فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۰۱ تا ۳٬۷۲۰ مورد از کل ۱۳٬۴۱۵ مورد.
منبع:
ذهن زمستان ۱۳۹۵ شماره ۶۸
حوزههای تخصصی:
شماری از مفسران امامیه آیات سجده فرشتگان بر آدم7 را نظیر سجده برکعبه و یوسف 7 پنداشته و از برایند این تنظیر مفهوم و نوع سجده بر آدم7 را تبیین کرده اند. برابر این رهیافت منزلت آدم7 به سان قبله بودن کعبه و جمال بدیع یوسف7در منظر فرشتگان تجلی نمود و آنان را به سجده به سوی آدم 7 واداشت و شخص آدم7 مسجود حقیقی آنان نبود. مسئله اصلی این پژوهه نقد این تنظیر و سنجش مستندات آن بر پایه تنظیر معنایی صحیح در دانش تفسیر است. نتایج پژوهش نشان داد که داستان سجده بر آدم7 مستقل از آیات سجده بر یوسف7 و کعبه بوده و قابل تنظیر با یکدیگر نیستند. موضوع و علت سجده در این سه دسته آیات با یکدیگر متفاوت بوده و اصالت مسجود نیز در آنها در یک تراز نیست. این آیات فقط در حد تماثل صوری در مصداق خارجی با یکدیگر شباهت دارند و این مقدار نیز برای ایجاد رابطه تفسیری میان این آیات کافی نیست و نباید از آنها در تفسیر همدیگر بهره جست.
اجل معلّق و اجل مسمّی از منظر آیات و تجلّی آن در روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع اجل معلّق (قضای مشروط) و اجل مسمّی (قضای محتوم) در ارتباط با زمان مردن آدمیان، از دیرزمان مورد بحث مفسّران اسلامی بوده است. بعضی از آیات قرآن کریم، در اجل معلّق ظهور دارند؛ مثل آیة Pأَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اتَّقُوهُ وَ أَطیعُونِ * یغْفِرْ لَکمْ مِنْ ذُنُوبِکمْ وَ یؤَخِّرْکمْ إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی..: اینکه خدا را عبادت نمایید و تقوا پیشه کنید و از دعوت من اطاعت نمایید تا خداوند گناهانتان را بیامرزد و مرگتان را تا وقتِ نامیده شده (در علم خدا) به تأخیر اندازدO (نوح/ 3 4). لیکن برخی دیگر از آیات در اجل مسمّی ظهور دارند؛ مثل آیة Pنَحْنُ قَدَّرْنا بَینَکمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقینَ: ما زمان مرگ را میان شما تعیین کرده ایم و هیچ کس آن را تغییر نتواند دادO (الواقعه/60). نویسندة این مقاله، نخست با استناد به آیات و روایات، اجل معلّق و مسمّی را به اثبات رسانیده، سپس با استناد به مراتب علم خداوندی، به این نتیجه رسیده که دو گونه بودن اجل آدمی با یکدیگر منافات ندارند؛ چراکه بازگشت اجل معلّق به اجل مسمّی می باشد.
عناصر انسجام متنی در سوره نوح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱ (پیاپی ۹)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث زبان شناسی نقش گرا، نظریه انسجام متنی است. این نظریه عواملی که اجزاء تشکیل دهنده متن را به هم مرتبط می سازد و سبب انسجام و هماهنگی آن می شود، بررسی می کند. الگوی این نظریه را هلیدی و حسن (1976) ارائه دادند. آن ها عوامل انسجام متنی را به سه دسته تقسیم کردند: عامل واژگانی، عامل دستوری، عامل پیوندی. هر یک از این عوامل خود به چند قسمت تقسیم می شوند که وجود آن ها در یک متن، آن متن را منسجم و اجزاء تشکیل دهنده آن را با هم مرتبط می کند.در مقاله حاضر سعی بر این شده است تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی عوامل انسجام متنی در سوره نوح بررسی شود. ابزارهای آفریننده انسجام متنی در سوره نوح به سه دسته تقسیم می شوند: اول، عامل واژگانی که در این سوره شامل تکرار و باهم آیی است، که هر یک از این دو خود چندین زیر مجموعه را در بر می گیرند. دوم، عامل دستوری، این عامل به سه صورت ارجاع، جایگزینی و حذف در انسجام متنی سوره مؤثر شده است. سوم، عامل پیوندی که در دو نوع ارتباط اضافی و ارتباط زمانی در سوره یافت می شود. در بین این عوامل به ترتیب عامل واژگانی سپس عامل دستوری و در پایان عامل پیوندی از بیشترین بسامد در سوره برخوردار هستند و بیشترین تأثیر را در منسجم ساختن سوره نوح بر عهده دارند.
جمله های منفی اسمیه و دلالت های معنایی آن ها در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال پنجم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱ (پیاپی ۹)
حوزههای تخصصی:
در کنار درک روابط نحوی میان اجزای کلام، تلاش برای فهم معنا نیز می تواند کارکردهای معناشناسی ساختارهای نحوی را به خوبی نشان بدهد. در قرآن کریم آیات متعددی با ساختارهای تعبیری و نحوی مشابه و نزدیک به هم دیده می شود، که ممکن است مخاطب را به این تلقی برساند که تفاوت چندانی در دلالت های معنایی این دسته از آیات نیست. کاربرد حالت های گوناگون نفی در جمله های اسمیه همراه با «لیس»، «حروف شبیه به لیس» و «لا نفی جنس» از جمله این ساختارها و تعبیرات است که با وجود شباهت ظاهری دلالت های معنایی متفاوتی دارند. پژوهش حاضر با رویکردی تحلیلی و تطبیقی در بافت و سیاق آیاتی که این ادات در آن ها به کار رفته است، نشان می دهد که اختلاف این ساختارهای نحوی، صِرفِ تغییر و تفنن در تعبیر نبوده؛ بلکه هر یک از آن ها برای بیان معنای هدفمندی هستند.
تبیین منطقی وحدت گرایانه حکمت متعالیه از عدالت قرآنی (با تأکید بر آیه 25 سوره حدید)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مقاله سه وجه قرآنی، حکمی و منطقی دارد و از این جهت، مقاله ای میان رشته ای محسوب می شود. در وجه قرآنی ضمن تأکید بر موردپژوهی آیه 25 سوره حدید، نتیجه احصای کامل آیات قرآن که شامل واژه های قسط و عدل و مشتقات آنها هستند، مورد بهره برداری قرار گرفته است. از جهت حکمی، رویکرد وحدت گرایانه صدرالمتألهین شیرازی نسبت به مراتب هستی مبنای پژوهش می باشد. وجه منطقی پژوهش نیز بر اساس دستگاه فازی تبیین شده است. در حکمت متعالیه کامل ترین ظهور نفس انسانی آن گاه تحقق می یابد که ملکه عدل میان همه قوا و شؤون آن برقرار باشد. ازاین رو نفس انسان کامل رکن رکین صورت باطنی اش عدل است. این یافته های حکمی-تفسیری تبیین های منطقی متناسب طلب می کنند. منطق ارسطویی سینوی قدرت تبیین کنندگی این بخش از یافته های حکمت متعالیه و آرای تفسیری متناظر با آنها را ندارد. بدین جهت باید کاستی های این منطق را یا با تکمیل و ترمیم جبران نمود، و یا به منطق های توسعه یافته و جایگزین جدید اندیشید. در این مقاله از دستگاه فازی، خوانشی اصلاح شده برای تبیین مناسب منطقی حقیقت مجرد مادی نفس مطرح شده است؛ به وجهی که به ام القضایا در حکمت متعالیه (یعنی استحاله اجتماع نقیضین) نیز آسیبی وارد نشود.
بررسی تعارض تئوری های علمی و آیات قرآن در آفرینش نخستین انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئلة چگونگی خلقت نخستین انسان در منابع اسلامی مطرح شده است و نیز در برخی علوم تجربی محلّ بحث و نظر بوده است. این مقاله به بررسی نسبت فرضیه های علمی با دیدگاه قرآنو احادیث دربارة چگونگی آفرینش نخستین انسان، با روش توصیفی تحلیلی می پردازد. حاصل تحقیق بیانگر آن است که مدلول آیات و روایات، ظهوری آشکار، بلکه صراحت در آفرینش نخستین انسان از خاک دارد و پیدایش آدمی را از موجود زنده دیگر نفی می کند. دو تئوری ثبات انواع و رویش از زمین مدعی پیدایش مستقل انسان و تئوری تحول انواع مدعی پیدایش او از دیگر موجودات زنده به نحو تکاملی است. گرچه دو تئوری اول از منظر نفی خلقت انسان از موجودی دیگر با دیدگاه قرآنو روایات همسوست، اما تئوری رویش از زمین با مفاد آیات و روایات ناهمخوان و خود از نظر علمی بی اعتبار است. تئوری ثبات انواع نیز از نظر تجربی قابل اثبات نیست، اما بر فرض اعتبار می تواند مؤید گزاره های دینی باشد. تئوری تحول انواع در فرض ابطال با دیدگاه قرآنو روایات برخوردی نخواهد داشت، اما در صورت پذیرش آن به عنوان یک فرضیه یا تئوری علمی، با مفاد آیات و روایات در تعارض است. در این تعارض، مفاد آیات و روایات به سبب برخورداری از پشتوانة معتبر، بر فرضیة یادشده مقدّم می گردد و این فرضیه نمی تواند قرینه ای برای حمل مدلول آیات و روایات برخلاف ظاهر آن ها باشد.
دیدگاه آیت الله جوادی آملی درباره رابطة تکوینی انسان و قرآن
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، این فرضیه را در آثار آیت الله جوادی آملی بررسی می کند انسان تامّ و قرآن رابطه تکوینی دارند. آیت الله جوادی آملی معتقدند انسان تام و قرآن پیوندی اصیل و ذاتی دارند و انقطاعشان ناشی از کثرت در بستر عالم طبیعت است. دیدگاه ایشان چهار محور دارد: 1) قرآن، حقیقت ذومراتبی است که در قوس نزول، جامع همه مراتب عالم، یعنی مرتبه الهی، عقلی، مثالی، کتبی و لفظی شده است؛ 2) انسان تام و انسان کامل، همه مراتب عالم را در خود جمع کرده اند؛ اولی، بالقوه و دومی، بالفعل؛ 3) خداوند قرآن را به انسان تعلیم داده است و چون این تعلیم، مقدم بر خلقت آدمی است، تعلیمی تکوینی است، نه آموزشی تدریس گونه؛ 4) یگانه افتراق انسان و قرآن در وجود طبیعی آن هاست. قرآن صورتی کتبی و انسان صورت حیوان ناطق دارد تا قابلیت حرکت و تغییر تکاملی یا تنزلی داشته باشد. قرآن برای انسان، ذاتی و مانند صورت برای ماده است؛ پس باوجودِ تفاوت در ظهور وجودی در عالم طبیعت، در قوس صعود و در مرتبه مثالی و عقلی، صورت انسان با صورت قرآن متحد می شود.
معناشناسی لفظ «نساء» در آیه 61 سوره آل عمران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اینکه مقصود از نساء در آیه 61 سوره آل عمران (آیه مباهله) چه کسی است، بین مفسران اختلاف است. عده ای بر این باورند که مصداق آن همسران رسول اللّٰه می باشند، ولی شیعه به اتفاق و بسیاری از مفسران اهل سنت بر این باورند که مصداق نساء در آیه، حضرت زهرا- است. سؤال اساسی این جستار آن است که آیا واژه نساء درباره دختران کاربرد دارد یا نه؟ این پژوهش با بررسی کلمات لغت شناسان عرب و آیات قرآن و روایات اسلامی و متون ادبی به این نتیجه رسیده است که کاربرد نساء در لغت عرب برای دختران، رایج است و پیامبر در مقام مباهله به وظیفه خود عمل کرده است، نه اینکه بر خلاف مفاد آیه در مقام فضیلت تراشی برای دخترش باشد.
پیامدهاى انکار معاد در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از توحید، بیشترین آیات قرآنى مربوط به موضوع «معاد» است، تا جایى که گفته شده بیش از یک سوم آیات درباره جهان پس از مرگ بوده و بسیارى از آنها بیانگر آثار ایمان یا پیامدهاى انکار معاد هستند؛ زیرا ایمان به معاد ضامن اجراى قوانین الهى و زمینه ساز نیل آدمى به کمال نهایى و سعادت ابدى است و این خود به نحوى گویاى اهمیت ایمان به معاد و لزوم توجه به آن است. مقاله حاضر با روش تحلیلى توصیفى در یک بررسى قرآنى، در باب پیامدهاى انکار معاد به تبیین این موضوع مى پردازد که ایمان نداشتن به معاد چگونه تأثیرى بر سرنوشت آدمى دارد. آیا پیامدهاى انکار معاد تنها در زندگى اخروى انسان نمودار مى شود یا زندگى دنیوى او را هم تحت تأثیر قرار خواهد داد؟ در این نوشتار، سعى بر آن است تا حقایق مزبور از طریق آیات قرآنى فحص و بررسى گشته و طرحى نو در این زمینه ارائه گردد.
توانمندسازی و امنیت فرد و جامعه از دیدگاه قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به قلمرو وسیع دین اسلام و شمول آن به مسائل فردی، اجتماعی، روحی، جسمی، مادی، معنوی و همه ابعاد و شئون انسانی و ارتباط تنگاتنگ علوم انسانی با این حوزه ها و ابعاد، پیوند عمیق اسلام و علوم انسانی، از جمله مدیریت و تعلیم و تربیت، روشن می شود. در این باره برای تبیین فهم منطقی درست از ارتباط میان ابعاد مفاهیم «توانمندسازی» و «امنیت» این موضوع به منبع وحی عرضه شد. بررسی ها به روش استنادی نشان داد توانمندسازی در عرصه های ارتباطی چهارگانه انسان، سبب احساس مطلوب در ابعاد پنج گانه توانمندسازی می شود و این پدیده چنانچه جری و انطباق آیات قرآن نشان داد، ارتقای مؤلفه ها و شاخصه های امنیت را به روش ایجابی در ابعاد فرهنگی و سیاسی و اجتماعی انسان در پی دارد. در این رویکرد، قرآن کریم به تولید و بازتولید و تکثیر قدرت نرم اصالت می دهد. به این معنا که هر قدر درجه ایمان و اخلاص در انجام دادن عمل صالح ارتقا می یابد، توانمندسازی و امنیت در عرصه های ارتباطی انسان و جامعه سبب متعالی شدن سطح منابع انسانی و توسعه و تعمیق سرمایه اجتماعی می شود.
تحلیلی تازه از تعامل معناشناسی و تفسیر قرآن به قرآن با الهام از دیدگاه ایزوتسو(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«معناشناسی»، از علوم نوپا در دنیای غرب است که از زیرشاخه های زبان شناسی به شمار می آید و به دنبال فهم بهتر معنای سخن است. این علم در پی کشف سازوکارهای معنا با روشی علمی است. یکی از این نگاه های نو و کارآمد، نگاه معناشناسانة قرآن پژوه ژاپنی، توشیهیکو ایزوتسو، است. وی با به کارگیری معناشناسی قومی در متن قرآن، عملاً گونه ای از تفسیر «قرآن به قرآن» را عرضه کرده است. با این حال، دیدگاه وی دچار کاستی ها و ابهاماتی است. در واقع، وی تنها گام های اولیه را آغاز کرد و اکنون لازم است قدم های بعدی و تکمیلی طی شود. مقالة حاضر با روش «تحلیلی توصیفی» درصدد رفع نقاط ابهام این فرضیه و بسط و تکمیل آن است تا با رسیدن به یک معناشناسی تکامل یافته، بیشتر و دقیق تر تفسیر قرآن را یاری کند. نوشتار پیش رو پس از پیرایش مبانی معناشناسی قومی ، از دو عنصر «نسبیت زبانی» و «ترجمه ناپذیری» به مباحث «روش شناختی» می پردازد. ایزوتسو از تأثیر جهان بینی متکلم در فهم معنای واژگان سخن گفته است. در ادامه، نشان می دهد که می توان جهان بینی متکلم را به پنج ساحت تقسیم کرد تا تعامل جهان بینی و زبان بهتر و دقیق تر فهم شود. در مجموع، می توان گفت: توجه به پنج جهان بینی قرآنی را باید در فهم واژگان این کتاب دخیل دانست: جهان بینی تصدیقی در عرض معنای واژه؛ جهان بینی تصدیقی در طول معنای واژه؛ جهان بینی ترسیمی؛ جهان بینی تصوری؛ و جهان بینی لفظی
نقش معرفتی درد و رنج از دیدگاه قرآن کریم و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال هفتم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۸
71 - 91
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر نویسنده تلاش می کند با استناد به آیات قرآن کریم و نیز احادیث اهل بیت نقش معرفتی سختی ها در زندگی انسان را بیان نماید. فرضیه ای که در پژوهش حاضر مورد تحقیق قرار خواهد گرفت عبارت است از اینکه جهلی که انسان نسبت به خالق خود گرفتار می شود محصول غفلت از فطرت و صیانت آن است. نقش معرفتی شرور جهت احیاء شناخت فطری انسان نسبت به خداوند یکی از نتایج و کارکردهای شرور در زندگی انسان است. بر اساس این نظریه انسان ها علی رغم اینکه فطرت الهی دارند ولی به واسطه نوع رفتارها و شرایط اجتماعی ممکن است بر ذات الهی خود یعنی فطرت آسیب وارد نمایند، و سنت الهی از طریق وارد نمودن درد و رنج شرایط برای بیداری ذات آدمی را با رعایت حریم اختیار انسان مورد هدف قرار می دهد.
تبیین حقیقت عمل در قرآن با تکیه بر دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
در یک نگاه کلّی به الفاظی نظیر عمل، فعل و... چنین به نظر می رسد که اختلاف معنایی چندانی بین این الفاظ وجود ندارد. اغلب برخی این الفاظ را به جای یکدیگر استعمال کرده اند و آن گونه که پیداست تفاوتی میان آن ها قائل نشده اند. از طرفی، برخی واژه شناسان و مفسران برای الفاظ مذکور تعاریفی ذکر کرده اند که بر اختلاف معنایی میان آن ها دلالت دارد. در این میان علامه طباطبایی مفسر و حکیم برجسته معاصر، بیشترین توجه را به کشف حقیقت معنایی عمل مبذول داشته اند. ایشان با استناد به آیات قرآن و روایاتِ دالّ بر گستره معنایی عمل، حقیقت این واژه را به نحو دقیقی تبیین کرده اند. از دیدگاه علامه، عمل هیئتی ملکوتی است که بر نفس مجرد نقش می بندد.
تطبیق ارکان حرکت بر پدیده مرگ از منظر قرآن کریم و صحیفه سجادیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن معاد در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی معاد در روایات
انسان به لحاظ اینکه توان مشاهده بعد غیرمادی خود و این جهان را ندارد، مرگ را نیز که واسطه جهان مادی و مجرد است نمی تواند درست درک کند. ازاین رو، نیاز به کسی دارد که بر هر دو جهان اشراف داشته باشد. خداوند متعال در قرآن کریم از این واقعه و چگونگی آن خبر می دهد. به اعتقاد شیعه، افزون بر این، پیامبر گرامی اسلام(ص) و امامان معصوم(ع)دارای این ویژگی می باشند. امام سجاد(ع)، در ضمن دعاهای خود، واژگانی درباره مرگ به کار می برد که فهم رابطه روشمند آنها با یکدیگر ساختار درونی معنای مرگ (حرکت بودن) را آشکار می کند. آن واژگان عبارت اند از: «خُرُوجِ الْأَنْفُسِ مِنْ أَبْدَانِهَا» [دلالت داردکه مرگ نوعی حرکت است]، «اجل» [که مبدأ این حرکت را نشان می دهد]، «المصیر الیک » و «لقاء» و «اللّحاق بک» [که بر منتهای آن دلالت می کنند]. عبارت «خروج نفس از بدن» و واژه «تَوَفَّی» نیز دلالت می کند که متحرک حرکت مرگ نفس انسانی است. قید انسان به این منظور است که این مرگ مختص انسان است و حیوان غیرانسانی و گیاه و غیرجاندار را شامل نمی شود. محرک اصلی این حرکت ذات باری تعالی است که فرشته مرگ به امر و قدرت الهی به انجام آن مبادرت می ورزد. در این مختصر، برآنیم فقط با تحلیل واژگان مترادف «موت»، حرکت بودن مرگ را اثبات نموده، تمامی ارکان حرکت را برآن تطبیق دهیم
نقد پژوهش فاج درکتاب «هرمنوتیک قرآنی، طبرسی و مهارت تفسیر قرآن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب هرمنوتیکقرآنی ، طبرسی و مهارت تفسیر قرآن 1اثر برویس فاج (Bruce fudge) از جملة مهم ترین آثار خاورشناسان دربارة تفسیر مجمع البیانبه حساب می آید. بررسی کتاب نشان می دهد که با وجود ابتکار و تلاش نویسنده در خلق برخی مطالب، کاستی ها و اشکالات مهمی نیز به چشم می خورد. در این نوشتار، پس از معرفی اجمالی فاج و آثار وی، گزارشی از محتوای کتاب ارائه شده است و در مقام بررسی، آرای وی در دو بخش نقد محتوایی و نقد منابع ارزیابی شده است. بر اساس بخش هایی از کتاب، نویسنده بر این باور است که طبرسی آیات قرآنی را مطابق با عقیدة خویش تفسیر کرده است و باورهای وی نقش تعیین کننده ای در تفسیر مجمع البیاندارد. در ادعایی دیگر نیز مجمع البیانرا رونوشت و کپی برداری از تبیانشیخ طوسی دانسته که غالباً همان کلمات با اندک تغییری جایگزین شده اند. در این مقاله، به نقد و بررسی ادعاهای مذکور پرداخته شده است.
نقد و بررسی شبهه «بدعت» درباره منهج تفسیر قرآن با قرآن
حوزههای تخصصی:
برخی ناقدانِ منهج تفسیر قرآن با قرآن، این منهج را بدعت مفسران اهلِ سنت پنداشته اند. این شبهه، منهج تفسیری برخی تفاسیر شیعی، مانند المیزان و تسنیم را هدف گرفته است. در این مقاله، مدعای یادشده را نقد و بررسی و ثابت می کنیم روح حاکم بر این شبهه، همان پندار نادرست برخی اخباریان درباره ناروا بودن تفسیر قرآن برای غیرمعصومان است و تفسیر قرآن با قرآن دست کم در محدوده تفسیر آیات متشابه با آیات محکم، دستور صریح معصومان است؛ ازسوی دیگر، نظریه «قرآن بسندگی در دین» که شعار «حسبنا کتاب الله» بیانگر آن است، با «قرآن بسندگی در تفسیر» که به منابع خصوص تفسیر قرآن کریم نظر می کند، تفاوت روشنی دارد؛ چنان که «منهج تفسیر قرآن با قرآن» با نظریه «استقلال قرآن» فرق آشکاری دارد. همچنین ثابت خواهیم کرد که منهج تفسیری قرآن با قرآن را پیامبر(ص) پایه گذاری کرده و در سیره علمی اهل بیت: به کار رفته است. آنان این شیوه تفسیری را در انحصار خود ندانسته اند. افزون براینکه دلیلی بر حصر نیست، شواهد فراوانی روا بودن آن را برای دیگران ثابت می کنند. همچنین خواهیم گفت که به کارگیری این منهج به مفسران اهل سنت اختصاص ندارد.
صراع البطل فی القصة القرآنیة شخصیة النبیّ موسى(ع) أنموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحتلّ القصة حیّزاً واسعاً من مساحة الفضاء النّصیّ للقرآن الکریم، و یشکّ البطل العصب الرئیس فیها، حیث یساهم و بزَخم عال فی تحریک أحداثها وفی إضفاء الحیویة والنشاط علیها و کذلک فی الکشف عن أفکارها؛ و بینما أنّ الأنبیاء والرسل هم من أبرز الأبطال فی القصص القرآنی، على أنّ النبیّ موسى (ع) من أکثرهم حضوراً فی مشاهده، لکن یتمیّز هذا الحضور بأدوار دراماتیکیة یقوم بها فی مواقف عدیدة وهذا ما نتناوله فی هذه الورقة البحثیة.أما المنهج الذی وظفناه لإخراج هذا البحث فهو تحلیلی – توصیفی نشفعه إذا لزم السیاق ببعض المقارنات فی مسعى متواضع للتوصل إلى نتیجة مفادها أن النبیّ موسى (ع) مع کلّ ما عاناه من أحداث جسام وما قاساه من مهمّات عصیبة لم یتوان لحظة عن السعی لإنقاذ عباد الله المستضعفین فی الأرض وانتشالهم من براثن الجهل والتخلّف. وقد تمیّز بذلک عن البطل فی قصص الأمم الأخرى وأساطیرهم التی تمخض فی معظمها عمّا تصطنعه أخیلة البشر. وعلى العموم فإنّ موسى (ع) یعدّ من أبرز الشخصیات القصصیة فی التاریخ الإنسانی.إنّ الغرض الأساس من هذه الدراسة هو التعریف بشخصیة النبی موسى علیه السلام باعتباره بطلا من نوع متمیز، إذ خاض صراعاً مریراً مع أکثر من جهة وفی ظروف ملئتها المفارقات. والنتیجة هی أنه وکلّ ما عاناه من صعوبات خرج شخصیة رسالیة خالدة عزیزة عند ربّه.
نقد و بررسی روش آماری در تاریخ گذاری قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اموری که به شناخت درست و دقیق قرآن و ترجیح آرای برتر و مردود ساختن اقوال دیگر کمک می کند، تاریخ گذاری سوره ها و آیه های قرآن کریم است. در تعیین تاریخ نزول سوره ها و آیه های قرآن کریم دو مبنای نقلی و اجتهادی وجود دارد. مبانی نقلی شامل روایات ترتیب نزول، اسباب نزول و مکی و مدنی و مبانی اجتهادی شامل وجود ضوابط و ویژگی های سور مکی و مدنی و توجه به سبک و اسلوب و مضمون سوره هاست. در این میان، بازرگان بدون توجه به مبانی فوق و با روش آماری، تاریخ نزول سوره های قرآن کریم را مشخص نموده است. در این گفتار ضمن معرفی روش بازرگان، به بیان اشکال های کلی و موردی (مصداقی) این روش پرداخته می شود و با مقایسه ترتیب نزول سوره های ارائه شده توسط وی با ترتیب های روایی، اثبات می گردد که این روش به تنهایی نمی تواند روشی جامع در تاریخ گذاری سوره های قرآن کریم باشد.
معناداری یا بی معنایی گزاره های قرآن
حوزههای تخصصی:
معنا داری و یا بی معنایی گزاره های دینی یکی از اصول و مبانی مهم در تفسیر متون مقدس به حساب می آید؛ زیرا اگر چنین گزاره هایی بی معنا بوده و فقط در سطح گزاره هایی برای بیان احساسات دینداران و مانند آن باشد، نمی توان با تکیه بر آنها به فهم دقیق و کاملتر آیات الهی دست یافت ولی در صورت معنادار دانستن متون دینی می توان به این هدف رسید. این موضوع که عمدتاً درباره عهد قدیم وجدید مطرح بوده است؛ توسط برخی نویسندگان معاصر به متن قرآن نیزکشانده شده است. در نظریه کاربردی معنا، هر لفظی در حوزه استعمالی خودش معنادار تلقی می شود، بر این اساس گزاره های دینی در حوزه استعمالی خود معنادار خواهند بود. تحقیق دراین نوشتار به روش کتابخانه ای و با استفاده از تحلیل داده ها و نظریات مختلف در زمینه ماهیت معناداری گزاره های قرآنی صورت گرفته است. در اثبات وتبیین معناداری عبارات قرآنی از شواهد و دلایل مختلفی مدد گرفته شده است که در دو دسته کلی شواهد درون متنی(قرآن - روایات) وشواهد برون متنی (عقلی – کلامی) مطرح شده است. بنابراینگزاره های قرآنی، معنادار و ناظر به واقع هستند.
تجلی آیات در سیره امام جواد (ع)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام امام شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن موارد دیگر قرآن وعترت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی تاریخ و سیره اهل بیت(ع)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق دینی