فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر پیوند میان اقتصاد وروابط بینالملل را در چارچوب اقتصاد سیاسی بینالملل ـ به عنوان بازتاب تعامـل میان دولت و بازار در صحنه بینالمللـی ـ مورد بررسـی قرار میدهد. با توجه به نظم نوین جهانی و متعاقب آن جهانی شدن اقتصاد که بیانگر حاکم شدن اقتصاد بازار در سطح بینالمللی است. به نظر میرسد اقتصاد سیاسی بینالملل از اهمیت شایان توجهی برخوردار گردیده است؛ به گونهای که با توجه به وابستگی متقابل اقتصادی و تأثیرات آن بر حوزه بینالمللی، روابط بینالملل دیگر نمیتواند تنها به مثابه رقابت ژئواستراتژیک بین دولتها درک شود؛ موضوعات اقتصادی، کانالهای جدید ارتباطی و الگوهای جدید همکاری، سیاست جهانی نوینی را به وجود آورده است که در آن اقتصاد سیاسی بینالملل و نهادهای بینالمللی نقش مهمی را ایفا مینمایند.
نقش مذهب در روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از تحولات معرفت شناختی طی دهه های اخیر، اهمیت یافتن نقش دین در تبیین پدیده های سیاست بین الملل و سیاست داخلی است. با گسترش و اهمیت یافتن نظریات جدید روابط بین الملل مانند نظریه تکوین گرایی، دیدگاه های پسامدرن و نظریات انتقادی که همگی آنها به عناصر فرهنگی در شکل دهی رفتار سیاسی تاکید دارند، نقش دین بیش از پیش اهمیت یافته است. بروز انقلاب اسلامی و همچنین شکل گیری جنبش های سیاسی دین محور، سبب شده است که دین به عنوان متغیر مستقل در مطالعات روابط بین الملل مورد توجه قرار گیرد. مقاله حاضر، بر اساس چنین دیدگاهی به اهمیت دین در روابط بین الملل و مشروعیت بخشی به اقدامات دولت ها و هویت بخشی به جنبش های سیاسی می پردازد.
جهانی شدن و رشته روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهانی شدن، صرف نظر از این که چه تعریفی از آن ارایه نماییم مسلما موجب تحولاتی شده که نیاز به شناخت از سوی محققان دارد. از سوی دیگر این تحولات می تواند برای کل علوم انسانی و بعضا علوم طبیعی پیامدهایی داشته باشد. در این نوشتار به دنبال بررسی رابطه مطالعات جهانی شدن و رشته روابط بین الملل در سه دهه گذشته هستیم. پرسش کلیدی نوشتار این است که در سه دهه اخیر، چه نوع تعاملی میان مطالعات جهانی شدن و رشته روابط بین الملل برقرار شده و اندیشمندان و نظریه پردازان روابط بین الملل چگونه به مفهوم بندی این تعامل پرداخته اند؟ نویسنده مدعی است به رغم تعامل محدود میان مطالعات جهانی شدن و رشته روابط بین الملل، جهانی شدن بر این رشته تاثیرگذار بوده و محققان این تاثیر را از طریق بازتعریف مفاهیم و تجدید نظر در نظریههای روابط بین الملل نشان داده اند. ابتدا به مفهوم جهانی شدن و برخی مهم ترین مباحث نظری آن می پردازیم. سپس برخی از مهمترین دیدگاه های موجود در مورد رابطه میان جهانی شدن و روابط بین الملل را با نگاهی نقد گونه به تصویر می کشیم. در بخش پایانی به جمع بندی با تاکید بر اشتراکات دیدگاه ها در مورد رابطه جهانی شدن و رشته روابط بین الملل، می پردازیم.
تکثر معنایی و تحول مفاهیم در روابط بین الملل
حوزه های تخصصی:
استدلال اصلی این مقاله این است که تنوع و تکثر معانی و دگرگونی مفاهیم، از ویژگی های اصلی رشته روابط بین الملل است. در ابتدا با بررسی جایگاه مفاهیم در علم به طور کلی و علوم اجتماعی و روابط بین الملل به طور خاص، این استدلال مطرح می شود که نمی توان مفاهیم را دال هایی فرازمانی و فرامکانی و فارغ از زمینه مندی دانست. بنابراین، انتظار می رود گستره معنایی مفاهیم به تبع زمینه های زمانی و مکانی خاص متحول باشد و همچنین در گفتمان ها و پارادایم های مختلف، مفاهیم به اشکال متفاوتی تعریف شوند. بر همین اساس، در دو بخش بعدی مقاله رابطه تحول مفاهیم در رشته روابط بین الملل با تحول در روابط بین الملل به عنوان حوزه کنش انسانی و نتیجه رویه های کنشگران بین المللی، و سپس تاثیر تنوعات و تحولات نظری در تکثر معنایی و تحول مفهومی در این رشته بررسی می شود. سرانجام با نگاهی به مقالات این مجموعه برخی از مهمترین تحولات مفهومی در روابط بین الملل مورد اشاره قرار می گیرد .
بررسی اقتصاد سیاسی بین الملل به عنوان مقوله ای میان رشته ای در روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقتصاد سیاسی بینالملل به عنوان مقولهای میان رشتهای در روابط بینالملل از دهه 1960 به این طرف دستخوش تغییراتی شده و وضعیت مناسبتری در مقایسه با گذشته پیدا کرده است اما همچنان از نقیصهای کلی و مهم رنج میبرد و آن این است که به معضل فقرزدایی در دنیا و موضوعات و مسائل مربوط به آن توجهی ندارد. به همین دلیل، این گرایش روابط بینالملل باید مورد بازبینی و اصلاح قرار گرفته تا بیش از پیش صورت مطلوبتر و پاسخگو به نیازهای جامعه بینالمللی را به خود بگیرد. امروزه مطالعاتی که در مورد اقتصاد سیاسی بینالملل میشود تحت تأثیر رهیافت سیاست اقتصاد باز است و به موضوعاتی چون توسعه همکاریهای اقتصادی بینالمللی توجه دارد اما باید مطالعاتی که در این زمینه انجام میشود صورت جامعتری دربرگیرنده نیازهای کشورهای جنوب را پیدا کند تا این گرایش روابط بینالملل بیش از پیش رشد و توسعه پیدا کند.
بازخوانی تاریخ نظریّه ی آرمان گرایی«با تاکید بر تولّد رشته ی روابط بین الملل»
حوزه های تخصصی:
در کتاب های تاریخی رشته ی روابط بین الملل روایتی مسلّط در دهه های گذشته ارائه شده است. بر مبنای این روایت، مکتبِ آرمان گرایی در سال های میانی دو جنگ جهانی، در عرصه فکری تسلّط کامل داشت و پس از آن حذف گردید. این روایتِ مسلّط، دلیلِ شکست مکتب آرمان گرایی را جدایی از عینیّت و خوش بینی ذکر کرده است. از نظر واقع گرایان، مناظره ی اوّل مابین آن ها و آرمان گرایان اتّفاق افتاده است. مناظره ای که با پیروزی واقع گرایان به پایان رسید. در دهه ی گذشته، در نتیجه انقلاب روش شناسانه، امکانِ بازخوانیِ تاریخِ شکل گیریِ رشته ی روابط بین الملل را فراهم شد. بر مبنای این نگاهِ تازه، نه تنها برچسب آرمان گرایی برای فهمِ متفکّرانِ این دوران مناسب نیست بلکه عکس آن؛ ما با جریان های گوناگون فکری روبه رو هستیم. بنابه این روایتِ تازه، این نظریّه ها در کنارِ یکدیگر و در دسته ای یکسان جای نمی گیرند. به همین دلیل عنوانِ آرمان گرایی نه روشنگر؛ که خود برچسبی نادرست برای این دوران پرشور است.
روابط بین الملل به عنوان موضوعی میان رشته ای، جامعه شناسی و روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه، تاریخ و جامعهشناسی هریک اثرگذاری ویژهای بر رشته روابط بینالملل داشتهاند. جوهر روابط بینالملل بهگونهای است که بدون اتکا به دیگر علوم توانایی تبیین و تحلیل واقعیتهای جامعه بینالمللی را نداشت و به همین دلیل از دیگر علوم بهره برد. در میان علوم اجتماعی، نخست فلسفه علم و شناختشناسی و سپس تاریخ و بعد از آن جامعهشناسی بیش از علوم دیگر در تحول دیدگاههای روابط بینالملل مؤثر واقع شدند. جامعهشناسی تا اندازهای در این حوزه مؤثر واقع شد که مدعی گردید بحثهای انحصاری سیاست مانند قدرت، سلطه، دولت و حزب موضوعاتی صرفاً جامعهشناختی بوده و دوام و قوام سیاست و روابط بینالملل بدانها وابسته است. به هر روی آنچه روشن است اینکه هرگاه روابط بینالملل داعیه استقلال صرف خود را داشته است به کمترین مرتبه از نظر قوام و استحکام سقوط کرده است.
مفهوم مسئولیت حمایت : ارزیابی نقش غرب- جنبش عدم تعهد در شکل گیری هنجار جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از قید مفهوم «مسئولیت حمایت» در سند اجلاس سران 2005، بسیاری از حامیان آن تصور می کردند که این مفهوم برخلاف سلف خود یعنی مداخله بشردوستانه، مسیر آسانی در تبدیل شدن به هنجار جهانی خواهد داشت، اما تفاوت در منافع و دغدغه های غرب ـ غیرمتعهدها این روند را کند کرده است. مقاله حاضر در پی ارائه درک بهتری از مفهوم «مسئولیت حمایت» است و در این راستا به چیستی و نحوه پیدایش و ماهیت هنجاری آن توجه می کند و همچنین سعی در تبیین تفاوت واکنش غرب ـ غیرمتعهدها نسبت به این مفهوم دارد. نگارنده معتقد است که مفهوم «مسئولیت حمایت» بر مبنای نظریه جهانشمولی عدالت، حمایت از کرامت بشری و ارتقاءِ اخلاقیات در روابط بین الملل بنا شده است، ولی مقاومت کشورهای غیرمتعهد در برابر پیشبرد سریع این مفهوم به عنوان یک هنجار بین المللی به دلیل امکان کاربرد انتخابی و سیاست زده این مفهوم توسط کشورهای غربی علیه کشورهای دیگر است که در نتیجه به طولانی شدن این روند می انجامد.
معرفی و نقد کتاب: دانشنامه ی روابط بین الملل و سیاست جهان
حوزه های تخصصی:
مباحث روابط بین الملل: ماهیت روابط بین الملل
منبع:
سیاست خارجی ۱۳۶۶ شماره ۲
حوزه های تخصصی:
بررسی انگاره های اخلاقی اسلام در عرصه ی روابط بین الملل
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در اسلام
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در اسلام تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی در اسلام
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اصول روابط بین الملل کلیات
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اصول روابط بین الملل مفاهیم پایه ای روابط بین الملل رابطه دین و مفاهیم علوم سیاسی و روابط بین الملل
با توجه به گرایش ذاتی بشر به اجتماع، انسانها در زندگی اجتماعی با همنوعان خود، اجتماعاتی را در سطوح مختلف تشکیل میدهند که خصیصه منفعتطلبی باعث میشود تا در تمام سطوح دچار نزاع شده و به منظور اجتناب از پیامدهای زیانبار آن و در عین حال تأمین منافع خود، به تنظیم و تدوین ملاکهایی بپردازند. یکی از مهمترین سطوح تعامل انسانها، روابط بینالملل است که شامل روابط بین حکومتها، گروههای خارجی، سازمانها و حتی افراد کشورهای مختلف در این سطح بوده و این روابط تا زمانی میتواند از آسیبپذیری مصون بماند که بر اساس ملاکهای منطقی و معقول تنظیم شده باشد.
از آنجایی که انسانها همواره در جستجوی سازندهترین مکتب در عرصههای مختلف از جمله روابط بینالملل هستند، لذا مکتبهای گوناگون همواره ادعای برتری نسبت به سایر مکاتب داشتند. در بین ادیان، مذاهب و مکاتب دنیا، اسلام به عنوان یک مکتب جامع تنظیم روابط انسانی در عرصه بینالملل، ملاکهای عادلانهای را با تکیه بر محور اخلاق و شرع در نظر گرفته است. عطف به دیدگاههای مذکور، نگارنده با گردآوری منابع به صورت کتابخانهای و بهرهمندی از روش توصیفی – تحلیلی، درصدد بررسی این سؤال است که اسلام چه رویکردی به اصول اخلاقی در روابط بینالملل دارد؟
نویسنده بر آن باور است که اسلام در ردیف نظریههای هنجاری یا ارزشی روابط بینالملل، به بایدها و نبایدهای پدیدههای بینالمللی پرداخته و روابط بینالمللی را آنگونه که باید باشد، با رویکرد اخلاقی توصیف و تجویز میکند.
الگوی رفتاری قدرتهای بزرگ در بحرانهای بین المللی
حوزه های تخصصی:
بررسی بحرانهای چهارگانه در نظریه روابط بین الملل
حوزه های تخصصی:
ستون های سه گانه روابط بین الملل و عملکرد اخلاق(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بازیگران در صحنه بین المللی، تلاش خود را بر این موضوع قرار می دهند که از تمام دارایی های خود بهره ببرند. به همین دلیل، ارزش های اخلاقی، خواه در هیبت آسمانی و خواه در کسوت مدنی مورد توجه قرار می گیرند. از این رو ستون های سه گانه روابط بین الملل، یعنی قدرت، امنیت و صلح، اخلاقِ ماهیتیِ کاملاً مشروع می یابند. با توجه به این واقعیت که در صحنه بین الملل، نقض نظم، ضرورتاً با تنبیه مواجه نمی شود و کشورهای بزرگ به لحاظ حجم توان مندی و کنترل سازمان های بین الملل، امکان وسیع تر برای مشروعیت بخشیدن به ارزش های اخلاقی با منافع خود دارند، باید درک کرد که اخلاق، ویژگی موقعیتی دارد. بنابراین، اگر تشخیص، این باشد که ارزش های اخلاقی، تسهیل کننده است، آن گاه مورد بهره برداری قرار می گیرد و در صورتی که ارزش های اخلاقی، دست یابی به خواست ها را پرهزینه و یا غیرممکن سازد، در این صورت به حاشیه رانده می شود.
معرفی و نقد کتاب: روابط بین الملل، نظریه سیاسی و مسأله نظم جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ستونهای سه گانه روابط بین الملل و عملکرد اخلاق
حوزه های تخصصی:
تمامی بازیگران در صحنه بین المللی هدف کسب برترین جایگاه جهانی و تحقق فزون ترین منافع را دنبال می کنند. در این چارچوب آنان تلاش را بر این قرار می دهند که از تمام دارایی های خود بهره ببرند. به همین دلیل ارزش های اخلاقی خواه در هیات آسمانی و خواه در کسوت مدنی مورد توجه قرار می گیرد. با توجه به این واقعیت که در صحنه بین الملل نقض نظم ضرورتاً با تنبیه روبه رو نمی شود و کشورهای بزرگ به لحاظ حجم توانمندی و تسلط بر سازمانهای بین الملل امکان بیشتری برای مشروعیت بخشیدن به ارزش های اخلاقی با منافع خود دارند، باید درک کرد که اخلاق ویژگی موقعیتی دارد. کشورهای بزرگ هر زمان مناسب تشخیص دهند از مباحث اخلاقی مانند حقوق بشر، برابری انسانها و نفی تجاوز صحبت می کنند و هر زمان آن را برخلاف منافع خود بدانند به راحتی این ارزش ها را نقض می کنند. بنابراین پرواضح است که ارزش های اخلاقی از ارکان اساسی حیات بخش رفتارهای بازیگران نیست بلکه جایگاه آن موقعیتی است. کشورها با توجه به واقعیات و شرایط در داخل و خارج است که تصمیم می گیرند که این توانمندی را از زرادخانه ی ملی مورد استفاده قرار دهند. اگر تشخیص بر این باشد که ارزش های اخلاقی تسهیل کننده است، مورد بهره برداری قرار می گیرد و در صورتی که نظر بر این باشد که مقوله ارزش های اخلاقی در صورت توجه، دستیابی به خواستها را پرهزینه و یا غیرممکن می سازد، به حاشیه رانده می شود