مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
مولانا جلال الدین محمد بلخی
حوزه های تخصصی:
مولانا جلال الدین محمد بلخیاندیش مند بزرگ ایرانیو تاب ناک ترین چهره زبان و ادب و فرهنگ ایرانیدر عصر ایلخانان در دیار روم است.در این مقاله، ضمن نقد ارتباط سلطان کیقباد اول با پدر مولانا و خود او و دیگر افسانه هاییکه مریدیچون افلاکیدر مناقب العارفین خود برایبالا بردن شان و منزلت مراد خویش پرداخته است، کوشش شده است تا تاثیر عظیم اندیشه و آثار مولانا را در ادامه رواج زبان و شعر فارسیو فرهنگ ایرانیدر اسیایصغیر و سایر متصرفات عثمانینشان دهیم، هرچند در این راستا باید کتاب ها نوشت و از جنبه هایمختلف ان را تحلیل کرد. دو دیگر این که ادبیات مولویه را که نقشیبسزا در ترویج زبان فارسیدر خارج از ایران، بویژه اسیایصغیر و شبه قاره داشته است، از قبیل معارف بها ولد، معارف برهان الدین محقق ترمذی، مقالات شمس تبریزی، آثار سلطان ولد و ...، معرفیکنیم.
سپه سالار و رسالة او در مناقب خداوندگار
حوزه های تخصصی:
مقالة پیش رو، حاوی نکاتی پیرامون فریدون بن احمد اسفهسالار (سپه سالار) و رسالة مشهور او پیرامون زندگی و شرح احوال مولانا جلال الدین محمد بلخی است. سپه سالار تنها شرح حال نویسی است که به گفتة خود چهل سال سر بر آستان مولانا داشته است و از میان معاصران تنها او به شرح و تقریر رویدادهای زندگی مولانا اقدام کرده است.
این مقاله ضمن معرفی صاحب رساله و ریشهیابی در وجوه تسمیه لقب «سپه سالار» و نیز لقب دیگر او «چلبی» و بازجست شواهدی در اشعار ترکی و فارسی به معرفی مختص مندرجات رساله سپه سالار میپردازد.
نسبت سلوک و شهود در عرفان مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۴
101 - 129
حوزه های تخصصی:
اگر سلوک را مجموعه خصوصیات زیست عملی در مقابل محتوای معرفتیِ شهود که در تبیین نظام هستی و معرفت حق به کار می آید، درنظر بگیریم، آنگاه می توانیم درباره نسبت میان آن دو در عرفان عارفان بزرگی چون مولانا سخن بگوییم. در این مقاله با روش تفسیری کوشیده ایم نشان دهیم که چگونه ویژگی های سلوکی عارفی مثل مولانا در تناظر و تناسب با ویژگی هایِ معرفتیِ شهودیِ اوست، بنابراین در دو ساحتِ 1. صدق شهود و 2. کیفیت معرفتی شهود به ابعاد گوناگون این نسبت پرداخته ایم. در عرفان مولانا لزوم تصفیه نفس با اموری همچون ستایش عابدانه در قالب نماز و ذکر و تبعیت از شریعت بسیار مهم تلقی می شوند. در کنار این امور، بنا به مراتب سلوک در درجات مختلفِ آدمیان، کیفیت شهود هم درجات مختلفی دارد. این مدعا را در عرفان مولانا می توان با ذکر ویژگی های سلوک و شهود او نشان داد و این تناظر و تناسب را آشکار ساخت. برای مثال، در عرفان مولانا پاکی و خلوص سالک برای اتصال با منبع الهیِ شهود ضروری است و به صدق شهود می انجامد. درباره کیفیت معرفتی شهود مهم ترین نمونه ها، تناظر رویکرد سبب سوزیِ مولانا و مقید نبودن به آداب و رسومی ثابت و پایبند نبودن به فرمالیسم صوفیانه در سلوک، با نگاهِ شهودیِ او مبنی بر مقید نبودن عالم به اسباب ثابت و ضروری و انکار رابطه ضروری علّی و معلولی است. نمونه دیگر تناظر سلوک عاشقانه با شهود خدایی عاشق همراه با اراده ای عاشقانه در عالم است که مولانا بسیار به آن توجه داشته است. درحقیقت توصیف ویژگی های اصلی سلوک و شهود مولانا و قرار دادن آن ها در تناظر با یکدیگر، به مثابه یک کل مرتبط به هم، سنخیت میان آن ها را به تصویر می کشد.
در حضور مولانا: سیاحتى در عالم معنا
حوزه های تخصصی:
مراسم سماع که بسیاری از طریقت های عرفانی آن را برگزار می کنند، یکی از راه هایی است که به نظر پیروان این طریقت ها می تواند انسانِ سالک را به خداوند نزدیک کند. این مراسم در میان مولویان دارای چهار بخش است که گویا هر بخشِ آن تجلیِ یکی از سَفَرهای چهارگانه ای است که ابن عربی گفته و ملاصدرا نیز نام کتاب عظیم خود را بر اساس همین سفرهای چهارگانه «الحکمه المتعالیه فی الأسفار العقلیه الأربعه» نهاده است: سَفَر اول از خلق به حق و سفر دوم از حق به حق با حق و سفر سوم از حق به خلق با حق و در خاتمه سفر چهارم است یعنی از خلق به خلق با حق. پیشینه تاریخیِ این مراسم معنوی به زمان مولانا جلال الدین محمد بلخی برمی گردد که پس از دیدار با شمس تبریزی دچار تحولی روحی و معنوی شد. این تحول ژرف باعث شد که مولانا تأملات گسترده ای درباره دین و متون مقدس دینی و آثار عارفان از سر بگذراند و تفسیری نسبتاً تازه از دین ارائه دهد که نشانه های این تفسیر تازه معنویت محور در جای جای نوشته ها و سرودهای او، به خصوص کتاب عظیم «مثنوی»، مشهود است. بسیاری از علاقه مندان به دین و معنویت برای زیارت مولانا و سیاحت در عالم معنا رهسپار قونیه می شوند و نوشته حاضر حاصل همین نوع سیاحت است. بخش پایانی این نوشته نقدی بر تصوف و تبدیل شدن مشایخ طریقت به بُت هایی فرازمینی در ذهن مریدان است. در این بخش تأکید شده است که موروثی شدن رهبری در طریقت های صوفیه و احترام بیش از حد به انتساب به بنیانگذاران طریقت یکی از دلایل انحراف طریقت های عرفانی و خالی شدن آن از معنا است.
تأثیر گناه بر معرفت در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حوزه معرفت شناسی، یکی از مباحث مطرح در چند دهه اخیر تأثیر عوامل غیرمعرفتی از جمله گناه بر معرفت انسان بوده است. در طول تاریخ، در متون دینی و عرفانی فرهنگ های مختلف، همواره بر این امر تأکید رفته است که ساحت های وجودی انسان به شدت بر یکدیگر تأثیرگذار هستند. از جمله متون مهمی که در آن به تأثیر گناه بر معرفت انسانی پرداخته شده مثنوی معنوی مولاناست. از نظر مولانا، آثار گناه فقط در آینده آن جهانی خود را نشان نمی دهد، بلکه بر وجود و قوه عاقله انسان در این دنیا نیز تأثیرگذار است. در بین گناهان تاثیرگذار بر معرفت، تکیه مولانا بر گناهان یومیه است، نه گناهان جبلی یا ذاتی. در باب نحوه تأثیر گناه بر معرفت، مولانا بر این باور است که انسان بر اثر احساس گناهی که در پی ارتکاب گناه بدان دچار می شود، ارتکاز ذهنی اش را از دست می دهد و در نتیجه معرفتش خدشه دار می شود. همچنین به دلیل فضیلت بنیاد تلقی کردن فرآیند کسب معرفت، خدشه در فضایل اخلاقی بر اثر ارتکاب گناه را تأثیرگذار بر فضایل فکری و در نتیجه معرفت انسان می داند. هرچند می توان از مثنوی معنوی مولانا چنین برداشت کرد که او گناه را تأثیرگذار بر تمامی اقسام معرفت اعم از الهی و غیرالهی می داند، با این حال تکیه مولانا در مثنوی معنوی اش بر تأثیر گناه بر معرفت به خدا و معرفت به خود است.
تحلیل تطبیقی سبک شناسانه از «نغمه نی» اثر آنه ماری شیمل و سروده های مولانا جلال الدین محمد بلخی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
85 - 118
حوزه های تخصصی:
آنه ماری شیمل، پژوهشگر و شرق شناس آلمانی سده حاضر (1922-2003)، در میان فارسی زبانان، عمدتاً، به عنوان پژوهشگر عرفان اسلامی (به ویژه مولانا پژوه) معروف و شناخته شده است و جنبه هنرورانه و شاعری وی به دلیل عدم ترجمه نغمه نی به زبان فارسی ناشناخته مانده است. پژوهش پیش رو، در پی آن بوده است تا با روش تحلیلی توصیفی، سبک زبانی و اندیشگی منظومه یاد شده را در انطباق با سبک و سیاق سخنان مولانا تحلیل کرده و از این منظر میزان اثرپذیری شیمل از مولانا را در خلق این منظومه به خواننده بنمایاند. آنچه در این مطالعه و تطبیق به دست آمد به اختصار عبارت از آن بود که: شیمل در ساخت و پرداخت نغمه نی از همه جهات سبکی به جز موسیقی کلام: به واسطه دو زبانه بودن آثار طرفین متأثر از زبان و ذهنیت مولانا بوده است به طوری که حتی نماد و نشانه های مولانا را نیز برای القای مبانی حکمی و عرفانی که بدان ها باور داشته، وام گرفته و تقریباً با همان تصویرها که ساخته و پرداخته مولاناست با مخاطب سخن گفته است. البته، شیمل گاهی نیز جهت بیان عقیده و مقصود، در وجه شبه های معانی حقیقی و مجازی کلمات استعاری یا رمزی خود دست برده و بدین طریق ردپایی هم از استقلال فکری و ادبی از خویش بر جای نهاده است، از همین رو اگر تفاوت یا تمایزی اندک در میان اندیشه های فلسفی عرفانی او در مقایسه با اندیشه های فلسفی عرفانی مولانا دیده شود، از این زاویه است.