فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۱٬۰۳۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
بحث آلودگی هوا و بحران محیط زیست شهر تهران در سال های گذشته به یکی از دغدغه های اصلی متولیان و مسئولان ملی و شهری تبدیل شده است که تلاش برای شناخت جنبه های بحران در کنار عوامل تأثیرگذار در ایجاد شرایط کنونی در مطالعات علمی اهمیت دو چندانی یافته است. مقاله حاضر با استفاده از تحلیل گفتمان به دنبال بررسی دو گفتمان دولت ملی (دولت یازدهم، 1396-1392) و دولت محلی – شهرداری) دوره آقای قالیباف از سال 1392 تا 1396) در زمینه آلودگی هوا و تخریب محیط زیست تهران است. دولت ملی و دولت محلی هرکدام وظایف و تأثیراتی بر محیط زیست و کیفیت زندگی شهروندان تهران دارند که به دنبال نشان دادن عملکرد خود در این زمینه هستند و از اینرو هر کدام در چارچوب گفتمان خود به دنبال برجسته سازی و یا غیریت سازی برخی جنبه ها در ارتباط با عوامل آلودگی و راهکارهای کاهش آن هستند؛ که هر کدام از ابزار بازنمایی نیز در جهت اهداف خود استفاده می نمایند. نتایج تحلیل گفتمان نشان می دهد که گفتمان دولت محلی با برجسته کردن دال مرکزی حمل ونقل عمومی (آن هم بخش مترو، و نه کل سیستم حمل ونقل عمومی) و گفتمان دولت ملی با توسل بر گفتمان فن گرایی، دال مرکزی کیفیت و نظارت را برجسته می کند. تحلیل گفتمان نشان داد که دولت ملی و دولت محلی با برجسته کردن بخشی از واقعیت به دنبال ایجاد هژمونی هستند تا به جامعه اینطور وانمود کنند که بازنمایی آنها صحیح بوده و مدیریت آنها موفق بوده است. همچنین، برخی از مسائل در دو گفتمان مذکور به حاشیه رانده شده و به غایب یا غیریت تبدیل می شوند؛ که موضوع کمک و سهم دولت به حمل ونقل عمومی کلانشهرها در گفتمان دولت ملی به حاشیه رانده شده و به نوعی غایب ظاهری تبدیل می گردد و بحث تأثیر برج سازی، بلندمرتبه سازی و مدیریت ترافیک شهری ناشی از کاربری اراضی در گفتمان دولت محلی از طریق "غیرعلمی" یا "سیاسی کاری" خوانده شدن آن سرکوب شده و به غیریت تبدیل می گردد. نتایج تحقیق حاکی از این است که نقش مردم و مدیریت یکپارچه به عنوان دال تهی هر دو گفتمان قابل شناسایی می باشد.
نگرشی امنیت پژوهانه به بحران های پایه ای قرن 21(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهان امروز شاهد پیشرفت ها و تغییرات در عرصه های مختلفی بوده است. این تغییرات در عرصه فناوری ها، علم و غیره اگر چه با هدف رفاه و آسایش انسان ها به انجام رسیده است اما در کنار خود، به نوعی زمینه شکل گیری بحران های جدید در حوزه های مختلف را فراهم آورده است. به بیانی دیگر، تحولات ناشی از پیشرفت در حوزه های مختلف جهت رفاه و آسایش انسان ها، زمینه شکل دهی به اشکال جدیدی از بحران ها را فراهم آورده است. تحقیق حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر یافته های کتابخانه ای تلاش کرده است که مهمترین بحران ها در عصر حاضر را مورد شناسایی قرار بدهد. نتایج حاصل از تحقیق حاضر نشان دهنده آن است که با وجود تعدد بحران ها در عصر حاضر شش بحران پایه ای در قرن 21 به صورت غالب، جهان را تحت سیطره خود درآورده و سرچشمه سایر بحران ها خواهد بود. این بحران ها عبارتند از تغییرات اقلیمی، انرژی، غذا، آب، جنگل ها و ناپایداری شهرها. شناخت این بحران های پایه ای در قرن حاضر کمک خواهد کرد که ریشه سایر بحران ها شناسایی شده و به صورت اساسی با بحران های پیش رو جوامع انسانی برخورد شود.
تأثیر رویکرد پاسیفیک محور ایالات متحده بر امنیت جنوب غرب آسیا (با تأکید بر امنیت ملی ج.ا.ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنوب غرب آسیا متشکل از کشورهایی است که تنوع هویتی سازه های سیاسی-فضایی منطقه و کشمکش های سیاسی برخاسته از منافع و رویکردهای متعارض کشورهای حاضر دست کم طی چند دهه اخیر نقش مؤثری در شکنندگی امنیت منطقه ای داشته است و این در حالی است که ثبات خاورمیانه، امنیت و کنترل انرژی منطقه ژئوپلیتیک خلیج فارس و کنترل رقبا در جنوب غرب آسیا همواره در کانون توجه سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا قرار داشته است. داده های موجود گویای آن است رشد توسعه اقتصادی کشور چین این کشور را به جایگاه هماورد ژئواکونومیک ایالات متحده بالا کشیده است از این رو، مهار این رقیب در کانون ژئواستراتژی ایالات متحده قرار دارد. یافته های موجود گویای آن است که متأثر از مباحث ژئواکونومیک، سیاست خارجی آمریکاجهت گیری پاسیفیک محوری به ویژه در ارتباط با چین یافته است. از این رو تنظیم مناسبات پاسیفیک محور این کشور نیازمند کاهش حضور نظامی در خاورمیانه است. مقاله حاضر براین فرض استوا راست که رویکرد پاسیفیک محور ایالات متحده این کشور را واداشته که کشورهای جنوب غرب آسیا نقش بیشتری در تأمین امنیت منطقه ای بیایند. داده های مورد نیاز این پژوهش به روش کتابخانه ای گردآوری شده است و روش شناسی حاکم بر تحقیق نیز ماهیت توصیفی-تحلیلی دارد. نتیجه پژوهش نشان داد که طی دو سال اخیر رویکرد پاسیفیک محور آمریکا با توجه به گسترش فزایند تروریسم و وزن ژئوپلیتیک ج.ا. ایران و نقشی که در ثبات منطقه دارد زمینه تحول مناسبات این کشور با ایران را در پی داشته است که گفتگوهای هسته ای و رخدادهای مرتبط با آن در این حوزه قابلیت تأمل دارد.
پیامدهای هویتی بیداری اسلامی و بهار عربی در آسیای جنوب غربی؛مطالعه موردی: سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحران به عنوان بخشی از واقعیت سیاست امنیتی خاورمیانه محسوب می شود.تحولات اجتماعی در کشورهای حوزه خلیج فارس، آسیای جنوب غربی، شرق مدیترانه و شمال آفریقا به عنوان اصلی ترین نشانة دگرگونی در ساختار اجتماعی، سیاسی و راهبردی کشورهایی تلقی می شود که به عنوان «منطقه کمربند شکننده» در اندیشة سائل کوهن شناخته می شوند. دگرگونی های اجتماعی در این حوزه جغرافیایی نه تنها منجر به تصاعد بحران و بعضاً جابه جایی قدرت گردید، بلکه زمینه های لازم برای تبدیل رقابت سیاسی به منازعة اجتماعی و جنگ داخلی را به وجود آورده است. نشانه های چنین فرایندی را می توان در کشورهایی همانند یمن، لیبی، سوریه و مصر مورد توجه قرار داد. واقعیت های بحران سوریه نشان می دهد که موضوعات هویتی از اهمیت و نقش بسیار زیادی در بحران های خاورمیانه برخوردار است. هر بحران می تواند آثار خود را در حوزه های مختلف جغرافیایی به جا گذارد. تحلیل این بحران از آن جهت با اهمیت است که آینده تک تک کشورهای حاضر در منطقه خاورمیانه و حتی صورتبندی قدرت جهانی در آینده به آن بستگی دارد زیراقدرت های جهانی هر کدام موضعی متفاوت نسبت به این بحران اتخاذ کردهاند. با توجه به مؤلفه های یادشده، این پژوهش با روشی توصیفی-تحلیلی درصدد پاسخ به این سئوال است که: «تحولات بهار عربی چه پیامدهای هویتی در خاورمیانه داشته و این موضوع چه تأثیری بر تحولات ساختاری و سیاسی سوریه بهجا می گذارد؟» فرضیة پژوهش آن است که: «تحولات بهار عربی زمینه بازتولید رادیکالیسم اسلامی و افزایش نقش بازیگران منطقه ای و قدرت های بزرگ در خاورمیانه را فراهم نموده و این امر باعث پیدایش و تشدید جریانهای هویتگرایی غیردولتی فراملی و به تبع آن بحران هویت و مشروعیت درسوریه شده و موجبات تداوم بحران در سوریه را فراهم نموده است».
قانون گذاری جغرافیایی؛ با تأکید بر جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهم ترین عامل مؤثر در امر قانون گذاری و اداره کشورها، که بر اساس آن توسعه متوازن و پایدار قلمرو ملی تحقق پذیر خواهد بود، جغرافیا است. عاملی که کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته کمتر به آن توجه نموده و با انتخاب سیستم بسیط و تک ساخت که اکثراً ناسازگار با فضای جغرافیایی آنهاست، یکسان انگاری و یکسان سازی سرزمینی را در دستور کار خود قرار داده اند. جمهوری اسلامی ایران نیز با دارا بودن چنین سیستمی، تفاوت های فضایی- جغرافیایی را در مدیریت و قانون گذاری کشور تا حدودی نادیده انگاشته است. بر همین اساس این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی بر آن است تا به بررسی قانون گذاری جغرافیایی در ایران و ارائه پیشنهاداتی برای تحقق این امر پردازد. نتایج تحقیق نشان می دهد که ایران کشوری پهناور با تنوع و تفاوت های گسترده جغرافیایی است که این گوناگونی موجب شده، بر هر یک از بخش های کشور شرایط متفاوتی حکمفرما باشد. با این وجود قوانین مصوب در جمهوری اسلامی ایران همگی در سطح ملّی تصویب شده و به رغم وجود ویژگی های جغرافیایی متنوع و مختلف کشور، برای همه مناطق کشور به طور یکسان به اجرا گذارده می شوند. این مسئله موجب شده بیشتر مناطق کشور که (به لحاظ شرایط خاص حاکم بر خود) همخوانی مناسبی با قوانین وضع شده در سطح ملّی ندارند، از توسعه لازم برخوردار نگردیده و ضمن کاهش کارایی این قوانین در این مناطق، پتانسیل های بالای جغرافیایی مناطق مذکور مورد توجه و بهره برداری مناسب قرار نگیرد. در این پژوهش سعی شده است با اشاره به نقش پژوهش در قانون گذاری، لزوم توجه به این تفاوت ها و تعریف قوانین متناسب با شرایط حاکم بر هر یک از این مناطق را بررسی کنیم که ماحصل آن ضرورت توجه به قانون گذاری جغرافیایی هست که یکی از مباحث کاربردی و مهم در قانون گذاری و حکمرانی خوب است.
بازیگران کوچک در بازی بزرگ، مطالعه موردی: خوانین قفقاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خوانین قفقاز در سیاست های حکومت ها در ایران نقشی کلیدی ایفا کردند. آنها با استفاده از وضعیت موجود و مزیت خود سعی داشتند پادشاهی های مستقل خویش را برقرار سازند. که دچار اختلاف و تفرقه درونی در مناسبات محلی شدند و هر کدام تلاش داشتند برای حفظ قدرت شان و تضعیف خوانین رقیب همجوار بسته به شرایط قدرت و نفوذ ایران یا روسیه در قفقاز حمایت یکی از طرفین را کسب کنند. خوانین بعنوان بازیگران محلی در بازی های قدرت در منطقه ی قفقاز نقشی اساسی بر عهده داشتند که نتیجه ی اعمالشان، تأثیرگذاری مهم در شکل گیری جغرافیای سیاسی کل منطقه بود، از جمله آنها می نوان به : ابوالفتح خان و ابراهیم خلیل خان در حکومت قره باغ و عباسقلی خان حاکم نخجوان ، محمدخان ایروانی از قاجارهای محلی ایروان و جوادخان گنجه ای در گنجه که حکومت این منطقه را داشت نام برد. پژوهش حاضر در پی بررسی نقش و تاثیرگذاری خوانین منطقه و همینطور تاثیر بازی بزرگ قرن 19 در شکل گیری جغرافیای سیاسی منطقه و بالاخص امپراتوری ایران می باشد.
تحلیل چشم انداز ژئوپلیتیک ارمنستان در دوره اشکانی؛ با استناد به یافته های باستان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
203 - 230
حوزههای تخصصی:
ارمنستان از دیرباز به دلیل موقعیت ژئوپلیتیک خاص خود، توجه بسیاری از اقوام و ملل مختلف را جلب کرده است، به گونه ای که این کشور با موقعیت راهبردی آن به کانون اصلی جنگ های ایران و روم در عصر اشکانی بدل شده بود؛ منازعاتی که سرانجام در دوران حکومت ساسانیان، با تقسیم ارمنستان میان این دو قدرت بزرگ به پایان رسید. ارتش روم بارها در رویارویی با نیروهای پارتیزان اشکانی در دشت های بین النهرین مغلوب و سرانجام برای رفع ناکامی های خود، از جغرافیای طبیعی ارمنستان به منظور نفوذ و لشکرکشی استفاده کرد. به همین منظور و در راستای اقدامات رومی ها که این منطقه را برای لشکرکشی به داخل ایران انتخاب نمودند، دولت اشکانی برای مقابله با حملات متناوب آنها، رشته استحکامات تدافعی در گذرگاه های طبیعی ورودی به فلات ایران ایجاد کرد. در این پژوهش، با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با روش میدانی و کتابخانه ای و با استناد به منابع مکتوب تاریخی و داده های باستان شناختی که شامل بررسی قلاع دوره اشکانی و مستندات باستان شناسی بوده به مطالعه ارتباطات و منازعات مابین بین ملل قدرتمند در دوران اشکانی پرداخته شده است. همچنین مطالعه فوق به بازشناسی روابط بین دو امپراتوری مذکور و به تبع آن شناخت جغرافیایی سیاسی- نظامی ارمنستان توجه کرده است. نتیجه به دست آمده نشان دهنده اهمیت موقعیت ژئوپلیتیک ارمنستان، در روابط سیاسی- نظامی ایران با کشورهای همسایه و رقبا بوده است.<br /> <br />
شناسایی و اولویت بندی عوامل ژئوپلیتیکی مؤثر بر امنیت داخلی با استفاده از روش تصمیم گیری چندمعیاره (MCDM)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علم ژئوپلیتیک را می توان با توجه به ارتباط گسترده ای که میان سیاست، قدرت و جغرافیا برقرار می کند، دانش تأمین کننده امنیت در سطوح مختلف دانست که علاوه بر نقش آفرینی در سطوح مختلف امنیت بین المللی، منطقه ای و ملی، در سطح امنیت محلی نیز دارای نقش های مؤثر هستند. مقالة حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی عوامل ژئوپلیتیکی مؤثر بر امنیت داخلی با استفاده از روش تصمیم گیری چندمعیاره ( MCDM ) به رشتة تحریر درآمده است و تلاش می کند به پرسشِ اصلیِ «عوامل ژئوپلیتیکی مؤثر بر امنیت داخلی کدامند؟» و پرسشِ فرعیِ «عوامل ژئوپلیتیکی مؤثر بر امنیت داخلی چه اولویتی نسبت به همدیگر دارند؟» پاسخ دهد. برای پاسخ به این پرسش ها، عوامل ژئوپلیتیکی در قالب 6 گروه و 49 زیرگروه مورد بررسی قرار گرفتند. این پژوهش با روش توصیفی- پیمایشی صورت گرفته و جامعة آماری آن نخبگان دانشگاهی آشنا با مفهوم امنیت ملی بودند که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامة محقق ساخته استفاده شد که ضریب آلفای کرونباخ برابر 966/0 است و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل عاملی تأییدی، آزمون کولموگروف- اسمیرنوف و آزمون تی تک نمونه ای و همچنین برای اولویت بندی عوامل از روش AHP و TOPSIS استفاده شد که عمده ترین نتایج آن به این قرار است: عوامل طبیعی، سیاسی، امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و به عنوان عوامل ژئوپلیتیکی مؤثر بر امنیت محلی به ترتیب اولویت زیر می باشند: عوامل اقتصادی، عوامل سیاسی، عوامل اجتماعی، عوامل فرهنگی، عوامل امنیتی و عوامل طبیعی.
شناسایی و تحلیل فضایی کانون های جرم خیز سرقت در کلانشهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه سرقت، به عنوان یکی از گسترده ترین و فراوان ترین جرائم در اغلب کشورهای جهان و از جمله در کشور ایران، به یک مشکل فراگیر و جدی از ابعاد گوناگون اجتماعی، اقتصادی و امنیتی تبدیل گردیده است. بر همین اساس پژوهش حاظر در نظر دارد تا به شناسایی و تحلیل فضایی کانون های جرم خیز سرقت در کلانشهر مشهد بپردازد. روش تحقیق در این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی- تحلیلی می باشد. برای تحلیل داده ها از نرم افزارهای ArcGIS و Surfer استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق، شامل جرائم سرقت است که در محدوده زمانی 1390 تا 1395 (9152 مورد) در شهر مشهد به وقوع پیوسته که اطلاعات آن از پلیس آگاهی استان خراسان رضوی اخذ شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که توزیع فضایی جرائم سرقت در شهر مشهد از الگوی خوشه ای تبعیت می کند و مهمترین کانون جرائم سرقت در شهر مشهد بر محدوده خواجه ربیع انطباق یافته است. همچنین یافته های تحقیق بیانگر آن است که کمترین میزان وقوع جرائم سرقت در شهر مشهد در بین محدوده زمانی مورد بررسی در سال 91 و بیشترین آن در سال 94 اتفاق افتاده است و بیشترین تراکم جرائم سرقت در منطقه ثامن شهر مشهد قرار دارد.
جستاری نوین در تبیین اثرات روش شناسی اثبات گرا در شناخت رابطه سیاست و فضا در پرتو مفهوم مقیاس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در علوم جغرافیایی یکی از مکاتب مهم روش شناسی مکتب اثبات گرایی است که عملکرد ویژه ای در تولید و مفاهیم در علوم جغرافیایی و از جمله جغرافیای سیاسی داشته است. جغرافیدانان سیاسی متأثر از مکتب اثبات گرا معتقدند که اثرات متقابل سیاست و فضا به تولید فرم و فرایندهای فضایی منجر خواهد شد که به مثابه پدیده های مادی از طریق رویکردهای اثبات گرا قابل مطالعه و تحلیل می باشد. این در حالی است که اتخاذ رویکرد اثبات گرایانه در جغرافیای سیاسی دارای تبعات مفهومی و موضوعی بوده است. در این نوع پژوهش کوشش گردیده با مراجعه به مستندات معتبر نظری و با اتخاذ روش توصیفی - تحلیلی دسته بندی نوینی از چگونگی شناخت رابطه سیاست و فضای جغرافیایی در روش شناسی اثبات گرا مفاهیم ارائه گردد. یافته های پژوهش بیانگر آن است که در روش شناسی اثبات گرا اجزای فضای جغرافیایی دارای ماهیت متعامل و سیستماتیک بوده لیکن دو مقیاس ملی و فروملی دارای محتوی متفاوتی با مقیاس فراملی می باشد. بطوریکه در مقیاس ملی شناخت رابطه سیاست و فضا مبتنی بر نوعی کارکردشناسی ناحیه ای مبتنی بر عملکرد حاکمیت می باشد که مقیاس های ملی و فروملی را در برمی گیرد. لیکن در مقیاس فراملی رابطه حاکیت و فضا منبعث از نوعی رفتار قلمروخواهانه می باشد که میان کشورها و بازیگران سیاسی وجود دارد و سازنده مفاهیم و نظریات ژئوپلیتیک می باشد. ضمن اینکه از آنجائیکه سیاست چه در مقیاس ملی و فروملی و چه در مقیاس فراملی از عناصر و اجزای شکل یافته که قابلیت کمیت پذیری اندکی دارند در نتیجه در روش شناسی اثبات گرا می بایست به رویکردهای قیاسی اتکا بیشتری نمود.
تبیین مؤلفه های ژئومرفولوژیکی در استقرار رژیم حقوقی دریای خزر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دریای خزر یک دریای بسته است و طبق کنوانسیون حقوق دریاها تعیین رژیم حقوقی آن باید با توافق کشورهای ساحلی صورت گیرد و کشورهای دیگر حق دخالت در مسائل مربوط به آن را ندارند. یکی از مهم ترین مشکلات این دریاها، تعیین رژیم حقوقی آن هاست. تعیین رژیم حقوقی این پهنة آبی پس از فروپاشی شوروی مطرح شد، اما هنوز پس از گذشت چندین سال از این موضوع، بین کشورهای ساحلی درمورد چگونگی استقرار رژیم حقوقی آن توافقی صورت نگرفته است. این مسئله دلایل زیادی دارد؛ برای مثال می توان به نقش عوامل ژئومورفولوژیکی در تعیین رژیم حقوقی این دریا اشاره کرد. در پژوهش حاضر، شرایط ژئومورفولوژیکی به عنوان یکی از عوامل جغرافیایی تأثیرگذار بر استقرار رژیم حقوقی دریای خزر بررسی می شود و همچنین از منظر جغرافیای سیاسی دریاها، نقش عوامل ژئومورفولوژیکی در استقرار رژیم حقوقی دریای خزر جست وجو می شود. روش این تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی و براساس مطالعات کتابخانه ای است. این پژوهش به دنبال پاسخ به پرسش اصلی تحقیق است اینکه آیا مؤلفه های ژئومورفولوژیکی بر استقرار رژیم حقوقی در خزر و افراز مرزهای دریایی مؤثرند. این مؤلفه ها شامل صخره ها، برآمدگی های جزری، شکل ساحل، خورها و خلیج ها، جزایر، فلات قاره و دهانة رودها هستند که مطابق با کنوانسیون 1982 و همچنین با توجه به شرایط جغرافیایی دریای خزر ارزیابی شدند. براساس نتایج، کشورهای قزاقستان، روسیه، ترکمنستان و آذربایجان به ترتیب بهترین شرایط ژئومورفولوژیکی را برای تعیین رژیم حقوقی دارند. در این میان، ایران نامطلوب ترین موقعیت را دارد و نیازمند اتخاذ سیاست های بهینه در راستای بهبود شرایط موجود است.
بررسی رقابتهای ژئوپلیتیکی و ژئواکونومی پاکستان و ایران در ایجاد کریدور شمالی جنوبی اوراسیا: مزیتها و تهدیدها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهان تاکنون بیشتر شاهد مسیرهای ترانزیتی بین شرق و غرب عالم بوده است که اتکای بسیار زیادی به مسیرهای اقیانوسی داشته و از این رو، ارتباطات شمالی جنوبی با اتکای به خشکیها کمتر شکل گرفته است. این مسأله باعث مشکلات زیادی و از جمله افزایش هزینه های حمل و نقل شده است. دیدگاه های ژئواکونومی و نیاز کشورهای محصور در خشکی ابرقاره اوراسیا و ارتباطات شمال و جنوب این ابرقاره، ضرورت شکل گیری کریدور جنوبی شمالی را به وجود آورده است. مسیر ایران از مبدأ بندر چابهار به آسیای مرکزی و حوزه قفقاز و اتصال به روسیه، و مسیر پاکستان از مبدأ بندر گوادر به استان سین کیانگ چین و در ادامه به مناطق پیرامونی مهمترین گزینههای ایجاد کریدور ارتباطی شمال جنوب است. این تحقیق با روش توصیفی و تحلیل مقایسهای به دنبال ارزیابی هر یک از این کریدورها با نگاه ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی است. نتایج تحقیق نشان می دهد که مسیر کریدور ایران به لحاظ بعد بین المللی، امنیتی و اقتصادی از مزیتهای بیشتری نسبت به کریدور پاکستان برخوردار است.
مدل سازی همگرایی قومی براساس نیازسنجی مدیران سیاسی و مطالبات شناسی اقوام (مطالعه موردی: استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیروهای همگرا و واگرا که در تعیین چگونگی و کیفیت انسجام ملی نقش عمده ای دارند، مفاهیم جدا از هم نیستند، بلکه متغیرهایی هستند که دارای پیوندی معکوس و تأثیرپذیر از هم هستند. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر مدل ابداعی سه منظوره، وضعیت همگرایی و واگرایی در استان کردستان را تحلیل و تجزیه می کند. ابزار پژوهش پرسشنامه است و پرسشنامه ها برای دو دسته از پاسخگویان (مدیران سیاسی و شهروندان استان کردستان) در چهار شاخص، تقسیمات کشوری، مشارکت سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی طراحی شده است. براساس روش نمونه گیری هدفمند در اختیار 54 نفر از مدیران سیاسی و به روش خوشه ای در اختیار 189 نفر از شهروندان استان کردستان قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که براساس نیازسنجی مدیران سیاسی، مردم کردستان در مدل سه منظوره در مسیر همگرایی هستند. از طرفی براساس مطالبات شناسی و با توجه به مطالبات مردم کردستان در صورت پوشش و پاسخ مثبت به مطالبات، مدل سه منظوره هرچه بیشتر به سمت تعمیق همگرایی پیش خواهد رفت. از دیدگاه مدیران سیاسی، شاخص های مشارکت سیاسی در رتبه اول، اقتصادی در رتبه دوم، اجتماعی-فرهنگی در رتبه سوم و تقسیمات کشوری در رتبه چهارم قرار دارند. از دیدگاه شهروندان و مطالبات شناسی آن ها، شاخص های اقتصادی در اولویت اول، اجتماعی-فرهنگی اولویت دوم، مشارکت سیاسی اولویت سوم و تقسیمات کشوری در اولویت چهارم هستند.
Geographical Restriction and Interests as a Bulwark against Disintegration of Iraq(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
245 - 279
حوزههای تخصصی:
In the wake of the capture of Iraqi lands, especially Mosul by the ISIS, the talk of disintegration of Iraq was ever more serious in political circles. The idea is still at issue even after the collapse of the ISIS and its defeat in Mosul. The main objective of this study is to examine whether ethnic and religious conflicts are powerful enough to lead to Iraq’s disintegration. Considering the recent developments in Iraq with pretexts of ethnic and religious conflicts, the question considered in this article is whether this situation could pose a threat to the territorial integrity of Iraq or not? Monitoring the positions of internal groups of Iraq, U.S. interests as well as neighboring countries including Iran, Saudi Arabia and Turkey indicates that disintegration of Iraq would not be beneficial for these countries and it will cause farther violence in the region. In this research, the roles of certain Foreign & domestic or International & national elements in the Iraqi politics and society are being analyzed. A study of the effect of the three variables of Kurds, Sunnis and Shias on Iraqi disintegration or integrity indicates that the Kurd variable has the largest contributing effect on Iraq disintegration while the other two variables show lesser potential for driving the country towards disintegration. Nevertheless, the interests of the regional and trans-regional states combined with the geographical situation of Iraq as a landlocked territory prove to be an obstacle in the way of disintegration of the country. According to the findings of this research, the territorial disintegration of Iraq does not seem to be a viable scenario and territorial integrity of Iraq is more consistent with the objectives and interests of local communities and foreign governments. <br /> <br />
افزایش قدرت منطقه ای ترکیه و پیامدهای امنیتی آن بر منافع ملی ایران در شرق مدیترانه در مقطع زمانی 2002 تا 2014 م(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سالهای اخیر رویدادها، تحولات و رقابت ها در منطقه غرب آسیا روند سریع و پرشتابی به خود گرفته است. در این میان رقابت دو کشور مهم و تأثیرگذار منطقه یعنی ایران و ترکیه از مهمترین رقابت ها محسوب می شود و بی تردید در شکل گیری سرنوشت آینده منطقه به ویژه شرق مدیترانه نقش تعیین کننده ای خواهد داشت. با افزایش قدرت ترکیه در حوزه های مختلف و دخالت بیشتر و عمدتاً مخرب این کشور در مسائل منطقه به ویژه شرق مدیترانه مانند بحران سوریه تحولات جاری نیز از شتاب بیشتری برخوردار شده است. در این میان پیامدهای افزایش قدرت منطقه ای ترکیه بر منافع ملی جمهوری اسلامی ایران از جنبه امنیتی حائز اهمیت فراوانی هست و تقابل و تضاد منافع دو کشور را آشکارا به نمایش می گذارد. این مقاله سعی دارد به این سؤال اساسی پاسخ دهد که افزایش قدرت منطقه ای ترکیه چه پیامدهای امنیتی بر منافع ملی جمهوری اسلامی ایران در شرق مدیترانه دارد؟ در این مقاله از روش تحقیق توصیفی - تحلیلی استفاده شده و برای گردآوری اطلاعات از روش میدانی (پرسشنامه) و روش کتابخانه ای بهره گرفته شده است. نتایج و دستاوردهای این پژوهش نشان می دهد افزایش قدرت منطقه ای ترکیه در شرق مدیترانه در مقطع زمانی 2002 تا 2014م پیامدهای امنیتی مهمی مانند تضعیف الگو، کاهش نفوذ جمهوری اسلامی ایران، تغییر توازن قوا و تغییر ترتیبات امنیتی به ضرر جمهوری اسلامی ایران را به دنبال دارد.
صورتبندی انتقادی مسأله ی فضا، با تاکید بر فضای عمومی شهری فضا چگونه از خلال روابطِ نیروها تولید و بازتولید می شود؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضای عمومی شهری قلمروی حضورِ گروه های اجتماعی مختلف با الگوهای رفتاری متفاوت است. مفهوم فضا در این معنا موجودیتی است که پیش از هرچیز، به واسطه حضور افراد و از خلال کنش فردی و روابط اجتماعی شکل می گیرد. فضایی که ما در زندگی روزمره آن را زیست می کنیم، اساسا برساخته ای اجتماعی و سیاسی است. از همین رو می توان گفت به واقع فضا بیش از آنکه چیزی کمیت یافته و قابل اندازه گیری باشد، مفهومی سیال و همواره در حالِ شدن است. فضاهای عمومی شهری از یک طرف فرهنگ، ارزش ها، اهداف و ایدئولوژی های غالب در هر جامعه ای را بازنمایی می کنند و از طرفی دیگر با فراهم آوردنِ زمینه های حضور، امکان های فضایی-از مقاومت و ازآنِ خودسازیِ نمادین گرفته تا شورش و طغیان- را برای گروه های از مرکز رانده شده، تسهیل می کنند. متعاقبِ آنچه بیان شد، مسئله و پرسشِ اصلی نوشتارِ پیش رو این است که فضا چگونه به واسطه ی روابط و نیروها، تولید و بازتولید می شود؟ وقتی از تولیدِ فضا صحبت می کنیم به واقع از چه چیزی سخن می گوییم؟ فضا چگونه زمینه های تحققِ امکان ها و بالقوگی های فضایی از جمله ازآن خودسازی، عاملیت، تولید و بازتولید و حضور در فضا را فراهم می کند؟ در راستای پاسخ به سؤالات مطرح شده، نوشتار حاضر در قسمت روش شناسی با تاکید بر اینکه روش، نظریه و واقعیتِ فضایی اموری در هم تنیده اند، ابتدا در مقامِ مقدمه و طرح مساله در مورد فضای عمومی و فضا بحث می کند و مسئله ی نوشتار را مطرح می کند. سپس در ادامه، زیرِ عنوانِ نگاهِ نظری به سویه های مختلفِ مسئله ی فضا از جمله تولید و بازتولیدِ فضا و چگونگی ارتباط متقابل آن با مناسبات قدرت، تفاوت های فضایی، بهنجارسازی های فضایی، تاکتیک های فضایی و مقاومت، زندگی روزمره و تجربه فضا و زمان می پردازد.
بررسی و تحلیل علایق ژئوپلیتیک بازیگران خارجی موثر در بحران ژئوپلیتیک سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غرب و جنوب غرب آسیا متلاطم ترین منطقه ژئوپلیتیک جهان می باشد. طی نیم قرن اخیر این منطقه عرصه رقابت و تقابل منافع قدرت های بزرگ جهانی و منطقه ای شده است. با شکل گیری رژیم اشغالگر قدس در سال 1948م این ناامنی روزبه روز بیشتر شده و توجه قدرت های جهانی بویژه آمریکا به این منطقه برای دستیابی به منافع هرچه بیشتر و دستیابی به جایگاه برتر و دوم قدرت جهانی بیش از پیش شده است. کشور سوریه که در همسایگی این رژیم قرار گرفته است، طی هفت سال اخیر صحنه بیشترین درگیری ها و تنش ها بوده بوده و از سال 2011 م هنوز رنگ امنیت و آرامش را به خود ندیده است. سوریه به علت موقعیت ژئوپلیتیک ویژه ای که درغرب آسیا، سواحل دریای مدیترانه و شمال فلسطین اشغالی دارد عرصه بیشترین رقابت میان قدرت ها در سطوح محلی، ملی، منطقه ای، فرامنطقه جهانی قرار گرفته است. این پژوهش سعی دارد با روش توصیفی- تحلیلی به این سوال اساسی پاسخ دهد که مهم ترین بازیگران سیاسی خارجی در بحران ژئوپلیتیک سوریه چه علایق ژئوپلیتیک دارند؟ با واکاوای علایق ژئوپلیتیک هریک از این بازیگران سیاسی می توان ریشه بحران را دقیق تر مورد تجزیه و تحلیل قرار داد و چشم انداز سیاسی سوریه را واقع بینانه تر ترسیم کرد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که هرچند نقطه آغاز بحران ژئوپلیتیک سوریه ناشی از زمینه های فساد اداری- مالی و سیاسی و ... در درون آن بوده است؛ اما گسترش و عمیق ترشدن این بحران و تزریق انواع گروه های تروریستی و تکفیری به این کشور و حمایت های مالی- تسلیحاتی قدرت های منطقه ای و جهانی ناشی از علایق ژئوپلیتیکی متضاد دو طیف واگرا و هم گرا می باشد. ایران و روسیه باوجود داشتن علایق ژئوپلیتیک اختصاصی دارای برخی علایق مشترک در زمینه مبارزه با تروریست و داعش و حفظ رژیم بشار اسد ومقابله با نفوذ آمریکا می باشند. در طرف مقابل مقابله با نفوذ منطقه ای ایران، براندازی نظام بشار اسد و نابودی جنبش های مقاومت، فصل مشترک علایق جبهه غربی- عربی- ترکی و اسرائیل می باشد.
خیزش های هویتی، دولت های شکننده و بحران های ژئوپلیتیکی خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فعال شدن شکاف های اجتماعی در خاورمیانه و سیاسی شدن آنها منجر به شکل گیری مجموعه ای از نیروهای هویت بنیاد زیرملی و فراملی شده است که از انگیزة لازم برای ادغام در نظم دولت-ملت برخوردار نیستند. نیروهای هویت بنیاد به واسطه تعارض بنیادین با ساخت دولت-ملت مستقر، زمینه را برای تبدیل دولت های شکننده به دولتهای شکست خورده به وجود می آورد. در این میان تمایل قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای برای بهره برداری از ظرفیت نیروهای هویت بنیاد در راستای تقویت موضع خود در منازعات ژئوپلیتیکی بر شدت و پیچدگی نقش آفرینی مؤلفه های هویتی افزوده است. در پاسخ به این پرسش که: «عوامل شکل گیری بحران ژئوپلیتیکی خاورمیانه کدام است؟»؛مقاله فرضیه زیر را ارائه می دهد:«تلاقی و درهم تنیدگی خیزش نیروهای هویت بنیاد زیرملی و فراملی، ضعف ساختاری دولت-ملت و نهایتاً رقابتهای ژئوپلیتیکی قدرتهای منطقهای و فرامنطقه ای، عامل اصلی شکل گیری و گسترش بحران ژئوپلیتیکی خاورمیانه است».روش انجام تحقیق حاضر توصیفی و تحلیلی بوده است.
The Socio-economic Prerequisites of Democratic Transition; Case Study: Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
294 - 307
حوزههای تخصصی:
This paper initially attempts to demonstrate that Iranian society has constantly attempted to democratize the authoritarian regime, but it usually fails in the transition stage. I have shown that the democratization process in Iran has often resulted in the creation of a newly shaped authoritarian structure rather than an institutionalized democratic regime. Meanwhile, I have argued that the democratic process has not been interrupted and some of the minimum criteria of the transition process, such as the politics of periodic elections, have been realized in Iran. In this study the democratic transition has been explained through socioeconomic development. The data for this paper consist of forty-two cases of parliamentary and presidential elections. The hypothesis is evaluated using regression analysis technique. The empirical findings indicate that the proportion of the total variance of democratic transition which is explained by the socioeconomic development is 0.56 percent. This relation is positive and is statistically significant at .05 level. <br /> <br />
سیاست کُردی آمریکا و روسیه؛ منافع و امنیت ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کردستان عراق از دهه 1990 و به ویژه پس از اشغال عراق در سال 2003، مورد توجه آمریکا قرار گرفت. هرچند در دوران جنگ سرد، کُردهای عراق به شوروی نگاه داشتند اما از سال 2007، روسیه منطقه اقلیم کردستان عراق را به عنوان یک اولویت مورد توجه قرار داده است. با شروع بحران سوریه، کُردهای این کشور به تدریج مورد توجه آمریکا و روسیه قرار گرفتند. توجه آمریکا و روسیه به کُردهای عراق و سوریه، دارای پیامدهایی برای امنیت و منافع ایران است که بررسی آن را ضروری می کند. این نوشتار با استفاده از روش تطبیقی -مقایسه ای و نیز توصیفی - تحلیلی استدلال می کند که سیاست کُردی آمریکا و روسیه در جهت بسط نفوذ آنها و نیز تضعیف رقبای دولتی و درون دولتی آنها به شمار می رود که در مواردی مقوم منافع و امنیت ایران است و در موارد دیگری چنین نیست.