مطالب مرتبط با کلیدواژه

بیضایی


۱.

تحلیل زمان روایت آثار بیضایی بر اساس آرای «ژرار ژنت»؛ مطالعه موردی نمایشنامه «هشتمین سفرسندباد» و فیلمنامه های «آینه های روبه رو» و «پرده نئی»(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۰۶ تعداد دانلود : ۲۲۸
بهرام بیضایی از مهترین هنرمندان عرصه درام در ایران است. با این حال باگذشت نزدیک به 60 سال از فعالیت هنریِ بیضایی و در هیاهوی مخالفان و موافقان آثارش، آن چه به چشم و گوش می رسد سخن از چه گفتن ها ی آثارش بوده: از نقدهای اسطوره نگرانه و تاریخی تا نقدهای فمینیستی و سیاسی که آثارش را در بردار سیاستِ زمانه تأویل، تفسیر و نقد می کنند. در این مقاله سعی می شود سه اثرِ بیضایی شاملِ «هشتمین سفرسندباد»، «پرده نئی» و«آینه های روبه رو» از منظر شکل روایت بررسی شود. فیلمنامه های بیضایی، نوشته هایی هستند که پیش از آن که امکان ساخته شدن یابند چاپ می شوند.از این منظر با پدیده ای منحصر به فرد مواجهیم که امکان دسترسی، تحقیق و بررسی خودِ فیلمنامه- حتی پیش از ساختِ فیلم- را در اختیار محققان فارسی زبان قرار می دهد. راهی که برای تبیین و بررسیِ این آثار درنظرگرفته شده است بررسی شیوه ی روایت و به طور خاص، زمانِ روایت با اتکا به آرای «ژرار ژنت»، روایت شناس ساختارگرای فرانسوی است. هدف این مقاله، بررسیِ رابطه زمان و علیت به عنوان پایه های روایت در آثار بیضایی و تبیین چگونگی نگاهِ او به هستی، با تمرکز بر شکلِ آثارش است.
۲.

واکاوی مؤلفه های غنایی درنمایش نامه های ایرانی؛ با تأکید بر نمایش نامه های غلامحسین ساعدی، اکبر رادی و بهرام بیضایی

کلیدواژه‌ها: مؤلفه های غنایی نمایشنامه های ایرانی ساعدی رادی بیضایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۰ تعداد دانلود : ۱۵۶
مفاهیم غنایی در آثار ادبی با بیانی عاطفی و احساسی همراه است. نمایش نامه هم یکی از فرم های پرکاربرد ادب غنایی است. بسیاری از نمایش نامه های معاصر ایرانی برای بازتاب دادن احساسات و عواطف نویسنده و اشخاص نمایش، با مفاهیم غنایی درپیوندند. از جمله ی این مفاهیم در بیش تر نمایش نامه های ساعدی، رادی و بیضایی می توان به مؤلفه های زیر اشاره کرد: عنصر عشق و مضامین عاشقانه، احساساسات شاد و ناشاد و عواطف فردی نویسنده و اشخاص نمایش، دید منفی نویسنده یا برخی شخصیت های نمایش به اجتماع و روابط فردی و جمعی انسان ها، حاکم بودن فضای نومیدی و غم آلود بر نمایشنامه، تقابل شخصیت ها باهم و با جامعه، مضامین طنزآمیز و گاه هجوآلود در پیرنگ داستانی و ... از میان این مؤلفه ها، مفاهیم عاطفی در نمایش نامه های رادی بیش از دیگران است و در نمایش نامه های ساعدی و بیضایی مفاهیم احساسی و عاطفی با مضامین تاریخی، سیاسی، اجتماعی و گاه اساطیری همراه شده است؛ بیان عواطف ناخودآگاه و خودآگاه شخصیت ها در کارهای ساعدی بیشتر است. تمرکز بر شخصیت، زبان و بیان شاعرانه و روایی در نمایش نامه-های بیضایی چشمگیر است و درعین حال، توصیف و چیرگی فضای غم آلود و دید منفی به زندگی و جامعه، در آثار هر سه نمایش نامه نویس، کاربرد زیاد و مشابهی دارد.
۳.

بررسی جامعه شناسانه نمایشنامه چهارصندوق نوشته بهرام بیضایی با تکیه بر آرای لوسین گلدمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بیضایی لوسین گلدمن جامعه شناسی چهار صندوق ساختارگرایی تکوینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۴ تعداد دانلود : ۱۷۲
از نظر لوسین گلدمن، فرد نویسنده عناصر خلاقیتش را از زمانه خویش و جامعه ای که در آن زندگی می کند، می گیرد. در جامعه افرادی استثنایی حضور دارند که علاوه بر توانایی ذاتی هنری ، آگاهی شان هم نسبت به جهان بینی طبقه اجتماعی خودشان به حداکثر میزان ممکن است. اگر این افراد به توانایی بیان بدیع مسائل طبقاتی دست پیدا کنند، می توانند آثاری بیافرینند که بیانگر جهان بینی طبقه اجتماعی خودشان باشد. آنچه باعث برجستگی نوابغ می شود، توانایی آنها در بیان ارزش های جهان شمول جامعه انسانی است. بهرام بیضایی نیز هنرمندی ست که نگاهی جامعه شناسانه و پرسشگر دارد. او هم، عناصر تعیین کننده کارش را از جامعه ای که در آن زندگی می کند، می گیرد و با استفاده از ذوق هنری ای که دارد، آثاری ماندگار خلق می کند. در این راه، دانش او از میهنش، به غنای آثارش افزوده است. در این مقاله، نمایشنامه چهار صندوق، نوشته بهرام بیضایی با هدف دست یابی به شناختی بهتر از جامعه و گروه های اجتماعی دوران نگارش نمایشنامه و با استفاده از رویکرد جامعه شناسی هنر و نظریه ساختار گرایی تکوینی لوسین گلدمن که شامل دو مرحله دریافت و تبیین است، مورد بررسی قرار گرفت. تحلیل این نمایشنامه، نشان داد که چگونه ساختار اجتماعی جامعه ایران نیز می تواند تاثیر خود را بر اثر هنری بگذارد.
۴.

نمایشی از آن دیگری: بررسی مردسالاری و زن ستیزی با خوانشی فمنیستی در سه نمایش نامه بهرام بیضایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مردسالاری فمنیسم زن بیضایی نمایش نامه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۶ تعداد دانلود : ۱۵۰
مردسالاری از مفاهیم کلیدی گرایش های فمنیستی به شمار می آید. فمینیست ها معتقدند که درجامعه مردسالار، مردها قدرت و حاکمیتی برتر نسبت به زن ها دارند. آن ها علت فرودستی زنان را در جامعه مردسالار، دسترسی بیشتر مردان به مزایای ساختارهای قدرت، تقسیم نابرابر امتیازات اجتماعی و روابط نادرست مرد و زن می دانند. مسأله مردسالاری در متون ادبی بازتاب چشم گیری دارد. آثار زیادی به ویژه در حوزه نمایش نامه نویسی با این رویکرد خلق شده اند. نخستین اعتراض و نقدها به این نابرابری را، زنان وارد حوزه ادبیات کردند؛ اما همراه آن ها نویسندگان مردی هم به این جنبش پیوستند و از این نابرابری سخن گفتند. در ایران و در حوزه ادبیات نمایشی، بهرام بیضایی از جمله این نویسندگان است و اغلب نمایش نامه های او با محوریت نقش زن نوشته شده است. هدف این مقاله، تبیین موقعیت زن در اندیشه و بستر مردسالاری، در دنیای نمایش نامه های اوست. بدین منظور نمایش نامه های پرده خانه، ندبه و مرگ یزدگرد بیضایی انتخاب و به شیوه توصیفی-تحلیلی بررسی شده است. این بررسی نشان می دهد که بیضایی، نشانه ها و مؤلفه های مردسالاری و عوامل مؤثر بر پیدایی و گسترش آن را در آثار یاد شده ترسیم می کند. مقاله حاضر عناصر این یافته ها را بازیابی و تحلیل کرده است.   
۵.

بازتاب اجتماعیِ کهن الگوی آنیموس در شخصیت های زن نمایشنامه های بیضایی (مطالعه موردی: نمایشنامه های پرده خانه و ندبه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آنیموس بیضایی پرده خانه نقد اسطوره شناختی ندبه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶ تعداد دانلود : ۱۰۸
کارل گوستاو یونگ روان ناخودآگاه انسان را متشکل از دو قطب متقابل مؤنث و مذکر آنیما و آنیموس می داند. کهن الگوی آنیما نیمه زنانه در روان مرد و آنیموس نیمه مردانه در روان زن است. برقراری هماهنگی و اتحاد میان این دو نیمه از روان، حفظ تعادل در روان انسان را سبب می شود و استیلای هریک از این قطب های متقابل در فرد، سلسله ای از خصلت ها و ویژگی ها را پدید می آورد که از منظر اجتماعی و فرهنگی قابل مطالعه و بررسی است. مقاله حاضر، با رویکرد اسطوره شناختی، به چگونگی تجلی یافتن کهن الگوی آنیموس در دو اثر نمایشی پرده خانه و ندبه از بهرام بیضایی می پردازد. بیضایی در این دو اثر، شخصیت های زنی را به تصویر می کشد که بنا به موقعیت اجتماعی شان، آنیموس یا قطب مذکر پویا و فعال دارند. مطالعه خاستگاه و بازتاب اجتماعی و فرهنگیِ چیرگی آنیموس در شخصیت های زن این آثار، تأثیرپذیری کنش های روانی فرد از ساختارهای اجتماعی و فرهنگی و همچنین ارتباط تنگاتنگ و متقابل میان این دو ساختار را آشکار می کند.
۶.

دستور زبان تخیل ویتگنشتاین به مثابه روش در گسترش درام (با نگاهی به فیلم نامه «وقت دیگر، شاید»)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تخیل ویتگنشتاین متأخر بیضایی فیلمنامه «وقت دیگر شاید» فلسفه زبان درام

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۳ تعداد دانلود : ۲۳۸
در قرن بیستم، چرخش های مطالعات زبانی در حوزه فلسفه زبان، بر بسیاری از شاخه های دیگر فلسفه، همچون مطالعات تخیل در هنر نیز تأثیر گذاشت. لودویک ویتگنشتاین در جایگاه یکی از چهره های فلسفه زبان در قرن بیستم،کوشید فلسفه زبان را از حوزه نظریه برهاند و به روش نزدیک کند. بنابراین گزاره های او- به خصوص در دوره متأخر- راهی است برای شناختن کارکردهای زبان درراستای روش مندی دستورزبان. هدف از نگارش این مقاله، دست یابی به شیوه های بسط زبان نمایشی، با نگاهی به روش دستور زبان تخیل بر پایه آرای ویتگنشتاین است. در این راستا، فیلم نامه «وقت دیگر، شاید» اثر بهرام بیضایی، برگزیده شده که بازی های زبانی تخیل در آن مشهود است. در این پژوهش، به این سؤال پاسخ داده شده که چگونه روش ویتگنشتاین در دستور زبان تخیل، می تواند منجر به بسط زبان دراماتیک شود؟ بر همین اساس، این فرضیه قوت می گیرد: به نظر می رسد بیضائی، عناصر مختلفی را با درهم آمیزی دستور بازی های زبانی متفاوت تخیل درهم آمیخته تا به گسترش زبان نمایشی اثر یاری رساند. این پژوهش، براساس هدف، کاربردی و از نظر روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای، بر پایه روش کیفی و بر مبنای ماهیت توصیفی انجام گرفته است. براساس نتایج، روش تخیل پردازی و شکل گیری دستور بازی زبانی آن در فیلم نامه مورد نظر، دارای شکل های متفاوتی بوده و منجر شده بیضائی روش های متفاوت کلامی را در گفت و گونویسی و تصویرسازی درهم آمیزد و با روش تخیل شبکه ای، به تولید دستور زبانی ویژه دست یابد.      
۷.

بررسی تطبیقی نمادها و نشانه های بصری در نمایشنامه «مرگ یزدگرد» بهرام بیضایی با فیلمنامه «ماهی و گربه» شهرام مکری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بیضایی مرگ یزدگرد مکری ماهی و گربه انسان شناسی نمادگرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳ تعداد دانلود : ۱۰۸
هدف این مقاله بررسی تحلیلی و ریشه شناسی عناصر پنهان دراماتیک به ویژه دیالوگ های مصورِ بوم شناختی و بازی با ذهن در دو اثر مطرح ادبیات نمایشی ایران: 1- نمایشنامه مرگ یزدگرد نوشته بهرام بیضایی، 2- فیلمنامه گربه و ماهی نوشته شهرام مکری، از منظر انسان شناسی نمادگرا است. فیلم نامه ی سینمایی ماهی و گربه شهرام مکری یکی از فیلم های سینمایی معناگرا در حوزه سینمای ایران است که توانسته با فرم و محتوایی جدید در انتقال مفاهیم ذهنی، نظر مردم و منتقدین را در داخل و خارج از کشور به خود جلب کند. مرگ یزدگرد بهرام بیضایی نیز به دلایل نهفته در بطن اثر از ویژگی های کارکردگرایی پنهان، مورد توجه انسان شناسان قرن بیستم از جمله برانیسلاو مالینوفسکی و کلیفورد گیرتز قرار گرفته است.یافته ها نشان می دهد که عناصر طبیعی موجود در متن این دو اثر تئاتری- سینمایی از منظر انسان شنای نمادگرا ریشه در تفکر جهان شمول و زاییده شرایط روحی و روانی مولف کارگردانان آن دو دارد. در این پژوهش از روش توصیفی تحلیلی به تجزیه و تحلیل محتوای کیفی داده ها با تکیه بر شیوه مطالعاتی ژرفانگرانه برای مقایسه جایگاه نمادگرا تصویر و جلوه های پنهان در دیالوگ ها استفاده شده است.
۸.

کنش گری و کنش پذیری در نمایشنامه های رادی و بیضایی با رویکرد فلسفی نیچه (مطالعه موردی پهلوان اکبر می میرد و آمیز قلمدون)

کلیدواژه‌ها: مطالعات تطبیقی نقد فلسفی نیچه رادی بیضایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۳
در مطالعات تطبیقی و بینامتنی آثار ادبی، تحلیل متون با مبانی و رویکردی فلسفی می تواند به عنوان شاخه ای قدرتمند از نقد ادبی موضوعیت یابد. در این میان، نظام اندیشگانی نیچه با توجه به خاستگاه و عطف نظر او به هنر و درام، توانسته است به عنوان مبنای نظری جذابی بر پژوهش های ادبی- هنری قرار گیرد. در میان نظریات او جایگاه و مفهومِ کنش و ارتباطِ آن با قهرمان، خواست و اراده ی او و اخلاق والاتباران و فرومایگان در ذیل نظریه ی ابرانسان، می تواند در روایت شناسی و تحلیل فلسفه ی درام به نتایج بسیار گسترده ای منتج شود. لذا این پژوهش بر آن است تا با روشی توصیفی- و با توجه به نظریات نیچه در محورهای اراده، کنش و انسانِ کنش گر و واکنش گر و بازخوانی دو نمایش نامه ی ایرانی پهلوان اکبر می میرد از بیضایی و آمیز قلمدون از رادی، به تحلیلی فلسفی از چونی و چرایی قهرمان و ضدقهرمان در این روایت ها بپردازد. نتایج این پژوهش می دهد که نقشِ قهرمان به عنوان عاملِ کنش گر در درام، دچارِ نارسایی است و نظام باورها و ارزش های سنتی و عیاری سبب شده اند تا او بیشتر در پوششِ قربانی و شخصیتِ کنش پذیر نمایان شود و روایت ها نموداری از استیلایِ ضد قهرمان های کنش گر بر قهرمان های کنش پذیر و منفعل خواهد بود؛ و برخلاف انتظار از نظام ساختاری روایت، قهرمانان از تبار فرودستان و شخصیت-های فرعی دارای ویژگی های والاتباران هستند.