ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۲۱ تا ۲٬۰۴۰ مورد از کل ۱۴٬۵۸۲ مورد.
۲۰۲۱.

مدل فهم هرمنوتیکی قرآن، در اندیشه گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حقیقت و روش روشنفکران دینی فهم قرآن گادامر هرمنوتیک فلسفی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۶ تعداد دانلود : ۳۲۵
گادامر در کتاب حقیقت و روش به مقوله فهم و چگونگی شکل گیری آن پرداخته است. اندیشه های او، بیشترین تأثیر را بر مطالعات قرآنیِ روشنفکران دینیِ مسلمان داشته است. وی ضمن به تصویر کشیدن گونه-های مختلفی از فهم، از نقاط ضعف آنها لایه برداری می کند، تا بدین وسیله صورتِ حقیقیِ "فهمیدن" را نشان دهد. در این پژوهش، سعی شده است با انطباقِ این مدل های فهم بر حوزه فهم قرآن و ارزیابیِ آنها از منظر گادامر، صورت مقبول فهمِ قرآن بر اساس منظومه فکریِ او آشکار شود. پژوهش حاضر با روش توصیفی _تحلیلی نشان می دهد که گونه های فهم، اعم از "عینیِ محض یا تاریخی"، "ذهنیِ محض یا مدرن" و "دیالوگی" اساساً کاشف از حقیقت قرآن نیستند. نقص آنها، به دلیل نفی یا کم رنگ-کردنِ نقش برخی عناصر سازنده فهم است. بر اساس اندیشه گادامر، فهمِ حقیقی قرآن، فهمِ "دیالوگی-الهیاتی" است؛ یعنی ما با یک فزونی مهم با عنوان "باور توحیدیِ فهمنده" در "الگوی دیالوگی عامِ" گادامر مواجه ایم.
۲۰۲۲.

مبانی وحدت وجود در اندیشه هراکلیتوس و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ملاصدرا هراکلیتوس وحدت وجود لوگوس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۵ تعداد دانلود : ۴۵۹
دریافت مفهوم وحدت و تلاش برای بازگرداندن کثرات عالم به امری وحدت بخش در فلسفه، تلاشی دیرینه است که سابقه آن را می توان تا فلسفه یونان باستان به ویژه در فلسفه هراکلیتوس پی گرفت. وحدت در اندیشه او با آنچه پیشینیان او از وحدت دریافتند، متفاوت است. نگاه او به «آرخه» گذری است از ماده به امر غیر مادی؛ مظهر این امر «لوگوس» است. لوگوس، وحدت بخش امر مادی و غیر مادی و کلّ هستی است. در جهان اسلام نیز نظریه وحدت وجود مورد توجه عرفا و در رأسشان ابن عربی بوده است؛ اما ملاصدرا اولین فیلسوفی است که این نظریه را به صورت استدلالی و عقلانی در نظامی فلسفی عرضه می کند. هراکلیتوس و ملاصدرا تلاش می کنند تصویری وحدت وجودی از عالم هستی نشان دهند. نظرات هر دو فیلسوف در عین اختلاف، دارای نقاط اشتراک نیز می باشند. این مقاله در صدد بررسی مبانی وحدت وجود در اندیشه این دو فیلسوف است و به مقایسه نقاط اشتراک و اختلاف این دو اندیشمند می پردازد.
۲۰۲۳.

دیوید لاند؛ دوئالیزم قوی و زندگی پس از مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حیات پس از مرگ خود دوئالیزم قوی دیوید لاند علیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۸ تعداد دانلود : ۴۷۶
در این پژوهش بر مبنای تفسیر و دفاع از دیدگاه دیوید لاند، به بررسی دوئالیزم قوی یا دوئالیزم جزییات در جهت اثبات حیات پس از مرگ می پردازیم. مهم ترین مانع در این مسیر مسئله علیت و تبیین نحوه تعامل دو جوهر جزیی به کلی متفاوت است، لذا با دلایل فلسفی و پدیدارشناسانه نشان می دهیم که مبنای این تعامل، تقدم امر ذهنی و ویژگی های ذاتیِ علّیِ تقلیل ناپذیر دو جوهر است که از طریق بدنمندی، دسترسی علّی به هم دارند. «خود» که جوهری غیرفیزیکی است، هیچ وابستگی و ابتنای وجودی به جوهر فیزیکی بدن ندارد، لذا با قطع رابطه علّی بعد از مرگ همچنان می تواند وجود داشته باشد. تمرکز پژوهش صرفاً بر نشان دادن معقولیت و معناداری و بررسی وقوع دوئالیزم یادشده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که چه علیت را به نظم طبیعت تقلیل دهیم چه آن را تبادل علّیِ نیروها و قابلیت های تقلیل ناپذیر دو جوهر بدانیم، تردیدی در معقولیت و معناداری آن نیست. لذا نظر به تجرد «خود» و ویژگی های علّی عاملی آن، بهترین تبیین بر شهود گریزناپذیر و مستقیم ما از اعمال ارادیمان آن است که بگوییم آنچه در این شهود به نظر رسیده واقعیت دارد و علیت دوئالیستی در عمل رخ می دهد. اگر دلایل ما پذیرفتنی باشند، می توانند در جهت اثبات حیات پس از مرگ به کار گرفته شوند.
۲۰۲۴.

دفاع دوحدی و راه حل های فرانکفورتی مقابل آن(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: دفاع دوحدّی فرانکفورت اصل امکان های بدیل انسداد منطوی فرآیند مغزی مداخله گر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۰ تعداد دانلود : ۳۱۰
براساس اصل امکان های بدیل، عامل، تنها در صورتی در قبال آنچه انجام داده است، مسئولیت اخلاقی دارد که می توانست به گونه ای دیگر عمل کند یا تصمیم بگیرد. در مقابل این دیدگاه، فرانکفورت تأکید می کند که گاه با شرایطی مواجهیم که اگرچه شخص وادار به انجام عمل نشده، اما اجتناب از انجام آن هم برای او ناممکن است و با این حال عامل را از نظر اخلاقی، مسئول می دانیم. دفاع دوحدّی مهمترین پاسخ فیلسوفان به الگوی فرانکفورتی و نفی اصل امکان های بدیل در آن بوده است و مطابق آن، چه تعیُّن علّی در میان پدیده ها حاکم باشد و چه نباشد، ادعای فرانکفورتی تحقق نمی یابد و ما نمی توانیم با عاملی مواجه شویم که از نظر اخلاقی در قبال فعلی مسئول باشد، در حالی که هیچ گونه امکان جایگزینی در اختیار ندارد؛ زیرا در حالت عدم تعین علّی، هیچ رابطه ضروری و قابل پیش بینی ای میان قرائن و حرکات پیشین عامل و انتخاب و رفتار لاحق او وجود ندارد. در حقیقت او هنوز امکان بدیل اجتناب از یک فعل مشخص را پیش رو دارد و در حالت وجوب و تعین علّی هم مسئولیت اخلاقی شخص، منتفی و بی معنا می شود. فرآیند مغزی مداخله گر و انسداد منطوی، از جمله پاسخ های فرانکفورتی به این رهیافت است که البته کارآمدی لازم در دفاع از فرانکفورت را ندارد.
۲۰۲۵.

رویکردی معرفت شناختی به مسئلۀ این همانی شخصی از دیدگاه هیوم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: جوهر نفس ذهن این همانی شخصی هیوم تفسیر معرفت شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۸ تعداد دانلود : ۲۴۴
تلقی هیوم از جوهر نفسانی و این همانی شخصی حاصل ادعای تجربه گرایانۀ او مبنی بر ابتنای تصورات بر انطباعات و رویکرد توده ای او به ماهیت ذهن است. او بر همین اساس، وجود ذهن یا نفس را به عنوان حامل و موضوع ادراکات، مشکوک اعلام می کند و در نتیجه با مسئلۀ ملاک این همانی شخصی مواجه می شود. او ملاک استمرار آگاهی و آگاهی از گذشته را که مبتنی بر اعتقاد به جوهر نفسانی است در ایجاد تصور این همانی شخصی ناکافی می داند و مورد انتقاد قرار می دهد؛ اما در عین حال قائل است به اینکه آگاهی از گذشته و حافظه به عنوان نگهدارندۀ ادراکات گذشته به واسطۀ نسبت های شباهت و علیت، عمل قوۀ تخیل را در درک و فرض و کشف این همانی شخصی تسهیل می کنند. او سرانجام ادعا می کند که این همانی شخصی جعلِ قوۀ تخیل و اثبات ناپذیر و بدون ملاک است. آنچه در مورد رویکرد هیوم به مسئلۀ این همانی شخصی اهمیت دارد، این است که این رویکرد عمدتاً معرفت شناختی است نه هستی شناختی؛ و این امر با نظر به مبانی تجربه گرایانه و تصریحات او واضح به نظر می رسد، اما کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در این مقاله سعی شده از منظری معرفت شناختی به دیدگاه او بنگریم و نشان دهیم که هیوم را نمی توان به سادگی منکر این همانی شخصی به معنای هستی شناختی دانست؛ زیرا طبق مبانی او اصولاً امکان بحث هستی شناختی دربارۀ این همانی شخصی وجود ندارد.
۲۰۲۶.

مقایسه مؤلفه های هرمنوتیک فلسفی گادامر و مؤلفه های روش فهم در اصول فقه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هرمنوتیک هرمنوتیک فلسفی گادامر اصول فقه حقیقت فهم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۲ تعداد دانلود : ۲۵۳
هرمنوتیک به مثابه دانش فرایند فهم متن، گرایش ها و شاخه های مختلفی دارد که شاخص ترین آنها، هرمنوتیک کلاسیک، هرمنوتیک فلسفی و هرمنوتیک مدرن است. در این میان، هرمنوتیک فلسفی که توسط فیلسوفان نامداری همچون فردریش نیچه، مارتین هایدگر، هانس گئورگ گادامر و پل ریکور مطرح شد، به جای تلاش برای روشمندسازی شیوه فهم، ماهیت فهم را کانون بحث قرار می دهد. از رهگذر این جستار، مشخص می شود که هرمنوتیک فلسفی بر پایه امتزاج افق مؤلف و مفسر، تأثیرگذاری پیش داوری ها در فهم، تاریخمندی فهم، دور هرمنوتیکی و پایان ناپذیری فرایند فهم شکل گرفته و این مؤلفه ها با مؤلفه های روش فهم در اصول فقه ناسازگار است؛ چنان که از دیگر سو، امکان ناپذیری فهم ناب از متن، کثرت گرایی فهم و مطلوبیت تفسیر به رأی از لوازم هرمنوتیک فلسفی است که با مؤلفه های روش فهم در اصول فقه ناسازگار است.
۲۰۲۷.

تحلیلِ «تناقض نمای معرفت حسی» در فلسفه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معرفت ادراکات حسی کلیت ضرورت علیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۵ تعداد دانلود : ۴۰۶
در فلسفه ارسطو معرفت از حواس آغاز میشود و ادراکاتِ حسّی از طریق فعالیت قوّه «نوس»، معرفت را برای آدمی به ارمغان میآورند. ارسطو برخلاف افلاطون منکر هرگونه معرفت فطری است؛ امّا از طرفی آشکارا بیان میکند که ادراکاتِ حسّی متعلّق معرفت قرار نمیگیرند و نمیتوان به محسوسات معرفت داشت. این امر باعث ایجاد یک تناقضنما در فلسفه ارسطو میگردد. اگر ادراکاتِ حسّی متعلّق معرفت نیستند چگونه از «آنچه متعلّق معرفت نیست»، معرفت پدید میآید و این ادراکات به دلیل فقدانِ کدام جزء از اجزای «معرفت»، متعلّق «معرفت» به حساب نمیآیند؟ از نظر نگارندگان راهحلّ این پارادوکس به تعریف «معرفت» و نقشِ قابلی ادراکاتِ حسّی در پیدایش معرفت در نظر ارسطو بازمیگردد. ارسطو معرفت را صرفاً «باور صادق موجّه» نمیداند بلکه با شروط دیگری همچون ضرورت و علیّت دایره «معرفت» را محدودتر میکند. بنابراین هرچند باور به محسوسات باوری صادق است ، امّا این ادراکات بهخاطر عدم وجود شرط کلیّت و علیّت، متعلّق «معرفت» واقع نمیشوند.
۲۰۲۸.

دانش ها و نهادها در ساختار همه گیری: تحلیل زیست سیاسی پاندمی کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: همه گیری ویروس کرونا تحلیل زیست سیاسی علوم انسانی سلامت علوم زیست پزشکی پزشکی شهری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۵ تعداد دانلود : ۵۵۱
ناآمادگی در مواجهه با همه گیری کرونا و نابسندگی مداخله ها و اقدامات در مهار آن، جهان را با شرایطی بحرانی مواجه کرده است. در این مقاله برآنم تا بر مبنای تحلیل و نقد زیست سیاسی نشان دهم که چرا در این نقطه ایستاده ایم و اینکه این ناآمادگی و نابسندگی ریشه در ساختار همه گیری (ابژه ها، دانش ها و نهادها) دارد. در این تحلیل به ابژه ها، دانش ها و نهادهای مربتط با ساختار همه گیری خواهم پرداخت و نشان خواهم داد ساختار همه گیری سبب رویت ناپذیری ابژه هایی همچون شهر، شهروندی و جامعه و به محاق رفتن دانش ها و نهادهای مرتبط با آن شده است. طبی سازی امور بهداشتی و مرجعیت دانش اپیدمیولوژی حاصل چنین فرآیند تاریخی ای است. به نظر می رسد احیای پزشکی شهری و توجه جدی به علوم انسانی سلامت به عنوان پیوند دهنده علوم زیست پزشکی، سیاست و جامعه می تواند افق های نوی بگشاید.
۲۰۲۹.

بررسی مقایسه ایِ مبناگرایی در معرفت شناسی بونجور و ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: معرفت آگاهی علم توجیه مبناگرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۲ تعداد دانلود : ۲۶۲
در معرفت شناسی معاصر، هر گاه باور انسان صادق باشد و انسان در صدق باور خویش موجه باشد، معرفت شکل می گیرد. نقش توجیه از این جهت مهم است که دلایل یا شواهد لازم بر صدق باور را عرضه می دارد و آن را از حالت ادعای محض بیرون می آورد. مبناگرایی - یعنی بازگرداندن گزاره های نظری یا غیر پایه به گزاره های بدیهی یا پایه در فرایند توجیه معرفت- مهم ترین و پرسابقه ترین نظریه در مبحث توجیه است. معرفت شناس برجسته معاصر بونجور و فیلسوف شهیر اسلامی ملاصدرا هر دو در مبحث توجیه قایل به مبناگرایی هستند و از این جهت زمینه مساعد برای مقایسه و تعیین نقاط اشتراک و اختلاف آنان وجود دارد. چنین مقایسه ای به فهم رویکرد مبناگرایانه هر دو متفکر مدد می رساند؛ چه بسیاری از دیدگاه ها را می توان در مقام مقایسه با هم، به نحوی شایسته تر و دقیق تر درک کرد. نتیجه اینکه مهم ترین وجه اشتراک دو فیلسوف، تقسیم دوگانه آگاهی به غیر مفهومی و مفهومی (نزد بونجور) یا تقسیم دوگانه علم به حضوری و حصولی (نزد ملاصدرا) و نمایاندن مواجهه مستقیم میان این دو، به منظور تدارک توجیه مناسبی برای قسم دوم است. نیز مهم ترین اختلاف میان آن دو، استقلال معرفت شناسی از وجودشناسی و دفاع از مبناگرایی معتدل نزد بونجور و ارتباط معرفت شناسی با وجودشناسی و دفاع از مبناگرایی حداکثری نزد ملاصدراست.
۲۰۳۰.

نسبت میان آرمان ها و اخلاق؛ گفتگو با عماد افروغ دکترای جامعه شناسی و استاد پژوهشگاه علوم انسانی

مصاحبه شونده: مصاحبه کننده:
حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۴ تعداد دانلود : ۶۶۵
بسیاری از نظریه پردازان معاصر اخلاق بر این باورند که آن قدر ما به وجوه وجودی اخلاق بی اعتنا بوده ایم و آن قدر اخلاق را از زندگی خود دور کرده ایم که اگر بعضا بحث اخلاق مطرح شود، بلافاصله ذهن ما به سوی یک امر آرمانی سوق داده می شود و امر آرمانی را هم امری انتزاعی تفسیر و تعبیر می کنیم، در حالی که کاملا وجودی هستند. منتها ما از یک نگرش وجودی غافل شده ایم و اسیر پاره پاره های مختلفی از جمله مدرنیته و پست مدرنیته شده ایم که وقتی بحثی از یک حقیقت وجودی یا اخلاق به میان می آید، برچسبی آرمانی به آن ها می زنیم. در حالی که اخلاق همین جاست و وجود دارد.اگر ما ریشه ها و پایه های وجودی برای اخلاق قائل باشیم، جامعه آرمانی همان جامعه اخلاقی است؛ البته با این تفسیر که آرمان ها خیالی نیستند.شما نمی توانید نامی از بشر ببرید بدون اینکه برای او حیث وجودی و نیازهای واقعی قائل نشوید. آزادی، عدالت و اخلاق و معنویت جزو نیازهای واقعی بشر هستند. آنچه که به آن آرمان می گوییم، مرتبط با وجود بشر است. منظور از وجود بشر، ذات بشر است و منظور از ذات بشر هم یک ذات منبسط است که شامل وجه فردی، طبیعی، گروهی و اجتماعی می شود.ما دو زبان داریم: یکی زبان دلیل یا باید و نبایدها و دیگری زبان علیت یا تأثیر و تأثرات. انسان های خاص تحت هر شرایطی با همان زبان بایدونباید خاص خود عمل می کنند. اما انسان های معمولی تحت تأثیر روابط متقابل علّی هم هستند.واقعیت این است که مردم ذیل اخلاقی بودن یا اخلاقی نبودن حکمرانان عمل می کنند. این یک واقعیت است هرچند مطلوب نیست. چون واقعیت است باید به آن توجه داشت که اگر حکمرانان اخلاقی باشند، جامعه نیز اخلاقی می شود.
۲۰۳۱.

اخلاق امکان ساز به جای اخلاق قضاوتگر؛ گفتگو با مقصود فراستخواه جامعه شناس و استاد برنامه ریزی توسعه آموزش عالی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۴ تعداد دانلود : ۳۷۷
جامعه ایدئولوژیک جامعه ای است که تحت حاکمیت یک ایدئولوژی حکومتی مستقر حاکم است که هم بر ایدئولوژی های دیگر و هم بر زندگی جامعه سیطره دارد. چون اگر ما وارد بحث ایدئولوژی شویم، موضوعات دیگر از منظر معرفت شناسی و همین طور جامعه شناسی معرفت، بحث جداگانه ای است. تصور من بر این است که مسئله ما آن نیست که در جامعه، ایدئولوژی هایی وجود دارد، چه بسا در جامعه ایدئولوژی هایی وجود داشته باشد اما جامعه اخلاقی باشد.یک مدل از اخلاق، نصیحت است ethics of advice. بر اساس این مدل، جامعه از افراد تشکیل شده است و اگر تک تک افراد را اندرز بدهیم، جامعه اخلاقی می شود. هرچه افراد اخلاقی شوند و تعداد افراد اخلاقی افزایش پیدا کند از مجموع جمع جبری افراد، جامعه اخلاقی به وجود می آید. مدل دوم، مدل محتسبی یا «ethics of inspector» است. مدل محتسبی یعنی اخلاق محتسبانه، یعنی محتسبی باشد. مدل محتسبی شیوه ای است که در آن حکومت متولی اخلاق می شود و در پی تغییر اخلاق مردم طبق معیارهای مورد نظر خود است.در مقابل مدل محتسبان و نصیحت، مدل رضایت بخشی که وجود دارد، شیوه اخلاق امکان ساز و توانمندساز است. این شیوه اخلاق تسهیلگر است به جای مدل اخلاق قضاوتگر. در این مدل به جای قضاوت کردن، برای اخلاقی شدن جامعه باید تسهیلگری، امکان سازی و توانمندسازی کنیم؛ یعنی امکان هایی را برای جامعه به وجود آوریم تا جامعه اخلاقی شود.بخت اخلاقی مفهوم جدیدی است که سال های گذشته و اخیر در حوزه مباحث اخلاقی مطرح شده است. یعنی یک انسان نوعی تا چه میزان بخت برای اخلاقی بودن دارد. بر اساس این مفهوم در برخی جوامع و شرایط مردم بخت اخلاقی شان بیشتر است و در برخی شرایط مردم بخت اخلاقی شان کمتر. این مدل بر گزاره های روشن و آزموده شده ای استوار است. این مدل می گوید کاری کنید تا شرایط و امکان اخلاقی بودن بالا برود، تسهیلگر و حمایتگر باشید تا امید اخلاقی بودن و بخت اخلاقی بودن مردم بالا برود.در جامعه اخلاقی مدنظر من دو نیرو وجود دارد: یکی بازدارنده ها یعنی عواملی که اجازه نمی دهند جامعه اخلاقی شود، مانند شکاف بین دولت و ملت، اختلاف طبقاتی، دولت سالاری و...؛ نیروی دیگر، مشوق ها و عوامل پیش برنده است، یعنی عواملی که می تواند جامعه را به سمت اخلاقی بودن پیش ببرد، مانند عدالت اجتماعی، شفافیت، فعالیت جامعه مدنی، افزایش سرمایه های انسانی و مشروعیت دولت.اولین قدمی که می تواند دومینوی غیراخلاقی ما را تا حدی تعدیل کند رفع شکاف بین دولت و ملت است. دولت باید قبل از اینکه همه چیز فرو بریزد، نوعی آشتی ملی و نوعی رفراندوم برگزار کند. این اقدام یک نوع امید و مشارکت جاری می کند و امکان های بعدی را به وجود می آورد که مشارکت اجتماعی، حقوق اجتماعی و نهادهای مدنی بالا برود.
۲۰۳۲.

ملاحظات منطقی و معرفت شناختی ابن سینا، ابن عربی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تعریف حدی واجب تعالی ابن سینا ابن عربی ملاصدرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۷ تعداد دانلود : ۲۰۶
آیا می توان در حکمت اسلامی از طریق به کارگیری قواعد منطقی به تعریف حدی و حقیقی واجب تعالی نایل شد؟ شمار پرشماری از پژوهش گران بر این باورند که ارائه «تعریف حدی حقیقی» برای واجب تعالی ممکن نیست؛ زیرا تعریف حدی مختص به امور ماهوی است و واجب تعالی امری ماهوی نیست. برخی عبارت های ابن سینا نشان می دهد که او در پاره ای موارد مانند حیثیت اضافی قوای نفس برای امور غیرماهوی «تعریف حدی حقیقی» درنظر گرفته است؛ در عین حال او برای واجب تعالی تعریف حدی حقیقی ارائه نکرده و در این مورد به «شرح اسم» اکتفا کرده است. ایده اصلی مقاله حاضر این است که ابن عربی و ملاصدرا از روزنه ای که در نظام منطقی ابن سینا برای تعریف حدی حقیقی امور غیرماهوی باز شده است استفاده کرده و نگرش او برای تعریف حد امور غیرماهوی را در نظام حِکمی خود امتداد داده اند. نتیجه ای که به دست آمده از قرار زیر است: ابن عربی دو راهکار را برای تعریف حدی واجب تعالی ارائه کرده و صدرالمتألهین نیز یک راهکار به شیوه های ابن عربی افزوده است.
۲۰۳۳.

صورت بندی تمایز امور اعتباری از امور حقیقی براساس تفسیر علامه طباطبایی از ایده آلیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: امور اعتباری امور حقیقی رئالیسم ایده آلیسم علامه طباطبایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۸ تعداد دانلود : ۲۵۷
علامه طباطبایی علاوه بر ادراکات اعتباری و اندیشه های پنداری، بارها از امور اعتباری و اندیشه های دل بخواهی نیز یاد کرده و آن ها را در مقابل امور حقیقی قرار داده است. مقصود از امور اعتباری، اندیشه های نامنظمی است که به اراده انسان وابسته اند، اما پس از اراده آن ها، چیزی به جهان خارج افزوده نمی شود. علامه طباطبایی معتقد است که ایده آلیسم -انکار ادراک جازم مطابق با واقع- با دل بخواهی بودن تمام اندیشه ها و به تبع آن، نامنظم بودن تمام رفتارها تلازم دارد؛ یعنی به طور منطقی نمی توان ادراک جازم مطابق با واقع را انکار کرد و همزمان علاوه بر مصادیق امور اعتباری به مصادیق امور حقیقی نیز دسترسی داشت. این مقاله با نفی تلازم بین ارادی نبودن یک اندیشه و عدم وابستگی آن به انسان، نشان داده است که تقسیم امور به حقیقی و اعتباری بر باور به ادراک جازم مطابق با واقع إبتناء ندارد و ممکن است کسی براساس مبانی علامه طباطبایی، ایده آلیست در شمار آید، اما علاوه بر اندیشه های دل بخواهی یا امور اعتباری، دارای اندیشه های قهری یا امور حقیقی نیز باشد.
۲۰۳۴.

تحلیل و ارزیابی اشکالات معاصر غربی بر ادله کریگ در صغرای برهان حدوث(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برهان حدوث قدم عالم ویلیام کریگ ماتسون دیور اسمیت راسل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۵ تعداد دانلود : ۲۱۵
برهان حدوث یکی از براهین اثبات وجود هستی بخش است که بیشتر مورد استفاده اهل کلام بوده و در غرب به برهان جهان شناسی موسوم است. اهل کلام عموماً به خاطر اعتقاد به حدوث عالم حامی این برهان و حکما عمدتاً منکر برهان حدوث اند، زیرا که منکر صغرایش، یعنی حدوث عالم اند و عالم را قدیم می دانند. پرچمدار حمایت از این برهان و حدوث عالم در فلسفه معاصر غربی ویلیام کریگ است که برای آن دلایل فلسفی و طبیعی مطرح کرده و استدلالات نوینی را آورده است و در مقابل، منکرینی دارد که عمده ترین اشکالات در اندیشه ماتسون، دیور، اسمیت و راسل مطرح شده و دلایل منکرین دیگر به استدلالات اندیشمندان مذکور برمی گردد. بنابراین، در نقد اندیشه کریگ به دیدگاه این دانشمندان پرداخته شده است و اشکالات، ناظر به بحث های تسلسل در علل، مکتب تحصلی (پوزیتویسم) و حدوث و قدم عالم است. این پژوهش با روش تحلیلی انتقادی به بررسی مهم ترین اشکالات وارده بر صغرای برهان حدوث از سوی فیلسوفان غربی نشان داده است که ادله آنان برای اثبات مدعایشان کافی نیست. هرچند به نظر می رسد استدلالات کریگ برای حدوث عالم نیز یقینی نیست و بیشتر از فرضیه های غیرقطعی استفاده کرده است، اما توجه به مجموعه دلایل او و نیز بهره گیری از ادله مختلفی همچون استدلال های اندیشمندان اسلامی می تواند به صورت انباشتی، نظریه حدوث را نسبت به انگاره های رقیب، موجه کند.
۲۰۳۵.

شناسایی چالش های آموزش فلسفه برای کودکان از نظر مربیان پیش دبستانی(یک مطالعه پدیدار شناسانه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تجارب زیسته مربیان پیش دبستانی فلسفه برای کودکان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸۷ تعداد دانلود : ۳۹۲
هدف از پژوهش حاضر فهم تجارب زیسته مربیان از چالش های آموزش فلسفه به کودکان بود. این پژوهش کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی اجرا شد. روش گردآوری اطلاعات استفاده از مصاحبه های نیمه ساختارمند بود.بدین منظور داده ها با مصاحبه از 15 نفر از مربیانی که سابقه تدریس فلسفه به دانش آموزان را داشتند جمع آوری و به روش استرابرت و کارپنتر(2003) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.تحلیل حاصل از مصاحبه ها حاکی از چهار مضمون اصلی از جمله چالش های فرهنگی،چالش های محتوایی،چالش های اداری و ساختاری،چالش های روشی و 22 زیرمضمون شامل ناآشنا بودن پدیده آموزش فلسفه به کودکان در جامعه،تمسخر،عدم درگیری والدین در آموزش فلسفه به کودک،برخورد متعصبانه با آموزش فلسفه به کودک،تحصیلات اندک والدین،نبود منابع مناسب،سازماندهی نامناسب محتوا،ترجمه های ناقص،عدم ارتباط و سازگاری محتوا،پذیرش مفهوم انتزاعی از فلسفه و ناساگاز با کودک،ارائه متنی فلسفه، ملموس نبودن دستاوردهای آموزش فلسفه ،نپذیرفتن آموزش فلسفه به کودک در برنامه درسی رسمی،عدم تربیت رسمی مربی،نبود حمایت های مادی و معنوی، تراکم جمعیتی بالا،اختصاص آموزش فلسفه به گروهی ثروتمند ،نبود ابزار مرتبط با تدریس فلسفه به کودک،کیفیت پایین مربیان ،عدم توجه به سن کودک،ارائه پاسخ نهایی به کودک،نادیده گرفتن کودک و عدم ارتباط با محیط استخراج بود.
۲۰۳۶.

منطق تطبیقی غیرکلاسیک ۱: منطق حملی استاندارد - از SLe تا IFLe(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: منطق حملی قیاس ارسطویی منطق غیرکلاسیک منطق زیرساختاری روش اصل موضوعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۸ تعداد دانلود : ۲۹۲
در این مقاله برای اصل بندی تمام ضرب های قیاس های ارسطویی به علاوه اصل «هر الف الف است» و قواعد دوطرفه ی نقض محمول سالبه ها، یک سیستم اصل موضوعی غیرکلاسیک معرفی شد. این سیستم تنها شامل ۲ تعریف، ۲ اصل، ۱ قاعده ی یک مقدمه ای و ضرب های Barbara و Datisi است. با افزودن نقض گزاره ای درجه اول به این سیستم، اثبات کردیم که مربع تقابل بدون استفاده از بسیاری از قواعد منطق کلاسیک (از جمله حذف نقض مضاعف) برقرار است. سپس نشان دادیم که منطق گزاره های زیرساختاری SLe برای قیاس های ارسطویی کافی است. همچنین بر پایه ی IFLe مربع تقابل، قواعد عکس و قواعد نقض در منطق مظفر به طور کامل ثابت می شوند. برای این منظور از منطق مرتبه اول یک موضعی دقیقاً با همان دستگاه استنتاجی استاندارد سورها در منطق کلاسیک به علاوه اصول «بعضی الف الف است» و «بعضی غیرالف غیرالف است» بهره بردیم. در نهایت، برای نشان دادن عدم تعهد وجودی نسبت به نام های عام در منطق حملی با همان تعبیر وجودی از سورها و ترجمه ی استاندارد محصورات اربعه از منطق چهار-ارزشی ربط-کلاسیک قوی KR4 استفاده شد.
۲۰۳۷.

ارزیابی شعور همگانی موجودات در حکمت متعالیه براساس ادله مبتنی بر وحدت شخصی وجود(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حکمت متعالیه شعور موجودات وحدت شخصی وجود علم صدرالمتألهین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۱ تعداد دانلود : ۲۶۲
یکی از حقایقی که ذهن بسیاری از اندیشمندان را به خود مشغول کرده، شعور همگانی موجودات است؛ موضوعی که ظواهر آیات قرآن کریم و روایاتِ فراوان گواه آن است. حکمت متعالیه گام های ارزنده ای در مقام تبیین سریان ادراک در همه موجودات برداشته است. نگارنده در این مقاله می کوشد با به کارگیری روش توصیفی تحلیلی و با رویکردی انتقادی، آن دسته از ادله شعور سراسری موجودات را بررسی کند که در حکمت متعالیه با ابتنا بر وحدت شخصی وجود اقامه شده است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که در صورت ناکافی بودن ادله مزبور برای اثبات مدعا، می توان با استناد به آیات و روایاتی که به دلالت مطابقی یا التزامی بر سریان ادراک در موجودات دلالت دارند، به این نتیجه دست یافت که هر موجودی بهره ای از علم دارد، هرچند تمام حقیقت چنین علمی برای انسان ناشناخته و دست نیافتنی باشد.
۲۰۳۸.

مبادی عقلی امکان معاد در نگاه متکلمان اسلامی (بررسی و نقد)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: معاد امکان عدم معدوم شدن امکان اعاده معدوم امکان خلق عالم جدید

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۳ تعداد دانلود : ۲۰۳
متکلمان مسئله معاد را عقلا و بر اساس ظاهر آیات مبتنی بر چند مسئله دانسته و معتقدند لازمه ایمان به معاد، اعتقاد به این مسائل است. در مقاله حاضر به صورت توصیفی و تحلیلی به نقد و بررسی چهار مسئله امکان عدم برای عالم کنونی، معدوم شدن این جهان، امکان اعاده معدوم و امکان خلق عالم دیگر پرداخته شده است. برخی فناپذیری را مطلقا محال دانسته و برخی بین مجردات و مادیات قایل به تفصیل شده اند و برخی عدم را جایز ولی غیر واقع دانسته اند که در مسئله بعدی بحث می شود و در بحث فانی شدن جهان حاضر، برخی به کلی آن را نفی کرده اند و برخی آن را برای غیر ذات احدیت جایز دانسته اند و برخی دیگر عرش، عقول و نفوس را نیز استثنا کرده اند. البته منظور از فنا می تواند افنای جواهر و اعراض یا فنای صورت به معنای افتراق اجزا و ازاله اعراض یا غیب شدن ظاهر (دنیا) و ظهوریافتن باطن (اخرت) باشد که اکنون در نهان است و در بحث اعاده معدوم سه قول جواز، امتناع و تفصیل بین جواهر و اعراض یا بین انواع اعراض به چشم می خورد. البته اعاده معدوم اگر هم محال باشد، معاد از قبیل آن نیست و خلق عالم دیگر، مماثل با این عالم را برخی ممکن و برخی ممتنع می دانند. البته اگر خلق عالم دیگر در عرض این عالم باشد، نیازی به نابودی عالم فعلی نیست؛ ولی ظاهر آیات قرآن آن را به صورت طولی مطرح کرده است.
۲۰۳۹.

رمزگرایی و نماداندیشی در زبان دینی از دیدگاه ابن عربی و پل تیلیش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زبان دینی ابن عربی پل تیلیش زبان نمادین رمز وحی شریعت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۳ تعداد دانلود : ۴۱۰
عالمان الهیات مسیحی و اسلامی در طول هزاران سال تلاش کرده اند در برابر جریان های فکری و دینی، تبیینی قابل دفاع از آموزه ها و گزاره های دینی ارائه کنند. این پژوهش با بهره مندی از مقایسه دو سنت مسیحی و اسلامی در تحلیل زبان دینی و با بهره مندی از معنای صحیح روش نماداندیشانه پل تیلیش و رمز گرایانه ابن عربی، در صدد است سهم بسزایی در شناخت واقعیت دین و زبان دینی ایفا کند و پاسخی متناسب به این مسئله دهد که آیا در پرتو هر یک از این دو چارچوب فکری، دیگری را می توان بهتر فهمید و با برقراری مقایسه میان دو چارچوب فکری و نظام معرفتی، الگوی جامع و کلان دیگری ارائه کرد؟ در این زمینه با مفهوم کاوی معنای اصیل و حقیقی نماد، رمز و تأویل به ضرورت نمادگرایی و رمز گرایی در زبان دین دست یافته و مرز و محدوده اصیل و حقیقی تأویل در آنها را به روشنی مشخص ساخت. ظرفیت تنسیق و صورت بندی نوین از عرفان ابن عربی و مواجهه عرفان ابن عربی با پرسش های نوینی از سوی مکتب فکری الهیاتی فلسفی پل تیلیش ، تمهیدی است از برای فحص از دستیابی به پاسخ ابن عربی در این زمینه معرفتی است؛ با دلالت پژوهی و علت کاوی به کار رفتن نمادها و رمزها در زبان دینی، مواجهه متن پژوهانه بهتری با متون مقدس صورت یافته و از پیدایش شبهات پیرامون آنها حذر شود. برای پاسخ به این مسئله، روش پژوهش، مقایسه متوازن مبتنی بر تحلیل منطقی مفاهیم است.
۲۰۴۰.

رشد عقل و نظام حقوقی فراگیر در اندیشه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آینده آقایی رشد عقل تعلیم و تربیت نظام حقوقی طبیعت کانت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۲ تعداد دانلود : ۳۲۵
در نظام فلسفی کانت، روشنگری معطوف به آینده ای است که در آن آدمی می تواند به ذات خود یعنی به آزادی و حداکثر شکوفایی استعدادهای خود دست یابد؛ استعدادهایی که طبیعت یا همان مشیت الهی در اختیار وی نهاده است. در این نگاه، حرکت عقل در طول تاریخ معطوف به رشد آدمی در مسیر خواست طبیعت بوده است؛ خواستی که طبیعت نیز از همان مجرا به خواسته اصلی اش که همانا فرهنگ و مدنیت جوامع بشری است، دست می یابد. در این ایده غایت مندانه، تمامیت تاریخ، تاریخِ حرکت گام به گام آدمی به سوی آزادی و عقلانیت و اخلاقیت در قالب نظامی اجتماعی- مدنی است که در آن آدمی ذات خود را در هیئت مشارکت های مدنی، مهار جنگ و رشد آموزش و فرهنگ به نمایش می گذارد و بدین ترتیب ایده وحدت متجسم می شود. این نوشتار تلاش دارد نشان دهد چگونه کانت ایده اصلی روسو مبنی بر ضرورت تغییر طبیعت ثانویه آدمی متناسب با خواست طبیعت را در دو نظام حقوقی- مدنی و نظام تعلیم و تربیت به خدمت گرفته و طرح انقلابی روسو را در چارچوب نظریه رشد عقل بازخوانی کرده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان