مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
داریوش مهرجویی
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ششم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۱
15 - 22
حوزه های تخصصی:
نشانه شناسی جنسیت در فیلم سینمایی «بانو»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به مطالعه نشانه شناسانه جنسیت در یکی از آثار مهم سینمایی داریوش مهرجویی پرداخته است. از آنجاکه یکی از مباحث مهم در متون رسانه ای و آثار سینمایی، ترکیب جنسیت و مباحث پیرامون زنان از سوی سینماگران مؤلف است، مطالعه جنسیت در سینما به منزله پدیده ای اجتماعی-فرهنگی می تواند راهگشای پژوهشگران علوم اجتماعی و مطالعات فرهنگی باشد. براین اساس، پژوهش حاضر که در سنت مطالعات فرهنگی در حوزه مطالعات ارتباطات، انتقادی و شناخت واقعی فرهنگ قرار می گیرد، در پی پاسخ به این پرسش است که، داریوش مهرجویی جنسیت و به تبع آن دوگانه زنانه و مردانه را در فیلم بانو چگونه بازنمایی کرده است؟ از آنجا که هدف این مقاله، آشکار کردن لایه های رمزگذاری شده از معناست که در ساختار رسانه ای سینما و در قالب متون سینمایی روایت می شود، بنابراین روش انجام آن، تحلیل نشانه شناختی است. از سوی دیگر به دلیل آنکه آثار سینمایی از طریق بازنمایی ارزش های حاکم به تولید ایدئولوژی و معنا می پردازد، رمزگشایی بازنمایی جنسیت در سینما، نیازمند تحلیل نشانه شناسانه از متن است. یافته ها نشان می دهد که شخصیت محوری زن (جنس مؤنث) بانو، به مثابه زنی مدرن، کم حرف و تحصیل کرده، واجد تمایلات و رگه های فرهیختگی و فمینیستی و در عین حال از طبقه بالای اجتماع، بازنمایی شده است. همچنین در این فیلم، ایدئولوژی مردسالارانه، مردان را فارغ از طبقه اجتماعی، خودخواه، خودرأی، مستبد، قدرت طلب، دارای نقشی حمایت کننده و در عین حال سلطه جویانه برای زنان، تصمیم گیرنده، نمایش می دهد.
مطالعه تطبیقی عناصر روایی منابع و اثر اقتباسی فیلم پری بر اساس الگوی روایت شناسی گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
53 - 83
حوزه های تخصصی:
نظریات روایت شناسی، معیار روش مندی برای تحلیل روایت داستانی به حساب می آیند. در نظریه روایت شناسی گریماس ژرف ساخت روایت ها مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. در این پژوهش الگوی روایت شناسی گریماس معیاری برای مطالعه عناصر روایی در منبع و اثر اقتباسی و مطالعه تطبیقی بین آن ها قرار می گیرد. فیلم پری داریوش مهرجویی با اقتباس از آثار سلینجر ساخته شده است و در میان آثار اقتباسی سینمای ایران جایگاه مناسبی دارد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی تحلیلی است. به روش کتابخانه ای و با رویکرد گفتمان رشته ای (اقتباسی) انجام گرفته است و در آن از روش استنباطی (کیفی ) و در بعضی موارد از روش کمی استفاده می شود. نتایج ، تغییرات خط روایی داستان و فرایندهای روایی به کار رفته در تبدیل منبع به اثر روایی را نشان می دهد. با استفاده از الگوی کنشی گریماس، فیلم پری را می توان در هشت اپیزود مورد مطالعه قرار داد. تقریبا در بیشتر موارد، هر شش عنصر روایی الگوی کنشی گریماس یافتنی است. اپیزودها درصد انطباق بالایی بین عناصر روایی منبع و اثر اقتباسی را نشان می دهد
بازاندیشی نقش «حیاط» در برنامه ریزی توسعه مسکن پایدار از طریق آثار سینمایی (مورد مطالعه: «طهران تهران» و «مهمان مامان» اثر داریوش مهرجویی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه کالبدی سال هفتم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
117 - 124
حوزه های تخصصی:
در برنامه ریزی توسعه پایدار، توجه به مفهوم مسکن و خانه ضروری است. زیرا مسکن مفهومی فیزیکی است، اما خانه به عنوان مکان زندگی انسان با تمام ابعاد زندگی او در ارتباط و کنش متقابل است و معانی مختلفی را فراتر از مسکن در خود جای می دهد. با بهره گیری از مباحث پدیدارشناسی به عنوان روش ادراک ساختارهای تجربه و آگاهی، می توان به مطالعات کیفی درباره رابطه انسان و فضای زندگی پرداخت. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر حیاط به عنوان یک عنصر کالبدی ثابت، در معنابخشی به مفهوم خانه سنتی ایرانی به عنوان الگوی مسکن پایدار و بازنمایی آن در سینمای معاصر است. برای این منظور، دو فیلم «طهران تهران» و «مهمان مامان» ساخته داریوش مهرجویی که داستان هایی برگرفته از زندگی زیسته مردم در دوره معاصر هستند، مورد مطالعه قرار گرفتند. با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به بررسی، تفسیر و استدلال درباره نقش معناساز عناصر حیاط برای خانه در روایت های سینمایی مذکور پرداخته شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که مفهوم خانه و پیوند وجودی آن با انسان در آثار مهرجویی، تأکیدی بر هویت بخشی متقابل میان خانه و زندگی انسان است و حیاط، مرکزی حیات بخش در خانه بوده و از عوامل اصلی در پایداری خانه سنتی ایرانی است. لذا با توجه به بحران هویت و معنا در زندگی های معاصر، یکی از راهکارهای بازیابی آن ها توجه به نقش حیاط، به عنوان فضای گمشده مسکن معاصر در برنامه ریزی های توسعه پایدار شهری با استفاده از شیوه های نوین معماری است.
تحلیل فرایند اقتباس در فیلم (پری) داریوش مهرجویی (با استفاده از الگوی روایت شناسی کنشی گریماس و الگوی تحلیل ساختاری فیلم بوردول)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقتباس هنری را می توان با بررسی دقیق عناصر روایتی داستان و مطالعه تکنیکی اثر هنری مورد مطالعه قرار داد. در مباحث جدید نقد هنری و ادبی، روایت شناسی مختص به ادبیات نیست و ردیابی عناصر روایی در باقی رشته های هنری، از جمله فیلمسازی کارآمد است. داریوش مهرجویی دارای نقش پررنگی در سینمای اقتباسی ایران است و از میان آثارش، فیلم پری از وجوهی درخشان است.مطالعه چگونگی بومی سازی طی فرایند اقتباس سینمایی از منبع به اثر اقتباسی از جمله اهدافی است که پژوهش به دنبال آن صورت گرفته است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی - تحلیلی است. به روش کتابخانه ای و با رویکرد گفتمان رشته ای(اقتباسی) انجام گرفته است. این پژوهش با استفاده از الگوی کنشی گریماس، عناصر روایی و با استفاده از الگوی تحلیل ساختاری فیلم بوردول، عناصر سینمایی در فیلم پری را مورد مطالعه قرار می دهد. نتایج نشان می دهد که منابع و اثر اقتباسی، همگی قابلیت انطباق بر الگوی روایت شناسی گریماس را دارند و نیزمی توان اپیزودهای بدست آمده از مطالعه الگوی روایت شناسی داستان ها را محور مطالعه سینمایی قرار داد. فیلمساز در عناصر تکنیکی نیز از مواردی استفاده کرده است که به فراخور موقعیت و در مناسبت با فرهنگ ایرانی آن را خلق کرده است.
تحلیل بصری آثار سینمایی بر اساس مبانی هنرهای تجسمی (مطالعه موردی: هامون و پری اثر داریوش مهرجویی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
457 - 467
ساختار معنایی در یک فیلم، ساختمانی به هم پیوسته از عناصر دیداری و شنیداری است که از آن ها برای پیشبرد روایت، انتقال معنا و مفهوم و احساس استفاده می شود. لازمه این امر آشنایی کارگردان با مبانی هنرهای تجسمی است تا با آگاهی از فنون آرایش قاب تصویر به عنوان پایه ای ترین عنصر ارتباطی در سینما، ضمن جلوگیری از دلزدگی مخاطب، در رسیدن به اهداف متعالی رسانه که جزو لاینفک آن نیز هستند، موفق باشد. در این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی _ توصیفی به تجزیه و تحلیل عناصر میزانسن روایت ها در آثار داریوش مهرجویی به عنوان کارگردانی مؤلف پرداخته شده است. بررسی ترکیب بندی نماهایی از دو اثر قهرمان محور «هامون» و «پری» که بیشترین نقش را در تعریف شخصیت ها دارند، نشان می دهد که مهرجویی از اصول هندسی، نور، رنگ و مفاهیم هنری چون تقارن، تعادل و زوایای طلایی دید به گونه ای توصیفی برای بیان معانی استفاده می کند. او از این رویکرد در طراحی خلاقانه صحنه ها، متناسب با درون مایه فیلم هایش برای ایجاد ادراک چند حسی در مخاطب بهره گرفته، با کاربرد هدفمند عناصر بصری در قاب تصاویر، مخاطب را با درونیات شخصیت های فیلم هایش آشنا می کند. اهداف پژوهش: واکاوی کاربرد میزانسن در آثار سینمایی داریوش مهرجویی. تبیین نقش عناصر بصری در بیان مفاهیم و دلالت های ضمنی در آثار داریوش مهرجویی. سؤالات پژوهش: بسترسازی برای بیان معانی و مفاهیم در سینمای مهرجویی چگونه انجام یافته است؟ داریوش مهرجویی با بهره گیری از چه عناصر و تکنیک های هنری، معنا و حس و حال مد نظر خود را به بیننده منتقل می کند؟
بیان مفاهیم عرفانی در سینمای معناگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۷
83 - 102
حوزه های تخصصی:
یکی از حوزه های مهم فرهنگی که بهره های فراوانی از آموزه های عرفانی برده است، هنر سینماست و شاخه ای از مطالعات تطبیقی به روابط بینامتنی میان ادبیات و سینما اختصاص دارد. بسیاری از مفاهیم عرفانی که مفاهیمی ذهنی و انتزاعی هستند با بهره گیری از شگرد های سینمایی و تخیل خلاق سینماگران، به صورت تصاویری عینی نمود پیدا کرده است و با اقبال مخاطبان روبه رو شده است. داریوش مهرجویی از کارگردانان برجسته سینمای ایران است که در پاره ای از آثار سینمایی خود به طرح اندیشه های عرفانی پرداخته است. در پژوهش حاضر به بررسی فیلم پری از منظر پرداختن به مسائل عرفانی خصوصاً عرفان اسلامی پرداخته شده است و عناصر پیرنگ، شخصیت پردازی مورد بررسی قرار گرفته است. مهم ترین نکته ای که در فیلم بر آن تأکید شده است، لزوم همراهی پیر در تمامی مراحل سلوک است. شخصیت اصلی فیلم به سبب آن که درک درستی از چگونگی سیر و سلوک ندارد، از پذیرش همراه شدن با پیر سر باز می زند و همین امر بر آشفتگی های درونی وی می افزاید. در بخش پایانی فیلم کارگردان به ویژگی نجات بخشی پیر اشاره می کند و شخصیت اصلی فیلم با تسلیم در برابر پیر و پذیرش او به عنوان راهنمای سلوک، به آرامش دست می یابد و درکی تازه از حقیقت به دست می آورد.
بررسی زیبایی شناسی بازنمایی تصویر خاطره ای در فیلم درخت گلابی بر اساس رویکرد نئوفرمالیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله ی حاضر با هدف پی بردن به چگونگی بازنمایی تصاویر خاطرات در فیلم درخت گلابی (1376) داریوش مهرجویی، این تصاویر را با نگاهی زیبایی شناسانه وا می کاود. به منظور بررسی چگونگی به تصویر کشیده شدن خاطرات و چرایی به کارگیری تمهیدات سینمایی به کار گرفته شده، پژوهشگر با رویکردی نئوفرمالیسیتی به تجربیات و عملکرد انسان در یادآوری خاطرات توجه می کند و با جستجو در تجربه های موفق بازنمایی خاطرات در سینمای جهان، که سعی بر تقلید از این تجربیات داشته اند و با استفاده از ابزارهای سینمایی چون فیلمبرداری و تدوین به دنبال همگام سازی فرم و محتوا بوده اند، مطالعه را به سرانجام می رساند. پژوهشگر در انتهای متن با تحلیل تصاویر خاطرات در نمونه ی منتخب و تطابق نتایج بررسی های صورت گرفته بر سینمای جهان، به این نتیجه دست می یابد که داریوش مهرجویی در این فیلم دغدغه ای فرمال برای به تصویر کشیدن خاطرات داشته و در این راه به مانند تجربه های موفق پیشین در سینما کوشیده تا با بهره گیری از نوع شکل گرفتن این تصاویر در ذهن انسان، سکانس های خاطرات فیلم را با به کارگیری امکانات فیلمبرداری و تدوین به تجربه ی حقیقی انسان از یادآوری خاطرات نزدیک سازد که این خود باعث به وجود آمدن فرمی زیبایی شناسانه در تصاویر خاطرات فیلم درخت گلابی (1376) شده است.
مطالعه تطبیقی فیلم سنتوری و رمان عقاید یک دلقک از منظر نظریه اقتباس لیندا هاچن
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
94 - 79
حوزه های تخصصی:
در تاریخ سینما اقتباس همواره از مهمترین محرک ها بوده است و بخش اعظمی از آثار فاخر سینمایی در زمره آثار اقتباسی قرار می گیرند. رمان عقاید یک دلقک اثر شاخص هانریش بل در سالهای اخیر یکی از پر مخاط ب ترین کتب در ایران بوده است و احتمالا همین محبوبیت و اشتیاق در کنار قابلیت های نمایشی بالای آن داریوش مهرجویی را مجاب نمود تا اقتباسی آزاد از آن داشته باشد و اساس فیلم سنتوری (1385) را بر پایه آن قرار دهد. مهرجویی ضمن وفاداری به بخش عمده ای از مضمون این رمان، با ساخت پیرنگ جدید و پرورش شخصیت پردازی توانست فیلمی ماندگار از خود بر جای بگذارد. هر دو اثر به خوبی نگاه انتقادی خود را به برخی مسائل چون اعتقادات، خانواده، و جامعه ثبت کرده اند و آن را در بستر داستانی ارائه نموده اند. از آنجایی که فیلم سنتوری یک اثر اقتباسی آزاد است، مهرجویی با تغییر برخی رویدادهای اصلی در داستان و برخی عناصر اصلی در روند قصه و روایت پردازی توانسته است تا اثری مستقل و با امضای شخصی خود خلق کند. در این مطالعه تطبیقی، که با روش توصیفی-تحلیلی از منظر نظریه اقتباس لیندا هاچن صورت پذیرفته است، به تحلیل و بررسی روند اقتباس از رمان به فیلم می پردازیم و تفاوت ها و شباهت های میان رمان و فیلم را مورد کند و کاو قرار می دهیم تا پلی میان این دو اثر ماندگار برای درک بهتر ساختار و معناهایشان داشته باشیم.