فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۲۱ تا ۱٬۱۴۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
129-146
حوزههای تخصصی:
بازخوانی پایه های ادیان، زوایای جدیدی از رشد اندیشه بشری و تأثیر و تأثر ادیان را می نمایاند. این تحقیق که از نظر هدف بنیادی است با روش توصیفی تحلیلی با رویکرد کیفی به مطالعه کتابخانه ای پرداخته است. خرد میزان داوری بوده و آخرین ویرایش بنیان های اعتقادی بهدینان به روایت خورشیدیان، در ترجمه اوستای ساسانفر بررسی شده و به این نتایج رسیده است: همه اصول ذکرشده، اعتقادی یا بنیاد عقیدتی نیستند. گزارش ساسانفر از اوستای کهن با دیدگاه نویسندگان بنام حوزه اشویی مطابقت کامل ندارد و در کنار زمزمه افراطی اعتماد به دانش، پایبندی به اصول ترجمه تأیید نمی شود؛ عیبی که ابهام های جدیدی در بهدینی منتشر می کند. گاه برداشت های ساسانفر در تضاد با چکامه های اَشوزرتشت به نظر می رسد. اوج ناسازگاری در باور به اهورامزدا و نادیده گرفتن اهریمن مشاهده می شود. نبوت اَشوزرتشت پذیرش یا رد نشده است. فقدان برخی از بنیادهای اشویی در گاتاها، اثر اندیشه اشوزرتشت بر بهدینی امروز را کم رنگ می نمایاند.
نسبت سنجی حقوق و اخلاق در اندیشه حکمت متعالیه با مکاتب حقوق طبیعی و اپوزیتویسم حقوقی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۲
241 - 276
حوزههای تخصصی:
اگرچه مکتب اثبات گرایی حقوقی به عنوان گفتمان مطرح در فضای علمی دنیا جای گرفت؛ اما مکتب حقوق طبیعی نیز همواره مورد اقبال بسیاری از اندیشمندان جهان قرار دارد. با بیاناتی که از اندیشمندان حقوق طبیعی عنوان شده است، می توان تشابهات میان این نگرش با مبانی اندیشمندان حکمت متعالیه درزمینه ارتباط حقوق و اخلاق عنوان نمود. از مهم ترین این تشابهات به پایبندی هرکدام ازدو گروه فوق به اصول ثابت اخلاقی در حقوق و اذعان به وجود ارتباط تنگاتنگ این دو دانش می توان اشاره نمود. این پژوهش درصدد پاسخگویی به این پرسش است که چه نسبتی میان نگرش اندیشمندان در حکمت متعالیه و حقوق بشرغرب وجود دارد؟ فرضیه این پژوهش بر این قرار است که اندیشمندان حقوق طبیعی به وجود نوعی حقوق ثابت در نظام های حقوقی-بشری هستند که آن را فراتر از توافق قراردادی می داند و اندیشمندان حکمت متعالیه نیز علاوه بر الهی دانستن حقوق، بر ثابت-بودن اصول اخلاقی در نظام بشری اعتقاد دارند و مانند حقوق طبیعی، عقل را به عنوان یکی از منابع سنجش و دریافت این اصول ثابت عنوان می کنند اما قانون الهی که جامع اخلاق و حقوق است، را در جهت رستگار ساختن انسان جامع تلقی می نماید. مکتب-اثبات گرایی نیز برای تشخیص درستی قوانین، نیازی به تطبیق قواعد با معیارهای ثابت اخلاقی نیست بلکه تنها اراده قانون گذار بیانگر صحت یک قانون است. این پژوهش بر اساس روش تحلیلی-توصیفی و بر اساس منابع کتابخانه ای گردآوری شده است.
تبیین مسئولیت انسان در برابر «زمان» بر اساس مبانی فلسفی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
193 - 216
حوزههای تخصصی:
بر اساس آیات و روایات، زمان و وقت از ارزشمندترین چیزهایی است که انسان از آن بهره مند است و با هیچ مقیاسی قابل ارزشگذاری نیست. در زبان آیات و روایات، انسان نسبت به عُمر، فرصت و زمان مسئول دانسته شده است. با توجه به اینکه زمان در نگاه برخی از اندیشمندان، امری موهوم و غیر واقعی است، و از سوی دیگر، زمان با فرض وجود داشتن، امری غیر اختیاری است، چگونه مسئولیت انسان در برابر زمان توجیه پذیر است؟ این نوشتار به روش توصیفی، تحلیلی به بررسی حقیقت زمان و تبیین فلسفی مسئولیت و مؤاخذه انسان در برابر آن بر اساس مبانی فلسفی ملاصدار پرداخته و به این نتیجه دست یافته است که زمان نه تنها امری موهوم و غیر اختیاری نیست، بلکه امری واقعی و اختیاری است و متعلق تکلیف قرار می گیرد، از این رو، زمان، مسئولیت آور است، چرا که رسیدن به سعادت که هدف آفرینش انسان است در گرو توجه به زمان، عُمر و عدم غفلت از آن بوده و تنها راه سعادت انسان، استفاده از این نعمت عظمایی است که خداوند به انسان ارزانی داشته است. توجه به این جهت، ضرورت این بحث را نیز تضمین می نماید.
بررسی تطبیقی فضیلت اخلاقی در فلسفه منسیوس و فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
61 - 79
حوزههای تخصصی:
فرضیه در پاسخ به پرسش از شباهت ها و تفاوت های نگرش منسیوس و فارابی به فضیلت اخلاقی، بر پایه چارچوب نظری متاثر از برخی زوایای فلسفه اخلاق و دیدگاه های ارسطو و افلاطون بر آن است که ضمن اشتراک رویکرد کلی در فضیلت اخلاقی و مافوق طبیعت گرایی اخلاقی، منسیوس بر فضایل عملی و جزئی و فارابی بر فضایل نظری و عقلی و کلی تاکید دارند که تفاوت هایی را رقم می زند. بر این اساس منسیوس متفکری است که فطرت را منشأ جامع اخلاقیات به شمار می آورد. در حالی که فارابی اختیار عادت و تمرین را این گونه جایگاهی می دهد. منسیوس بر نیک سرشتی انسان پا فشرده و بر آن است که نیکی سرشت از بیرون به انسان تحمیل نشده است. اما فارابی از معتقدان به عاری بودن فطرت انسان از هر دو طرف نیکی و بدی است. از نظر فارابی اخلاق بیشتر اکتسابی است برخلاف منسیوس که معتقد است بیشتر فطری است.فارابی برخلاف منسیوس بر آن است که انسان می تواند از طریق اعتیاد، اخلاقی را تبدیل به ملکه سازد.
معضل فرگه-گیچ و منطق طرز تلقی های مرتبه بالاتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی - کلامی سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۹۶)
133 - 159
حوزههای تخصصی:
ابرازگرایی اخلاقی مدعی است (1) جملات اخلاقی فاقد شرایط صدق هستند و (2) هدف ما از بیان جملات اخلاقی ابراز طرزتلقی های اخلاقی مثل تمایلات، خشنودی ها و ناخشنودی هایمان است که سرشتی ناشناختی گرایانه دارند. این دیدگاه با مشکل مهمی روبروست که به معضل فرگه-گیچ شهرت یافته است. جملات اخلاقی بخشی از معناشناسی جملات مرکب هستند؛ P (یک جمله اخلاقی) در تناقض با P⁓ قرار می گیرد و منطقاً می توان Q را از P و «اگر P آنگاه Q» استنتاج کرد (استدلال وضع مقدم). ناشناختی گرایان منکر آنند که معنای جملات اخلاقی در جملات مرکب و جملات اتمی یکی است. اگر معنای P در قالب جمله مفرد با معنای آن در مقدمِ جمله شرطیه یکی نباشد، استدلال مذکور نامعتبر خواهد شد، در حالی که می دانیم استدلالی معتبر است. بلکبرن مدعی است جملات مرکب بیانگرِ طرزتلقی های مرتبه بالاتر نسبت به طرزتلقی های مطرح شده در جملاتِ کوچک ترِ تشکیل دهنده آنها هستند. لذا اگر مقدمات یک استدلال معتبر را تأیید و نتیجه آن را انکار کنیم، طرزتلقی های ما دچار تعارض می شوند، همان طور که اگر همزمان به P و P⁓ باور داشته باشیم دچار تناقض می شویم. رویکردِ طرزتلقی های مرتبه بالاتر مشکلات متعددی دارد. پذیرش مقدمات یک استدلال اخلاقی و انکار نتیجه آن، با رویکرد ابرازگرایانه نهایتاً شخص را به تناقض اخلاقی می رساند، نه تناقض منطقی. علاوه بر این، ابرازگرایی از تبیین تناقض آشکارِ حاصل از بیانِ P و P⁓ نیز ناتوان است. راه حل بلکبرن برای ایجاد یک طرزتلقی جدید، مثل مدارا، نیز قادر به حل مشکل نیست.
تحلیلی از معراج پیامبر گرامی اسلام (ص) بر اساس مبانی فلسفی ابن سینا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۱)
41 - 56
حوزههای تخصصی:
از نظر ابن سینا و ملاصدرا، معراج پیامبر(ص) واقعیت داشته و انکارکنندگان آن در زمره کافران و گمراه شدگان از صراط مستقیم هستند. ابن سینا معتقد است معراج پیامبر(ص) جسمانی نبوده، چراکه جسم در یک لحظه نمیتواند مسافت بسیار زیاد را طی کند، بلکه عقلی و روحانی بوده است. ببیان دیگر، چون مسیر عروج پیامبر(ص) عوالم مجرده بوده است، نمیتوان این سیر را سیری جسمانی دانست. اما ملاصدرا با صراحت از جسمانی بودن کیفیت حضور پیامبر در معراج سخن میگوید. او قائل به جسمانی بودن حضور پیامبر در سیر آسمانی و همچنین جسمانی بودن اموری است که برای ایشان در شب معراج رخ داده است؛ البته جسمانی بودن آنها متناسب با عوالمی است که حضرت در آنها سیر کرده اند. ملاصدرا برای انسان قائل به سه نوع جسم است: عقلی، مثالی و عنصری. او سیر زمینی را از سنخ جسم عنصری و سیر آسمانی را از سنخ جسم مثالی و همچنین جسم عقلی میداند و معتقد است حضرت، متناسب با عوالمی که سیر میکردند، لباس جسمانیت به تن مینمودند. در این مقاله، مسئله کیفیت حضور پیامبر در شب معراج و امور اخروی یی که برای ایشان در آن شب اتفاق افتاد، با روش توصیفی تحلیلی و بر اساس دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا بررسی و تحلیل میشود.
فلسفه عرضه اعمال به پیامبر اکرم (ع) و اهل بیت (ص)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۸
85 - 104
حوزههای تخصصی:
آموزه عرضه اعمال از آموزه های اعتقادی اسلامی است که علاوه بر برخی آیات، تعداد فراوانی از روایات، پشتوانه آن هستند. فراوانی این روایات در حدّ تواتر معنوی است و نیاز به بررسی سندی را مرتفع می سازد. مطابق این آموزه، علاوه بر خداوند متعال که از کردار بندگان باخبر است، همه اعمال بندگان، در اوقاتی معیّن به محضر معصومین؟عهم؟، خصوصاً امام زمان؟عج؟ عرضه می گردد. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و نرم افزاری درصدد پاسخگویی به یکی از مهم ترین سؤالات در حوزه عرضه اعمال، یعنی پرسش از فلسفه عرضه اعمال است. یک چالش جدّی در این حوزه این است که چرا فرشتگان نامه اعمال ما را هر هفته، هر ماه و هر سال بر امام زمان؟عج؟ عرضه می کنند؟ این کار چه سودی دارد؟ امام مهدی؟عج؟ بی شک از همه اعمال و رفتار ما در گذشته، حال و آینده خبر دارد. کسی که از همه چیز آگاه است، چرا باید نامه اعمال ما را ببیند؟ آیا مسئله تشریفاتی است یا فایده ای دارد؟ با تأمّل در روایات عرضه اعمال و نیز ملاحظه کلمات شارحان اخبار، عرضه اعمال علاوه بر این که می تواند خودْ سرچشمه ای برای علم حجّت الهی باشد، می تواند زمینه احتجاج بر علیه بندگان در روز قیامت را فراهم کند، حس حیا و دوری از گناهان را در ایشان تقویت نماید، زمینه استغفار و دعای امام برای امّت را مهیّا کند، عبادتی تعریف شده برای فرشتگان باشد و از سویی دیگر عظمت مقام حجّت الهی را به همگان، از جمله فرشتگان الهی، تفهیم نماید.
تأملی در مسئله شکاف، صفات موجود ضروری برهان کیهان شناسی با تکیه بر دیدگاه راسموسن و گلمن
منبع:
کلام و ادیان سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹)
91 - 107
حوزههای تخصصی:
یگانگی، تشخص و بساطت و صفات کمال مثل علم و قدرت مطلق، از مهم ترین صفات خدای ادیان ابراهیمی است. الهی دانان همواره پس از اثبات وجود خدا، برای اثبات صفات او برهان اقامه کرده اند. در فضای الهیات غربی، نوعی از براهین خداشناسی، براهین کیهان شناختی است. در نسخه های متفاوت این برهان، نشان داده می شود که کیهان (مجموعه ممکنات عالم) برای تبیین پذیری، نیازمند موجودی ضروری است که وجودش (فعل ارادی اش)، کیهان را موجه می سازد. نسخه های متفاوت عموماً در این نکته مشترک اند که نتیجه آن ها چیزی بیش از اثبات یک موجود ضروری نیست. می توان این مرحله را مرحله اول براهین کیهان شناختی نامید. پراس در مقاله ای مروری می پرسد: «آیا این موجود ضروری این برهان، دارای صفات خدای ادیان توحیدی است؟» (مرحله دوم) به تعبیر گلمن «آیا آن موجود، یکتا و دارای صفات کمال است؟» (مرحله سوم) و آیا دارای صفت تشخص و فاعلیت ارادی است؟ راسموسن و گلمن کوشیده اند تا از مسیر برهانی این خلأ معرفتی را پر کنند و به این اشکالات پاسخ بگویند. جرومه گلمن، با استفاده از تقریر مبتنی بر اصل دلیل کافی ضعیف گیل پراس از برهان، با فرض یکتایی موجود ضروری، نتیجه گرفته است این موجود قدرت (و به یک معنا علم) مطلق دارد. راسموسن سعی کرده با معرفی اصل علّی معتدل و استفاده از قاعده ای که ریشه در کلمات دانس اسکوتوس دارد، قدرت مطلق را ثابت کند: «هر متناهی، می توانست کم تر یا بیشتر از آنچه هست باشد.» مضمونی که مشابه آن از امام رضاg روایت شده است. او تلاشی ناتمام در اثبات دیگر صفات الهی نیز داشته است. به نظر می رسد ادبیات الهیاتی مغرب زمین برای پرکردن این شکاف برهان کیهان شناختی، هنوز راه درازی در پیش دارد.
بازنشانی موضع تشکیک نسبت به موضوع فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۲
255 - 278
حوزههای تخصصی:
مسائل علم از عوارض و احکام موضوع مختص به همان علم بحث می کند. تحفظ بر موضوع، حفظ بحث در حیطه عوارض و تعیین جایگاه مناسب هر مسئله در ترتیب صناعی مباحث، از نقاط قوّت علم و طرح مسائل علمی در متون آموزشی است. در متون تعلیمی رایج فلسفه، مسئله تشکیک وجود معمولاً در آغاز مباحث کتاب و در عداد احکام مصداقی وجود، مورد بحث قرار می گیرد و تقریر، ادله و اشکالات آن در همین موضع بحث می شود. سؤال این است که آیا می توان موضع و جایگاه مناسب تری برای بحث تشکیک وجود پیشنهاد کرد؟ با توجه به ماهیت و محتوای تشکیک، به نظر می رسد بهتر است مباحث تشکیک را در ذیل مسئله وحدت و کثرت تعبیه نمود تا از رهگذر وحدت و کثرت که از احکام و عوارض وجود است، هم پیوند مناسب با موضوع فلسفه را پیدا کند، هم جایگاه شایسته در مسائل فلسفه را به دست آورد و هم مباحث آن مرتبط با مباحث وحدت و کثرت به صورت منطقی تری ساماندهی شوند. در این مقاله به روش تحلیلی نشان دادیم که مباحث تشکیک وجود در ضمن مباحث وحدت و کثرت، ترتیب منطقی و تقریر فلسفی بهتری پیدا خواهند کرد.
بررسی رابطه فساد سیاسی و فقر از منظر پژوهش های تجربی و دیدگاه امام علی(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فساد سیاسی و فقر اقتصادی هر دو از مسائل و معضلات بسیار پراهمیتی هستند که جوامع بشری از دیرباز با آن ها مواجه بوده اند. نظر به اهمیت این دو مسئله پژوهش های مختلفی در خصوص ارتباط این دو پدیده صورت گرفته است. پژوهش حاضر تلاش می کند با بهره گیری از یافته های پژوهش های تجربی در خصوص تأثیر فساد سیاسی بر فقر اقتصادی، این تأثیر را در دیدگاه امام علی(ع) مورد بررسی قرار دهد.اهمیت موضوع مورد بررسی در پژوهش حاضر این است که فساد سیاسی و فقر هر دو از موضوعات مهم اجتماعی است که جوامع مختلف با آن دست به گریبان هستند. روش پژوهش حاضر هم روش تحلیلی- مقایسه ای می باشد. نتیجه بررسی دیدگاه امام علی(ع) در این خصوص نشان می دهد که در دیدگاه ایشان می توان جلوه هایی از تأثیر فساد سیاسی بر فقر اقتصادی را در قالب دو مدل اقتصادی و حکمرانی مشاهده کرد. این بدان معناست که از دیدگاه امام(ع) گسترش فساد سیاسی به واسطه متغیرهای اقتصادی و همچنین متغیرهای حکمرانی سبب تشدید فقر اقتصادی در سطح جامعه می گردد.
حکمت متعالیه و مسئله معناداری و عدم معناداری در زندگی بشری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
129 - 147
حوزههای تخصصی:
معناداری و عدم معناداری یکی از مسائل فلسفی جدیدی است که پیش روی فیلسوفان قرار دارد. فلسفه اسلامی به عنوان فلسفه ای که دغدغه شناسایی حقایق عالم را دارد نیز از این قاعده مستثنا نیست و باید جوابی برای این مسئله ارائه دهد. هدف از تحقیق پیش رو، بازسازی نظرگاه حکمت متعالیه بر اساس روش توصیفی - تحلیلی در باب این مسئله بوده است. یافته های تحقیق بر اساس مبانی حکمت متعالیه را می توان این گونه تبیین کرد که حکمت متعالیه معناداری و عدم معناداری را از مفاهیم و معقولات ثانیه فلسفی دانسته که از حیات انسانی قابل انتزاع هستند و اهداف موجود در زندگی بشری سبب انتزاع این مفاهیم می شود. حکمت صدرایی مدعی است هر چه اهداف، واقع تر و هماهنگ تر با حیات انسانی باشد زندگی انسان به همان میزان، زندگی معناداری خواهد بود. راهکار حکمت متعالیه دراین باره بازگشت به فطرت و بازتعریف اهداف توحیدی و حیات ابدی برای انسان است که این مفاهیم سبب معنادار شدن حیات انسانی می شود.
بازخوانی تحلیلی - نظری مؤلفه ها و راهبردهای نظام سلوکی میرزا جواد ملکی تبریزی (ره) و تطبیق آن با اصول و مبانی حکمی و برهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
223 - 249
حوزههای تخصصی:
فضای عرفان اسلامی به ویژه در ساحت عملی آن همواره آمیخته با دستورات و الگوهایی است که توسط اهل معرفت به سالکان راه حق برای نیل به مقامات عالیه معنوی ارائه شده است. میرزا جواد ملکی تبریزی از جمله عارفان بنامی است که در حوزه عرفان عملی شیعی سعی در ارائه یک نظام سلوکی روش مند داشته است. بدون تردید، اعتبار این نظام سلوکی چه از حیث معرفت شناختی و چه از حیث وجودشناختی به میزان تطابقی است که مؤلفه ها و راهبردهای آن با سنجه «عقلانیت» و «برهان» دارد. بر این اساس، در تحقیق پیش رو نگارندگان در پی دستیابی به دو هدف مهم می باشند: هدف نخست، گردآوری و تبیین مؤلفه ها و راهبردهایی است که میرزا جواد ملکی، نظام سلوکی خود را مطابق با آن شکل داده است و هدف دوم، سنجش نظام سلوکی مذکور با سنجه «عقلانیت»، «برهان» و «حکمت نظری» است. دستاورد تحقق دو هدف مذکور را می توان ایجاد نوعی پیوند میان دو ساحت عرفان عملی و حکمت نظری دانست؛ پیوندی که می تواند گامی مهم در جهت هم افق نمودن این دو ساحت مهم در حوزه تفکر عرفانی و فلسفی و زدودن برخی سوء فهم ها و چالش های مرتبط با این دو ساحت باشد.
جاری نبودن برهان لمی در علوم حقیقی از نظر علامه طباطبایی و انحصار جریان برهان انی مطلق از نوع سوم در آنها(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
28 - 49
حوزههای تخصصی:
در منطق، هر چند برهان به لمی و اقسام آن و به انی و اقسام آن تقسیم می شود و انی هم خود به انی مطلق و دلیل تقسیم می پذیرد، ولی درستی همه اقسام و معتبر بودن آنها به گونه بالذات نیست. بلکه گاه برخی از اقسام بالعرض توجیه پذیر و معتبرند. ازاین رو با مداقه در قواعد برهان معلوم می شود که تنها برهان لمی و برهان انی مطلق از نوع سوم بالذات برهانند و سایر اقسام برهان نیستند، جز به نحو بالعرض.در این تحقیق با روش تحلیلی برهانی نشان می دهیم که برهان لمی از نظر علامه طباطبایی در فلسفه و سایر علوم که در صدد اثبات اعراض ذاتیه موضوعند، جاری نیست. عرض ذاتی در این مبنا آن است که «با وضع موضوع وضع و با رفع آن رفع» می شود. البته با برهان لمی می توان برای موضوعات علوم، محمولاتی را به عنوان عرض غریب اثبات کرد. ولی در فلسفه ممکن نیست با برهان لمی محمولی را به عنوان عرض ذاتی یا عرض غریب برای موضوعش که موجود بما هو موجود است اثبات کرد؛ چراکه موجود معلول علتی نیست. بنابراین تنها برهان جاری در فلسفه و سایر علوم برهان انی مطلق از نوع سوم است.
طبیعت گرایی روش شناختی در نظریه علم دینی علامه مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۹)
113-128
حوزههای تخصصی:
بنا بر «طبیعت گرایی روش شناختی»، در علم صرفاً باید به عوامل طبیعی بسنده کرد. طبق این اصل روشی، معرفت معتبر از طبیعت تنها با روش طبیعت گرایانه به دست می آید و در این روش عوامل فراطبیعی در هیچ سطحی، حتی در مبانی و اصول موضوعه نباید حضور داشته باشند، با تحلیل بیانات علامه مصباح یزدی، می توان مخالفت جدی ایشان با طبیعت گرایی روش شناختی را استنباط کرد. محدودیت های روش تجربی، امکان تأثیر امور ماورایی در امور خارق العاده، ضرورت ارتباط علم و متافیزیک و دادوستد معرفت ها از مواردی در دیدگاه ایشان است که مانع پذیرش طبیعت گرایی روش شناختی می شود؛ اما ایشان راه شناخت امور عادی طبیعت را تجربه می دانند و نوعی خودبسندگی تبیینی برای طبیعت قائل هستند، چون می توان با تجربه روابط اعدادی میان امور مادی را شناخت و می توان تأثیرات امور ماورایی را از متن تبیین حذف نمود. البته تجربه هم نباید از قلمرو خود فراتر رود و در مورد امور ماورا ءالطبیعی و ارزش ها اظهارنظر نماید. معجزات نیز از پدیدهای طبیعی هستند که قابل تبیین صرفاً طبیعی نیستند.
تصویرسازی الکوی سازوکار و فرآیند تحول اخلاقی انسان از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصویرسازی سازوکار و فرآیند رشد و تحول اخلاقی انسان از منظر ملاصدرا، مسأله این جستار است که برای پاسخ به آن، ناگزیر از تحلیل مسائلی چون 1) منشأ اخلاق و کانون بروز تغییرات اخلاقی، 2) عوامل تحول اخلاقی، 3) کیفیت و ماهیت رشد اخلاقی هستیم. ملاصدرا با پذیرش اصل تغییر پذیری انسان، اخلاق را چیزی بین طبیعت و اراده های فکری می داند. یعنی نیروهای طبیعی و ذاتی اگرچه در جریان رشد اخلاقی دخیلند، اما این نقش جبری نیست بلکه با اراده های فکری صورت می بندد که با تمرین و عادت، سبب اکتسابات رشدی اند. براساس تحلیل اراده های فکری نزد صدرا در فرآیند کنش های درونی که مبتنی بر نوعی تحلیل رشد پیوسته و ذومراتبی است، سازوکار اخلاقی انسان، متضمن نوعی تفکر و استدلال اخلاقی است که برانگیزاننده گرایش ها و نظام بندی عواطف است که تحت تأثیر کشمکشی پیچیده از تأثیر و تأثرات متقابل نیروهای درون و القائات برون و اراده آدمی است. نیروهای درونی جنبه های متنوع شناختی (علوم و باورها)، گرایشی (عواطف، احساسات، فطرت گرایشی، غرایز) و حتی بدنی (مزاج، تغذیه، مغز، ابزارهای حسی، زمنیه-های وراثتی) دارند و یا نظیر مکلات و شاکله شخصیتی ثانوی، تهذیب نفس و ... ، زمینه ساز و مؤثر در این ساحت اند. عوامل محیطی متنوعی نیز، همچون انتقال قوانین و هنجارهای اجتماعی یا شرعی (از طریق دین/ انبیاء) و یا الگودهی (با تأثیر مربی، والدین و ..)، و پیامدهای محیطی و همانندسازی (هم نشینی با دیگران، اجتماع با نیکوکاران) جریان رشد اخلاقی انسان را تحت تأثیر قرار می دهد که در تعامل با ارگانیسم درونی-زیستی-اکتسابی است.
تحلیل سندی و دلالی روایت رضوی برهان احتیاط عقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
55 - 76
حوزههای تخصصی:
خداشناسی مهم ترین مسئله از معارف دینی است که در روایات متعددی به زوایای مختلف آن پرداخته شده است. این نوشتار به تحلیل سندی و دلالی یکی از احادیث امام رضا(ع) که در آن، برهان احتیاط عقلی یا معقولیت، به زیبایی تبیین شده پرداخته است. با توجه به خلأ موجود در تحقیقات پیشین که بیشتر به بیان کلیات پرداخته و کمتر به بررسی جامع سندی و دلالی این روایت توجه کرده اند، این پژوهش تلاش دارد تا با روش توصیفی - تحلیلی، اعتبار سندی و دلالی روایت را بررسی کند. نتایج تحقیق نشان می دهد که روایت مذکور به لحاظ سندی، گرچه به اصطلاح متأخران، ضعیف به حساب می آید، اما با توجه به قراین وثوق به صدور، معتبر و قابل پذیرش است. همچنین به لحاظ دلالی، با استفاده از استدلال منطقی و برهان احتیاط عقلی، به خوبی نشان داده شده که انتخاب ایمان به خداوند و عمل به دستورات دینی، حتی در شرایط عدم قطعیت، از نظر عقلانی بهترین گزینه است و بر سرنوشت نهایی انسان ها تأثیر بسزا دارد. این انگاره می تواند به عنوان نقطه قوت در مباحث اعتقادی استفاده شود و به تقویت ایمان مؤمنان و پایبندی آنان به اعتقاداتشان و استفاده از آن در مباحث خداشناسی کمک کند.
سفر معنوی بر اساس سیر دیالکتیکی در فلسفه افلاطون و تطبیق آن با سفرهای عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۱)
89 - 104
حوزههای تخصصی:
در فلسفه افلاطون و سنت عرفان اسلامی، عالَم و آدم دارای دو بعد جسمانی و روحانی معرفی شده اند. بعد روحانی انسان میتواند در عوالم هستی سفر معنوی صعودی و نزولی داشته باشد. در عرفان اسلامی، طی مراتب هستی، یعنی حضرات خمس، در سفرهای چهارگانه توضیح داده شده است که شامل سفر از خلق به حق، سیر در حق، سفر از حق به خلق و در نهایت سیر با حق در خلق میباشد. سفر معنوی در فلسفه افلاطون نیز با استفاده از سیر دیالکتیکی، تمثیل خط و تمثیل غار قابل تبیین است. افلاطون بطور کلی به این سفر معنوی پرداخته و قصد تقسیمبندی مراتب آن را نداشته است، اما میتوان آراء او را بطریقی صورتبندی کرد که بر این چهار سفر مطابقت پیدا کند. در این صورت، سفر معنوی در فلسفه افلاطون این چهار مرحله را شامل خواهد شد: سفر از سایه ها به عالم مُثُل، سیر در مُثُل، سفر از عالم مُثُل به عالم محسوس، و در نهایت، سیر با مُثُل در سایه ها. بدین ترتیب، سفر اول، دوم و چهارم با اختلافاتی که این دو تفکر در نگاه به برترین مراتب هستی و انسان کامل دارند، بصورت واضحتری قابل تطبیق است. سفر سوم گرچه قابل تطبیق است، ولی تطبیق در آن بصراحت سه سفر دیگر نیست. نگاه دینی عارفان، تأکید آنان بر ریاضت و تزکیه نفس و فاصله زمانی طولانی که میان طرح این دو نوع اندیشه وجود دارد، از مواردی است که تفاوتهایی عمیق بین آنها ایجاد کرده است.
مبانی رحمانی و قرآنی و عقلانی نفی بلایا در سبک زندگی اسلامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
1 - 15
حوزههای تخصصی:
اساس نظام وجودی و آفرینش عالم بر مبنای فیض رحمانی خداوند متعال استوار است و این بدان معنی است که رحمت اصل و اساس وجود بخشی به عالم است و همه پدیده ها چه نیک و چه بد(البته با نگاه ظاهربینانه) مبنائی رحمانی دارد بنا بر این تمام مصائب و سختی ها و مشکلات دنیوی و تمام نعمت های بهشتی و عذاب های اخروی بر اساس رحمانیت الهی شکل گرفته یا شکل می گیرد. دلایل تنزیهی ذات حق متعال و برهان لطف و نظم و هماهنگی جهان بیانگر آن است که اساسا شرّ عدمی است و ارسال رسل و تشریع دین در جهت ارائه سبکی از زندگی است که انسان و سایر مخلوقات در شرایطی به سر برند که دائما از فیض رحمانی حق متعال بهره مند شوند. بر این اساس بلایا معنایی نخواهند داشت مگر اینکه خودساخته باشند که آن هم در جهت عبرت گرفتن و بازگشت به سوی رحمت رحمانیه حق متعال جلّ و علا است.
اسلام و ایمان (1)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۳۰۵
5-8
حوزههای تخصصی:
این متن درس اخلاق استاد علامه مصباح یزدی پیرامون اسلام، ایمان، شرح و تفسیر تفاوت آن دو است. ازآنجاکه ایمان نقش برجسته در نیل به کمال انسان دارد، قوام واقعی تکامل انسان به ایمان است. درواقع ایمان شرط لازم رسیدن به کمال و سعادت انسانی است. هرچند گروهی معتقدند ایمان و اسلام یکی است؛ هر مسلمانی، مؤمن نیز هست، اما باید گفت که اسلام با صرف گفتن شهادتین تحقق می یابد، ایمان اما چنین نیست. مؤمن کسی است که به هر آنچه در اسلام تشریع شده است، عمل کند، به ویژه اینکه مرتکب گناه کبیره نشود. ایمان از ماده «امن» و «امنیت»، به معنای اعتماد و اطمینان است. ازاین رو می توان گفت: اسلام دو گونه است: اسلام ظاهری که با گفتن شهادتین محقق می شود و اسلام واقعی از آن کسی است که واقعاً انسان به آنچه خداوند نازل کرده و فرموده اعتقاد داشته، آنها را تصدیق نماید تا زمینه دریافت سعادت ابدی را فراهم سازد.
رویکردی نو در معناشناسی «اتحاد عقل و عاقل و معقول» ازدیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
201 - 221
حوزههای تخصصی:
برخی از عبارات ابن سینا درباره نفس ناطقه و رابطه آن با معقولات، به اثبات اتحاد عاقل و معقول تصریح دارد و برخی دیگر، آشکارا بیانگر بطلان این نظریه است. همین امر، موجب اختلاف میان فیلسوفانِ پس از وی درخصوص نظر نهایی او درباره این مسئله شده است. عده ای از ایشان بیان ابن سینا را درباره این مسئله متناقض دانسته، و رویکردی انتقادی نسبت به آن داشته اند. گروهی دیگر سعی کرده اند تا به گونه ای این تناقض را رفع کنند؛ اما ظاهراً هیچ یک از دو دسته مذکور، راه صواب را نپیموده اند. در این مقاله، پس از ارزیابی آراء مطرح شده، اولاً: با نگاهی جامع به آثار ابن سینا به بیان معانی اصطلاحات مهم در مسئله اتحاد عاقل و معقول پرداخته ایم؛ ثانیاً: رابطه نفس با قوای عقلی را کاویده ایم؛ ثالثاً: معناشناسی اتحاد عقل، عاقل و معقول ازدیدگاه ابن سینا را تبیین کرده، و در ضمن آن، کیفیت اتحاد نفس با معقولات را در معیت بدن و در مفارقت از آن توضیح داده ایم. درمجموع، چنین به نظر می رسد که عبارات ابن سینا درخصوص نظریه اتحاد، هیچ تناقضی باهم ندارند و بی توجه به معانی مختلف اتحاد در آثار او و نیز تفکیک نکردن مواطن گوناگونی که ابن سینا درخصوص رابطه نفس با معقولات بیان کرده است، به توهم تناقض در مسئله مذکور انجامیده است. ابن سینا اتحاد نفس با معقولات را اثبات می کند و آن را از جهتی شبیه اتحاد ماده و صورت می داند. ازدیدگاه وی این اتحاد، در نفسِ همراه با بدن، با صورت معقول خاص تا زمان عدم اِعراض نفس از آن برقرار است؛ اما نفس با پیمودن مراحل کمال و مفارقت از بدن می تواند با دریافت دفعی همه معقولات و اتحاد با آن ها عالَمی عقلی مطابق با عالَم عینی شود.