مطالب مرتبط با کلیدواژه

تمثیل غار


۱.

نسبت فلسفه اشراقی سهروردی و فلسفه افلاطون

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: هایدگر افلاطون نور سهروردی تمثیل غار تعریف حقیقت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
تعداد بازدید : ۲۶۹۹ تعداد دانلود : ۱۳۶۴
در این مقاله نشان داده می شود که فلسفه اشراقی سهروردی ریشه در فلسفه افلاطون دارد. در ابتدا شواهدی از حکمه الاشراق بررسی می شود که در آن سهروردی تأکید می کند فلسفه اشراقی ای که عرضه می کند مورد اعتقاد افلاطون است. سپس توضیحاتی در مورد فلسفه هایدگر و چرخش فلسفی وی خواهد آمد. در این قسمت تفاوت های عمده این فلسفه متقدم و متاخر هایدگر در جنبه های مهم بررسی می شود. سپس تمثیل غار شرح داده می شود و چهار مرحله آن تبیین می شود. در ادامه تفسیر خود افلاطون بر تمثیل را بررسی خواهیم کرد. در این بخش نشان داده می شود که از نظر هایدگر، افلاطون تعریف حقیقت را دگرگون کرده است و آن را از نامستوری و آشکارگی به صحت نگاه تبدیل کرده است. افلاطون در هر مرحله بر عادت کردن چشم فرد به نور جدید تأکید می کند و این مسئله را با واژه یونانی پایدیا بیان می کند. در بخش بعدی به پایدیا، و نقش تأثیرگذار آن در فلسفه افلاطون، خواهیم پرداخت. پایدیا چرخش کل وجود انسان است برای سازگاری و درک ویژگی های واقعی موجودات. در بخش بعدی به ارتباط و تناسب خورشید تمثیل و ایده ی خیر خواهیم پرداخت. بدین مضمون که خورشید تمثیل تصویر ایده خیر یا ایده ایده ها است و همچنانکه خورشید اشیاء را قابل دیدن می کند، ایده خیر هم دیگر ایده ها را قابل شناخت می کند. سپس به مقایسه فلسفه افلاطون و فلسفه اشراق پرداخته می شود و تبیین خواهد شد که فلسفه اشراق و فلسفه افلاطون در اصول و مبانی و نیز در روش فلسفی نزدیکی و همسانی قابل توجهی دارند. زیرا آنچه که افلاطون ارائه می دهد توسط سهروردی به اوج پیشرف خود می رسد. نهایتا به نقش واسطه ای نوافلاطونیان در ارتباط بین افلاطون و سهروردی پرداخته می شود.
۲.

بازخوانی هستی شناختی و معرفت شناختی دیدگاه مثل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افلاطون مثل محسوسات تمثیل غار عقول عرضی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
  6. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۱۵۷۵ تعداد دانلود : ۱۰۵۱
نظریه مثل مهم ترین دیدگاه فلسفی افلاطون بوده و در ضمن تمثیل غار مطرح گردیده است. او تلاش بسیاری در تبیین این نظریه و اقامه براهینی بر اثبات آن نموده با وجود این دیدگاه او در زمینه براهین اثبات و محسوساتی که دارای مثال اند دچار کاستی است. در پژوهش حاضر اثبات گردیده که انتقادات ارسطو، ابن سینا و علامه طباطبایی به این نظریه صحیح نیوده و دیدگاه آگوستین، آنسلم و کانت در مورد آن ناقص بوده و با انتقادات اساسی مواجه هستند. شیخ اشراق و در پی او ملاصدرا به عقول عرضی بودن مثل معتقد بوده و هر نوعی از انواع مادی را دارای مثال می دانند. نظریه مثل با قواعد فلسفی متعالیه و نه اشراق قابل اثبات است. این نظریه ارتباط تنگاتنگی با هنر، زیبایی شناسی، سیاست، حقوق، اخلاق، تعلیم و تربیت، معماری و علوم رایانه دارد.
۳.

بررسی و تحلیل نتایج اخلاقی تمثیل غار در اندیشه افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تمثیل غار افلاطون انسان اخلاق تربیت سلوک سالک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۷۸۷ تعداد دانلود : ۱۲۶۶
از آنجا که اخلاق مبتنی بر مابعدالطبیعه است، بدون تردید بررسی اهداف و نتایج اخلاقی آموزه ها نیز بدون پژوهش های مابعدالطبیعی امکان پذیر نخواهد بود. افلاطون پایه گذار بسیاری از مباحث هستی شناسی، معرفت شناسی و اخلاقی در فلسفه مغرب است. تأثیر او در تفکر فلسفی به حدی است که به عقیده وایتهد تمام تاریخ فلسفه، چیزی جز حاشیه نویسی بر آثار افلاطون نیست. طریق غالب او طرح مباحث عقلی در قالب گفت وگو و تمثیل است. سه تمثیل مهم و تأثیرگذار غار، آفتاب و خط، علاوه بر اینکه نشان دهنده ژرفای اندیشه فلسفی او است، تأثیر انکارناپذیری در حوزه های معرفت شناسی، هستی شناسی و اخلاق گذاشته است، هرچند هر کدام از تمثیل ها آثار و نتایج خاص خود را دارد و اشتراکاتی را میان آنها می توان یافت ولی تهافت و ناسازگاری در این خصوص در سخنان افلاطون دیده نمی شود. نیز منتقدان و مخالفان اندیشه افلاطون مانند ارسطو و ابن سینا و دیگران گرچه با نظریه مثل مخالفت یا آن را نقد کرده اند اما پژوهش و تحقیقی راجع به نشان دادن ناسازگاری در مدعیات مقاله پیش رو دیده نمی شود. در این مقاله نتایج اخلاقی تمثیل غار که در حوزه انسان شناسی فلسفی نیز اهمیت فراوان دارد استنباط و استخراج می شود؛ نتایجی که از تأمل در ساختار فلسفه افلاطون و تمثیل غار به نحو اجتهادی به دست آمده است.
۴.

هایدگر و گادامر: دو رویکرد به مفهوم حقیقت نزد افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افلاطون هایدگر گادامر تمثیل غار حقیقت ایده خیر دیالکتیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۳۸ تعداد دانلود : ۷۶۵
حقیقت در فلسفه هایدگر، یکی از مضامین اساسی است. وی از آغاز اندیشه خویش کوشید مفهوم بنیادی تری از حقیقت عرضه کند و در طول فعالیت فلسفی خویش رویه های گوناگونی در این خصوص در پیش گرفت. با وجود این هرگز از این بصیرت اساسی خویش دست نکشید که حقیقت ἀλήθεια است؛ یعنی کشاکش میان پوشیدگی و آشکارگی. به علاوه، هایدگر معتقد است در فلسفه افلاطون، تحولی در ذات حقیقت پدید آمده، به طوری که حقیقت به «درستی» مبدل شده است. از دیدگاه هایدگر، این تحول منشأ «فراموشی وجود» است. گادامر در مقابل بر آن است که افلاطون به واقع قائل به حقیقت بنیادی ἀλήθεια بوده است و رأی هایدگر دایر بر این که اندیشه افلاطون لاجرم منجر به فراموشی وجود و سوبژکتیویسم مدرن می شود، رأی صوابی نیست. گادامر در اثبات دیدگاه خود راهبردهای گوناگونی در پیش می گیرد. در این مقاله به جایگاه ایده خیر در نظریه مُثُل و مفهوم دیالکتیک در نامه هفتم افلاطون اشاره خواهیم کرد و خواهیم کوشید همراه با گادامر نشان دهیم که در اندیشه افلاطون امکاناتی نهفته است که می توانند وی را از انتقادات هایدگر مبرا سازن.
۵.

فلسفه و اقتباس سینمایی؛ بررسی مصادیق سینمایی تمثیل غار افلاطون

کلیدواژه‌ها: فلسفه افلاطون تمثیل غار اقتباس سینمایی فیلم نامه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷۴ تعداد دانلود : ۷۴۹
سینما همواره در جست وجوی کشف منابع جدید و متنوع جهت اقتباس و خلق فیلم به عنوان محصول نهایی اش است. از دیگر سو، فلسفه نیز بیش تر به عنوان چارچوبی برای تبیین و نقد و توصیف و تشریح و ارزش داوری فیلم های سینمایی به کار گرفته شده است؛ حوزه ای فرا دست سینما که به پژوهش گران اجازه می دهد به میانجی فیلم بیندیشند و فلسفه بورزند. این مقاله امّا قصد دارد مسیر برعکسی را نشان دهد که در خلال آن سینماگران و به ویژه فیلم نامه نویسان یکی از مشهورترین تمثیل ها و حکایاتِ فلسفه را به عنوان دست مایه ای برای آفرینش پیرنگ داستانی مورد استفاده قرار داده اند. سخن از این که افلاطون در «تمثیل غار» آینده را پیش بینی کرده و سینما را درهزاره های پیشین به تصویر کشیده است، نیست. پرسش اصلی این پژوهش این است که در نمونه فیلم های منتخب نسبت و وابستگی بین منبع اصلی اقتباس با عناصر دراماتیک و ساختاری فیلم نامه های مذکور چیست؟ مقاله با روشی تطبیقی، با بررسی متون فیلم نامه ها و به واسطۀ اشارات و تلمیحات انجام شده در دیالوگ ها یا پیرنگ فیلم نامه، به آشکار ساختن چگونگی فرایند اقتباس از یکی از مشهورترین حکایات و تمثیلات فلسفی جهان در سینما می پردازد و بر آن است که با بررسی نمونه هایی از جریان های سینمایی متفاوت، یعنی طیفی متشکل از «جریان اصلی سینمای هالیوود» و کارگردانی چون  پیتر ویر گرفته تا «سینمای هنری اروپا» و فیلم سازی چون برناردو برتولوچی و از خلال تفسیر محتوای متون فیلم نامه ها، به تحلیل و توصیف این شیوه از اقتباس پرداخته، آن را به عنوان راهی برای دیگر اقتباس ها در سینمای ایران ارایه دهد.
۶.

سفر معنوی بر اساس سیر دیالکتیکی در فلسفه افلاطون و تطبیق آن با سفرهای عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دیالکتیک سفرهای چهارگانه سلوک عرفان اسلامی فلسفه افلاطون تمثیل خط تمثیل غار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹ تعداد دانلود : ۱۰۵
در فلسفه افلاطون و سنت عرفان اسلامی، عالَم و آدم دارای دو بعد جسمانی و روحانی معرفی شده اند. بعد روحانی انسان میتواند در عوالم هستی سفر معنوی صعودی و نزولی داشته باشد. در عرفان اسلامی، طی مراتب هستی، یعنی حضرات خمس، در سفرهای چهارگانه توضیح داده شده است که شامل سفر از خلق به حق، سیر در حق، سفر از حق به خلق و در نهایت سیر با حق در خلق میباشد. سفر معنوی در فلسفه افلاطون نیز با استفاده از سیر دیالکتیکی، تمثیل خط و تمثیل غار قابل تبیین است. افلاطون بطور کلی به این سفر معنوی پرداخته و قصد تقسیمبندی مراتب آن را نداشته است، اما میتوان آراء او را بطریقی صورتبندی کرد که بر این چهار سفر مطابقت پیدا کند. در این صورت، سفر معنوی در فلسفه افلاطون این چهار مرحله را شامل خواهد شد: سفر از سایه ها به عالم مُثُل، سیر در مُثُل، سفر از عالم مُثُل به عالم محسوس، و در نهایت، سیر با مُثُل در سایه ها. بدین ترتیب، سفر اول، دوم و چهارم با اختلافاتی که این دو تفکر در نگاه به برترین مراتب هستی و انسان کامل دارند، بصورت واضحتری قابل تطبیق است. سفر سوم گرچه قابل تطبیق است، ولی تطبیق در آن بصراحت سه سفر دیگر نیست. نگاه دینی عارفان، تأکید آنان بر ریاضت و تزکیه نفس و فاصله زمانی طولانی که میان طرح این دو نوع اندیشه وجود دارد، از مواردی است که تفاوتهایی عمیق بین آنها ایجاد کرده است.
۷.

جنون فلسفه: نظریه مُثل افلاطون و نسبت آن با اندیشه های اخلاقی و سیاسی او(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افلاطون نظریه مُثل تمثیل غار اخلاق سیاست

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۹
در مقاله حاضر می کوشیم نسبت بین نظریه مثل افلاطون و اندیشه های اخلاقی و سیاسی او را بررسی کنیم. نخست گزارشی اجمالی از سیر تکوین نظریه مثل در محاورات «منون»، «فایدون» و «جمهوری» ارائه می دهیم. سپس می کوشیم از مسیری دیگر اندیشه سیاسی و اخلاقی افلاطون را پیگیری کنیم و برای این منظور به رساله «آپولوژی» و محاورات «پروتاگوراس»، «گرگیاس» و باز «جمهوری» نگاهی می اندازیم. این بررسی ما را به این نتیجه می رساند که «تمثیل غار» افلاطون هم اوج نظریه مثل اوست و هم اوج اندیشه سیاسی و اخلاقی او. بررسی دقیق «تمثیل غار» و مقایسه نکات اصلی مطرح شده در آن با مسائل اصلی محاورات «پروتاگوراس» و «گرگیاس» خصلت سیاسی اخلاقیِ نظریه مثل افلاطون را آشکار می سازد. سقراط، برخلاف سوفسطایی که خود را دربردارنده حقیقت می پندارد، صرفاً مغاکِ حقیقت را گشوده نگه می دارد و شاگرد را وامی دارد رو به سوی آن گرداند. در محاوره «مهمانی»، آلکیبیادس این نوع تربیت سقراطی را «جنون فلسفه» می نامد. در پایان سعی می کنیم پاسخی محتمل به انتقادهای پوپر و نیچه از افلاطون بدهیم و نشان دهیم که، برخلاف خوانش تثبیت شده و جاافتاده متعالی از نظریه مثل، امکان خوانشی درون ماندگار از آن نظریه نیز وجود دارد.