فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۳۳٬۷۴۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: شهرنشینی تحولات گسترده ای را زمینه سازی نموده و منجر به تغییرات قابل توجهی در کاربری و پوشش زمین شده است. کاهش اراضی زراعی حومه ها و حذف پوشش گیاهی به همراه افزایش دمای سطحی خاک، تنها بخشی از پیامدهای منفی توسعه شهری و ازدیاد مناطقی که به زیر ساخت و ساز شهری می روند، قلمداد می گردد. به همین منظور، این تحقیق با هدف بکارگیری سنجش از دور در بررسی پیامدهای تغییر کاربری اراضی در شهر مشهد انجام شده و به تعیین و مقایسه آثار منفی آن روی کاهش پوشش گیاهی و افزایش درجه حرارت انجام شد. بدین منظور، از تصاویر ماهواره لندست، سنجنده TM مربوط به سال 1979 و سنجنده ETM+ مربوط به سال 2009 و سنجنده های OLI و TIRS مربوط به سال2023 میلادی استفاده شده است.روش بررسی: بررسی تغییرات پوشش گیاهی، با شاخص پوشش گیاهی تفاضل نرمال شده (NDVI) انجام شده و کلاس های مختلف سرسبزی (بدون پوشش، ضعیف، متوسط و خوب) تعریف و در سه سال مذکور مورد مقایسه قرارگرفته است. در این مدت، مساحت وضعیت پوشش خوب از 3/8 درصد در 1987 به 2/5 درصد در 2023 رسیده است.یافته ها و نتیجه گیری: مقایسه تغییرات دمای سطحی به کمک باندهای حرارتی نشان داد که تخریب پوشش گیاهی، باغات و مزارع واقع در محدوده شهر مشهد و تغییر کاربری آن در طی 36 سال، منجر به افزایش نسبی دمای محیط شده و میزان حرارت از 7/24 به 8/33 درصد افزایش پیدا نموده است. با این وجود، به دلیل توسعه فضاهای سبز، روند تخریب در طی سال های اخیر کاهش یافته است.
بررسی عوامل موثر بر نقش آفرینی بناهای تاریخی در گردشگری شهری با رویکرد آینده پژوهی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اماکن تاریخی از مهم ترین فضاهای شهری محسوب می شوند که می توانند در تقویت گردشگری شهری نقش مهمی را ایفا نمایند. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی عوامل موثر بر نقش آفرینی ابنای تاریخی در گردشگری شهری می باشد. روش بررسی: برای جمع آوری داده ها از منابع کتابخانه ای به جهت نگارش مقدمه و مصاحبه نیمه ساختاریافته در دو مرحله برای دستیابی به شاخص های تحقیق بهره گرفته شد. در مصاحبه اول از متخصصین معرفی بازیگران اصلی و اهداف مهم مرتبط با هدف تحقیق درخواست گردید و در مرحله بعدی پس از تشکیل ماتریس بازیگر-بازیگر و ماتریس بازیگر-هدف آن ها را در اختیار متخصصین قرار داده و درخواست شد طبق راهنما ماتریس های مذکور را تکمیل نمایند. بعد از جمع آوری داده های مرتبط با بازیگران و اهداف تاثیرگذار بر هدف تحقیق، ماتریس های بازیگر-بازیگر و بازیگر-هدف تشکیل شده و سپس در قالب ورد در اختیار متخصصین قرار داده شد و از آن ها درخواست گردید ابندا تاثیرات بازیگران بر روی یکدیگر را با شماره های 0،1،2،3،4 مشخص نمایند که در آن عدد 0 عدم تاثیر و عدد 4 بیشترین تاثیرگذاری را دارد و سپس میزان موافقت و مخالفت بازیگران با اهداف را از طریق شماره های 0،1،2،3،4، 1-،2-،3-،4- آشکار سازند که در آن عدد 0 بدون نظر، عدد4 بیشترین موافقت و عدد 4- بیشترین مخالفت را نشان می دهد. بعد از وارد کردن نظرات متخصصین در نرم افزار مکتور تحلیل های مرتبط با موضوعات مورد نظر همچون تاثیرگذارترین و تاثیرپذیرترین بازیگران و سایر موارد مورد نیاز انجام گرفت و نتایج به دست آمده در پژوهش حاضر مورد استفاده گردید. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که اداره میراث فرهنگی و گردشگری و شوراهای اسلامی شهر تاثیرگذارترین و رقابت پذیرترین بازیگران و کارشناسان گردشگری و شرکت های گردشگری و خدمات مسافری تاثیرپذیرترین بازیگران شناخته شدند. همچنین نصب بنرهای تبلیغاتی ابنای تاریخی در سطح شهر مهم ترین هدف از جانب بازیگران معرفی گردیدند. به طور کلی میتوان بیان کرد که تصمیمات گرفته شده در اداره میراث فرهنگی و گردشگری، شوراهای اسلامی شهر و شهرداری ها بیشترین تاثیر را بر فرآیند برنامه ریزی جهت نقش آفرینی بهتر ابنا و اماکن تاریخی در گردشگری شهری و همچنین عملکرد سایر بازیگران مرتبط با فرآیند مذکور دارد.
تحلیل ادراک جوامع محلی و گردشگران از خدمات فرهنگی جنگل های مانگرو خمیر-قشم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درک فرهنگی جوامع از رویشگاه های جنگلی، دریافت خدمات فرهنگی، حفاظت و استفاده پایدار از این اکوسیستم ها امری ضروری است. در جنگل های مانگرو خمیر-قشم خدمات فرهنگی، به ویژه گردشگری نقش بسیار مهمی دارد، بدین ترتیب در مطالعه حاضر میزان ادراک جوامع محلی و گردشگران از خدمات فرهنگی این اکوسیستم طبیعی موردبررسی قرار گرفت. گردآوری داده ها به روش پیمایشی و از طریق پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده انجام گردید. تجزیه وتحلیل داده ها و اطلاعات نیز به روش کمی و آزمون های آماری توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS22 صورت گرفت. روایی پژوهش مبتنی بر روش های سازه و صوری و پایایی با استفاده از آلفای کرونباخ (9/0= α) محاسبه شد. جامعه آماری شامل جوامع محلی و گردشگران بود و حجم نمونه نیز به ترتیب برابر با 380 و 100 نفر در نظر گرفته شد. نمونه گیری در این مطالعه به روش خوشه ای با در نظر گرفتن سهم جمعیت هر یک از روستاها برای جوامع محلی و برای گردشگران نیز به روش سامانمند به تفکیک جنسیت زنان و مردان بوده است. مقایسه میانگین درک جوامع محلی و گردشگران از خدمات فرهنگی جنگل های مانگرو خمیر-قشم نشان داد که بیشترین میزان ادراک به دست آمده مربوط به جوامع محلی به دلیل وابستگی به جنگل های مانگرو در تأمین نیازهای روزانه و از طرفی حس تعلق مکانی با زندگی در مجاورت این رویشگاه های طبیعی و ارزشمند است. علاوه بر این ابعاد خدمات فرهنگی بررسی شده در این مطالعه ارتباط معنادار و مستقیمی با درک جوامع محلی و گردشگران دارد که حاکی از اختلاف معناداری در بین این ابعاد است. نتایج مستقیم یا غیرمستقیم بودن ابعاد خدمات فرهنگی نیز نشان داد که ابعاد «حس مکان و الهامات»، «تنوع فرهنگی» و «روابط اجتماعی» به طور مشترک در هر دو جامعه آماری موردبررسی، از تأثیر مثبت و مستقیمی برخوردار هستند. بر این اساس ایجاد آگاهی و بالا بردن درک ذینفعان از اهمیت و حساسیت های زیستی این رویشگاه های طبیعی و ارزشمند، می تواند ضمن کاهش فشار بر منابع طبیعی، موجبات بهبود نگرش و تمایلات آن ها را نسبت به حفظ اراضی جنگلی و حفاظت بیشتر از این منابع را فراهم آورد.
بررسی اثرات آلاینده های جوی معیار و پارامترهای هواشناسی بر تغییر غلظت کربن سیاه در تهران و تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۳
35 - 58
حوزههای تخصصی:
کربن سیاه (BC) یکی از اجزای مهم ذرات ریز معلق در هواست که تأثیر قابل توجهی بر آب و هوا و سلامت انسان دارد و فعالیت های انسانی همراه با شرایط آب و هوایی بر تغییرپذیری آن در طولانی مدت تأثیر می گذارد. از این رو، مطالعه حاضر به بررسی روابط آماری بین پارامترهای هواشناسی (دما، بارش، سرعت باد، رطوبت نسبی، فشار هوا، ساعات آفتابی، تابش خورشیدی و ابرناکی)، آلاینده های معیار هوا (CO، NO2، SO2، O3، PM10 و PM2.5) و آلاینده کربن سیاه و همچنین ارزیابی و مقایسه کارایی پنج الگوریتم یادگیری ماشین (رگرسیون خطی چندگانه (MLR)، مدل جمعی تعمیم یافته (GAM)، درخت طبقه بندی و رگرسیون (CART)، جنگل تصادفی (RF) و تقویت گرادیان (GBM)) در مدلسازی آلاینده ها و عوامل آب و هوایی مؤثر در تغییرات سطح غلظت آلاینده کربن سیاه در تبریز و تهران (2021 -2004) با استفاده از نرم افزار R 4.3.2 پرداخته است. نتایج مطالعه ی حاضر بیانگر تفاوت آشکار تأثیر پارامترهای هواشناسی و آلاینده های جوی معیار بر سطح غلظت آلاینده کربن سیاه در تبریز و تهران به دلیل موقعیت جغرافیایی، شرایط آب و هوایی و ساختار منطقه ای متفاوت این شهرها است. ذرات کربن سیاه روند صعودی معناداری را با سرعت نسبتاً برابر در طول دوره آماری مورد مطالعه در شهرهای تبریز و تهران تجربه کرده اند. بر اساس یافته های حاصل از تحلیل همبستگی اسپیرمن، ذرات کربن سیاه دارای همبستگی مثبت با آلاینده های PM2.5، NO2، CO و SO2 و همبستگی منفی با O3 است. آلاینده کربن سیاه دارای بیشترین همبستگی با پارامترهای سرعت باد (منفی) و رطوبت نسبی (مثبت) در تبریز و پارامترهای دما (منفی) و فشار هوا (مثبت) در تهران است. بر اساس ارزیابی عملکرد مدل های پیشگو و با توجه به اصل صرفه جویی، در تبریز مدل GAM و در تهران مدل مبنای MLR از عملکرد بهتری در پیش بینی مقادیر کربن سیاه نسبت به سایر مدل ها برخوردار بودند.
تحلیل اجتماعی سیلاب شهرستان آق قلا بر مبنای چارچوب توسعه و تحلیل نهادی سیاسی (PIAD)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۳
79 - 110
حوزههای تخصصی:
امروزه سیل به عنوان پدیده ای چندوجهی و پیچیده مطرح که با ظهور محرک ها و عوامل جدید با روی آوری به الگوواره های غیر کالبدی و غیر مهندسی، تنوعی از رویه ها و الگوها به منظور مقابله و مدیریت سیلاب ها آمیخته شده با مداخلات انسانی شکل گرفته است. لذا نظریه های نهادگرایی و مکتب نو نهادگرایی ازجمله نظریه های پیشگام در سه دهه اخیر به منظور مدیریت پایدار شهری با تأکید بر نقش نهادها در وضع قوانین، هماهنگی بین سازمان ها و افزایش آگاهی عمومی، در راستای ایجاد ساختارهای مناسب و تقویت همکاری بین تمامی ذینفعان راهکارهایی برای کاهش آسیب پذیری جامعه در برابر مخاطراتی مانند سیل مطرح شده اند. هدف این پژوهش، بررسی ظرفیت ها و کاستی های ساختاری-نهادی شهرستان آق قلا در مدیریت بلایا با تمرکز بر سیل سال 1398 و رویکرد جامعه محور است. بدین منظور از روش تحقیق ترکیبی (کمّی و کیفی) و مبتنی بر چارچوب سیاسی توسعه و تحلیل نهادی (PIAD) به عنوان یکی از چارچوب های جامع تحلیل نهادی استفاده شده است. ابزار جمع آوری داده های پژوهش شامل یک پرسشنامه محقق ساخته و داده های پیمایشی گردآوری شده از شهرستان آق قلا در سال 1402 خورشیدی با حجم نمونه 400 نفر و مقایسه با داده های تحلیل ثانویه اسناد معتبر کشوری در حوزه اجتماعی در زمان وقوع سیل سال 98 است. یافته های تحقیق بیانگر حضور مجموعه ای از شواهد در خصوص کمبودها و نقایص ابعاد اجتماعی پشتیبان سیلاب به عنوان یکی از اضلاع کانونی مدیریت مطلوب سیلاب های شهری در کنار سایر متغیرهای برون زا در چارچوب (PIAD) است. درمجموع نتایج نهایی بیانگر لزوم تجدیدنظرهای جدی در نوع دیدگاه به حوزه عمومی شهر یا متغیر جامعه و ویژگی های آن به دلیل نقش پراهمیت آن در مدیریت بلندمدت، جامعه محور، مشارکتی و پایدار سیلاب های شهری به عنوان یک مخاطره پیچیده شهری است.
بررسی عملکرد ترکیبی شاخص های سنجش از دوری در برآورد خشکسالی (منطقه مورد مطالعه: استان چهارمحال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۳
155 - 180
حوزههای تخصصی:
خشکسالی یکی از مهمترین مخاطرات طبیعی است که برآورد و پایش صحیح آن تاثیر زیادی بر مدیریت و کاهش خسارات ناشی از این پدیده دارد. امروزه علاوه بر شاخصهای خشکسالی مبتنی بر داده های اقلیمی، شاخص های سنجش از دوری خشکسالی نیز به طور گسترده خصوصا در مناطقی که با کمبود داده های اقلیمی مواجه هستند، مورد استفاده قرار می گیرند. با توجه به دسترسی مناسب به تصاویر ماهواره ای و اطلاعات قابل توجه ارائه شده توسط این تصاویر، این شاخص ها عملکرد نسبتا مناسبی را ارائه می دهند. همچنین شاخص های ترکببی سنجش از دوری شاخص های نسبتا جدید و چند متغیره ای هستند که برای پایش خشکسالی، تلفیقی از شاخص های سنجش از دوری را در نظر می گیرند. مطالعات نشان داده است اثربخشی این شاخص ها می تواند تحت تاثیر منطقه مورد مطالعه نیز قرار گیرد. با توجه به اهمیت ارزیابی کارآیی روش های نوین در پایش خشکسالی، عملکرد شاخص ترکیبی سنجش از دور CDI با شاخص های سنجش از دوری VCI، TCI، VHI و PCI در استان چهارمحال و بختیاری مقایسه گردید. شاخص CDI ترکیبی از شاخص های VCI، TCI و PCI می باشد. بدین منظور مقادیر شاخص های مذکور با مقادیر شاخص خشکسالی اقلیمی SPI در دوره آماری 2020-2001 و با در نظر گرفتن تاخیر زمانی 0 تا 8 ماه از طریق محاسبه ضریب تعیین مقایسه شدند. برای هر شاخص تاخیر زمانی که بالاترین ضریب تعیین را ارائه نمود، مشخص شد. برای محاسبه SPI، از داده های بارش 19 ایستگاه باران سنجی منطقه مطالعه در مقیاسهای زمانی 3 و 6 ماهه استفاده شد. نتایج نشان داد شاخص ترکیبی CDI با اختلاف قابل توجه بیشترین تطابق را با مقادیر SPI ارائه می دهد. بر اساس نتایج، بالاترین ضریب تعیین برای شاخص VCI در مقیاس زمانی شش ماهه با تاخیر زمانی 3 ماه به طور میانگین برابر 0.30 می باشد. برای شاخص TCI، مقدار R2 میانگین برابر 0.50 در هر دو مقیاس سه و شش ماهه و بدون تاخیر زمانی می باشد. R2 میانگین برای شاخص VHI در مقیاس شش ماهه با تاخیر دو ماه برابر 0.41 محاسبه شد. ضریب تعیین میانگین برای PCI در مقیاس سه ماهه و بدون تاخیر زمانی برابر 0.32 به دست آمد. در نهایت شاخص CDI عملکرد بسیار بهتری را ارائه کرد. مقادیر R2میانگین در هر دو مقیاس زمانی سه و شش ماهه و بدون تاخیر زمانی برابر 0.83 به دست آمد. بنابراین در حالیکه هر یک از سه شاخص VCI، TCI و PCI به صورت مجزا تطابق نسبتا ضعیفی را با SPI ارائه کردند، تلفیق آنها در قالب شاخص CDI تطابق فابل توجهی را با SPI ارائه کرد.
نقش فرهنگ سازمانی سبز، استراتژی نوآوری سبز و مقررات محیط زیستی در پیش بینی عملکرد سبز و مزیت رقابتی از طریق نوآوری سبز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسائل محیط زیستی به طور فزاینده ای برای صنایع تولیدی مهم هستند و تصمیم گیرندگان از یک سو با افزایش حساسیت عمومی، مقررات سخت گیرانه محیط زیستی و فشار رو به رشد سهامداران و از سوی دیگر، با مسائل اساسی دیگر، مانند گرم شدن کره زمین و فرسایش خاک مواجه هستند. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش فرهنگ سازمانی سبز، استراتژی نوآوری سبز و مقررات محیط زیستی در پیش بینی عملکرد سبز و مزیت رقابتی از طریق نوآوری سبز در شرکت کاشی میلاد یزد انجام شد. بدین منظور، با استفاده از روش پژوهش توصیفی- پیمایشی و نمونه گیری در دسترس، 118 نفر از کارکنان این شرکت به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه های استاندارد بود و جهت سنجش متغیر فرهنگ سازمانی سبز از پرسشنامه استاندارد بانرجی و همکاران (2003) و فراج و همکاران (2011)؛ متغیر استراتژی نوآوری سبز از پرسشنامه استاندارد سانگ و یو (2018)؛ متغیر مقررات محیط زیستی از پرسشنامه استاندارد یانگ و همکاران (2017)؛ متغیر نوآوری سبز از پرسشنامه استاندارد چن (2008)، چن و همکاران (2006) و روپر و تاپینوس (2016)؛ متغیر عملکرد سبز از پرسشنامه استاندارد یو و همکاران (2017) و متغیر مزیت رقابتی از پرسشنامه استاندارد چندلر و هانکز (1994) و ژو و همکاران (2009) استفاده شد و با روش مدل یابی معادلات ساختاری به آزمون فرضیات پرداخته شد. یافته های پژوهش نشان داد که فرهنگ سازمانی سبز و مقررات محیط زیستی، باعث بهبود نوآوری سبز می شوند. فرهنگ سازمانی سبز نیز، باعث بهبود عملکرد سبز و مزیت رقابتی می شود. همچنین نتایج نشان داد که نوآوری سبز، باعث بهبود عملکرد سبز می شود و همچنین فرهنگ سازمانی سبز و مقررات محیط زیستی از طریق متغیر میانجی نوآوری سبز، باعث بهبود عملکرد سبز می شوند و مقررات محیط زیستی نیز از طریق متغیر میانجی نوآوری سبز، باعث بهبود مزیت رقابتی می شود و درنهایت پیشنهاد شد، شرکت کاشی میلاد یزد در استراتژی های خود به استراتژی های نوآوری سبز توجه بیشتری کرده و همچنین در فرهنگ سازمانی این شرکت، باید بر ملاحظات محیط زیستی تمرکز بیشتری شود.
آسیب شناسی پراکنده رویی و گسترش افقی کلانشهر اهواز براساس مدل کوکوسو(COCOSO)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
اندیشه های نو در علوم جغرافیایی دوره ۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷
95 - 116
حوزههای تخصصی:
رشد سریع جمعیت شهری جهان به خصوص در کشورهای در حال توسعه، یکی از چالش های عمده برای دولت ها و سازمان های برنامه ریزی است. طی دهه های اخیر از میان الگوی های مختلف رشد شهری، الگوی رشد پراکنده به روند مسلط توسعه فضایی در بسیاری از کشورها تبدیل شده است. هدف این پژوهش آسیب شناسی پراکنده رویی و گسترش افقی کلانشهر اهواز انجام شده است.پژوهش حاضر در زمره تحقیقات کاربردی و با روش، تحلیلی- توصیفی می باشد. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش کتابخانه ای- اسنادی و پیماشی است.جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تکنیک تصمیم گیری چند معیاره کوکوسواستفاده شده است. یافته های حاصل حاصل از روش کوکوسو، مناطق 1 و 8 شهر اهواز با حرف اختصاری B و با کسب وزن نهایی 94/2 در آزمون کوکوسو مطلوب ترین وضعیت و شرایط را به خود اختصاص داده است. مناطق 2 و 6 شهر اهواز با حرف اختصاری D و با کسب وزن نهایی 49/1 نامطلوب ترین وضعیت و حداقل اثرگذاری را در میان سایر محدوده ها نسبت به مولفه های مطالعاتی کسب نموده است. نتیجه اینکه با توجه به پیامدهای نامطلوب رشد پراکنده و در راستای دستیابی به توسعه ی پایدار و شکل پایدار شهری، الگوی رشد فشرده به عنوان الگوی توسعه آتی شهر پیشنهاد می شود.
نقدی بر میراث ناملموس به عنوان یک مسئله شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۱۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۲
191 - 220
حوزههای تخصصی:
چرخش فرهنگی در گفتمان مطالعات شهری در سالهای اخیر، و توجه به حفظ تنوع فرهنگی در ساختار شهرها، مفهوم میراث فرهنگی ناملموس را به عنوان یک مسئله جدی در شهرهای جهان مطرح کرده است. مطابق تعریف کنوانسیون سال 2003 یونسکو، میراث فرهنگی ناملموس شامل دانش و مهارت ها، بازنمایی ها و اقداماتی که جوامع، گروه ها و افراد به عنوان بخشی از میراث فرهنگی خود می شناسند. این مسئله شامل سنت های موروثی، فعالیت ها و اعمال اجتماعی، آیین ها، دانش و اعمال کلی مربوط به طبیعت و جهان اطراف است که ارتباط تنگاتنگی با احساس هویت و تعلق، تنوع فرهنگی، حافظه، دانش فرهنگی، سبک زندگی در ساختار شهر دارد. مباحث نظری کمتری درباره مسئله میراث ناملموس شهری مطرح گردیده است. در این مقاله بحث در مورد آنچه را که میراث مشهود و ملموس می نامیم کنار می گذاریم، به منبع و منشأ آن می پردازیم، یعنی میراث ناملموس. مسئله اصلی این مقاله تلاشی نظری و مفهومی است برای رسیدن به تعریفی بسط یافته تر از ویژگی های ذاتی میراث ناملموس و توسعه آن به عنوان یک زبان فهم که به ابعاد متفاوت تری از شناخت و درک مسئله شهری اشاره دارد. علاوه بر این با تاسی از آرای گادامر درباره ابعاد فهم، که با سه مفهوم زبان و زبانمندی، زمان و سنت، و مکانمندی و محلیت مرتبط است، به ابعاد فهم میراث ناملموس در منظر شهری پرداخته شده است. با توجه به پتانسیل تطبیق پذیری و خود بازسازی میراث ناملموس، همچنین ظرفیت همراهی با جریان های معاصر و مدرن زندگی شهری، و ارتباط با فرهنگ عامه و زندگی روزمره، می توان آن را به عنوان یک "تجربه زمینه ای" بسط یافته، "منشور اتیک اجتماعی" و سامان فرهنگی یک جامعه دانست. از اینرو خوانش "مسئله میراث ناملموس جدید"، برای "نظم اجتماعی جدید" در شهرها، مسئله ای حیاتی به شمار می آید.
تحلیل عوامل زیست پذیری فضاهای میانی ساختمان های بلندمرتبه به-منظور تحقق توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۱۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۲
63 - 90
حوزههای تخصصی:
بلندمرتبه سازی به عنوان یکی از روش های توسعه شهری و استفاده بهینه از فضاهای محدود، همواره مورد توجه بسیاری از معماران، طراحان و برنامه ریزان شهری بوده است. این نوع توسعه به تدریج از کاربری های اقتصادی به کاربری های مسکونی نیز گسترش یافته و مناطق پیرامونی شهرها را تحت تأثیر قرار داده است. با این حال، آنچه اغلب نادیده گرفته می شود، فضاهای میان ساختمان های بلندمرتبه است. بی توجهی به این فضاها می تواند منجر به کاهش کیفیت زندگی شهروندان می گردد. از آنجاییکه امروزه سیاست های شهری در راستای اهداف و اصول توسعه پایدار هستند، هدف این پژوهش تحلیل و بررسی متغیرهای زیست پذیری در فضاهای میان ساختمان های بلند مرتبه به منظور تحقق توسعه پایدار در شهرک گلستان سمنان است. روش مطالعه توصیفی-تحلیلی و از نظر هدف کاربردی است و در آن رابطه علی و معلولی بررسی می شود. متغیرهای زیست پذیری در پنج بعد دسترسی، کالبدی و کاربری، زیست محیطی، تاسیسات و تجهیزات شهری و اجتماعی تدوین گردیده است. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده گردید که توسط 18 متخصص تکمیل شده است. جهت تحلیل پرسشنامه ها از روش ساختاری-تفسیری با کمک نرم افزار میک مک استفاده شد. متغیرهای زیست پذیری در فضای میان ساختمان های بلندمرتبه در پنج گروه متغیرهای دو وجهی (امنیت، روشنایی عملکردی و فضای سبز، مبلمان شهری، کاربری تفریحی و تعاملات اجتماعی)، مستقل (دسترسی به پارکینگ، دسترسی به ایستگاه حمل ونقل عمومی، فقدان آلودگی هوا، توالت عمومی و ایمنی)، تاثیرگذار (دسترسی به پارک، فقدان آلودگی هوا و بوی مطبوع)، تنظیمی (تئاتر روباز، کف سازی و فقدان آلودگی مواد جامد) و تاثیرپذیر (خوانایی) تبیین شده اند. متغیرهای امنیت، روشنایی عملکردی، دسترسی به پارک، مبلمان شهری و فضای سبز بیشترین تاثیرگذاری و متغیرهای متغیرهای خوانایی و ایمنی به ترتیب کمترین میزان اثرگذاری در تحقق زیست پذیری در فضای میان ساختمان های بلندمرتبه شهرک گلستان سمنان را دارند.
تأثیر مسئولیت پذیری اجتماعی بنادر بر توسعه شهرهای ساحلی: مطالعه ای با رویکرد آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر مسئولیت پذیری اجتماعی بنادر بر توسعه شهرهای ساحلی انجام شده است. این مطالعه ازلحاظ هدف، کاربردی است که ازلحاظ ماهیت و شکل اجرا با رویکرد آمیخته (کیفی-کمی) انجام شده است. نمونه آماری در بخش کیفی شامل 13 نفر از خبرگان دانشگاهی و مدیران ارشد سازمان بنادر و دریانوردی و در بخش کمی شامل 300 نفر از کارکنان سازمان بنادر و دریانوردی است. برای گردآوری داده ها در دو بخش کیفی و کمی به ترتیب از مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه استفاده شده است. روایی پرسشنامه با روش روایی صوری-محتوایی و روایی همگرا مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آن نیز با محاسبه ضریب آلفا کرونباخ و پایایی ترکیبی تأیید شد. برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل محتوا و در بخش کمی از تکنیک حداقل مربعات جزئی استفاده شده است. بر اساس نتایج به دست آمده در این تحقیق مشخص شد که مسئولیت پذیری اجتماعی بنادر از چهار منظر ارتقاء معیشت ساحل نشینان، توسعه گردشگری، توانمندسازی جوامع محلی و فراهم نمودن بستر برای توسعه پایدار بر توسعه شهرهای ساحلی تأثیر می گذارد. اعتبارسنجی الگوی به دست آمده در یک مطالعه پیمایشی نشان داد که مدل پیشنهادی از اعتبار مناسبی برخوردار است. در پایان این مقاله ضمن بحث راجع به یافته های تحقیق، رهنمودهای کاربردی نیز ارائه شده است.
طراحی و اعتباریابی برنامه اصلاح رفتار پایدار مصرف بهینه برق براساس رویکرد بازاریابی اجتماعی اجتماع محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش طراحی و اعتباریابی یک برنامه بازی وارسازی برای اصلاح رفتار پایدار بر اساس رویکرد بازاریابی اجتماعی اجتماع محور (CBSM) و بررسی اثربخشی آن بر میزان مصرف برق است. ابتدا برنامه بازی وارسازی برای اصلاح رفتار مصرف برق مشترکان خانگی بر اساس CBSM طراحی و بر اساس نظر ده متخصص اعتباریابی انجام شد. مرحله دوم به صورت تک موردی با طرح سری زمانی منقطع بود. جامعه آماری مشترکان خانگی برق شهر تهران و نمونه سه خانواده بودند که به شیوه در دسترس انتخاب شدند. داده های مصرف برق، ماهیانه گردآوری شد. خط پایه از تیر 1395 تا اسفند 1399، مداخله از فروردین 1400 تا آذر 1400 و پیگیری از دی 1400 تا خرداد 1402 بود. سرانه مصرف برق مشترکان خانگی برق شهر تهران در همین بازه های زمانی به عنوان گواه در تحلیل ها استفاده شد. اندازه اثر با روش «کاهش میانگین از خط پایه» محاسبه شد. تحلیل کلی داده های سری زمانی و معناداری تغییرات با روش تحلیل سری زمانی منقطع و مدل میانگین متحرک یکپارچه خودرگرسیونی (ARIMA) در نرم افزار SPSS 26 انجام شد. شاخص های CVR و CVI بالای 9/0 شدند که گویای اعتبار برنامه هستند. محاسبه اندازه اثر از کاهش مصرف خانواده یک و دو بعد از آغاز مداخله حکایت داشت و بیشتر کاهش مصرف مربوط به مرحله پیگیری است. بر اساس تحلیل سری زمانی منقطع فقط کاهش مصرف خانواده یک که مشترک پرمصرفی بود معنادار شد. می توان گفت که برنامه دارای اعتبار است. مطالعه بیشتر اثربخشی آن با لحاظ کردن محدودیت های این پژوهش به ویژه در خانوارهای پرمصرفی که در مرحله پیش عمل قرار دارند توصیه می شود.
بررسی و ارزیابی تاثیرگذاری ابعاد ژئوتوریسم بر توسعه اقتصادی در روستاهای شهرستان خلخال (مطالعه موردی: ماجولان، خوجین، کزج)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ژئوتوریسم یکی از شاخه های گردشگری است که بیش تر به ژئومورفولوژی، هیدرولوژی و زمین شناسی مقاصد بالقوه و ژئوسایت ها تاکید دارد و هدف آن افزایش توان و رفاه اقتصادی جوامع و مقاصد میزبان است. هدف از پژوهش حاضر بررسی و ارزیابی تاثیرگذاری ابعاد ژئوتوریسم بر توسعه اقتصادی در روستاهای شهرستان خلخال (مطالعه موردی: ماجولان، خوجین، کزج) می باشد. روش شناسی: برای ارزیابی روستاهای مورد مطالعه از مدل های کوبالیکوا که بیش تر بر معیارهای علمی، آموزشی، اقتصادی، حفاظتی و افزوده تأکید دارد؛ و مدل فیولت که مناطق ژئوتوریستی را بر اساس چهار معیار منشأ شکل گیری، پراکندگی جغرافیایی، گردشگری و وضعیت دسترسی موردبررسی قرار می دهد استفاده شده است.یافته ها و نتیجه گیری: نتایج به دست آمده از مدل کوبالیکوا نشان داد روستای خوجین با مجموع امتیاز 25/12 رتبه اول را به خود اختصاص داده است و ابعاد تنوع جغرافیایی و تنوع زیستی این روستا تاثیر بیش تری بر اقتصاد منطقه داشته و سبب توسعه اقتصادی روستای خوجین گشته است. هم چنین بر اساس نتایج حاصله از مدل فیولت روستای کزج در بخش نرخ مدیریتی میانگین امتیاز 75/0 و در بخش نرخ گردشگری میانگین امتیاز 68/0 را دریافت کرده و رتبه اول را به خود اختصاص داده است. هم چنین بعد تنوع جغرافیایی و بعد سیاسی-اجتماعی این روستا بیش ترین تاثیرگذاری را بر روی اقتصاد منطقه داشته و سبب افزایش توان اقتصادی از راه گسترش توریسم در منطقه شده است. بنابراین نتیجه گیری می گردد روستاهای شهرستان خلخال دارای تنوع جغرافیایی بالایی هستند و از این لحاظ می توانند در توسعه ژئوتوریسم و هم چنین توسعه اقتصاد منطقه تاثیر بسزایی داشته باشند. در نهایت پیشنهاد می گردد تاثیرگذاری ابعاد ژئوتوریسم در مناطق دارای پتانسیل های بالقوه، با استفاده از مدل های گوناگون و جدید مورد ارزیابی قرار گیرد.
بررسی اثرات نوسان اقلیم بر میزان آب مجازی برخی محصولات زراعی در استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۶
۲۲۷-۲۱۰
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق تأثیر نوسان اقلیم بر میزان آب مجازی برخی محصولات زراعی استراتژیک در استان کرمان برای دوره های آتی مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور از داده های اقلیمی مدل گردش کلی HadCM3 تحت سناریوی واداشت تابشی RCP4.5 استفاده شد. جهت بررسی امکان تولید و شبیه سازی داده های هواشناسی در دوره های آتی مدل ریزمقیاس نماییLARS-WG بکار گرفته شد. برای دوره پایه (2011-1991) کالیبراسیون و صحت سنجی مدل انجام گرفت. از طریق داده های LARS-WG میزان بارش و دمای بیشینه و کمینه ایستگاه های منتخب برای دوره های 2070-2011 میلادی پیش بینی و با دوره پایه مقایسه گردید. میزان آب مجازی برای محصولات منتخب شامل یونجه، جو و گندم محاسبه شد. نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن است که پدیده نوسان اقلیم به طور معنی داری بر تبخیر- تعرق، عملکرد محصولات زراعی مورد مطالعه اثر گذار بوده و از این رو بهره وری آب کشاورزی را در آینده تحت تاثیر قرار خواهد داد. در حالی که میانگین دمای فصل رشد در آینده تحت تاثیر نوسان اقلیم افزایش خواهد یافت، پارامتر بیشینه دما بیش از کمینه دما تحت تاثیر این پدیده قرار خواهد گرفت و به موازات این موضوع نیاز آبی و تبخیر- تعرق گیاه در این دوره افزایش می یابد. همچنین بررسی ها نشان از کاهش بارش در فصول گرم سال و افزایش آن در فصول سرد در تمامی ایستگاه های مطالعاتی را دارد. میزان تغییرات آب مجازی به دست آمده برای همه گیاهان مورد مطالعه افزایشی است و این افزایش برای محصولات جو و گندم به طور متوسط در دوره آینده افزایش بیشتری از خود نشان می دهد. بیشترین افزایش میزان آب مجازی نسبت به دوره پایه در ایستگاه کرمان مربوط به محصولات جو و یونجه به اندازه حداقل 30% می باشد.
نیازهای سرمایشی و گرمایشی در ارتباط با پرورش جوجه گوشتی؛ مطالعه موردی: استان خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۶
۳۶۳-۳۴۴
حوزههای تخصصی:
جوجه گوشتی یک از متداول ترین منابع گوشت طیور است که به یکی از پرطرفدارترین و سریع ترین نوع تولید طیور در سراسر جهان تبدیل شده است. عملکرد مرغ های گوشتی به طور مستقیم با افزایش یا کاهش دما و بروز تنش های حرارتی (سرد و گرم) تحت تأثیر قرار می گیرد. در پژوهش حاضر تلاش شده است درجه- روزهای سرمایش و گرمایش در دوره های مختلف پرورش جوجه گوشتی برای پهنه استان خراسان رضوی مورد ارزیابی قرار گیرد. به این منظور داده های میانگین ماهیانه دما برای دوره آماری (2018- 1988) مستخرج از 13 ایستگاه سینوپتیک استان استفاده شد. درجه روزهای سرمایش و گرمایش برای هریک از هفته های پرورش مبتنی بر آستانه های مشخص محاسبه و پراکندگی مکانی آن ها بررسی شد. در گام بعدی رابطه بین درجه روزهای سرمایش و گرمایش و ویژگی های جغرافیایی ارزیابی شد. نتایج نشان دادند با افزایش عرض جغرافیایی درجه- روزهای سرمایش کاهش و درجه- روزهای گرمایش افزایش می یابند. مناطق شمالی و غربی استان نیازهای گرمایشی بیشتری را در همه ی دوره های پرورش جوجه گوشتی نشان داده اند این در حالی است که نیازهای سرمایشی در مراحل مختلف پرورش جوجه گوشتی برای نواحی شرقی و جنوبی استان بالاتر بوده است. از نظر مجموع نیازهای سرمایشی و گرمایشی مناطق حاشیه شمال شرق، جنوب و غرب استان؛ شهرستان های خواف، گناباد، کاشمر، سرخس و سبزوار کمترین نیاز سرمایش-گرمایش را در 6 هفته دوره پرورش جوجه گوشتی داشته و از اقلیم های مناسب در توسعه این فعالیت اقتصادی محسوب می شوند.
الگوریتم های یکپارچه در تحلیل تعامل معماری و محیط نمونه موردی:روستاهای پلکانی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۶
۴۶۱-۴۴۴
حوزههای تخصصی:
تحلیل و سنجش بافت مسکن روستایی نیاز به شناخت طیف گسترده ای از عوامل موثر را دارد، عوامل محیطی همچون میزان بافت سبز،توپوگرافی، میزان بافت خشک، اقلیم و خرده اقلیم ها و غیره از جمله عوامل تاثیر گذار بر بافت مسکن روستایی می باشند. به منظور شناخت عوامل محیطی و بافت مسکونی یک روستا در دامنه کوهستان ها، نیاز به طی مسافت طولانی و برداشت های دقیق دستی می باشد، که این موضوع دشواری های خاص خود را به همراه می آورد. از طرف دیگر با توجه به روند روبه افزایش توسعه مسکن روستایی در دهه های اخیر و عدم هماهنگی بافت های جدید ازلحاظ تراکم با بافت های پیشین، بی تفاوتی این مسکن ها را نسبت به مسکن پیشین و بستر محیطی روستاها را نشان می دهد. امروزه ابزارهای جدید محاسباتی و عددی سازی در معماری با ورود دانش ریاضیات پیشرفته درعلم معماری باعث پدید آمدن ابعاد جدید در این عرصه شده اند. هدف اصلی پژوهش پیش رو، بررسی میزان تاثیر تراکم بافت سبز و بافت خشک به عنوان عوامل طبیعی، بر میزان تراکم بافت مسکونی روستاهای پلکانی ایران، دراقلیم های متفاوت می باشد. این مهم علاوه شناسایی تراکم بافت روستاها با تاکید بر مقایسه پارامترها ابعاد جدیدی را در بافت روستاهای پلکانی روشن خواهد ساخت. ابزار شبیه سازی تحلیل ها "الگوریتم تراکم سنج" بر اساس نقشه های هوایی می باشد، که توسط نگارندگان پژوهش نوشته شده است. این الگوریتم بر اساس نقشه های هوایی نگاتیو شده، توانایی شناسایی میزان تراکم بافت طبیعی، در بستر شکل گیری روستاها و بافت مسکونی را دارد. این توانایی موجب کاهش نیاز به حضور فیزیکی و بالابردن دقت خروجی ها در تحلیل بافت روستاها خواهد شد، همچنین شناسایی پارامترها، الگوی تراکمی نسل های پیشین را به نسل جدید مسکن های روستایی ارائه خواهد نمود.
مدل سازی و پیش بینی روند تغییرات دما در شهرستان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت و پیش بینی شرایط و ویژگی های اقلیمی در آینده به دلیل اهمیت آنها در تمام جنبه های زندگی امری ضروری است. این تحقیق سعی دارد روند تغییرات دماهای حدی را در منطقه همدان با استفاده از ریز مقیاس کردن داده های گردش عمومی جو پیش بینی و تغییرات آن را بررسی کند. جهت ریز مقیاس کردن داده های مدل گردش عمومی جو (HadGEM2-ES ) و مدل جفت شده (CMIP5) و تحت سه سناریوی انتشار (RCP2.5, RCP4.5, RCP8.5) از مدل ریز مقیاس نمایی لارس استفاده شده است. برآورد همبستگی داده های شبیه سازی شده و داده های واقعی، مقادیر بیش از 95/0 را برای تمامی ماه ها نشان می دهد. همچنین P _value آزمونهای آماری حاصل از خروجی مدل، مقادیر قابل پذیرش در عملکرد مدل را در تولید و شبیه سازی نشان داد. در نتیجه دادها از 2011 تا 2050 استخراج و مورد بررسی روند قرار گرفت. جهت آشکار سازی تغییرات روند، داده ها در سه بازه زمانی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد در سناریوی خوشبینانه (RCP2,5,) روند محسوسی درمیانگین و حداقل دما دیده نمی شود حال آنکه در سناریوی RCP4.5)) و RCP8.5روندهای معناداری در داده ها دما مشاهده می شود و بر این اساس افزایش 1 درجه ای میانگین دمای حداقل، گویای تغییرات آب و هوایی شدیدی است که خصوصا در فصل سرد باعث تغییر نوع بارش می گردد همچنین بر اساس بررسی روند دادها افزایش معنی دار میانگین حداکثر دما در مقیاس سالانه و ماهانه در هر سه سناریوی مورد بررسی، نشان دهنده بحران زیست محیطی پیش رو خواهد بود.
بررسی نقش نوسان مادن– جولیان (MJO) بر فراوانی رخداد توفان های گرد و غبار در ایستگاه های منتخب استان خوزستان و ردیابی مسیرهای ورود گرد و غبار به آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش اثر دو شاخص OMI و RMM نوسان مادن جولیان بر فراوانی رخداد توفان های گرد و غبار ایستگاه های آبادان، اهواز، بستان، بندر ماهشهر، دزفول، رامهرمز و مسجدسلیمان واقع در استان خوزستان طی شش ماه (آوریل تا سپتامبر) دوره آماری (۲۰۲۱- ۱۹۸۷) بررسی شد. ضرایب همبستگی پیرسون بین داده های گرد و غبار و شاخص ها بررسی و نتایج آن به صورت نقشه های پهنه بندی درآمد و درصد فراوانی هر یک از شاخص ها برای فازهای مثبت و منفی شمارش و محاسبه شد. نتایج پژوهش حاکی از وجود ارتباط مستقیم و معنی دار بین فازهای مثبت و منفی هر دو شاخص با گرد و غبار به جز ایستگاه دزفول در فاز مثبت OMI و فاز منفی RMM است و بیشترین میزان ضریب همبستگی مربوط به ایستگاه بندر ماهشهر و دزفول بین ۷۷/۰ – ۷۲/۰ در فاز مثبت شاخص RMM است. ارتباط بین نوسان مادن جولیان با گرد و غبار نشان داد بین ۵۱ تا ۵۹ درصد توفان های گردوغبار در فاز منفی شاخص OMI و ۴۰ تا ۴۹ درصد نیز در فاز مثبت آن اتفاق افتاده است. در شاخص RMM نیز ۵۶ تا ۶۳ درصد رخداد توفان های گرد و غبار مربوط به فاز منفی آن و ۳۷ تا ۵۰ درصد نیز در فاز مثبت آن مشاهده شده است. درواقع فاز منفی شاخص RMM، درصد بیشتری از رخداد توفان های گرد و غباری را نسبت به فاز منفی شاخص OMI به خود اختصاص داده است. طبق نتایج آزمون مونت کارلو جابجایی فازهای مثبت و منفی شاخص RMM، به گونه ای معنی دار رخداد توفان های گرد و غبار را برای بیشتر ایستگاه های استان خوزستان در پی دارد. رهگیری مسیرهای ورود گرد و غبار به استان خوزستان با مدل HYSPLIT نشانگر حرکت ذرات از عراق، عربستان و قسمت های شرقی سوریه به سمت محدوده موردپژوهش است.
برآورد میزان رطوبت نسبی استان هرمزگان با استفاده از پردازش محصولات سنجنده مودیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رطوبت نسبی یکی از پارامترهای مهم اقلیمی و پدیده های جوی محسوب می شود. هدف مطالعه حاضر ارزیابی الگوریتم های ناحیه ای در محاسبه مقدار رطوبت نسبی با استفاده از داده های سنجش ازدور در استان هرمزگان است. در این راستا از محصولات (MOD05 و MOD07) جهت برآورد مقدار آب قابل بارش، دمای هوا و فشار سطح زمین و از محصول (MOD35) جهت تست ابر استفاده شده که با انجام تست ابر حدود 2190 تصویر بدون ابر با درجه اطمینان 95 درصد برای پردازش، شناسایی شدند. برای ارزیابی نتایج از داده های رادیوسوند ایستگاه بندرعباس و ایستگاه های سینوپتیک در سطح استان استفاده شد که نتایج بیانگر دقت بالای الگوریتم ها و مدل تجربی بکار برده شده است؛ به طوری که مقدار R2 و RMSE لایه های ثبت شده از سنجنده و داده های زمینی، قابل قبول بودند و هم خوانی مناسبی با اندازه گیری های ایستگاه های زمینی دارند. نتایج این پژوهش بیانگر این است که اقلیم استان یک در حالت نیمه بیابانی قرار دارد که داری یک فصل طولانی گرم و یک فصل کوتاه خنک است. فشار سطح زمین و مقدار آب قابل بارش TPW در این استان با توپوگرافی منطقه همبستگی بالای دارند. به طوری که بیشترین آب قابل بارش و فشار سطح زمین در مناطق پست جلگه ای ساحلی و کمترین آن ها در ارتفاعات استان ثبت شده است.
بررسی جایگاه مخروط افکنه ها در ارزیابی فعالیت های تکتونیکی (مطالعه موردی: دامنه های جنوبی رشته کوه خرقان در شمال شرقی استان همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش مناطق کوهستانی و بیابانی در سرزمین ایران، سبب شده تا پدیده های شناخته شده ژئومورفولوژیکی نیز، رخنمون نماید. مخروط افکنه از جمله این پدیده هایی هستند که در مناطق مختلف پراکنش یافته اند. شناسایی عوامل به وجود آورنده و آگاهی از تأثیرات آن ها می تواند انسان را در کنترل و محدود نمودن برخی از مخاطرات طبیعی و همچنین آمایش بهینه سرزمین کمک کند. در این پژوهش سعی شد از طریق بررسی شواهد موجود مخروط افکنه ها به ارزیابی وضعیت فعالیت های تکتونیکی در جنوب دامنه های رشته کوه خرقان در شمال شرق استان همدان پرداخته شود؛ بنابراین در ابتدا روند گسترش مخروط افکنه های منطقه (متشکل از دو مخروط افکنه گوزل دره و کرفس و چندین مخروط افکنه کوچک) با استفاده از نقشه ها و نرم افزارهای مختلف ترسیم شد، سپس به ارزیابی شواهد موجود در خصوص فعالیت تکتونیک پرداخته شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که در بعضی از قسمت ها تکتونیک فعال (مثل قسمت شرقی مخروط افکنه گوزل دره) و در بعضی مناطق غیرفعال (الگوی قرارگیری مخروط افکنه های کوچک در محدوده بین مخروط کرفس و گوزل دره) است. شواهد دیگر در بستر و حاشیه مخروط افکنه گوزل نشان از تغییرات زمین ساختی در اثر فعالیت گسل های فعال در قسمت شرقی منطقه است که الگوی حرکت آبراهه های را در بستر رودخانه تغییر داده و منجر به تخریب و کاوش قسمت های کناری رودخانه شده است. همچنین الگوی زهکشی و عمق برش در سطوح مخروط افکنه ها از وجود فعالیت نسبی زمین ساخت در مخروط افکنه ها است. جایگاه های تهیه شده نشان از دوره های آرام و فعال در دوره های مختلف زمین شناسی در منطقه موردمطالعه است. به طوری که ابتدا با یک دوره آرام طولانی مدت شروع و سپس جنبش های زمین ساخت فعالیت کرده و در ادامه با نوسان هایی ادامه پیداکرده است