فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۳۴٬۷۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
با توجه به پیشرفت های به دست آمده در دهه های اخیر در خصوص اجرای خط مشی اجتماعی و مسئولیت اجتماعی ، تا حدودی اهمیت آن برای تحلیل گران خط مشی روشن شده است. ولی هنوز نتوانسته جایگاه واقعی خود را در خط مشی گذاری به دست آورد و در بسیاری از کشورها ، به خصوص کشورهای جهان سوم به عنوان «حلقه مفقوده» از آن یاد می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش خط مشی های اجتماعی در راستای مسئولیت اجتماعی در شرکت ملی صنایع مس ایران صورت گرفته است. این پژوهش با استفاده از روش تحقیق کیفی (تحلیل مضمون)، مصاحبه با 16 نفر از مدیران و خبرگان حوزه خط مشی گذاری اجتماعی و مسئولیت اجتماعی و مدیران شرکت مس ایران انجام شده است، برای شناسایی ابعاد و مؤلفه های خط مشی های اجتماعی مبتنی بر مسئولیت اجتماعی مصاحبه های عمیق با متخصصان و مدیران شرکت مس ایران، انجام شده است. با توجه به بررسی مصاحبه ها، در نهایت مفاهیم استخراج شده شامل 85 کد باز، 21 مضمون پایه و 8 مضمون سازمان دهنده می باشد که تشکیل دهنده مدل خط مشی های اجتماعی مبتنی بر مسئولیت اجتماعی در شرکت ملی مس ایران هستند.
ارائه مدل مفهومی به منظور طراحی فضای اداری شهرداری با تاکید بر رویکرد اگزیستانسیال مبتنی بر ویژگی های جغرافیایی (مطالعه موردی: شهر شهرکرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چگونگی طراحی محیط کار رابطه مستقیمی با افزایش یا کاهش عملکرد ساختمانی دارد و عواملی وجود دارد که اگر در طراحی محیط کار مورد توجه قرار نگیرد کارهای اداری به درستی انجام نمی گیرد و در این صورت مواجهه با کاهش بهره وری اداری است. ویژگی های محیطی فضاهای کاری و تاثیر آن ها روی کارمندان از اهمیت خاصی برخوردار است. برای افزایش بهره وری در سازمان نیاز به تأمین شرایطی است که مهم ترین آن عامل انسانی است و نیروی انسانی انگیخته شده برای انجام وظایف خود مهم ترین عامل بهره وری است. هدف اصلی این پژوهش «تبیین مدل بهینه طراحی فضاهای اداری شهرداری با رویکرد اگزیستانسیال متاثر از جغرافیای شهرکرد» است. براین اساس در این پژوهش این سوال که مدل بهینه طراحی فضاهای اداری شهرداری با رویکرد اگزیستانسیال متاثر از جغرافیای شهرکرد کدام است مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق در مرحله نظری «توصیفی- تحلیلی» و در مرحله بیان یافته «روش پیمایشی» بوده است و متغیرهای محیطی فضاهای اداری که با شاخص های روانشناسی وجودی تطبیق داده شده اند، در این پرسشنامه مورد سوال قرار گرفته اند. پس از پاسخ گویی و تکمیل پرسشنامه ها توسط جامعه مطالعاتی، داده ها و اطلاعات حاصل از پرسشنامه ها در نرم افزارهای تحلیلی Amos و spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج حاصل از پژوهش بر ساختمان های اداری نشان داده که مهم ترین پارامترهای محیطی اثرگذار بر عملکرد نیروی انسانی در محیط های اداری عبارتند از: رنگ، روشنایی، سطح آلودگی صوتی، دید و منظر، کیفیت هوای داخلی و آسایش حرارتی، طراحی، انعطاف پذیری، برقراری ارتباط، چیدمان فضای کار و مبلمان، رطوبت و ... که در دو گروه مولفه های روانی و فیزیکی قابل دسته بندی می باشند.
کاربرد هوش مصنوعی در برنامه ریزی شهری مشارکتی:با تاکید بر هوش مصنوعی پردازش زبان طبیعی NLP
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: برنامه ریزی شهری مشارکتی با هدف افزایش مشارکت شهروندان در تصمیم گیری های شهری، نیازمند ابزارهایی برای تحلیل حجم عظیمی از داده های متنی است. این پژوهش با هدف بررسی کاربرد پردازش زبان طبیعی در تحلیل نظرات شهروندان در مورد طرح های توسعه شهری انجام شده است. روش بررسی: با استفاده از روش تحلیل محتوا و الگوریتم های یادگیری ماشین، نظرات جمع آوری شده از پلتفرم های اجتماعی تحلیل شدند. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که پردازش زبان طبیعی می تواند با دقت قابل قبولی، احساسات، موضوعات اصلی و الگوهای موجود در نظرات شهروندان را شناسایی کند. این یافته ها حاکی از آن است که پردازش زبان طبیعی می تواند به عنوان یک ابزار قدرتمند برای بهبود فرآیند تصمیم گیری در برنامه ریزی شهری مورد استفاده قرار گیرد. با این حال، محدودیت هایی همچون زبان محاوره ای و وجود اصطلاحات تخصصی در نظرات، نیاز به توسعه بیشتر مدل های پردازش زبان طبیعی را نشان می دهد.
بررسی رابطه باور به تحقق حقوق شهری و مدیریت اکوسیستمی کلانشهرها (نمونه مورد مطالعه شهر مشهد)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: غلبه نگاه خودمدارانه در مدیریت شهری، هزینه های گزافی را بر دوش مردم و حتی دولتها که شهرداریها را نهادهای عمومی خودگردان اعلام کرده اند، تحمیل می کند. در این رویکرد، شهرها از مالکیت مردم خارج شده و شهروندان، نقشی در مدیریت سکونتگاه خود ندارند. فرض اساسی این بررسی آن است که اکنون شهرها همچون یک آکواریوم تصور شده و هزینه های آن از مردمی طلب می شود که رابطه مشخصی با آن برقرار نمی کنند. این در حالی است که اگر حقوق شهری مردم رعایت شود، شهر همچون اکوسیستم تصور شده و نه تنها با کمترین هزینه اداره می گردد، بلکه بالاترین رضایتمندی را ایجاد خواهد کرد. برای آزمون این فرض، رابطه رعایت حقوق شهری و امکان تحقق شهر اکوسیستمی در مشهد، بررسی شد. روش بررسی: روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و هدف آن، کاربردی بود. داده های مورد نیاز در این بررسی از نمونه ای به حجم 384 نفر گردآوری شد که به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای گزینش شدند. ابزارگردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن بر اساس نظر متخصصان و ضریب آلفای کرونباخ(81/0) تایید گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی، واریانس یک طرفه، آزمون های تعقیبی، رگرسیون چندگانه و سایر مدل های آماری تحلیل شدند. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که بین باور به رعایت حقوق شهری در مولفه های پنجگانه(حقوق مدنی، حقوق سیاسی، حقوق اجتماعی، حقوق فرهنگی و حقوق جنسیتی) و امکان تحقق مدیریت اکوسیستمی ارتباط مثبت و معناداری برقرار است. همچنین نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که باور به رعایت حقوق شهروندی و مدیریت اکوسیستمی شهر، رابطه معنادار و مثبتی دارند، به این معنا که هر چه باور به تحقق حقوق شهروندی(حق به شهر) افزایش پیدا کند، امکان اجرای مدیریت اکوسیستمی شهر هم بیشتر می شود. مقدار ضریب همبستگی این دو متغیر، 56 درصد به دست آمد. در نتیجه، فرضیه اصلی تحقیق مبنی بر تأثیر باور به تحقق حقوق شهروندی بر امکان مدیریت اکوسیستمی شهر تایید شد. این یافته بیانگر همسو بودن دو متغیر باور به تحقق حقوق شهروندی و امکان مدیریت اکوسیستمی شهر در یک مسیر است. ضریب رگرسیون محاسبه شده 62/0 و ضریب تعیین نیز 37 محاسبه گردید. در واقع، 37 درصد از تغییر متغیر وابسته با باور به تحقق حقوق شهروندی تبیین می شود. بر این اساس، چنانچه شهروندان به این باور برسند که مدیران، طراحان و سیاست گذاران شهری حقوق شهری آنها را رعایت می کنند، آنها شهر را به معنای واقعی، خانه خود تلقی خواهند کرد.
راهبردها و محدودیت های سازگاری با تغییر اقلیم در میان نخل کاران شهرستان سیب و سوران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فعالیت های کشاورزی خرده مالک در میان جوامع محلی، وابسته ترین بخش به اقلیم و آسیب پذیرترین به تغییرات و شوک های اقلیمی می باشند. از این رو، جوامع کشاورزی محلی به محور اصلی بحث های سیاسی و پروژه های پژوهشی درباره تغییر اقلیم تبدیل شده است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی راهبردها و محدودیت های سازگاری نخل کاران با تغییرات اقلیمی در مناطق روستایی جنوب شرق فلات ایران انجام شده است. به دلیل وابستگی گسترده این منطقه به محصول خرما، کشاورزان خرما کار به عنوان جامع آماری این پژوهش انتخاب شده اند. در این مطالعه 300 نمونه خرد مقیاس سطح مزرعه از کشاورزان خرما در شهرستان سیب و سوران جمع آوری شده و از طریق مدل سازی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان داده است که کشاورزان درک خوبی از تغییرات اقلیم در منطقه مورد مطالعه داشته و دارای سازگاری نسبتاً مطلوب می باشند. استراتژی های اقتصادی (با ضریب اثر 927/0)، اجتماعی - فرهنگی (با ضریب اثر 915/0)، مدیریتی (با ضریب اثر 895/0) و دانشی - آموزشی (با ضریب اثر 874/0) به ترتیب مهم ترین راهبردهای سازگاری جوامع کشاورزی در برابر تغییرات اقلیمی برای تعدیل خطر کاهش تولید محصول خرما بوده است. محدودیت های سازگاری با تغییر اقلیم نیز بر اساس اهمیت شامل محدودیت مدیریتی (با میانگین 09/4)، زیرساختی- فیزیکی (با میانگین 86/3)، اجتماعی و فرهنگی (با میانگین 74/3)، اقتصادی (با میانگین 69/3) و دانشی - آموزشی (با میانگین 48/3) بوده اند. این مطالعه توصیه می کند که دولت ها بایستی ابزارها و امکانات لازم را برای تسهیل سازگاری با تغییرات اقلیمی در میان جوامع محلی توسعه و درک کشاورزان را از تغییر اقلیم و راهبردها و استراتژی های سازش با آن افزایش دهد. نتایج این سرمایه گذاری می تواند به طور مستقیم شامل افزایش تولید محصول، درآمد و پایداری جوامع روستایی و به طور غیرمستقیم منجر به امنیت مناطق مرزی گردد.
مخاطرات ژئومورفولوژیک و ناپایداری سکونتگاه ها؛ مطالعه روستای رزگ در شهرستان بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه پایدار فضا دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
166 - 189
حوزههای تخصصی:
آسیب پذیری شدید روستاها در برابر مخاطرات طبیعی از مشخصه های بسیاری از مناطق روستایی کشور است، در این میان بسیاری از روستاها به دلیل شرایط جغرافیایی که در آن استقرار یافته اند، در معرض مخاطرات طبیعی قرار دارند؛ بنابراین انجام مطالعات مخاطرات ژئومورفولوژی سکونتگاه های روستایی ضروری است. این پژوهش کاربردی و به بررسی مخاطرات ژئومورفولوژیک سکونتگاه روستای رزگ شهرستان بیرجند باهدف شناسایی مخاطرات با استفاده از GIS انجام شد؛ تا زمینه شناسایی مخاطرات را فراهم و مسئولین را در برنامه ریزی هرچه بهتر سکونتگاه های روستایی یاری دهد. داده های موردنیاز پژوهش، استفاده از منابع کتابخانه ای، بازدید میدانی، پارامترهایی نظیر شیب و جهت؛ در GIS محاسبه و طبقه بندی گردید. پس از محاسبه و تهیه نقشه های مختلف، میزان مخاطرات و توان های اکولوژیک محیط زیست روستا مورد ارزیابی قرار گرفت که بر اساس آن روستای رزگ از نظر شیب، در مکان نامناسبی قرار گرفته و از نظر توان توریسم متمرکز، نامناسب است. نقشه های تولید شده در این پژوهش نشان می دهد که روستای رزگ در مقابل مخاطرات زمین لرزه، زمین لغزش، ناپایداری دامنه بسیار آسیب پذیر است و سازه های بنا شده غیراستاندارد میزان خسارات جانی و مالی را افزایش خواهد داد. در بازدید میدانی مدارک قابل استنادی برای اثبات مخاطرات و تخریب صددرصد روستا در زمان بروز حوادث را به متخصصان نشان می دهد.
شناسایی عوامل کلیدی توسعه گردشگری پزشکی شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
199 - 212
حوزههای تخصصی:
گردشگری پزشکی، به عنوان شاخه ای از گردشگری سلامت، رشد سریع تری از شاخه های دیگر داشته است و بسیاری از جوامع برنامه های مدونی برای توسعه و بهره برداری از آن دارند. شهر اردبیل نیز، به علت داشتن ظرفیت های زمینه ای، مستعد پیشرفت در این زمینه است. در همین خصوص، هدف بر این است که عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری پزشکی آن شناسایی و معرفی شود. روش این پژوهش از نظر ماهیت، اکتشافی و از نظر هدف، کاربردی است. به منظور تجزیه و تحلیل داده های پرسش نامه تأثیرات متقابل، از نظرهای کارشناسی که به روش گلوله برفی انتخاب شده (ده کارشناس) و روش مدل یابی ساختاری تفسیری استفاده شده است. بنابر نتایج به دست آمده، از بین 35 عامل شناسایی شده اولیه، 18 عامل به عنوان عوامل نهایی توسعه گردشگری پزشکی شهر اردبیل مطرح شده است. از بین عوامل نهایی، بیشترین قدرت نفوذ به عامل نهادهای متولی و کمترین آن هم به کمّیت مراکز درمانی مربوط است. عوامل رفع محدودیت های بین المللی، نیروی انسانی متخصص، آگاهی مسئولان از مزایای گردشگری پزشکی و نیازسنجی درمانی عوامل کلیدی توسعه گردشگری پزشکی شهر اردبیل به شمار می روند؛ عواملی که برای تغییر و تحول اساسی در توسعه گردشگری پزشکی شهر اردبیل،باید در اولویت برنامه ها قرار گیرند.
واکاوی الگوهای غالب چرخندی بر روی بارش های دوره سرد در نیمه غرب میانی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چرخندهای برون حاره ای با توجه به فراوانی، مدت و شدت آن ها از عوامل اصلی بارش های عرض های میانه و بالا در سراسر مدیترانه در طی فصل زمستان و پاییز هستند. برای این پژوهش از داده های شبکه ای متغیرهای اقلیمی ECMWF با تفکیک زمانی ۶ ساعته و تفکیک مکانی ۲۵/۰*۲۵/۰ از سال 1979-2016 و داده های بارش ایستگاه های ۴ حوضه آبریز از پایگاه داده های اسفزاری از سال ۱۹۷۹-۲۰۱۶ استفاده شد. ابتدا ارتفاع ژئوپتانسیل، دما، رطوبت و رودباد روزهای بارشی در محیط متلب استخراج شد. سپس با استفاده از الگوریتم استخراج مراکز چرخندی، این مراکز از روی ارتفاع ژئوپتانسیل با این شروط که ارتفاع ژئوپتانسیل کمینه و شیو ژئوپتانسیل بیشینه باشد استخراج شدند. در ادامه از روی ماتریس ارتفاع ژئوپتانسیل روزهای بارشی (498×441×361) با استفاده از روش تحلیل خوشه ای 4 الگوی جوی استخراج شدند. همچنین فراوانی رخ داد زمانی و مکانی ماهانه و میانگین دمایی مراکز چرخندی این الگوها در ماه های فصول سرد به دست آمد. نتایج نشان داد که الگوی اول ناوه مدیترانه ای است که بیشترین فراوانی را به میزان 42 درصد دارا می باشد. این الگو فرود آن به علت وجود زبانه های از پر ارتفاع که به حالت مانع عمل می کند باعث عمیق شدن کم ارتفاع مدیترانه شده است و محور آن تا روی دریای سرخ کشیده شده است و به دلیل برخورد زبانه های کم ارتفاع و پر ارتفاع درروی منطقه ناپایداری تشدید شده و بیشترین بارش ها را در میان الگوها باعث شده است. در مقابل الگوی چهارم که کمترین فراوانی را به میزان 10 درصد را دارا می باشد که الگوی ناوه ای بادهای غربی است که درروی دریای خزر عمیق شده اما به علت قرارگیری پر ارتفاع در جنوب منطقه مانع ورود کم ارتفاع شده و در بخش شمالی منطقه موردمطالعه مستقرشده است و به این دلیل کنتورها در شمال منطقه حالت مداری دارند درنتیجه چرخندهای کم تری وارد منطقه شده و منجر به کمترین میانگین بارش در بین الگوها شده است. همچنین نتایج نشان داد که درصد فراوانی چرخندهای هسته سرد در زمستان 60 درصد و در پاییز 40 درصد بوده است ولی درصد فراوانی چرخندهای هسته گرم در فصل زمستان 62 درصد و در فصل پاییز 38 درصد بوده که در زمستان درصد فراوانی چرخندهای هسته گرم نسبت به درصد چرخندهای هسته سرد افزایش پیداکرده است در مقابل در پاییز درصد فراوانی چرخندهای هسته گرم نسبت به هسته سرد کاهش پیداکرده است. در دهه اخیر هم از فراوانی رخداد تعداد چرخندها و هم از شدت چرخندها نسبت به دو دهه گذشته کاسته شده است. ازلحاظ مکانی غرب منطقه موردمطالعه ازلحاظ چرخندزایی همیشه فعال بوده است و با ورود به دوره سرد از پاییز به طرف زمستان مکان های چرخندزایی هم به تدریج فعال تر می شوند.
تدقیقی بر مبانی نظری- اندیشه ای و عملیاتی برنامه های توسعه شهری، مطالعه موردی: شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه تابستان ۱۴۰۴ شماره ۷۹
1 - 26
حوزههای تخصصی:
امروزه پاسخ به مسائل و چالش های درونی و بیرونی شهرها به خصوص در کلان شهرها، تبدیل به مهم ترین و اصلی ترین دغدغه مدیریت شهری شده است. معمولا طرح ها و برنامه های شهری به عنوان سندی برای ارائه وضع موجود، به چالش ها، تأکید بر قوت ها و فرصت ها، چشم انداز سازی و... اشاره داشته اند؛ لذا پژوهش حاضر بر آن بوده است تا به واکاوی نظری و عملیاتی برنامه های توسعه ای در شهر رشت بپردازد. بدین منظور براساس تئوری زمینه ای، نوع پاسخ گویی به این هدف کیفی و مبتنی بر مطالعات اسنادی و مصاحبه عمیق با 30 نفر از صاحب نظران سطح شهری بوده است. همچنین با استفاده از نرم افزار «MAXQDA» اقدام به استخراج کدهای باز و محوری و در نهایت کدگذاری گزینشی با بهره گیری از پتانسیل های شهر و نظر نخبگان شده است. نتایج بررسی های صورت گرفته نشان می دهد مهمترین مؤلفه های نظری اندیشه ای در بعد علی شامل: نظام برنامه ریزی کشور و محتوای طرح های جامع و مشکلات اجرایی، مشکلات مربوط به ماهیت حقوقی، اموال و دارایی های شهرداری ها و مراجع قضایی و ... است. در بعد پدیده شامل: غفلت مسائل اجتماعی،گرایش تقاضا برای تغییر کاربری زمین شهری در رشت به واسطه جهت گیری های غیر علمی در طرح های توسعه شهری و... می باشد؛ در بعد راهبرد شامل: جهت دهی برنامه به سوی دستور کار اقدامات آینده، ارائه ماتریسی که متغیرهای محیطی به طور منظم در آن چیده شده باشند و غیره است و نهایتا در بعد پیامد شامل: کاهش فشارهای فزآینده ناشی از؛ تغییرات محیطی، توسعه پویش تغییر مداوم و... بوده است. همچنین در بخش عملیاتی الگو مشاهده می شود که در مفهوم علی، مهمترین مقوله شامل: نارسایی های عمیق کالبد و محتوا؛ در بخش پدیده، مقوله چندپارگی های منتج به تضعیف و ناکارامدی نظام و طرح های شهری؛ در بخش راهبرد مقوله لزوم خودپالایی ریشه ای و بازسازی هدفمند با تأکید بر الزامات توسعه ای پراگماتیسم و نهایتاً در بخش پیامد مقوله عدم تکافوی راهکارهای موجود برای توسعه عملیاتی و آینده نگر مهمترین مقولاتی بوده اند که هر کدام مفاهیم مترتب بر خود را داشته اند.
سنجش شاخص های برآمده از شهر بیوفیلیک با تأکید بر دیدگاه سلامت روان (نمونه مورد مطالعه: مناطق و نواحی شهر اردبیل)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
611 - 629
حوزههای تخصصی:
با ظهور انقلاب صنعتی و تغییر نگرش ها و بهره کشی از طبیعت، گسیختگی بین فضاهای شهری و نظام های طبیعی به وجود آمده است. این امر موجب شکل گیری فضاهای بی روح شهری شده که با روحیات و نیازها و وابستگی های ذاتی انسانی به طبیعت هیچ انطباقی ندارند. مسائل و مشکلات بی شمار ناشی از این گسستگی به یکی از دغدغه های مهم برنامه ریزان شهری تبدیل شده است. در این راستا رویکرد بیوفیلیک به عنوان یک رویکرد نوین و جامعه نگر مبتنی بر طبیعت محوری در فضاهای شهری، با تطبیق شاخص های محیطی، شهروندمداری و مدیریتی به دنبال پایداری اکولوژیکی شهری است. در این راستا هدف پژوهش حاضر تبیین و بررسی وضعیت شاخص های شهر بیوفیلیک بر سلامت روحی و روانی شهروندان شهر اردبیل می باشد روش تحقیق حاضر توصیفی– تحلیلی بوده و سنجه های تخصصی با بهره گیری 60 گویه شامل زیرساخت بیوفیلیک (14 گویه)، فعالیت بیوفیلیک (14 گویه)، نگرش و آگاهی بیوفیلیک (11 گویه)، نهادها و سازمان های مرتبط با شهر بیوفیلیک (10 گویه)، سلامت اجتماعی و روانی (10 گویه) بود. برای تعیین پایایی ابزار پژوهش از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد میزان آلفای به دست آمده(932/.) می باشد.براساس یافته های پژوهش میانگین تمامی متغیرهای مورد مطالعه کمتر از حد متوسط(3) بوده که نشان دهنده نبود زیرساخت مناسب و عدم آگاهی مدیران و برنامه ریزان از شهر بیوفیلیک می باشد همچنین نتایج تحقی ق حاض ر اهمی ت وج ود ف ضاهای سبز در سلامت شهروندان و بهبود مؤلفه های مرب وط به سلامت روان را نشان می دهد، بن ابراین امی د اس ت که دست اندرکاران مربوط ه ب یش از پ یش ب ه اهمی ت وجود فضاهای سبز پ ی ب رده و گ سترش ای ن گون ه فضاها را در اولویت برنامه های خود قرار دهند ت ا ب ا این وسیله گامی را در جهت کاهش استرس و اف زایش سلامت روان شهروندان برداشته باشند.
دوگانه امنیت و امنیتی سازی در روابط بین الملل (نمونه: امنیتی سازی جمهوری اسلامی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۷۷)
217 - 243
حوزههای تخصصی:
شناخت امنیتی سازی به عنوان مدخلی معرّفی و پذیرفته شده در ادبیات امروز علوم سیاسی نیازمند نوعی تحقیق تبارشناسانه است. از زمان جنگ جهانی اول، محیط بین المللی واجد دینامیسم جدیدی در مناسبات رقابت-آمیز میان دولت ها بود که با گذشت زمان این رقابت ها شکل های متنوّع و تازه ای یافتند. پس از جنگ جهانی دوم و به خصوص پس از پایان جنگ سرد، امنیتی سازی به عنوان یکی از روش های روزآمد شده در اولویت طلبی بازیگرانی بوده است که منافع خود را در اولویت بندی های منطق معمول سیاسی نمی یافتند و بنابراین نیازمند معرّفی نوعی تهدید وجود برای خود بودند.
در همین راستا و به عنوان یکی از مهم ترین نمونه های امنیتی سازی، آنچه از رفتار رژیم اسرائیل پس از جنگ جهانی دوم شاهد بوده ایم همواره با نوعی امنیتی سازی طرف مقابل همراه بوده است که ذیل آن بتواند اولویت بندی های «سیاست عادی» را در پیرامون خود تغییر دهد. هر چند طرف مقابل به اقتضای زمان و عوامل دیگر تغییر کرده است اما رویکرد این رژیم در این خصوص مشابه بوده است. در عین حال امنیتی سازی ایران لااقل در مقاطع مهمی از الگوهایی بوده که دولت ایالات متّحده آمریکا هم پیگیری کرده است.
در پژوهش حاضر به مطالعه ی تبارشناسانه مفهوم و مصادیق این رویکرد با محوریت استراتژی امنیتی سازی ایران در سه دهه گذشته و نیز دیگر موارد می پردازیم و متناسب با آن، مبنای چالش شناختی که بالقوّه می تواند زمینه ساز ابتلا به این تله شود را توضیح می دهیم.
تحلیل الزامات مهارتی برای توسعه کشاورزی و موانع آموزش آن؛ مورد مطالعه: نواحی روستایی شهرستان فاریاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۸
209 - 244
حوزههای تخصصی:
توسعه کشاورزی از ضرورت های بنیادین تحول در فضاهای جغرافیایی است که در گرو اقدامات اساسی از جمله بهبود و روزآمد نمودن آموزش و مهارت ها است. آشنایی با موانع ارائه آموزش های مهارتی بخش کشاورزی هر ناحیه جغرافیایی، می تواند در زمینه بهره وری عوامل تولید، نقش مهمی را ایفا نماید؛ مسئله ای که در این پژوهش در بستر جغرافیایی شهرستان فاریاب استان کرمان به آن پرداخته شده است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت توصیفی– تحلیلی است. جامعه آماری با توجه به موضوع تحقیق در دو گروه مشتمل بر گروه اول؛ کارشناسان و خبرگان بخش کشاورزی و گروه دوم؛ بهره برداران کشاورزی در روستاهای شهرستان فاریاب بوده است. با توجه به بالا بودن حجم روستاها در شهرستان فاریاب، روستاهای بالای 100 خانوار انتخاب شد. تعداد کل جامعه آماری در گروه بهره برداران کشاورزی 5109 خانوار بوده است که از این تعداد با کمک فرمول کوکران 357 خانوار به عنوان حجم نمونه انتخاب گردید. نتایج تحقیق نشان داد که در فعالیت های باغداری، ضریب نفوذ آموزش های مهارتی به ترتیب مربوط به دهستان های گلاشگرد، مهروئیه، زهمکان و حور می باشد. در فعالیت دامداری، ضریب نفوذ آموزش های مهارتی به ترتیب مربوط به دهستان های گلاشگرد، مهروئیه، زهمکان و حور و در فعالیت های زراعی نیز ضریب نفوذ آموزش های مهارتی به ترتیب مربوط به دهستان های گلاشگرد، مهروئیه، زهمکان و حور می باشد. همچنین موانع موجود در دستیابی به مهارت های کشاورزی به موانع فردی، اجتماعی، اقتصادی و زیرساختی و مکانی تقسیم بندی شد و برای ارزیابی هر یک از این موانع، گویه هایی ملاک ارزیابی قرار گرفت. به طور کلی می توان گفت باتوجه به معناداری موانع فردی با ضریب مسیر 999/0، موانع اجتماعی با ضریب مسیر 612/0 ، موانع اقتصادی با ضریب مسیر 001/1 و موانع زیرساختی و مکانی با ضریب مسیر 898/0 بر آموزش های مهارتی کشاورزان تأثیرگذار بوده اند.
بهسازی و نوسازی پیاده راه های بافت فرسوده روستایی با افزودن نانوفیبرسلولز به بلوک های خشتی؛ مطالعه موردی: پیاده راه های روستای امره (شهرستان ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۸۹
۴۲-۳۱
حوزههای تخصصی:
هدف: خشت از کهن ترین و در دسترس ترین مصالح ساختمانی بوم آورد ایران است. بسیاری از نمونه های فاخر معماری در این سرزمین از خشت در سازه و کف سازی بهره برده اند. امروزه با پیشرفت علم و فناوری و متعاقب آن ورود مصالح نوین، استفاده از خشت در معماری باوجود سهولت و ارزانی تهیه محدود گشته است. محدودیت استفاده از خشت در سازه ها و روسازی پیاده راه ها به دلایلی چون مقامت اندک فشاری، کششی، خمشی، لغزشی، ترک خوردن و مقاومت کم در برابر رطوبت بخصوص در شمال کشور بوده است و این در حالی است که ورود تکنولوژی نانو به عرصه مصالح ساختمانی می تواند نویدبخش رفع مشکلاتی ازاین دست باشد. لذا پژوهش حاضر در پی بهسازی و نوسازی پیاده راه های بافت فرسوده روستایی در شمال کشور از طریق افزودن نانوفیبرسلولزی به بلوک های خشتی بوده است. ازآنجایی که در پیاده راه های بافت فرسوده و دارای بار ترافیکی اندک، مقاومت فشاری، لغزشی، و میزان جذب آب پوشش کف از عوامل حیاتی است، این پژوهش با هدف ارزیابی عملکرد خشت تثبیت شده با نانوفیبرسلولزی به منظور استفاده از آن در روسازی پیاده راه های دارای بار ترافیکی اندک در روستای امره در شهرستان ساری، به مطالعه عوامل نامبرده خواهد پرداخت. همچنین بلوک های تثبیت شده را ازلحاظ رنگ بررسی خواهد کرد. روش پژوهش: روش انجام پژوهش مبتنی بر مطالعات میدانی و بررسی های محیطی و با روش های تجربی-آزمایشگاهی است. یافته ها: نتایج حاصل نشان داده است با افزایش درصد افزودنی نانوفیبرسلولزی تا ده درصد، مقاومت فشاری نمونه ها در تمامی سنین 3، 7، و 28 روز افزایش یافته است و با افزایش درصد نانوفیبرسلولزی به 15 درصد، نرخ بهبود کاهشی بوده است. همچنین بیشترین مقاومت فشاری حاصل مربوط به خشت های تثبیت شده با 10 درصد نانوفیبرسلولزی و 28 روز پس از عمل آوری بوده است که نسبت به نمونه شاهد با همین سن 69 درصد افزایش داشته است. نتیجه گیری: نتایج همچنین نشان داده است که افزایش مدت زمان عمل آوری موجب افزایش مقاومت فشاری در تمامی نمونه های آزمایشگاهی گشته است. همچنین میانگین عدد اصطکاک سطحی مربوط به مقاومت لغزشی و جذب آب نمونه ها با افزایش درصد نانوفیبرسلولزی به 15 درصد، نسبت به نمونه شاهد به ترتیب حدود 11 و 20 درصد کاهش داشته است. همچنین هیچ گونه تغییر رنگی در نمونه های آزمایشگاهی نسبت به نمونه شاهد مشهود نبوده است.
راهبردهای حفاظت از محیط زیست روستایی در شهرستان فریدونشهر
حوزههای تخصصی:
محیط زیست در مناطق روستایی، به واسطه شرایط خاص این مناطق، متفاوت و دارای اهمیت ویژه ای است؛ به ویژه آن که با توجه به گسترش فناوری، به مرور با چالش های جدیدی روبه رو شده است. در این پژوهش، هدف، شناخت عوامل مؤثر بر تخریب و در مقابل، حفظ محیط زیست سکونتگاه های روستایی در دهستان چشمه لنگان شهرستان فریدونشهر است. در این مطالعه، روش تحقیق توصیفی و مبتنی بر داده های پیمایشی است. جامعه آماری این مطالعه را دو گروه مردم محلی (خانوارهای روستایی) و کارشناسان آشنا با منطقه تشکیل داده اند. حجم نمونه، شامل ۱۳۰ سرپرست خانوار روستایی و ۱۵ کارشناس بوده است. از تحلیل عاملی در ارزیابی نظرات روستاییان و از مدل SWOT برای تحلیل نظر کارشناسان استفاده شد.نتیجه تحلیل عامل ها از دیدگاه مردم روستایی نشان داد که مجموعه اظهار نظرهای مطرح شده در نظرات مردم، در ۸ عامل به ترتیب اهمیت، تحت عناوین زیر معرفی شده اند: محیط زیست، ابعاد اجتماعی، عوامل کالبدی، آموزش و رسانه، برداشت محصول، فشار بر منابع آب، پراکندگی روستاها و نابرابری در دسترسی به منابع. هرکدام از این عوامل، طبعاً شامل تعدادی متغیر مؤثر در حفاظت از محیط زیست مناطق روستایی است.از دیدگاه کارشناسان نیز، به ترتیب، تقویت آگاهی و بینش روستاییان از طریق رسانه های جمعی و نظارت بر طرح های مرتع داری منطقه، مهم ترین عواملِ قوت و فرصت برای حفظ محیط زیست و ناهماهنگی دستگاه های مرتبط و ورود گردشگران شهری، به ترتیب، مهم ترین نقاط ضعف و تهدید برای محیط زیست منطقه محسوب می شوند.
تحلیلی بر بازآفرینی شهری در بافت تاریخی (مطالعه موردی: شهر دزفول)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناحیه تاریخی شهرها میراث ارزشمند معماری و کالبدی و تجلی گاه ابعاد فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی مردمانی است که در دوره های تاریخی در این بخش از شهر، روزگار سپری کرده و هویت فرهنگی آن را به ثبت رسانده اند. این نواحی شاهد زوال در توسعه شهری بوده و اقدامات اندک پیرامون بهسازی یا بازسازی آن ها قابل قبول نبوده است. هدف این پژوهش تحلیلی بر بازآفرینی شهری در بافت تاریخی (قدیم) شهر دزفول است. روش تحقیق در پژوهش حاضر به صورت پیمایشی است. جامعه آماری مطالعه حاضر کلیه ساکنان بافت تاریخی شهر دزفول می باشند که بر طبق آخرین سرشماری مرکز آمار ایران، دارای جمعیتی معادل 29277 نفر می باشد. برای دستیابی به حجم منطقی از نمونه از فرمول کوکران استفاده شده است که تعداد 384 نمونه به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند. ابزار اصلی جمع آوری داده ها در تحقیق حاضر؛ پرسشنامه می باشد. اما با توجه به تخصصی بودن پرسشنامه از روش های مصاحبه و مشاهده نیز برای تکمیل اطلاعات پرسشنامه ها استفاده شده است. نتایج حاصل از مدل های SWOT و QSPM نشان می دهد که از مجموع پنج راهبرد نهایی بازآفرینی بافت تاریخی دزفول دو راهبرد اول متعلق به راهبردهای تهاجمی است. بدین ترتیب مطالعه و طراحی امکان ایجاد پیاده راه ها در بافت تاریخی با توجه به تمایل روزافزون مردم به گردشگری فرهنگی و تاریخی و استفاده از فضای حاشیه رودخانه دز برای توسعه فضای سبز و طراحی کریدور سبز در امتداد رودخانه و بافت تاریخی را می توان به عنوان مهم ترین راهبردهای تهاجمی مطرح کرد.
تحلیل تأثیر هوش معنوی بر کیفیت زندگی شهری در تبریز با رویکردی آینده محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آینده پژوهی منطقه ای دوره ۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
16 - 38
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز، کیفیت زندگی شهری به عنوان یکی از اصلی ترین دغدغه های برنامه ریزان شهری مطرح است. ابعاد مختلف کیفیت زندگی در شهرها تحت تأثیر عوامل متعدد قرار می گیرند که یکی از مهم ترین آن ها هوش معنوی است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی تأثیر چهار شاخص هوش معنوی بر شش شاخص کیفیت زندگی شهری در شهر تبریز با رویکردی آینده محور است. این تحقیق به صورت توصیفی-تحلیلی انجام شد ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد هوش معنوی کینگ و دی چیکو (SISRI-24) و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (WHOQOL-BREF) بوده است. جامعه آماری شامل جمعیت بالای 18 سال تبریز است. حجم نمونه برابر 383 نفر بوده که به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شده اند. داده های به دست آمده از طریق نرم افزار SPSS تحلیل شدند. برای بررسی رابطه بین هوش معنوی و کیفیت زندگی از ضریب همبستگی پیرسون و برای بررسی تأثیر متغیر مستقل (هوش معنوی) بر متغیر وابسته (کیفیت زندگی شهری) از تحلیل رگرسیونی استفاده شد. برای مقایسه میانگین های دو گروه مختلف از آزمون T مستقل استفاده گردید. یافته ها نشان می دهند که توسعه آگاهی بیشترین تأثیر را بر سلامت روانی شهروندان تبریز داشته و ضریب رگرسیون آن برابر با ۰.۷۵ است. همچنین، تفکر وجودی انتقادی با ضریب ۰.۷۲ تأثیر قابل توجهی بر سلامت جسمانی دارد. علاوه بر این، تولید معنای شخصی تأثیر معناداری بر رفاه اقتصادی داشته (ضریب ۰.۶۵) و آگاهی فراگیر نیز به طور معناداری با کیفیت محیط زیست شهری مرتبط است (ضریب ۰.۶۰). سایر یافته ها نشان می دهند که تفکر وجودی انتقادی بر روابط اجتماعی و توسعه آگاهی بر امنیت شهری تأثیر مثبت دارند. بر اساس این یافته ها، سناریوی اول بر تأثیر هوش معنوی بر ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی تأکید دارد و سناریوی دوم به آینده نگری و پیوند میان آگاهی معنوی و کیفیت زندگی شهری در تبریز می پردازد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که هوش معنوی می تواند به عنوان یک عامل کلیدی در بهبود کیفیت زندگی شهری در تبریز در نظر گرفته شود؛ بنابراین، تقویت فضاهای عمومی فرهنگی و معنوی، توسعه فرصت های شغلی معنادار و برنامه های آموزشی زیست محیطی در سطح شهر می تواند ضمن مدیریت چالش های آینده، به بهبود کیفیت زندگی شهروندان تبریز منجر شود.
چالش های دیپلماسی رسانه ای ایران در بازاریابی گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و اوقات فراغت دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱۹
123 - 143
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی چالش های دیپلماسی رسانه ای ایران در بازاریابی گردشگری نگاشته شد. گردآوری داده ها با استفاده از پرسش نامه نیمه ساختاریافته و تحلیل داده ها نیز به روش تحلیل مضمون انجام شد. جامعه آماری متخصصان حوزه رسانه و گردشگری بودند. نمونه گیری به صورت هدفمند و با روش گلوله برفی انجام شد. یافته ها نشان داد که در بعد ساختاری چالش هایی نظیر ساختارهای بروکراتیک پیچیده، مالکیت دولتی رسانه ها، فقدان هماهنگی بین سازمان ها و فقدان راهبرد منسجم، در اثربخشی دیپلماسی رسانه ای تأثیر منفی می گذارند. در بعد محتوایی، مشکلاتی مانند کمبود نیروی انسانی متخصص، فقدان آموزش های مناسب، ضعف در داستان سرایی و نبود تسلط به زبان های بین المللی باعث کاهش کیفیت محتوای تولیدی و ناتوانی در جذب مخاطبان می شوند. چالش های زمینه ای نیز شامل تحریم های اقتصادی، تصویرسازی منفی در رسانه های بین المللی، تفاوت های فرهنگی و ضعف در زیرساخت های ارتباطی و فنّاورانه هستند که محیط عملیاتی دیپلماسی رسانه ای گردشگری را تحت تأثیر قرار می دهند.
مدل سازی تغییرات مکانی مؤلفه های کیفی آب با استفاده از متغیرهای ژئومورفومتری (مطالعه موردی: حوضه های آبخیز تالش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۴
329 - 351
حوزههای تخصصی:
آگاهی از تغییرات مکانی کیفیت آب رودخانه ها و عوامل موثر بر آن به جهت نیاز مبرم مصارف مختلف انسانی به آب سالم اهمیت اساسی دارد. تحقیق حاضر با در پیش گرفتن رویکرد سیستمی و با هدف مدل سازی روابط کمی بین خصوصیات هندسی حوضه آبخیز و تغییرات مکانی مولفه های کیفی آب در حوضه های آبخیز تالش انجام گرفت. ابزار تحقیق شامل نقشه های زمین شناسی، مدل رقومی ارتفاعی (DEM)، و داده های کیفی آب در 12 ایستگاه هیدرومتری بود. به منظور تشخیص و تعیین روابط کمی از تحلیل های همبستگی و رگرسیونی بین متغیرهای ژئومورفومتری (15 متغیر) و متغیرهای کیفی کل جامدات محلول (TDS) و قابلیت هدایت الکتریکی (EC) کمک گرفته شد. دست یابی به مدل کلی رگرسیونی از طریق روش های جبری و گام به گام میسر شد. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که روابط همبسته معنی داری بین 8 متغیر مساحت حوضه، متوسط ارتفاع، متوسط شیب، طول رودخانه اصلی، طول آبراهه ها، نسبت انشعاب، تراکم زهکشی، ضریب گراویلیوس، زمان تمرکز، شاخص ناهمواری و دو متغیر کیفی آب وجود دارد. ضرایب همبستگی از 6/0 تا 88/0 متغیر بود. به علاوه، با افزایش میزان متغیرهای مستقل فوق، میزان TDS و EC افزایش یافته و درنتیجه کیفیت آب کاهش یافت. در مدل های رگرسیونی حاصل از اعمال روش جبری، نزدیک به 98 درصد واریانس متغیرهای کیفی TDS و EC قابل توضیح بود. در مدل های رگرسیونی حاصل از اعمال روش گام به گام با استفاده از دو متغیر طول رودخانه اصلی و شیب حوضه به ترتیب 78 و 88 درصد واریانس متغیرهای کیفی TDS و EC قابل توضیح بود. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که با تکیه بر داده های رقومی ارتفاعی و مدل های آماری رگرسیونی می توان به راحتی و با دقت کافی به مدل های کارا و مفید جهت پیش بینی تغییرات مکانی TDS و EC در رودخانه های تالش دست یافت که برای برنامه ریزان و طراحان منابع آب مفید می باشد.
ارزیابی توان بوم شناختی به منظور توسعه پایدار سرزمینی (مطالعه موردی:حوضه آبخیز جاجرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۹
14 - 31
حوزههای تخصصی:
هدف: رشد روزافزون جمعیت شهری در کشور ما باعث از بین رفتن تعادل بین شبکه های شهری و الگوهای طبیعی آنها شده است. این موضوع باعث کاهش کیفیت و سلامت سیستم های اکولوژیکی و عدم تعادل بین عوامل طبیعی و جمعیتی شده و لزوم توجه برنامه ریزان و تصمیم گیران به آماده سازی زمین و بارگذاری متناسب جمعیت و فعالیت ها با ظرفیت های طبیعی را آشکار می کند. بنابراین در این پژوهش هدف اصلی، تعیین پتانسیل های طبیعی حوضه آبخیز جاجرود جهت توسعه شهری، روستایی و صنعتی است. روش و داده ها: در این تحقیق با استفاده از معیارها و شاخص های اصلی ارزیابی پتانسیل اکولوژیکی و در نظر گرفتن محدودیت ها، با به کارگیری مدل تصمیم گیری VIKOR، استعداد و توانایی اراضی حوزه آبخیز جاجرود برای توسعه پایدار مراکز جمعیتی مورد ارزیابی قرار گرفت. ابتدا داده ها با توجه به اهداف و روش تحقیق گردآوری شد. سپس کلیه داده های جمع آوری شده شامل نقشه های ارتفاعی، نوع خاک، نوع زمین، پوشش گیاهی، آبراه ها و گسل های اصلی استخراج و برای ارزیابی در مراحل بعدی آماده شد. در نهایت میزان مطلوبیت هر پیکسل نقشه برای توسعه شهری، روستایی و صنعتی تعیین شد. یافته ها: با توجه به مجموع نتایج به دست آمده از ارزیابی معیارهای بوم شناختی و سرانه آب منطقه و با در نظر داشتن محدودیت های موجود (کمیت آب، حریم گسل و رودخانه) می توان نتیجه گرفت شهرهای پردیس، بومهن، دماوند و لواسان جهت توسعه آتی شرایط مناسب تر و محدودیت کمتری را دارا هستند. نتیجه گیری: نتایج حاصل از ارزیابی معیارهای طبیعی، نشان می دهد تعدادی از سکونتگاه های واقع در حوضه آبخیز جاجرود، در مناطق با ظرفیت محدود از لحاظ بوم شناختی واقع شده اند که لازم است نسبت به ایمن سازی و جلوگیری از توسعه فیزیکی آن ها اقدام شود. نوآوری: ارزیابی پتانسیل های زیست محیطی همراه با محدودیت ها و خطرات احتمالی آن در حوضه آبخیز جاجرود به عنوان یک منطقه رو به رشد با وضعیت خاص طبیعی، اقتصادی و ارتباطی موضوعی است که تا کنون مغفول مانده و از نوآوری های تحقیقات آتی محسوب می شود.
روندیابی و پیش بینی دمای سطح زمین شهر تبریز با استفاده از آزمون ناپارامتریک من – کندال و شبکه عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۹
32 - 48
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر روندیابی و پیش بینی دمای سطح زمین فصل تابستان تا سال ۲۰۳۰ در شهر تبریز است.
روش و داده: دمای سطح زمین از تصاویر روز و شب ماهواره مادیس استخراج شد. تصاویر مذکور در سامانه گوگل ارث انجین پردازش شده و برای فصل تابستان هر سال (۲۰۰۲ تا ۲۰۲۳) تهیه شد. در نهایت میانگین های حداقل، میانگین و حداکثر دمای سطح زمین در نرم افزار ArcGIS استخراج شد. جهت بررسی روند خطی در داده های دما نیز از آزمون من – کندال استفاده شد. برای پیش بینی روند تا تابستان سال ۲۰۳۰ نیز از شبکه عصبی مصنوعی خود هم بسته بهره گرفته شد.
یافته ها: بر اساس نتایج تحلیل آنومالی در بازه روز مشاهده شد که بیشترین انحراف مثبت و بیشترین انحراف منفی از میانگین کل به ترتیب در سال های ۲۰۰۶ (۴/۷۴ºC) و 2023 (۴/۲۹ºC) ثبت شده است. در بازه شبانه نیز بیشترین انحراف مثبت و بیشترین انحراف منفی از میانگین کل به ترتیب در سال های ۲۰۰۶ (۲/۸ºC) و ۲۰۰۹ (۲/۷۷ºC-) ثبت شده است. بر پایه نتایج تحلیل سری زمانی حاصل از من - کندال، روند میانگین های دمای حداقل (۰/۰۳۱-)، متوسط (۰/۰۳۷-) و حداکثر (۰/۰۶۵) در بازه روز معنی دار شد. در بازه شب نیز تنها روند میانگین دمای سطح زمین حداقل (۰/۰۳۴) معنی دار گردید. همچنین، روند افزایش دمای حداکثر روزانه نسبت به دمای حداقل شبانه دارای شیب افزایش بیشتری است. بر اساس یافته های پیش بینی حاصل از شبکه عصبی، مشخص گردید که مدل عملکردی بهتری در بازه شب نسبت به روز داشته است. همچنین، حداکثر دمای سطح زمین روزانه و حداقل شبانه فصل تابستان در افق ۲۰۳۰ به ترتیب دارای اختلاف ۱/۱۲ و ۱/۲۸ درجه سانتی گرادی از میانگین کلی دوره است.
نتیجه گیری: بر پایه یافته ها مشخص گردید که روند دمای حداکثر روز و حداقل شب افزایشی بوده و تا افق ۲۰۳۰ این افزایش پایدار خواهد بود. بدین اساس با روند موجود، انتظار می رود تا آسایش حرارتی شهر تبریز در طی زمان کاهش یافته و نیاز به انرژی سرمایشی بیشتر شود.
کاربرد نتایج: پژوهش حاضر به جهت ایجاد درک و دید از روند دمای سطح زمین برای برنامه ریزان و مدیریت شهری در راستای اتخاذ تدابیر و استراتژی های سازگارانه و کاهشی با تغییرات اقلیمی مفید خواهد بود.