مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
برهان لمی
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مباحث معرفت شناسی دینی این است که برای دست یابی به معرفت دینی، چه منبع یا ابزاری کارایی دارد؟ آیا راه معرفت در برابر ما گشوده است یا اینکه در انسدادی معرفتی به سر می بریم؟ پاسخ هر فرد بدین پرسش بر مبنای معرفت شناختی ویژه آن فرد مبتنی است. اگر او این دیدگاه را پذیرفته باشد که از راه عقل نمی توان دین را شناخت، پاسخ وی به پرسش مذکور ممکن است این باشد که منبع شناخت دین تجربه دینی، شهود، نقل وحی یا دلیل نقلی یا گواهی حاکی از وحی است. اما اگر این فرد پذیرفته باشد که از راه عقل می توان دین را شناخت، پاسخ او به پرسش مزبور این خواهد بود که گزاره های بنیادین عقاید دینی را می توان از راه عقل اثبات کرد؛ از این رو، عقل مهم ترین منبع شناخت این بخش از دین است.
در این نوشتار، به امکان دست یابی به معرفت عقلی در حوزه دین می پردازیم و آنچه را ممکن است مانع از دست یابی به چنین معرفتی شود بررسی و ارزیابی می کنیم.
براهین اثبات وجود خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۵ شماره ۴۱
حوزه های تخصصی:
این مقال بر آن است تا افق روشنی از براهین اثبات وجود خدا به دست دهد. در باب وجود خدا از دیرباز تا کنون دیدگاههای متفاوتی وجود داشته است. برخی وجود خدا را بدیهی و بینیاز از استدلال میدانند، زیرا چیزی روشنتر از خدا وجود ندارد تا از طریق آن به خدا پی ببرند. برخی دیگر بر وجود خدا استدلال اقامه کردهاند که آنها خود بر دو دستهاند: أ. وجود خدا را میتوان به صورت پیشبینی اثبات نمود، یعنی در این راهها مخلوقات واسطه اثبات وجود خدا نیستند. این براهین عبارتند از: برهان صدیقین، 2. برهان وجودی، 3. برهان فطرت، 4. .برهان تجربه دینی، 5. برهان اخلاقی، 6. برهان معقولیت. ب. وجود خدا را میتوان به صورت انّی اثبات نمود، یعنی در این راهها مخلوقات واسطه اثبات وجود خدا هستند. این براهین عبارتند از: 1.برهان علّی، 2.برهان امکان و وجوب، 3. برهان نظم، 4. برهان حرکت، 5. برهان درجات کمال، 6. برهان معجزه، 7. برهان فسخ عزایم. در این مقال سعی شده است که به همه براهین به صورت اجمال اشاره شود.
برهان مفید یقین در فلسفة اولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نزد فلاسفه ای چون ابن سینا و ملاصدرا، شریفترین و محکم ترین برهان ها و برترین آنها در اعطاء یقین، برهان لمّی است، اما محمد حسین طباطبایی نه تنها بر این اعتقاد نیست، بلکه از اساس برهان لمّی را خارج از ساخت فلسفة اولی می داند، چه موضوع فلسفة اولی عام ترین اشیاء است و عام ترین اشیاء نیست تا علتی برای آن باشد. به هر روی ایشان تنها برهان مفید یقین در فلسفه اولی را برهان انیِی می داند که در آن از برخی لوازم عام به لازم عام دیگر پی برده می شود
إنیت و یقین آور بودن برهان صدیقین سینوی
حوزه های تخصصی:
برهان صدیقین ابن سینا برای اثبات وجود خدا، یکی از مقبول ترین براهین اثبات وجود خدا محسوب می شود. یکی از چالش های مطرح در مورد این برهان، بحث از لمی بودن یا إنی بودن آن است. بر اساس یک برداشت مشهور و سنتی از کلمات ابن سینا، برهان إنی مفید یقین نیست و لذا در مسئله اثبات وجود خدا کارآمدی ندارد. اقامه برهان لمی نیز برای خداوند ممکن نیست؛ زیرا در برهان لمی، سیر از علت به معلول صورت می گیرد و خداوند علت ندارد. برای برون رفت از این معضله، برخی این برهان را نوعی برهان إنی دانسته اند که در آن سیر از ملازمات عامه برای اثبات مطلوب صورت می گیرد و لذا یقین آور است. گروه دوم این برهان را برهان شبه لمی دانسته اند، و برخی نیز به لمی بودن این برهان اعتقاد دارند.
در این مقاله، تلاش شده است از إنی بودن برهان مورد بحث دفاع شود. إنی دانستن این برهان، با مبانی فلسفی ابن سینا سازگار است و برهان إنی نیز از نظر ابن سینا یقین آور است. البته کلمات ابن سینا درباره إنی بودن یا لمی بودن براهین خداشناسی به طور عام و برهان صدیقین به شکل خاص، قدری متعارض است. اما شاید بتوان با توجه به مبانی ابن سینا، این تعارضات را برطرف کرد.
برهان های وجوب و امکان و قاعده «ذوات الاسباب لاتعرف إلاّ بأسبابها»
حوزه های تخصصی:
فیلسوفان و منطق دانان از یکسو، برهان را معطی علم یقینی دائمی میدانند، و از سوی دیگر، علم به ذوسبب را جز از راه سبب آن ممکن نمیدانند. آنان همچنین برهان را به «لم» و «ان مطلق» و «دلیل» تقسیم کرده و معتقدند: دلیل ـ در واقع ـ برهان نبوده و معطی یقین نیست. نیز فیلسوفان از راه علم به ممکنات (معلول) برهانی بر وجود واجب میآورند. بنابراین، اشکال میشود که برهان از راه علم به ممکنات از نوع دلیل است و یقین آور نبوده و اساسا واجب برهان پذیر نیست. برخی از فیلسوفان مانند شیخ الرئیس در پاسخ به این اشکال، برهان «وجوب و امکان» را نوعی برهان لمّی دانسته و برخی دیگر مانند بهمنیار و علّامه طباطبائی آن را برهان انّی مطلق تلقّی کرده اند. صدرالمتألّهین آن را نوعی دلیل یقین آور در برابر دلیلی که یقین آور نیست، دانسته است.
قاعده «ذوات الاسباب» در منطق در یک نگاه
حوزه های تخصصی:
برخی از منطق دانان، مانند شیخ الرئیس، محقق طوسی، صدرالمتألّهین و علّامه طباطبائی پس ازتقسیم برهان به «لمّی» و «انّی مطلق» و «دلیل»، متعرّض قاعده «ذوات الاسباب» شده و مدعیشده اند: چیزی که دارای سبب نیست باید بیّن باشد، وگرنه اصلاً با قیاس برهانی معلوم نمیشود.اگر مفاد قاعده مزبور پذیرفته شود، لازمه آن نامعتبر دانستن برهان های «انّی مطلق» و «دلیل» است.ظاهر عبارات این دسته از منطق دانان آن است که یقینیات یا باید از اوّلیات باشند و یا از راه علت(برهان لمّی) معلوم شده باشند. از سوی دیگر، شیخ الرئیس و علّامه طباطبائی با صراحت تمام،نوعی از برهان انّی را معطی یقین میدانند. به هر حال، مهم استدلالی است که به سود قاعده اقامهمیشود. به نظر نویسنده استدلال ارائه شده مضمون قاعده را به اثبات نمیرساند، و به علاوه، اگرمضمون قاعده پذیرفته شود، اولین قربانی آن خود قاعده خواهد بود؛ زیرا استدلالی که بر این قاعدهاقامه شده از نوع برهان لمّی نیست. بنابراین، باید پذیرفت که طرح قاعده «ذوات الاسباب» برایمحدود کردن اعتبار برهان های انّی است، نه برای بیاعتبار کردن آن.
تأمّلی بر «نظام احسن» از منظر حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«نظام احسن» یکی از مباحث مهم فلسفی است که در اندیشه فلاسفه اسلامی، به طور عام، و در دستگاه فلسفی ملّاصدرا، به طور خاص، جایگاه ویژه ای دارد. فلاسفه و دیگر دانشمندان همیشه این سؤال را در ذهن داشته اند که آیا نظام جهان موجود بهترین نظام است یا خیر؟ در آغاز، این طور به نظر میرسد که جهانِ عاری از هرگونه نقص و شرّ، همانا بهترین نظام است؛ از این رو، این سؤال مطرح میشود که چرا جهان حاضر چنین نیست؟
از طرف دیگر با پیشرفت علوم، و طرح نظریه های گوناگون، هر روز پرده ای از رازهای طبیعت برداشته میشود و معلوم میگردد که نظام جهان، از نظر علوم، بسیار پیچیده و دقیق است. بنابراین، از یکسو، دانشمندانْ خویش را با نظامی برتر رویارو میبینند و از سوی دیگر، وجود شرور و نقایصْ شبهه برتر نبودن نظام جهان را به ذهن میرساند. امّا فلاسفه با اثبات نظام احسن، و طرح مباحث مختلف در زمینه آن، این تعارض ظاهری را برطرف کرده اند.
ملّاصدرا بر پایه نظام فلسفی خود ـ حکمت متعالیه ـ جهان هستی را برآمده از نظام ربّانی دانسته که در این صورت، دارای بهترین شکل ممکن است. در این مقاله، با توجه به جامع ترین کتاب فلسفی ملّاصدرا ـ که همان «اسفار اربعه» باشد ـ به بررسی دیدگاه او در این باره میپردازیم.
جایگاه معرفتی علت از منظر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن سینا با توجه به ویژگیهای معرفتی قاعده «ذوات الاسباب» مدعی است علم یقینی به امور سبب دار فقط از راه علم به علل آنها بدست میآید. براساس این، ظاهراً طرح دیگر راههای محتمل شناخت، از جمله برهانهای «انّی مطلق» و «دلیل» نامعتبر است. اما او تصریح میکند که هرگاه حد وسط و ثبوت اکبر بر اصغر دو لازمِ حد اصغر باشند، امکان اقامه نوعی برهان انّی یقین آور وجود دارد. بدین لحاظ تأکید بر نقش معرفتی علت، نافی هر نوع معرفت یقینی از غیر طریق علت نیست. همچنین وی تعقل جزئی بنحو کلی را نیز ادراک از راه اسباب و علل دانسته و آن را مفید کلیت و یقین معرفی میکند. از سوی دیگر، بعقیده ابن سینا، علم به علت مستلزم تحقق علم بالفعل به معلول نیست. او برای انتقال از علم بالقوه به علم بالفعل دو شرط قائل میشود: نخست آنکه، رابطه لزومی علت و معلول باید بر سبیل وضع و حمل و بشکل قضیه بیان شود و دیگر آنکه در برهان، علاوه بر علم به علت، علوم دیگری باید ضمیمه شوند، تا نتیجه یقینی حاصل شود. مقاله حاضر نقش معرفتی علت در مباحث مختلف فلسفه ابن سینا را بررسی میکند.
بررسی براهین اثبات وجود خدا در آثار اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از دغدغه های اساسی فیلسوفان مسئله اثبات وجود خدا بوده است. اهمیت این مسئله برای اسپینوزا که اساس فلسفه او را خدا تشکیل می دهد بیش از فیلسوفان دیگر است. او که مهم ترین اثر خویش، اخلاق، را با تعریف خدا آغاز می کند و با برترین سعادت انسانی، یعنی عشق، به خدا به پایان می برد، مسئله وجود خدا را در آثار مختلف خود مورد توجه قرار می دهد و وجود او را به دو شیوه لمی و انی اثبات می کند. اسپینوزا مفهوم جدیدی از خدا ارائه می دهد و او را جوهر واحد و طبیعت طبیعت آفرین می خواند که همه چیز در او است و واجد صفات نامتناهی و از جمله صفت بعد است. براهین مختلفی که وی برای اثبات وجود خدا اقامه می کند تقریباً متناظر با براهین دکارت، و به معنایی تقریر جدیدی از این براهین است. در این مقاله تقریرهای مختلف براهین لمی و انی در آثار اسپینوزا مورد بررسی قرار می گیرد و شباهت آنها با براهین دکارت نشان داده خواهد شد.
شناخت یقینی مبدأ هستی؛ بازخوانی دیدگاه میرداماد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش از امکان شناخت یقینی خدا، به عنوان مبدأ هستی، در شمار پرسش های مهم مابعدالطبیعه است. میرداماد بر این باور است که خدا، از حیث وجود فی نفسه، در شمار امور بدیهی و بی نیاز از برهان است؛ اما از حیث وجود رابط، می توان شناخت یقینی خدا را از طریق برهان إنّی مرکّب تحصیل کرد. برهان إنّی مرکّب به گونه ای شکل می گیرد که ملاک حصول یقین نیز در آن رعایت می شود. طرح برهان إنّی مرکّب، از ابتکارهای منطقی میرداماد است؛ و علاوه بر شناخت یقینی خدا، در توضیح چگونگی اقامة برهان در فلسفة اولی کاربرد دارد.
تحلیل اعتبار و ارزش معرفتی برهان های امکان و وجوب نزد ابن سینا و ملاصدرا
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی براهین خداشناسی
برهان امکان و وجوب که گاهی به اختصار از آن به برهان ""امکان"" تعبیر می شود، یکی از استوارترین براهین عقلی بر اثبات وجود خداوند است.این برهان در میان حکمای اسلامی از اهمیت خاصی برخوردار است و به عنوان طریق فلاسفه در اثبات وجود صانع از آن یاد می شود.محور اصلی این برهان وجود ممکنات و معلولات است یعنی از طریق علم به ممکنات،بر وجود واجب و مسبب اقامه دلیل می شود.این نوع برهان بنابر تقسیم رایج میان منطق دانان،از نوع برهان انّی است. از طرفی به اعتقاد همه حکما علم به معلول محقق نمی شود مگر اینکه علم به علت قبل از آن تحقق یافته باشد. در این صورت اثبات علت از طریق دلیل انّی کاری بیهوده و بلااثر خواهد بود و براهینی که بر این پایه استوار باشند ارزش معرفتی نخواهند داشت.ابن سینا برای اثبات اعتبار معرفتی برهان امکان و وجوب،آن را نوعی برهان لمّی تلقی کرده و ملاصدرا با استفاده از دقت هایی که بوعلی در دفاع از این برهان دارد،این برهان را نوعی دلیل یقین آور در برابر دلیلی که یقین آور نیست، دانسته است.
مساله شرور و آفرینش شیطان در نظام احسن از منظر فلسفه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار برآن است که به بررسی مساله شرور و رابطه آن با آفرینش شیطان در نظام احسن بپردازد. مساله شر همواره چالشی برای بشر بوده است و سوالات بسیاری را با خود به همراه داشته است. یکی ازآن سوال های مهم سازگاری شری چون خلقت شیطان با وجود خداست. بدون تردید آفرینش شیطان و وجود او شر محض است. از طرفی دیگر می دانیم نظام آفرینش بهترین نظام ممکن است که خداوند با توجه به خیر محض بودن آن آفرید. در این جا مساله ای رخ می نمایدکه عالم خلقتی که بهترین نظام است، با خلقت شیطان که شر محض است، چگونه تناسب دارد و چرا خدایی که خیر محض است، شیطانی بیافریندکه فعل او اغواگری و اضلال وگمراه کردن آدمیان است. زیرا نظام احسن اقتضاء داردکه خداوند تمامی اسباب تکامل آدمی را فراهم سازد. پس آفرینش موجودی چون شیطان با حکمت بالغه الهی و وجود نظام احسن سازگار نیست. ملاصدرا براساس مبانی حکمت متعالیه معتقد است که خداوند ابلیس را که موجودی از موجودات است آفرید و این موجود چون صاحب اختیار و اراده است، از رهگذر اختیار و اراده راه گمراهی را در پیش گرفته و دیگران را به وسوسه وگمراهی می کشاند. علاوه براین نکته، موجودات وجود فی-نفسه و لغیره دارند، وجود فی نفسه او خیر است و از آنجایی که بالنسبه به ما آدمیان و انسان-ها اغواگری و اضلال می کند، شر است. این مقاله با روش تحلیلی-توصیفی به تجزیه و تحلیل این موضوع می پردازد و درصدد است چگونگی نسبت خلقت شیطان و مساله شرور را با توجه به نظام احسن براساس حکمت صدرایی موردکاوش قرار دهد و زوایای بحث را بررسی نماید.
تحلیل و بررسی برهان صدیقین ابن سینا با تأملی در ساختار و حدود منطقی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برهان صدیقین ابن سینا یکی از مهمترین برهانها بر اثبات وجود خداوند در سنت اسلامی است. پس از ابن سینا فیلسوفان و متکلمان بزرگ مسلمان با استقبال از این برهان، ژرف کاویهای سودمندی در مورد آن انجام داده و تلاش کرده اند با نگاه نقادانه ضعفها و قوتهای آن را نشان دهند. علیرغم این تلاشها، ابهاماتی درباره این برهان وجود دارد که تحقیقات علمی بیشتری را میطلبد. در مقاله حاضر با تکیه بر ضوابط منطقی، به تحلیل صورت، محتوا و حدود این برهان پرداخته ایم و با این روش نشان داده ایم که این برهان، برهانی موجودمحور (موجودمّا، نه مفهوم موجود)، لمّی، مبتنی بر امتناع تسلسل و متمایز از برهان امکان است و بلحاظ ارزش معرفتی با برهانهای مخلوق محور تفاوتی ندارد.
راهبرد برهانی امام علی (علیه السلام) در پاسخ گویی به شبهات کلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
71 - 92
حوزه های تخصصی:
پاسخگویی به شبهات، راهبردهایی دارد که بدون توجه به آن ها، پاسخ ناکافی و چه بسا نادرست است. ائمه نه تنها در تبیین معارف الهی، بلکه در ارائه راهبردها نیز الگو هستند؛ ازاین رو شناخت راهبردهای آنان در مواجهه با شبهات اهمیت و اولویت دارد. در بین معصومان ، حضرت علی مواجهه بیشتری با شبهات داشته اند، ازاین رو، کشف راهبردهای آن حضرت در مواجهه با شبهات، اولویت افزون تری دارد. با تبیین راهبردهای یاد شده، علاوه بر کشف پیشینه شبهات، افق ها و راهبردهای جدیدی برای پاسخگویی هویدا خواهد شد. مسئله پژوهش، کشف راهبردهای روشی حضرت علی (ع) در پاسخگویی به شبهات کلامی و فرضیه تحقیق، امکان دستیابی به راهبردهای یاد شده است. این مقاله با روش توصیفی، تحلیلی با استخراج روایات کلامی امام علی (ع) و تبیین و تحلیلِ صورت و مواد برهانی احادیث تدوین شده است. یافته ها نشان می دهد مهم ترین راهبرد آن حضرت هنگام پاسخگویی به شبهات، راهبرد برهانی است. آن حضرت از حیث صورتِ برهان، در غالب موارد از «برهان إنیّ» و تنها در مواجهه با دانشمندان از «برهان لمّی» استفاده کرده اند. از حیث مواد برهان، در شبهات مربوط به مبدأ شناسی از اولیات و محسوسات، در شبهات راهنماشناسی از تجربیات، در مباحث درون دینی از متواترات و در شبهات فقهی از حدسیات و در شبهات اخلاقی از فطریات استفاده کرده اند.
باز خوانی تحلیلی نقدها و توجیهات وارد شده بر دیدگاه علامه طباطبایی درباره کابرد برهان لمی در فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)
یکی از مسائل مهمی که در دوران معاصر توسط علامه طباطبایی در مباحث فلسفی راه پیدا کرده است، کاربرد برهان لمّی در دانش فلسفه است. دیدگاه علامه طباطبایی دو رویکرد مختلف از سوی فلسفه پژوهان معاصر را پدید آورده است. برخی دیدگاه ایشان را پذیرفته اند و در مقام دفاع از آن برآمده اند و گروهی دیگر دیدگاه ایشان را مورد نقد و ارزیابی قرار داده اند. در جستار حاضر، تلاش شده است با روش توصیفی - تحلیلی و با رویکردی انتقادی، دیدگاه دو گروه یادشده، مورد ارزیابی و تحلیل قرار گیرد. در پایان این نتیجه بدست آمده است که دیدگاه علامه طباطبایی با وجود نوآوری هایی که دارد، بر مبانی استوار شده است که خالی از اشکال نیست. افزون بر آن، این دیدگاه بر تعریف جدیدی از برهان لمّی و إنّی استوار است که برخلاف دیدگاه رایج در دانش منطق می باشد.
راهبرد برهانی ائمۀ اطهار (ع) در پاسخ گویی به شبهات کلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۱ آبان ۱۴۰۱ شماره ۲۹۹
55-64
ائمه اطهار(ع) نه تنها در تبیین معارف الهی، بلکه در روش ها الگو هستند. ازاین رو، شناخت راهبردهای آنان در مواجهه با شبهات اهمیت و اولویت دارد. مسئله پژوهش، کشف راهبردهای روشی معصومان در پاسخ گویی به شبهات کلامی؛ و فرضیه تحقیق، «امکان دستیابی به راهبردهای یادشده است». با تبیین روش های مواجهه معصومان با شبهات، افق ها و راهبردهای جدیدی برای پاسخ گویی کشف خواهد شد. روش پژوهش، کتابخانه ای و مراجعه به مهم ترین منابع روایی و استخراج روایات کلامی معصومان(ع) و تحلیل آنهاست. یافته ها نشان می دهد: مهم ترین راهبرد ائمه اطهار(ع) هنگام پاسخ گویی به شبهات، راهبرد برهانی است. آنان از حیث صورتِ برهان، در غالب موارد، هنگام مواجهه با افراد عادی از «برهان إنی» و در مواجهه با دانشمندان از «برهان لمّی» استفاده کرده اند. از حیث مواد برهان، در پاسخ های مربوط به خداشناسی، از اولیات؛ در براهین اثبات وجود خدا، از محسوسات؛ در شبهات راهنماشناسی از تجربیات؛ در مباحث درون دینی از متواترات و در شبهات فقهی و روایی از حدسیات بهره برده اند. استفاده معصومان(ع) از فطریات، در مباحث گرایشی بوده است.
جاری نبودن برهان لمی در علوم حقیقی از نظر علامه طباطبایی و انحصار جریان برهان انی مطلق از نوع سوم در آنها(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
28 - 49
حوزه های تخصصی:
در منطق، هر چند برهان به لمی و اقسام آن و به انی و اقسام آن تقسیم می شود و انی هم خود به انی مطلق و دلیل تقسیم می پذیرد، ولی درستی همه اقسام و معتبر بودن آنها به گونه بالذات نیست. بلکه گاه برخی از اقسام بالعرض توجیه پذیر و معتبرند. ازاین رو با مداقه در قواعد برهان معلوم می شود که تنها برهان لمی و برهان انی مطلق از نوع سوم بالذات برهانند و سایر اقسام برهان نیستند، جز به نحو بالعرض.در این تحقیق با روش تحلیلی برهانی نشان می دهیم که برهان لمی از نظر علامه طباطبایی در فلسفه و سایر علوم که در صدد اثبات اعراض ذاتیه موضوعند، جاری نیست. عرض ذاتی در این مبنا آن است که «با وضع موضوع وضع و با رفع آن رفع» می شود. البته با برهان لمی می توان برای موضوعات علوم، محمولاتی را به عنوان عرض غریب اثبات کرد. ولی در فلسفه ممکن نیست با برهان لمی محمولی را به عنوان عرض ذاتی یا عرض غریب برای موضوعش که موجود بما هو موجود است اثبات کرد؛ چراکه موجود معلول علتی نیست. بنابراین تنها برهان جاری در فلسفه و سایر علوم برهان انی مطلق از نوع سوم است.