فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۶۱ تا ۱٬۳۸۰ مورد از کل ۳٬۶۷۹ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۲
101 - 113
حوزههای تخصصی:
واژه «روح » از واژه های پر رمز و راز و اسرار آمیز در حوزه های دین و روان شناسی است. مولانا روح را امری از طرف خدا می داند که برای دیگران امری ناشناخته است. باید وجهه مادی نفسانی را رها کرد و آنچه می ماند روح است که خداوند به انسان عنایت کرده است. نویسنده معتقد است که از روح تعاریف و برداشت های مختلفی ارائه شده و مفسران در قرآن به شرح ابعاد گوناگون آن اشارات مهم و کاربردی پرداخته اند. هر جا از حیات و آثار آن نشانی هست، نشانگر وجود مرتبه ای از روح است. واژه روح 37 بار در قرآن کریم آمده است.
بررسی تطبیقی گفتمان تشیّع در مجموعه داستانی قلم رصاص و رمان دا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«گفتمان» از جمله اصطلاحاتی است که با وجود تازگی، به سرعت کاربردی وسیع یافته و در واقع، همان ساختار و قالبی است که گوینده برای بیان نکات مورد نظر خود انتخاب می کند. گفتمان، به انواعی گوناگون چون ادبی، سیاسی، دینی، فرهنگی و... تقسیم می شود. متون داستانی از جمله متونی اند که دارای زمینه ای مناسب برای انعکاس گفتمان اند؛ بر این اساس، در این پژوهش، و اثر از ادبیّات داستانی لبنان و ایران را که به خوبی انعکاس دهنده گفتمان هستند، انتخاب نموده ایم. ادبیّات داستانی این دو کشور، در حوزه مقاومت، آثاری فاخر عرضه داشته است. مجموعه داستان های قلم رصاصدر لبنان و رمان دادر ایران، از جمله این آثار به شمار می روند که هردو دارای رویکردی واقع گرایانه هستند. پژوهش پیش رو سعی بر آن دارد تا عناصر گفتمان تشیّع ایران و لبنان را در رمان داو مجموعه داستانی قلم رصاصمورد بررسی تطبیقی قرار دهد. حاصل این بررسی، نشان دادن اشتراک گفتمان تشیّع در این دو متن در محورهای خداباوری، مبارزه خستگی ناپذیر، شهادت طلبی، الگوپذیری از عاشورای امام حسین (ع) و اعتماد به ولایت فقیه است.
بررسی تطبیقی اشعار سهراب سپهری و سن ژون پرس با نگاهی به عرفان شرق دور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سهراب سپهری و سن ژون پرس، دو شاعر بزرگ در ادبیات فارسی و فرانسه هستند که ساختار شعر، عرفان، طبیعت گرایی و مضامین مشترک در آثارشان به حدی است که بررسی تطبیقی اشعار این دو را میسر می سازد. سپهری و پرس، هر دو با دوری جستن از فضای شهر، به عرفان شرقی و طبیعت برای آرام ساختن روح خود پناه برده اند؛ عرفانی که گاه در شعر یکی به عرفان اسلامی و ایرانی و در شعر دیگری به فلسفه اسپینوزایی نزدیک شده است.آنچه در شعر هر دو شاعر آشکارا قابل درک است، فاصله گرفتن دو شاعر از جامعه، حوادث و رخدادهای اجتماعی و سیاسی آن است. در این مقاله با بررسی اشعار سپهری و پرس، از دو منظر مکتب فرانسوی و نیز مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، نشان می دهیم که دو شاعر که هریک تأثیری ژرف بر شعر سرزمین خود گذاشته اند، با فاصله گرفتن از دنیای مدرن، در تکاپوی ساخت دنیایی در ژرفای طبیعت هستند.
بررسی تطبیقی جلوه های پایداری در شعر ملک الشّعرای بهار و امل دنقل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادب پایداری معمولاً به آثار ادبی ای اطلاق می شود که تحت تأثیر شرایطی چون اختناق و استبداد داخلی، نبود آزادی های فردی و اجتماعی، قانون گریزی و قانون ستیزی و مبارزه با بیداد داخلی یا تجاوز بیرونی پدید می آید. ملّت ایران و مصر از کهن ترین اعصار، تا عصر مشروطه ایران و عصر نهضت معاصر عربی، به سبب پیشینه درخشان پایداری در برابر ستم داخلی، تهاجم خارجی و هجمه های فرهنگی، دارای آثاری زرّین در ادب پایداری اند. ادب پایداری در عصر مشروطه، جلوه ای ویژه پیدا می کند و شاعرانی چون میرزاده عشقی، عارف قزوینی، سیداشرف الدین گیلانی، فرّخی یزدی و بهار، بیش ترین فعّالیت را در این زمینه انجام می دهند، همچنان که نهضت معاصر مصری- عربی، با شعرایی چون حافظ ابراهیم، معروف الرّصافی، محمد مهدی الجواهری، محمود درویش، ابراهیم طوقان و امل دنقل گره می خورد. ملک الشعرای بهار و امل دنقل از شاعران سیاسی و روشنفکر آزادی خواه ایران و مصر هستند که با سلاح فرهنگی علی رغم گزینش متفاوت از زبان، به مبارزه و افشاگری علیه استبداد داخلی و استعمارگران خارجی پرداخته اند. در این مقاله برآنیم که مطابق نقد آمریکایی با مقایسه تطبیقی آثار این دو شاعر، دریچه ای رو به سوی شناخت ادب پایداری در عصر مشروطه ایران و عصر نهضت عربی بگشاییم.
چرایی اقبال امرسن به حافظ: نگاهی تاریخی در بررسی یک ارتباط ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش های متعدّد به ارتباط حافظ و امرسن اشاره شده است؛ در این پژوهش ها غالباً بر تأثیر حافظ بر امرسن و گاهی بر شباهت میان آن دو یا شیفتگی امرسن نسبت به حافظ تأکید شده است، امّا آنچه مورد بررسی قرار نگرفته-است جنبه های تاریخی آن ارتباط و چرایی آن است. توجّه به آمریکای قرن نوزدهم، جنبش ها و گفتمان های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن کشور پژوهش حاضر را به نتایج روشنگری رهنمون می شود. علاوه بر تلاش آمریکا برای خلق هویّت ملّی مستقل از بریتانیا، عزم امرسن برای ایجاد سنّت ادبی متمایز از ادبیات بریتانیایی، نوجویی و آزاداندیشی او در استقبال از فرهنگ های غیراروپایی، جهان شمول بودن اندیشه های حافظ از یک سو و مشابهت های میان تعالی گرایی امرسن و عرفان حافظ از سوی دیگر زمینه را برای نزدیکی امرسن به حافظ در دوره ای خاص از تاریخ ادبیات آمریکا فراهم می کند. مجموعه این عوامل سیاسی، فرهنگی و ادبی چرایی و چگونگی اقبال امرسن به حافظ را در دوره شکوفایی ادبیات آمریکا آشکار می سازد.
بررسی مقایسه ای موضوع و محتوای شعر مشروطه ایران و شعر جدیدیه تاجیکستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوران مشروطه از اعصار مهم ایران ازنظر تحول محتوای شعری است؛ چراکه دیگر نه مدیحه سرایی و شعر عرفانی، بلکه اشعار اجتماعی سیاسی با مضامین متعالی چون آزادی، وطن و... رواج داشت. تشابه عصر جدید تاجیکستان با این عصر، زمینه تعامل شعر مشروطه ایران و شعر نو این کشور را فراهم کرد. پژوهش حاضر، که به روش تحلیلی تطبیقی انجام شده است، درجهت بیان چگونگی این تعامل با هدف مقایسه تطبیقی موضوع و محتوای شعر مشروطه ایران و شعر جدیدیه تاجیکستان به بررسی وجوه اشتراک فراوان شعر این دو کشور در عصرهای پیش گفته پرداخته و درنهایت به سه دسته شاعران «حب وطنی، انقلابی و مرثیه سرا» در شاعران این دوره ها قائل شده است. ادیب الممالک فراهانی و ایرج میرزا درمیان شاعران مشروطه ایران و «فطرت» درمیان شاعران جدیدیه تاجیک ازجمله شاعران حب وطنی، و نسیم شمال و مؤمن قناعت ازجمله شاعران مرثیه سرا هستند و مابقی ذیل دسته شاعران انقلابی قرار گرفته اند. پس از تحلیل محتوایی و تطبیقی اشعار آنها، چنین دریافت شد که ازمیان مضامین پررنگ شعر مشروطه ایران، موضوع «وطن» نخستین و پرکاربردترین محتوای مشترک شعر این دو کشور است که جایگزین موضوع عشق شده است. این موضوع در اکثر اشعار شاعران ایران و تاجیکستان، بیش از بیان حب وطن به طور مطلق، به ترغیب مخاطبان به قیام علیه ظلم و تشویق به انقلاب سروده شده و در بعضی موارد صرفاً مرثیه است. آزادی، تعلیم و تربیت جدید، ادبیات کارگری و نکوهش جهل و توصیه به علم اندوزی مضامین مشترک بعدی هستند؛ ضمن اینکه شواهدی درباب توجه به حقوق بشر، زنان و مسئله برابری با مردان نیز استخراج شده که در مورد اخیر (نکوهش جهل و توصیه به علم اندوزی) می گنجد.
مضامین مشترک در اشعار سلمان هراتی و بدرشاکرالسیّاب با تکیه بر«أنشوده المطر»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال اول پاییز ۱۳۹۶ شماره ۱
105 - 125
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی به مقایسه و موازنه میان آثار ادبی می پردازد و این مقاله کوششی تطبیقی است که برخی از مضامین مشترک را در آثار سلمان هراتی، شاعر پارسی گوی و «أنشوده المطر» بدر شاکر السیاب، شاعر عرب بیان کند. هردو شاعر به وطن خویش عشق ورزیده و آن را چون موجودی زنده به تصویر کشیده اند؛ سلمان هراتی در توصیف وطن، عقل و عشق و معنویت را در هم آمیخته است. این دو شاعر در اشعار خود، از غفلت مردم گلایه می کنند و در عین حال به آن ها نوید فردای بهتر و روشن تر را می دهند. سلمان هراتی، امید به فردا را با مفهوم انتظار در هم می آمیزد و السیاب با بهره گیری از نماد باران، این امید را منعکس می کند. بدر شاکر السیاب و سلمان هراتی، برای بیان آن چه که از گفتن صریح آن عاجز هستند، از نمادها و رمزهای گوناگونی مانند شب، باران، حیوانات و... کمک می گیرند و این کاربرد در اشعار السیاب از پیچیدگی بیشتری برخوردار است و وی آن را با اسطوره ها در هم آمیخته است.
بررسی فرآیند تأثیر محیط بر شخصیت متنبی و سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۳
157 - 181
حوزههای تخصصی:
هر فرهنگی ویژگی های خاص خود را دارد و این ویژگی ها بر شکل گیری شخصیت کاربران فرهنگی تأثیر دارد، چنانکه انگلیسی ها خونسردند و آمریکایی ها متعهد، ژاپنی ها پرتلاش و اسکاتلندی ها خسیس و فرانسوی ها رمانتیک و ایرانی ها بدبین هستند. اوضاع و احوال روزگار سعدی و متنبی به گونه ای بوده است که آن ها به حکمت گرایش پیدا کرده اند. این دو شاعر تحت تأثیر فضای زمانه خود بوده اند. انتشار فرهنگ یونانی و فارسی در گرایش هر دو به سخنان حکیمانه تأثیر داشته است. اندیشه های موعظه گرایانه تحت تأثیر زمان و محیط اجتماعی سیاسی، در شعر سعدی و متنبی شکل می گیرد. خودستایی متنبی اثرگرفته از عصر و زمانه او است و گرایش بیش از حد سعدی به تواضع و فروتنی، برخاسته از روحیات زمانه اش است.
حصر و قصر در بلاغت عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصر یکی از مباحث علم معانی است که به آن «حصر»، «تخصیص» و «اختصاص» هم می گویند. در اصطلاح، اثبات حکم است برای آنچه در کلام ذکر شده و نفی حکم از ماسوای او است. این شگرد دو طرف دارد: یکی مقصور ودیگری مقصور علیه . مهمترین شیوه های قصر در زبان عربی 4 نوع است: 1-حرف نفی واستثناء که مقصور علیه بعد از حرف استثناء ذکر می شود 2-آوردن انّما در اوّل جمله 3-عطف کردن: به وسیله کلمات بل، لکن، لا که مقصور علیه بعد از کلمة بل ولکن واقع شده است. 4-مقدّم داشتن کلمه ای که استحقاق تاخیر داشته باشد. در زبان فارسی هم مهمترین شیوه های قصر عبارتند از: با اسباب و ادواتی چون جز، مگر، الا، بس و فقط؛ تقدیم، ذکر ضمیر با فعل رابطه استن، تکیه دادن آهنگ تلفظ، پسوند و پیشوندهای تخصیص. از آنجا که قصر در متون ارزشمند عربی و فارسی در نهایت بلاغت و فصاحت و رعایت مقتضای حال به کار رفته است، در این گفتار مبحث قصر در 16 کتاب بلاغت عربی و فارس بررسی تطبیقی و تحلیل آماری می گردد.
توظیف أسطورة العنقاء (قُقنوس) فی قصیدتی «قُقنوس» لنیما یوشیج و«عصرالجلید وبعد الجلید» لخلیل حاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ أسطورة طائر العنقاء أو ققنوس من أهمّ الأساطیر الّتی استخدمها الشّعراء المعاصرین فی أشعارهم. ومن أولئک الشّعراء؛ نیما یوشیج رائد الشّعر الحر فی الأدب الفارسی الحدیث، وخلیل حاوی. ونحن نحاول فی هذا المقال أن نجیب على هذا السّؤال: هل الشّاعران نجحا فی توظیف هذه الأسطورة فی قصیدة ققنوس وعصر الجلید وبعد الجلید؟ وبعد دراسة الأسطورة فی القصیدتین المذکورتین سنرى أنّ الشّاعرین وظفا هذه الأسطورة لکی یصوّرا أجواء بیئتهما الاجتماعیّة. کما استخدما کیفیّة مماته وحیاته من جدید تعبیرا لأملهما وأهدافهما السّامیة. وقد تناولت فکرتهما العناصر الموجودة فی الأسطورة بأحسن صورة. أمّا المنهج الّذی انتهجه هذا البحث هو المنهج المقارن الّذی یرکّز علی وجوه الشّبه والخلاف فی استخدام أسطورة العنقاء (ققنوس).
بررسی تطبیقی مؤلفه های مشترک آرمان شهری از منظر نظامی گنجه ای و توماس مور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال اول پاییز ۱۳۹۶ شماره ۱
126 - 144
حوزههای تخصصی:
نوع بشر همواره در اندیشه تجربه بهترین سطح زندگی بوده است. از آنجا که این آرزو بر روی زمین هرگز محقّق نشده است، در تخیّل خود آن را ترسیم کرده است. این شهر خیالی، آرمان شهر یا یوتوپیا نام دارد و ساکنان آن، در سلامت جسمانی و روانی کامل بسر می برند. آرمان شهر در همه فرهنگ ها نمود دارد. در شرق، نظامی گنجه ای در دو اثر خود، اقبال نامه و خسرو و شیرین، با معرّفی شهرهای زیبایی و اَرمن، مدینه فاضله مورد نظرش را ترسیم کرده است و در غرب، توماس مور، در کتاب خود با عنوان یوتوپیا، از جزیره ای سخن گفته است که آرمانی و دست نیافتی به نظر می رسد. تطبیق دیدگاه های این دو شخصیّت ادبی، جنبه های مشابه و غیرمشابه آرزوهای مردمی که در دو فرهنگ متفاوت رشد کرده اند را به خوبی نمایان می سازد. در مقاله حاضر، با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد تطبیقی (مکتب آمریکایی)، ویژگی های مشترک آرمان شهر مورد نظر نظامی و مور بررسی شده است. به نظر می رسد در نگاه این دو شخصیّت، شهر آرمانی که دور از جوامع دیگر قرار گرفته است و دسترسی به آن آسان نیست، بر پایه فضیلت ها استوار شده است و خدامحوری و دین مداری در آن نمود برجسته ای دارد. ساکنان این شهر، به مال دنیا، خاصّه سیم و زر اهمّیّتی نمی دهند و از برافروختن آتش جنگ و فتنه بیزار هستند. همچنین، تعاون و یاری رساندن به یکدیگر در الویّت قرار دارد و شکار و کشتار حیوانات به قدر نیاز صورت می گیرد و زیاده روی در این امر، مذموم شمرده می شود.
بررسی تطبیقی آرمانشهر در اشعار سهراب سپهری و نازک الملائکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به شیوه تطبیقی و بر اساس رویکرد اسلاوی به تبیین ویژگیهای آرمانشهر در شعر سهراب سپهری و نازک الملائکه دو شاعر فارسی و عرب زبان پرداخته و وجوه اشتراک و تفاوت آنها را با توجه توصیف های دو شاعر در سطح محتوایی بررسی و تحلیل کرده است. نتایج پژوهش گویا است که هر دو شاعر برای گریز از واقعیت جامعه خویش به آرمانشهر تخیلی و شاعرانه خود پناه برده اند و به سبب اینکه گرایشهای رمانتیستی و اوضاع اجتماعی مشابهی داشته اند در آرمانشهر هر دو درونمایه های مشترکی چون گریز از فقر و ظلم و توجه به دنیای کودکی، طبیعت و روستا دیده می شود؛ اما گرایشها و تجربه فردی متفاوت دو شاعر، آرمانشهر نازک را نزدیکتر به واقعیت کرده و به آن جنبه ملی و اجتماعی- اخلاقی بخشده و آرمانشهر سهراب را بیشتر رمزگونه، عرفانی- اخلاقی و فرا ملی و جهانی کرده است.
بازتاب مفاهیم دینی و عاشورایی در شعر پایداری احمد دحبور و نصرالله مردانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
احمد دحبور (1946 م) شاعر مبارز فلسطینی و نصرالله مردانی (1948 م) شاعر متعهْد ایرانی از جمله شاعرانی هستند که ادبیّات پایداری در آثار آن ها نمود بارزی داشته است. دفاع مقدّس در ایران و مبارزة ملّت فلسطین در برابر اشغالگران صهیونیست، زمینة مناسبی برای پرداختن به مفاهیم مقاومت در برابر این دو شاعر ایجاد کرده است؛ همچنین پایداری هر دو شاعر به عقاید دینی و اسلامی، سبب شده مضامین دینی به ویژه مفاهیم قرآنی، در شعر آن ها از جایگاه ویژه ای برخوردار باشد. الگو پذیری از فرهنگ عاشورا و شخصیّت حضرت مهدی (عج)، در مسیر پایداری و مقاومت نیز مورد توجّه هر دو شاعر بوده است. پژوهش حاضر بر آن است تا با واکاوی مضامین شعری در آثار این دو شاعر، تجلّی دین را در حوزة معنا و واژگان به کار رفته نشان دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد مفاهیم قرآنی در اشعار پایداری دحبور بیشتر به جهت توصیف فشار حاکم بر جامعه و نوید به پیروزی و در شعر مردانی به قصد بالا بردن روحیة مقاومت و تشویق رزمندگان به کار گرفته شده است؛ همچنین دحبور در مورد واقعة عاشورا بیشتر به تصویر خفقان موجود در جامعه و نفاقی که در دل مردم وجود داشته توجّه کرده ولی مردانی به رشادت ها و حماسه های امام حسین (ع) و یاران ایشان پرداخته است. حضرت مهدی (عج) در شعر هر دو شاعر، رمز نجات و پیروزی به شمار می رود. مفاهیم دینی چون شهید و شهادت و ایثار نیز مورد توجّه هر دو بوده است.
بازتاب ترجمه شعر معاصر فارسی در جهان عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نیمه اول قرن بیستم با ترجمه ادب قدیم فارسی، نخستین گام های معرفی شعر و ادب فارسی به جهان عرب برداشته شد و در اندک زمانی شعرهای شاعران بزرگی چون فردوسی، مولوی، حافظ، سعدی، عطار، نظامی و خیام به زبان عربی نیز ترجمه و منتشر شد، زان پس، مترجمان عربی روی به سوی ترجمه ادبیات معاصر فارسی نهادند. با توجه به این که شناسایی روند ترجمه ادبیات فارسی در دوره معاصر، بیانگر چگونگی عملکرد مترجمان و نمایانگر چالش ها و راهکارهای ترجمه ادبیات معاصر فارسی برای حضور در عرصه جهانی است، پژوهش حاضر بر آن است که با تکیه بر روش توصیفی، جریان ترجمه شعر معاصر فارسی به زبان عربی را مورد کاوش و بررسی قرار دهد تا بدین وسیله بستر ارتباطات ادبی و فرهنگی بین دو زبان همچون سابق فراهم شود. یافته های این پژوهش بیانگر آن است که شعر معاصر فارسی در سال 1329ه .ش با ترجمه دیوان «پیام مشرق» توسط عبد الوهاب عزام به جهان عرب راه یافت. از سال 1379ه .ش روند ترجمه شعر سرعت گرفت و در سال های 1384ه .ش تا 1388ه .ش آثار بسیاری ترجمه و به جهان عرب ارائه شد؛ البته وضعیت ترجمه شعر در سال های اخیر با ضعف و رکود همراه شده است که توجه و تلاش دانشگاه ها، مراکز فرهنگی و مؤسسات نشر آثار را می طلبد تا به حمایت مترجمان همت گمارند و به ترجمه ادبیات فارسی، بیشتر توجه کنند.
بررسی تطبیقی اشکال هنجارگریزی در شعر حسین پناهی و منوچهر آتشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۱
83 - 97
حوزههای تخصصی:
هنجارگریزی یکی از مؤثرترین روش های برجسته سازی زبان و آشنایی زدایی در شعر است که بسیاری از شاعران از آن بهره برده اند. در شعر معاصر، نیما نقش زیادی در پایه ریزی این هنجارگریزی ها داشته است و پیروان وی نیز از این روش بسیار استفاده کرده اند. این پژوهش سروده های دو شاعر معاصر حسین پناهی و منوچهر آتشی را از نظرگاه آشنایی زدایی و هنجارگریزی مورد بررسی قرار می دهد. از آن روی که شاخصه اصلی شعر هر دو شاعر کاربست شگرد یادشده است، و نیز هر دو شاعر جنوبی بوده و از فرهنگ و ادب و گویش فولکلور خطه جنوب ایران در شعر خود استفاده کرده اند و اینکه هر دو از شاعران موج نو به شمار می آیند، سروده های آن ها برای تطبیق و بررسی انتخاب شدند.
بررسی تطبیقی جوجه اُردک شمس و جوجه اُردک زشت آندرسن با تکیه بر فرآیندِ فردیّت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هانس کریستیان آندرسن از نظر بازه زمانی، با محمّد بن ملک داد، معروف به شمس تبریزی، فاصله بسیار زیادی دارد؛ امّا پاره ای خصوصیّات و ویژگی های رفتاری و اخلاقی این دو، همچنین شیوه بیان این دو نویسنده، بسیار به هم نزدیک است. این همسانی و مشابهت ها، زمانی جالب توجّه تر می شود که بدانیم در آثار هر دو نویسنده، «جوجه اُردکی»، حضور دارد. جوجه اُردکی که در راه شناختِ «خود»، دچار «فرآیند فردیّت» می-شود. سئوال اصلی این نوشته آن است که آیا میان جوجه اُردک شمس تبریزی با جوجه اُردکِ زشت آندرسن، رابطه ای وجود دارد؟ یا وجود و حضور این موضوع، (جوجه اُردک فردیّت یافته)، در آثار دو نویسنده، امری کاملاً اتّفاقی و از باب توارد و تصادف است؟ این نوشته به شیوه توصیفی- تحلیلی و به روش کتاب خانه ای فراهم آمده است. یافته های این بررسی، نشان می دهد، اگرچه به صورت قطع و یقین، نمی توان در مورد دسترسی آندرسن به مقالات شمس تبریزی، حکم داد؛ امّا پاره ای از قراین و شواهد؛ شائبه توارد و تصادف از این مطالعه را برطرف و این بررسی را در دایره مُطالعات تطبیقی قرار می دهد و علیرغم نزدیکی های آشکار و مشابهت های فکری که درون مایه این دو داستان را شکل می دهد؛ تفاو ت های زیادی هم در مسیر پیمودن فرآیند فردیّت، به چشم می خورد. آنچه در این مطالعه تطبیقی، بسیار مُهمّ است، آن است که بدانیم حقّ تقدّمِ طرح موضوع این قصّه مشهور- که آوازه جهانی دارد- از آنِ شمس تبریزی است و نه هانس کریستین آندرسن دانمارکی.
تأثیرپذیری ملای جزیری از حافظ شیرازی در مضمون عشق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر، موضوع و مفهوم عشق در غزلیات حافظ شیرازی و ملّای جزیری بررسی شده تا اینکه نخست، تأثیر فراگیر افکار و اشعار حافظ در ادبیات کرمانجی را بویژه در غزلیات ملّای جزیری نمایان و سپس، شخصیت ملّا معرفی و میزان تأثیر او از حافظ را در مقوله عشق بررسی تطبیقی کنیم. در مرحله نخست، توضیح مختصری درباره گویش کرمانجی، شخصیت حافظ و ملّا و پیشینه عشق در ادبیات فارسی و کرمانجی داده شده، سپس،موضوعات مربوط به مفهوم عشق از غزلیات دو شاعر مذکور استخراج شده و پس از تبیین و تطبیق مطالب، به عنوان نمونه به ابیاتی از حافظ و ملّا استناد شده است. بدنه اصلی مقاله، متکّی بر سه محور ماهیّت و ویژگی عشق، دشواری های راه عشق و ضروریّات سلوک عشق است. در غزلیات این دو شاعر، نخست، ماهیّت و ویژگی های والای عشق توصیف شده، سپس، مراحل و مقامات عاشق در سلوک راه عشق ترسیم شده و در پایان، ضروریاتی هم برای گذر از سختی های عشق و نیل به وصال معشوق ذکر شده است. به طور کلی، ملّا به پیروی از حافظ، عشق را سرچشمه هستی و موهبتی ازلی و ابدی می داند؛ این عشق، نوعی سلوک سرشار از خطر و سختی است که هرکسی لیاقت آگاهی از آن را ندارد. هچنین، سلوک این راه پرخطر نیازمند پیروی از پیر یا مرشد و گذشتن از جان خویشتن است.
بررسی تطبیقی فقر در شعر عبدالوهاب بیاتی و ایرج میرزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عبدالوهاب بیاتی، شاعر معاصر عراقی و ایرج میرزا، شاعر دورة مشروطة ایران، هردو در شرایطی زندگی می کردند که توده های مردم در فقر و بیچارگی به سرمی بردند و از فقدان امنیت، ظلم و ستم حاکمان و بی کفایتی آنان در ادارة امور جامعه و بی توجهی شان نسبت به اوضاع و احوال زندگی مردم رنج می بردند.هردو شاعر با داشتن دغدغة اجتماعی مشترک، شعر خود را برای بیان دردها و رنج های توده های مردم به کارگرفته و به معضل فقر در جامعه و پیامدهای ناگوار آن پرداخته اند و ضمن اشاره به عوامل و مظاهر فقر در جامعه، از راه های مبارزه با فقر نیز سخن گفته اند. در این پژوهش، تلاش می شود با استفاده روش توصیفی و شیوة تحلیل محتوا، به بررسی تطبیقی پدیدة فقر و مهم ترین عوامل و مظاهر آن در شعر عبدالوهاب بیاتی و ایرج میرزا پرداخته شود. بررسی شعر دو شاعر در این زمینه، نشان می دهد که هردو شاعر، حاکمان و فقدان آگاهی اجتماعی در میان توده های مردم را به عنوان عوامل فقر و کارگران، کشاورزان، آوارگان و یتیمان را به عنوان مظاهر و جلوه های فقر در جامعه مطرح کرده اند و از دعوت مردم به مبارزه با حاکمان ستمگر و دعوت از حاکمان برای رسیدگی به احوال فقرا، به عنوان مهم ترین راه های مبارزه با فقر سخن گفته اند.
تأثیر پذیری ملک الشعرای بهار و احمد شوقی از فابل های لافونتن در تحوّل سنّت ادبی ایران و مصر
حوزههای تخصصی:
نقش ترجمه در وام گیری، اقتباس و بومی سازی آثار ادبی و در نهایت در تحول ادبی کشور ها بسیار برجسته و غیر قابل انکار است؛ تا آنجا که می توان گفت نمونه های موفق وام گیری ادبی با تکامل بخشیدن به مقوله بندی های مرسوم در یک فرهنگ معین و پیچیده کردن آنها، موجب تحول ادبی نظام مند در پیکرة فرهنگ می شوند. شایان ذکر است که عصر مشروطیت در ایران و نهضت در مصر، وضعیت فرهنگی مشابهی داشته اند؛ به طوری که وضعیت شعر در ادبیات عرب پیش از نهضت و وضع شعر فارسی در عصر بازگشت ادبی دچار ضعف و انحطاط چشمگیری بوده است. آنچه مهم است اینکه در این عصر برخی از شاعران و نویسندگان برجسته برای رهایی از این تنگناها و شرایط حاکم اجتماعی و سیاسی و فرهنگی، از طریق ترجمه و وام گیری ادبی از دیگر فرهنگ ها در بومی سازی آثار ادبی کوشش های بسیار نموده و دست آوردهای ادبی مشابهی داشته اند که برای مقایسه و مقارنه قابل تامل هستند. از همین رو با عنایت به همزمانی ملک الشعرای بهار و احمد شوقی در این جستار بر آنیم که ضمن نشان دادن نقش این دو شاعر در تحول و تجدد نظام ادبی در ایران و مصر، به چگونگی تأثیرپذیری این شاعران از فابل های لافونتن بپردازیم و با ارائه اشترکات و تفاوت شیوه فردی هریک در بومی سازی مفاهیم ترجمه شده، به نوع انتقال مفاهیم وام گرفته شده هر یک از آنها دست یابیم.
مطالعه تطبیقی رئالیسم جادویی در آثار ساعدی و مارکز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۲
155 - 174
حوزههای تخصصی:
در این مقاله بر آن بوده ایم که عناصر رئالیسم جادویی را در آثار غلامحسین ساعدی و گابریل گارسیا مارکز بررسی نموده و شیوه بکارگیری این عناصر را در آثار این دو نویسنده به صورت تطبیقی بررسی نماییم. ساعدی یکی از مشاهیر ادبیات معاصر ایران در زمینع داستان نویسی می باشد. گابریل گارسیا مارکز نیز شخصی است که اسم او با رئالیسم جادویی گره خورده است و پیشگام این نوع ادبی محسوب می شود. این دو نویسنده در بکارگیری عناصر این سبک آثار مشابهی از خود به جا گذاشته اند، هر دو را می توان در نوشته هایشان کابوس زده، تلخ و مرگ اندیش یافت، به همان اندازه هم می توان آن دو را طنزاندیش و پوچ گرا دید.