مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
شعر عرفانی
حوزه های تخصصی:
" قبض و بسط از مفاهیم زوجی در تصوف است. قبض در لغت به معنی گرفتگی و در اصطلاح، اندوه قلبی است. در برابر، بسط به معنی گشادگی و در تعبیر صوفیه، فرح و شادمانی دل است. هر دو اصطلاح از مقوله ی احوالاتند که در گرو تلاش و کوشش سالک نیست بلکه از وادرات غیبی است. در این مقاله، دیدگاه مولانا جلال الدین محمد مولوی(م. 672) درباره ی قبض و بسط به تفصیل مورد تحقیق قرار گرفته است. او مروج نظریه ی بسط عرفانی در ادبیات فارسی است. به تحقیق، هیچ شاعر و صوفی ای به اندازه ی او در خصوص شادی و شادی گرایی سخن نگفته است.
با تامل در دیوان شمس، درمی یابیم موسیقی غزلیات، تجلی گاه تفکر بسط و شادی گرایی مولاناست. سرشاری و تنوع موسیقیایی در غزلیات نشان گر روح پرتلاطم سراینده ی آنست. او برای حفظ حالات خوشی و مستی خود، به رقص و سماع صوفیانه می پردازد و هنگام نواختن رباب، آوای باز شدن درهای بهشت را می شنود. سماع صوفیانه از نظر او نماز عاشقانه است. از نظر او، صبر بر جور و تلخی، موجب خوشی و شادکامی است. قهر خداوند نه تنها موجب قبض روح او نمی شود بلکه با نظر به لطف پنهانی در درون قهر آشکار، به بسط روحی می رسد. کوتاه سخن این که، مولانا مطلقاً عنصر غم را نمی شناسد و خود را شحنه ای می داند که در جست و جوی غم است و البته غم از او می گریزد و یارای مقابله با او را ندارد.
"
بررسی ویژگی های نوع تکاملی شعر عرفانی
حوزه های تخصصی:
نوع متعالی و تکامل یافته شعر عرفانی را در ادب فارسی به صورت «شعر مغانه و قلندری» می توان مشاهده نمود. اندیشه ملامتی، رندی و قلندری در تعالی ادب فارسی تاثیری انکار ناپذیر داشته است. از شعر قلندری به عنوان نقطه عطف و تاثیری مهم در شعر عرفانی می توان یاد کرد این تاثیر ونفوذ را باید هم از حیث مضمون و محتوای عالی انسانی و هم از جهت کاربردهای زبانی و بیانی آن در نظر گرفت. غزل قلندری با حکیم سنایی غزنوی (529ـ467ق) به صورت مدون و منسجم وارد قلمروشعر فارسی گردید.اندیشه های رندی و قلندری در میان برخی از شاعران مدیحه سرا نیز رواج یافته بدون آنکه در آنان علائق وگرایشات خاص عرفانی وجود داشته باشد.
در این مقاله کوشش بر اینست تا از منظری نو و علمی وجوه صوری و معنوی شعر قلندری و همچنین انگیزه های اجتماعی پیدایش آن مورد نقد و بررسی قرار گیرد. بیان نوآوری های زبانی و واژگانی شعر قلندری در سطح کاربرد اصطلاحات و ترکیباتِ خاص، از اهداف دیگر این مقاله است.
مقایسه شعر صائب و نسفی در حوزه لفظ و معنی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مقاله ی حاضر با هدف مطالعه تطبیقی شعر صائب تبریزی و میر عابد سیدای نسفی (نمایندگانی ازسبک هندی در ایران و تاجیکستان) در حوزه لفظ و معنا و تبیین اجمالی وجوه اشتراک و اختلاف آنها صورت گرفته است. این مقاله با محوریت متون موجود از آثار دو شاعر گرانمایه سبک هندی انجام شده و سندیت آن براساس متون تاریخ و ادبیات فارسی ایران و تاجیکستان، سبک شناسی، نقد ادبی و دیوان اشعار شاعران مذکوراست. در کنکاشی که بین آثار دو شاعر در مقام مقایسه انجام شد، این نتیجه به دست آمد که دوری و نزدیکی سخنوران، به مرکز و مهد زبان و وضعیت موجود جوامع و ملل و هنجارها و ناهنجاری های فرهنگی در رشد و ارتقای سبک ها بسیار موثر است. در انتها خواننده متوجه خواهد شدکه بلاغت و فصاحت زبانی دقیقا رابطه مستقیم با سطح آگاهی شاعر از زبان شعر و هنجارهای شعر و شاعری دارد و علایق را دگرگون کرده جهت می دهد.«ذوقیست جان فشانی یاران به اتفاق»
اسلام و چالش های اخلاقی معاصر( ISLAM AND CONTEMPORARY ETHICAL CHALLENGES)
حوزه های تخصصی:
این مقاله هم تحلیلی بر نظریهٴ اخلاقی نهفته در سرشت تعالیم اسلامی است و هم تأمّلی در اینکه چگونه باید تلقّی های رایج در سنّت زندهٴ تفکّر اسلامی در باب آن را با اقتضائات چالش های معاصر هماهنگ نمود. م ؤلّف به منظور تحصیل هدف اوّل، با تحلیل تعالیم اخلاقی قرآن آغاز می کند. سپس با استفاده از تمایز مفهومی"" غایت گرایانه در مقابل وظیفه گرایانه""، که در نظریهٴ اخلاقی غربی بسیار حائز اهمیّت است، به تحلیل این تعالیم می پردازد و به این نتیجه می رسد که بر اساس دیدگاه اسلامی، «فعل انسان در صورتی مقبولیّت اخلاقی پیدا می کند که آن را ""خالصة لوجه الله"" انجام دهد». از این رو، اسلام به خوبی ملاک غایت گرایانه را با ملاک وظیفه گرایانه سازگار می کند.
مؤلّف در بخش دوّم این مقاله، راهبرد هایی برای آیندهٴ تفکّر اخلاق اسلامی ارائه می کند. این راهبردها عبارتند از: ضرورت تأکید بر روح جهانی اسلام، که به وضوح در قرآن موجود است، که البتّه غالباً در سنّت اسلامی بر آن کمتر تأکید میشود؛ لزوم تفسیری اخلاقی از جهاد؛ و لزوم تمایز بخشیدن اصول بنیادی اسلامی از جنبه های سنّتی ای که مبتنی بر اوضاع و احوال خاصّ فرهنگی میباشند. علاوه بر این، مؤلّف تأکید می کند که چشم انداز انسان دوستانه و آزادی-خواهانه، که از نظر او برای آیندهٴ اخلاق اسلامی ضروری است، همیشه در سنّت شعر عرفان اسلامی وجود داشته است. او با ارائهٴ نمونه های بسیاری از این نوع شعر، استدلال می کند که سنّت عرفانی دوباره باید طلایه دار گردد. اگر به این پیشنهاد مؤلّف و سایر پیشنهادهایش جامهٴ عمل پوشانده شود، اسلام خواهد توانست تا قابلیت اش را در ایفای نقشی اساسی در تمدّن جهانی و در توسعهٴ ""اخلاق عرفی برای عصر جهانی شدن"" که بسیار مورد نیاز است، فعلیّت بخشد.
سلطان العاشقین ابن فارض و ویژگی های شعری او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابوحفص عمر بن علی معروف به ابن فارض، از جمله شعرایی است که در قرن ششم می زیست. او در زمینه شعر به شهرت فراوانی رسید. بسیاری از ناقدان بزرگ مانند ابن خلکان صاحب کتاب وفَیات الأعیان او را ستوده و حتی برتر از شعرای هم عصرش دانسته اند.
در این پژوهش برخی از ویژگی های شعری ابن فارض مورد بررسی قرار می گیرد. غزل و خَمریّات دو درون مایه اصلی اشعار ابن فارض است، ولی دیدگاه وی در خمریّه هایش، با آنچه ابونواس و دیگران در قالب خمریّه سروده اند متفاوت است؛ چرا که خمریّات ابن فارض سرشار از مضامین صوفیانه است و تنها از طریق تفسیر باطنی قابل شرح است. همچنین در شعر او صناعات لفظی بدیعی به ویژه جناس فراوان به کار رفته است.
شعر تعلیمی در منظومه های عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیخ فریدالدین عطار نیشابوری شاعر مشهور و توانمند ادبیات فارسی است که با زبانی سلیس و بی تکلف و با گنجینه گرانبهایی از حکمت و عرفان، ذوق و هنر و فلسفه عمیق دینی، در مثنوی های خود به تعلیم معانی و مضامین پیچیده عرفانی و اخلاقی پرداخته است. بررسی منظومه های عطار از منظر انواع ادبی گویای این است که این منظومه ها جامع انواع ادبی و مضامین شعری متنوع و گوناگونی هستند، اما تمامی این انواع و مضامین، کارکرد یکسانی ندارند. بخش قابل توجهی از منظومه ها به شعر تعلیمی اختصاص پیدا می کند، در واقع مضمون عمده یا آنچه فرمالیست ها از آن تعبیر به «عنصر غالب» می کنند در این آثار تعلیم است. با توجه به اینکه شعر تعلیمی و گونه های آن جایگاه ویژه ای در منظومه های عطار دارد، این مقاله بر آن است تا به بررسی شعر تعلیمی و مشخص کردن جایگاه این نوع شعر در مثنوی های عطار بپردازد.
مخاطب شناسی سنایی در آثار منثور قرن ششم تا دهم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش اصلی مقاله، چنان که از عنوان آن هم بر می آید، مخاطب شناسی سنایی در آثار منثور قرن ششم تا دهم هجری است. برای یافتن پاسخ، ابتدا آثار منثوری را که از اشعار سنایی استفاده کرده بودند، شناسایی کردیم. پس از استخراج ابیات و مطابقت آن ها با آثار سنایی، منابع مذکور بر اساس موضوع در هشت گروه طبقه بندی شدند: آثار تاریخی، عرفانی، تفسیری، زندگی نامه ای، اخلاقی، فنی ـ ادبی، روایی ـ داستانی و ترسّلی. سپس با چهار رویکرد متفاوت داده ها را بررسی کردیم. نخست، رویکرد تاریخی که نشان می داد، هر کدام از آثار سنایی در کدام دوره تاریخی و تا چه حد مورد توجه نویسندگان بوده است؛ دوم، رویکرد جغرافیایی که می خواهد به این پرسش پاسخ دهد که در قرن ششم تا دهم، شعر سنایی در کدام مناطق خواننده داشته است؛ سوم، رویکرد تحلیلی ـ موضوعی که در صدد است تا اولاً طیف مخاطبان سنایی را در طول تاریخ نشان دهد، ثانیاً معلوم کند هر گروه بیشتر به کدام بخش آثار او توجه داشته اند و سوم این که مشخص کند نویسندگان از اشعار سنایی در چه زمینه های معنایی ـ عاطفی بهره برده اند و نهایتاً این که دریافت خوانندگان شعر سنایی در طول تاریخ، چه تفاوتها و چه وجوه مشترکی دارد. آخرین رویکرد ما، آماری است که بر اساس آن به طور مشخص می خواهیم به سه پرسش پاسخ دهیم: شعر سنایی در قرن ششم تا دهم در میان کدام گروه از نویسندگان خوانندگان بیشتری داشته است؟ سیر اقبال به شعر او در بازه زمانی مذکور چگونه بوده است و سرانجام این که، کدام اثر سنایی بیشتر مورد توجه خوانندگان بوده است؟
سیر راهیابی مفاهیم شیعی در رباعیات منسوب به ابوسعید ابی الخیر و دیگران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشهور است که اولین اشعار عرفانی فارسی باید متعلق به قبل از سده پنجم هجری باشد. این نکته را می توان از اخبار و نشانه های موجود در متون کهن پیگیری کرد، هر چند اصل این اشعار عرفانی در کتاب ها ثبت نشده است. از شاعران شاخص دوران سامانی و غزنوی که سهمی ویژه در رواج این مفاهیم در شعر داشته، ابوسعید ابوالخیر (440-357 ﻫ .ق.) است که در نسخ متأخر ابیاتی از اشعار عرفانی منسوب به او آمده است و با تحلیل آن ها می توان از چگونگی و محدوده زمانی رواج برخی مفاهیم شیعی در رباعیات فارسی، سیری ارائه کرد. در این مقاله سعی شده تا با تحلیل این گونه رباعیات منسوب به ابو سعید، چگونگی ورود مفاهیم شیعی به عرصه عرفانی نیز مشخص شود.
تطور استعاره عشق از سنائی تا مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار بر آنیم تا طرز تلقی سنائی، عطار و مولانا، به عنوان سه نقطه عطف در تاریخ شعر عرفانی، را از مفهوم کلیدی عشق بررسی کنیم. مبنای نظری مقاله نظریه استعاره های شناختی است. ابتدا به پیشینه تحقیق پرداخته ایم و سپس بحث را در چهار بخش اصلی گزارش استعاره ها، بررسی سابقه استعاره ها در منابع پیش از سنائی، تحلیل شناختی استعاره ها و سیر تطور استعاره های مفهومی عشق از سنائی تا مولانا دنبال کنیم. این تحقیق هم میزان نوآوری و تقلید سه چهره مذکور را در استفاده یا ساختن استعاره های عشق را نشان می دهد و هم در عین نشان می دهد که مفهوم عشق به عنوان کلیدی ترین اصطلاح عرفان در طول تاریخ چه تغییراتی را از سر گذرانده است. سه چهره مذکور سه شخصیت اصلی در تاریخ شعر عرفانی هستند، عشق کلیدی ترین اصطلاح عرفانی است و نظریه استعاره های شناختی یا مفهومی در میان نظریات مربوط به استعاره برای تحلیل چنین متونی مناسب تر به نظر می رسد.
تأملی بر جای گاه زن در اندیشة مولوی از منظر جامعه شناسی ادبیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله حضور زنان در حکایت های مثنوی است که از منظر جامعه شناسی ادبیات و در دو بخش بررسی شده است. نخست، بازتاب مسائل اجتماعی فرهنگی در مثنوی و دوم، تأثیر مثنوی و تفکر مولوی در جای گاه زن. در تبیین این مسئله سه عامل تأثیرگذارِ شامل ساختار اجتماعی، سنت ِفرهنگی جامعه، و شخصیت خالق اثر در شکل گیری حکایت های مثنوی بررسی شد تا به دو پرسش پاسخ داده شود: ۱. آیا زن در مثنوی شخصیتی نمادین است یا محصول فرهنگ و اندیشه مردبرتر؟ ۲. آیا زن در مثنوی، به قصد آموزشِ اخلاق، محور حکایت قرار گرفته است؟
در این بررسی، با استفاده از منابع تاریخی و نوشته های مولوی و مریدانش، به وجوه جامعه شناختی و زمینه های سیاسی اجتماعی بستر آفرینش اثر، تعامل شاعر با طبقات مختلف اجتماعی، و پارادوکس ذهنیت و عمل شاعر پرداخته شد. نتایج بررسی نشان داد که تناقض نمای موجود در توصیف زن حاصلِ عوامل ذیل اند: الف) تأثیر فضای فکری و ساختارهای اجتماعی آن دوران و نگاه مرسوم به زن و جای گاه او، ب) باورها و اعتقادات فرهنگی و ایدئولوژیکی مولانا در دو دوره متفاوت زندگی و ج) برایند چالش خودآگاه و ناخودآگاه شاعری عارف و واعظی معلم که به قصد تعلیم مریدان شکلی تمثیلی و رمزی گرفته است.
رده بندی غزلیات سنائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رده بندی انواع سروده ها یکی از مباحث مهم در مطالعات ژانری است. غزلیات سنائی از معدود مواردی است که در نسخه های خطی رده بندی شده است و این رده بندی وارد نوشته های مصححان و دیگر سنائی پژوهان شده است. مقاله حاضر ضمن بررسی انتقادی رده بندی های گذشته، سعی می کند طرحی تازه را پیشنهاد کند که بر اساس آن غزلیات در دو سطح ساختاری و محتوایی رده بندی می شوند. در سطح نخست غزلیات به چهار گروه تقسیم شده است و سپس معلوم شده که از این میان تنها بخشی را می توان غزل نامید و بقیه غزل واره هستند که زمینه را برای تولد غزل فراهم کرده اند. در سطح محتوا هم غزلیات به دو گروه کلی توصیف محور و توصیه محور تقسیم شده، برای هر یک زیرگروه هایی نیز اعتبار کرده ایم. این طرح قادر است هم نقش سنائی را در تحول غزل فارسی نشان دهد و هم تصویر نسبتاً واضحی از ساختار و درون مایه غزلیات پیش روی خواننده قرار دهد.
بررسی و نقد منشأ شکل گیری ادبیات عرفانی در تمدن اسلامی از منظر مستشرقان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات عرفانی قسمتی از میراث منظوم و منثور فارسی است که تحت تأثیر معنوی عرفان اسلامی در تاریخ و تمدن اسلامی به وجود آمده و یکی از موضوعات پژوهشی مورد علاقه مستشرقان بوده است؛ تحقیقات و مطالعاتی که عموماً بر مبنای روش های مطالعاتی غربی تدوین شده و روش هایی که عمدتاً برون دینی بوده اند. از این رو نتایج مطالعات مستشرقان در این عرصه غالباً با نتایج مطالعات مسلمانان متفاوتند؛ چراکه پژوهشگران مسلمان برخلاف مستشرقان، ادبیات عرفانی را در ساحت دینی تحلیل می کنند. از این رو این تحقیق درنظر دارد با روش تحلیلی توصیفی به بررسی نظریات مختلف مستشرقان - که عموماً تاریخی است - بپردازد و در نهایت با ارائه نظریات محققین فارسی زبان و مسلمان در این خصوص عنوان کند که نگاه تاریخی، تبیین صحیح و مناسبی از منشأ شکل گیری ادبیات عرفانی نیست؛ چراکه پیوند شعر و عرفان اسلامی، پیوندی فرازمانی، معرفتی و غیر تاریخی است.
تأمّلی بر کارکرد محتوایی رنگ در غزلیات مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«رنگ» یکی از مؤثّرترین ابزارهای آفرینش هنری ادبی است. با آنکه نمود این عنصر در گذشتة ادبیات فارسی، گوناگونی امروزه را نداشت، امّا همواره نقشی مهم و تعیین کننده در القای مفاهیم به مخاطب و تصویرسازی های ادبی، به ویژه در حوزة شعر داشته است. بررسی میزان و نحوة کاربرد انواع رنگ در شعر کهن و معاصر، کوششی راهگشا برای ورود به دنیای عواطف و اندیشه های شاعران است. براساس همین اهمّیت، هدف مقالة حاضر، تحلیل کارکرد محتوایی انواع رنگ های به کار رفته در غزلیات مولوی است؛ چهره ای که پس از جریان سازی سنایی و پیشگامی عطّار، شعر عارفانه را به اوج معنا و ژرفا رسانید و بررسی غزل او از این منظر می تواند به شناسایی بخش مهم دیگری از ذهنیات، تجربه ها و ویژگی های شعریش بینجامد. یافته های این پژوهش نشان می دهند که در کل، مولوی انواع رنگ را در بافت موضوعی معنایی عرفان عاشقانه یا معانی تعلیمی به کار می برد. این کاربرد، البتّه شامل جزئیات بسیار و متنوّع است. پربسامدترین رنگ ها در غزل او نیز به ترتیب عبارتند از: سیاه، سرخ، زرد و سبز.
رباعی روایی در مختارنامه عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
57 - 82
حوزه های تخصصی:
بیشترین حجم روایت های عرفانی در ادبیات فارسی به مثنوی اختصاص دارد که سبب شده از توانش قالب های روایی دیگر و تمایل عرفا به قصه گویی در آن قالب ها غفلت شود. همین امر نشانه ضرورت پژوهش های جدید است که توانش قالب های دیگر شعری و ویژگی های هریک از این قالب ها را بررسی کند. یکی از کارکردهای مهم قصه گویی نزد صوفیه، بیان تجربه های روحی در قالب روایتی کوتاه است. عرفای قصه گو برای انتقال تجارب شهودی خود که فشردگی و برق آسایی از خصیصه های وحدانی آن است، در پی قالبی شعری اند که روایت متراکم شهودشان را در نهایت ایجاز و به صورتی یکپارچه بازنمایی کند. رباعی، یکی از کهن ترین قالب های ادب فارسی، با توجه به ویژگی های ساختاری اش، علاوه بر نمایاندن وحدت و یکپارچگی، گذرابودن تجارب روحانی عرفای رباعی سرا را نشان می دهد. در این پژوهش، که به روش توصیفی تحلیلی و از منظر حضور عناصر روایی بر مختارنامه عطار نوشته شده، دریافتیم در 261 رباعی روایی مختارنامه (از مجموع 2279 رباعی)، بیش از قالب های قصه گویی دیگر، وحدانیت تجارب عرفانی راوی، در فشرده ترین شکل و با درهم تنیدگی و جدایی ناپذیری فرم و محتوا نمایش داده شده است. شخصیت های اصلی رباعی های روایی، عاشق (عارف) و معشوق است و از آنجا که روایت در ناخودآگاه عارف رخ می دهد، مکان و زمان غالباً مبهم و کلی بیان می شود. عطار، در رباعی روایی، با بهره گیری از تخیل و شاعرانگی، میان تجربه و تعبیر عرفانی ارتباط برقرار کرده است و صورت خام روایت تجربه خود (داستان) را به صورت هنری آن (پیرنگ) بدل می کند.
تأثیر تحولات سیاسی اجتماعی بر شکل گیری تصویر "آرمان شهر" در شعر عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۱ (پیاپی ۸۶)
215-233
حوزه های تخصصی:
از آنجا که روح انسان تعالی طلب است، پیوسته درصدد کشف نادانسته ها برمی آید؛ بنابراین، ابزارهایی را جست وجو می کند تا به زندگی بهتر دست یابد و در پی ایجاد شهر آرمانی یا مدینه فاضله، ناکجاآباد، جهان مطلوب و... است. صوفیه به نسبت دیگر اقشار جامعه با واقعیت های اجتماعی و بومی خود مأنوس تر بودند و جامعه را پر از کاستی می دیدند و بر آن بودند که با شناخت جامعه موجود و درک کاستی ها و نارسایی های آن، انسان را به جهان مطلوب رهنمون شوند. تلقی عارفانی چون سنایی، عطار و مولوی از آرمان شهر، با برداشت فلاسفه و متشرعان از آن تفاوت های بنیادین دارد. در پی این مهم، همواره اندیشمندان، شاعران و نویسندگان ویژگی هایی را برای آرمان شهر برشمرده اند که اگرچه اشتراک هایی با هم دارند، در برخی مختصات متفاوت اند. در این جستار سعی شده است با روش توصیفی تحلیلی مبتنی بر بررسی مهم ترین آثار ادبی قرن های ششم و هفتم هجری، سیر تحول مفهوم آرمان شهر در آثار بزرگان شعر عرفانی فارسی بررسی شود تا ازیک سو ویژگی های هر یک از آرمان شهرها مشخص شود و از جانبی دیگر، تفاوت و تمایز هر یک از آنها با توجه به ویژگی های سیاسی اجتماعی آن دوران نمایانده شود.
جلوه های معنایی نماد «خضر» در اشعار حزین لاهیجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حزین لاهیجی، شاعر برجسته سبک هندی، از شعر برای بیان احساسات و باورهای صوفیانه خود بهره برده است. از شگردهای این شاعر عرفان مشرب، ابراز عواطف ناب عارفانه به پشتوانه شخصیت های صوفی مسلک بوده است که در تبیین جهان بینی او اهمیّت بسزایی دارد. از بن مایه های نمادین شعر لاهیجی در این حوزه، می توان به «خضر» اشاره کرد که به سبب برخورداری از ویژگی انعطاف معنایی یا تأویل پذیری مفهومی، کارکردهای متنوع و گاه متناقض به خود گرفته است. در این پژوهش، مبنای کار نگارندگانْ پردازش توصیفی تحلیلی آن بخش از سروده های حزین است که با دگردیسی شخصیت خضر، قاموس واژگانی این کهن الگوی نمادین را با متغیرهای معناییِ متنوع گسترش داده است. یافته های تحقیق گویای آن است که کاربردهای نمادین خضر ماهیت دینی خود را حفظ کرده است؛ اما وقتی با افکار عاشقانه حزین درمی آمیزد، با جهش محسوس، از حدود متعارفِ باورهای مخاطب درمی گذرد و جلوه های گریز از معانی عُرفی را به نمایش می گذارد.
بررسی شاخصه های تجربه اوج عرفانی در غزل های بیدل دهلوی بر اساس نظریّه خودشکوفایی آبراهام مزلو
حوزه های تخصصی:
با استفاده از نقد روان شناسی که برای تحلیل متون ادبی به کار گرفته می شود، کنکاشی در لایه های زیرین شخصیّت صاحب اثر و متن آفریده شده از سوی او، صورت می گیرد. انسان گرایی یکی از مکاتب روان شناسی است که در آن به جنبه های مثبت انسانی توجه شده است. آبراهام مزلو به عنوان چهره اصلی این مکتب، با ارائه نظریّه خودشکوفایی به توصیف انسان سالم و بالنده پرداخته است. تجربه اوج یکی از معیارهای اصلی نظریّه مذکور است که مبانی آن شباهت های زیادی به آراء شاعران عارف مسلک مسلمان از جمله بیدل دهلوی در باب فنا، وصال، وحدت و اتّحاد دارد. دیوان بیدل سرشار از توصیف تجربیّات عاشقانه ای است که سالک کمال جو با آن روبه رو شده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی، نمودهای تجربه اوج را در غزل های بیدل با رویکرد به یافته های مزلو کاویده است. نتایج پژوهش نشان می دهد مواردی مانند گشوده شدن افق نامحدود در برابر دیدگان، احساس شدید وجد و حیرتی فرامکانی و فرازمانی، احساس یکپارچگی و بی خویشتنی و گرایش به شعر، عرفان و مذهب در آزمودنی های مزلو و تجربه های بیان شده از سوی بیدل مشابه است.
تقابل و تعامل شعر تعلیمی ناصرخسرو با سنت های نوافلاطونی و حکمت نبوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۸۱
135 - 164
حوزه های تخصصی:
دین و شعر در سنت یونانی واجد تنش خاصی هستند که سنت تمدن اسلامی هم اگرچه در پایه نظری از آن بهره گرفته، اما کوشش داشته تا در تمامی قلمروها سبک و سیاق خود را دنبال کند. در این میان، می توان ناصرخسرو را نمونه عالی تعامل با یونانیان دانست، در عین حال که تمایزات جدی با دیگر میراث داران فلسفه یونان دارد. بدین معنا که او توانسته اعتقادات خود را با بنیادهای فلسفی و کلامی مستحکم مستدل کند؛ با آموزه های حدیث و قرآنی درآمیزد؛ و درست برخلاف یونانی ها، به ویژه ارسطو، شعر را در مسیر گسترش باورهای دینی خود سوق دهد. ناصرخسرو از طلایه داران تعهد ادبی است که تأکید بر دین مداری و ترویج اندیشه های دینی اسلامی داشته است. او به عنوان متکلمی باطنی که خداشناسی خود را با تأویل آیات و احادیث در جهت اشاعه مذهب اسماعیلی مورد بهره برداری قرار داده، دین را محور طبقه بندی علوم می داند و عقل و علم را هم ذیل دین سامان می دهد که تمایز اساسی او با یونانی گری و سنت فیلسوفان یونانی مآب ایرانی است. از این منظر، این پژوهش بر آن است که نشان دهد ناصرخسرو اندیشه خود را بر مبنای «حکمت نبوی» استوار ساخته که نمی توان با فلسفه نوافلاطونی این همان یافت؛ موضوعی که در تفاسیر اهل ادب از شعر تعلیمی ناصرخسرو مغفول مانده و این پژوهش با تکیه بر کار فلسفی هانری کربن می کوشد تا آن را مورد بررسی دقیق تر قرار دهد.
صفات عرفانی و نمادین قلندران در آثار سنایی، عطار، مولانا و حافظ
حوزه های تخصصی:
قلندر یکی از اصطلاحاتی است که در ادبیات و شعر عاشقانه کاربرد چشم گیری دارد. این اصطلاح در منابع عرفان و تصوف در معنای صوفیانه به کار رفته است ولی فاقد تعابیر لطیف و توصیفات نمادین و سمبلیک است. شاعران فارسی گو بویژه شعرای عارف و صوفی مسلک در اشعار خویش توصیفاتی لطیف و باریک و دقیق از این اصطلاح را با زبان نمادین و سمبلیک ارائه نمود ه اند. کشف معنای نمادین این واژه در شعر عرفانی در فهم و تفهیم بسیاری از صفات و خصوصیات عرفانی قلندران در شعر کمک شایانی می کند. از جمله صفات و خصوصیات قلندران در شعر نمادین عرفانی می توان به موارد ذیل اشاره نمود: ترک تعلقات، کافری، رندی، ترک ظاهر دین و ظاهر شرع، باده نوشی و... .
بررسی تطبیقی مقاصد بلاغی اسلوب ندا در شعر حافظ و ابن فارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوع خطاب ها و حروف به کار رفته در اسلوب ندا در هر زبان بیانگر سطح بلاغت آن زبان در این زمینه است و هر کدام برای منظوری خاص برای بیان احساسات گوینده آن به کار گرفته می شود. به همین دلیل برخی ادیبان و علمای بلاغت که در متون و کتاب های مختلف به بررسی زیبایی های موجود در اسلوب های مختلف بلاغی می پردازند، منادا را به عنوان یکی از این اسلوب ها بررسی زیباشناسی می کنند. نگارندگان در جستار پیش رو با استفاده از شیوه استنطاقی و با بهره گیری از روش تحلیل محتوا قصد دارند اغراض و مقاصد ندا را در شعر حافظ و ابن فارض با تکیه بر ادبیات تطبیقی مکتب آمریکایی تبیین نماید. یافته ها بیانگر آن است که آن دو ابتدا با استفاده از منادا باعث جلب توجه مخاطب شده و سپس به کمک جمله های دارای نقش ترغیبی (امری، خبری، پرسشی، التزامی، شرطی و بازدارنده) که پس از منادا قرار می گیرد، به انتقال پیام و انگیزش مخاطب می پردازد؛ با توجه به اینکه جملات پس از ندا معمولاً حامل پیام مهمی از جمله نقش ترغیبی از سوی گوینده است، این دو شاعر نقش ترغیبی زبان را در این گونه از جملات که بیشتر دارای درون مایه های عرفانی هستند، مراد قلبی خویش را بیان می کنند.