مطالب مرتبط با کلیدواژه

عاقل و معقول


۱.

بازنمایی علم غیب در نظام فلسفی مکتب متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حکمت متعالیه اصالت وجود حرکت جوهری وجود ذهنی علم غیب نفوس فلکی عاقل و معقول نزول و صعود

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
تعداد بازدید : ۱۲۹۷ تعداد دانلود : ۶۱۶
صدرالمتألهین شیرازی، معمار و طراح حکمت متعالیه، ازجمله فلاسفه ای است که بیش از دیگران به تبیین و تحلیل مفاهیم دینی اهتمام داشته است. علم غیب از مفاهیم کلیدی در منظومه اعتقادی مسلمین است. ملاصدرا تنها فیلسوفی است که به این مسئله مهم نگاه ویژه نموده، با مبانی و استدلال های فیلسوفان گذشته و با تکیه بر اصول مستدل مکتب فلسفی خویش مانند اصالت وجود، حرکت جوهری، وجود ذهنی، اتحاد عاقل و معقول، قوس نزول و صعود استکمال نفس را کاویده، تبیین و تحلیلی فلسفی عرفانی متمایز از رویکردهای دیگر ارائه کرده است. در این جستار برآنیم امکان بازیابی به عالم غیب و اطلاع از حقایق آن عالم را که از آن با نام علم غیب یاد می شود از نگاه این مکتب بررسی، تحلیل و وجوه امتیاز آن را با دیگر مکاتب فلسفی بنمایانیم.
۲.

مبانی وجودشناختی انسان شناسی صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اصالت وجود تشکیک حرکت جوهری نفس عاقل و معقول انسان شناسی وجودشناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۶ تعداد دانلود : ۲۵۴
در این مقاله تأثیر مهمترین مبانی فلسفی صدرالمتألهین در مباحث انسان شناسی او مورد بررسی قرار گرفته است. به این منظور شش مبنای فلسفی که ملا صدرا از آنها در مباحث انسان شناسی بهره برده است، مطرح شده و تقریباً بیست مسئله از مباحث انسان شناسی با استفاده از این شش مبنا بیان شده است. ابتدا هر یک از آن مبانی به اختصار توضیح داده شده و نکات مهم درباره هر یک از آنها بیان شده است. پس از آن، جایگاه و کاربرد آنها در مباحث انسان شناسی از دیدگاه صدرالمتألهین مورد بررسی قرار گرفته و این نتیجه بدست آمده است که صدرالمتألهین بسیاری از مباحث انسان شناسی را براساس مبانی وجودشناسی خود تحلیل و تبیین فلسفی کرده و توانسته است ارتباط عمیقی بین مبانی خاص خود در وجودشناسی فلسفی و مباحث انسان شناسی برقرار کند (تا آنجا که میتوان ادعا کرد اساس مبانی انسان شناسی ملا صدرا بر اصالت وجود استوار است) و بسیاری از معضلا ت مباحث انسان شناسی را که برخی از فلا سفه نتوانسته اند حل کنند یا بین آنها اختلا ف وجود دارد، براساس این ارتباط خاص برطرف نماید و حتی ابعاد تازه و بدیعی از مباحث انسان شناسی را نمایان سازد. از طرفی در این مقاله با روشن شدن ارتباط مباحث انسان شناسی با وجودشناسی ملا صدرا، مدعای وی (براساس مبانی وجودشناسی) مبنی بر اینکه انسان عصاره» وجود است نیز تبیین میشود.
۳.

رویکردی نو در معناشناسی «اتحاد عقل و عاقل و معقول» ازدیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ابن سینا اتحاد ماده و صورت دریافت دفعی معقولات عاقل و معقول عالَم عقلی معناشناسی اتحاد نفس و معقولات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴ تعداد دانلود : ۴۰
برخی از عبارات ابن سینا درباره نفس ناطقه و رابطه آن با معقولات، به اثبات اتحاد عاقل و معقول تصریح دارد و برخی دیگر، آشکارا بیانگر بطلان این نظریه است. همین امر، موجب اختلاف میان فیلسوفانِ پس از وی درخصوص نظر نهایی او درباره این مسئله شده است. عده ای از ایشان بیان ابن سینا را درباره این مسئله متناقض دانسته، و رویکردی انتقادی نسبت به آن داشته اند. گروهی دیگر سعی کرده اند تا به گونه ای این تناقض را رفع کنند؛ اما ظاهراً هیچ یک از دو دسته مذکور، راه صواب را نپیموده اند. در این مقاله، پس از ارزیابی آراء مطرح شده، اولاً: با نگاهی جامع به آثار ابن سینا به بیان معانی اصطلاحات مهم در مسئله اتحاد عاقل و معقول پرداخته ایم؛ ثانیاً: رابطه نفس با قوای عقلی را کاویده ایم؛ ثالثاً: معناشناسی اتحاد عقل، عاقل و معقول ازدیدگاه ابن سینا را تبیین کرده، و در ضمن آن، کیفیت اتحاد نفس با معقولات را در معیت بدن و در مفارقت از آن توضیح داده ایم. درمجموع، چنین به نظر می رسد که عبارات ابن سینا درخصوص نظریه اتحاد، هیچ تناقضی باهم ندارند و بی توجه به معانی مختلف اتحاد در آثار او و نیز تفکیک نکردن مواطن گوناگونی که ابن سینا درخصوص رابطه نفس با معقولات بیان کرده است، به توهم تناقض در مسئله مذکور انجامیده است. ابن سینا اتحاد نفس با معقولات را اثبات می کند و آن را از جهتی شبیه اتحاد ماده و صورت می داند. ازدیدگاه وی این اتحاد، در نفسِ همراه با بدن، با صورت معقول خاص تا زمان عدم اِعراض نفس از آن برقرار است؛ اما نفس با پیمودن مراحل کمال و مفارقت از بدن می تواند با دریافت دفعی همه معقولات و اتحاد با آن ها عالَمی عقلی مطابق با عالَم عینی شود.