فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۶۱ تا ۲٬۷۸۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۵
101 - 131
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این تحقیق مقایسه اثر بخشی مهارت های زندگی و ذهن آگاهی بر احساس انسجام در بین دانش آموزان دختر است. روش شناسی: پژوهش حاضر، از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون است. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهر تهران (منطقه 3) است. شیوه نمونه گیری در دسترس است، با توجه به اینکه تعداد دانش آموزان هر کلاس 20 نفر می باشد تعداد 20 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه (احساس انسجام فلسنبرگ، 2006) و پکیج آموزشی (مهارت های زندگی فتی و موتابی و ذهن آگاهی وزیری) استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها ا استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره (Mancova) نشان داد که آموزش مهارت های زندگی و ذهن آگاهی بر احساس انسجام تاثیر دارند(05/0>P). نتیجه گیری: با توجه به تأثیر آموزش مهارتهای زندگی و ذهن آگاهی بر احساس انسجام، می توان از این آموزشها در مدارس استفاده کرد تا بدین طریق سطح آگاهی دانش آموزان و والدین افزایش یابد.
نقش میانجی سرمایه اجتماعی در موفقیت کارآفرینان شهری (مورد مطالعه: کسب و کارهای تحت حمایت شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۴
155-183
حوزههای تخصصی:
ادبیات کارآفرینی شهری به شدت به بررسی ویژگی های جامعه شناختی گرایش دارد. این رویکرد، بینش های مناسبی در خصوص چرایی و چگونگی ظهور و بروز فعالیت های کارآفرینانه ارائه می دهد، ولی هنوز سوال های بی پاسخ زیادی را در مورد ادراک شرکت ها و افراد از شرایط جامعه شناختی و تاثیر آنها در موفقیت کارآفرینان باقی می گذارد. با توجه به این شکاف نظری، مطالعه ی حاضر نقش سرمایه اجتماعی را بر اساس دیدگاه سه بعدی ساختاری، شناختی و رابطه ای (ناهاپیت و گوشال، 1998) و سرمایه روانشناختی را بر اساس نظریه لوتانز و همکاران (2007) بررسی می کند. برای سنجش موفقیت کارآفرینی شهری، از ابزار سنجش ارائه شده توسط گورجیوسکی و همکاران (2011) استفاده شده است که شامل طیف گسترده ای از معیارهای مالی و غیرمالی است. جامعه آماری پژوهش کسب و کارهای تحت حمایت شهرداری تهران هستند. بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای، از میان 22 منطقه شهرداری تهران، سه منطقه به صورت تصادفی انتخاب شدند. داده های حاصل از پرسشنامه، از 110 کسب و کار در سه منطقه منتخب گردآوری شده است و با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری، مدل تحقیق مورد آزمون قرار گرفته است. نتایج تحقیق بیانگر تاثیر هر دو متغیر سرمایه روانشناختی و سرمایه اجتماعی بر موفقیت کارآفرینانه است. همچنین، نقش میانجی سرمایه اجتماعی مورد تائید قرار گرفته است. بر مبنای نتایج پیشنهاد می شود سیاست گذاران شهری و شهرداری ها بر تقویت سرمایه های روانشناختی و به ویژه ابعاد امیدواری، خودکارامدی و خوش بینی متمرکز شوند. با این وجود، نباید جنبه دیگر سرمایه روانشناختی یعنی تاب آوری نادیده گرفته شود.
هم گرایی یا واگرایی؟ چگونگی نسبتِ گروه ها و سازمان های مذهبی و جامعه مدنی در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۱ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
75 - 96
حوزههای تخصصی:
چگونه باید رابطه بین گروه ها و سازمان های مذهبی و جامعه مدنی در جوامع مسلمان خاورمیانه را صورت بندی کرد؟ استدلال مقاله پیش رو این است که گروه ها و سازمان ها مدنی- در این جا گروه ها و سازمان های مذهبی- به طور تاریخی در بطن فضای عمومی جوامع مسلمان حضوری چشم گیر داشته اند. اگرچه ظهور دولت های مدرن در خاورمیانه ساختار و کارکرد چنین گروه ها و سازمان هایی را با تغییراتی مواجه کرده است، اما گروه ها و سازمان ها مذهبی، هم چنان، یکی از مهم ترین نقش ها را در جامعه مدنی کشورهای عربی خاورمیانه ایفا می کنند و باید آن ها را به عنوان یکی از اجزای تأثیرگذار جامعه مدنی در این جوامع، در هرگونه تحلیل جامعه شناختی، مورد توجه قرار داد. مقاله به منظور ارائه این استدلال، از روش مطالعه کتابخانه ای و اسنادی بهره خواهد گرفت. این مقاله، در گام نخست، نظریات رایج درباره عدم امکان تحقق جامعه مدنی در جوامع مسلمان- متأثر از گفتمان غربی (اروپایی) جامعه مدنی- را مطرح خواهد کرد و به بررسی آن ها خواهد پرداخت. سپس، این مقاله با نقد و واکاوی مفهومی این نظریات و ارجاع به نمونه های انضمامی در تاریخ کشورهای خاورمیانه، تلاش خواهد کرد نشان دهد که برای فهم ساختاری فضای عمومی در جوامع مسلمان و نظریه پردازی درباره آن، پیش و بیش از هر اقدام، باید مشخصات تاریخی، اجتماعی و سیاسی این جوامع را مورد مطالعه قرار داد.
نقش شبکه های اجتماعی در شکل گیری هراس اجتماعی و تغییر سبک زندگی ناشی از ویروس کرونا (مطالعه موردی شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال دوزادهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
123 - 148
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه شیوع کروناویروس تبدیل به یک بحران بزرگ جهانی شده و کشورهای زیادی از جمله ایران را درگیر کرده است. از عواقب شیوع کروناویروس ایجاد هراس اجتماعی و تغییرات سریع در سبک زندگی مردم است؛ که توسط شبکه های اجتماعی ایجاد شده است. هدف این پژوهش بررسی نقش شبکه های اجتماعی در شکل گیری هراس اجتماعی و تغییر سبک زندگی ناشی از ویروس کرونا در شهر کرمانشاه است. روش شناسی: تحقیق حاضر از لحاظ رویکردی؛ کمی و از نظر نوع و ماهیت، توصیفی از نوع پیمایشی است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه استاندارد برای هراس اجتماعی و پرسشنامه محقق ساخته برای تغییر سبک زندگی بود، جامعه آماری شهروندان بالای 20 سال شهر کرمانشاه می باشد. حجم نمونه 320 نفر بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای برآورد روایی از تکنیک تحلیل عاملی (روایی سازه ای) و برای پایایی ابزار از آلفای کرونباخ استفاده به عمل آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس برای آزمون فرضیه ها و رگرسیون چندگانه برای آزمون مدل تجربی استفاده گردید. پردازش داده ها، با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گرفت. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که شبکه های اجتماعی در شکل گیری هراس اجتماعی (222/0= r) دارای تأثیر معنادار ولی با تغییر سبک زندگی (031/0= r) ارتباط غیر معنادار دارد. همچنین شبکه های اجتماعی داخلی در شکل گیری هراس اجتماعی (175/0- = r) و تغییر سبک زندگی (115/0- = r) تأثیرات معنادار و معکوسی دارند. نتایج حاصل از رگرسیون نشان می دهد که شبکه های اجتماعی وایبر، اینستاگرام و فیسبوک توانستند 176/0 از تغییرات متغیر تغییر سبک زندگی و پیام رسان سروش توانست 017/0 از تغییرات مربوط به تغییر سبک زندگی را تبیین نمایند. نتیجه گیری: به منظور شکل گیری رفتارهای منطقی و مطلوب به جای رفتارهای نمایشی مانند هراس اجتماعی در زمینه استفاده از شبکه های اجتماعی، کارگزاران اجتماعی اولویت خود را در سازمان دهی اطلاعات و دانش و آگاه کردن جامعه هدف از موارد سازنده و مضر این شبکه ها و نقش ها و فعالیت های مختلف اجتماعی در جامعه قرار دهند.
مصرف ایماژهای بدن در میان کاربران اینستاگرام در شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره دوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
141 - 115
حوزههای تخصصی:
اینستاگرام یکی از شبکه های اجتماعی است که بستری قوی برای نمایشِ خود واقعی و ایده آل فراهم کرده است. محبوبیت اینستاگرام تا حدی به خاطر تصویر محور بودن آن است و این که به راحتی می توان تصاویر را به اشتراک گذاشت و متناسب با بازخوردی که از مخاطبان در قالب کامنت گذاری می گیریم، تغییرات لازم را در خود ایجاد می کنیم. این پژوهش با استناد به نظریه نمایشِ گافمن، الگوی بازنمایی فرهنگیِ گیدنز، و آرای نظریه پردازانی چون ترنر و شیلینگ سعی در تحلیل شیوه ها و گونه های مصرف ایماژ بدن در شبکه اجتماعی اینستاگرام دارد. همچنین از رویکرد کیفی و مشخصاً تحلیل روایت برای مصاحبه عمیق با 16 نفر از شهروندان سنندجی (11 نفر دختر و 5 نفر پسر) که بنا بر بررسی های به عمل آمده بیشترین فعالیت را در شبکه اینستاگرام داشته اند، استفاده شده است. نحوه انتخاب این افراد براساس روش نمونه گیری گلوله برفی است. بدین ترتیب که یکی از پژوهشگران نیز با توجه به حضور طولانی مدتی که در این شبکه اجتماعی داشته، به خوانش محتوا و تحلیل مطالب و تصاویر به اشتراک گذاشته شده اقدام نموده است. نتایج حاکی از آن است که تعداد 10 مقوله ی فرعی ذیل 5 مقوله ی اصلی الگوهای غالب مصرف ایماژ بدن در فضای اینستاگرام هستند: الگوهای تعاملی (بازاندیشی زندگی اجتماعی، مدیریت تاثیرگذاری)، نمادین (الگوسازی و الگوبرداری، تجسم و بازنمایی فرهنگ)، نمایشی (نمود و ارایه خود در زندگی اجتماعی و اغواگری)، سلیقه ای (ساخت بازاندیشانه خود و جذب فالوور) و فراغتی (پیج گردی و گذران وقت و بازاریابی).
شناسایی مولفه ها و شاخص های مدل جدید هدایت تحصیلی: کاربردی در رفاه اجتماعی دانش آموزان و خانواده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۰ بهار ۱۳۹۹ شماره ۷۶
۲۳۵-۲۰۷
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدایت تحصیلی و نقش آن در ارتقا شاخصهای رفاه اجتماعی دانش آموزان و خانواده ها از مهم ترین دغدغه های نظام آموزشی و تصمیم سازان امر توسعه در هر کشور است. هدف از مطالعه حاضر شناسایی مؤلفه ها و شاخصهای مدل جدید هدایت تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه نظام آموزشی ایران با روش دلفی فازی بوده است. روش: پژوهش با توجه به ماهیت آن توصیفی و با توجه به هدف تعریف شده، از نوع کاربردی است و بر اساس شیوه انجام آن، پیمایش بوده است. جامعه آماری پژوهش را خبرگان، معلمان و مشاوران منتخب و متخصص درزمینه هدایت تحصیلی در مدارس متوسطه تشکیل دادند. ابزار گرداوری داده ها، مصاحبه و پرسشنامه بود و از تکنیک دلفی فازی استفاده شده است. نمونه آماری پژوهش 26 نفر بودند که با روش نمونه گیری غیراحتمالی و استراتژی گلوله برفی انتخاب شدند. یافته ها: از بین 18 مؤلفه شناسایی شده، 13 مؤلفه شامل آمایش منطقه (35/9)، رسانه- فضای مجازی (35/9)، آینده پژوهی بازارکار (82/10)، علاقه (36/9)، کنترل درونی دانش آموز (41/10)، مؤلفه های نگرشی (41/10)، صفات شخصیتی پایدار (09/9)، نظام ارزشی (44/10)، توان حرفه ای مشاور (44/10)، توان حرفه ای معلم (61/14)، قدرت آزمونهای استاندارد (90/11)، مدیریت و مهارت والدین (36/11) و توانمندی عوامل سازمانی (36/11) که میزان معناداری آنها بیشتر از حد آستانه (94/8) بود، به عنوان مؤلفه های اصلی در شکل گیری سه شاخصِ شخصیتی، اجتماعی، فنی و مهارتی مدل جدید هدایت تحصیلی دوره متوسطه انتخاب شدند. بحث: شناسایی مؤلفه ها و شاخصهای مدل جدید، بسترهای مناسبی را برای اجرای صحیح هدایت تحصیلی در راستای تأمین رفاه اجتماعی دانش آموزان متوسطه فراهم می کند که پیامدهای مثبتی همچون رضایت درونی در شغل و زندگی، اصلاح هرم شغلی جامعه، سلامت روان، یادگیری مادام العمر و درنهایت توسعه کشور را به همراه دارد.
نوع فعالیت شغلی و مشارکت انتخاباتی (مقایسه گروه های مختلف شغلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۱ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
146 - 175
حوزههای تخصصی:
رابطه مبهم و پیچیده نوع شغل از یک سو و مشارکت انتخاباتی از سوی دیگر، در ایران کمتر موردتوجه قرارگرفته است. این مقاله با استفاده از روش پژوهش تطبیقی درون کشوری و مقایسه گروه های مختلف شغلی، در سطح سیستمی در تلاش است تا رابطه بین این دو را در انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم و یازدهم و تا حدودی دوره دوازدهم بررسی کند. نتایج تحقیق نشان داد که دوره های انتخاباتی به عنوان یک متغیر مستقل تأثیر اساسی بر مشارکت انتخاباتی دارد و این امر مانع از تجمیع دوره های انتخاباتی در یک شاخص می شود. مشارکت انتخاباتی در بین مشاغل دولتی نسبت به مشاغل خصوصی در دو دوره ریاست جمهوری دهم و یازدهم پایین است که مغایر با یافته های محققان دیگر است. میزان مشارکت انتخاباتی مشاغل زیر کم است: 1. کارکنان خدماتی و فروشندگان، 2. تکنسین ها و دستیاران، 3. متخصصان و 4. کارگران ساده.
چالش همسازی: تفسیر زنان از ایفای نقش خانه داری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانه داری از جمله فراگیرترین نقش های زنان است که در زمینه های اجتماعی و فرهنگی مختلف به شیوه های گوناگونی تفسیر و اجرا می شود. ما در این مطالعه، به دنبال کشف و بازسازی معنای خانه داری نزد زنان خانه دار شهر شیراز بودیم. از همین رو، رویکرد پژوهش کیفی-برساختی و روش تحقیق کیفی بنیانی را برای اجرای تحقیق انتخاب کردیم. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته در دو قالب فردی و گروهی گرداوری شد. مشارکت کنندگان شامل 34 نفر از زنان خانه دار، متأهل و دارای فرزند هستند که حداقل پنج سال از زندگی مشترک آنان گذشته است. زنان خانه دار مشارکت کننده در مصاحبه را از مناطق مختلف شهر شیراز با روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب کردیم. داده ها را با استفاده از تکنیک کدگذاری نظری تحلیل کردیم. متن مصاحبه ها را در قالب شش مقوله ی اصلی شامل ؛ هنجار همسرداری، محوریت فرزند، تقلای پذیرش نقش، گران باری نقش، تزلزل پایگاه خانه داری و بازاندیشی و حسرت دسته بندی کردیم. مقوله ی نهایی برساخته در این تحقیق ،چالش همسازی است که نشان می دهد زنان در ایفای نقش خانه داری، انتظارها و کنش های متناقضی را درک و تجربه می کنند و فعالانه در جهت همسازی این تناقض ها عمل و تلاش می کنند.
سنجش میزان خطرپذیری محله های شهری ازنظر وجود فضاهای بی دفاع (مستعد بروز جرم) مطالعه موردی: منطقه 3 شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضاهای بی دفاع، یکی از مسائل جدی در محیط های شهری است که احتمال وقوع جرم و ناهنجاری اجتماعی در آنها بیشتر است. این فضاها زمینه را برای وقوع جرائم مکان- مبنا تسهیل می کند؛ از این رو، شناسایی این فضاها، برای اتخاذ تدابیر پیشگیرانه و کاهش زمینه وقوع جرم، ضروری است. هدف این پژوهش، شناسایی، تحلیل و رتبه بندی میزان خطرپذیری فضاهای بی دفاع محدوده مورد مطالعه (منطقه 3 شهر اردبیل) است؛به این منظور، با استفاده از روش برداشت میدانی و فرم محقق ساخت، 172 فضای بی دفاع- که برای آن، تعریف علمی وجود دارد- شناسایی شد. برای انجام دادن تحلیل ها، معیارهایی مانند فراوانی فضاهای بی دفاع، تراکم جمعیتی و ساختمانی، گروه های درآمدی، کیفیت شبکه معابر، کیفیت کالبدی بافت، ویژگی اجتماعی، قیمت زمین و ساختمان و کاربری زمین با استناد به پیشینه پژوهش، تعریف شد. سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) و روش های تحلیل فضایی برای تحلیل ها استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد شدت تراکم فضاهای بی دفاع در برخی محله های شهر (محله های شماره 3، 4، 6 و 9) بیشتر از سایر محله هاست. همچنین، 35/45 درصد محله ها با خطرپذیری زیاد و خیلی زیاد و 37/36 درصد با خطرپذیری کم و خیلی کم مواجه است. نتایج روش میانگین نزدیک ترین همسایگی نشان داد ازنظر توزیع جغرافیایی، فضاهای بی دفاع در محله های خاصی خوشه بندی شده است. نتایج پژوهش نشان داد نوع کاربری زمین، گسست یا نبود نظارت اجتماعی، کیفیت اندک بناها و ساختار خیابان ها در شکل گیری فضاهای بی دفاع در محیط های شهری، نقش دارد. درنهایت، با توجه به یافته های پژوهش، پیشنهادهایی برای برنامه ریزی کاهش خطر وقوع ناهنجاری های احتمالی ارائه شده است.
سنخ شناسی انواع سبک زندگی در بین خانواده های ایثارگران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۴
193 - 231
حوزههای تخصصی:
سرعت شگفت انگیز تحولات اجتماعی و سیاسی در دوران معاصر، موجب تغییرات مداومی در شیوه های زندگی مردم شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت سنخ های مختلف سبک زندگی در بین خانواده های ایثارگران سراسر کشور صورت گرفته است. این مطالعه به روش پیمایش و جمعیت آماری آن را کلیه خانواده های ایثارگران در سال 1398 تشکیل می دهند. حجم نمونه برابر با 1239 نفر و از طریق شیوه نمونه گیری چند مرحله ای داده های لازم از چهار استان تهران، خراسان رضوی، لرستان و خوزستان جمع آوری گردید. نتایج حاصل نشان می دهد که در بین چهار سنخ سبک زندگی مورد مطالعه، وضعیت سبک زندگی به ترتیب اسلامی (برابر با میانگین 65)، ایرانی (برابر با میانگین 62)، مدرن (برابر با میانگین 44) و نامتعارف (برابر با میانگین 24) می باشند؛ عبارتی می توان چنین اذعان داشت که در بین خانواده های ایثارگر کل کشور، رعایت سنخ سبک زندگی اسلامی بیشتر از سایر سبک های زندگی است. طبق بررسی صورت گرفته، سبک زندگی اسلامی در بین ایثارگران، بیشترین رابطه همبستگی را با سبک زندگی ایرانی و کمترین همبستگی را سبک زندگی مدرن دارد؛ همچنین سبک زندگی اسلامی با سبک زندگی نامتعارف رابطه منفی و قوی دارد. همچنین انواع سبک زندگی بر حسب ویژگی های مختلف ایثارگری متفاوت می باشد.
راهکارهای ارتقاء و بهینه سازی پژوهش های مددکاری اجتماعی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۵
179 - 210
حوزههای تخصصی:
مطالعات در ایران نشان می دهد که با وجود رتبه مناسب کشور در تولید دانش، از این ظرفیت در راستای منافع ملی استفاده نمی شود. بدین لحاظ پژوهش حاضر با هدف تبیین و موشکافی وضعیت موجود اثربخشی پژوهش های مددکاری اجتماعی و راهکارهای ارتقاء این اثربخشی انجام گردید. این پژوهش به روش کیفی انجام شده و داده های مورد نیاز از طریق مصاحبه فردی نیمه ساختاریافته با صاحب نظران گردآوری شد. در مجموع محتوای 10 مصاحبه فردی و یک مصاحبه گروهی مورد تحلیل مضمون قرار گرفت. روش نمونه گیری مصاحبه شوندگان، هدفمند بوده است. یافته های مطالعه حاضر، طبق نظرات صاحب نظران نشان می دهد با وجود برخی مصادیق ارزشمند، اثربخشی پژوهش ها با سطح قابل انتظار فاصله دارد که وجود برخی از عوامل مربوط به ارکان نظام آموزش عالی و برخی دیگر از عوامل مربوط به ساختارها و سازمان های خدمات اجتماعی سبب اثربخشی پایین پژوهش ها شده است. لذا شایسته است که سیاست گذاران و مدیران و و سایر مسئولان هر دو بخش جهت رفع یا کاهش مسائل اقدام نمایند. در این راستا توصیه های سیاستی مربوطه ارائه شده است.
واکاوی رویکرد جرم شناسی فرهنگی به نژاد و جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره دوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
22 - 40
حوزههای تخصصی:
جرم شناسی فرهنگی به بررسی راههای مختلفی می پردازد که در آن پویایی فرهنگی با اعمال مجرمانه و کنترل جرم در جامعه کنونی درآمیخته است. به دیگر سخن، جرمشناسی فرهنگی بر محوریت معنا و بازنمایی در تفسیر جرم بعنوان رویدادی گذرا، تلاش خرده فرهنگها و نیز پدیده ای اجتماعی، تاکید می کند. رویکرد این شاخه از جرمشناسی نسبت به جنسیت و نژاد متفاوت از سایر رشته های جرمشناسی است و نگاهی انتقادی نسبت به تعریف جرم، جرمشناسی غالب و کلاسیک و نیز تعریف قربانی و... دارد. جرمشناسی فرهنگی موضوعاتی که توسط جرمشناسی غالب نادیده گرفته می شود با جزئیات بیشتری بررسی می کند. خلأ تحقیقاتی در زمینه مطالعات فرهنگی زنان و نیز عدم تمایل و اراده کافی در پرداختن به مسائل مربوط به جنسیت و نژاد در جرمشناسی کلاسیک، جرمشناسی فرهنگی را به یک علم حائز اهمیت مترقی تبدیل نموده است. مقاله حاضر در پی واکاوی روش و نحوه تأثیر این رویکرد در تحقق یا عدم تحقق آرمانهای جرمشناسی در رابطه با دو مقوله مهم علوم نوین بشری یعنی نژاد و جنسیت به روش تحلیلی – توصیفی می باشد و در این خصوص به نظر می رسد جرمشناسی فرهنگی بعنوان علمی کارآمد و مؤثر عمل کرده و باید بیشتر مورد توجه جامعه حقوقی، جامعه شناسان و سیاستگذاران جنایی قرار گیرد.
ارزیابی پایداری نظام مستمری مورد مطالعه: سازمان تامین اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۰ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۷۹
۳۳۲-۳۰۵
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نظام بیمه ای ایران شامل 18 صندوق بازنشستگی است که از اجزای نظام حمایت اجتماعی هستند و حدود 68 درصد از جمعیت نیروی کار شاغل و تقریباً 46 درصد از جمعیت سالمند را تحت پوشش دارد. امروزه ازآنجایی که صندوقهای بازنشستگی کشور از اصلی ترین بازیگران حوزه اجتماعی و اقتصادی کشور به شمار می روند، بحران مربوط به آنها نیز از ابعاد گسترده تری برخوردار است. عدم اتخاذ راهبردهای مناسب در ارتباط با مدیریت این بحران ثبات حوزه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشور را با مخاطراتی بسیار جدی روبه رو خواهد کرد. اما آنچه به یک نگرانی مهم واصلی برای خط مشی گذاران در حوزه تأمین اجتماعی تبدیل شده وضعیت نگران کننده صندوقهای بازنشستگی است به صورتی که با شاخص پایداری به مرز نگرانی و هشدار رسیده و حتی در برخی از این صندوقها از این مرز عبور کرده اند. این تحقیق با هدف پایداری به بررسی مالی وضع موجود سازمان تأمین اجتماعی به عنوان بزرگ ترین نهاد بیمه ای کشور می پردازد. روش: این تحقیق با استفاده از مطالعه هم گروهی و با استفاده از داده های جمعیتی و اقتصادی به برآورد توانایی مالی سازمان تأمین اجتماعی پرداخته است. یافته ها: مهم ترین چالشهای اقتصادی سازمان تأمین اجتماعی عبارت بودند از فرمول مستمری سخاوتمندانه شامل سن و سابقه بازنشستگی پایین و عدم پرداخت حق بیمه های سهم دولت. بحث: بر اساس گزینه های امکان پذیر پیشنهاد های اصلاح بایستی در قالب اصلاح فرمول مستمری، افزایش سن و سابقه بازنشستگی و تدبیر مشارکتهای پرداخت نشده دولت در پرداخت منظم سهم حق بیمه دولت تدوین شود.
مقایسه نارضایتی جوانان از کیفیت ارتباط با پدر و مادر، و نقش آن در پیش بینی گرایش به سرقت، خشونت و خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال دوزادهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
1 - 26
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پدیده انحرافات اجتماعی در همه جوامع وجود دارد که پیامدهای منفی در جامعه دارد. در این میان خانواده هم در پیدایش انحرافات نقش دارد. هدف پژوهش، بررسی رابطه میزان نارضایتی جوانان از پدر و مادر، با میزان گرایش آنان به سه انحراف سرقت، خشونت و خودکشی می باشد. روش شناسی : پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی- تحلیلی از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماری، کل دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه مازندران به تعداد 8633 نفر می باشند. نمونه آماری بر اساس جدول مورگان و کرجسی 395 نفر تعیین، که به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از دو مقیاس استاندارد گرایش به انحراف اجتماعی (رجبی، 1394) و رضایت از والدین (هودسن، 1992) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل از آزمون تی، پیرسون و رگرسیون با نرم افزار SPSS، استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان می دهد 6/14 درصد از دانشجویان از پدر، و 10% از مادر خود متنفرند. 15% موافق یا بی نظر هستند که فرد با سرقت نیازش را حل کند. میانگین گرایش پسران به سرقت و خشونت (به ترتیب 13/80 و16/84) بیش از دختران (12/08 و14/98) است. بین نارضایتی از پدر و مادر با گرایش به سرقت، خشونت و خودکشی رابطه وجود دارد (0/05>p). نتیجه گیری: انحراف پسران از دختران بیشتر است. بین نارضایتی از والدین و انحراف فرزندان رابطه وجود دارد. در پیش بینی سه انحراف سرقت، خشونت و خودکشی، نارضایتی از پدر بیش از نارضایتی از مادر قدرت پیش بینی دارد.
تحلیل جامعه شناختی سبک مصرفی شهروندان شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
211 - 241
حوزههای تخصصی:
مصرف گرایی یا اصالت دادن به مصرف و هدف قرار دادن رفاه و دارایی های مادی یکی از مسائل جدی جامعه امروزی است. مصرف گرایی افزون بر عوامل و اثرات اقتصادی، دارای دلایل و پیامدهای فرهنگی و اجتماعی نیز هست. در جامعه ای که شعار خرید و مصرف بیشتر رواج می یابد، مصرف گرایی نه یک نیاز ضروری، بلکه به عنوان وسیله تمایز و به عنوان نماد منزلت اجتماعی خواهد بود. ﺩﺭ ﺍیﻦ پژوهش پیمایشی، با توصیف ابعاد سبک مصرفی در بین شهروندان ارومیه به تعیین کننده های جامعه شناختی ﻣﺼﺮﻑ ﮔﺮﺍیی پرداخته شده است. ابزار گرداوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته است که اعتبار آن از طریق اعتبار صوری برآورد شده است. جامعه آماری شامل شهروندان ارومیه بوده که با فرمول کوکران 386 نفر به روش نمونه گیری طبقه بندی تصادفی انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS وLISREL استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که، سبک مصرفی کارکردی یا نیازمحور در مقایسه با دیگر سبک های مصرفی دارای بیشترین فراوانی است. سبک مصرفی ارتباط معنی داری با متغیرهای جنس، سن، فردگرایی، مصرف رسانه ای و تأثیرپذیری از نفوذ دیگران داشته که این چهار متغیر حدود 29 درصد واریانس سبک مصرفی شهروندان ارومیه ای را تبیین می کنند ولی متغیرهای دینداری، قانون گرایی و توافق فرهنگی ارتباط معنی داری با سبک مصرفی نداشته است.
مسائل اجتماعی و بازتوانی پس از زلزله (مطالعه ای کیفی در شهر سرپل ذهاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۶
103 - 146
حوزههای تخصصی:
لذا هدف این مطالعه بررسی مسائل اجتماعی به وجود آمده در جریان بازگشت به زندگی پس از زلزله آبان ماه ۱۳۹۶ در شهر سرپل ذهاب می باشد. پژوهش از نوع کیفی و از روش تحلیل مضمون برای انجام عملیات تحقیق استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه را زلزله زدگان آسیب دیده شهری و کارشناسان اجتماعی امدادگر در زلزله سرپل ذهاب تشکیل داده است. نمونه گیری به روش نظری بود و با بهره مندی از راهکارهای هدفمند و گلوله برفی انجام شده است. بر این اساس۴۸ مصاحبه با زلزله زدگان آسیب دیده و کارشناسان اجتماعی صورت گرفت. داده ها با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختارمند گردآوری و با راهبرد نظامند استراوس و کوربین تحلیل زمینه محور شدند. این مطالعه کیفی دو مقوله اصلی آسیب پذیری اجتماعی با زیرمقولات، (مشکلات اجتماعی پیشینی، ضعف حساسیت نسبت به گروههای آسیب پذیر، غفلت از بازتوانی اجتماعی، آسیب پذیری ناشی از هدر رفتن اموال و دارایی ها، هجوم افراد غیر بومی) و فراموشی ورهاشدگی با زیر مقولات (مسکن ناقص و ناتمام، عدم تناسب بازسازی مسکن با فرهنگ محلی و اولویت نداشتن اشتغال زایی را مورد بررسی قرار داد که منجر به تاخیر در بازگشت به زندگی عادی شده است. بر اساس نتایج مطالعه مسائل اجتماعی پنهان است و در لایه های زندگی اجتماعی پس از زلزله بروز پیدا می کند و در برنامه های پس از زلزله کمتر مورد توجه قرار می گیرد؛ لذا سیاستگذاران و برنامه ریزان اجتماعی باید برنامه جامعی را تدوین کنند که این موارد پنهان را در نظر گرفته و روند بازگشت به زندگی عادی پس از زلزله را تسهیل کند.
بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی بر کیفیت زندگی شهری شهروندان منطقه 14 شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی بر کیفیت زندگی شهری شهروندان منطقه 14 شهر اصفهان با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری است. در این پژوهش از نظریات پیربوردیو و رابرت پاتنام به عنوان چارچوب نظری برای تبیین ابعاد سرمایه اجتماعی استفاده شده است و همچنین کیفیت زندگی را طبق تعریف شالوک در بعد ارزیابی شخصی در نظر گرفته ایم. روش پژوهش پیمایش و جامعه آماری تحقیق شامل کلیه افراد 65-18 سال در 7 محله منطقه 14 شهر اصفهان است که بر اساس فرمول کوکران حجم کل نمونه 400 نفر محاسبه شده است. روش نمونه گیری چندمرحله ای و ابزار گردآوری اطلاعات به صورت پرسشنامه بوده است. در مجموع متغیرهای مستقل پژوهش توانستند 57/0 از تغییرات متغیر وابسته کیفیت زندگی را تبیین کنند و از طریق آزمون تحلیل مسیر مشخص شد که متغیر سرمایه اجتماعی بیشترین تأثیر را به صورت مستقیم بر کیفیت زندگی داشته است. در مرتبه بعدی، متغیر طبقه اقتصادی بیشترین تأثیر را بر کیفیت زندگی داشته است.
سیاست های شهری و زیست غیررسمی زباله گردی در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف واکاوی مناسبات میان سیاست های شهری و زیست غیررسمی زباله گردی در شهر تهران انجام شده است. روش این پژوهش مطالعه موردی است و از مشاهده و مصاحبه نیمه ساختاریافته در کنار تحلیل اسناد استفاده شده است. نتایج نشان می دهد سیاست های شهری در بخش بازنمایی فضای شهری بر محوریت گفتمان های توسعه، مدرنیستی، زیباسازی و بهبود انتظام بصری قرار دارد. همچنین بازنمایی زیست زباله گردی براساس دو الگوی جرم انگارانه و آسیب شناختی صورت می گیرد. در زمینه کردارهای فضایی، سیاست های سازماندهی در قالب سیاست های انضباط بخشی و حذفی عمل می کند. سیاست های انضباط بخشی شامل سیاست زمان مندی، مکان مندی، گزینش- نظارت و بهنجارسازی است. این سیاست ها از خلال حاکمیت مرزی و حرکت مداوم حکمروایی شهری میان عرصه رسمی و غیررسمی عمل می کند و در صورت تخطی زباله گردها به سیاست های تنبیهی تغییر جهت می دهد. سیاست های حذفی نیز در هنگام ائتلاف میان سازمان های درگیر در حکمروایی شهری و نیز در مواقع شکست ائتلاف میان بخش عمومی و خصوصی رخ می دهد. کردارهای فضایی با هدف کسب سود، تامین اقتدار و بازسازی مشروعیت سازمانیِ از دست رفته برای حکمروایی شهری عمل می کند. در مقابل این سیاست ها، کارگران زباله گرد الگوهایی از مقاومت های نهان و آشکار را در فضاهای زیست خود با هدف مشروعیت زدایی از منابع اعمال قدرت و به رسمیت شناسی خود به کار می گیرند.
مطالعه ملی - عرضی عوامل مؤثر بر جرائم خشونت آمیز در سطح کلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال سی ام زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۸۰)
93 - 116
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تبیین جامعه شناختی عوامل مؤثر بر وقوع جرائم خشونت آمیز در سطح کلان است. در این راستا، با طرح نظریه تلفیقی، شناخت سازوکار علّی وقوع نتیجه مدنظر قرار گرفت. روش مطالعه، رویکرد تطبیقی کیفی بود و از رهیافت منطق فازی استفاده شد. نتایج شرایط لازم و کافی منفرد وقوع نتیجه در مجموع موارد مثبت نشان دادند شروط حاکمیت قانون، فرصت شغلی، برابری اقتصادی و کارآیی دولت به تنهایی شروط کافی وقوع نتیجه اند. غیاب دو شرط برابری اقتصادی و فرصت شغلی بین مجموعه موارد منفی نیز نشان دهنده اهمیت نظری و تجربی این دو شرط در تبیین خشونت در سطح کلان است. در علیت عطفی و ترکیبی، معادله نهایی پژوهش حاضر نشان داد ترکیب شروط برابری اقتصادی، سرمایه رابطه ای، مردم سالاری، پاسخگویی دولت، کارآیی دولت، حاکمیت قانون و فرصت فرهنگی، قدرت تبیینی بالایی درباره وقوع نتیجه مدنظر دارند و این ادعا در تبیین نتیجه در هر دو مجموعه موارد مثبت و منفی (یعنی کشورهایی که میزان خشونت در آنها کم است و کشورهایی که میزان خشونت در آنها زیاد است) صدق می کند. نکته مهم آن است که برابری اقتصادی لزوماً در همه موارد با نتیجه همراه نیست. چه بسا با تنظیم ساختاری کارا، نابرابری اقتصادی لزوماً ایجادکننده جرائم خشونت آمیز نباشد؛ بنابراین، نتیجه تا حد زیادی با داشتن مجموعه دلایل زمینه مند، به ترکیب عوامل بستگی دارد.
ارتباط فرایندهای مدیریت دانش با توانمندسازی منابع انسانی در کارکنان فدراسیون ورزش های رزمی (موی تای - ساواته)
منبع:
مطالعات فرهنگی - اجتماعی المپیک سال اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴
163 - 173
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی ارتباط فرایندهای مدیریت دانش با توانمندسازی منابع انسانی در کارکنان فدراسیون ورزش های رزمی (موی تای - ساواته) بود. روش تحقیق همبستگی و پیمایشی است و جامعه آماری را تمامی کارکنان انجمن های موی تای و ساواته (100 نفر) در فدراسیون ورزش های رزمی تشکیل می دهند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه مدیریت دانش همتی (1389) و پرسشنامه توانمندسازی وان (2005) استفاده شده و تجزیه و تحلیل آماری داده ها بر اساس آزمون همبستگی پیرسون و نرم افزار SPSS انجام گرفت. نتایج نشان داد بین فرایندهای مدیریت دانش در کارکنان با میزان توانمندسازی در آنها در سبک موی تای ارتباط معناداری وجود دارد. این همبستگی (83/0) با فرایندهای مدیریت دانش در کارکنان، میزان توانمندی نیز در آنها بالا می رود. همچنین بین فرایندهای مدیریت دانش در کارکنان با میزان توانمندسازی در آنها در سبک ساواته ارتباط معناداری وجود دارد. این همبستگی 71/0 می باشد و با فرایندهای مدیریت دانش در کارکنان، میزان توانمندی نیز در آنها بالا می رود. در مجموع فرایندهای مدیریت دانش در زمینه توانمندسازی کارکنان در وضعیت مطلوبی قرار دارند.