ابراهیم رحیمی زنگنه

ابراهیم رحیمی زنگنه

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۰ مورد.
۱.

بررسی تطبیقی عنصر داستان گریزی در ژرف ساخت روایت داستان های مثنوی معنوی و قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: داستان پردازی داستان گریزی ساختارشکنی قصه های قرآن داستان های مثنوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۰ تعداد دانلود : ۱۵۱
در این مقاله کوشیده شده است با نگاهی تطبیقی و متفاوت از آنچه همواره درباره چگونگی داستان پردازی در مثنوی مورد بحث بوده، وجه اشتراک آن را درزمینه داستان پردازی با قرآن کریم نشان داده شود. در پژوهش پیش رو بر آنیم اگرچه قرآن کریم و مثنوی معنوی متونی هستند که از داستان پردازی بهره می برند، در عین حال، داستان گریزند و برپایه همین عنصرِ داستان گریزی، روایت داستان را شکل می دهند و مخاطب را به غرض راستین سخن، رهنمون می شوند. پاسخ به این پرسش که چگونه ممکن است داستان پردازی در عین داستان گریزی تحقّق یابد، به عواملی، از قبیل ساختار وحی، ایدئالیسم اخلاقی، بهره گیری متفاوت از تخیّل در پرداخت داستان، حقیقت و مجاز زبان و هدف داستان گویی در این دو متن، بستگی دارد. با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی، این نتیجه به دست آمده است که اسنادهای مجازی در قرآن و مثنوی، با فراتر رفتن از زمینه های تخیّلیِ تشبیهی یا استعاری یا حتّی جاندارانگاری مرسوم، عادت ستیزی ها و ساختارشکنی در روایت داستان را تقویت می کنند و درنهایت، به داستان گریز بودن این دو متن یاری می رسانند. همچنین تفاوت هدف داستان گویی در قرآن و مثنوی، باعث می شود این دو متن، با گرایش به عدم بیان جزئیات دقیق و عدم زمینه سازی هایی که با طبیعت روایت گری و نیز کنش ها و واکنش های شخصیّت های داستانی، سازگاری دارند، به داستان پردازی اقدام کنند و در پیوند با دیگر عوامل یادشده، ژرف ساخت داستان گریزی را رقم زنند و خلاف عادت خوانش مخاطب را در پی داشته باشند.
۲.

تحلیل تطبیقی ذات و صفات خدا در مثنوی معنوی و دائودِه جینگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ذات و صفات خدا مولوی مثنوی معنوی آیین دائو لائودزی دائودِه جینگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶ تعداد دانلود : ۶۲
موضوع تبیین ذات و صفات خدا در عرفان اسلامی متأثر از سنّت قرآنی است که عارفان  اسماء ذات، صفات و افعال خدا را به تأسی از آن تبیین و طبقه بندی کرده اند و مولوی در مثنوی معنوی به عنوان برجسته ترین اثر عرفانی در زبان فارسی با دقّت و ظرافت بدان پرداخته و ناشناختگی ذات خدا را آورده است. هم چنین لائودزی، حکیم چینی در دائودِه جینگ، مهم ترین متن آیین دائو که هجده سده پیش از مثنوی معنوی نوشته شده، مباحثی عمده و باریک بینانه در شناخت ناپذیری ذات دائو مطرح کرده است. هدف این جستار بازنمایی و تحلیل یافته های ذات و صفات خدا در مثنوی معنوی و دائودِه جینگ و تبیین همسانی و ناهمسانی آن هاست که با روش توصیفی- تحلیلی سامان یافته است؛ چنانکه دستاوردهای پژوهش نشان می دهد، حقیقت ذات خدا در مثنوی معنوی و دائو در دائودِه جینگ ذهن گریز و شناخت ناپذیر است، امّا صفات خدا در مثنوی معنوی بسیار پرشمارتر از صفات دائو در دائودِه جینگ است که این موضوع نظر به گستردگی اسم شناسی در عرفان اسلامی و تفسیرهای عرفانی از اسماء خدا قابل توجیه است. هم چنین برخی صفات دائو مانند ژرف بودن، بی صدایی و بی صورتی اگرچه فاقد معادل شناخته در عرفان اسلامی هستند، امّا در مثنوی معنوی به مثابه صفات خدا به کار رفته اند.
۳.

بررسی تطبیقی مردم شناسی فرهنگی در منظومه «مهر و وفا»، در ادب کلاسیک فارسی و عامیانه کُردی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: مردم شناسی فرهنگی ادبیات فارسی ادب‍ی‍ات ک‍ردی منظومه مهر و وفا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸ تعداد دانلود : ۲۰
بدیهی است که منظومه های غنایی شعر فارسی در نوع خود بیش ترین الگوهای فرهنگی و نشانه های تمدن را بازنمایی می کنند. بررسی این داستان ها از دیدگاه مردم شناسی فرهنگی (که پایه های اصلی آن فرهنگ عامه است)، نگرشی نو به آن هاست و پژوهشگران را با دو گزینه آشنا می سازد: یکی بررسی فرهنگ مردم در محتوای داستان ها و دیگر تأثیرگذاری فرهنگی راوی است با توجه به فرهنگی که در آن پرورده شده است و این در تمامی داستان هایی که راویان مختلف دارند، صدق می کند. در این پژوهش که دانستنی های مختلف ادبی و فرهنگی نهفته در ادب عامه کُردی «بیت» در مقابل با منظومه های ادب کلاسیک فارسی مقایسه و بررسی شود، به ویژه آن جا که ساختار و محتوای این آثار با اصول داستان سرایی مطابقت داشته باشد، می تواند در بخش مطالعات مردم شناسی فرهنگی کار ارزنده ای باشد. این پژوهش به توصیف و تحلیل مولفه های فرهنگی از دیدگاه مردم شناسی در منظومه «مهر و وفا» در ادب کلاسیک فارسی و ادب عامیانه کُردی به روایت مام احمد لطفی پرداخته است. برای دستیابی به این هدف از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. یافته ها حاکی از آن است بیشتر مولفه های مردم شناسی در این منظومه نمود پیدا کرده است و میزان شباهت ها نسبت به تفاوت ها بیشتر است و این نشان دهنده بینامتنیّت بین منظومه فارسی و کُردی است. دیگر آن که روایت های کُردی داستان، هرچند در کلیّات، مضمون و مفهوم، مطابق با روایت های فارسی هم نام مذکور است، اما هم در قالب و فرم و هم در محتوا به ویژه تغییرات و تحولات فرهنگ عرفانی، حماسی و غنایی در دوره های گوناگون است.
۴.

تحلیل معرفت شناختی بیداری در ادب عرفانی فارسی و ساتوری در روایت های آیین ذن (مطالعه موردی: «مثنوی معنوی مولوی» و روایت های «دروازه بی دروازه» و «صد و یک داستان ذن»)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مثنوی مولوی بیداری و یقظه آیین ذن ساتوری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹ تعداد دانلود : ۶۰
بیداری به معنای از میان رفتن غفلت و ناآگاهی و یکی از مهم ترین اصطلاحات در عرفان اسلامی است که مولوی در داستان های مثنوی معنوی بارها از آن سخن گفته، ویژگی های آن را بازنموده است. همچنین در روایت های آیین ذن، ساتوری همین معنا را دارد و درک و تجربه آن اساس و جان مایه مراقبه و سلوک به شمار می رود. بر این پایه، هدف این جستار، تحلیل یافته های بیداری است از نگاه مولوی در مثنوی معنوی به عنوان اثری شاخص در حوزه عرفان اسلامی ایرانی با روایت های ساتوری در مجموعه های «دروازه بی دروازه» و «صد و یک داستان ذن» که هر دو از مشهورترین نوشته ها در سنت عرفانی ذن یه شمار می روند. بازنمودن یکسانی ها و ناهمسانی های این دو مکتب فکری با روش توصیفی تحلیلی سامان یافته است و تحلیل و تبیین داده های پژوهش نشان می دهد، ویژگی های بیداری در مثنوی معنوی و ساتوری در آیین ذن مانند: ناگهانی بودن، آگاهی بخشی و تکرارپذیری با یکدیگر همسانی دارند، اگر چه ویژگی ناگهانی بودن در روایت های ساتوری بازتاب بیشتری دارد. همچنین ویژگی حیرت انگیزی که خصوصیتی فرعی و برآمده از نگاه مخاطب است، در روایت های آیین ذن بازتاب فراوانی یافته که برخاسته از ساختار منطق گریز و تحلیل ناپذیر این مکتب است. حال اینکه داستا ن های مبتنی بر بیداری در مثنوی معنوی که در تطبیق با روایت های ساتوری از بنیان های عقلانی و منطقی مستحکمی پیروی می کنند، حایز این ویژگی نیستند.
۵.

واکاوی تطبیقی مردم شناسی فرهنگی در منظومه بهرام و گلندام در ادب کلاسیک فارسی و ادبیات عامیانه کردی

کلیدواژه‌ها: مردم شناسی فرهنگی ادبیات فارسی ادب‍ی‍ات ک‍ردی منظومه بهرام و گلندام

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰ تعداد دانلود : ۷۴
بدیهی است که منظومه های غنایی شعر فارسی در نوع خود بیش ترین الگوهای فرهنگی و نشانه های تمدن را بازنمایی می کنند. بررسی این داستان ها از دیدگاه مردم شناسی فرهنگی (که پایه های اصلی آن فرهنگ عامه است)، نگرشی نو به آن هاست و پژوهشگران را با دو گزینه آشنا می سازد: یکی بررسی فرهنگ مردم در محتوای داستان ها و دیگر تأثیرگذاری فرهنگی راوی است با توجه به فرهنگی که در آن پرورده شده است و این در تمامی داستان هایی که راویان مختلف دارند، صدق می کند. در این پژوهش که دانستنی های مختلف ادبی و فرهنگی نهفته در ادب عامه کُردی «بیت» در مقابل با منظومه های ادب کلاسیک فارسی مقایسه و بررسی شود، به ویژه آن جا که ساختار و محتوای این آثار با اصول داستان-سرایی مطابقت داشته باشد، می تواند در بخش مطالعات مردم شناسی فرهنگی کار ارزنده ای باشد. این پژوهش به توصیف و تحلیل مولفه های فرهنگی از دیدگاه مردم شناسی در منظومه «بهرام وگلندام» در ادب کلاسیک فارسی و ادب عامیانه کُردی به روایت مام احمد لطفی پرداخته است. برای دستیابی به این هدف از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. یافته ها حاکی از آن است بیشتر مولفه های مردم شناسی در این منظومه نمود پیدا کرده است و میزان شباهت ها نسبت به تفاوت ها بیشتر است و این نشان دهنده بینامتنیّت بین منظومه فارسی و کُردی است. دیگر آن که روایت های کُردی داستان، هرچند در کلیّات، مضمون و مفهوم، مطابق با روایت های فارسی هم نام مذکور است، اما هم در قالب و فرم و هم در محتوا به ویژه تغییرات و تحولات فرهنگ عرفانی، حماسی و غنایی در دوره های گوناگون است.
۶.

تأثیر موسیقی و پیوند و ارتباط آلات آن برای رسیدن به فنا فی اللّه در دیوان شمس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دیوان شمس مولانا فنا سماع و آلات موسیقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۸ تعداد دانلود : ۹۰
مولانا از تأثیر موسیقی در وصول به حق، بسیار بهره برده و بارها از آلات موسیقی در تشریح وادی فنا سود جسته و خود را بسانِ بسیاری از آن آلات به همراه معشوق در آن مقامات دیده است. در این جستار سعی بر آن است، با روشی توصیفی-تحلیلی، گسترۀ فنا و پیوند و رابطۀ آن با سماع و آلات موسیقی و تأثیر آن در احوال سالک، مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد؛ بنابراین تحقیق حاضر به بیان تأثیر موسیقی و ارتباط آلات آن در وصول به حق و فنا فی اللّه در دیوان شمس می پردازد، مولوی تقریرات متنوعی از آلات موسیقی را در این عوالم، به ظهور آورده است. فنا به عنوان نهایت سیر الی اللّه و غایت همت عارفان در دیوان شمس، تجلّی شگرف و شگفتی یافته است. در این سیر و سلوک، سماع نقشی اساسی داشته و موسیقی مناسب با آن از اهمیت بالایی برخوردار است؛ ازاین رو در تصوف، موسیقی و آلات آن کارکردی شایسته و بایسته دارند و در عروج سالک به بلندای عرفان، مؤثرند. آن چه در فنا برای سالک رخ می دهد معمولاً غیرقابل توصیف است و زبان، توان بیان و پرداختن کامل بدان را ندارد. ناگزیر می توان از طریق وجد و سماع سالک که با ناله و نوای سازها همراه می شود، شمه ای از آن ها را درک و به نوشتار آورد.
۷.

تحلیل ساختار و پیرنگ مقدّمه سفر «هفت کشور» فخری هروی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ساختارگرایی پیرنگ سفر هفت کشور فخری هروی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۰ تعداد دانلود : ۶۴۴
هفت کشور فخری هروی اثر نویسنده و شاعر توانای دربار ایران و هند در سده دهم هجری قمری است. این پژوهش با رویکردی ساختارگرایانه مقدمه سفر این کتاب را بررسی کرده است. مقدمه این کتاب بخش ویژه و هنرمندانه آن است. پرسش های این پژوهش بر شناسایی ساختار مقدمه هفت کشور ، نشان دادن الگوی پیرنگ ساختار مقدمه و بیان ارتباط مقدمه با درون مایه اصلی تأکید دارد. هدف از اینگونه بررسی ها نخست شناسایی کلیّت اثر ادبی است که امکان مقایسه رویکرد ساختاری اثر را با متون پیش و پس از آن فراهم می کند؛ همچنین این پژوهش ها بر ذخایر تحقیقات نظام مند ادب فارسی می افزاید. ساختارگرایی با تأکید بر ساختار اثر می کوشد پیوند میان صورت و معنا را بیابد. نویسندگان این پژوهش با استفاده از روش ساختارگرایی کوشیده اند تا با استفاده از نظر اندیشمندانی مانند پراپ (در طبقه بندی شخصیّت های داستان) و نظر سوسور و لوی استروس (در گفتمان تقابلی) و تزوتان تودوروف (در حکایت های ایپزودیک) سطح های مجزای روایتِ مقدمه هفت کشور را تبیین کنند؛ سپس با روش تحلیلی و توصیفی، ارتباط میان ساختار و مقدمه هفت کشور را روشن کنند. نتیجه بیانگر این است که مؤلف با تمایز سه بخش جداگانه نماد و گفت و گوهای تقابلی، روایت قصه در قصه و همراه کردن آن با تنوع شخصیّت ها و دگردیسی زاویه دید، ساختاری خلاقانه پدید آورده است. در ادامه، الگوی پیرنگ هر بخش ترسیم شده است که بیانگر پیرنگی منطقی و منسجم است. نتیجه آنکه اختران هفت گانه درون مایه اصلی هفت کشور در سفر ابن تراب به کشورهاست. این سفر که شامل هفت مسافت و دیدار از هفت کشور است، افزون بر نمایش سیر آفاقی ابن تراب، سیر انفسی او را نیز تداعی می کند.
۸.

بررسی علل بیان ناپذیری تجربه های عرفانی در مثنوی های عطّار(الهی نامه، منطق الطّیر، مصیبت نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تجربه های عرفانی بیان ناپذیری عطار نیشابوری الهی نامه مصیبت نامه منطق الطیر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۶ تعداد دانلود : ۳۸۷
ناتوانی واژه در بیان تجربه های عرفانی را بیان ناپذیری می نامند. دارندگان تجربه عرفانی آگاهی عرفانیِ خود را فراتر از حد فهم و تقریر می دانند. آنها بر این باورند که در این تجربه استعلایی، نوعی آگاهی از حقیقت و ادراک امور به عارف دست می دهد که حریمی ماوراء عقل دارد و به قالبِ بیان در نمی آید. در نزد عارفان، همواره بیانِ حقایق و مفاهیم عرفانی با موانعی همراه است که زبان را از شرحِ این احوال ناتوان می سازد. موانعِ موضوع، متکلم، کلام و مستمع از بارزترین این موانع است که سبب بیان ناپذیری حقایق بلند عرفانی می شود. عطّار نیشابوری نیز مانند دیگر عرفا در آثار خود به صورت های مختلف بیان ناپذیری تجربه های عرفانی را تبیین کرده و عملاً ناتوانی زبان را در بیان حقایق عرفانی نشان داده است. مسئله پژوهش حاضر واکاوی علل بیان ناپذیری تجارب عرفانی برای تبیین این موضوع است که زبان در بیان ناگفته های عرفانی چه مشکلی دارد که عرفا را در بیان این مدرکات درونی ناتوان می سازد. همچنین بازتاب و بسامد این موضوع بنیادی عرفانی در آثار عطّار نیشابوری چگونه است؟ در این جستار به روش توصیفی- تحلیلی این موانع و بازتابِ آنها در سه منظومه الهی نامه، مصیبت نامه و منطق الطّیر عطّار نیشابوری مورد بررسی قرار گرفته است. هر یک از این موانع با بسامدهای متفاوت مورد توجه عطّار بوده و مانعِ موضوع و متکلّم بیش از موانع دیگر در بیان حقایق و رموز الهی در زبان عطّار مشهود است.
۹.

نقد جامعه شناختی رمان «زمستان 62» اثر اسماعیل فصیح با رویکرد ساخت گرایی تکوینی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: متون ادبی و عرفانی جذبه تعریف عنایت سلوک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۸ تعداد دانلود : ۲۲۱
این مقاله بر آن است تا اصطلاح کلیدی جذبه را در متون ادبی و عرفانی بر پایه نظریه تعریف در منطق و فلسفه، بررسی کند تا به ویژگی های ماهیتی جذبه که متون گذشته از بسیاری از آن ها در تعریف این اصطلاح غفلت ورزیده اند، دست یابد. مقاله حاضر با روش پژوهش توصیفی- تحلیلی تلاش کرده است تعاریف و سخنان عرفا را درباره «جذبه» در مهم ترین متون عرفانی و ادبی فارسی و عربی تا پایان قرن هشتم هجری بررسی کند. هیچ کدام از تعاریف متون به صورت جامع، ویژگی های ماهیتی آن را بیان نکرده است. این تحقیق براساس متون اصیل انجام گرفته و اطلاعات مربوط به «جذبه» و اصطلاحات هم خوشه را گردآوری کرده و توانسته است به ویژگی های ذاتی و ماهیتی جذبه دست یابد و تعریف کامل تری از آن به دست دهد. این شیوه می تواند در حوزه دیگر اصطلاحات عرفانی و ادبی کاربرد داشته باشد.
۱۰.

تأثیرِ اندیشه هایِ نوافلاطونی، در باب «بهره مندی» و «صدور»، بر وضعِ اصطلاحِ «التباس» در اندیشه روزبهان بقلی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افلاطون فلوطین روزبهان بقلی شیرازی بهره مندی صدور و التباس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۸ تعداد دانلود : ۲۳۹
در پژوهش حاضر، نگارندگان، برآنند که به روش توصیفی تحلیلی، مشخّص کنند که منظور روزبهان از به کاربردن واژه «التباس» چیست و منابع فکری وی در وضع این اصطلاح، کدام است. التباس، از واژه های ویژه در منظومه فکری روزبهان بقلی شیرازی (606 ه .ق.) است. وی، برای مسمّی کردن نحوه پدیدار شدن خداوند در عالم، از این عنوان استعاری بهره گرفته است. این اندیشه، قبل از روزبهان، در فلسفه یونان، به ویژه در اندیشه افلاطون و فلوطین، سابقه داشته است و وزبهان، با واسطه، از ایشان متأثر بوده است. نظریّات افلاطون و فلوطین از طریق ترجمه آثار ایشان، هم نشینی با مسیحیان و... به عالم اسلام راه پیدا کرده بود و بر جریان فکری عالم اسلام تأثیرگذار بوده است. در این میان، عقاید روزبهان در باب رابطه آفریدگار با آفریدگان، به افلاطون و فلوطین، بسیار شبیه است تا جایی که حتّی تمثیل های ایشان مشترک است. با در نظر گرفتن مراودات فرهنگی فراوان میان شرق و غرب مدیترانه، باید گفت که این شباهت به حدّی است که ثابت می کند، روزبهان، متأثر از عقاید این فلسوفان یونانی بوده است و «نوافلاطونی» خواندن وی، بی وجه نیست.
۱۱.

بررسی تطبیقی نی نامه مثنوی معنوی مولانا بر اساس نظریه نظام های گفتمانی گرمس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نشانه- معناشناسی گفتمان گرمس نی نامه مولانا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۳ تعداد دانلود : ۱۰۲
نشانه- معناشناسی به استخراج نشانه هایی می انجامد که نمایان گر کارکردهای گفتمانی است. درک معنا از خلال روساخت و رسیدن به ژرف ساخت کلام، رابطه این نشانه ها را با کارکردهای شناختی و حسی آشکار کرده و نوع نظام گفتمانی را نمایان می سازد. از میان کتاب های ارزشمند پارسی وقتی صحبت از مثنوی می شود و مولانای بلخی کلام به قصور می رسد و تحلیل به سکوت، تأمل در این نگاره بی بدیل و راستین از بزرگ عارف ادب پارسی، دلنواز اهل ادب و دلپسند دنیای معنی است. استخراج معانی برتر این رشته مروارید دریای معنا و ترکیب آن با ادبیات روز دنیا در سیطره نظریه های نوین ادبی، می تواند هنرنمایی های مولانای بلخی را در تئوری های ارائه شده توسط دانشمندان علم واژه شناسی به رخ بکشاند، این پژوهش با پاسخ به این پرسش که؛ نظام های گفتمانی گرمسی در نی نامه کدامند، به بررسی شگردهایی می پردازد که کارکردهای گفتمانی را حاصل می کند و با رویکردی توصیفی- تحلیلی تعامل میان نشانه و معناها را در «نی نامه» بررسی کرده است و نشان می دهد که برای درک معنا باید نشانه هایی را که از کارکردهای متفاوت شناختی و حسی درک می شوند، استخراج کرد و در رابطه تعاملی میان آن ها به گفتمان های حاصل شده پی برد.
۱۲.

همانندی تأویل های منشوری عطار از هبوط آدم و سقوط ابلیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آثار عطار تأویل هرمنوتیک تأویل منشوری سقوط ابلیس هبوط آدم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۰ تعداد دانلود : ۵۸۶
نویسندگان و شاعران عارف مسلک در مواجهه با قرآن و حدیث، نگاهی تأویلی داشته اند؛ برای نمونه، از نگاه عطار، آدم با بندگی خود مایه زینت هستی می شود و ابلیس مظهر قهر الهی. ازاین رو، یکی از موضوعات برجسته در آثار او تأویل هایی است که در خصوص «آفرینش آدم و هبوط او از بهشت» و «تمرد ابلیس و سقوطش از مقامی ارجمند» ارائه کرده است. در این پژوهش بر آن هستیم که بر پایه نظریه هرمنوتیک (hermeneutic) و با روش توصیف و تحلیل محتوا، پاسخی برای این پرسش بیابیم: شکل، روش، ساختار و تأویل های عطار از هبوط آدم و رانده شدن ابلیس از درگاه حق چگونه است؟ در این پژوهش خواهیم دید که او در مواجهه با این دو موضوع با نگاهی منشوری و مشابه، به تأویل دست زده است که بی شک این رفتار، بیانگر نگاه خاص او به تقابل میان آدم و ابلیس است.
۱۳.

نمادگرایی در شعر بهزاد کرمانشاهی و عبد الوهّاب البیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادبیات تطبیقی شعر معاصر نماد بهزاد کرمانشاهی عبد الوهاب بیاتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۵ تعداد دانلود : ۴۹۱
در دوره معاصر به دلیل مشترکات فراوان بین دو فرهنگ ایرانی و عربی، می توان تشابه افکار و تصاویر و درنهایت مضامین شعری همسان را که البتّه در برخی موارد با دیدگاه های متفاوت همراه هستند، در آثار شعری شاعران دو ملّت به خوبی حس کرد. بهزاد کرمانشاهی و عبد الوهّاب بیاتی، به مثابه عضوی از جامعه ادبی خویش، نقش مهمّی در بازتاب تحوّلات سیاسی و اجتماعی ایفا کرده اند؛ امّا گاهی اوقات واقعیّت های جامعه، بنا به دلایلی همچون مناسب نبودن فضای سیاسی و اجتماعی، در سروده های آن ها به صراحت، بیان نمی شود؛ چراکه بیان این واقعیّت ها در برخی موارد با نهادهای سیاسی و اجتماعی در تقابل قرار می گرفت؛ از این رو، دو شاعران برای بیان دیدگاه های خویش از نماد استفاده کرده اند؛ لذا با توجّه به این اصل که ارزیابی درست ادبیّات ملّی و تبیین جایگاه آن در میراث فکری و ادبی بشریت جز با مقایسه ادبیّات ملّت ها میسّر نمی شود، نوشتار پیش رو در راستای غنابخشیدن به ادبیّات ملّی و نشان دادن ارزش های ادبی آن در کنار ادبیّات ملل مختلف، می کوشد تا با رویکردی توصیفی - تحلیلی و براساس مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی که دامنه پژوهش آن منحصر به تأثیر و تأثّر نیست، بلکه بر زیبایی های هنری تأکید دارد؛ کارکرد نماد را در شعر بهزاد کرمانشاهی و عبد الوهّاب بیاتی تحلیل کند. بررسی ها نشان می دهد نماد با تجربه های روحی و عاطفی این دو شاعر، پیوندی ناگسستنی دارد و بازتابی از سرخوردگی های هنرمند و شرایط سیاسی - اجتماعی روزگار آنان و راهی برای آشکارکردن زشتی ها و خفقان حاکم بر جامعه است.
۱۴.

جلوه های پایداری در مناظره های امام رضا(علیه السلام) و سروده های صفارزاده و گرمارودی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: امام رضا (ع) مناظره صفارزاده موسوی گرمارودی ادبیات پایداری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۲ تعداد دانلود : ۴۱۶
دین اسلام مهم ترین عامل وحدت ملی و اقتدار فرهنگ اسلامی ایرانی است. آموزه های دینی، سیمای معصومین(علیهم السلام)، سخنان و روایات سازنده و شجاعانة آنان برای روشنگری و استبدادستیزی از مبانی مهمّ ادبیات پایداری در زبان و ادب فارسی است، چنان که مناظره های امام رضا(علیه السلام) با بزرگان و دانشمندان ادیان گوناگون در شمار این مبانی نظری است. بر این اساس، مناظره های امام رضا(علیه السلام) مبتنی بر فرهنگ پایداری، تأثیر شگرفی در ادب فارسی داشته و جلوه هایی از پایداری را در شعر رضوی معاصر پدید آورده است. پژوهش پیشِ رو با هدف تبیین جلوه های پایداری در مناظره های امام رضا(علیه السلام) و بازنمایی آن در سروده های رضوی صفارزاده و موسوی گرمارودی است که با رویکردی توصیفی تحلیلی انجام شده و نشان داده است که امام رضا(علیه السلام) بهترین و کارآمدترین استراتژی فرهنگی را در پاسداری از حریم آموزه های دینی و عقاید مذهبی خویش در برابر ناآگاهی مدعیان فرقه های گوناگون برگزیده است. نتیجه بررسی ها حاکی است، جلوه هایی مانند نهضت فکری علیه ناآگاهی، شجاعت در رویارویی با منکران، آزاداندیشی، دادگری، شکیبایی و پایداری، پناه دادن به مظلومان، شهادت طلبی مبتنی بر آگاهی بخشی از موضوعات مناظره های امام رضا(علیه السلام) است که در اشعار رضوی شاعران مورد نظر بازنمایی گردیده و این پژوهش آنها را تحلیل کرده و نشان داده است.
۱۵.

تحلیل انتقادی گفتمان واژگان ترانه های نوازشی بر پایه انگاره فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحلیل انتقادی گفتمان ترانه های نوازشی نورمن فرکلاف ادبیات شفاهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱۲ تعداد دانلود : ۵۸۵
ترانه های نوازشی بخشی از ترانه های عامیانه کودکان هستند که از خلق وخوی مادرانه سرشارند و آرمان ها، آرزوها، رنج ها، حسرت ها و دلتنگی های مادر را بر پایه نظام های فرهنگی و رفتارهای اجتماعی بیان می کنند تا محرک عواطف کودکان باشند. پژوهش پیش رو، ترانه های نوازشی فارسی را از طریق نشانه های موجود در متن، بر اساس نظریه تحلیل انتقادی گفتمان نورمن فرکلاف در سطح توصیف واژگانی با رویکردی توصیفی - تحلیلی در 1000 مصراع که بسامد کاربردی آن ها، اساس این گزینش بوده ، واکاوی کرده است. دستاورد پژوهش نشان می دهد، انواع طبقه بندی واژگانی بر اساس نظریه مذکور در این گونه از ترانه ها کاربرد داشته؛ اما بسامد کاربرد واژه های زبان محاوره ای بیش از گونه های دیگر است. چنان که گفتمان مادر در بیان واقعیت های اجتماعی مانند مردسالاری، برتری جنسیتی، بی وفایی همسر، فقر و اوضاع نابسامان اقتصادی و بیداد زمانه در قالب واژه های محاوره ای و عامیانه با زبانی ساده و زیبا و برخاسته از عشق و عاطفه آمده است. بر این اساس، واژه های ترانه ها نقش مؤثری در آفرینش عاطفه شعری و انتقال احساس مادرانه (ترس از آینده، امید به آینده، نفرت، تنهایی و درنهایت پذیرش مخاطب) دارند. چنان که بیان واقعیت های جامعه در قالب واژه های عامیانه، سبب فهم کامل کودک از واقعیت های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و نیز اثرگذاری کلام مادر بر ذهن وی (کودک) شده است.
۱۶.

باز شناسی منبع 38رباعی منسوب به مولانا، در متون ادبی و تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رباعی رباعیات مولوی صحت انتساب باز نگری انتقادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۵
مولانا جلاالدین محمد بلخی دارای آثار متعدد در نظم ونثر پارسی است که به صورت مجموعه ای باارزش و حجیم باقی مانده است. یکی از این آثار، رباعیاتی است که در کلیات اشعار او تحت عنوان کلیات شمس به چاپ رسیده است. از آنجاییکه تنها تصحیح قابل اعتماد دیوان کبیرمولانا از بدیع الزمان فروزانفر مربوط به پنجاه سال پیش است و فراوانی و شیوه خاص مولانا درسرودن اشعار، امکان داخل شدن شعرهایی از دیگران که با نسبت به مولانا در این دیوان وارد شده، فراوان است استخراج این اشعار منسوب مورد توجه و نقد بررسی پژوهشگران بوده؛ دراین پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و با استخراج سی و هشت رباعی از مولانای بلخی از کلیات شمس به تصحیح فروزانفر و به مدد جستجو و باز شناسی بیش از 40 منبع ادبی و تاریخی ثابت کردیم که؛ برخی از این رباعی ها از مولانا نیست و پیش از او به افرادی دیگر نسبت داده شده است ولی به نام او رقم خورده و باید این رباعیات را از رباعیاتی که سروده مولوی است، جدا کرد. نگارندگان در این پژوهش توانسته اند، منبع بخشی از رباعیات منسوب به مولانا را پیش و پس از حیات او مشخص کنند
۱۷.

کرشمه ی حسن و کرشمه ی معشوقی در سوانح العشاق غزالی و غزلیات سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معشوق غزالی سعدی عرفان جمالی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵۵ تعداد دانلود : ۶۴۸
یکی از موضوعات اساسی در عرفان جمالی جایگاه برجسته ی معشوق و توصیف حالات گوناگون اوست. احمد غزالی و سعدی ، که هر دو از برجستگان عرفان جمالی هستند ، در توصیف حالات معشوق دارای مشترکاتی هستند. اما با وجود درک مشترک از حالات معشوقی، بیان این دو بزرگ متفاوت است. نگارندگان در این جستار، درک مشترک حالات معشوقی را در سوانح العشاق غزالی و غزلیات سعدی، درباره کرشمه ی معشوقی و کرشمه ی حسن ،که از نکات ظریف در شناخت زیبایی است، مورد بررسی قرار داده اند و همچنین تفاوت نگاه آنان را در این باره، تبیین کرده اند. در حقیقت فرضیه تحقیق این است که مشترکات بین این دو اثر در حالات معشوقی بسیار چشمگیر است و این نکته در نتیجه گیری نیز به خوبی تبیین گردیده است. با این تفاوت که آنچه غزالی با بیانی انتزاعی مطرح کرده است در غزلیات سعدی بیانی محسوس و زنده دارد.
۱۸.

کرمانشاه و سوءتفاهمی تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کرمانشاه تاریخ کوه جغرافیای تاریخی ریشه شناسی بهرام چهارم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۷۵ تعداد دانلود : ۱۱۲۴
امروزه، ریشه شناسی عامیانه یکی از مصادیق فرهنگ توده است که از دیرباز در بین ایرانیان رواج داشته است. این نوع از ریشه شناسی در مورد نام شهرها و روستاها نیز نمونه های بسیاری دارد. یکی از شهرهای ایران که نام آن از قرن ها پیش به صورت عامیانه و غیرعلمی و بدون توجه به ریخت های قدیمی ترِ آن ریشه شناسی شده است، شهری است که امروزه کرمانشاه نامیده می شود. در برخی از کتاب های تاریخی به دلیل شباهتی ظاهری که بین نام این شهر و لقب بهرام چهارم، پادشاه ساسانی ملقب به کرمانشاه، وجود داشته، این افسانه ساخته شده است که بهرام چهارم بانی کرمانشاه بوده و پس از بنای شهر نام خود را بر آن نهاده است. این افسانه که حاصل یک سوءتفاهم تاریخی است، در تعدادی از کتاب های تاریخی راه یافته است و امروزه در بین بسیاری از مردم به عنوان اصلی پذیرفته شده و علمی تلقی می شود. در این مقاله، با استفاده از کتاب های تاریخی و جغرافیای تاریخی، صورت های گوناگون نامِ شهرِ کرمانشاه را نشان داده ایم و سپس با استفاده از ریخت پهلوی این نام و پس از بررسی نظر کسانی که پیش از ما در مورد نام و معنای نامِ این شهر سخن گفته اند و با توجه به ویژگی های جغرافیایی و تاریخی و جایگاه فرهنگی و آیینی کرمانشاه در دوران گذشته و با درنظرگرفتن قاعده های زبانی، با ریشه شناسی نامِ اصلیِ شهرِ کرمانشاه به این نتیجه رسیده ایم که معنای نام درست این شهر «سرزمین کوهستانی» یا «کوه جای» است.
۱۹.

هبوط و حدوث روح در نگاه مولانا و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روح هبوط اسارت غربت انسان حدوث و قدم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۷۳ تعداد دانلود : ۱۰۱۳
از مهم ترین مباحث مطرح در بین فلاسفه و عرفای اسلامی، اندیشه هبوط انسان از عالم ملکوت به عالم ملک و جهان ماده است. اندیشه هبوط انسان بر این اساس استوار است که انسان نخست در عالم برین در جوار رحمت حق بوده است و به خاطر گناهی، از بهشت عدن الهی به جهان ماده تبعید شده است. نگارنده در این مقاله حدوث و قدم روح و تجرد و بساطت آن را، از بن مایه های اصلی فلسفی اندیشه هبوط تلقی کرده و معتقد است فلاسفه و عرفای بزرگ در تبیین حدوث و قدم روح انسانی دچار نوعی تردید و سرگردانی بوده و در تحلیل آن دچار مشکل شده اند. نگارنده، این حیرت و سرگردانی را در کلام ابن سینا، و مولانا به اجمال مورد بررسی قرار داده و مسأله چگونگی آفرینش روح و تجرد آن را اساس اندیشه هبوط انسان دانسته است.
۲۰.

مبانی نظری شطحیات عرفانی از نگاه مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولانا مثنوی شطحیات متناقض نما پارادوکس های هنری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
تعداد بازدید : ۲۲۱۷ تعداد دانلود : ۱۱۶۰
از مباحث مهم عرفانی، اسرار و رازهایی است که در شطحیات و سخنان متناقض نمای عرفای بزرگ مطرح گردیده است. برای دریافت بن مایه های پارادوکس های هنری در زبان و بیان اهل تصوف، به خصوص پارادوکس های عرفانی (شطحیات)، باید به دنبال مبانی نظری ای بود که بتواند اساس شطحیات عرفانی را تبیین و تفسیر نماید. نگارندگان معتقدند تقابل ساحات وجودی آدمی در نگاه مولانا، اساس پارادوکس های عرفانی را تشکیل می دهد؛ به همین خاطر ضمن طرح نظرهای گوناگون درباره توجیه شطحیات عرفانی، مبانی نظری اندیشه مولانا در این مسئله، بر اساس نظریه تعدد مصادیق بررسی شده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان