مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
جغرافیای اقتصادی
حوزه های تخصصی:
منطقة خوارزم واقع در شمالی ترین نقطة ماوراء النهر، در قرون نخست اسلامی ، از نقاط تأثیرگذار در تاریخ منطقة مذکور به شمار می رود. خوارزم محل تجمع کاروان های تجاری بوده که از نواحی اُغز، خزر، و به ویژه روس می آمدند و تجار خوارزمی نیز متقابلاً در نقاط دیگر دنیا به فعالیت های بازرگانی می پرداختند. تجارت این ناحیه ازطریق آرال با روسیه و از آن طریق با کشورهای اروپایی جریان داشت. ویژگی خاص جغرافیایی و جمعیت تجارت پیشة خوارزم ادوار پرشکوه اقتصادی و بازرگانی را برای آن رقم زده است. خوارزم در گذر از دوران باستان به دوران اسلامی نیز این نقش خود را حفظ کرد و بازرگانی و تجارت مناطق ماوراءالنهر و خراسان در کف اختیار تجار خوارزمی بود؛ اعتبار آنان به حدی بود که در نقاط گوناگون ماوراءالنهر، خراسان، هندوستان، بلغار، و سواحل ولگا دارای تجارت خانه و انبارهای بزرگ کالا بودند. خوارزم به لحاظ سیاسی دارای نوعی نظام فرمان روایی مستقل ، که در عصر باستان ریشه داشت، بود و خاندان آل اِفریغ منشأ شکل گیری نظام خوارزمشاهی در آن ناحیه بود. با ورود خوارزم به دوران اسلامی، حکام باستانی آن دست نشاندة عمال خلیفة اسلامی شدند و نوعی نظام دوقطبی بر ساختار سیاسی خوارزم حاکم شد. خوارزم در دوره فرمان روایی حکومت های مستقل محلی ایرانی در ماوراءالنهر به شکلی مؤثر در مناسبات قدرت گیری میان این سلسله ها نقش داشت. در این مقاله با نگاهی به اوضاع اقتصادی و سیاسی خوارزم به بررسی الگوی توسعة خوارزم در این دو زمینه پرداخته شده است.
جغرافیای اقتصادی و شیوه های معیشت در چُرام دوره اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رام، نام منطقه ای جغرافیایی و نیز نام یکی از ایلات بزرگ در کهگیلویه است که به سبب برخورداری از شرایط مناسب طبیعی و جغرافیایی، توان مندی های ویژه ای در اقتصاد فارس، خوزستان، و دیگر سرزمین های اطراف داشته است. وجود زمین های حاصل خیز و مراتع و چراگاه ها، قرارگرفتن در مسیر جاده های مواصلاتی سواحل خلیج فارس به مرکز کشور، و حضور ایلات و عشایر سبب شده است ساکنان این منطقه در سه شیوه اقتصادی کشاورزی، دام داری، و تجارت نقشی مطلوب داشته باشند. از نظر جغرافیایی، قرارگرفتن دو بخش گرمسیر و سردسیر با دو اقلیم کاملاً متفاوت، در فاصله ای نزدیک در این منطقه، موجب شده است تنوع تولید محصولات بر توان اقتصادی آن بیفزاید. شواهد تاریخی نیز نشان می دهد ارجان، به مثابة شهر و مرکز تاریخی کوره قباد خورة (ارّجان) فارس، سهمی از اقتصاد شکوفای خود را مدیون چرام بوده است. در این پژوهش کوشش می شود با استفاده از تحقیقات میدانی و واکاوی متون جغرافیایی و تاریخی، جغرافیای اقتصادی و شیوه های معیشت و دلایل شکوفایی اقتصادی چرام از منظر جغرافیایی بررسی شود.
وضعیت اقتصادی اصفهان در دوران آل بویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله، با تکیه بر منابع تاریخی و جغرافیایی، در صدد تبیین جایگاه اصفهان در قرن چهارم هجری از منظر اقتصادی است. اصفهان در این دوره از نظر بازرگانی و تجاری از اهمیت بالایی برخوردار بود، چنان که بخش تجاری آن نسبت به کشاورزی پیشی گرفت. برقراری ثبات در این دوره موجب شد تا راه های تجاری امن گردد؛ از سویی هم، ثبات اقتصادی رونق و رفاه و پیشرفت را برای این منطقه به ارمغان آورد. بنابراین، مسئله اصلی پژوهش این است که با توجه به اهمیت منطقه و نقش مهمی که در تحوّلات سیاسی، اقتصادی ایفامی کرد، با بررسی تأثیرگذاری آن، با روش توصیفی تحلیلی به این پرسش ها پاسخ می دهد که عوامل تأثیرگذار در رونق و بهبود وضعیت اقتصادی اصفهان چه بوده است؟ همچنین، عوامل مؤثر در بروز تغییرات اقتصادی چه بود ؟ جایگاه و اهمیت مناسبات تجاری در نزد حکام آل بویه چگونه بوده است؟
شرایط جغرافیایی، چگونگی قرارگیری اصفهان در سرزمینی مناسب و قرارگیری بر سر راه های ارتباطی شرق به غرب و به ویژه راه ابریشم، از جمله ویژگی های این منطقه است که در فرآیند توسعة آن نقش داشته که هم بر توان بازرگانی آن افزود و هم خودِ منطقه را به سود بازرگانی و تجاری سرشاری رساند.
بررسی تطبیقی روش جغرافیایی ابن رسته در مقایسه با دیگر جغرافیدانان مکتب عراقی (با تکیه بر منابع جغرافیایی یعقوبی، ابن فقیه و ابن خرداذبه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه به دانش جغرافیا و گسترش این علم در نزد مسلمانان موجب شد در قرون 4و5قمری/10و11میلادی دو مکتب جغرافیایی به نام های عراقی و بلخی شکل گیرد. هرکدام از این دو مکتب در خلق آثار خود اصولی به کار گرفتند. ابن رسته ازجمله جغرافی دانانی است که پژوهشگران او را در مکتب عراق جای می دهند. اهمیت ابن رسته در این است که به جغرافیا نگاهی جهان شمول داشت و به این منظور کوشید تا اثر خود را به صورت دایرهالمعارفی مدون درآورد. ازاین رو باوجود شباهت های روشی که کتاب اعلاق النفیسه با آثار دیگر جغرافی دانان مکتب عراقی دارد، در مقایسه با این آثار، تفاوت های بسیاری نیز در آن مشاهده می کنیم. براساس نتایج به دست آمده این تفاوت ها در جغرافیای انسانی، جغرافیای اقتصادی، جغرافیای مذهبی و فرقه ای، جغرافیای ریاضی و نجومی، تقدم توصیف مکه و مدینه بر سواد و بغداد و نیز توصیف نواحی، راه ها، رودها و دریاها مشهود است.
جایگاه جغرافیای اقتصادی خراسان جنوبی در نمودِ ایده ی "اقتصاد شرقیِ ایران" (با تأکید بر افغانستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بایستگیِ افغانستان در اقتصاد شرقِ ایران احیاگر مجدد نقش استان های مرزیِ شرق در تجارت خارجی کشور طی یک ونیم دهه ی گذشته بوده است. این جستار به وارسی جایگاه خراسان جنوبی در اقتصاد شرقی ایران با روش تبیینی و کاربست جغرافیای اقتصادی پرداخته است. با درنظرداشتِ رقابت های ژئواکونومیکی و ژئوپولیتیکیِ منطقه ای در آسیا و رویدادهای جهانی چون تحریم های جدید آمریکا هدف کندوکاو مزبور نگرورزی به جایگاه اقتصادی استان ها و کشورهای شرقیِ ایران در پیشرفت اقتصادی و برنامه ریزی های تجارت خارجی منطقه ایِ کشور و بازگوییِ اهمال کاری پژوهشگران حوزه اقتصاد، جغرافیا و سیاست از این پیش آمدگی راهبردی است. ازاین رو، نوآفرینی و ایده اصلی پژوهش گونه ای آینده پژوهی و اثبات نقش فرامحلیِ جغرافیای خراسان جنوبی در چارچوب مفهوم جدید اقتصاد شرقی است. به منظور پاسخ به پرسش این گفتار که توانمندی های محیطی خراسان جنوبی در گسترش روابط اقتصادی ایران-افغانستان کدام اند؟ محیط جغرافیایی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، و سیاسی-امنیتی این استان مطالعه گردید. اگرچه تعاملات بازرگانی کشور با همسایگان شرق متأثر از گفتمان غرب بوده است، برآیندها گویای کارایی نقش فراملی خراسان جنوبی در پیش درآمدیِ اقتصاد منطقه ایِ شرق و با محوریت ایران و افغانستان است. رونق اقتصاد شرق نقش بسزایی در توسعه پایدار این استان خواهد داشت. لذا مطالعات استان شناسی در این دو کشور می بایست بر اهمیت سطوح فرامحلیِ جغرافیای اقتصادیِ استان های مرزی توجه یابند.
نقدی بر پارادایم تحلیل فضایی از منظر جغرافیای اقتصادی رابطه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جغرافیای اقتصادی در جهان، از آغاز تا کنون پارادایم های متفاوتی را وفق نیاز زمان تجربه کرده است. یکی از پارادایم هایی که به طورعمیقی به ویژه در ایران مرسوم شده و تداوم دارد، پارادایم تحلیل فضایی است که در آن متغیرهای" موقعیت مکانی"، "دسترسی"و " وفور منابع طبیعی"، از عوامل اصلی رشد اقتصادی نواحی تلقی می شوند. هدف مقاله حاضر، نگاهی انتقادی به دیدگاه تحلیل فضایی در جغرافیای اقتصادی از منظر جغرافیای اقتصادی رابطه ای است. در این مقاله از منطق رئالیسم انتقادی استفاده شده است. بنا بر ماهیت تحقیق، اطلاعات مورد نیاز به روش اسنادی جمع آوری شده است و دو نوع نمونه به عنوان مصداق معرفی شده و در آن ها داده های مورد نیاز تحقیق جمع آوری شده است. یکی از این نمونه ها، استان خوزستان و استان یزد به عنوان" نواحی مختلف درسیستم سیاسی- نهادی واحد"، و دیگری ناحیه " نوگالس آریزونا " ، در ایالات متحده و " نوگالس سونورا"در کشور مکزیک به عنوان" نواحی واحد در نظام های سیاسی- نهادی مختلف " است. در تبیین داده های جمع آوری شده از تحلیل گفتمان استفاده شده است. نتیجه نشان می دهد که موقعیت مکانی و ماهیت ذاتی نواحی و منابع طبیعی، تعیین کننده نقش اقتصادی نواحی نیست. زیرا ناحیه، بازیگر اقتصادی نیست و مجاورت جغرافیایی در هر شرایطی به توسعه اقتصادی منجر نمی شود. نمونه های خوزستان، یزد و نوگالس سونورا، حاکی از آن است که به رغم ویژگی های اکولوژیکی مشابه، نتایج اقتصادی یکسانی حاصل نمی شود زیرا توسعه اقتصادی محصول درهم تنیدگی غیر تجاری محل، تکنولوژی و سازمان( تثلیث مقدس ) است. به همین دلیل، نوگالس آریزونا که از نظر اکولوژیکی، شرایطی مشابه نوگالس سونورا دارد، ولی به دلیل وجود درهم تنیدگی های غیر تجاری محل، تکنولوژی و سازمان، از توسعه اقتصادی به مراتب بالاتری برخوردار است.
مدل سازی فضایی گاوداری های صنعتی در مناطق روستایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعالیت های اقتصادی و صنایع اغلب در مناطق خاصی تمرکز می یابند. صنایع مرتبط با فعالیت های کشاورزی به خصوص صنایع دامی نیز از چنین الگویی پیروی می کنند. شناسایی الگوهای فضایی گاوداری های صنعتی و نیروهایی که موجب استقرار آنها در مناطق خاص می شود از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا می تواند نقش مهمی در طراحی برنامه های آمایشی با هدف توزیع بهینه صنایع دامی متناسب با توانمندی های مناطق داشته باشد. این پژوهش با هدف مدل سازی توزیع فضایی گاوداری های صنعتی و تعیین کننده های اصلی آن در سطح استان های ایران انجام شده است. داده های پژوهش مربوط به تعداد گاوداری های فعال به تفکیک استان ها و مستخرج از نتایج آمارگیری، از گاوداری های صنعتی کشور در سال های 1392، 1395و 1398 می باشد. از رگرسیون وزنی جغرافیایی پواسن(GWPR) برای مدل سازی روابط بین توزیع فضایی گاوداری های صنعتی و تعیین کننده ها استفاده شد. نتایج نشان می دهد که توزیع فضایی و زمانی گاوداری های صنعتی در دوره های مورد بررسی تغییرپذیری فضایی و زمانی کمی دارند. به طورکلی، گاوداری های صنعتی فعال عمدتاً در مناطق مرکزی، جنوب(استان فارس) و شمال شرق تمرکز یافته اند، این الگو در طی دوره های مورد بررسی تقریباً ثابت بوده است اما در سال 1398 تاحدودی مناطق شمال غربی نیز بدان افزوده شده است. نتایج مدل نشان می دهد که 84 درصد از انحراف تبیین شده مربوط به متغیرهای مورد بررسی(درصد تولید جو، درصد تولید علوفه، میانگین ارتقاع، تولید ناخالص داخلی، متوسط دما، متوسط بارش، تراکم شبکه راه و درصد جمعیت) است. نتایج ضرایب محلی مدل GWPR نشان داد که مقادیر آن در سراسر فضا یکسان نیست و باتوجه به شرایط محلی تغییر می کند. همچنین مدل GWPR عملکرد بهتری در مقایسه با مدل GPR دارد.