فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۳٬۶۵۰ مورد.
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
149 - 185
حوزههای تخصصی:
امروزه ادبیات تطبیقی، تنها به بحث میان آثار ادبی از زبان های مختلف با ژانر یکسان، نمی پردازد؛ بلکه به تطبیق رشته های مختلف هنری و مشخص کردن تأثیر و تأثرهای آنان بر یکدیگر، نیز می پردازد. یکی از حوزه های مهم و جذاب مطالعات «بینارشته ای»، حوزه تطبیق آثار سینمایی متأثر از شعر شاعران مختلف است. چنین خلقی، در تاریخ سینمای ایران، آنچنان مورد توجه قرار نگرفته است و تعداد معدودی از سینماگران خوش ذوق و صاحب سبک، به این روش، پرداخته اند. یکی از این سینماگران، مرحوم «عباس کیارستمی» است. او در دهه شصت، با اقتباس از شعر «نشانی» سهراب، فیلمی با عنوان «خانه دوست کجاست؟» ساخت. در این پژوهش، با مداقه در عناصر شعر و سینما و کارکرد لوازم آنان، به بررسی شعر سهراب و سینمای کیارستمی (چه از نظر سبکی چه جهان بینی) پرداخته شده و سپس تطبیق این دو اثر از نظرگاه «فضاسازی»، «قالب»، «راوی» و «مضمون» اساس کار قرار گرفته است و نتایجی به دست آمد که اقتباس آزاد و آگاهانه کیارستمی از شعر سپهری را آشکار می سازد.
بررسی بینامتنی اشعار اخوان ثالث و واصف باختری بر اساس نظریه ژولیا کریستوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
329 - 367
حوزههای تخصصی:
اخوان ثالث در ایران و افغانستان شاعری شناخته شده است. بیش ترین شعر را در فرم نیمایی سروده و در بین شاعران نیمایی، ویژگی زبانی و سبکی مخصوص بخود را دارد که این ویژگی، او را از شاعران دیگر نیمایی متمایز کرده است. واصف باختری در افغانستان و نسبتا در ایران شاعر شناخته شده است و در بین شاعران معاصر در ایران و افغانستان بیش ترین ارتباط زبانی، ادبی و سبکی را با اخوان دارد. ارتباط شعر واصف باختری با شعر اخوان ثالث در این سال ها موضوع بحث محافل ادبی، شاعران و فرهنگیان ایران و افغانستان بوده و دو گونه ابراز نظر کلی در باره صورت گرفته این که شماری گفته باختری از اخوان تاثیرپذیر است و شماری دفاع کرده که تاثیرپذیر نیست. در علم و پژوهش اصولا طرح تاثیرپذی و عدم تاثیرپذیری آن هم با ابراز نظر کلی، درست و علمی نیست. در این مقاله بر اساس نظریه ی بینامتنیت کریستوا ارتباط و مناسبت اشعار اخوان و باختری در پنج موضوع و عنوان «بینامتن واژگان و ساخت های کهن زبانی، بینامتن تصاویر و ترکیب های ادبی، بینامتن اساطیر و کهن الگو، بینامتن حماسی و بینامتن اشعار اخوان در اشعار باختری» بررسی و تحلیل گردیده و مناسبات بینامتنی مشترک در این پنج سطح با ذکر نمونه از اشعار هر دو شاعر، مستندسازی و نشان داده شده است.
تحلیل جایگاه موزه فرش ایران از منظر عاملیت اجتماعی- فرهنگی
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
19 - 7
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به این مسئله می پردازد که رویکرد حاکم بر تنظیم فعالیت ها در موزه فرش ایران، سنتی است و ذیل رویکردهای انتقالی ارتباطات قرار می گیرد. تمرکز بر حفظ میراث پیشینیان و انتقال آنها به نسل جدید موجب انزوای موزه از جامعه و نادیده گرفتن کارکرد اجتماعی آن شده و آن را از نقشی که می تواند در شرایط اجتماعی معاصر ایفا کند، منفک می سازد. این مقاله با تمرکز بر این مفهوم که فرش علاوه بر میراث و هنر، وجهه دانش علمی نیز دارد به نقشی که موزه فرش می تواند در اتمسفر فرهنگ علمی کشور داشته باشد، می پردازد. از این رو، پس از مروری مختصر بر سابقه فرش در ایران، جایگاه فرش در فرهنگ علمی و فناورانه توضیح داده می شود. از نظر مفهومی، مقاله حاضر با ترکیب مفاهیم ارتباطات عمومی علم، مفهوم عاملیت مدنی موزه ها را پیشنهاد کرده و با روش مشاهده مشارکتی پیشنهادی ماک و همکارانش نشان می دهد که موزه فرش از عاملیت، اجتماعی و فرهنگی مشخصی برخوردار نیست.
بررسی تطبیقی مؤلفه های ادبیات پایداری در اشعار طاهره صفّارزاده و مصطفی وهبی التل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
56 - 84
حوزههای تخصصی:
ادبیات پایداری از شاخه های مهم ادبیات با تأکید بر مفاهیمی همچون ایستادگی، مقاومت، وطن پرستی، نفی استبداد و استکبار است که عمدتاً به سبب شرایطی همچون جنگ، اشغال نظامی، اختناق، استبداد و سرکوب و مواردی مانند دردهای مشترک، ایستادگی برای آزادی، ستایش جان باختگان و ترسیم آینده ای روشن محورهای مشترک آن می باشد. مسأله مهم، کاربست مؤلفه های ادبیات پایداری در ادبیات جوامع مختلف است. به بیانی دیگر، عمده شاعران و نویسندگانی که حوادثی همچون جنگ و اشغال نظامی و سرکوب و ... را از سوی نیروهای بیگانه و حتی عناصر مستبد داخلی تجربه کرده اند، مؤلفه های مختلفی را در آثار نظم و نثر خود بکار برده اند. این مقاله با استفاده از روش تطبیقی درصدد بررسی مؤلفه های ادبیات پایداری در شعر طاهره صفّارزاده شاعر ایرانی و مصطفی وهبی التل شاعر و نویسنده اردنی است. فرضیه مقاله حکایت از این موضوع دارد که سه مؤلفه تلاش برای آزادی وطن، دعوت به مبارزه و پایداری و استکبارستیزی مؤلفه های مشترک ادبیات پایداری این دو شاعر است. یافته های مقاله با استفاده از روش تطبیقی نشان داد هر دو نویسنده برای تبیین مؤلفه وطن دوستی از اسطوره های دینی بهره برده اند. در خصوص مؤلفه دعوت به مبارزه، هر دو شاعر از سه رویکرد استفاده کرده اند. نخست؛ ایجاد امید و وحدت در میان مبارزان، دوم؛ ترسیم آینده ای روشن و سوم؛ گرامی داشت شهدای مقاومت و ایستادگی. نهایتاً در خصوص مؤلفه استکبارستیزی هر دو شاعر ابتدا اشغالگران را به جانورانی ددمنش و درنده تشبیه و سپس مبارزان را به نوعی دعوت به انقلاب می کنند.
مقایسه ادبی عنصر عاطفه در اشعار متنبی و ابوفراس حمدانی درباره دربار سیف الدوله نادر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
151 - 178
حوزههای تخصصی:
متنبی و ابوفراس از جمله شاعران دربار سیف الدوله اند که در اغراض مختلف شعری به ویژه مرثیه، به خاطر عواملی چند، شعرشان متفاوت شده است؛ متنبی در اغراض مختلف شعری در مدایح خود به دفعات متعدد، ضمن مدح، سخا و بخشندگی، دلاوری و کاردانی ممدوح، به ستایش خود نیز پرداخته است؛ اما در رثائیات، به خصوص رثای خوله، خواهر بزرگ سیف الدوله، شاعر، سیف الدوله را در غم از دست دادن خواهرش، شریک شده و از این مصیبت، غمگین گردیده و اشک ریخته است. همچنین تمام صفات و اخلاق نیک او را که دلالت بر منزلت والا و ارزش و علم و ادب او دارد، ذکر نموده است. سپس پادشاه را به بلندهمتی توصیف کرده و از کلیه اعمال بیهوده ای که دیگران به آن مشغول می شوند، مبّرا نموده است. متنبی در این قصیده، بیشتر به احساس و عاطفه پناه برده تا هنر و عقلش. ابوفراس هم در رومیات خود به اشعاری وجدانی پناه برده و عاطفه ای سوزناک را در شعرش نمایان ساخته، به طوری که شنونده در حین شنیدن آن احساس رخوت و بی میلی نمی کند. نویسنده در این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی، مبتنی بر مطالعه کتابخانه ای انجام گرفته، درصدد است تا ضمن بررسی عنصر عاطفه در اشعار متنبی و ابوفراس به این پرسش پاسخ دهد که کدام یک از اغراض شعری این دو شاعر، حاوی عاطفه است؟ و وجه تمایز و تشابه این دو شاعر در بیان عنصر عاطفه در چیست؟
بازتاب جشن های ایرانی در شعر شاعران مکتب آذربایجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
321 - 340
حوزههای تخصصی:
در ایران از کهن ترین زمان، جشن های گوناگونی برپا می شده است؛ امروزه بسیاری از این جشن ها فراموش شده اند و دیگر برگزار نمی شوند، اما می شود ردپا و بازتاب آن ها را در آثار گذشتگان و شاعران کلاسیک پیدا کرد؛ از جمله شاعران مکتب آذربایجانی. بر همین اساس این پژوهش به بازتاب جشن های ایرانی و آیین های مربوط به آن در شعر شاعران مکتب آذربایجانی (با تاکید بر مجیرالدین بیلقانی، نظامی، خاقانی و فلکی شروانی) پرداخته است. بر اساس یافته های این پژوهش، از میان جشن های باستانی ایرانیان فقط چهار جشن باستانی نوروز، مهرگان، سده و یلدا، در اشعار شاعران مکتب آذربایجانی بازتاب پیدا کرده اند. از میان این چهار جشن نیز جشن نوروز بیشترین بازتاب را در اشعار شاعران مکتب آذربایجان داشته است و جشن سده نیز کمترین بازتاب را در میان اشعار آن ها داشته است. این پژوهش، از نوع پژوهش های نظری و کتابخانه ای است و ابزار گردآوری اطلاعات آن نیز، از طریق فیش برداری است.
بررسی تطبیقی نظریه «احساس حقارت» و شیوه های مقابله با آن براساس روانشناسی فردگرای آدلر در اشعار شاعران زن ایران و عرب (سیمین بهبهانی، غاده السمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
341 - 379
حوزههای تخصصی:
نقد روانکاوانه، نقدی جدید و بینا رشته ای است که در آن پژوهشگر و یا منتقد، بر آن است تا جنبه های پنهان و یا زوایای مختلف رفتاری و نشانه های روانی موجود در یک اثر مورد نظر، اعم از ادبی و یا .... را بکاود تا بدین وسیله به تحلیل شخصیت نویسنده، هنرمند و یا اشخاص داستانی بپردازد. روان شناسی فردنگر به وسیله آلفرد آدلر پایه گذاری شده است و یکی از نظریه های موجود در این روانشناسی فردگرا، نظریه احساس حقارت است. در این مقاله که به شیوه توصیفی- تحلیلی بر مبنای سندکاوی و شیوه مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته است، اشعار دو تن از شاعران معاصر ایران و عرب (سیمین بهبهانی، غاده السمان) بر اساس نظریه احساس حقارت مبتنی روانشناسی فردگرای آدلر مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد. نتایج تحقیق نشان می دهد که احساس حقارت موجود در اشعار سیمین بهبهانی و غاده السمان به علت تبعیض جنسیتی موجود در جامعه بوده است و مهم ترین مؤلفه ها و شاخصه هایی که بر اساس روانشناسی فردگرای آلفرد آدلر برای مقابله با احساس حقارت می توان در اشعار این دو بانوی شاعر دید، شامل مکانیزم های برتری جویی، علاقه اجتماعی، یاس و تنهایی، انزوا و کناره گیری؛ شکوه و اعتراض و عشق است.
مقایسه تطبیقی شعر «بادبان» (Парус) لرمانتوف و دو ترجمه منثور و منظوم آن بر اساس نظریه آوا های القاگر موریس گرامون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبیات تطبیقی دوره ۱۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۸)
159 - 193
حوزههای تخصصی:
لفظ و معنا در متن ادبی و خصوصا در شعر چنان با یکدیگر در می آمیرند که گویی تک تک واج ها و هجا های به کار رفته در این آثار با ظرافتی خاص و در راستای انتقال حس و مفهومی ویژه برگزیده شده اند. نظریه القای آوایی نخستین بار توسط موریس گرامون، زبان شناس فرانسوی مطرح شد. پژوهش حاضر با تکیه بر این نظریه و با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی آوا های القاگر موجود در شعر «بادبان» (Парус) لرمانتوف و دو ترجمه موجود از آن می پردازد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که شاعر به مدد تکرار همخوان های انسدادی، واکه های روشن، همخوان های خیشومی و واکه های درخشان به ترتیب احساس آشفتگی، تکاپو، نا خشنودی و خشم را به مخاطب القا می کند. از آنجاییکه تعداد واج های متن اصلی، ترجمه منظوم و منثور با یکدیگر برابر نیست، جهت نتیجه گیری دقیق و منصفانه تر درصد تکرار آوا ها نسبت به کل واج ها در هر متن و انحراف از معیار (لازم به یادآوری است که اصطلاح «انحراف از معیار» در معنای عام آن مد نظر است.) درصد هر تکرار نسبت به متن اصلی محاسبه شده است. در نهایت می توان گفت اولا ترجمه منظوم از اطناب کمتری برخوردار و از نظر تعداد واج های به کار رفته بسیار به شعر اصلی نزدیک است، ثانیا در هر دو ترجمه ترتیب مفاهیمی که با تکرار آوا ها القا می شوند یکسان ولیکن با متن اصلی متفاوت است و ثانیا انحراف از معیار درصد تکرار آوا های القاگر در ترجمه منظوم از ترجمه منثور کمتر و در نتیجه ترجمه منظوم از این حیث به متن اصلی نزدیک تر است.
بررسی مبانی انسان شناختیِ معنای تنهایی از نظر سیمین بهبهانی و اروین یالوم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
140 - 175
حوزههای تخصصی:
اگزیستانسیالیسم، فلسفه نو پا است که از اواخر قرن نوزدهم به وجود آمد و یالوم، معنادرمان این مکتب است. موضوع تنهایی یکی از مبانی انسان شناختی یالوم در خصوص معنای زندگی است. تنهایی از مضامینی است که انسان در طول تاریخ با آن مواجه بوده و در حوزه های گوناگونی همچون عرفان و تصوّف، روان شناسی، فلسفه و عشق، دارای معنی و مفهوم است. به نظر یالوم، چهار اضطراب آزادی، تنهایی، مرگ و بی معنایی، در حقیقت هستی و وجود انسان ریشه دارد. یالوم معتقد است، انسان برای رهایی از این چهار نگرانی، باید به ابداع معنا بپردازد و به حقیقت زندگی که در واقع خدمت به خلق، آفرینش و خودشکوفایی است، پی ببرد. همچنین در شعر سیمین، تنهایی یکی از نمودهای پر رنگ است که بر فضای غزل های او حاکم شده است. سیمین و یالوم هر دو در آثار و نوشته های خود، معتقد به تنهایی بنیادین هستند و درصدد رفع این گونه تنهایی بوده و هرکدام راهکارهای خاصی را ارائه نموده اند. نویسنده در این پژوهش، درصدد آن است تا به شیوه توصیفی – تحلیلی و ابزار کتابخانه ای به بررسی و مقایسه مبانی انسان شناختی معنای تنهایی از نظر سیمین بهبهانی و اروین یالوم بپردازد و به این پرسش پاسخ دهد که آیا مضمون تنهایی در شعر سیمین با تنهایی بنیادین یالوم یکسان است؟ و راهکار این دو برای رفع تنهایی و رهایی از اضطراب و دلواپسی در زندگی چیست؟
بردار کردن رستم؛ بررسی فرایند دگرگشت شخصیت تَهمتن در «غُرَرُ الملوک» ثعالبی در قیاس با شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
85 - 105
حوزههای تخصصی:
رستم از بارزترین شخصیت های ادبیات حماسی ایران است که در متون حماسی ادبیات فارسی به ویژه شاهنامه فردوسی منزلت و جایگاه درخور ویژه ای دارد، امّا این بدین معنا نیست که آثار دیگری که در راستای گزارش پهلوانان حماسی ایران به نگارش درآمده اند، به همان اندازه در تبیین جایگاه وی کوشیده اند. این اهمال و بی توجّهی به وسیله بسیاری از نویسندگان عربی - اسلامی که در زمینه های دینی و فرهنگی جدید سر برآورده اند، پدیده ای عجیب و شگفت انگیز نیست، امّا دگرگشت و اهمال آن در شاهنامه ثعالبی که نزدیک ترین متن عربی - اسلامی به شاهنامه است و توسّط ادیبی از نیشابور که در خراسان می زیسته و از منابع مشترکی با ابوالقاسم فردوسی در تدوین تاریخ حماسی ایران بهره برده و از جهت های زیادی همچون نام ها، توصیفات، رویدادها با آن مشترک است، شگفت انگیز و جای بحث و بررسی دارد. پژوهش حاضر می کوشد، به نقد و ارزیابی فرایند کاسته شدن جایگاه رستم و دگرگشت شخصیت تهمتن در کتاب غرر الملوک ثعالبی بپردازد و علّت ها و جلوه های آن را در مقایسه با شاهنامه فردوسی به بوته نقد و تطبیق بکشاند. براساس یافته ها، با تکیه بر فرضیه بازآفرینی رستم در شاهنامه و اشتراک منابع فردوسی و ثعالبی، عواملی همچون مغایرت مبنایی شرح پهلوانی فردوسی با کتاب شرح شاهان ثعالبی، رویکرد تاریخی و دینی وی، تضاد گفتمانی و نگرشی میان شاعر و مورخ در رابطه با تجسّم ابرقهرمانان حماسی، در دگرگشت این شخصیت حماسی در متن عربی، مورد بحث نقش بسزایی دارد. لازم به ذکر است که روش به کاررفته در نوشتار پیش رو، توصیفی - تحلیلی برپایه مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی است.
مطالعه نوع طبیعت و نگرش به آن در آثار گوته و نقاشی های فردریش و رونگه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله پژوهش این است که وجه مشخص نگرش گوته به طبیعت و تصویر طبیعت در آثار نقاشان رمانتیک آلمان چیست؟ براین اساس به شیوه توصیفی-تطبیقی وجه مشخص نگرش آنها به طبیعت واکاویده می شود. گوته مخصوصا در دوران جوانی علاوه بر تأثیری که از روسو، هردر و جنبش پیشارمانتیک طوفان و تلاطم گرفته، بیشتر نگرش رمانتیک به طبیعت داشته و در مجموع طبیعت برای او، در اشعار و برخی آثار معنی زندگی جوامع اولیه، سادگی و دست نخوردگی در مقابل تمدن (روسو)، فی البداهگی و خودجوشی طبیعت درهم آمیخته با زندگی و هنر مردمان، طبیعت زیبا و خدا است که همگی به نوعی تلقی رمانتیک از طبیعت محسوب می شود. با اینکه او از کلاسیسم هم دفاع می کند در فاوست متأثر از دیدگاه بصری هنرمندان رمانتیک به نظر می رسد این پژوهش از مطالعه نگرش فردریش و رونگه به طبیعت به این نتیجه می رسد آن دو بیشتر به طبیعت به عنوان وجه یا درجه ای از تحقق ذهن یا سوژه می نگرند تلقی رمانتیک تری است. فردریش از سمبولیسم عرفگرای آثار اولیه اش به سمت ناتورالیسم شاعرانه و پالایش یافته تری بر اساس حال و هوای گوته حرکت کرد و زاویه دید سوژه را در نقاشی ها به طبیعت مد نظر داشت. رونگه برغم توصیه گوته، در زندگی کوتاه مدت خود مفهوم رمانتیک «هیروگلیف طبیعت» را به عنوان عنصر اساسی زبان و فرهنگ نشان داد.
بررسی تطبیقی کاربرد ادبی و نمادین عنصر رنگ در اشعار فردوسی طوسی و بشار بن برد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
37 - 48
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین عناصر، در بروز خلاقیت های هنری به کارگیری رنگ است. در واقع رنگ از عناصر ویژه ای است که می توان از طریق شناخت ویژگی ها و تأثیرات آن، از بسیاری از رمزها پرده برداری کرد و به رازهای پنهان بسیاری دست یافت. شاعران به عنوان زیباشناسان جهان هستی، از رنگ ها در تصاویر شعری خود استفاده کرده اند و گاه از آن در تبیین مفاهیم بیان ناشدنی و فضای نمادین اشعار خود بهره برده اند . در این پژوهش که به روش کتابخانه ای انجام شده است، ضمن ارائه شواهد شعری از اشعار فردوسی طوسی و بشاربن برد به عنوان شاعران مورد مطالعه که به نحوی از رنگها استفاده کرده اند، به تحلیل شگردها و چگونگی کاربرد ادبی، نمادین و بلاغی آنها از رنگ( خصوصاً از رنگ سیاه و سفید) در القای پیام به مخاطب پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که رنگهای سیاه و سفید در این اشعار فردوسی و بشاربن برد بسامد بالایی را نسبت به دیگر رنگها دارند. فردوسی و بشاربن برد، از ظرفیت عظیم رنگ ها، برای انتقال اندیشه ها، مقاصد و پی ام های خود در حوزه های گوناگون اجتماعی، فرهنگی، دینی و سیاسی در فضای واقعی، کنایی، نم ادین و اسطوره ای به مخاطبان خود، به خوبی بهره برده اند.
بررسی مضامین مشترک عاشقانه در اشعار ولّاده و ابن زیدون با لیلی و مجنون (نظامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
39 - 57
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به مقایسه مضامین مشترک عاشقانه در اشعار ولاده و ابن زیدون با لیلی و مجنون ( نظامی ) می پردازد . در این مقاله منظومه لیلی و مجنون سروده ی جاودانه ی حکیم نظامی گنجوی مورد بررسی قرار گرفته و ابیاتی از این منظومه که دارای مضامین عاشقانه بوده اند با اشعار ولاده و ابن زیدون از شاعران هم عصر نظامی به زبان عربی سروده شده مورد قیاس قرار گرفته اند . بی تردید اصل و ریشه این داستان به عرب ها تعلق دارد و سابقه آن به اواخر قرن هفتم میلادی باز می گردد . نام ولاده همیشه مقرون بود با نام ابوالولید احمد بن زیدون ، وزیر و شاعری که عشق و علاقه زیادی از ولاده دید و زیباترین و لطیف ترین قصائدش را برای او سرود . روش پژوهش دراین مکتوب ، استفاده از کتب منبع و از انواع تحقیقات کتابخانه ای ( پیمایشی ) و توصیفی – تحلیلی است .
مطالعه تطبیقی جایگاهِ اجتماعیِ زنان در داستان های کوتاه دهه 20 از منظر فرانقش تجربیِ زبان در رویکرد نقش گرایی هلیدی «با تمرکز بر داستان های کوتاه بزرگ علوی، ابراهیم گلستان، محمود اعتمادزاده و جلال آل احمد»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
239 - 270
حوزههای تخصصی:
زبان شناسی نقش گرا بر این نکته تأکید دارد که زبان ابزاری اجتماعی است و به آن دسته از کنش های انسانی می پردازد که بر انتقال معنا با کمک زبان اشاره دارد. هلیدی، زبان را نظامی از گزینش های واژگانی می داند که گویشور در سطوح سه گانه با توجه به بافت موقعیت از آن استفاده می کند. زبان با توجه به ضرورت های اجتماعی و محیط پیرامون تشکیل می شود و به سامان دهی معنی می پردازد. این کارکرد زبان در زبان شناسی نقش گرا فرانقش نامیده می شود. فرانقش های زبان عبارت اند از: فرانقش اندیشگانی که از این فرانقش برای واکاوی و تحلیل متن استفاده می شود؛ فرانقش بینافردی که هدف آن شروع یا ارتقای روابط برای تأثیرگذاری بر رفتار دیگران، بیان نظرات، اصلاح یا تغییر آن هاست؛ فرانقش متنی که وظیفه متناسب سازی پیام با توجه به دیگر عوامل متنی و برون متنی را داراست. پژوهش حاضر تلاش می کند به شیوه توصیفی - تحلیلی به این پرسش ها پاسخ دهد که با توجه به جامعه آماری پژوهش، در ساختار متنی داستان های کوتاه دهه 20، هر کدام از فرآیندهای زبانی چه کارکردی دارند؟ و با توجه به مبانی مطرح در فرانقش اندیشگانی و دیدگاه رئالیستی حاکم بر داستان های کوتاه در دهه بیست، نویسندگان مرد چه تصویری از زن و جایگاه اجتماعی وی در این مقطع تاریخی ترسیم کرده اند؟ ادبیات داستان کوتاه با تأکید بر منش رئالیستی و واقع گرایانه خود همواره به دنبال تعریف جایگاهی برای حضور زنان و همچنین رهایی خود از محدودیت های جنسیتی و خوانش های مردسالارانه بوده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بزرگ علوی، ابراهیم گلستان، محمود اعتمادزاده و جلال آل احمد هر کدام در ساختار متنی داستان های کوتاه خود از انواع مختلف فرآیندهای زبانی برای ترسیم جایگاه اجتماعی مثبت زنان بهره گرفته اند.
بررسی تطبیقی مغفولات بلاغت در دو تفسیر قرآنی روض الجنان ابوالفتوح رازی و کشف الاسرار ابوالفضل میبدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
1 - 19
حوزههای تخصصی:
بلاغت دانشی است که موضوع آن بررسی و نشان دادن شگردها و شیوه های هنریِ موثر ساختن کلام از طریق به کارگیری زیبایی های ادبی است. از آنجایی که بررسی وجوه مختلف زیبایی و نمایاندن جنبه های اعجاز آمیز قرآن کریم همواره در میان مفسران اهمیّت بسزایی داشته است شناخت بلاغت و شیوه های بلاغی قرآن، نه تنها پرده از وجوه اعجاز بلاغی این کتاب کریم بر می دارد، بلکه معانی نهفته و گنجینه های پنهان آن را نیز آشکار می سازد. نوشتار حاضر پژوهشی است که در آن نگارندگان کوشیده اند با روش تحلیلی- توصیفی و رجوع مستقیم به دو تفسیر قرآنی و ادبی روض الجنان و روح الجنان ابوالفتوح رازی و کشف الاسرار و عده الابرار ابوالفضل میبدی، زیبایی های ادبی که از چشم بلاغیون به دور مانده و یا کمتر به آنها پرداخته شده را یافته و مورد بررسی تطبیقی قرار دهند. نگارندگان پس از تحلیل نمونه ها نتیجه می گیرند که در این دو تفسیر از صنایع خاصی همچون: بساط یا مقدمه چینی، قول یا اشارات مبادی به معنا، معقد یا شکستن کلمه در میان دو مصراع و غیره استفاده شده که دو مورد از آنان در روض الجنان، دو مورد در کشف الاسرار و دو مورد در هر دو تفسیر مورد استفاده قرار گرفته است.
بررسی تطبیقی طرح واره های حرکتی در اشعار عمر خیام و ایلیا ابوماضی (بر اساس نظریه معنی شناسی شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
77 - 97
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی نوعی پژوهش بین رشته ای است، که از تعامل میان ادبیات ملت ها با یکدیگر سخن می گوید. معنی شناسی شناختی یکی از شیوه های مطالعه زبان است و مجموعه ای از نظریات را شامل می شود که طرح واره های تصویری از مهم ترین آن هاست. شهرت و آوازه عمر خیام به خاطر جایگاه ادبی و رباعیاتش می باشد؛ او به خاطر داشتن ذوق شعری، بینش فلسفی خود را در قالب رباعیات بیان کرده است. ایلیا ابوماضی که در ادبیات عرب به شاعر خوش بین معروف است، در موضوعات فلسفی از جهان بینی خیام تأثیر پذیرفته است. پژوهش حاضر، پس از ارائه تعاریف کلی پیرامون مبحث معنی شناسی شناختی در چارچوب نظریه طرح واره های تصویری، به شیوه توصیفی- تحلیلی با رویکرد تطبیقی مکتب آمریکایی، به مطالعه تأثیر و تأثر خیام بر اندیشه های ابوماضی و نیز تحلیل پسامد مضامین فلسفی و عرفانی در طرح واره های حرکتی عمرخیام، شاعرِ ایرانی و ایلیا ابوماضی شاعرِ عرب می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد، که اندیشه دو شاعر در زمینه طرح واره حرکتی اندیشه مرگ و عدم پایداری روزگار در مواردی مشابه و در مواردی متفاوت است؛ نیستی و ناپایداری، وجه بارز طرح واره های حرکتی خیام است؛ اما ابوماضی به طرح واره حرکتی انتقال از مکانی به مکان دیگر معتقد است. طرح واره های حرکتی نکوهش نگرانی از مرگ و لزوم استفاده از لحظات عمر و فلسفه خوش باشی در اشعار هر دو شاعر متشابه است.
دراسه الانزیاح في قصیده "آرش کمان گیر" لسیاوش کسرایي بناءً على نظریه جیفري لیتش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
235 - 258
حوزههای تخصصی:
اللغه وسیله للتواصل ونقل الرسائل. کما هو الحال فی اللغه ولا مفر من القواعد ومن الضروری تعلم قوانین اللغه بمساعده القواعد؛ فی الأدب، لا مفر من الانزیاح والعدول عن القواعد. فی الآراء الشکلانیه، یتم الانتقال من تشابه التفکیر إلى التعاطف عن طریق انحراف اللغه عن المعاییر التقلیدیه والمشترکه، أو بعباره أخرى الانزیاح. یُعد الانزیاح من أکثر المصطلحات شیوعا فی نظریه الشکلانیین، والذی، على الرغم من التسامح، یعتبر مرادفا لکلمات مثل "الاغتراب" و"الترکیز"، ولکن من الجدیر بالذکر أنه على الرغم من المشارکه فی الهدف، إلا أن هناک توجد اختلافات أیضا. إحدى طرق الترکیز من وجهه نظر لیتش هی الانزیاح، والذی هو کسر القواعد العامه والعادیه للغه والخروج عن المعاییر العادیه للغه بطریقه تجعل اللغه أکثر هویه وتأثیرا ویمکن تمییزها بین هذا النوع من اللغه واللغه العادیه. یدرس البحث الحالی قصیده "آرش کمانگیر" التی کتبها سیاوش کسرایی بناءً على نظریه جیفری لیتشمتمسکا بالمنهج الوصفی التحلیلی، ویستکشف أنواع الانزیاح بناءً على النظریه المذکوره. وتشیر نتائج البحث إلى أن: سیاوش کسرایی، من خلال تجاوز القواعد المعتاده للغه، وخاصه الانزیاح الدلالی والنحوی والمعجمی، لقد مزج بین الجمال والإثاره وتسبب هذا إلی "خلق الشعر".
بررسی تطبیقی امشاسپندان در آیین زرتشتی و اعیان ثابته در عرفان نظری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
211 - 238
حوزههای تخصصی:
اعیان ثابته در عرفان نظری، صور علمیه الهی هستند که در فیض مقدس، به کالبد عالم وارد شده اند، اعیان در علم الهی ثابت اند که تنها یک بار در ازل تحدید یافته اند و در کسوت اسماء و صفات، مظهر ذات حق تعالی گشته اند. این پژوهش مطالعه ای نظری است که به شیوه پژوهش کتابخانه ای و توصیف و تطبیق داده ها، تفسیر مترادف اعیان ثابته را به شیوه توصیفی - تطبیقی در آیین کهن زرتشتی مورد بررسی قرار می دهد. هدف از پژوهش حاضر بررسی شباهت های بنیادی این دو نگرش آیینی و عرفانی است. در اشاره به یافته های تحقیق می توان گفت که صور معنوی عالم در آئین زرتشتی، امشاسپندان فرَوَشی نام دارند که همانند اعیان، پیش از آفرینش هستی، خلق گردیده اند و در کالبد گیتایی قرار گرفته اند، آن ها در تجلی اسماء و صفات، مظاهر اهورامزدا در عالم گیتایی هستند. در هر دو نگرش به عهد الست و اقرار به رسالت بندگی اشاره شده است. علم الهی در آن ها ثابت است و در حقایق علمی موجودات، تعاریفی یکسان با یکدیگر دارند.
بررسی ویژگی های سبک ادبی کتاب بیتال عجم از منظر علم بیان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
1 - 38
حوزههای تخصصی:
نسخه های خطی آثار ارزشمندی هستند که به لحاظ تاریخی، هویتی، مذهبی و فرهنگی تبیین گر بخش مهمی از حیات یک کشور هستند. یکی از نسخه های خطی مهم و تاریخی، کتاب بیتال عجم است که از متون داستانی هند باستان به شمار می رود که در قرن سیزدهم هجری، به وسیله مهاراجا مدهو کیشان و برادرش ایندرا کیشان بهادر، در هند به فارسی ترجمه شده است. هدف این پژوهش، بررسی ویژگی های سبک ادبی آن، از منظر علم بیان است. این پژوهش، ابتدا با شیوه کتاب خانه ای، سپس استخراج، طبقه بندی و بررسی آماری آرایه های (تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه) و در نهایت با استفاده از روش تطبیقی به بسامدسنجی شیوه های ساختاری این آرایه ها، به ویژگی های سبکی آن ها در این اثر دست یافته است. کاربرد چشمگیر کنایه، اضافه های تشبیهی فراوان، ساختار تشبیه از نوع ترکیب وصفی، تشبیهات حسی به حسی و عقلی به حسی، استعاره های ساده و نزدیک به ذهن، استعاره های مکنیه از نوع ترکیب وصفی و فراوانی مجاز به علاقه جزئیه و محلّیه از شاخصه های مهم ادبی این اثر از منظر علم بیان هستند. یافته های مقاله نشان داد بیتال عجم، صرفاً یک اثر داستانی محض به زبان ساده نیست، بلکه به کارگیری فراوان آرایه های ادبی، به ویژه، بسامد بالای آرایه های کنایه، تشبیه، استعاره و مجاز، آن را به یک اثر ادبی ارزشمند تبدیل نموده و نثر بخش عمده آن را در شمار نثر فنی قرار داده است.
بازنمایی سیمای اسطوره ایرانی «پری» در منظومه «دیو و پری» اثر آندری پادولینسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تصویر پری؛ به عنوان یک اسطوره ایرانی در منظومه دیو و پری اثر آندری پادولینسکی (1886-1806) و حرکت هنری آن می پردازد. توجه به این کهن الگو با ماهیت جهانی این اسطوره توضیح داده می شود که طیف گسترده ای از معانی فرهنگی را آشکار می کند و حامل معنایی جهانی است. این امر به وجود تصویر پری در آثار ادبی روسی در زمان های مختلف بازمی گردد. پری در منظومه دیو و پریِ پادولینسکی؛ موجود بالدار زیبایی است که در بهشت زندگی می کند. آنگاه که به زمین فرود می آید در فراق وطن متروک سوگوار است و حامل ایده توبه واقعی به عنوان نجات و بازگشت به بهشت است. تصویر دیو در تقابل با تصویر پری شکل می گیرد. خاستگاه شکل گیری تصویر پری در ادبیات روسیه به ترجمه شاعرانه داستان شرقی لاله رخ توماس مور شاعر ایرلندی بازمی گردد که توسط واسیلی ژوکوفسکی انجام شد. با وجود این واقعیت که ترجمه ژوکوفسکی ترجمه ای آزاد بود، اما بن مایه «پری رانده شده از بهشت» را به ادبیات روسی معرفی کرد. شعر عاشقانه ژوکوفسکی، گرایشی ماندگار را نسبت به این اسطوره ایرانی ایجاد کرد و به تحولات موضوعی آن انگیزه بخشید و تفسیرهای مختلفی از سیمای پری در آثار شاعران روسی قرن 19 و20 همچون پادولینسکی، پوشکین، لرمانتف، گومیلیف، یسنین ارائه ش د. در نهایت نتیجه گیری می شود که سیمای «پری» در شعر پادولینسکی، عاری از دریافتی اگزوتیک (شگفت باور) از «دیگری» است و این اسطوره در حرکت هنری خود، از مسیری که بدرستی روشن نیست، از ایران به صورت غیرمستقیم به همسایه شمالی خود روسیه رسیده است