۱.
کلیدواژهها:
غرب امام خمینی حق و تکلیف مؤلفه های سیاسی حقوق شهروندی
حقوق شهروندی مجموعهای از حقوق قانونی و مدنی است که در چهارچوب قانون اساسی کشورهای مردمسالار تعریف میشود و بنیانهای کافی را برای همبستگی ملی، فرای قومیت، نژاد و جنسیت فراهم میکند. این نگرش به حقوق شهروندی در مبانی نظری دین مبین اسلام و سیره ی نبوی و ائمه هدی در رابطهی حق و تکلیف به خوبی ترجمان یافته است. پس از انقلاب اسلامی و تدوین قانون اساسی، حقوق شهروندی در ایران بازتعریفی دینی و اجتماعی پیدا کرد. این پژوهش بر اساس روش کتابخانهای و اسنادی و با استفاده از روشهای تفسیری زمینهمند به دنبال پاسخگویی به این سؤال میباشد که «حقوق شهروندی در اندیشههای امام خمینی بر چه اصولی شکل گرفته است و چه تفاوتی با حقوق شهروندی در غرب دارد؟». نتایج بهدست آمده بیانگر آن است که شکلگیری حقوق شهروندی در اندیشه امام برگرفته از مسئله حق و تکلیف در دین مبین اسلام میباشد. همچنین امام معتقد به نظام ولایی تحت ولایت فقیه است که مردم در این نظام از اهمیت فوق العادهی تأسیسی، مشارکتی و نظارتی برخوردار هستند. همچنین در چهار مولفهی آزادیهای سیاسی اجتماعی و مشارکت سیاسی، زنان، اقلیتهای دینی و نژادی و شهروندی سطحی و عمیق تفاوتهای اندیشهی امام خمینی و غرب در خصوص شهروندی مورد بررسی قرار گرفته است. اما بهطور کلی توجه به اخلاق و ارزشهای متعالی انسانی علاوه بر ویژگیهای مادی را میتوان از تفاوتهای حقوق شهروندی در اندیشه ی امام با غرب برشمرد.
۲.
کلیدواژهها:
دموکراسی اندیشه سیاسی فقه سیاسی رویکرد حداکثری رویکرد حداقلی نظریه همروی
فقه سیاسی به عنوان فربهترین دانش سیاسی شیعه درصدد است احکام جزئی و هنجاری در حوزه مسائل مربوط به نسبت فرد و دولت را ارائه نماید. در نسبتسنجی فقه سیاسی و دموکراسی دو مسئله حائز اهمیت است: تنوع دیدگاهها در فقه سیاسی شیعه، و مرتبهای بودن مفهوم دموکراسی. در حالیکه فقه سیاسی از دیدگاه حداقلیها بیاعتبار است، حداکثریها از آن انتظار حداکثری در پاسخ به مسائل مربوطه را دارند. بر اساس نظریه همروی، اما، فقه سیاسی هم اعتبار دارد، هم محدودیت. فربه شدن فقه سیاسی در طول تاریخ با زوال فلسفه سیاسی اسلامی نسبت مستقیم دارد. به نظر میرسد در فقه ظرفیتهایی وجود دارد که میتواند شاخصهای برخی مفاهیم مدرن را به میزانی بربتابد.
۳.
کلیدواژهها:
اخلاق روابط بین الملل و اسلام
با توجه به گرایش ذاتی بشر به اجتماع، انسانها در زندگی اجتماعی با همنوعان خود، اجتماعاتی را در سطوح مختلف تشکیل میدهند که خصیصه منفعتطلبی باعث میشود تا در تمام سطوح دچار نزاع شده و به منظور اجتناب از پیامدهای زیانبار آن و در عین حال تأمین منافع خود، به تنظیم و تدوین ملاکهایی بپردازند. یکی از مهمترین سطوح تعامل انسانها، روابط بینالملل است که شامل روابط بین حکومتها، گروههای خارجی، سازمانها و حتی افراد کشورهای مختلف در این سطح بوده و این روابط تا زمانی میتواند از آسیبپذیری مصون بماند که بر اساس ملاکهای منطقی و معقول تنظیم شده باشد.
از آنجایی که انسانها همواره در جستجوی سازندهترین مکتب در عرصههای مختلف از جمله روابط بینالملل هستند، لذا مکتبهای گوناگون همواره ادعای برتری نسبت به سایر مکاتب داشتند. در بین ادیان، مذاهب و مکاتب دنیا، اسلام به عنوان یک مکتب جامع تنظیم روابط انسانی در عرصه بینالملل، ملاکهای عادلانهای را با تکیه بر محور اخلاق و شرع در نظر گرفته است. عطف به دیدگاههای مذکور، نگارنده با گردآوری منابع به صورت کتابخانهای و بهرهمندی از روش توصیفی – تحلیلی، درصدد بررسی این سؤال است که اسلام چه رویکردی به اصول اخلاقی در روابط بینالملل دارد؟
نویسنده بر آن باور است که اسلام در ردیف نظریههای هنجاری یا ارزشی روابط بینالملل، به بایدها و نبایدهای پدیدههای بینالمللی پرداخته و روابط بینالمللی را آنگونه که باید باشد، با رویکرد اخلاقی توصیف و تجویز میکند.
۴.
کلیدواژهها:
امام خمینی انجمن حجتیه امام زمان (عج) انسان منتظر
سؤال اصلی این مقاله آن است که انسان منتظر از دیدگاه امام خمینی و انجمن حجتیه چه تفاوتی با هم دارند. از این رو با استفاده از اسناد و مدارکی که در این حوزه وجود دارد و با روش تحلیل اسنادی تلاش میشود به این سؤال پاسخ داده شود. سابقه انسان منتظر به قبل از تولد امام زمان(عج) برمیگردد. این وعده که حکومت عدل توسط امام آخر زمان برپا میشود را پیامبران از همان ابتدا، به امت خود وعده میدادند. اما آنچه منظور از انسان منتظر در این مقاله است، به طور عام از دوران غیبت کبری به بعد و به طور خاص دوره معاصر را در نظر دارد. از این رو در این مقاله به بررسی دو دیدگاه انجمن حجتیه و امام خمینی در مورد انسان منتظر پرداخته شده است. یافتههای این مقاله آن است که انسان منتظر از دیدگاه انجمن حجتیه انسانی است که نه تنها تشکیل حکومت در دوران غیبت را محکوم میکند بلکه انسان منتظر باید برای پیشبرد اهداف خود در سایه تقیه و صبر با حکومت جور نیز موافقت زبانی کند. گریه زیاد از دوری حضرت و همچنین صدقه دادن برای سلامتی حضرت از دیگر ویژگیهای انسان منتظر از نگاه انجمن حجتیه است. حال آنکه امام مهمترین و بدیهیترین تکلیف انسان منتظر را تشکیل حکومت عدل و همچنین قیام در برابر حکام جور میداند.
۵.
کلیدواژهها:
امام خمینی مردم سالاری مردم سالاری دینی
مردم سالاری دینی عبارت است از روش و شیوه زندگی سیاسی مردم که نظام دینی را پذیرفتهاند و آن نظام حداقل تضمینکننده آزادی، استقلال، رضایتمندی، مشارکت سیاسی و اجرای عدالت اجتماعی– سیاسی مردم و در نهایت احساس حاکمیت شریعت در زندگی سیاسی مردم است. در این مقاله پس از تعریف و بررسی شش پایه عملی و عینی مردمسالاری دینی که شامل رهبری، مردم و نقش آنها در عرصه سیاسی، قانون اساسی، احزاب، انتخابات و آزادی است، برآنیم که بدانیم امام خمینی چه نظری جهت بهکارگیری این شش پایه در نظام جمهوری اسلامی که نمونهی عملی مردمسالاری دینی است، داشتهاند. با مطالعه آثار امام و در نظر گرفتن تطور اندیشههای ایشان در دوران مبارزات و پس از تشکیل جمهوری اسلامی با توجه به مقتضیات زمان و مکان که نشان از درایت ایشان بود میتوان به این نتیجه رسید که امام برای مردم نقش بسیار اساسی و پر رنگ در نحوهی اداره کشور در چهارچوب قانون اساسی در نظر گرفته است.
مهمترین نکتهای که در تمام گفتههای امام مورد مداقه است، این است که ایشان همواره در نطقهای خود بر انتخابی بودن حکومت تأکید داشتهاند. از 22 شهریور ماه 1357 که «جمهوری اسلامی» را به جای «حکومت اسلامی» گذاشتند و فرمودند: «نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد»، قالب و صورت نظام را به شکل انتخابی بر اساس آرای مردم مطرح کردند، به گونهای که نهاد رهبری، ریاست جمهوری مجلس شورای اسلامی همه از طریق آرای مردم شکل میگیرد.
۶.
کلیدواژهها:
انقلاب اسلامی ایران امام خمینی گفتمان سیاسی بسیج سیاسی
انقلاب اسلامی ایران نتیجه فوران نیروهای نهفته در بستر سیاسی- اجتماعی ایران است که دستکم از دوران مشروطیت انباشت خود را آغاز کرده بود. این انقلاب بدون رهبری بیبدیل و فرهمند امام به نتیجه نمیرسید. نوشتار پیشرو در پی ارزیابی و واکاوی مبانی رهبری و مدیریت امام بر جریان انقلاب اسلامی و دگرسازی و خصومتسازی آن با گفتمانهای رقیب، لیبرال (ملی- مذهبی) و چپ است. بر پایه فرضیه موجود، کیفیت کاربست عناصر سیاسی، اجتماعی و گفتمانی در اندیشه و عمل سیاسی امام به گونهای بوده که توانسته در سایه به حاشیهرانی گفتمانهای هماورد و برجستهسازی گفتمان خودی، بیشترین حد از قابلیت دسترسی و اعتبار را برای آن فراهم آورده و گفتمان سیاسی اسلامگرا، همخوان با خوانش ایشان را بهعنوان گفتمان هژمون در جریان انقلاب اسلامی معرفی نماید. بر این پایه، گفتمان امام در فرآیند انقلاب اسلامی در امر بسیج سیاسی مردم و تحقق انقلاب از گفتمان نخبهگرای گروهها و روشنفکران نهضت ملی و چپ، بهدلیل استحکام گفتمانی و تطبیق با شرایط اجتماعی و گرایشهای فکری و عقیدتی مردم و سابقه تاریخی و وجود نهادهای قدرتمند مذهبی نقش بارزتری را ایفا کرده است.