جامعه شناسی نهادهای اجتماعی
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره هفتم پاییز و زمستان 1399 شماره 16 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرات مواجهه با کلیشه های جنسیتی بر موقعیت نابرابر زنان در خانواده انجام شده است. چارچوب نظری تحقیق، تلفیقی از نظریات کلیشه های جنسیتی ریج وی و میشل، تبعیض جنسی دو وجهی فیسک، نظریه های نابرابری جنسیتی اکلی، گلن و انگلند و نظریه ی کلیشه های جنسیتی برجس و برجیدا می باشد. روش تحقیق، پیمایش و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ی محقق ساخته و جامعه ی آماری آن نیز دانشجویان زن دانشگاه مازندران می باشد که 364 نفر از آنان با روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم، به عنوان نمونه انتخاب شدند. نتایج حاصل از توصیف داده ها نشان داد که حدود دوسوم از پاسخگویان (63 درصد) به میزان متوسط و بالاتر (زیاد و خیلی زیاد) در معرض موقعیت نابرابر در خانواده والدین قرار گرفته اند. درصد مشابهی از پاسخگویان متاهل (5/63 درصد) نیز به میزان متوسط و بالاتر موقعیت نابرابر در زندگی زناشویی را تجربه کرده بودند. همچنین، تحلیل رگرسیونی داده ها نشان داد که متغیرهای وضعیت تاهل (با ضریب بتا 68/0)، مواجهه با کلیشه های جنسیتی (28/0)، رفتارهای مبتنی بر کلیشه های جنسیتی (15/0)، به ترتیب قوی ترین متغیرهای پیش بینی کننده ی موقعیت نابرابر زنان در خانواده بوده اند.
مطالعه ی عوامل اجتماعی- فرهنگی موثر بر کیفیت زندگی زنان در خانواده های نابارور شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائلی که می تواند کیفیت زندگی زنان را تحت تأثیر قرار دهد، ناباروری است. ناباروری، چیزی بیش تر از یک تشخیص پزشکی است ؛ و نوعی داغ اجتماعی محسوب می شود. پژوهش حاضر به کیفیت زندگی زنان در خانواده های نابارور توجه می کند و به عوامل اجتماعی- فرهنگی موثر بر آن می پردازد. در این پژوهش، با استفاده از روش پیمایشی و پرسش نامه ی استاندارد کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی، تعداد 400 نفر از زنان در خانواده های نابارور مراجعه کننده به مراکز ناباروری، با علت های (زنانه، مردانه، هردو و ناشناخته) با روش تصادفی ساده انتخاب شدند. نتایج این مطالعه نشان داد که سن پاسخگو، درآمد خانوار، دینداری، سلامت عمومی و انتظار نقش با کیفیت زندگی زنان در خانواده های نابارور، رابطه دارند. تبیین متغیر وابسته بر حسب مجموع متغیرهای مستقل، بیانگر آن است که سه متغیر سلامت عمومی، دینداری و انتظار؛ نقش قوی ترین پیش بینی کننده ی کیفیت زندگی زنان نابارور هستند و قادرند 48/0 درصد از تغییرات واریانس متغیر وابسته را تبیین کنند.
تأثیر سرمایه ی اجتماعی بر روند توسعه ی سیاسی (مطالعه ی موردی: استان کردستان پس از انقلاب اسلامی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرمایه ی اجتماعی که از مفاهیم مهم علوم اجتماعی به شمار می رود در بهبود شاخصه های توسعه سیاسی موثر است. یکی از مهم ترین مباحث سرمایه ی اجتماعی، در ارتباط با بسط اجتماعات مدنی است. همبستگی اجتماعی و هماهنگی سیاسی که از طریق پیوند مردمی به یُمن حضور در نهادهای مدنی به دست می آید؛ ثبات سیاسی را نیز تقویت می کند. پرسش های راهبر در این پژوهش عبارتند از؛ نهادهای مدنی با چه مکانیزمی بر روند توسعه ی سیاسی تأثیر می گذارند؟ نهادهای مدنی موجود در استان کردستان، پس از انقلاب اسلامی ایران، چه تأثیری بر مشارکت مدنی و توسعه ی سیاسی گذاشته اند؟ در این پژوهش با بهره گیری از مبحث تئوریک ارتباط میان مفاهیم سرمایه ی اجتماعی و توسعه ی سیاسی مورد تبیین قرار گرفته است. برای جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده های این موضوع در استان کرستان، از روش پژوهش آماری بهره گرفته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند که هر مقطع در استان کردستان، نهادهای مدنی تقویت شده اند، میزان اعتماد و سرمایه ی اجتماعی افزایش پیدا کرده است، رغبت مردم به حضور و فعالیت در نهادهای مدنی بیشتر شده است و پاره ای از شاخصه های توسعه ی سیاسی نیز بهبود یافته اند.
چالش همسازی: تفسیر زنان از ایفای نقش خانه داری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانه داری از جمله فراگیرترین نقش های زنان است که در زمینه های اجتماعی و فرهنگی مختلف به شیوه های گوناگونی تفسیر و اجرا می شود. ما در این مطالعه، به دنبال کشف و بازسازی معنای خانه داری نزد زنان خانه دار شهر شیراز بودیم. از همین رو، رویکرد پژوهش کیفی-برساختی و روش تحقیق کیفی بنیانی را برای اجرای تحقیق انتخاب کردیم. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته در دو قالب فردی و گروهی گرداوری شد. مشارکت کنندگان شامل 34 نفر از زنان خانه دار، متأهل و دارای فرزند هستند که حداقل پنج سال از زندگی مشترک آنان گذشته است. زنان خانه دار مشارکت کننده در مصاحبه را از مناطق مختلف شهر شیراز با روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب کردیم. داده ها را با استفاده از تکنیک کدگذاری نظری تحلیل کردیم. متن مصاحبه ها را در قالب شش مقوله ی اصلی شامل ؛ هنجار همسرداری، محوریت فرزند، تقلای پذیرش نقش، گران باری نقش، تزلزل پایگاه خانه داری و بازاندیشی و حسرت دسته بندی کردیم. مقوله ی نهایی برساخته در این تحقیق ،چالش همسازی است که نشان می دهد زنان در ایفای نقش خانه داری، انتظارها و کنش های متناقضی را درک و تجربه می کنند و فعالانه در جهت همسازی این تناقض ها عمل و تلاش می کنند.
بازنمایی تطبیقی چشم انداز و سیاست های نهاد آموزش عالی در هفت کشور جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، واکاوی تجارب هفت کشور جهان در زمینه ی چشم انداز و سیاست های نهاد آموزش عالی این کشورها بود. این مطالعه، از نوع کیفی بوده و با روش مطالعه ی تطبیقی جورج بردی انجام شده است. نمونه های مورد مطالعه، به شکل هدفمند و با نظر خبرگان این قلمرو با در نظر گرفتن پراکندگی جغرافیایی و متفاوت بودن سیستم آموزش عالی، هفت کشو؛ آمریکا، ایران، آلمان، انگلستان، روسیه، ژاپن و چین هستند. ابزار پژوهش برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز، فیش برداری از اسناد و گزارش های بین المللی، مقالات و کلیه ی مدارک موجود بود. مراحل این پژوهش به دو مرحله؛ توصیف و تفسیر، همجواری و مقایسه تقسیم بندی می شود..این مطالعه نشان داد جریانهای قوی چون ؛ بین المللی شدن، تضمین کیفیت، ارتباط با صنعت، استقلال فزاینده ی دانشگاهها وتحول درشیوه های سنتی حکمرانی دانشگاهی؛ اکنون فقط مخصوص کشورهای توسعه یافته نیست. این جریانات غالب درنظام های شرقی چون؛ چین و ژاپن و کشورهای درحال گذاری چون ایران و روسیه نیز مشهودند. تمایزهایی نیز که به چشم می خورد؛ علاوه براینکه از بافتار تاریخی وفرهنگی اثر می گیرد، به فاز و مرحله ی توسعه و توان علم و فناوری کشورها مرتبط است.
بررسی رابطه ی انواع جهت گیری های ارزشی با نگرش به ساختار توزیع قدرت در خانواده (مطالعه ی موردی: زوجین شهر دوگنبدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت نحوه ی تعاملات در خانواده و عوامل فرهنگی مرتبط با آن، این پژوهش به بررسی رابطه ی بین نگرش به ساختار توزیع قدرت در خانواده و جهت گیری های ارزشی پرداخته است. جامعه ی آماری، زوجین شهر دوگنبدان هستند که 380 نفر از آنان بر اساس جدول تعیین حجم نمونه لین، عنوان نمونه انتخاب شدند. روش نمونه گیری، نمونه گیری خوشه ای متناسب با حجم بوده است. بر اساس ادبیات تحقیق، نگرش به ساختار توزیع قدرت در خانواده در دو بعد نگرش اقتدارگرایانه و مشورتی بررسی شد. بر اساس نتایج تحقیق، رابطه ی جهت گیری های ارزشی دینی، تقدیرگرایانه و سنتی با نوع تصمیم گیری اقتدارگرایانه مستقیم و معنادار، و رابطه ی جهت گیری ارزشی مدرن با آن معکوس و معنادار بوده است. رابطه ی جهت گیری های ارزشی تقدیرگرایانه و مدرن با نگرش به قدرت مشورتی، به ترتیب منفی و مثبت بوده است. تأثیرگذراترین متغیر در کاهش تصمیم گیری اقتدارگرایانه، جهت گیری ارزشی مدرن؛ و در افزایش گرایش به تصمیم گیری مشورتی، تحصیلات بوده است. در نهایت می توان گفت ؛ فرهنگ مسلط و "هژمونِ" تصمیم گیریِ عمودیِ مبتنی بر اقتدارِ مردانه، حداقل در ساحتِ انتظار، به سمتِ نوعی وضعیتِ " گذار" تغییر کرده است که در آن دو نوع جهت گیریِ ارزشیِ سنتی و مدرن، همراه با تصمیم گیریِ اقتدارگرا و مشورتی با هم در رقابت و " تخاصم" اند
فراتحلیل مطالعات عوامل اثرگذار بر پیدایش کودکان کار و خیابان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فراتحلیل حاضر، درصدد تحلیل مجدد مجموعه ای از پژوهش های مرتبط با کودکان کار و خیابان و برشمردن نقاط ضعف و قوت آن ها است. مطالعه ی حاضر ، با تلخیص آماری تحقیقات پیشین در حوزه ی کودکان کار و خیابان، به دنبال یک برآورد کلی از اثر عوامل مؤثر بر این متغیر مورد نظر است. بدین ترتیب، این مطالعه با استفاده از روش تحقیق فراتحلیل صورت پذیرفته است و جامعه ی آماری تحقیق شامل کلیه ی مطالعات معتبر علمی هستند که در طی سال های 1381 تا 1398 با موضوع کودکان کار و خیابان به چاپ رسیده اند. در نهایت ، 15 سند انتخاب شدکه جهت انجام فراتحلیل مناسب بوده اندو با استفاده از نرم افزار فراتحلیل (سی اِم اِی۲)[1] مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج و تحلیل یافته های حاصل از ترکیب شدت اثر، نشان می دهد که متغیرهای سطح تحصیلات و اعتیاد به مواد مخدر والدین به ترتیب با اندازه ی اثرات ترکیبی معادل 614/0 و 541/0 در حد متوسط بر میزان کار کودکان و خیابانی شدن آن ها اثرگذار بوده اند.
بررسی خلقیات ایرانیان در واقعه ی رژی (بررسی سه مصداق جمع گرایی، استبدادستیزی و قانون گریزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خلقیات ایرانیان از جمله موضوعاتی است که طی دهه های اخیر به آن پرداخته شده است؛ اما در همه ی پژوهش های انجام شده، با رویکرد صفر و یکی مورد بررسی قرار گرفته است. در این مقاله تلاش نمودیم ، نشان دهیم که خلقیات ایرانیان امری فازی است و نمی توان با رویکرد صفر و یکی به آن پرداخت. ازاین رو، در این پژوهش با استفاده از روش فازی به خلقیات ایرانیان در واقعه ی رژی پرداختیم. نتایج پژوهش نشان داد که مردم در واقعه ی رژی نمرات عضویتی را در ویژگی هایی چون جمع گرایی، استبدادستیزی و قانون گریزی به خود اختصاص دادند. در مصداق جمع گرایی، مشارکت مردم در اعتراض به قرارداد رژی (92/0) نمره ی عضویت فازی، در استبدادستیزی، شاخص مبارزه تا دستیابی به هدف (81/0) نمره ی عضویت فازی و در قانون گریزی، تهدید جانی مسلمانان و بیگانگان (06/0) نمره ی عضویت فازی را به خود اختصاص داد. بر اساس نتایج به دست آمده می توان گفت که رویکرد فازی به خلقیات ایرانیان می تواند نتایج مناسب تری نسبت به رویکرد دوارزشی صفر و یکی به دست دهد.
دانشگاه و جامعه: بررسی رابطه ی دانشگاه با نهادهای سه گانه دولت، صنعت و جامعه ی مدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل رابطه ی دانشگاه و جامعه، و بررسی کارکردهای اجتماعی دانشگاه در متن تحولات جامعه ی جدید موضوع مقاله ی حاضر است. دانشگاه پیوندی (منطبق با تئوری مارپیچ سه گانه اتزکویچ و لیدسدورف) و دانشگاه فرهنگی (مبتنی بر تحلیل دلانتی از ایفای نقش دانشگاه در جامعه ی مدنی) صورت بندی نظری مفهومی این رابطه است که در قالب شاخص های عینی تجربی رابطه ی دانشگاه دولت، دانشگاه صنعت و دانشگاه جامعه ی مدنی عملیاتی شده است. از نظر روش شناختی، این مطالعه به شیوه ی کیفی و با استفاده از تکنیک مصاحبه در بین دانشجویان مقطع دکتری دانشگاه تهران به اجرا درآمده است. نتایج مطالعه حاکی از این است که روابط دانشگاه تهران با بخش های سه گانه دولت، صنعت و جامعه ی مدنی بیش از آن که سازگار با سازوکارهای دانشگاه پیوندی و دانشگاه فرهنگی باشد؛ بیانگر وجوه آسیب شناسانه ای است که در آن حتی کارکردها و الگوهای سنتی دانشگاه نیز به چالش کشیده می شود.
تفاوت های استانی سرمایه ی انسانی جمعیت در بستر تحولات جمعیتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در استان های مختلف ایران، تحولات ساختار سنی جمعیت تقریباً به طور مشابه به ظهور جمعیتی منجر شده است که در سن فعالیت اقتصادی قرار دارند؛ پدیده های جمعیتی آینده را رقم می زنند و برای مشارکت در فرایند توسعه، مستلزم تقویت سرمایه ی انسانی هستند. پژوهش حاضر، با رویکرد توصیفی- تحلیلی، و تحلیل ثانویه داده های مربوط به 10 استان مختلف کشور انجام گرفت؛ تا نشان دهد که وضعیت شاخص های سرمایه ی انسانی چگونه است. نتایج مطالعه نشان می دهد که علاوه بر توسعه نیافتگی برخی از استان ها (همچون سیستان وبلوچستان، کردستان و لرستان)، از نظر شاخص های سرمایه ی انسانی در ابعاد آموزش، سلامت، نیروی کار و اشتغال، و محیط توانمندساز، پراکندگی های استانی چشمگیری هم وجود دارد و شاخص های سرمایه ی انسانی در برخی از استان های توسعه یافته (همچون؛ اصفهان، سمنان، آذربایجان شرقی، و مازندران) انباشته تر است. این نتایج لزوم توجه به تقویت سرمایه ی انسانی جمعیت بالقوه فعال در استان ها و مناطق کم برخوردار و مرزی از یک طرف، و درگیر کردن آنان در فرایند توسعه با هدف ماندگاری جمعیت جوان و ارتقای شاخص های توسعه تا حد استان های توسعه یافته و نیز افزایش کیفیت جمعیت برای تداوم فرایندهای جمعیتی در آینده را از طرف دیگر برجسته می سازد
دیوارهایی که ترک می خورند: پیش روی آرام عاملیت زنان، مطالعه ی موردی زنان ترکیه و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عاملیت ، در بسیاری از مطالعات با طبقات متوسط بالا گره خورده است، در مقابل، برای طبقات متوسط پایین و فرودست بیشتر در مفهوم انقیاد و اطاعت به کار می رود. مقاله ی مورد نظر، با کاوش در زندگی زنان طبقات متوسط به پایین در خاورمیانه مسلمان با تأکید بر زنان مذهبی- سنتی آنکارا و تهران، می کوشد مسیر خلاف نظریه های جاری را نشان دهد. این پژوهش با استفاده از روش کیفی، از نوع تحلیل تماتیک و مصاحبه های شناختی و نیمه ساخت یافته با 50 زن در تهران و آنکارا، توانست نشان دهد که دانش کافی در مورد معانی عاملیت زنان برای افرادی که در مناطق محافظه کار غیر غربی به ویژه خاورمیانه زندگی می کنند ، وجود ندارد. نتایج نشان داد که پیش روی زنان مذهبی – سنتی در زندگی روزمره شان ممکن است خاموش، پنهان و کند باشد؛ اما این زنان با تحصیلات و اقتصاد پایین، توانسته اند عاملیت خود را به نمایش بگذارند. نه تنها این زنان ؛اغلب با توجه به انتظارات اجتماعی، فرهنگی، سنتی و مذهبی به عنوان شخصیتی مطیع، منفعل و مطیع فکر و رفتار نمی کردند؛ بلکه در عین آگاهی به دنبال توزیع مجدد امکانات و فرصت های خود و همچنین کسب استقلال درونی -آنچه در وضعیت فعلی آنها- می گذرد، هستند
سنخ شناسی دین داری در میان جوانان شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، به سنخ شناسی دین داری در میان گروهی از جوانان 21 تا 36 ساله ی شهر رشت می پردازد. رویکرد پژوهش ،کیفی و با روشِ تحلیلِ روایت و با ابزار مصاحبه نامه از نوع روایی انجام شده است. چارچوب نظری پژوهش، تلفیقی از آرای جامعه شناسان دین در خصوص وضعیت دین داری در جهان مدرن و حجم به دست آمده از نمونه های پژوهش، 16 تن بوده است. مهم ترین نتایج پژوهش عبارتند از: 1) تمام مصاحبه شونده ها از فرهنگ دینی خانوادگی فاصله گرفته بودند و از دین داری خانواده ی خاستگاهی به نحو قابل توجهی دور شده اند؛ 2) آنان از الگوی دین داری رسمی که شریعت مدارانه و همچنین الگوی دین داری حوزوی که فقه مدارانه است، نه تنها به نحو اساسی فاصله دارند؛ بلکه منتقد آن نیز هستند؛ 3) الگوی مسلط دین داری، دین داری عاطفی است؛ 4) تأثیرگذاری تجربه هایِ زیسته و نظام های شناختیِ در دسترس آنان، در شکل گیری مسیر حرکت دین داری شان مشهود و مشخص است، که با دیدگاه نظریه پردازان در چارچوب نظری نیز سازگار است.