مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
یگانگی
هدف این مقاله بررسی تربیت انسان از دیدگاه رابیندرانات تاگور می باشد. روش گردآوری اطلاعات اسنادی است و شیوه کار توصیفی، تحلیلی و بخشی استنتاجی می باشد. بر اساس نگاه کلی نگر تاگور، وی تربیت را انسان گرایانه و بشر دوستانه و هدف آن را متوازن ساختن زندگی بشر با کل هستی می داند تاگور، علاوه بر تاکید به سازواری ابعاد انسانی، یگانگی انسان ها و پیوند طبیعت با انسان را خاطر نشان شده و دوران کودکی را در تحقق این مهم کلیدی می داند؛ با این نگاه است که او ملی گرایی تهاجمی را در تضاد با یگانگی دانسته و وحدت، همدردی و همدلی در لباس توجه به قشر فقیر و محروم بویژه دختران و دنیایی عاری از تبعیض را متذکر می شود. پس پیام ضمنی و آشکار تربیتی این اندیشه، برای جامعه کنونی ایران چه می تواند باشد؟ از نظر پژوهشگر چنین استنباط می شود که با توجه به تکثر قومیتی، نژادی و فرهنگی ایران، می توان از اندیشه تاگور به عنوان یکی از الگوهای تربیتی وحدت بخش یاد کرد.
یگانگی و دوگانگی در شاهنامه و آیین مزدیسنا
حوزه های تخصصی:
نحوه و غایت عروج نفس در فلسفه فلوطین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
478 - 459
حوزه های تخصصی:
در نظام فلسفی فلوطین، تنها سعادت ممکن برای انسان، یگانگی با احد با آگاهی و اشراقی معرفت شناختی است. این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی، روش، اقتضائات و غایت عروج نفس و نحوه تحقق آن را تبیین می کند. از جمله یافته های پژوهش این است که یگانه مسیر عروج نفس در نظر فلوطین، دیالکتیک عقلانی فرارونده از اندیشه های جزئی به ایده های ناب است و مؤلفه هایی چون هدایت، کسب فضایل اخلاقی و ادراک زیبایی به این فرآیند یاری می رسانند. در فرآیند عروج نفسانی، تحقق هر مرتبه از معرفت برای نفس، مساوق با برکشیده شدن نفس به مرتبه وجودی هم سطح آن مرتبه معرفتی است. نهایت معرفت ممکن در پایان سیر عقلانی نفس، یگانگی ضروری با عقل کل است که به مثابه از قوه به فعل آمدن بنیان ذاتی انسان تلقی می شود. یگانگی با احد، تبیین ناپذیر، پیش بینی ناپذیر و مشمول اراده نامعطوف به غایت احد است.
روشن سازی نسبت یگانگی و بس گانگی در منطق اکسپرسیون براساس خوانش دلوز از اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
17 - 34
حوزه های تخصصی:
ژیل دلوز همواره از طریقِ خوانشِ فیلسوفانِ دیگر، به دنبال طرح و بسطِ مسئله ای در فلسفه خویش بوده است. بدین جهت، بسیار پیش می آید که در نسبت با مسئله خویش، بر مفهومی در اندیشه یک فیلسوف تأکید گذارد، که با وجود اهمیتش، در نظامِ فکری آن فیلسوف چندان برجسته نشده باشد. مفهومِ اکسپرسیون، که دلوز آن را مبتنی بر خوانشِ اسپینوزا در کتابِ اکسپرسیونیسم در فلسفه: اسپینوزا طرح کرده، از جمله چنین مفاهیمی است، که دامنه و وجوه گسترده ای دارد. از آن جا که نوشته حاضر در پرتوِ مسئله نسبتِ یگانگی و بسگانگی این مفهوم را بررسی می کند، لذا وجه منطقیِ این مفهوم در آن برجسته می گردد. این مقاله می کوشد نشان دهد که چگونه دلوز با استفاده از منطقِ اکسپرسیون، اصالتِ یگانگی یا اصالتِ بسگانگی را کنار زده، و نسبتی درون ماندگار میانِ این دو مفهوم برقرار می سازد. برای این منظور، ابتدا تمایز و درعین حال هم بستگیِ مؤلفه های سه تایی این منطق، از سه جهتِ متفاوت شرح می گردد. سپس نشان داده می شود که چگونه این هم بستگی مبنایی برای برقراری نسبتی درون ماندگار میانِ مفاهیمِ یگانگی و بسگانگی، فراهم می سازد. بخش آخر نیز با درنظرگرفتنِ این منطق، به صورت تحلیلی، تفسیرِ دلوز از مفاهیم جوهر ِمطلق و تمایز واقعیِ صفات را بازسازی می کند، تا به صورت انضمامی نمونه ای از لوازم و نتایجِ دگرگون کننده آن را آشکار سازد.
«عرفان، حماسه و دوگانگی ها»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگرچه در بسیاری از بخش بندی ها،میان عرفان و حماسه، جدایی ها ی ریشه ای وجود دارد، همسانی های زیادی نیز در میانشان می توان یافت با چشم اندازی ژرف در رزمنامه ها،به این دستاورد می رسیم که زمینه های عرفانی،در باورها و آیین های باستانیان ریشه دوانده و ردپای عرفان در نوشته های حماسی،آشکارا نمودار است.از این نگاه،همه نوشته ها و داستان های رزمی، از شمار شاهنامه فردوسی، گرشاسب نامه اسدی، بهمن نامه، کوش نامه، شهریارنامه، بانوگشسب نامه، برزونامه و...گنجایش بررسی دارند.دوگانی ها اگرچه در روساخت، پایه های زیرین عرفان و حماسه را استوار ساخته اند، در ژرف ساخت، پیوستگی های اساسی با هم دارند. نیک و بد، سوروسوگ، بوش وکوشش، شایست و ناشایست، تاریکی و روشنی، اهورا واهریمن، فرشته و دیو و...هریک، آمیختاری از دیگری است و با دنبال کردن هر یک از این ها می توان به دیگری رسید.روشن است که بدون کاربردی ساختن این شاه کلید فکری، راهیافت در اندیشه های عرفانی- حماسی ایران، آب در هاون کوبیدن و زیره به کرمان بردن است.
بررسی تطبیقی توصیف یگانگی ازمنظر پیر هرات وعطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
163 - 177
حوزه های تخصصی:
توحید به عنوان یکی ازاصلی ترین تعالیم شرع مقدس اسلام، اولین شعار پیامبر بزرگوار اسلام بود. تا توحید تحقق نیابد دیگر ارکان شرع نیز عملی نخواهد شد. توحید مهم ترین بحث عقیدتی مسلمانان است و به همین جهت عرفا بر این اصل فراوان تکیه کرده اند و عارفانی چون جنید بغدادی،مولانا برترین مجالس را نشستن و تفکر کردن در میدان توحید می داند.هرفرد نگرش خاصی به مقوله ی ویگانگی توحید دارد وخودرادرمسیری قرار میدهد که بدان برسد .سکوت ذهنی وتفکر در آفاق وانفس از دید عرفا یکی از بهترین راهها برای درک توحید ویگانگی می باشد. خواجه عبدالله انصاری به عنوان یکی از بزرگ ترین مفسران و عارفان شریعت مدار، به توحید در تمام آثار خویش نگاهی داشته است وآثارعطار نیشابوری ،زیباترین ودل انگیزترین منظومه های عرفانی است که در آنهاعطار در نهایت زیبایی آموزه های توحیدی ویگانگی رابیان میکند .عطار نیشابوری(متوفی618 ه.ق)از عارفان شاعری است که بطور دقیق وموشکافانه ای به مسأله یگانگی وتوحید بشکل زیبایی می پردازد .پژوهش حاضر در پی آن است تا نگاهی تطبیقی به مقوله توحید در آثارعطاروخواجه عبدالله انصاری بیندازد و نمونه هایی را کاوش کند و به تحلیل وبررسی آن بپردازد.