فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۱۴٬۵۸۲ مورد.
منبع:
جاویدان خرد بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
73 - 100
حوزههای تخصصی:
در تاریخ اندیشۀ اخلاقی مسلمانان، عصر صحابه دورانی هنوز ناشناخته و نکاویده است. اندیشه های رایج در این دوره در قالب روایت بازمانده اند؛ روایاتی که نگرش ها در مقام ارزیابی اعتبارشان مختلف است. با تحلیل محتوای روایات منتسب به هر صحابی می توان دریافت چه انگاره ای از وی در ذهن پذیرندگان روایت های منسوب به او نقش بسته است. از جملۀ این صحابه انس بن مالک (درگذشتۀ 93ق) عالم ساکن بصره در اواخر سدۀ نخست هجری، و آخرین بازمانده از نسل صحابه است. مطالعۀ کنونی به مرور و تحلیل محتوای بخشی از روایات اخلاقی او اختصاص دارد که چارچوب کلی بینش او به خیر اعلی را بازمی نمایانند. خواهیم دید انس می کوشد نزدیکی پایان دنیا را یادآور شود و تأکید کند که اگر مسلمانان همین اندک زمان تا آخر کار جهان را به سلامت بگذرانند، به خیر اعلی که در تعالیم وی با مجالستِ پیامبر (ص) در کنار حوض کوثر تداعی می شود راه می جویند.
ساختار واقعیت و نظریۀ محاکات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
89 - 103
حوزههای تخصصی:
صورت بندی نخستین نظریۀ محاکات بر این فرض استوار است که هنر و ادبیات بازنماییِ جهان واقع، یا طبیعت است. در تحلیل های بعدی، با اینکه دامنۀ موضوع محاکات بسط می یابد و مشتمل بر امر عام، طبیعت زیبا، کنش انسانی، و امر ایدئال می شود، همچنان این فرض باقی می ماند که بازنمایی ادبی در حالت واقع نمایانه متوجه مصادیق خارجی یا وضعِ امور است. به این ترتیب، آنچه نظریۀ محاکات به دست می دهد، علی رغم تنوع و تکثری که در دامنۀ موضوع محاکات قائل است، درنهایت، مستلزم غفلت از دو موضوع بنیادی است؛ یعنی نادیده گرفتن ساختار واقعیت و نیز تأثیر ساخت معرفتی سوژه بر کیفیت بازنمایی؛ به همین سبب، در این پژوهش، ضمن پذیرش مفروضات بنیادی نظریۀ محاکات، نخست حدود و ثغور مفهوم تصویر ذهنی روشن می شود. سپس به این موضوع پرداخته می شود که ذهن، امکان بازنمایی یک واقعیت ابتدایی را ازطریق تصویرهایی دارد که گاه ازاساس با وضع امور بیگانه اند. در پایان، با تأکید بر تفکیک واقعیت نهادی و ابتدایی نزد سرل، ضمن جرح وتعدیل دیدگاه وی، اهمیت کاربست این تفکیک در نظریۀ محاکات روشن می شود و تبیین می شود زبان چگونه در تقویمِ ساختارِ واقعیت دخیل است.
ایدۀ زبان اندیشه در محکمۀ ویتگنشتاین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۴
448 - 466
حوزههای تخصصی:
ویتگنشتاین در کتاب تحقیقات فلسفی طیف وسیعی از نظریات کلاسیک و معاصر را در باب زبان مورد انتقاد قرار می دهد. در اینجا سعی خواهیم کرد با معرفی ای اجمالی از آنچه تحت عنوان نظریه «زبان اندیشه» (یا زبان ذهن) شناخته می شود، نشان دهیم چرا این نظریه نیز از نگاه ویتگنشتاین مردود است. برای این کار تلاش ما معطوف خواهد بود به این که از نگاه ویتگنشتاین به این پرسش ها پاسخ دهیم: اندیشه چیست و چه نسبتی با زبان دارد؟ آیا اندیشه فرایندی کاملا ذهنی است؟ آیا زبان صرفا ابزاری است برای انتقال اندیشه های ذهنی؟ آیا اندیشه بر زبان تقدم دارد یا هویتی مستقل از زبان ندارد؟ در صورت عدم استقلال اندیشه از زبان، آیا انسان ها مقدم بر یادگیری زبان، در ذهن خود واجد چیزی به نام زبان اندیشه اند؟ در نهایت سعی خواهیم کرد نشان دهیم اعتراض ویتگنشتاین به نظریه زبان اندیشه ذیل کدام دسته از اعتراضات به این نظریه قرار می گیرد و دفاع حامی زبان اندیشه چیست و این دفاع چگونه ارزیابی می شود.
رابطه علم و دین از منظر پیرس: با تأکید بر خطاپذیرانگاری او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به دیدگاه چارلز سندرز پیرس، معمار پراگماتیسم درباره رابطه علم و دین می پردازد. اندیشه های پیرس، بجز اهمیت ذاتی، از جهت تأثیر بر ویلیام جیمز و جان دیویی، دو تن از سرآمدان پراگماتیسم و معماران حوزه اندیشه و فرهنگ و آموزش امریکا اهمیت مضاعف دارد. در دعوی اصلی مقاله استدلال می کنیم با آنکه پیرس به گفت وگوی علم و دین اعتقاد داشت، اما چون خطاپذیرانگاری، آموزه اصلی فلسفه او، در چالش با آموزه های تعیینی و متافیزیکی کلیسا بود، پیرس کلیسای جهانی غیرالهیاتی را که با عشق الهی برپا می شود، پیشنهاد کرد که با کلیسای الهیاتی محافظه کار تفاوت اساسی دارد و برای صدق علمی، احترام اساسی قائل خواهد بود. پیرس که از «ازدواج» علم و دین سخن می گفت، نزاع یا بی تفاوتی را در روابط علم و دین نمی پذیرفت و می اندیشید که علم و دین باید تا رسیدن به صدق که برای پیرس همیشه «در راه» است، تعامل داشته باشند. فلسفه دین پیرس تا حدودی انگیزش گر است. به این دلیل وسوسه انگیز و انگیزش گر است که پیرس در مقام یک منطق دان و فیلسوف علم دقیق آن را گسترش داد و بسیاری از کسانی که به دلیل تسلط در منطق، فلسفه علم و نشانه شناسی، جذب پیرس شده اند، از آنچه در کار او در مسائل دینی می بینند، نگران می شوند.
اتهام برآمیختن معقول های ثانی به سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۲)
۳۰۷-۲۹۳
حوزههای تخصصی:
پاره ای از صدراییان مدعی اند که سهروردی معقول های ثانی فلسفی را با منطقی خلط می کند، به این معنا که آنها را وصف اشیای خارجی نمی داند. قراین موافق این مدعا را می توان در دو دسته جای داد: الف) تصریح سهروردی به اعتباری بودن اوصاف فلسفی؛ ب) تاکید او بر فاعلیت ذهن در اتصاف اشیای خارجی به اوصاف فلسفی. اما اولاً، این قراین برای اثبات مدعایشان کافی نیست و ثانیاً، قراین روشنی علیه آن مدعا هست. خود ملاصدرا به شکلی دیگر خلط این دو دسته معقول را به سهروردی نسبت می دهد و می گوید سهروردی اوصاف منطقی (مثل جزئیت) را با اینکه از مفاهیم منطقی است، همچون اوصاف فلسفی وصف اشیای خارجی دانسته است. این اشکال نیز وارد نیست. مراد سهروردی از «جزئیت» در عبارتِ موردنظر صدرا معنای دیگری است که از مفاهیم فلسفی است. بنابراین سهروردی معقول های ثانی فلسفی و منطقی را به هیچ یک از دو معنای مذکور با هم خلط نمی کند.
مبانی علم حضوری نفس در آثار سهروردی(تناقض یا سیر استکمالی یا تعمد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
63 - 85
حوزههای تخصصی:
علم حضوری نفس در آثار سهروردی، در نظر اول، دچار تناقضی بین مبانی مشایی و اشراقی است که برخی با توجه به سیر استکمال فکری شیخ اشراق تناقض را به آن ارجاع داده اند، ولی تعمد در بیان این مبانی دوگانه هم دور از ذهن نیست. پس باید بررسی شود که؛ چرا و به چه هدفی سهروردی به عنوان حکیم اشراقی از مبانی مشائیان در آثار خود بهره برده است؟ این مقاله به روش تحلیلی مبانی شیخ اشراق در علم حضوری نفس در آثار فلسفی، منطقی و آثار داستانی ایشان را بررسی می کند و با بیان برخی کاستی های مبانی در برخی ادراکات، به این فرضیه می پردازد که در آثار سهروردی گرچه تناقض مشاهده می شود و سیر استکمال فکری ایشان هم در این امر دخیل بوده است ولی به دلیل هدفی خاص، تعمدی بودن این مسأله هم قابل اثبات است.
جایگاه علم حضوری در رابطه دانش و عمل اخلاقی از دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵
51 - 70
حوزههای تخصصی:
رابطه دانش و عمل اخلاقی در فلسفه اخلاق، همواره با چالش مهمی به عنوان خطای آگاهانه اخلاقی و شکاف میان علم و عمل اخلاقی مواجه بوده است. چنین چالشی بیشتر به تلاش هایی برای رفع این خلاء با تأکید بر ساحت های دیگری همچون عواطف و اراده انسان ها منجر شده است. در میان متفکران مسلمان، رویکرد وجودی ملاصدرا نسبت به همه کمالات از جمله معرفت و خیر، بیشتر بر رویکرد سقراطی نسبت به معرفت و فضیلت قابل انطباق بوده و در نتیجه در معرض چالش یادشده قرار می گیرد. این پژوهش با اعتقاد به تقدم تبیین حدود طرفین رابطه بر اصل آن و با نگاه تحلیلی استنباطی به دیدگاه معرفت شناختی و ارزش شناختی صدرالمتالهین، به بررسی این مسئله می پردازد. بر اساس حکمت صدرایی به دلیل ارادی بودن فعل اخلاقی و مسبوقیت اراده به ادراک نفس، ادراک امر ملائم و ادراک تلائم میان آنها، منشاء انگیزش فعل اخلاقی هستند. از طرفی اثر انگیزشی ادراکات نسبت به افعال، متناسب با مرتبه وجودی آنهاست و علم حضوری به دلیل عینیت با معلوم از قوت وجودی بالاتری نسبت به علم حصولی برخوردار بوده و در مقایسه با آن، انگیزه بخشی بیشتری نسبت به فعل انسان دارد. ازاین رو در صورت تناقض ادراکات حضوری و حصولی فرد در حیطه ادراکات یادشده، علوم حضوری میان انگیزش علوم حصولی و فعل اخلاقی قرار گرفته و مانع تحقق فعل مقتضی آنها می شوند. حاصل این که تشکیک در رابطه معرفت و فضیلت، حاصل غفلت از علوم حضوری، در فرایند کنش گری اخلاقی است و راهکار آن توجه به این موضوع می باشد.
تحلیل درتسکی از معرفت: حافظ بستار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۱)
۲۷۰-۲۵۹
حوزههای تخصصی:
شکاکیت از دیرباز از چالش برانگیزترین مباحث معرفت شناسی بوده و یکی از راه های مقابله با آن نقض بستار است. درتسکی تحلیلی بازگشتی از معرفت ارایه می دهد که بستار را نقض کرده و به رفع شکاکیت می انجامد. البته رویکردهایی مانند بافتارگرایی، دگماتیسم یا نوموری گری معتقدند که می توان بستار را حفظ کرد و همچنان شکاک نبود. هدف از این نوشتار بررسی رویکردهای حافظ بستار یا نقد تحلیل درتسکی به مثابه تحلیل معرفت یا اشاره به معایب نقض بستار نیست، بلکه هدف آن است که نشان دهم برخلاف آنچه درتسکی و دیگران تاکنون تصور کرده اند، تحلیل بازگشتی مذکور لزوماً ناقض بستار نیست، بلکه خوانشی از بند بازگشتی وجود دارد که حافظ بستار است و همچنان شکاکیت را مسدود می کند. بنابراین ابتدا تحلیل بازگشتی درتسکی را به منظور مقایسه با تعبیر پیشنهادی بررسی کرده و نشان می دهم که تفسیر پیشنهادی حافظ بستار است، ولی همچنان تهدید برخی از استدلال های شکاکانه را برطرف می کند.
خوانش توصیفی-تحلیلی جایگاه عقل از دیدگاه ملاصدرا و ابن عربی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵
71 - 86
حوزههای تخصصی:
ابن عربی با رویکردی عرفانی و ملاصدرا به مثابه یک حکیم متأله در آثار خود به بررسی عقل، خواه به عنوان موجودی مستقل از انسان و خواه به مثابه قوه ای ادراکی در انسان پرداخته اند. مقاله حاضر در صدد تحلیل و مقایسه این دو دیدگاه است. از نظر ابن عربی، عقل اول، نخستین مخلوق روحانی و اولین مفعول ابداعی است که همه معلومات علوی و سفلی است که بدون واسطه از خداوند دریافت می کند. وی عقل نظری را در معرفت به حق، ناتوان می شمارد و معتقد است عقل در شناخت حق تعالی، دو مقام دارد: مقام ادراک و مقام قبول و پذیرش. عقل از ادراک و شناخت ذات حق و بعضی از مراتب تعینات و تجلیات حق، ناتوان است، اما در مقام پذیرش و قبول، قادر به شناخت حق بوده و محدودیتی ندارد. ملاصدرا در برخی آثار خود، عقل را صادر نخستین به شمار می آورد، ولی در برخی آثار دیگر به پیروی از دیدگاه عرفا، وجود منبسط را صادر نخست می پندارد. وی هرچند برای عقل، جایگاه رفیع معرفت شناسی درنظر می گیرد، اما با پذیرش محدودیت های آن و ردّ حجیت مطلق برای عقل، مدعی است فرد می تواند با شناخت های عقلانی به سوی استکمال نفسانی خویش پیش رفته و زمینه را برای دریافت هایی فراتر از عقل فراهم آورد.
آزادی در اندیشه کانت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۵
107 - 124
حوزههای تخصصی:
مفهوم آزادی در دیدگاه کانت مفهومی عام است که نقدهای سه گانه و بسیاری از رساله ها و نوشته های او را در بر می گیرد. وی آزادی را بنیاد اخلاق معرفی کرده و آن را ویژگی بنیادی سوژه می داند. در نظر کانت آزادی به دو معنای سلبی و ایجابی وجود دارد که وی از میان این دو معنا، معنای دوم را برمی گزیند و آن را پایه اندیشه خویش قرار می دهد. این نوع آزادی به صورت فردی قابل تحقق نیست، بلکه در سایه اجتماعی شدن انسان ظهور می یابد. همچنین کانت تحقق آزادی را به تاریخ حواله داده و آن را تقدیری تاریخی به شمار می آورد. نویسندگان مقاله پیش رو را با هدف توصیف مفهوم آزادی در اندیشه کانت و اشاره به برخی کاستی های آن، با روش تحلیلی_انتقادی تدوین کرده اند. نگارندگان در نهایت با تحلیل مفهوم آزادی در اندیشه کانت به این نتیجه دست یافته اند که چند مسئله مهم در تحلیل مفهوم آزادی وجود دارد که کانت در تحلیل خود از مفهوم آزادی به آنها توجه نداشته است؛ از جمله معانی متنوع آزادی، جنبه های تاریخی و فرهنگی و زبانی عقلانیت، التزام مفهوم آزادی با رضایت و شادی.
حکمت زندگی از نگاه غزالی و شوپنهاور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر، به یکی از کاربردی ترین موضوعات فلسفه، یعنی زیست خردمندانه، که سعادت مندی را نوید می دهد، پرداخته شده است. این موضوع، به شیوه مقایسه ای، مشخصاً در اندیشه غزالی و شوپنهاور، ردیابی و بررسی شده است. بشر همواره دغدغه خوب زندگی کردن را داشته است. این امر را می توان در متون کهن در قالب پندها و نصیحت هایی که از نیاکان رسیده، شاهد بود. آنچه انسان را در این مسیر راهنمایی می کند تا زیست شاد و آرامی را برای خود رقم بزند، حکمت است. غزالی و شوپنهاور، هر دو، شناختن خود را مقدم بر همه شناخت ها و لازمه خوشبختی می دانند و معتقدند خرد انسانی می تواند راهبر او در جهت سعادت باشد. با این تفاوت که غزالی بر عناصر دینی تاکید بیشتری کرده و به ارائه راهکارهای عملی هم چون اجرای شریعت و طلب علم پرداخته، حال آن که شوپنهاور امور دیگری همچون انسان شناسی و شناخت سرشت زندگی بشری را مورد توجه قرار داده است، و به سلامتی و برنامه ریزی به عنوان راهکارهای عملی اشاره کرده است.
آیا اعتقاد به خداوند می تواند، بدون داشتن هیچ مبنایی، معقول باشد؟ (قسمت پایانی)
منبع:
الهیات سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹
5 - 48
حوزههای تخصصی:
این مقاله ترجمه بخش دوم مقاله ولترستورف از نمایندگان معروف معرفت شناسی اصلاح شده است. وی در این مقاله کوشیده است تا پاسخ جدیدی به چالش قرینه گرایی در زمینه باور خداباورانه ارائه نماید. در این قسمت 8 فقره از 14 فقره مقاله به شرح زیر ارائه شده است: فقره 7: پیشنهاد ارائه معیاری برای استفاده صحیح از باور معقول؛ معیار اعتمادگرایی پیشنهاد طرح معیار جدید توسط ولترستورف؛ اصل بایستن متضمن توانستن است؛ اصل برائت باورها؛ صورت بندی نخست معیار؛ صورت بندی دوم معیار. فقره 8: صورت بندی سوم معیار؛ صورت بندی چهارم معیار؛ صورت بندی پنجم و نهایی معیار. فقره 9: هنجاری بودن معیار مطرح شده؛ آیا معیار ارائه شده دوری است؟ فقره 10: چهار ویژگی معیار ارائه شده. بخش 11: اعتراضی به معیار ارائه شده. فقره 12: بررسی رابطه دلیل داشتن و استدلال کردن. فقره 13: بررسی اشکال قرینه گرایان و حل آن به کمک معیار مطرح شده؛ رابطه عقلانیّت و موقعیت. فقره 14: لاک و فرد شیفته. فقره پیوست، شامل: توضیحی در مورد بخش نهم مقاله. یکی از نتیجه گیری های مهم وی در این مقاله این است که به دلیل آن که باور به وجود خداوند برای شخصی معقول نیست، وی ملزم به دست کشیدن از باور خود نیست. به نظر ولترستورف، عقلانیّت تنها در ظاهر، دلیلی موجه برای حفظ یک باور است و نبودِ آن تنها در ظاهر ناموجه است. همچنین، وی معتقد است که چالش ایجاد شده از سوی قرینه گرایی لاک معتبر نیست.
اولویت اخلاق
منبع:
الهیات سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹
49 - 59
حوزههای تخصصی:
متن حاضر ترجمه مدخل «Overridingness, Moral» از دانشنامه بین المللی فلسفه اخلاق، ویراسته هیو لفولت (از انتشارات وایلی) است. موضوعات این دانشنامه متنوع است؛ هم مدخل های نظریه اخلاقی در آن هست و هم مباحث اخلاق کاربردی، هم موضوعات انتزاعی و انضمامی و هم بررسی های توصیفی. مدخل ها را نویسندگان مختلف نوشته اند که در بسیاری موارد از افراد تأثیرگذار آن موضوع هستند. به علاوه مدخل ها، در عین حفظ جنبه آموزشی و راهنمایی، به اشارات مختصر اکتفا نمی کنند و به واقع می توانند مدخل آشنایی با محتوای مورد بحث خود و بعضی از منابع اصلی باشند. نهایتاً، این مجموعه یکباره منتشر نشده است و طی سال های اخیر مدخل های متعددی به آن افزوده شده است و این فرایند ادامه دارد. این دانشنامه یکی از مراجع مفید در حوزه اخلاق است و گزینه های مشابه، که هر کدام مزیت های خود را دارند، جایگزین آن نیستند. در اینجا ترجمه مدخل حاضر به عنوان نمونه ای برای معرفی دانشنامه مذکور آمده است. موضوع این مدخل اولویت اخلاق است: با توجه به اینکه هنجارهای مختلفی در کارند، آیا هنجارهای اخلاقی نوعی اولویت و تقدم دارند؟ راه های مختلف برای بیان این اولویت چیست؟ چالش های قبول اولویت کدامند؟ این سؤال ها ربط وثیقی به هنجاریت اخلاقی به طور کلی و مسئله فراوظیفه به طور خاص دارند.
چرا مسئله شر مشکل غیبت الهی را تضعیف می کند؟
منبع:
الهیات سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹
89 - 119
حوزههای تخصصی:
در این مقاله پس از طرح مسائل شر و غیبت الهی که دو دلیل برجسته بر ضد خداباوری در فلسفه دین هستند، و تمایز میان صورت بندی های منطقی و شهودی آنها، استدلال شده است که مشکل اثباتی شر، مشکل شهودی غیبت الهی را تضعیف می کند. بر این اساس اگر مشکل شهودی شر واقعاً نیرومند باشد، می تواند توانایی خداوند برای آشکارسازی وجود خود را به روشی بدون شک عقلانی مسدود کند، که به نوبه خود مشکل شهودی غیبت الهی را تضعیف می کند. این استدلال تحت عنوان یک نوع استراتژی پاسخ که توسط کینگ طراحی شده است طبقه بندی شده است. در ادامه بحث با جزئیات بیشتری بسط داده شده و به صورت مقدمه/ نتیجه ارائه شده است. همچنین ایرادات احتمالی قابل طرح مورد بررسی قرار گرفته است.
دیگری و استکمال نفس در حکمت صدرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مسئله این تحقیق، دیگری و تأثیر آن در استکمال نفس از دیدگاه حکمت صدرایی است. برخی از متفکران معاصر در غرب به بحث دیگری و انواع مناسبات انسانی پرداخته اند و هر یک از زاویه ای آن را بررسی نموده اند. استکمال نفس از مسائلی است که ملاصدرا به واسطه دو اصل «جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا» بودن نفس و «حرکت جوهری»، آن را توجیه عقلانی کرده است. کمال آدمی بر به کارگیری دو قوه نظری و عملی و رسیدن به مرتبه عقل مستفاد و تخلیه نفس از رذائل اخلاقی وابسته است. از منظر ملاصدرا، استکمال نفس تنها از رهگذر نشیءه دنیوی و حیات اجتماعی قابل تحقق است. بی تردید در حیات اجتماعی نیز آدمی با دیگران ارتباط دارد و سعادت و شقاوت نفس تا حد زیادی در گرو نحوه تعامل با آنهاست. مصادیق دیگران، توده مردم، استاد و ولی جامعه است. سالک در سفر چهارم نیز ناگزیر با دیگران، مرتبط است و از این رهگذر نه تنها در هدایت آنان رهگشاست، بلکه این ارتباط در سیر صعودی او نیز اثربخش است. در این مقاله با روش تحلیلی، نحوه اثربخشی دیگران در استکمال نفس بررسی خواهد شد.
بررسی مسأله اختیار در نظریه های عرفانی صدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به نظر می رسد نظریه های عرفانی مانند وحدت وجود و فنا در تعارض با مسأله اختیار قرار دارند. وجه عمده تعارض این است که تصور می شود در مراحل و مقامات عرفانی، ردپایی از انسان باقی نمی ماند تا بتوان اختیار را برایش اثبات کرد. وقتی خود انسان به عنوان فاعل فعل اختیاری در مراحل عرفانی حضور نداشته باشد، طبیعی است که سخن گفتن از انتخاب و برگزینی او در این جایگاه ها معنی نخواهد داشت. این پژوهش نشان می دهد در این نظریه ها تعارض و تقابلی با گزینش انسانی وجود ندارد. برای اثبات این ادعا ابتدا اصل نظریه های متعارض به همراه جهت تعارض هریک، ذکر و سپس بازتعریف جامع فلسفی از اختیار با بهره گیری از دو مقوم تشخص و نفس الامر انسانی ارائه می گردد تا تحت یک نظام منسجم و یکپارچه درآید و قدرت پشتیبانی از این ویژگی برتر انسانی را در همه ابعاد و سطوح داشته باشد. معناشناسی فلسفی اختیار، با برخی قواعد مورد تهدید واقع می شودکه جهت حمایت کامل از بازتعریف، پاسخ های درخوری به آنها داده می شود و برای رفع برخی ابهام های عرفانی در همین مسیر، دو اصل و قاعده کلیدی «تبعیت علم از معلوم» و «سرّ القدر» مورد بهره برداری قرار می گیرد. بر طبق این دو اصلْ هیچ اراده ای، مانعی برای آزادی عمل انسانی ایجاد نمی کند و انسان در هر مرحله ای، وام دارگزینش های آزادانه خویش است.
مبانی و ارکانِ حکومت دینی در اندیشه سیدجمال الدین اسدآبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۸
113 - 134
حوزههای تخصصی:
سید جمال الدین اسدآبادی (1254-1314ق) متفکر و اندیشمند مسلمان شیعی که در پی انحطاط علم، فرهنگ و تمدن مسلمانان در قرن های اخیر به دنبال چاره جویی و ارائه راه حل برای برون رفت از وضعیت موجود بود. او با اعتقاد به مبانی فکری تشیع دوازده امامی، برخورداری اسلام از یک نظام کامل و جامع، همبستگی دین و سیاست و توجه بیش از پیش به ابعاد اجتماعی دین اسلام به مبارزه با استبداد و استعمار در دو جبهه داخلی و خارجی همت گماشت و بر خلاف دیدگا ه های سکولاریسم و عِلمانیت، تأکید فراوانی بر حکومت دینی داشت. او با معرفی دو الگوی «خلافت اسلامی» برای اهل سنت و «ولایت فقیه» برای شیعیان به ویژه ایران از مبانی، ارکان، شرایط ویژگی ها و اهداف آن سخن گفت. نوشتار حاضر با استناد به آثار او به تبیین و تحلیل مبانی فکری و دیدگاه های او درباره حکومت دینی پرداخته و نقش تأثیرگذار او در تأسیس حکومت دینی مبتنی بر ولایت فقیه را نشان داده است.
خوانش فارابی از اوسیای ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
235 - 255
حوزههای تخصصی:
فارابی در ده اثر خود از جوهر و مشتقات آن به صورت پراکنده سخن گفته است. در این آثار، پی در پی به نقل قول هایی از ارسطو و تفسیر فارابی از آن نقل قول ها برخورد می کنیم. فارابی انتخاب لفظ جوهر برای اوسیا را فرض گرفته است؛ به این معنی که بر سر ترجمه آن به موجود، عین، ماهیت و ذات دعوایی ندارد و معنای آن را حمل بر جوهر می کند. این مقاله می کوشد شباهت ها و تفاوت های فارابی با ارسطو در بحث از مفهوم جوهر را تقریر کند و سپس از دل آن به دو نظریه ابتکاری فارابی پل بزند. آن دو نظریه یکی در بحث تقسیم موجود ظهور می کند و دیگری در نگرش فارابی به واقعیت. هرچند در این میان به چند ناسازگاری در کلام فارابی برخورد می کنیم که زبان فلسفی او را حتی بیشتر از زبان فلسفی ارسطو در متافیزیک ابهام آلود می کند. همین امر عاملی می شود که کلام فارابی قابلیت تفسیرهای متفاوتی داشته باشد. در نهایت درباره ارتباط مفهوم جوهر با مفاهیم شئ و تشخص بحث می گردد.
نقد دیدگاه اریک ج. ویلنبرگ در کتاب ارزش و فضیلت در جهان بدون خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۰
127 - 159
حوزههای تخصصی:
ویلنبرگ در کتاب " ارزش و فضیلت در جهان بدون خدا" طبیعت گرایی را به عنوان یک روایت بی خدا از گیتی در مدنظر قرار داده است. او ابتدا بی معنایی زندگی در شرایط نبود خدا را با چهار روایت معرفی و سپس با استعانت از سه دیدگاه، آن را به چالش می کشد. در ادامه او سراغ راه های ابتنای وجودشناسانه اخلاق بر دین می رود و سعی دارد نشان دهد که این راه ها بن بست است. او در این کتاب دیدگاه جایگزین خود را روشن نساخته لیکن در کتاب" اخلاق نیرومند"، مشخص می شود او یک ناطبیعت گراست. او در پاسخ به این پرسش که چرا بایستی اخلاقی زیست؟ می خواهد نشان دهد فارغ از خدا هم امکان انگیزش اخلاقی هست هرچند خدا هم می تواند یک پشتیبان خوب برای اخلاق باشد. او در مقام معرفی فضایل در زیست بوم پیشنهادی خود، دیگر به صرف ارائه دیدگاه اثباتی بسنده نکرده و تلاش دارد نشان دهد برخی از فضایل در نبود خدا متولد می شوند و یا حداقل معنای ژرف تری دارند. مهمترین نقد وارد بر او یکسان انگاری خداباوری با مسیحی بودن است.
بررسی تطبیقی نظریه خطای جان مکی و نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۰
531 - 568
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر کوششی است در راستای تبیین و تطبیق دو نظریه فرااخلاقی «خطا» و «ادراکات اعتباری» ازسوی جان مکی و علامه سیدمحمدحسین طباطبایی. این مقاله که از حیث روش تحقیق به روش کتابخانه ای انجام شده، تلاشی است برای کشف، تحلیل، تبیین و صورت بندی پیش فرض های ضمنی و مصرَح دو نظریه مهم فرااخلاقی، تحت عناوین «نظریه خطا» و «ادراکات اعتباری» که به ترتیب از سوی جان مکی و سیدمحمدحسین طباطبایی طرح شده اند. از آنجاکه زبان اخلاق، متافیزیک اخلاق، عقلانیت اخلاق و معرفت اخلاقی، برخی از مهم ترین پیش فرض های فرااخلاقی است، در تحقیق حاضر به تحلیل این مؤلفه ها می پردازیم. نتیجه مقایسه این است که اگرچه وجه افتراق مهم نظریه اعتباریات با نظریه خطا در یکی از مبانی انسان شناختیِ معرفت اخلاقی این دو نظریه است -که در یکی (نظریه اعتباریات) از وجود و اعتبارِ ادراکاتِ اعتباری ثابت که ریشه در طبیعت بشری دارد سخن می رود- با این حال ناواقع گراییِ اخلاقی در متافیزیک اخلاق، شناخت گرایی در زبان اخلاق، واقع گروی اخلاقی در عقلانیت اخلاق و ناواقع گرایی در معرفت اخلاقی از اشتراکات مهم این دو نظریه است.