ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۴۱ تا ۲٬۰۶۰ مورد از کل ۱۴٬۵۸۲ مورد.
۲۰۴۱.

تلویزیون به مثابه شاعر، در بوته نقد افلاطونی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: افلاطون شعر رسانه هنر جمهوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۰ تعداد دانلود : ۲۰۱
نزاع افلاطون با شاعران و حکم به اخراج آنها از مدینه فاضله را از مطالعه جمهوری به خوبی می توان دریافت. او در کتاب سوم جمهوری به تعیین بایدها و نبایدها در خصوص شعر می پردازد و تعیین می کند که چه اشعاری باید برای جوانان خوانده شوند و چه اشعاری نباید خوانده شوند. این نقد تند و تیز افلاطون به شعر و شاعری، امروزه به نوعی می تواند ساختار هنری رسانه های جمعی مانند تلویزیون و سینما را نیز دربرگیرد. به نظر افلاطون واکنش های ما در برابر اتفاقات مختلف زندگی روگرفتی از واکنش های ما در برابر شعر هستند. همین امر، امروزه درخصوص تلویزیون نیز صادق است. تلویزیون صرفاً یک ابزار انتقال و پخش است و هیچ وسیله تازه ای برای تفسیر هنری واقعیت ارائه نمی دهد. به عبارت دیگر، تلویزیون جهان را آن گونه که هست تصویر می کند و به ما ارائه می دهد، یا به تعبیر افلاطونی، صرفاً روگرفتی از صورت ظاهر آن را عرضه می کند و در نتیجه، چنانکه افلاطون درباره شعر تأکید می کند، در برنامه های تلویزیونی نیز تقلیدها بر جای واقعیت می نشینند. در این جستار تلاش خواهیم نمود تا با تبیین دیدگاه افلاطون در خصوص هنر شاعری، آنگونه که در جمهوری بیان شده است، به نقد افلاطونیِ رسانه های جمعی در روزگار حاضر بویژه تلویزیون بپردازیم.
۲۰۴۲.

تکوین آگاهی و خودآگاهی در وضع سیاسی؛ بر اساس آموزه دانش و بنیاد حق طبیعی فیشته(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آگاهی خوآگاهی سوبژکتیویته فیشته وضع سیاسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۷ تعداد دانلود : ۲۶۰
آگاهی که یکی از مسائل کانونی ایده آلیسم آلمانی است تفسیرهای متنوعی در میان فلاسفه آلمان به خود دیده است. کانت با فرض شی فی نفسه، آگاهی را تکه تکه و در قامت سه نقد خود ارائه داد. بعد از او راینهولت و شولتسه با انتقاد از شی فی نفسه زمینه تفسیری نوآیین از آگاهی را به دست فیشته فراهم آوردند. فیشته با به حق دانستن نقد شولتسه از شی فی نفسه، آگاهی را در وحدت سوژه مطلق جمع نمود. سپس او با ایجاد نسبتی دیالکتیکی میان آگاهی، خودآگاهی و بیناسوژگانی تفسیری انقلابی از نحوه تکوین آگاهی به دست داد. در این مقاله سعی می کنیم تفسیر فیشته از آگاهی را با توجه به ارتباطی که وی میان آگاهی، خودآگاهی و بیناسوژگانی برقرار می کند توضیح داده و نحوه تقویم آگاهی و خودآگاهی را در وضع سیاسی ارائه دهیم. او ابتدا ادعا می کند که آگاهی به لحاظ منطقی در تکوین خود نیازمند نظمی است که خودآگاهی برای آن فراهم می کند و سپس نظم موجود در خودآگاهی را وابسته به ایجاد رابطه ای می داند که در فرایند به رسمیت شناسی میان سوژه ها به وقوع می پیوندد.
۲۰۴۳.

رابطه هستی شناختی سوژه بدنمند با جهان در پدیدارشناسی مرلوپونتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بدن جهان رابطه وجودی نظرگاه بدنی و مرلوپونتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۲ تعداد دانلود : ۳۳۰
در این مقاله سعی داریم نشان دهیم که در پدیدارشناسی مرلوپونتی بدن به مثابه سوژه بدنمند به واسطه نحوه های وجودی خاص خودش، از لحاظ هستی شناختی، رابطه ای وجودی با جهان دارد. برای تبیین این موضوع لازم است ماهیت ادراک را بشناسیم که ذاتاً با بدن و در نتیجه با جهان ارتباط وجودی دارد و نیز برای فهم رابطه وجودی بدن با جهان لازم است ماهیت نظرگاه بدنی را که بیانگر در-جهان-بودن جسمانی سوژه است را نیز تحلیل نماییم. به طور کلی مرلوپونتی با انتقاد از ثنویت روح و جسم دکارتی در سنت فلسفی و تقلیل روح یا سوژه به ساحت اندیشه، می کوشد با نفی این ثنویت هم بدنمندی سوژه را به اثبات برساند و هم نشان دهد که سوژه بدنمند از سنخ یا گوشت جهان طبیعی است و از اینرو رابطه آن با جهان رابطه ای طبیعی و وجودی است. این پرسش که بدن و جهان در فلسفه مرلوپونتی چه رابطه ای دارند یقینا جواب این پرسش معرفت شناختی یا روان شناختی نخواهد بود بلکه اگزیستانسیالیستی خواهد بود و این پاسخ از یک منظر خلاء معرفتی است که این مقاله در مرلوپونتی پژوهشی به دنبال پر کردن آن است. بنابراین، مرلوپونتی با طرح مفاهیمی مثل سوژه بدنمند، گوشت، نظرگاه بدنی، در جهان بودن و غیره در صدد آن است که به نحو هستی شناختی نشان دهد که ما روابط پیچیده ای با جهان داریم و بدون فهم این روابط نمی توان شناختی از خود و جهان داشت.
۲۰۴۴.

مطالعه ای در باب جایگاه و ضرورت آزادی در معرفت شناسی نزد هگل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آزادی روح فردی روح عینی روح مطلق هگل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۵ تعداد دانلود : ۳۴۵
اساساً در متن و کانون نظام فلسفی هگل، فلسفه روح او قرار دارد. هگل در پدیدارشناسی روح، تلاش کرده است تا حرکت روح و سرمنزل های آن در تاریخ را مورد واکاوی قرار دهد. از منظر هگل، تاریخ جهان، تاریخ حرکت روح به سمت عقلانی شدن است. در واقع حرکت روح در تاریخ حرکتی خردگرایانه و عقلانی است و در هر منزل از تاریخ ما شاهد تعامل روح با تاریخ واقعی و عینی از یک سو و تاریخ فردی و آزادی فرد از سوی دیگر هستیم. تعامل این دو، سرانجام در روح مطلق که همان آزادی است، تحقق می یابد. بنابراین می توان صورت بندی حقیقی روح مطلق را در تاریخ مشاهده کرد. روح مطلق از نظر هگل، منزلگاهی است که همه حقایق ازلی تاریخی در آن به شکوفایی و تحقق غایی خود می رسند. به عبارت دیگر، روح مطلق، همان پرنده ای است که آزادانه بر دشت ها و تپه های تاریخ پرواز می کند. در فلسفه هگل، روح مطلق بدون آزادی امکان تحققِ ذات حقیقی اش را از دست خواهد داد. در واقع آزادی عنصر حیاتی و قوام بخش فلسفه روح هگل است. بی گمان در فلسفه هگل، همه امور، نسبتی با آزادی در مقام پدیدارکننده روح مطلق در دیالکتیک تاریخ دارند. بنابراین در تحقیق حاضر که بر اساس روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته است، ضمن تلاش برای تشریح فلسفه روح هگل، به ویژه روح فردی، عینی و مطلق، به جایگاه و ضرورت آزادی در فلسفه روح هگل اشاره خواهد شد.
۲۰۴۵.

تبیین اهم مؤلّفه ها و لوازم معناداری زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قرآن معنای زندگی لوازم معناداری معنای معنا حیات معنادار هدف خلقت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۷ تعداد دانلود : ۳۳۶
این پژوهش به دنبال تبیین مفهوم معنای زندگی و تبیین مؤلّفههای حیات معنادار و نیز لوازم معناداری بر اساس قرآن کریم است. بدین منظور، ضمن بررسی نظرات متفاوت پیرامون این موضوع، به روش توصیفی- تحلیلی به تبیین مسأله از منظر قرآن با استفاده از تحلیل آیات پرداختهشدهاست. بر اساس بررسیهای انجامشده، هر چند در قرآن به هر سه مفهوم از معانی حیات یعنی معنا به مثابه ارزش زندگی، معنا به مثابه هدف زندگی و معنا به معنی کارکرد و نقش انسان در عالم خلقت، اشاره شدهاست، آنچه مشهود است این است که قرآن تنها معنا به مثابه هدف زندگی را به عنوان معنای زندگی حقیقی در نظر گرفته و بر همین اساس قرب و لقاء الهی را به عنوان معنا و هدف حیات انسانی معرفی کردهاست. سؤال اصلی پژوهش بر این مبنا استوار است که مهمترین مؤلفههای مؤثر بر حیات معنادار و لوازم آن از دیدگاه قرآن کریم چیست. شناخت، نگرش توحیدی، ایمان، عبودیت و لوازم آن، آرامش و رضایت، مؤلّفههای معناداری حیات است که طیّ فرآیند تحقیق، بدان دستیافتهایم.
۲۰۴۶.

تحلیل روش شناسی فطری مهدویت پژوهی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: روش روش شناسی فطرت علم شهودی علم حضوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۲ تعداد دانلود : ۲۳۳
مهدویت پژوهی به عنوان یک حوزه مطالعاتی، موضوع، مبانی، اهداف و مسائل خاص خود را دارد. مسائل مهدویت پژوهی، مقولاتی است که از عوارض ذاتی  موضوع (مهدویت) بحث می کند؛ مانند انتظار، غیبت، ظهور و غیره. حوزه مطالعاتی مهدویت پژوهی به جهت بهره مندی از وسعت موضوعی و کثرت و تنوع مباحث، به روش های مختلف برای اثبات و توجیه مسائل نیاز دارد. مسائل مهدویت پژوهی مبتنی بر نوع نگرشی که برای تبیین و تفسیر آنها به کار گرفته می شود، با استفاده از روش های مختلفی توجیه می گردند. مسائل مبتنی بر نگرش هستی شناختی با روش عقلی توجیه می شوند؛ برای اثبات مسائل مبتنی بر دین شناختی از روش نقلی روائی بهره گرفته می شود؛ توجیه مسائل مبتنی بر نگرش تاریخی به روش نقلی تاریخی نیاز دارد و مسائل مبتنی بر نگرش وجدانی نیز با بهره گیری از روش فطری اثبات می شوند. به طور کلی حوزه مهدویت پژوهی به جهت تنوع و تکثر مسائل و چند تباری بودن آنها با روش های گوناگونی سامان می یابد که چنان که گفتیم یکی از آن ها، روش فطری است. فطری بودن مهدویت با دو رویکرد انسانی و دینی توجیه می شود؛ رویکرد انسانی که از گرایش ها و خواسته های درونی و قلبی بشر بر می خیزد و رویکرد دینی، همان گزارش هایی است که از آیات و روایات استنباط می شود.
۲۰۴۷.

بررسی آزمون پذیریِ اصل موضوع دوم نظریه نسبیت خاص(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظریه نسبیت خاص اصل موضوع دوم آزمون پذیری قراردادی بودن همزمان سازی تأیید نقض

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۸ تعداد دانلود : ۲۱۴
همان طور که مشهور است، نظریه نسبیت خاص بر دو اصل موضوع استوار است: (1) اصل «نسبیت»؛ (2) اصل «ثابت و یکسان بودن سرعت نور در همه دستگاه های لخت در خلأ». در این نظریه، اصل دوم، نه اصلی بدیهی است و نه نتیجه منطقیِ سایر اصول موضوعه است. بنابراین جهت ارزیابی اعتبار این اصل، آزمون تجربی آن ضروری خواهد بود. در این نوشتار، روشن می شود که با فرض پذیرش نظر رایج مبنی بر قراردادی بودنِ روش همزمان سازی ساعت ها، تأیید تجربیِ اصل موضوع دوم، ممکن نیست. با این وجود، نشان داده می شود که با تدارک آزمایشاتی جهت بررسیِ «استقلال سرعت نور از سرعت منبعش»، امکان نقض اصل موضوع دوم وجود دارد. شرایط قطعی بودن این آزمون ها نیز بیان می شود.
۲۰۴۸.

نقد و بررسی ظرفیت های مطالعات زیستی - دینی (نوروفلسفه، علوم شناختی دین، هوش معنوی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نوروفیزیولوژی علم ژنتیک مولکولی ژن خدا هوش معنوی علوم شناختی دینی پوزیتیویسم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۰ تعداد دانلود : ۲۱۰
بعد از پیدایی و رشد مطالعات زیستی-دینی، ژنتیک رفتاری و علم ژنتیک مولکولی، زمین و ساحت دیگری تعریف و در نتیجه برای شناخت این دسته از مسائل از جمله منشاء دین ورزی، محققان به سراغ دانش بیولوژی و عصب شناسی رفته و در راستای کند و کاو پیرامون عامل گرایش های دینی ، عواملی از جمله VMAT2 موسوم به «ژن خدا» را آدرس می دهند. تمرکز تلاش این دسته، ارائه نقشه کامل باورهای مذهبی بر مکانیزم های مغزی و سیستم عصبی آن بوده و اساسا پایه ژنتیکی را برای آن مکانیزم های مغزی ارائه می دهند. در این راستاست که آنان مارکرهای ژنتیکی و هوش معنوی (SQ) را در کنار دیگر هوش های بشری معرفی و بر این باورند که پایه های عصبی استعلایی معنوی نیز بر ساخته صرف از این بنیاد ها هستند. پیش فرض رایج بر این است که این نوع مطالعات به دلیل اتخاذ رویکردهای تجربی، تکاملی و فرگشتی کاملا ضددینی و یا لااقل مبتلا به مشکل تقلیل گرایی است با این وجود، کوشش این خامه بر آن است تا نشان دهد که التزام به تنکردشناسی (فیزیولوژیک) دینی و فرگشت مغزی ، می تواند بستری را برای پاسخ به انتقادات پوزیتویستی بر ادیان نیز فراهم نماید.
۲۰۴۹.

تفسیر هایدگر از فرونسیس در کتاب سوفیست افلاطون با نگاهی به کتاب هستی و زمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هایدگر سوفیست افلاطون فرونسیس دازاین وجود اگزیستانسیال هستی و زمان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۳ تعداد دانلود : ۴۴۹
هایدگر در کتاب سوفیست افلاطون، به تفسیر کتاب ششم اخلاق نیکوماخوس ارسطو و به ویژه مبحث فرونسیس پرداخته است. وی در این کتاب به پنج نحوه ی کشف و گشودگی دازاین یعنی اپیستمه، تخنه، سوفیا، نوس و فرونسیس می پردازد. وی «اپیستمه و سوفیا» را از سنخ نحوه ی معرفتی و «فرونسیس و تخنه» را از سنخ نحوه ی حساب گر نفس دازاین دانسته است. در واقع هایدگر پنج فضیلت عقلانی ارسطو را به عنوان نحوه های کشف و گشودگی دازاین معرفی می کند. وی سوفیا را به عنوان بالاترین نحوه ی معرفتی و فرونسیس را به عنوان بالاترین نحوه ی حساب گر دانسته است. لازم به ذکر است که هایدگر در نهایت فرونسیس را به جهت توجه در عمل به عنوان بالاترین نحوه ی کشف و گشودگی دازاین معرفی نموده است. از سوی دیگر در کتاب هستی و زمان در مباحث مربوط به دازاین و بویژه مناسبات دازاین با دازاین های دیگر، می توان به فرونسیس به عنوان نحوه ای از وجود دازاین پی برد. در واقع نحوه ی وجود اگزیستانسیال دازاین همان نحوه وجود فرونتیک است. نکته قابل توجه در نوشتار حاضر این است که هایدگر در کتاب سوفیست افلاطون همان تفسیری را از فرونسیس ارائه داده که در کتاب هستی و زمان وی قابل برداشت است. در واقع هایدگر برای بیان فرونسیس به وجود اگزیستانسیال دازاین اشاره و در نهایت نحوه رفتار اصیل را در عمل بر اساس ندای وجدان دانسته است؛ همان چیزی که در سوفیست افلاطون به عنوان وجدان فراموش نشدنی تعبیه شده است.
۲۰۵۰.

رابطه لذت و سعادت از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لذت سعادت نفس ابن سینا ملاصدرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱۸ تعداد دانلود : ۶۷۷
انسان ها از زمانی که پا به عرصه حیات می گذارند تا ابد با پدیده های لذّت و سعادت مواجه هستند. این دو مفهوم بسیار به هم نزدیک اند ولی تفاوت عمده باهم دارند و آن این که لذّت در موارد لحظه ای نیز به کار می رود و سعادت صرفاً در مورد لذّت های پایدار یا نسبتاً پایدار کاربرد دارد. ابن سینا و ملاصدرا این دو مفهوم را کاملاً از یکدیگر جدا و متمایز کردند و برای آن ها تعریف های جداگانه ای ارائه کردند. میان لذّت و سعادت ارتباط عمیقی وجود دارد. نفس شناسی تأثیر مستقیمی بر لذّت و سعادت دارد. با توجه به قوای ادراکی نفس ، مراتب مختلفی برای لذّت و سعادت در نظر می گیرد که از میان آن ها لذّت عقلانی و سعادت عقلانی یا روحانی را از جهت مدرَک ، مدرِک ، و کمیت و کیفیت برتر از بقیه لذّت ها و سعادت ها می داند. و از میان قوای نفس تنها قوای عقلانی است که با مرگ از بین نرفته و در عألم آخرت سعادت و لذّت نهایی توسط آن رقم می خورد. روشی که در این مقاله استفاده شده است توصیفی و تحلیلی است و روش گردآوری مطالب به صورت کتابخانه ای است.
۲۰۵۱.

کاربرد استعاره در معرفت شناسی سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استعاره حرکت ساختمان سهروردی معرفت شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۲ تعداد دانلود : ۳۹۲
در دیدگاه سنتی، استعاره امری تزیینی و مربوط به زبان ادبی و قابل حذف از زبان علمی و فلسفی است. هم چنین مطابق این دیدگاه، مبنای شکل گیری استعاره، شباهت عینی بین دو پدیده است. اما در دیدگاه معاصر نه تنها زبان ادبی بلکه زبان علمی و فلسفی نیز استعاری است و مبنای شکل گیری استعاره علاوه بر شباهت های عینی، انواع شباهت های ساختاری غیرعینی و هم بستگی در تجربه نیز می تواند باشد. در دیدگاه معاصر، استعاره، انتقال الگوی استنباطی حوزه مبدأ به حوزه مقصد است. مطابق این رویکرد، مفاهیم فلسفی از طریق استعاره ها مفهوم سازی می شوند. لیکاف و جانسون معتقدند خودِ ذهن و فرآیندهای ذهنی توسط استعاره مفهوم سازی می شوند. در این مقاله نشان داده می شود شیخ اشراق نیز ذهن و کنش های ذهنی را توسط استعاره ساختاربندی می کند. جنبه های مختلف ادراک در معرفت شناسی سهروردی توسط مفاهیمی مانند دیدن، اشراق، دست کاری اجسام، ساختمان، محاسبه ریاضی و حرکت مفهوم سازی می شوند.
۲۰۵۲.

ایده «تجربه گرایی مستقل از مشاهده» گرنت در مواجهه با تدابیر کیمیایی شامل تجربه های طلسماتی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: طلسمات تجربه گرایی تاریخ نگاری علم مشاهده فلسفه طبیعی کیمیا ادوارد گرنت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۷ تعداد دانلود : ۲۴۸
در روی کردهای فلسفی به تاریخ نگاری که با پرسش از ماهیت «تجربه» در علوم سده های میانه مواجه می شوند، ارجاع به چارچوب های نظری و تجارب علمی دوره اسلامی، جایگاهی مهم دارد. بعضی از مورخان علم ریشه و اصل نظریات و روش های وابسته به آن در علوم سده های میانه و حتی دوره انقلاب علمی را برآمده ازاین چارچوب ها دانسته و بعضی دیگر، بخشی از استنادات تجربی دانشمندان این دوره را بازگویی و روایتی مجدد از تجارب ذکرشده در دیگر متون از جمله متون علمی دوره اسلامی تشخیص می دهند. کیمیا و صورت های تغییرشکل یافته آن در سده های میانه و پس از آن در دوره انقلاب علمی، رشته ای است که به جد، به محلی برای ظهور چالش میان روی کردهای تاریخ نگارانه به مفاهیم قوام دهنده تجربه گرایی علمی تبدیل شده است. در این میان ایده ادوارد گِرنت(Edward Grant)، مورخ علم معاصر، درباره نسبت این مفاهیم با علوم سده های میانه یکی از ایده های مهم به شمار می آید. دراین مقاله ضمن بررسی ایده گرنت در بستر تاریخ نگاری معاصر کیمیا، نسبت آن در برابر آنچه «تدابیر کیمیایی شامل تجربه های طلسماتی» در کیمیای دوره اسلامی نام گرفته، تحلیل شده است. این بررسی و تحلیل نشان می دهد که مواجهه اینگونه تجارب با ایده گرنت، مواجه ای متفاوت و چالش برانگیز برای آن است.
۲۰۵۳.

تبیین رابطه نفس و بدن: رهیافتی جهت درک رابطه خدا و انسان مبتنی بر اصل امکان فقری و بسیط الحقیقه کل الاشیاء(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نفس بدن وحدت جمعی امکان فقری بسیط الحقیقه فاعلیت حقیقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۵ تعداد دانلود : ۲۷۵
ازجمله مباحث مهم حکمت متعالیه «چگونگی ارتباط نفس و بدن» است که صدرالمتألهین با نوآوری در نحوه تبیین «امکان فقری» و «عین الربط بودن معلول» و نیز با نگاه متعالی خویش در «قاعده بسیط الحقیقه» به اثبات «عینیت نفس و بدن» پرداخته، و با همین نگرش به یکی دیگر از اصلی ترین پرسش ها یعنی چگونگی ارتباط خدا و انسان در حیطه اعمال و افعال پاسخ داده است. براساس مبانی صدرایی همان طور که قوا و بدن وجود منحاز و مستقلی ندارند و قوا و افعالش معلول نفس اند، از این رهگذر به نحوه فاعلیت افعال انسان (که معلول و ممکنی از ممکنات و عین الربط به وجود حضرت حق است و وجودش تطور و تشأنی از وجود خدا محسوب می شود) می توان رهنمون گشت، و بدین مهم دست یافت که فاعلیت انسان نه تنها مستقل نبوده، بلکه حتی نقش وسایط هم نخواهد داشت و فقط مصحح قابلیت قابل برای فیض صادر از فیاض علی الاطلاق بوده و فاعلیت حقیقی تنها از آن خداوند است. در پرتو همین نگاه پرسش های فرعی موجود در آیاتی همچون «ومارمیت اذ رمیت» پاسخ داده می شود.
۲۰۵۴.

تومیسم تحلیلی؛ زمینه ها، نقدها، درس ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توماس آکویناس تومیسم فلسفه تحلیلی تومیسم تحلیلی فلسفه اسلامی تحلیلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۹ تعداد دانلود : ۲۴۱
تومیسم از قرن سیزدهم تا امروز استمرار داشته است و گاهی این مطلب حمل بر بی بدیلی این سنت شده است. از جمله، این سنت فلسفی در قرن بیستم به قالب های مختلفی درآمد؛ برای مثال، گاهی صبغه «استعلایی» گرفت و گاه «اگزیستانسیالیست» شد. با این حال به علل و دلایلی این سنت کمتر با فلسفه تحلیلی ارتباط داشت. اما به مرور، پس از کارهایی فیلسوفانی چون پیتر گیچ، الیزابت انسکام و آنتونی کنی، زمینه برای داد و ستد بیشتر این دو سنت مهیاتر شد. سپس جان هالدین در سال ۱۹۹۰ به اتکای میراث فیلسوفان تحلیلی پیش از خود، تعبیر «تومیسم تحلیلی» را جعل کرد. هدف نوشته حاضر ارائه تصویری از این جنبش و توجه به برخی وجوه آن است. بنابراین، مختصراً دوره های تومیسم مرور می شوند. سپس به زمینه ها و جوانه های تومیسم تحلیلی اشاره می شود. گام بعدی توضیح درباره تومیسم تحلیلی و توضیح درباره بعضی عناصر و وجوه شکل گیری آن است. تومیسم تحلیلی منتقدان خود را دارد؛ بنابراین به مواردی از نقدها به این جنبش و پاسخ به آنها اشاره خواهد شد. در انتهای مقاله، در ضمن جمع بندی، به «فلسفه اسلامی تحلیلی» نقب می زنیم.
۲۰۵۵.

تفسیر هستی شناسانه نظام به مثابه ساختار نظم هستی نزد هایدگر (با تأکید بر اصل اینهمانی در نظام آزادیِ شلینگ)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظام ساختار اینهمانی هایدگر شلینگ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۵ تعداد دانلود : ۳۰۴
 امکان «نظام» و خواست آن چونان شیوه ای از کشف مجدد هستیِ بشری مشخصه عصر مدرن است. هایدگر در رساله شلینگ دربابِ ذات آزادیِ انسان (1936)، با طرح پرسش از چیستی نظام و مقایسه آن با ایدئالیسم آلمانی، برای شناخت بنیان فکریِ دوره مدرن شرایطی را در نظر می گیرد که تشکیل نظام لازمه آن است. او با گذر از مفهوم نظام که ساختار آن براساسِ نظم ریاضیاتی و بنیان های سوبژکتیو تعیین می شود مفهوم نظام چونان ساختار نظم هستی را به کار می بَرَد. همسو با این تفسیر، پژوهش در اصل شکل گیریِ نظام و پرسش از امکان نظام آزادی مسئله اصلی شلینگ در رساله پژوهش های فلسفی دربابِ ذات آزادی انسان (1809) است. هدف این تحقیق تحلیل تفسیرِ هایدگر از مفهوم نظام است با تأکید بر اصل اینهمانی در نظام آزادیِ شلینگ. نوشتار حاضر در جست وجوی پاسخ به این دو پرسش است که چگونه تلاش شلینگ برای رفع سوء تفسیرهای موجود از این اصل، در تعبیر های مختلفِ همه خداانگاری، امکان سازگاری نظام آزادی را فراهم می آورد؟ در تفسیر هایدگر، چگونه خوانش شلینگ از ضرورتِ توجه به «است» به پرسش هستی شناختی از معنا و حقیقتِ هستی در اندیشه ایدئالیسم آلمانی راه می بَرَد و پرسش از نظام به شیوه اتصال ساختار موجودات به طورِ کلی تغییر می یابد؟
۲۰۵۶.

رابطه فلسفه و دین در مسیح شناسی بوئثیوس با تکیه بر رسائل کلامی و تسلّای فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بوئثیوس رسائل کلامی تسلای فلسفه مسیح شناسی رابطه شخص طبیعت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۴ تعداد دانلود : ۲۳۵
پژوهش حاضر به روش تحلیلی-توصیفی درصدد تبیین رابطه فلسفه و دین در مسیح شناسی بوئثیوس است. بدین منظور در رسائل کلامی به عنوان نماینده دیدگاه های کلامی بوئثیوس سه کار صورت می پذیرد: 1- تعیین و تبیین مسأله کلامی بوئثیوس در مسیح شناسی. 2- تبیین مؤلفه هایی همچون: تبیین عقلانی «تثلیث» به کمک مقوله «رابطه»، تعریف دقیق «شخص» و «طبیعت» در مسأله «تثلیث»، تأکید بر تمایز بین طبیعت و شخص و نشان دادن ضعف آرای اوتیکس و نسطوریوس. 3- پاسخ نهایی بوئثیوس به این مسأله کلامی. در تسلّای فلسفه به عنوان نماینده فلسفه بوئثیوس به دنبال واکاوی دو مسأله هستیم: 1.آیا این رساله چنانکه برخی ادّعا کرده اند، فاقد هرگونه نشان و تعلیم مسیحی است؟ 2. آیا بوئثیوس در این رساله به صراحت تعالیم مسیحی را زیر سؤال می برد یا اینکه تنها آشکارا به مسیحیّت اشاره نمی کند؟ بررسی این موارد مودّی به این نتیجه شد که در رسائل کلامی ، بوئثیوس به دنبال تبیین عقلانی اینکه تثلیث، به معنای سه خدایی نیست و توحید است، کمّ و کیف مشترک در سه شخص الهی، یعنی مقوله جوهر را عامل وحدت تثلیث و تمایز بین پدر، پسر و روح ا لقدس را از نوع مقوله رابطه می داند که البته این رابطه، مایه تغیّر در جوهر و ذات نمی شود. او که در رسائل کلامی، ایمان مسیحی را با تبیین عقلانی در توافق با عقل می دید، در تسلّای فلسفه، نیازی به اشاره مستقیم به تعالیم مسیحی نمی دید؛ وی به دنبال نجات بخشی عقل است و این هیچ تعارضی با ایمان مسیحی او ندارد. او ابتدا با رسائل کلامی ایمان را می فهمد و بعد به واسطه تسلّای فلسفه به نجات بخشی ایمان می رسد، بدین صورت تسلّای فلسفه می تواند تکمله رسائل کلامی و ایمان مسیحی او محسوب شود.
۲۰۵۷.

نقد و بررسی دیدگاه ابوالحسن عامری پیرامون امکان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: امکان طبیعی تقلبی نادر ابوالحسن عامری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۶ تعداد دانلود : ۲۰۸
پرسش اصلی این پژوهش این است که دیدگاه ابوالحسن عامری درباره امکان چیست؟ با روش توصیفی و تحلیلی پیرامون این پرسش اصلی به کندوکاو پرداختیم. از جهت تاریخی بحث جهات مثل سایر مباحث منطقی، از ارسطو آغاز شد. او جهات را به چهار قسم واجب، ممتنع، محتمل و ممکن تقسیم کرد، اما فیلسوفان مسلمان از جمله عامری، بحث مواد و جهات را به سه قسم واجب، ممتنع و ممکن تقسیم کرده اند. عامری در برخی مواضع، مقسم این سه قسم را مقدرات و در برخی دیگر از مواضع، حیثیت عقلی قرار داد. او روابط میان حوادث عالم طبیعت و عقل را به اقسام مختلفی تقسیم کرده و بر این باور است که میان امکان و واجب تقابل وجود دارد و امکان را به سه قسم طبیعی، تقلبی و نادر تقسیم کرده است و سپس در توضیح هریک از این اقسام، از حوادث روزانه زندگی بهره گرفته است. عامری در مباحثش، درباره امکان با امور عادی، پیوند میان نظر و عمل، زیاد توجه کرده است و شاید یک عامل عمده طرح بحث او درباره امکان، به مبارزه با جبرگرایی برگردد. در تاریخ فلسفه به اصطلاحات مجعول او درباره امکان، توجه چندانی نشده است.
۲۰۵۸.

تحلیل و نقد نظریه ی «عدم امکان شناخت ذات الهی از منظر فخر رازی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ذات صفات افعال کنه بسیط عدم امکان شناخت ذات فخر رازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۵ تعداد دانلود : ۲۹۵
پژوهش حاضر به دنبال پاسخ گویی به دو سؤال «امتناع شناخت ذات الهی به چه معنا است؟» و «این امتناع چه دلایلی دارد؟» شکل گرفته و در فرآیند پژوهش داده های زیر به دست آمده است، دلایل فخر مبنی بر شناخت ناپذیری ذات مخدوش به نظر می رسد چرا که: مبنای غیریت ذات و صفات و وجود ماهیت در خدای متعال قابل خدشه است، اعتقاد بر عدم شناخت کنه ذات مساوی با تعطیل شناخت در مورد موجود بسیط است، تصورناپذیری خدای متعال صحیح است اما ممکن است راه های دیگری برای شناخت وجود داشته باشد، برخی از دلایل نیز مبنی بر مقایسه است و بیش تر جنبه ی مثال دارد تا دلیلی مستقل، بنابراین داده ها و نتایج به نظر می رسد فخر رازی در مسئله سیری خطی نداشته و در برخی موارد متمایل به امکان شناخت ذات الهی نیز هست. فخر رازی با سامان دهی نظام شناخت بر مبنی فنا و به دلیل مشکلات موجود در اعتقاد به عدم امکان شناخت ذات، از عدم امکان دست برمی دارد که موضوع پژوهشی دیگر از نگارندگان خواهد بود.
۲۰۵۹.

هوش اخلاقی: بررسی تفکر و عمل اخلاقی در مدل بربا و مدل لنیک و کیل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هوش اخلاقی فضیلت میشل بربا دوگ لنیک فرد کیل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۴ تعداد دانلود : ۳۸۸
میشل بربا (2001) و دوگ لنیک و فرد کیل (2005) دو مدل مختلف از هوش اخلاقی ارائه داده اند. این مقاله می کوشد با مروری بر اصطلاح هوش اخلاقی به بررسی، مقایسه و نقد این دو مدل بپردازد. هر دو مدل، نگاهی این دو مدل دارای اشتراکات قابل توجهی هستند. از سوی دیگر، در زمینه اهداف، روش ها و جغرافیای نظری دارای تفاوت هایی هستند. از جمله انتقادات وارد بر این دو مدل این است که هیچ یک از این دو تبیین فلسفی و/ یا علمی روشنی از مبانی خود ارائه نداده اند. علاوه بر این، چیستی فضائل و چگونگی انتخاب آن ها در هر یک از دو مدل مورد سوال است. هم چنین تعریف مفهومی و ارتباط مفهومی فضیلت های اخلاقی نیز در هر یک از این دو مدل مورد غفلت واقع شده است. از این رو، به نظر می رسد، با توجه به کاستی هایی که این دو مدل دارند، اتکا به آن ها به عنوان نظریه هایی در باب هوش اخلاقی محل اشکال باشد. از جمله نکات قابل توجه در نظریه های هوش اخلاقی این است که هوش اخلاقی تفکر اخلاقی و عمل اخلاقی را به هم پیوند می زند؛ این در حالیست که فاصله میان نظر و عمل اخلاقی یکی از چالش های مهم در حوزه فلسفه و روان شناسی است.
۲۰۶۰.

نسبیت و مدارا؛ ارزشهای مطلق اخلاقی و تأثیر آنها بر هم زیستی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نسبیت گرایی اخلاقی نسبیت گرایی فرهنگی مطلق گرایی اخلاقی قاعده زرین مدارا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۳ تعداد دانلود : ۲۹۴
نسبیت گرایی اخلاقی یکی از مهم ترین موانع برای اتکای بر اخلاق جهانی به عنوان پیش نیاز همزیستی مسالمت آمیز پیروان ادیان دانسته می شود، از نگاه نسبیت گرایان، مطلق گرایی اخلاقی بستر مناسبی برای ترویج خشونت و اندیشه عدم مداراست. این مقاله بدنبال واکاوی مدعیات، پیشفرض ها و لوازم و نتایج هر دو قول نسبیت گرایی و مطلق گرایی اخلاقی و تعیین نسبت میان هر کدام از آنها با اصل مداراست. در این نوشتار ضمن تمییز میان نسبیت فرهنگی و نسبیت اخلاقی، نشان داده شده که نسبیتگرایی فرهنگی مانعی هم برای تحقق اخلاق جهانی ایجاد نخواهد بود؛ چرا که میتوان با به رسمیت شناختنِ آن و در عین حال قائل بودن به مطلقگرایی اخلاقی، بستر لازم برای تحقق اخلاق جهانی، و در پی آن، همزیستی ادیان فراهم می آید. با پذیرش اصل نسبیت فرهنگی امکان تأکید بر برخی اصول مشترک میان فرهنگ های مختلف - در عین حفظ تنوعات فرهنگی- وجود دارد که از جمله ی بارز ترین این اصول، «قاعده ی زرین» می باشد. این پژوهش مدعی است اخلاق جهانی و نیز همزیستی مسالمت آمیز ادیان با ابتنا بر چارچوب مشترکات اخلاقی از جمله «قاعده ی زرین» قابل دسترسی است، زیرا قرابت اصحاب ادیان از دریچه ی اخلاق -و نه اشتراکات عقیدتی- می گذرد. در پایان پیشنهاد شده است تقریب بین مذاهب و ادیان از طریق یافتن اشتراکات اخلاقی- به جای نقاط مشترک عقیدتی -پیگیری شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان