تأملات فلسفی

تأملات فلسفی

تأملات فلسفی سال دوازدهم پاییز و زمستان 1400 شماره 27 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

ارتقای دارایی های معنوی نهادهای رسمی و غیررسمی با غنای اخلاقی سرمایه انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اصالت فرد عدالت اخلاقی نهاد رسمی و غیررسمی اخلاق حرفه ای اقتصاد عدالت گرایانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۲ تعداد دانلود : ۱۷۲
مروزه از سرمایه انسانی به عنوان مهمترین دارایی برای پیشرفت نهادها، سازمان ها و شرکت ها یاد می شود؛ محققان دریافته اند توسعه اصالت فردی، زیربنای خودشکوفایی و نوآوری در اجتماع و بنیادگذار پیشرفت های چشم گیر فرهنگی و بالتبع مترقی سازِ صنعت، کارآفرینی و اقتصاد است. مهمترین راه تقویت سرمایه انسانی، ارتقاءدهی معنوی به افراد است. در این میان، اخلاق فاضل و نیکوی فرد اصیل، مهمترین عامل بروز و ظهور ایده های نوین افراد و به کارگیری عملی این نیروهاست. با توجه به این حقیقت، در پژوهش حاضر، به طور توصیفی و تحلیلی بیان می شود که چگونه می توان با تأکید بر فلسفه فردِ بااخلاق به عنوان سرمایه ای که اصالت از آن اوست، تحولات کلان اجتماعی، سیاستی و اقتصادی ایجاد کرد. توجه کاربردی به اصالت فردِ خلاق و اخلاق مداری، مزیت های رقابتی در نهادها ایجاد می کند، زیرا موجب کم رنگ شدن رذایل اخلاقی می شود و حتی قبل از قوانین، تضمین سلامت دستگاه اداری و زدودن فساد را حاصل می کند. در این میان نهادها، بستری برای ظهور و بروز استعدادهای نوآورانه و نقش آفرینی افراد اخلاق مدارِ اصیل در اجرای خط مشی های بالا به پایین و پایین به بالا هستند. نقش نهادهای رسمی در خدمت، ایجاد نظم و تهیه بستر سالم حمایتی برای فعالیت فرد اصیل و نهادهای غیررسمی به عنوان تسهیل گر تمرین اخلاق فاضله و اکرام و مشارکت بازیگران سطوح پایین تر بیان شده است که چگونه منجر به بروز نوآوری، فرهنگ شایسته سالاری، رفاه معیشتی و اقتصاد عدالت گرایانه خواهد شد. 
۲.

رابطه فلسفه و دین در مسیح شناسی بوئثیوس با تکیه بر رسائل کلامی و تسلّای فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بوئثیوس رسائل کلامی تسلای فلسفه مسیح شناسی رابطه شخص طبیعت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۷ تعداد دانلود : ۱۴۵
پژوهش حاضر به روش تحلیلی-توصیفی درصدد تبیین رابطه فلسفه و دین در مسیح شناسی بوئثیوس است. بدین منظور در رسائل کلامی به عنوان نماینده دیدگاه های کلامی بوئثیوس سه کار صورت می پذیرد: 1- تعیین و تبیین مسأله کلامی بوئثیوس در مسیح شناسی. 2- تبیین مؤلفه هایی همچون: تبیین عقلانی «تثلیث» به کمک مقوله «رابطه»، تعریف دقیق «شخص» و «طبیعت» در مسأله «تثلیث»، تأکید بر تمایز بین طبیعت و شخص و نشان دادن ضعف آرای اوتیکس و نسطوریوس. 3- پاسخ نهایی بوئثیوس به این مسأله کلامی. در تسلّای فلسفه به عنوان نماینده فلسفه بوئثیوس به دنبال واکاوی دو مسأله هستیم: 1.آیا این رساله چنانکه برخی ادّعا کرده اند، فاقد هرگونه نشان و تعلیم مسیحی است؟ 2. آیا بوئثیوس در این رساله به صراحت تعالیم مسیحی را زیر سؤال می برد یا اینکه تنها آشکارا به مسیحیّت اشاره نمی کند؟ بررسی این موارد مودّی به این نتیجه شد که در رسائل کلامی ، بوئثیوس به دنبال تبیین عقلانی اینکه تثلیث، به معنای سه خدایی نیست و توحید است، کمّ و کیف مشترک در سه شخص الهی، یعنی مقوله جوهر را عامل وحدت تثلیث و تمایز بین پدر، پسر و روح ا لقدس را از نوع مقوله رابطه می داند که البته این رابطه، مایه تغیّر در جوهر و ذات نمی شود. او که در رسائل کلامی، ایمان مسیحی را با تبیین عقلانی در توافق با عقل می دید، در تسلّای فلسفه، نیازی به اشاره مستقیم به تعالیم مسیحی نمی دید؛ وی به دنبال نجات بخشی عقل است و این هیچ تعارضی با ایمان مسیحی او ندارد. او ابتدا با رسائل کلامی ایمان را می فهمد و بعد به واسطه تسلّای فلسفه به نجات بخشی ایمان می رسد، بدین صورت تسلّای فلسفه می تواند تکمله رسائل کلامی و ایمان مسیحی او محسوب شود.
۳.

بیان امر الهی در پیکرسازی گیاهی (بر اساس پدیدارشناسی روح و درس گفتارهای زیباشناسیِ هگل)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: امر الهی دین طبیعی پیکرسازی دین گیاهی هگل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۴ تعداد دانلود : ۱۸۶
در «پدیدارشناسیِ روح»، شواهدی دال بر این همانیِ مطلق و امر الهی وجود دارد. امر الهی در نزد هگل ذاتِ عقلانی دارد؛ بنابراین امر الهی بی کرانه، می بایست در موجودِ کران مند حضور یابد تا روح، خود را در جهان محقق سازد. این پویش و عزیمتِ روح در «دین طبیعی» و به موازاتِ آن در هنر نمادین پدیدار می شود. «پیکره های گیاهی» نخستین ریختِ تن یافته امر الهی اند. این ریختِ بدوی ابتدا به صورت ستون های ساده نشان داده می شود که کمترین «کار» بر روی آن ها انجام شده است. این ستون ها عمدتاً از ملحقات معماری هستند. پیکره های گیاهیِ مستقل به ندرت یافت می شوند، زیرا در این مرحله روح آزاد نیست و شناخت او از خویشتن در حدّ شناختِ گیاهان است. در «دین گیاهان» معصومیتی وجود دارد که با آغاز زیستِ جانوری و پیکار و پویشِ ناشی از آن، از دست می رود. با پایان دین طبیعی و هنر نمادین، پیکره های گیاهی به صورتِ «رفع شده» در ادیان و هنر ادوارِ بعدی تداوم می یابد. دین گیاهی، سرآغاز بیان امرِ الهیِ تن یافته در ادیان است.
۴.

الاهیات دیجیتال و معاد جسمانی با نگاه انتقادی بر آرای فرانک تیپلر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الاهیات دیجیتال انسان شناسی دیجیتال فیزیکالیسم جاودانگی نقطه امگا فرانک تیپلر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۳ تعداد دانلود : ۱۵۷
شتاب روزافزون علوم رایانه ای به ویژه در زمینه هوش مصنوعی، به شکل گیری الاهیاتی نوپا منجر شد که از آن به الاهیات دیجیتال تعبیر می شود. الاهیات دیجیتال با تعاریفی نو از انسان، روح، زندگی و نظایر آن، همه پدیده های عالم را از منظر علوم رایانه ای بررسی می کند. فرانک تیپلر با ارائه نظریه نقطه اُمگا و تعریفی دیجیتالی از انسان، به تبیین معاد جسمانی می پردازد و سعی در سازگاری آن با آموزه های دینی – به ویژه مسیحیت- دارد. این نوشتار با توجه به مبانی نظریه نقطه اُمگا و تبیین آن، به معاد جسمانی می پردازد و سپس آن را مورد ارزیابی قرار می دهد. نتیجه آن که دیدگاه نقطه امگا، بر مبانی محکمی استوار نیست. مبانی تکینگی فناوری با اشکالات متعددی روبروست و اصل نهایی آنتروپیک علمی نیست. این نظریه - بر خلاف آموزه های مسیحی-  دیدگاهی الحادی است و منجر به نتایج و لوازم نادرستی مانند نفی قدیم و ازلی بودن خداوند می شود. نقطه امگا در توجیه حکمت رستاخیز و تبیین عالم برزخ، ثواب و عقاب اخروی  ناتوان است و دارای تناقضات درون متنی است.
۵.

تأملی بر مبانی علم شناسیِ سهروردی و ظرفیت سنجی آن در ارائه الگوی آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش نور مبانی اشراقی سهروردی شهود علم اشتدادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۲ تعداد دانلود : ۱۶۷
این نوشتار در پی واکاوی مبانی حکمت اشراق در ارائه تعریف نوینی از علم و ترسیم الگویی آموزشی بر آن اساس است. با تأملی در مبانی نورشناسی اشراقی، معرفت شناسی، انسان شناسی و روش شناسی سهروردی این مطلب متبادر می شود که مراتب نور، مراتب ادراک و مراتب نفس انسانی کاملاً متناظر هستند و انسان با ارتقای درجات نوری خود با دستورالعمل های خاص، به لحاظ ادراکی نیز مترقی می شود. از این رو می توان تعریف نوینی از علم ارائه کرد که اعتبار آن به طور کلی با دیگر نظریه های حوزه معرفت متفاوت است. از نظر سهروردی «شهود» به عنوان پشتوانه ای عظیم برای فهم درجات عمیق حقیقت تلقی می شود که نیل به آن از طریق عالم خیال و ارتقای ساحت نورانیت انسان میسور است. نوشتار حاضر بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی مبانی و مختصات این نوع از علم شناسی در حکمت اشراق -که می توان آن را علم اشتدادی نامید- بپردازد و از این رهگذر، نتایج آموزشی آن را تبیین کند. مطابق نتایج این جستار «تکامل تدریجی مراتب ادراک» و به تبع آن «رسمیت فهم های مختلف از حقیقت واحد» به گونه ای که منجر به شکاکیت و نسبیت محض نشود، دو نتیجه اساسی نظریه علم اشتدادی خوانده می شود که تحقق آن منوط بر پیاده سازی تعریف و ابعاد نظریه علم اشتدادی و اتخاذ راهکارهای متناسب در سیستم آموزشی است؛ از این رو به نظر می رسد ظرفیت وسیع حکمت اشراق در استنباط ابعاد مختلف آموزش و بهبود اجزای سیستم آموزشی نظیر اصول، نتایج و راهکارهای تعلیم، غیر قابل انکار باشد.
۶.

انگیزش درست و نادرست: استدلالی علیه نظریه هیومیِ انگیزش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انگیزش لنفسه و لغیره انگیزش خودگرایانه و دگرگرایانه اعمال خالصانه دلایل به سود انگیزش درست برنارد ویلیامز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۷ تعداد دانلود : ۱۹۰
نظریه هیومی انگیزش، حالات شناختی نظیر باور را فاقد قوت انگیزشی می داند و تأکید می کند برای اینکه فاعل برای انجام فعلی برانگیخته شود، لازم است نه تنها یک میل پیشین مثلاً به Φ داشته باشد بلکه این باور را هم داشته باشد که با انجام عمل Ψ، میل پیشین به Φ برآورده خواهد شد. این نظریه، تقریرهای مختلفی ممکن است داشته باشد، اما در این مقاله ما تقریری از برنارد ویلیامز را مد نظر قرار می دهیم که برآورده کردن یا ارضای میل پیشین، تنها مبنای انگیزشی برای انتخاب عمل قرار می گیرد. هدف مقاله حاضر این است که نشان دهد این تقریر از نظریه هیومی، هرچند نظریه استانداردی برای تبیین اعمال قصدی به شمار می رود، برای تمایز گذاشتن میان انگیزش های درست و نادرست، با دشواری های قابل توجهی مواجه است. برای رسیدن به این مقصود، پس از ارائه مقدماتی ناظر به دیدگاه هیومیِ ویلیامز، به ترتیب از تمایز میان انگیزش لنفسه و لغیره، تمایز میان انگیزش خودگرایانه و دگرگرایانه، داوری افراد بر اساس انگیزش ها و آزمایشی فکری سخن به میان خواهد آمد. به نظر می رسد یک نظریه انگیزشی خوب در مقام نظریه ای فرااخلاقی، طبق فهم و شهود عموم آدمیان باید بتواند این نوع از تمایزها را در خود جای دهد، در حالی که مدلِ ویلیامزیِ نظریه هیومی انگیزش، فاقد این ویژگی است.
۷.

بررسی انتقادی دلایل الهیاتی نادرستی تولید غذاهای اصلاح شده ژنتیکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: غذاهای اصلاح شده ژنتیکی بازی در نقش خدا عبور از مرزهای گونه نقض ارزش ذاتی گیاهان و حیوانات تغییر در خلقت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۹ تعداد دانلود : ۱۵۳
جمعیت جهان به صورت چشمگیر و روزافزونی در حال افزایش است و مردم با مشکلات و معضلات مهمی چون گرسنگی و سوءتغذیه شدید روبرو هستند. به ادعای برخی، تولید غذاهای اصلاح شده ژنتیکی می تواند راه حل مناسبی برای تأمین غذای سالم و کافی و در نتیجه، حل گرسنگی جهانی باشد. تولید غذاهای اصلاح شده ژنتیکی با مخالفت های بسیاری نیز روبرو شده است. گروهی از مخالفان، با ارائه دلایل الهیاتی، تولید غذاهای اصلاح شده ژنتیکی را به خودی خود و بدون در نظر گرفتن پیامدهای آن، غیراخلاقی و ناپسند می دانند. این مقاله در صدد  بررسی و نقد مهم ترین دلایل الهیاتی مخالفت با تولید غذاهای اصلاح شده ژنتیکی مانند بازی در نقش خدا، عبور از مرزهای گونه، نقض ارزش ذاتی گیاهان و حیوانات و تغییر در خلقت است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که این دلایل از اتقان کافی برخوردار نیستند و نمی توانند غیراخلاقی بودن تولید غذاهای اصلاح شده ژنتیکی را اثبات کنند، البته لازمه این مطلب، اخلاقی بودن چنین کاری نیست.
۸.

فردیت رنج و نومیدی در هنگام عمومیت بلا؛ تحلیلی آنتی کلیماکوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فردیت رنج کی-یرکگور آنتی-کلیماکوس عناصر اگزیستانسیل بلای فراگیر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۱ تعداد دانلود : ۱۹۳
همان گونه که کی یرکگور می گوید، رنج آدمی یادآور فردیت آن است؛ ولی این رنجِ متفرد در هنگام ظهور یک بلای فراگیر چگونه می شود و چه تحولاتی را از سر می گذراند؟ آیا عمومیت بلا همیشه زمینه ای است که فرد به یُمن آن رنجِ بلا را بیشتر تاب می آورد؟ مگر عمومیت بلا مجالی برای یاری رسانی به دیگرانی که درگیر رنجند باقی می گذارد؟ آیا میان انواع بلایای فراگیر از حیث اقتضائات آن ها برای تاب آوری یا غلبه بر رنجِ متفرد تفاوتی نیست؟ پرسش هایی از این دست، ما را به بازخوانی نسبت فردیت رنج و عمومیت بلا وا می دارد؛ زیرا خود کی یرکگور به تحلیل رنج آدمی در وضعیت عمومیت بلا نپرداخته است. وی در کتاب بیماری تا سرحد مرگ از زبان شخصیتی به نام آنتی کلیماکوس، به عنوان نماینده ای از یک وضعیت اگزیستانسیل آدمی، نظرگاهی درباره مفهوم رنج پیش می اندازد که نسبت تنگاتنگی با مفهوم نومیدی دارد و دست مایه تحلیل ما برای بررسی مسأله فردیت رنج در عمومیت بلاست. ما در این تحلیل از رویکردی که آن را آنتی کلیماکوسی می نامیم یاری می گیریم تا به پرسش های مربوط به نسبت مذکور پاسخی دهیم. در این نوشتار به طورمختصر خواهیم گفت که فردیت رنج در شرایط عمومیت بلا شاید انسانِ تنهاشده را از پیگیری هم نهاد در یک دیالکتیک سه سطحی  برای رهایی از نومیدی باز دارد، ولی حضور امرابدی الهی در بستر امورزمان مند می تواند در این زمینه راه گشا باشد.
۹.

ارزیابی فرجام شناسی یورگن مولتمان در الهیات مسیحی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: یورگن مولتمان فرجام شناسی الاهیات مسیحی رنج مسیحی امید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۸ تعداد دانلود : ۱۴۷
یورگن مولتمان، الهی دان پروتستان، تحت تأثیر جنگ های جهانی و دیگر حوادث سیاسی و اجتماعی قرن بیستم، به این نتیجه رسید که خوانش سنتی از آموزه فرجام جهان نمی تواند بستر مناسبی برای تحقق امید مسیحی به این امر باشد، زیرا نسبت به سازوکار موجود حاکم بر جهان بی تفاوت است. بر اساس دیدگاه مولتمان، خدای پدر، فرزند خویش را برای اصلاح  این سازوکار فرستاد ولی قدرتمندان جهان وی را به صلیب کشیدند. با وجود این، خداوند با رستاخیز مسیح، آنان را ناکام گذاشت. به باور مولتمان، با تکیه بر عهد جدید می توان سازوکاری برای جهان (سازوکار موعود) در نظر گرفت که بستر مناسبی برای تحقق امید مسیحی برای فرجام جهان باشد. این سازوکار دارای مؤلفه هایی است که با تکیه بر آن ها می توان به نیاز انسان معاصر پاسخ گفت. لذا فرجام شناسی مولتمان زمان مند، زمینه مند و شمول گراست. این فرجام شناسی در رویکرد خویش نسبت به نقد فرجام شناسی سنّتی، جامعیت متعلّق امید، شمولیت امید، صورت بندی اجتماعی پراکسیس امید و جایگاه مفهوم آینده در امید تاریخی، نوآوری های منحصربه فردی در الهیات مسیحی قرن بیستم داشته است. با وجود این نکات، تردید در ایجاد امید روان شناختی، ناسازگاری میان آموزه روح القدس و خصلت شگفتی امید مسیحی، تردید در توفیق روش شناختی تخیل الهیاتی، ابهام در سازوکار درهم کنش زمان خطی و زمان ابدی و ابهام در چگونگی تأثیر این امید در رفتار مؤمنان، این تفسیر از امید مسیحی را در محل تردید قرار می دهد. 
۱۰.

تقریر ابتکاری نصیرالدّین طوسی از برهان صدّیقین و بازتاب های آن در کلام اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برهان های خداشناسی برهان صدیقین ابن سینا نصیرالدین طوسی کلام امامیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۵ تعداد دانلود : ۱۳۹
در میان برهان های خداشناسیِ ارائه شده در فلسفه و کلام اسلامی «برهان صدّیقین» به سبب ویژگی های خاصّ خود جایگاهی منحصر به فرد دارد. این برهان که نخستین بار از سوی ابن سینا مطرح شد، با اقبال فیلسوفان و متکلّمان پیرو او مواجه شد و شماری از آنان کوشیدند تقریرهایی تازه از آن ارائه کنند. از جمله، خواجه نصیرالدّین طوسی (د: 672 ه ..ق.) در رساله فصول تقریر تازه و مهمّی از برهان صدّیقین را مطرح کرد که به گواهی برخی از متکلّمان، ابداع وی به شمار می آید. تقریر تازه خواجه نصیر از برهان صدّیقین و نیز تأثیرها و بازتاب های بعدی آن در مکتوبات فلسفی-کلامی تا کنون مورد توجه جدی قرار نگرفته است و بدین سبب سهم قابل ملاحظه خواجه در تطوّر و تنوّع برهان صدّیقین در فلسفه و کلام اسلامی نادیده انگاشته شده. در پژوهش حاضر، پس از اشاره به تقریرهای متداول برهان صدّیقین در دوره محقق طوسی، از رهگذر مقایسه تقریر نوآورانه وی از برهان صدّیقین، با تقریرهای پیش گفته، ابعاد ابتکاری تقریر خواجه نشان داده می شود. همچنین با تتبّع در نگاشته های کلامی امامیّه و اشاعره این نکته ثابت می شود که تقریر نوین خواجه با استقبال شایان توجه متکلّمان امامی و اشعری پس از وی روبرو شده است، به گونه ای که بسیاری از آنان به بازگفت یا ارائه تقریرهایی مشابه آن پرداخته اند. 
۱۱.

فیلمسفه یا فیلم به مثابه فلسفه: جستاری در امکان فلسفه پردازی از طریق فیلم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فیلم به مثابه ی فلسفه فیلم فلسفه فیلمسفه فلسفه پردازی استدلال تبیین شرح دفاع رد موضع

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۷ تعداد دانلود : ۱۸۹
نسبت میان فیلم و فلسفه به آن سادگی ها که در بدو امر به نظر می رسد نیست. از سویی، فیلسوفان به بحث در باب ماهیّت فیلم می پردازند و مثلاً می پرسند که چه چیزی یک فیلم ضبط شده را به اثری هنری تبدیل می کند؟ و، از سوی دیگر، پاره ای از فیلم سازان می کوشند تا از مضامین فلسفی در آثارشان استفاده کنند و، به تعبیری، فیلم فلسفی بسازند. امّا ماجرا به همین جا ختم نمی شود و دعوی سومی نیز در دهه های اخیر طرح شده است: این که فیلم ها می توانند فلسفه ورزی کنند. این رهیافت تازه را معمولاً «فیلم به مثابه ی فلسفه«، «فیلم فلسفه«، یا «فیلمسفه» می خوانند. استدلال های چندی در دفاع از این فرضیّه اقامه شده است و هر کدام از مدافعان این دعوی تازه، از طلایه دارانی چون کَوِل گرفته تا فیلسوفان حاضری چون وارتنبرگ و کرول، استدلال ها و تبیین های خاصّ خود را پیش نهاده اند. در جستار حاضر، از منظری دیگر، کوشیدیم تا نشان دهیم که فیلم ها از شش وجه می تواند در مقام فلسفه ورزی ایفای نقش کنند. یعنی هستند فیلم های که به شرح نکته ای فلسفی می پردازند، فیلم هایی که طرح مسأله می کنند، فیلم هایی که دفاعیّه یا ردّیّه ای بر موضعی فلسفی عرضه می دارند، فیلم هایی که برنهاد فلسفی اقامه می کنند، و فیلم هایی که در مقام استذکار و یادآوری عمل می کنند.
۱۲.

بازخوانی مسأله مواجهه با مرگ در نگاه اپیکوریان در عصر مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اپیکوریان استدلال درمانی عصر مدرن و مرگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳ تعداد دانلود : ۱۴۷
یکی از مهم ترین مسائل فلسفی که همیشه همراه انسان بوده، مواجهه انسان با مرگ است. سنت های مهم فلسفی، همواره به طور جدی به این موضوع مهم پرداخته اند و تلاش کرده اند تا مرگ را به عنوان جدی ترین دغدغه انسان، مورد تحلیل قرار دهند. اپیکوریان، به عنوان یکی از مهم ترین سنت های فلسفی باستان، در صددند تا آموزه های خود در مسأله مرگ را با اتکا به خرد انسانی حل کنند. در عین حال مرگ از دوران سنگ تا عصر مدرن، دچار دگردیسی در بافت اجتماعی شده است؛ به طوری که در عصر مدرن، ترس از مرگ به عنوان جدی ترین مسأله مورد توجه فیلسوفان و روان شناسان قرار گرفته است. به ویژه تغییر مفهوم مرگ که به نوعی در عصر مدرن کاملاً شرم آور تلقی می شود. در حالی که پیش از دوران مدرن، مرگ به عنوان یک سفر این جهانی یا آن جهانی تلقی می شد اما اکنون به یک معضل اجتماعی با عارضه های بی شمار تبدیل شده است. در مقاله حاضر، سعی شده است که نشان داده شود چگونه آموزه های اپیکوریان را می توان در عصر مدرن بازخوانی کرد. این بازخوانی، بر این فرض استوار است که استدلال درمانی توان مواجهه مناسب با مرگ را در عصر مدرن دارا است.
۱۳.

در باب امکان استخراج یک نظریه ی معنای زندگی از دیدگاه ویتگنشتاین متقدم ( با تمرکز بر تراکتاتوس) و چیستی آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تراکتاتوس ویتگنشتاین متقدم معنای زندگی خوانش گرامری - استعلایی بی - زمانی مهمل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۲ تعداد دانلود : ۱۲۹
در این پژوهش در وهله اول در جستجوی نظریه معنای زندگی در ویتگنشتاین متقدم با تأکید بر رساله منطقی- فلسفی هستیم. اما خوانش هایی که تا کنون از رساله منطقی- فلسفی بوده است، سخن گفتن از گزاره های فلسفی را میسر و ممکن نمی کند؛ چون همه آن ها به شکلی ظاهر فقرات 6.54 و 7 را پذیرفته اند که معنای ترک سخن گفتن از گزاره های غیر علمی است. بنابراین، سخن گفتن از یک نظریه معنای زندگی در ویتگنشتاین متقدم با مانعی بزرگ روبرو می شود. به همین دلیل، بخش ابتدایی این نوشتار به بررسی و حل این مشکل و پیشنهاد خوانشی برای حل آن می پردازد. این کار  با اقتباس خوانش گرامری- استعلایی می شود. در مرحله بعد، پاسخ های ممکن ویتگشنتاین به مسأله معنای زندگی را از رساله منطقی-فلسفی عرضه می کنیم. در پایان، بهترین پاسخ ممکن ویتگنشتاینی را به مسأله معنای زندگی متمرکز بر رساله منطقی- فلسفی معرفی می کنیم . در آخر، معلوم می شود که ویتگنشتاین معنای زندگی را در گِروی نوعی جاودانگی می داند که متضمن بی زمانی است، نه نوعی جاودانگی متضمن زمانی بس دراز.
۱۴.

بررسی روند دگرگونی خودآگاهی مدنظر ارسطو در آرای ابن سینا و آکوئیناس(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ابن سینا ارسطو آکوئیناس خودآگاهی آگاهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳ تعداد دانلود : ۱۲۰
در فلسفه مشائی، دو دیدگاه درخصوص خودآگاهی به چشم می خورد؛ دیدگاهی که خودآگاهی را به چیزی جز ذات فاعلِ شناسا مشروط می کند و رأیی که می گوید به محض پیدایش ذات فاعل شناسا، بی هیچ قیدی، خودآگاهی نیز ایجاد می شود. معمولاً خودآگاهیِ مشروط به ارسطو نسبت داده می شود و مخالف جدی وی نیز ابن سیناست که ذات انسانی و خودآگاهی را جدایی ناپذیر می داند. آکوئیناس که از طرف داران خودآگاهی مشروط است، سعی می کند با تمایزگذاری میان خودآگاهی استعدادی و بالفعل، در عین التزام به دیدگاه ارسطو و مشروط کردن خودآگاهی به تجربه حسی، از ابهام ها و ایرادهای دیدگاه او بپرهیزد و مزایای دیدگاه سینوی (از قبیل حفظ شهود و منظر اول شخصی و حفظ هویت وجودشناختی شخص) را حفظ کند؛ اگرچه وی در این ترکیب کردن، از ابهام های دیدگاه ارسطو می کاهد، اما به دلیل شکافی که میان ناآگاهی موجود در خودآگاهی استعدادی و آگاهی در خودآگاهی بالفعل هست، نمی تواند مزایای دیدگاه سینوی را حفظ کند و از سد ایرادهای شیخ بگذرد.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۱