تامل خاص و نگاه ساختاری می توان، مهم ترین جنبه های وجودی انسان که به شخصیت او شکل می دهند و منشا سعادت و شقاوت او هستند را این گونه برشمرد: ساحت شناختاری، ساحت غریزی، ساحت اراده، ساحت عمل و ساحت الوهی (فطری). در یک تقسیم بندی دیگر در اندیشه علامه می توان هفت ساحت با کارکرد تقریباً مستقل و در تعامل با یکدیگر را برای انسان برشمرد که عبارت اند از: ساحت جسمانی، عقلانی، عاطفی، اخلاقی، اجتماعی، هنری و دینی.
بررسی معنویت به مثابه استعلا وجودی بر مبنای رویکرد اگزیستانسیالیستی یاسپرس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
139 - 159
حوزههای تخصصی:
این مقاله می کوشد تا به این پرسش پاسخ دهد که اگر معنویت به مثابه استعلای وجودی است، چگونه می توان بر مبنای فلسفه یاسپرس نگرش انسان شناسانه ای تبیین کرد که آن نگرش به منزله بنیاد معنویت قلمداد شود؟ نگارنده با ارائه تقریر وجودی از معنویت، نشان می دهد که ساحت های چهارگانه دازاین، آگاهی کلی، روح و اگزیستانز که در انسان شناسی یاسپرس مبنا و امکان جهش فرارونده آدمی را مهیا می سازد؛ به گونه تطبیقی امکان بیان قرائت جدید و بنیادین از «معنویت به مثابه استعلای وجودی» را فراهم می کند. بر این اساس، معنویت به منزله جهش درونی است که با درک وجودی از هستیِ خاصِ آدمی – اگزیستانز – معنا می یابد و قوام معنویت نیز به فعل از خود فراشدن برای تقرب به اگزیستانز است. از طرف دیگر، یاسپرس فلسفه را به سان فعل درونی می داند که انسان را به فراروی وجودی برای کسب آگاهی معتبر از خود و واقعیت رهنمون می کند. بر همین اساس، انسان معنوی که به استعلای وجودی اقدام کرده است، به خود اصیل خویش آگاهی می یابد. این آگاهی از جنس تعلق آگاهی فاعل شناسا به امور ابژکتیو نیست؛ چرا که این نحوه از آگاهی که به زعم یاسپرس در ساحت «آگاهی کلی» رخ می دهد قابل جایگزینی با هر ادراک دیگر بوده و یافته ای بین الاذهانی است؛ بلکه این آگاهی، درکی معنوی و یافته ای سوبژکتیو - اگزیستانسیال است که حیات فردی را معنا می بخشد.
تحلیل و بررسی نظام انسان شناسی معنویت اشو(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نوشته حاضر به بررسی و تحلیل نظام اندیشه اشو در حوزه انسان شناسی می پردازد. وی معتقد است که انسان ها دارای دو ساحت مادی و مجردند که در بین این دو، اصالت با روح انسان است. چنانکه از سخنان او به دست می آید، وی نگاه مثبتی به ذات انسان دارد و معتقد است که انسان باید با اختیار خود گوهر درونش را متجلی کند؛ هر چند این امر سبب نمی شود که انسان هدف و مرکز خلقت باشد. گفتار اشو در باب هدف و معنای زندگی انسان دچار ابهام و تضاد است؛ زیرا دو رویکرد در بیان اشو وجود دارد: در برخی سخنان، وجود هدف و معنا برای زندگی انسانی نفی می شود و در بعضی دیگر، هدف هایی چون روشن ضمیری، خودآگاهی، بی ذهنی و لافکری و... برای زندگی بیان می شود که در سایه زندگی مطابق با طبیعت معنا پیدا می کنند.
تحلیلی بر ساحت های وجودی شمس تبریزی از خلال بررسی مقالات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۹
73 - 98
حوزههای تخصصی:
ساحت های وجودی انسان نمایان گر اندیشه و رفتاری از اوست که ریشه در علوم گوناگون دارند. کنش ها و رفتارهایی که از این ساحت ها در انسان نمود می یابد، براساس نوع تقسیم بندی مشمول ویژگی هایی مخصوص به خود است؛ بنابراین روشی مناسب برای شناخت ابعاد مختلف انسان به شمار می آید. زندگی شمس تبریزی همواره در هاله ای از ابهام بوده و از این رو پیوسته مخاطب را برای آگاهی از ابعاد مختلف رفتاری خود تشویق و ترغیب کرده است. نوشتار پیش رو که به روش تحلیل و تبیین محتوا و با استفاده از منابع کتابخانه ای تنظیم شده، می کوشد با الگوبرداری از طبقه بندی شفیعی کدکنی در تبیین ساحات وجودی انسان به سه دسته روشن، خاکستری و تیره شخصیت شمس تبریزی را با توجه به مقالات او تحلیل و هریک از ساحت های وجودی شخصیت او را با رویکردی روان شناسانه تبیین نماید. نتایج این جستار نشان می دهد که شمس دارای ویژگی های بسیار پسندیده، دیدگاه هایی انتقادی و نیز خصوصیات ناپسند است، امّا به سبب برخورداری از جمال زیبای درونی در اذهان مخاطبان خود خوش می نشیند و هر خواننده با تفکر در مقالات شمس در می یابد که او در اغلبِ سخنان خود در پی یافتن مظاهر خوبی هاست. عشق به پروردگار و یاری جستن از او، مهر و مهرورزی از جمله خصیصه هایی ا ست که در ساحت روشن او همواره موجب جاودانگی و درخشش است. در ساحت خاکستریِ شمس، با عارفی روبه رو هستیم که بسیاری از عرفای نامدار ادبیات فارسی را با برچسب عدم متابعت از پیامبر مورد نقد و نکوهش قرار می دهد. ساحت سیاه وجودیِ شمس شامل تندخویی ها، پرخاشگری ها، توهین ها و تحقیرهایی است که بر زبان می راند.
پرورش توانایی «اندیشیدن» به منزله اصل بنیادین «فلسفی زیستن» از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
125 - 136
حوزههای تخصصی:
پرورش توانایی تفکر از مولفه های بنیادین در پروژه فلسفی زیستن است که قابلیت طرح در فلسفه ملاصدرا را به همراه دارد. بر همین اساس، پرسش مقاله این است که چگونه می توان «مبانی انسان شناختی صدرا» را به منزله «مدلی برای توسعه و تعمیق تفکر» مرتبط کرده و طرحی از این نسبت دایرمدار پروژه فلسفی زیستن به دست داد؟ فرضیه مقاله بر امکان این نسبت استوار است. بدین گونه، اگر تصور «برنامه» برای هر مدل از زیستن مستلزم خردورزی است؛ در مرتبه ای عمیق تر و مبتنی بر فلسفه ملاصدرا، اعتلای عقل همچون برنامه ای برای فلسفی زیستن به حساب می آید. از دیگر سو، فعلیت تعقل منوط به لحاظ امکان و استعداد اولیه برای تحقق این فرایند است. فرض این بینش که علاوه بر توجیه انتزاعی-فلسفی می تواند منطبق بر سیر بیولوژیکی نوع انسان نیز باشد، ضرورت تصور سطوح متمایز عقل را تقویت می کند. سپس، در فرایند پرورش توانایی های وجودی-ذهنی این امکان به نهایت فعلیت رسیده و عقل در کامل ترین مرتبه محقق می شود. بدین سان، هر انسان این توانایی را دارد تا طبق فرایند «فلسفی زیستن» به پرورش جنبه های وجودی خویش مبادرت ورزد؛ این سیر استعلایی در اندیشه صدرا، با تمرین تفکر آغاز شده و با رعایت قواعد ذهنی و ضوابط عملی به نحوه ای متمایز از «بودن» و شیوه شگفتی از درک موجودات ختم می شود.