فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۳٬۸۹۵ مورد.
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۴
246 - 261
حوزههای تخصصی:
تأثیر قدرت مطلوب و نامطلوب در پیشرفت و یا عقب ماندگی انسان در جهات معنوى و مادى بر هیچ کس پوشیده نیست. چرا که قدرت مطلوب همانگونه که کمال انسان را به عنوان موجودی مختار در مسیر الی الله تسری می بخشد و زمینه الهی شدن روح او را میسور کرده و به او وجه ای عارفانه می بخشد به همان میزان قدرت نامطلوب بُعد عرفانی انسان را ستانده و او را از فیض خدایی شدن محروم کرده و باعث فقدان روح خدایی در وی می گردد. در این راستا برخی از آیات قرآن کریم که به آثار و تبعات قدرت نامطلوب می پردازد آیات 4 تا 6 از سوره قصص است. بر اساس این آیات، فرعون بر روی زمین در پی برتری جویی و تضعیف دیگران بود و به هر طریقی به دنبال عملی کردن این هدف بود. بر همین اساس او را نماد قدرت نامطلوب و از مفسدین معرفی می کند. این نوشتار که با روش توصیفی- تحلیلی سامان یافته؛ به بیان پیامدهای قدرت نامطلوب و استکباری و سرانجام آنها بر اساس این آیات پرداخته است. قرآن کریم مشکل اصلی و اساسی قدرت فرعون را تکبّر و برتری جویی او و فساد بر روی زمین معرفی می کند. برخی از سیاست های برتری جویانه و استکباری فرعون که امروزه نیز دستاویز حکومت های استکباری است عبارتند از: ایجاد فاصله طبقاتی، تفرقه اندازی برای بقای حکومت، استضعاف، استخفاف و تحقیر مردم.
آسیب شناسی مولوی پژوهی با تأکید بر مطالعات غربی و پژوهش های تکراری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۴
262 - 279
حوزههای تخصصی:
با توجه به این که طی چند دهه اخیر سطح مطالعات و پژوهش ها در باره مولانا و آثارش در ایران و غرب رو به افزونی نهاده است جای آن دارد که این شمار از تحقیقات با رویکردی فراگیر آسیب شناسی شوند. در این مقاله مولوی پژوهی در دو حوزه «مولوی پژوهی و غرب» و «پژوهش های تکراری» در مطالعات مربوط به این بزرگمرد ادب، فرهنگ و عرفان ایرانی با تاکیدات بر مطالعات دانشگاهی بررسی شده و این نتیجه حاصل آمده است که ایرانیان در حوزه مولوی پژوهی و غرب قصور فراوانی کرده و راه های تعامل فرهنگی با غرب را از طریق مولانا نادیده انگاشته اند و نیز در انتقال مفاهیم، اطلاعات و یافته های پژوهشی ایرانی به غرب تلاشی در خور انجام نداده اند تا آن جا که باعث آمده است چهره متفاوتی از مولانا در غرب معرفی شود. هم چنین در این مقاله، بزرگ ترین آفت های پژوهشی در باره مولوی در تحقیقات و مطالعات ایرانیان که به صورت کتاب، مقاله، پایان نامه و طرح پژوهشی تولید می شوند تکرار، موازی نویسی و همسان نویسی اعلام شده است که برای دفع این آفت ها و پیشگیری از آسیب های پژوهشی بیش تر در محدوده موضوع مورد بررسی راه کارهایی ارائه شده است.
حاکمیّت نظام عرفانی در منظومه مجنون و لیلی امیرخسرو دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۵
154 - 175
حوزههای تخصصی:
وجود نابغه چیره دست و جامع الاطرافی چون امیر خسرو دهلوی، برای گسترش زبان و فرهنگ پارسی در سرزمین هند، موهبتی ارزشمند بوده است. او با استعداد سرشار خود، بسیاری از توان مندی های فرهنگ و هنر ایرانی را به نمایش گذاشت. زبان، موسیقی و شعر زبده، توانایی های فرهنگی هر ملّتی است و امیر خسرو توانست در این راستا، قسمت چشمگیری از استعداد فرهنگی و هویّت ملّی ایرانی را به شیواترین زبان، برای مشتاقان در دیار هند بازگو کند. مجنون و لیلی از جمله آثار داستانی منظوم در ادب فارسی است که امیر خسرو دهلوی، شاعر قرن هفتم هجری، آن را به تقلید از لیلی و مجنون نظامی سروده است. در این پژوهش، چگونگی «عرفان در مجنون و لیلی امیر خسرو دهلوی» بررسی شد و به این سؤالات پاسخ داده ایم که حضور الفاظ صوفیانه و عرفانی در مجنون و لیلی، هر چند به صورت غیر تناوبی و نامکرّر، امّا برخوردار از اندیشه های عرفانی امیر خسرو می باشد. لذا، ابتدا عناصر عرفانی مجنون و لیلی، استخراج و پس از بررسی و دسته بندی آنها، با سایر اصطلاحات کتب عرفانی به صورت اجمالی مورد مقایسه و بررسی قرار گرفت. پس از انجام پژوهش، این نتیجه به دست آمد که مجنون و لیلی امیر خسرو دهلوی، به رغم آنکه منظومه ای غنایی و عاشقانه است؛ از اصطلاحات عرفانی خالی نیست. فقر، توکّل، عشق، شوق و مباحث مربوط به وحدت وجود، در لا به لای داستان عاشقانه و غنایی مجنون و لیلی امیر خسرو نمود دارد و توجّه وی به عناصر عرفان، حاصل پرورش یافتن امیر خسرو در مکتب چشتیّه و آشنایی وی با عرفان اسلامی از طریق استادش نظامّ الدّین اولیا بوده است.
مبانی تأویل در اندیشه عرفانی ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی مبانی تأویل در اندیشه عرفانی ملاصدرا می پردازیم. به عقیده نویسنده، در فضای «تفکر عرفانی»، مقوله «تأویل» نه تنها عنصر مؤثری برای فهم قرآن و متون روایی است، بلکه کلید فهم همه مناسبات حقیقی در عالم هستی به شمار می رود. از جمله چالش هایی که در فضای مخالفت ها با تأویل عرفانی وجود دارد، مخالف خواندن تأویل با ظواهر دین است؛ درحالی که آنچه در تأویل عرفانی به دست می آید، معانی باطنی ای است که بدون حفظ ظواهر حجیت ندارد. بهره گیری از روش تأویل در تفاسیر آفاقی و انفسی ملاصدرا، مؤید بسیار خوبی بر پذیرش روش تأویل عرفانی و غلبه این روش بر هرمنوتیک وی به شمار می رود. نویسنده در این تحقیق می کوشد تا به جست و جوی مبانی تأویل در تفکر عرفانی ملاصدرا بپردازد. به عقیده نویسنده، مبانی تأویل، در سه محور قابل طرح است: 1. مبانی وجود شناختی؛ 2. مبانی انسان شناختی؛ 3. مبانی معرفت شناختی. از مهم ترین و اساسی ترین این مبانی، ذو بطون دانستن انسان، قرآن و عالم هستی است. از مبانی دیگر، می توان به استکمال پذیری نفس انسانی، سفرهای تأویلی و ایجاد حس تأویل در سالک، لزوم فهم مراد متکلم برای فهم کلام، و برخی مبانی دیگر که تفصیل آن خواهد آمد، اشاره کرد. روش نویسنده در این مقاله، آمیزه ای از نقل و تحلیل عقلی - عرفانی است. هدف ما در این نوشته، نگاهی تفصیلی به مبانی اندیشه ملاصدرا در خصوص تأویل با رویکرد عرفانی است.
مفهوم انسان در فقه و ح قوق اسلامی و بازخورد آن با نظریه های عرفان و تصوف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۴
300 - 319
حوزههای تخصصی:
موضوع مقاله، تأملی در حوزه معرفت شناسی وضعیت انسان در فقه و حقوق و ارتباط آن با عرفان و شیوه تفکر عرفانی است. این پژوهش برای جواب دادن به این پرسش است که حقوق انسانی و مراتب آن به چه صورت در فقه و عرفان، به صورت های گوناگون تبیین شده و دارای چه مراتبی است. پژوهش نظری (Theoretical) با روش تحلیلی توصیفی (Analytical - Descriptive) و رویکردی شیوه تحلیل متن های پژوهش است. فرضیه اصلی پژوهش، پیوند نظریه ها و دیدگاه های عرفانی با مبانی حقوق فردی اجتماعی انسان است. حقوق و راهبردهایی که در فقه و اصول اسلامی نیز تبیین شده است. برخی از نظریه های عرفانی در پی ساخت جایگاه و به تبع آن حقوق انسانی برای انسان هستند. برخی دیگر براساس حقوق تعریف شده اشخاص، نظریات خود را عنوان کرده اند.
رؤیت خدا در پرتو آیات و روایات با تأکید بر نظر متکلمان وعرفا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۶
89 - 108
حوزههای تخصصی:
ظاهر شماری از آیات قرآن بر رؤیت خداوند در قیامت دلالت دارد مانند آیه: «وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَاضِرَهٌ الى رَبِّها ناظِرَهٌ» (قیامت /23-22)؛ اما ظاهر برخی دیگر آیات از جمله آیه: «لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ» (انعام /103) رؤیت خداوند را انکار می کند. آیه «الى رَبِّها ناظِرَهٌ» (قیامت/23) از مهم ترین آیات مورد اختلاف مفسران اشاعره، معتزله و امامیه و نیز عرفا می باشد. در این آیه شریفه چیستی معنای واژه های «الی» و «ناظره» مورد دقت مفسران قرار گرفته است. این آیه با عطف توجه به واژه «ناظره»، یکی از مستندات قائلین به جواز رؤیت خداوند از جمله اشاعره می باشد. مفسرین معتزله و امامیه ضمن تبیین معنای صحیح آیه، قول اشاعره را نادرست اعلام کرده اند اما خود در بیان معنای آیه دچار اختلاف شده اند. در بیان عرفا، مفهوم رؤیت و نظر با آنچه که متکلمان برداشت می کند متفاوت است؛ رؤیت هم ان عل م ش هودی و حضوری است که ج ز ب ه خ ود انس ان و متعلق ات او تعلق نمی گیرد. در این پژوهش به روش اسنادی و کتابخانه ای، به شیوه تحلیلی و مقایسه ای، سعی در بیان و بررسی اقوال مختلف مفسران داشته و با جمع آوری تمام احتمالات معنایی به همراه گونه های مختلف عقلی- نقلی به بررسی و تبیین این آیات پرداخته است. نتایج نشان می دهد که امکان «رؤیت خدا» با چشم سر، چه در این دنیا و چه آخرت، امکان پذیر نیست و نظر صحیح، انتظار کشیدن رحمت، ثواب و نعمت های خداوند می باشد.
معرفت به حق از نظر عرفا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۶
153 - 172
حوزههای تخصصی:
شناخت خداوند بلندمرتبه ، به دو صورت ممکن می شود: شناختی که از راه وصول علم است وشناختی که ازراه وصول ِحال است، چنان که حاصل سیروسلوک عارف درمشرب شیخ محمودشبستری، معرفت، فنای درحق است.معرفت به حق، عاری شدن ازصفات بشری است تازمانی که حضورفرد درمیان است، بنده درحجاب خودی باقی می ماند.معرفت ، براساس آگاهی وتغییرسطح آگاهی بشری است زیرا تا تن در دیگِ محنت وابتلای آتش ریاضت گداخته نگردد به کمال ومعرفت دست نمی یابد. انسان زمانی مُدرک حق وجهان هستی می شودکه صاحب مقام شده وبه مسأله استبطان وبینندگی، دست یافته باشد.زمانی که سالک ازخود پرستی فارغ نشود، خداپرست نمی گردد.اول قدم بایدبنده بود تا باریاضت وعنایت الهی آزادی یابد. زیرا هدف ازمعرفت ِسالک، جهت وصال نیازبه زمان وادوات مادی دارد چون برای سیر به کمال، دل ِآدمی به روزگار نیازمند است. اسباب وادوات یا مُلکی(آن چه مربوط به قالب وظاهر)اندویا ملکوتی(هرچه تعلق به باطن دارد چون:حضور، خشوع، محبت، شوق و..). اهمیت موضوع دراین عبارت خلاصه می شود که آیا عرفا در مورد معرفت دارای آرای یکسانند یاخیر؟ این مقاله با شیوه توصیفی – تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. مسأله این است که آیا ریاضت وسیر وسلوک به تنهایی منجر به معرفت می شود ؟یا عنایت باید شامل عارف گردد؟ همچنین آیا معرفت دارای مراتبی است ؟ آیا عارف می تواند ذات الهی را آن چنان که هست ادراک کند؟
نگاهی به تعالیم اخلاق عرفانی در حکایت های هفت اورنگ جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۲
136-109
حوزههای تخصصی:
منظومه هفت اورنگ جامی شامل حکایات و تمثیلاتی است که به بیان اسرار و رموز شریعت و طریقت پرداخته و با نگاهی ویژه به آداب سیروسلوک، شاخصه های اخلاق را در حوزه عرفان، در قالب قصه نمایش داده است. این پژوهش که به روش توصیفی تدوین یافته، در پی پاسخ به این مسائل است تا دریابد مقاصد و اهداف تعلیمی عبدالرحمن جامی در این حکایات چیست و چگونه می توان با طبقه بندی و تحلیل محتوایی آن ها، آموزه های عرفانی عملی وی را تبیین و تشریح کرد. نخست، ضمن تأملاتی درباره اخلاق، جایگاه آن به ویژه در حوزه عرفان و تصوف بررسی شده و رابطه معرفت و مکاشفه عرفانی با مجاهده یا آداب سیروسلوک تبیین شده است. در ادامه، مقاماتی چون صبر، رضا، شُکر، حیا، صدق، تواضع و فتوت از منظر عارفان بزرگ و از خلال حکایات این منظومه تعلیمی عرفانی، استخراج و بررسی شده است. یافته های این پژوهش نشان دهنده نقش و جایگاه این آداب در سیروسلوک در جهت کسب معارف عرفانی در منظومه هفت اورنگ است که شاعر با بهره گیری از حکایات متعدد، مشی و مرام طریقت را برای مریدان نمایان ساخته است.
نقش حکمت در وساطت فیض(بررسی مقایسه ای عرفان یهود و عرفان اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
458 - 441
حوزههای تخصصی:
به باور عرفان یهود و عرفان اسلامی، خدای متعال میان خود و مخلوقاتش واسطه ای را قرار داده است که در متون مقدس هر دو دین اسم های مشترکی دارند. یکی از این عناوین «حکمت» است. در این نوشتار بر اساس روش تطبیقی، مفهوم «حکمت» در عرفان یهودی و اسلام تحلیل شده است. مهم ترین نوآوری این پژوهش اثبات این فرضیه است که گرچه در یهود «حِسِد» و عشق اصل حیات بخش است و در عرفان اسلامی نیز حرکت حبّی همان نقش را دارد، اما در هر دو عرفان، پیش از حبّ الهی که باعث تجلی مظاهر شده است، حکمت (حوخمه) نقش آفرین بوده است؛ لذا این شبهه کلامی که اگر خدا همیشه محبّ و در عین ِحال، قادر است، پس باید از ازل مخلوق می داشته، در عرفان قبالا و عرفان اسلامی این گونه پاسخ داده می شود که خدا، مقدم بر حبّ ذاتی، حکیم است و حکمت اوست که حبّش را به جریان می اندازد.
تحلیل و بررسی دلایل ضرورت بُعد جسمانی انسان از دیدگاه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
67-92
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم در حوزه انسان شناسی، بُعد جسمانی انسان است که دارای ابعاد گوناگونی است. در این مقاله، به یکی از ابعاد مهم آن، یعنی ضرورت بُعد جسمانی انسان از نگاه ابن عربی، پرداخته شده و به این سؤال پاسخ داده شده که آیا خلقت جسمانی انسان امری ضروری است یا اینکه امکان خلق انسان بدون بُعد جسمانی نیز وجود دارد. در نهایت، این نتیجه به دست آمده است که ضرورت بُعد جسمانی انسان با مبانی مهم عرفان نظری ابن عربی (همچون حب اسماء به ظهور؛ تخاصم و تقابل اسماء؛ جامعیت، جانشینی، اعتدال و واسطه گری انسان) قابل اثبات است. این مقاله که بر اساس روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا نگارش یافته است، نشان می دهد که بُعد جسمانی انسان یک حقیقت ضروری و لازم جهت تشکیل هویت انسانی، تکامل و سیر وجودی انسان از منظر ابن عربی است و این گونه نیست که اگر انسان، جسمانی خلق نمی شد، عالم هستی و ظهورات الهی باز به نحو کامل شکل می گرفت و نسبت و ارتباط انسان با هستی تغییری نمی کرد. از طرفی، اینکه اصل انسان موجودی غیرجسمانی است و در نهایت به موطن غیر جسمانی بر می گردد و بدن او صرفاً یک مرکب و امری زاید و طفیلی است، سخنی باطل است بلکه بدن انسان امری ضروری است در کنار نفس او.
مفهوم نور و ساحت های آن در عرفان هیلدگارد بینگنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
297-322
حوزههای تخصصی:
در عرفان مسیحی، نور به دو شکلِ عمده درخور توجه بوده است: 1. بُعد تجربی؛ یعنی اینکه راهب یا عارف چگونه می تواند به نور به عنوان مقصد نهایی سلوک واصل شود و وجودش نورانی گردد. در واقع این بُعد توجه به وجودشناسی نور بوده است؛ 2. بُعد انتزاعی، که بیشتر در عرفان های نظری مد نظر بوده و بر حجاب های نورانی و وصف مقام ذات به عنوان نوری نادیدنی یا ظلمت توجه می کرده است. در دیدگاه اول، خدا سراسر نور است و در دیدگاه دوم، نور حجاب است و ذات خدا دست نیافتنی و در نتیجه ظلمت است. در بینش عرفانی هیلدگارد بینگنی، عارف قرن دوازدهم میلادی، نور عنصر کلیدی آن است و با توجه به پیش زمینه گنوسی به عنوان رمز، عالم قدسی در برابر جهان شر و تاریکی قرار می گیرد. او تجربه گر نوری است که با او سخن می گوید، به وی فهم تازه ای از کتاب مقدس و هستی می بخشد و تصاویری را نمایش می دهد. بر این اساس، نور در سه ساحت به شکل توصیفی و تحلیلی بررسی می شود: ساحت وجودی، ساحت معرفتی و ساحت نمادین. با نظر به این سه ساحت درمی یابیم عرفان هیلدگارد آمیزه ای از عرفان غرب و شرق مسیحی است که خدا و جهان روحانی آن سراسر نور است و دسترس ناپذیری مقام ذات نه با ظلمت که با نقص انسان وصف می شود.
نشانه شناسی عنوان مثنوی های عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۲
272-245
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی علم مطالعه انواع نشانه ها، عوامل حاضر در فرایند تولید معنا و تعبیر آن ها و قواعد حاکم بر نشانه هاست. یکی از حوزه های نشانه شناسی، عنوان اثر است. عنوان در آثار عرفانی عطار از جمله منطق الطیر، مصیبت نامه، اسرارنامه و الهی نامه نشانه ای است که معناهای ضمنی فراوانی در بطن خود دارد. در این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی، نشانه شناسی عنوان در آثار عطار، ویژگی های عنوان از لحاظ معنا و کارکردهای آن مورد بررسی قرار گرفت تا دلالت های ضمنی آن ها آشکار شود. هدف از این پژوهش کشف روش های به کاررفته در گزینش عنوان و نوع رابطه عنوان با متن و تحلیل نشانه های موجود در متن و نوع رابطه آن ها با عنوان است. یافته های پژوهش نشان دهنده به کارگیری دو روش بینامتنیت و نمادپردازی در گزینش عنوان است. بررسی نشانه شناسی متن اثر نیز نشان می دهد که عناوین به مثابه متنی موازی با متن اصلی قرار گرفته و در شخصیت پردازی و معرفی موضوع و محتوا وارد شده و با هدف معناافزایی و تکمیل معناهای متن حرکت کرده و به واسطه محور جانشینی به وسیله نشانه های موجود در متن تقویت شده است. بررسی نشانه ها در محور هم نشینی نشان می دهد که معناها در ارتباط با یکدیگر قرار گرفته و به تولید معناهای مورد نظر شاعر انجامیده است.
نگاهی به غزل روایی در دیوان فخرالدین عراقی از منظر کارکرد آن در شرح تجارب عرفانی او(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
323-352
حوزههای تخصصی:
پژوهش درباره توانش قالب های غیرمثنوی در قصه گویی عرفانی، معمولاً به دلیل انبوه روایت های مثنوی مورد غفلت قرار گرفته است. غزل، یکی از قالب های شعری، که در بیان عواطف و احساسات درونی به کار گرفته می شود، به دلیل برخورداری از زبانی غیرارجاعی، شرح رخدادهای رمزی و روایت دیدار با معشوق در فضایی نمادین را به خوبی بازنمایی می کند. شعرای عرفانی از این ظرفیت غزل برای بازنمایی تجارب عرفانی خود بهره گرفته اند و فرم غزل روایی در نتیجه توجه به این ظرفیت غزل در ادبیات فارسی شکل گرفته است. این مقاله با رویکرد توصیفی تحلیلی، به جایگاه عراقی و کمیت و کیفیت غزل روایی او در بین سایر شعرای عارف زبان فارسی می پردازد و نشان می دهد عراقی (متوفی 688ق) از این لحاظ (سرایش غزل روایی؛ ۸۸/۶ درصد نسبت به کل غزلیاتش) پس از عطار (۱۱/۷ درصد) در جایگاه دوم و پیش از مولانا (۸۴/۲ درصد) و سنایی (۱۸/۳ درصد) قرار دارد. و در 21 غزل از 305 غزل دیوانش، شرح تجارب شهودی خود را به شکلی نمادین ارائه کرده است که در آن ها عناصر غزل و روایت در نگاهی ساختارمند به بیان کلیت تجربه عرفانی او می پردازند. شخصیت های اصلی این غزل ها عاشق (عارف)، معشوق (معبود)، پیر و راهنما و در مواردی اهل خرابات هستند. با توجه به بیان مشاهدات از زبان عارف، بیشتر روایت این غزل ها به شیوه اول شخص، دو غزل با شیوه دوم شخص و سه غزل دیگر به طریق سوم شخص بیان شده است. این غزلیات روایی در بیشتر موارد مبتنی بر کنش هستند و تنها در نُه غزل، گفت وگو بین شخصیت ها رخ داده است.
نگرش عارفانه ابن عربی به ایمان فرعون با نگاهی به شعر شاعران عارف فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۵
176 - 194
حوزههای تخصصی:
ابن عربی عارف اندیشمند و صاحب نظر در عرفان نظری با اثر بی بدیل فصوص الحکم عقیده به ایمان فرعون قبل از مرگ و در نتیجه تبرئه او را دارد. این عقیده از منظر شاعران و نویسندگان عارف فارسی زبان مورد تایید قرار نگرفته و به اتفاق همگان به جهنمی بودن او و خلود در دوزخ اشاره کرده اند. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به نقد دیدگاه ابن عربی در مسأله مذکور می پردازد و اثبات می کند که اولا لازمه سخن محی الدین، اتحاد ارواح مقتولین جهت ظهور موسی(ع)، اجتماع ارواح کثیر در یک بدن است(تناسخ). ثانیا، توجه به آیات قبل و بعد آیه(یونس: 90) نیز عدم ایمان فرعون پیش از مرگ را تأیید می نماید. آیه قبل تحقق دعای موسی(ع) و هارون(ع) در جهت عذاب و عدم ایمان فرعون و آیه بعد نیز استفهام انکاری از ایمان اوست. دیگر اینکه فرعون، به دلیل مدعی الوهیت بودن(نازعات: ۲۴)، خدائی به جزء خود نمی شناخت. و به این نتیجه می رسد که سئوال او از حقیقت خداوند (شعرا: 23) از جهت انکار و استبعاد بود نه شناخت حقیقی و علم به مظاهر اسمائی او.
عرفان امام خمینی(ره) و نقد اشو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۳
117 - 138
حوزههای تخصصی:
اشو یکی از عرفای نوظهور هندی است که به اصطلاح جزء عرفان های سکولار می باشد و تعلیمات وی شامل مبانی: نفی خدای ادیان و در مقابل معرفی خدای متشّتت، نفی مذاهب و شرایع پیشین است، عرفان اشو دارای شاخصه هایی است که از جمله می توان به: مراقبه، نسبی گرایی و تکّثر، اصالت درون، تناسخ و نفی عقل و ذهن اشاره کرد، این عرفان انسان را به خودخواهی و منفعت جویی می رساند تا جایی که همه چیز حتّی خدا وسیله کسب منفعت و لذت نفس می شود که توجه تمام و کمال انسان به سوی لذایذ دنیای مادی و بی توجهی به واقعیات اجتماعی است. در این مقاله، مبانی عرفانی امام(ره): توحید، انسان و آزادی، شریعت، معاد، مراقبه، غایت (فناء فی الله) و ویژگی های عرفانی امام خمینی(ره) بیان گردیده، که در واقع عرفان امام دارای شاخصه های اصیلی است که از یک سو راه ایشان را از عرفان های نوظهور امروزی متمایز می کند و از سویی دیگر، تفسیر ایشان از جهان هستی با اتکا بر قرآن کریم و سنت معصومین- علیهم السلام- علاوه بر توجه به معنویت در جنبه های فردی، جنبه های اجتماعی را هم دربر می گیرد به طوری که منشأ ایجاد نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران گردید.
کرامات انسانی و عرفان اجتماعی در پرتو برقراری تأمین اجتماعی پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۵
135 - 153
حوزههای تخصصی:
احترام به کرامت انسانی بویژه اقشار سالمند و نکوداشت منزلت آنها و لزوم دستگیری از گروه های آسیب پذیر باعث شده تا ضمن اینکه تامین اجتماعی در جرگه نیازهای حیاتی، اصلی وجامع بشر باشد بر ارزش و جایگاه آن در بستر گفتمان عرفان اجتماعی و اعتبار معنوی آن افزوده شود. نگارندگان نوشتار در سیر پژوهشی خود با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی و بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای برآنند تا در چارچوب فهم عرفانی و اخلاقی موضوع خدمتگزاری به بینوایان را تبیین نمایند. یافته های پژوهشی حاکی از آن است که شناخت عرفانی از تأمین اجتماعی راهبردی بوده برای آن که در کمک به نیازمندان و تعیین اهداف مربوط به آن در عرصه حقوق بین الملل رفاه توجه بیش تری شود. نوشتارحاضر در پایان بحث قصد داشته تا با اشاره به برقراری تامین اجتماعی پایدار به موضوع ظرفیت ها و آموزه های عرفانی بپردازد چراکه استقرارعدالت و برقراری رفاه ذهنی مستمندان و جلوگیری از دریوز گی سالخوردگان ویاریگری آنها را بخشی از مأموریت های تاریخی حوزه عرفان اجتماعی درجهان امروز معرفی می نماید.
وادی نانوشته؛ چگونگی تقابل صورت و معنی در منظومه عرفانی منطق الطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
207 - 227
حوزههای تخصصی:
عطار در منطق الطیر از هفت وادی نام می برد؛ اما یک وادی نانوشته وجود دارد و آن گذشتن از صورت و رسیدن به معنی است. این موضوع به صورتِ تقابل این دو در کل منطق الطیر به شکلی نانوشته و نامنسجم منعکس شده است. در سخن عطار، صورت در مفهوم مجاز، کثرت ها، ظاهر، دنیا و وابستگی های به آن دیده می شود و معنی نیز در مفهوم وحدت، باطن، روح، تعالی و رسیدن به حقیقت می آید. حکایت این مرغان را هم در شکل و قالب و هم در محتوا و معنا می توان گذر از صورت به معنی دانست؛ زیرا عطار از قالب داستانی تمثیلی بهره برده و در متن هم خواننده و سالکِ راه را به گذر از ظواهر و صورت ها و توجه به معنی فرامی خواند. وی راه گذر از صورت و رسیدن به عالم معنی را در بریدن از وابستگی ها، داشتن همت و انصاف و درمجموع در طلب و عشق و فنا می بیند.
نقد و بررسی رابطه عشق و ایمان فرد در سپهر های وجودی فلسفه سورن کرکگور(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
انسان در اندیشه کرکگور دارای سه سپهر استحسانی، اخلاقی و ایمانی است. فرد در سپهر استحسانی در پی هواهای نفسانی، و در سپهر اخلاقی ملتزم به دستورهای اخلاقی است و در سپهر ایمانی، ماسوای خدا را ترک می گوید. عشق و ایمان دو مؤلفه کلیدی در افق اندیشه کرکگور هستند که در گذر از سپهر اخلاقی به سپهر ایمانی مطرح می شوند. مسئله اصلی این پژوهش، رابطه عشق و ایمان در سپهرهای وجودی فلسفه کرکگور است. وی به معرفی دو نوع عشق زمینی و الهی می پردازد و از حضرت ابراهیم علیه السلام به عنوان نمونه والای عشق و ایمان یاد می کند و چونان وی، از عشق زمینی به عشق الهی پل می زند و آن را اوج ایمان معرفی می کند. رهیافت های به دست آمده در این پژوهش، مطابق دیدگاه کرکگور نشان می دهد: 1. کرکگور ایمان را بر التزام شورمندانه به خداوند استوار می داند که درک آن به وسیله عقل غیر ممکن است؛ 2. از نظر کرکگور، عشق و ایمان یاریگر یکدیگر در تکامل فرد هستند؛ 3. بن مایه چنین نگرشی، غیر معقول شمردن ایمان و وظیفه مند دانستن عشق در اندیشه کرکگور است.
نماد عرفانی رنگ و نور در نقاشی و معماری دوره گوتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۳
41 - 52
حوزههای تخصصی:
عرفان عبارت است از علم به حضرت حق از حیث اسماء و صفات و مظاهرش، همه اسماء الهی به نوعی با هنر و زیبایی همپیوندد مانند جمیل، بدیع، مصور وغیره. نماد تجلی کثرت در وحدت را می توان رنگ دانست از آنجا که نور، که خود نماد کامل وحدت است، ذات مجردش با رنگ تجسم می یابد و رنگ عاملی برای تجلی و ظهور نور می شود. در هنر، رنگ ها جنبه تمثیلی داشته و هر رنگ معنا و مفهومی را در بر می گیرد. به طور مثال: رنگ سبز حالت عرفانی داشته و رنگ سفید نماد وجود مطلق است. معماری گوتیک با هدف ایجاد فضاهای وهم آلود و عجیب و غریب با ترکیبی از نورها و سایه ها و رنگ های درخشان سعی در ایجاد فضاهای مرموز نموده تا گویی حضور عنصر مقدس را در آن مکان بتوان احساس نمود. هدف اصلی این پژوهش، بررسی چگونگی و کارکرد بازتاب وجود رنگ و نور در معماری و نقاشی گوتیک است. این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی بوده و با استدلال استقرایی و روش کتابخانه ای به جمع آوری اطلاعات پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که معماری و نقاشی دوره گوتیک با مفاهیم مذهبی سعی دارد تا حضور خداوند را لابلای فضاهای مرموز با ترکیبی از نورها و رنگ ها در صورت متجلی سازد.
هستی شناسی در سنت اول و دوم عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
229 - 244
حوزههای تخصصی:
موضوعات هستی شناختی یکی از ارکان شناخت دیدگاه های عرفانی و تبیین تفاوت سنت ها و مشرب های عرفانی است. درواقع، نظر عارفان در باب هستی بر آرای آن ها را در باب دیگر مسائل اثر می گذارد و اعمال و معاملات آن ها را جهت می دهد. بر همین مبنا پرسش مهم و اساسی در این باب آن است که موضوعات مربوط به شناخت هستی در منظومه فکری عارفان مختلف بر چه اصولی استوار شده و چگونه است. در این مقاله الگوها و مصادیق مربوط به هستی شناسی در دیدگاه عارفان سنت اول و دوم عرفانی تحلیل شده است. یافته ها نشان می دهد عارفان این دو سنت در باب هستی اختلافِ نظر اساسی دارند: عارفان سنت اول مبانی هستی شناختی خود را به تبع فیلسوفان و متکلمان بر پایه نظریه وسائط استوار ساخته اند؛ اما عارفان سنت دوم نه تنها در تبیین هستی به این نظریه معتقد نیستند؛ بلکه گاه به شدت با این نظریه و قائلان به آن مخالفت کرده اند.